Student Life – Projects

I think for me, my life never stops.

من فکر می کنم برای من، زندگی من هرگز متوقف نمی شود.

You know, I'm always on the go.

میدونی، من همیشه در حرکت هستم.

I've got four children.

من چهار بچه دارم

It can get quite interesting;

می تواند بسیار جالب باشد.

it can get stressful.

می تواند استرس زا شود

On Sunday, we go to church.

یکشنبه به کلیسا می رویم.

Church has become

کلیسا

very much a part of our lives.

به بخشی از زندگی ما تبدیل شده است.

It's given us a social life.

این به ما یک زندگی اجتماعی داده است.

When we get back from church,

وقتی از کلیسا برمی گردیم،

we do three sets of washing.

سه ست شستشو انجام می دهیم.

We get homework out of the way.

تکالیف را از سر راهمان برمی داریم.

We get violin practice out of the way.

تمرین ویولن را از سر راهمان برمی داریم.

Sometimes, you just need somewhere

گاهی فقط به جایی نیاز داری

to just go and be you,

که بروی

and have a quiet moment.

و خودت باشی و لحظاتی آرام داشته باشی.

And my garden is my sanctuary window.

و باغ من پنجره پناهگاه من است.

Sometimes, I just sit there,

گاهی اوقات، می دانی، همان جا می نشینم

you know, and listen to

، و به پرنده ها گوش می دهم و به

the birds and think how far I've come,

این فکر می کنم که چقدر جلو آمده ام،

you know, despite all the odds.

می دانی، علیرغم همه شانس ها.

I'm currently studying

در حال حاضر در رشته

children's literature

ادبیات کودک و نوجوان

and it's my final year of studying.

می خوانم و سال آخر تحصیلم است.

The project I did

پروژه ای که انجام

is part of my distance learning course.

دادم بخشی از دوره آموزش از راه دور من است.

It's about children's literature, say, from

این در مورد ادبیات کودک است، مثلاً

the beginning of when people started

از ابتدای زمانی که مردم شروع

to write for children,

به نوشتن برای کودکان کردند،

and how it's evolved

و چگونه در

over the years.

طول سال ها تکامل یافته است.

You choose a question,

شما یک سوال را انتخاب می کنید

and then you sort of bring

و سپس

together all the assignments

تمام تکالیفی را

that you've done.

که انجام داده اید جمع آوری می کنید.

The length of the project is

طول پروژه

different from

با

the normal assignments:

تکالیف عادی متفاوت است

it's twice the normal assignments.

: دو برابر تکالیف معمولی است.

It's involved a lot of online research,

این شامل بسیاری از تحقیقات آنلاین

a lot of group discussions, and

، بسیاری از بحث های گروهی، و

media research, which

تحقیقات رسانه ای است که به

I find difficult.

نظر من دشوار است.

You get placed within a group,

شما در یک گروه قرار

and then you choose

می گیرید و سپس کتابی را انتخاب می کنید

a book, and then you discuss it.

و سپس درباره آن بحث می کنید.

If you choose a book that's been made into

اگر کتابی را انتخاب می کنید که فیلم ساخته شده

a film, you also

است،

have to look at the film;

باید به فیلم هم نگاه کنید.

look at the reviews

به نقدها

and the criticisms it's had,

و انتقاداتی که به آن وارد شده است نگاه کنید

and then you compare and contrast it.

و سپس آن را مقایسه و مقایسه کنید.

I did online research on various criticisms,

من در مورد انتقادات مختلف تحقیق آنلاین انجام دادم،

but the majority of it was writing:

اما اکثریت آن نوشتن بود:

I did a lot of writing.

من خیلی نوشتم.

You have an introduction.

شما یک مقدمه دارید.

You have your body and the conclusion.

شما بدن و نتیجه گیری خود را دارید.

For me, it was a big challenge.

برای من این یک چالش بزرگ بود.

Fortunately for me, my group

خوشبختانه برای من، گروه من

were very supportive.

بسیار حمایت کردند.

With an assignment sometimes,

با یک تکلیف گاهی

I can sit there in one day and write it.

می توانم در یک روز آنجا بنشینم و آن را بنویسم.

In writing a project,

در نوشتن یک پروژه

you've got enough time to do it.

، زمان کافی برای انجام آن دارید.

You get somebody to read it for you

شما از کسی می خواهید که آن را برای شما بخواند

to see that it makes sense

تا متوجه شود که منطقی است

and I don't often get to do

و من اغلب با تکالیفم این کار را انجام نمی

that with my assignments.

دهم.

I suffer from sickle cell disease:

من از بیماری سلول داسی شکل رنج می برم:

it's a genetic illness,

این یک بیماری ژنتیکی است،

so it constantly makes me anaemic.

بنابراین دائماً باعث کم خونی من می شود.

I haven't got an immune system

من به این دلیل سیستم ایمنی

because of that,

ندارم،

so I tend to spend a fair bit of

بنابراین تمایل دارم

time in hospital.

زمان زیادی را در بیمارستان بگذرانم.

Distance learning has been

آموزش از راه دور

good for me because it has

برای من خوب بوده است، زیرا

reduced that travelling

این سفر

to university, and

به دانشگاه را کاهش داده است و

your disability shouldn't limit you.

ناتوانی شما نباید شما را محدود کند.

So, you're here to dictate to that

بنابراین، شما اینجا هستید تا به آن ناتوانی دیکته کنید

disability and not the other way around.

و نه برعکس.

Currently, I work as a teaching assistant.

در حال حاضر به عنوان دستیار آموزشی کار می کنم.

On a daily basis,

به طور روزانه،

my job is very interesting;

کار من بسیار جالب است.

no one day is the same.

هیچ روزی مثل هم نیست

I do love my job.

من عاشق کارم هستم

I think the children bring

فکر می‌کنم بچه‌ها

the best out of

بهترین‌ها را از

me, and hopefully I bring

من بیرون می‌آورند و امیدوارم من

the best out of them as well.

هم بهترین‌ها را از آنها بیرون بیاورم.

After I've graduated, I hope

پس از فارغ التحصیلی، امیدوارم بتوانم

to train as a primary school teacher,

به عنوان معلم دبستان آموزش ببینم، علیرغم همه مشکلاتم

come out as a professional

به عنوان یک حرفه ای بیرون بیایم

despite all my difficulties,

and make my children proud.

و باعث افتخار فرزندانم باشم.

Go the distance.

فاصله را پیمودن.