Belarus: Protests spread: BBC News Review

Hello. Welcome to News Review from BBC Learning English. I'm Neil.

سلام. به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید. من نیل هستم.

Joining me is Catherine. Hi Catherine!

کاترین به من می پیوندد. سلام کاترین!

Hello Neil and hello everybody! Yes, today

سلام نیل و سلام به همه! بله،

we've got a story about protests.

امروز داستانی در مورد اعتراضات داریم.

If you want to test yourself on

اگر می خواهید خود را بر روی

any of the vocabulary you learn in today's programme, there's a quiz on our

هر یک از واژگانی که در برنامه امروز یاد می گیرید آزمایش کنید، یک مسابقه در

website bbclearningenglish.com.

وب سایت ما bbclearningenglish.com وجود دارد.

Now, let's hear more about that story

اکنون، بیایید

from this BBC news report:

از این گزارش خبری بی‌بی‌سی درباره آن داستان بیشتر بشنویم:

Yes, we're in the Eastern European country of Belarus for this one.

بله، ما برای این مورد در کشور اروپای شرقی بلاروس هستیم.

There are protests because people feel

اعتراضاتی وجود دارد، زیرا مردم احساس

that the elections that happened recently were not counted fairly.

می کنند که انتخاباتی که اخیرا اتفاق افتاده است، منصفانه محاسبه نشده است.

They're demanding the resignation of the president,

آنها خواستار استعفای رئیس جمهور

Alexander Lukashenko, who's been in power for 26 years.

الکساندر لوکاشنکو هستند که 26 سال در قدرت بوده است.

You've been checking out the headlines on this story:

شما سرفصل های این داستان را بررسی کرده اید

what are the three words and expressions that will

: سه کلمه و عبارتی که

help people talk about it?

به مردم کمک می کند در مورد آن صحبت کنند چیست؟

Yes, we've got three great words and

بله، ما این هفته سه کلمه و عبارت عالی

expressions for you this week.

برای شما داریم.

They are: 'eclipses', someone or something's 'moment' and 'embattled'.

آنها عبارتند از: "کسوف"، "لحظه" کسی یا چیزی و "مبارزه".

'Eclipses', someone or something's 'moment' and 'embattled'.

«کسوف»، «لحظه» و «مبارزه» کسی یا چیزی.

OK. Let's have your first headline, please.

خوب. بیایید اولین تیتر خود را داشته باشیم، لطفا.

Yes. In the UK for this one – we are

آره. در بریتانیا برای این مورد - ما به

looking at BBC News. The headline:

اخبار BBC نگاه می کنیم. عنوان:

'Eclipses' – makes something seem less important.

"کسوف" - باعث می شود چیزی کمتر مهم به نظر برسد.

That's right: E-C-L-I-P-S-E-S – 'eclipses'.

درست است: E-C-L-I-P-S-E-S - "کسوف".

Now, you know what an eclipse is, don't you Neil?

حالا میدونی ماه گرفتگی چیه، مگه نه؟

Yeah– so an eclipse, for example,

بله، برای مثال، خسوف

is when during the daytime it's lovely and sunny

زمانی است که در طول روز زیبا و آفتابی است

and then suddenly the moon goes in front of the sun

و سپس ناگهان ماه جلوی خورشید

and it goes dark.

می رود و تاریک می شود.

That's exactly right, yes. So, the sun is shining on you:

دقیقاً درست است، بله. بنابراین، خورشید به شما می تابد:

it's bringing you lots of light – it's very important, isn't it?

نور زیادی برای شما می آورد - خیلی مهم است، اینطور نیست؟

And then suddenly you can't see the sun: it is no longer

و ناگهان شما نمی توانید خورشید را ببینید: دیگر

important. Your attention now is drawn to the moon –

مهم نیست. اکنون توجه شما به ماه جلب شده است –

something normally smaller, but in this case

چیزی که معمولاً کوچکتر است، اما در این مورد

it seems like it's dominating the sun. Is that right?

به نظر می رسد که بر خورشید تسلط دارد. درست است؟

That's right. So, this is about

درست است. بنابراین، این در

a change of emphasis – of importance.

مورد تغییر تأکید - اهمیت است.

Exactly that, yes. When one thing becomes more important,

دقیقا همینطوره، بله وقتی یک چیز مهم‌تر می‌شود،

and actually dominates so much that the original thing

و در واقع آنقدر تسلط پیدا می‌کند که چیز اصلی

is no longer attracting any attention: that's the way we use 'eclipse' here.

دیگر هیچ توجهی را به خود جلب نمی‌کند: این راهی است که ما در اینجا از «کسوف» استفاده می‌کنیم.

So, President Lukashenko's rally is

پس تظاهرات رئیس جمهور لوکاشنکو

dominated by the protests... the protests are becoming more important,

تحت سلطه تظاهرات است... اعتراضات

according to this headline, than Lukashenko's rally.

با توجه به این تیتر مهمتر از تجمع لوکاشنکو می شود.

Yes, that's right.

بله درست است.

Now – used here obviously as a verb as well.

اکنون - در اینجا به وضوح به عنوان یک فعل نیز استفاده می شود.

Yes, that's right. It can be a verb:

بله درست است. این می تواند یک فعل باشد:

you can eclipse something or something can be eclipsed.

شما می توانید چیزی را تحت الشعاع قرار دهید یا چیزی را می توانید تحت الشعاع قرار دهید.

Now, if we look at the recent coronavirus outbreak,

اکنون، اگر به شیوع اخیر کروناویروس نگاه کنیم،

that has eclipsed pretty much every other news story for quite a long time now.

برای مدت طولانی است که تقریباً همه اخبار دیگر را تحت الشعاع قرار داده است.

The coronavirus is the most important: nothing else

کرونا مهمترین چیز است: هیچ چیز

is really getting any significance because coronavirus is eclipsing

دیگری واقعاً اهمیت پیدا نمی کند زیرا ویروس کرونا

every other item of importance at the moment.

در حال حاضر همه موارد مهم دیگر را تحت الشعاع قرار داده است.

Absolutely. And we also hear it quite often in a sporting context,

کاملا. و ما اغلب آن را در یک زمینه ورزشی می شنویم،

for example, when somebody's record is broken.

به عنوان مثال، زمانی که رکورد کسی شکسته می شود.

Yes. So, Lewis Hamilton is a very successful

آره. بنابراین، لوئیس همیلتون یک

Formula 1 driver, but he's still not got as many Drivers' Championships as

راننده فرمول 1 بسیار موفق است، اما او هنوز به اندازه مایکل شوماخر قهرمانی رانندگان را کسب

Michael Schumacher, but if he does

نکرده است، اما اگر این کار را انجام دهد

he will eclipse Schumacher's record.

، رکورد شوماخر را تحت الشعاع قرار خواهد داد.

Very good example, yes.

مثال بسیار خوبی، بله.

OK. let's have a summary of that:

خوب. بیایید خلاصه‌ای از آن داشته باشیم:

If you want to learn more about the word 'eclipse' or see a story

اگر می‌خواهید درباره کلمه «کسوف» بیشتر بدانید یا داستانی

about eclipses we've got one for you, haven't we Catherine?

در مورد کسوف‌ها ببینید، ما یکی را برای شما آماده کرده‌ایم، کاترین نداریم؟

We have! Words in the News – and click the link

ما داریم! کلمات در اخبار - و روی پیوند کلیک کنید

and you can watch the story.

و می توانید داستان را تماشا کنید.

OK. Let's hear your next headline.

خوب. بیایید تیتر بعدی شما را بشنویم.

Most certainly. Now we're looking at The Times again, here in the UK.

قطعا اکنون ما دوباره به تایمز نگاه می کنیم، اینجا در بریتانیا.

An opinion piece this time and the title is:

یک نظر این بار و عنوان آن این است:

Something or someone's 'moment' – an opportunity

"لحظه" چیزی یا کسی - فرصتی

to achieve something significant.

برای دستیابی به چیزی مهم.

That's right. And the key word here is 'moment'.

درست است. و کلمه کلیدی در اینجا "لحظه" است.

It's a noun – M-O-M-E-N-T – 'moment'.

این یک اسم است - M-O-M-E-N-T - "لحظه".

Now – 'moment' – why are we talking about moment?

اکنون - "لحظه" - چرا ما در مورد لحظه صحبت می کنیم؟

Everybody knows what moment means.

همه می دانند لحظه یعنی چه.

It just means a little period of time, so why is it being used here?

این فقط به معنای یک دوره زمانی کوتاه است، پس چرا در اینجا از آن استفاده می شود؟

That's right a moment is a few seconds.

درست است یک لحظه چند ثانیه است.

When we say 'just a moment' or 'wait a moment'

وقتی می گوییم "فقط یک لحظه" یا "یک لحظه صبر کن"

we mean wait a few seconds and then something will happen. So, a moment is a few seconds in time.

منظورمان این است که چند ثانیه صبر کنید و سپس چیزی اتفاق می افتد. بنابراین، یک لحظه در زمان چند ثانیه است.

But here we're talking about – not so much time,

اما در اینجا ما در مورد زمان صحبت می کنیم - نه زمان زیادی،

but opportunity: when the circumstances

بلکه فرصت: وقتی

are right for a change or for a big achievement,

شرایط برای تغییر یا یک دستاورد بزرگ مناسب است،

we can say: 'This is your moment.'

می توانیم بگوییم: "این لحظه شماست."

You need to do this thing you've been waiting to do for a long time

شما باید این کاری را انجام دهید که مدتها منتظر انجام آن بودید

because the circumstances are right.

زیرا شرایط مناسب است.

You can do this, but you have to do it now.

شما می توانید این کار را انجام دهید، اما اکنون باید آن را انجام دهید.

That's when we say: 'This is something's moment,

آن وقت است که می گوییم: "این لحظه چیزی است،

or somebody's moment, or your moment.'

یا لحظه کسی، یا لحظه شما."

Yeah. And it's a brief opportunity, isn't it?

آره و این یک فرصت کوتاه است، اینطور نیست؟

Yeah. It's something that, if you don't take now,

آره این چیزی است که اگر اکنون آن را نگیرید،

it's gonna vanish.

ناپدید خواهد شد.

That's right. That's exactly right, yes.

درست است. دقیقاً درست است، بله.

It has to happen now... or it won't – it may not happen at all.

اکنون باید اتفاق بیفتد ... یا نمی شود - ممکن است اصلاً اتفاق نیفتد.

So, there is general widespread agreement that there is a problem

بنابراین، توافق عمومی گسترده ای وجود دارد که مشکلی

with the environment and that this is the climate's moment:

با محیط زیست وجود دارد و این لحظه شرایط آب و هوایی است

the moment when people can take the opportunity to make a change.

: لحظه ای که مردم می توانند از فرصت برای ایجاد تغییر استفاده کنند.

It's now or never.

یا الان یا هیچوقت.

Exactly, yeah. A very good example, yes.

دقیقا آره یک مثال بسیار خوب، بله.

And we can use it for things like the climate or you can use it

و ما می توانیم از آن برای مواردی مانند آب و هوا استفاده کنیم یا شما می توانید آن را

for individual people. You can say, if a sportsperson has been

برای افراد جداگانه استفاده کنید. می‌توان گفت، اگر یک ورزشکار

training and training and training, for years and years and years,

سال‌ها و سال‌ها و سال‌ها تمرین و تمرین کرده باشد

and finally they get to the Olympic Games,

و در نهایت به بازی‌های المپیک برسد

and they win, and they're on that podium getting the gold medal, you can say:

و برنده شود و روی آن سکو باشد و مدال طلا بگیرد، می‌توان گفت. :

'this is her moment' or 'this is his moment'.

"این لحظه اوست" یا "این لحظه اوست".

Absolutely. Let's now have a summary:

کاملا. بیایید اکنون یک خلاصه داشته باشیم:

So, we've been talking about the climate and the fact that it is

بنابراین، ما در مورد آب و هوا و این واقعیت صحبت کرده ایم که

a moment now for something to be done about the climate.

اکنون یک لحظه است که باید کاری در مورد آب و هوا انجام شود.

And we have a story about pollution and a possible

و ما داستانی در مورد آلودگی و راه حل احتمالی داریم

solution, don't we Catherine?

، اینطور نیست کاترین؟

That's right. You know what to do:

درست است. شما می دانید چه کاری باید انجام دهید:

if you want to watch it, the link's there. Just click it.

اگر می خواهید آن را تماشا کنید، لینک آن وجود دارد. فقط روی آن کلیک کنید.

OK. Our next headline, please.

خوب. تیتر بعدی ما لطفا

And in the UK again – this time, The Independent.

و دوباره در بریتانیا - این بار، ایندیپندنت.

The headline:

تیتر:

'Embattled' – experiencing a lot of difficulties.

'Embattled' - تجربه مشکلات زیادی.

Yes. E-M-B-A-T-T-L-E-D – 'embattled'.

آره. E-M-B-A-T-T-L-E-D – 'مبارزه'.

Now, the key part of this word is in the middle and it's 'battle'.

اکنون بخش کلیدی این کلمه در وسط قرار دارد و «نبرد» است.

Now, you know what a battle is, don't you Neil?

حالا میدونی نبرد چیه، مگه نه؟

Yes. A battle is a fight, often between armies.

آره. نبرد یک جنگ است، اغلب بین ارتش.

Yes. A war is often made up of individual battles.

آره. یک جنگ اغلب از نبردهای فردی تشکیل شده است.

Now, when we use the word 'embattled'

اکنون، وقتی از کلمه «مبارزه‌شده» استفاده

we're not talking about actual fighting with weapons and guns,

می‌کنیم، در مورد جنگ واقعی با سلاح و تفنگ صحبت نمی‌کنیم،

but the idea of a lot of fighting – a big struggle – is this idea

اما ایده جنگ زیاد - یک مبارزه بزرگ - این ایده

in this word here now:

در این کلمه در اینجا است:

if somebody is embattled, a lot of people are attacking them.

اگر کسی مورد حمله قرار بگیرد، افراد زیادی به آنها حمله می کنند.

There are lots of issues and they're having –

مشکلات زیادی وجود دارد و آنها با آن روبرو هستند -

they must defend themselves and fight back in lots of different areas,

آنها باید از خود دفاع کنند و در بسیاری از مناطق مختلف،

often for a long time. They're struggling and it's not looking good for them, to be honest.

اغلب برای مدت طولانی، به مقابله بپردازند. صادقانه بگویم، آنها در حال مبارزه هستند و برای آنها خوب به نظر نمی رسد.

If something's – if someone's embattled, they're in a bad situation

اگر چیزی وجود دارد - اگر کسی درگیر شده باشد، به

because of a lot of attacks from different people.

دلیل حملات زیاد افراد مختلف در وضعیت بدی قرار دارد.

Yeah. And we use this to talk about people and

آره و ما از این برای صحبت در مورد افراد و

things in a position of authority.

اشیاء در مقام اقتدار استفاده می کنیم.

Yeah – that's right. It's not something we talk about

آره درست است. این چیزی نیست که

in our kind of everyday life:

ما در زندگی روزمره خود درباره آن صحبت کنیم:

I wouldn't say, 'Leave Rob alone. He's embattled

من نمی گویم راب را تنها بگذار. او در حال حاضر درگیر است

at the moment. He's got too much to do and people are getting to him.'

. او کارهای زیادی برای انجام دادن دارد و مردم به او نزدیک می شوند.

Yeah – not so much. Not so much for your personal circumstances.

بله - نه چندان نه برای شرایط شخصی شما.

We can talk about football managers or football teams being embattled,

ما می‌توانیم در مورد مدیران فوتبال یا تیم‌های فوتبال که درگیر هستند صحبت کنیم،

as you could say for poor Barcelona at the minute,

همانطور که می‌توان در مورد بارسلونا فقیر در دقیقه گفت،

who lost 8-2 to Bayern Munich the other – just last weekend.

که در آخر هفته گذشته 8-2 به بایرن مونیخ باخت.

That team is embattled: it's got lots of problems. They're going on for a long time.

آن تیم درگیر است: مشکلات زیادی دارد . آنها برای مدت طولانی ادامه دارند.

Excellent example, yes. OK. Let's have a summary:

مثال عالی، بله خوب. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

Time now for a recap of the vocabulary please, Catherine.

اکنون وقت آن است که واژگان را خلاصه کنیم، کاترین.

Yes. We had: 'eclipses' – makes something seem less important.

آره. ما داشتیم: "کسوف" - باعث می شود چیزی کمتر مهم به نظر برسد.

We had: something or someone's 'moment' – an opportunity to achieve something significant.

ما داشتیم: چیزی یا "لحظه" کسی - فرصتی برای دستیابی به چیزی مهم.

And we had: 'embattled' – experiencing a lot of difficulties.

و ما داشتیم: "مبارزه" - مشکلات زیادی را تجربه می کردیم.

If you want to continue improving your

اگر می‌خواهید به بهبود

English with us, we are all over social media:

زبان انگلیسی خود با ما ادامه دهید، ما در سراسر رسانه‌های اجتماعی هستیم:

BBC Learning English. Find us!

BBC Learning English. پیدا کردن ما!

Thank you for joining us and see you next time. Goodbye.

از اینکه به ما پیوستید متشکریم و دفعه بعد شما را می بینیم. خداحافظ.

Bye!

خدا حافظ!