Trump tells official: 'find' votes: BBC News Review

Hello, Happy New Year and welcome to News Review – the first one of 2021!

سلام، سال نو مبارک و به بررسی اخبار خوش آمدید - اولین مورد در سال 2021!

I'm Neil. Joining me is Tom. Hi there, Tom.

من نیل هستم. تام به من می پیوندد. سلام، تام.

Hi Neil and hi to our audience. Happy New Year!

سلام نیل و سلام به مخاطبان ما. سال نو مبارک!

Today's story is about President Trump,

داستان امروز درباره پرزیدنت ترامپ است،

concerning his recent phone call about the US election.

در مورد تماس تلفنی اخیر او درباره انتخابات آمریکا.

OK. Well, if you want to test yourself on this vocabulary that we cover in the programme,

خوب. خوب، اگر می‌خواهید خودتان را روی این واژگانی که در این برنامه پوشش می‌دهیم آزمایش کنید،

you can find a quiz on our website: bbclearningenglish.com.

می‌توانید یک مسابقه را در وب‌سایت ما پیدا کنید: bbclearningenglish.com.

Now, let's hear some more about that story from this BBC News report:

اکنون، بیایید از این گزارش خبری بی‌بی‌سی بیشتر درباره آن داستان بشنویم:

So, the story is about US President Donald Trump,

بنابراین، داستان درباره دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده است

who lost last year's US presidential election. He's due to leave office this month.

که در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته آمریکا شکست خورد. او قرار است این ماه سمت خود را ترک کند.

Trump was recorded making a phone call to a politician in Georgia.

مکالمه تلفنی ترامپ با یک سیاستمدار در گرجستان ضبط شد.

In this phone call, Trump asked the politician to give him extra votes

ترامپ در این تماس تلفنی از سیاستمدار خواست تا رای بیشتری به او بدهد

so that he can challenge the results of the election.

تا بتواند نتایج انتخابات را به چالش بکشد.

Many people, including Vice President-elect Kamala Harris, call this an abuse of power.

بسیاری از مردم، از جمله معاون رئیس جمهور منتخب کامالا هریس، این را سوء استفاده از قدرت می نامند.

OK. Well, you've been looking around at this story,

خوب. خوب، شما به این داستان نگاه کرده اید

picking out the interesting words and expressions.

و کلمات و عبارات جالب را انتخاب کرده اید.

You've chosen three. What are they?

سه تا رو انتخاب کردی آنها چه هستند؟

I have three words, Neil, and they're all concerned with this idea of power.

من سه کلمه دارم، نیل، و همه آنها نگران این ایده از قدرت هستند.

The words are: 'pressed', 'overturn' and 'tilt'.

کلمات عبارتند از: "فشرده"، "واژگون" و "شیب".

'Pressed', 'overturn' and 'tilt'.

"فشرده"، "واژگون" و "شیب".

So Tom, let's hear your first headline please, with that word 'pressed'.

بنابراین تام، لطفاً اولین تیتر شما را با کلمه «فشرده شده» بشنویم.

My first headline is from The Guardian in the UK:

اولین تیتر من از گاردین در بریتانیا است:

'Pressed' – try to persuade someone to do something.

"فشرده" - سعی کنید کسی را برای انجام کاری متقاعد کنید.

Yeah. So, 'pressed' is the past simple of this base form 'press', which means to exert power.

آره بنابراین، «فشار» گذشته ساده این شکل پایه «پرس» است که به معنای اعمال قدرت است.

So, for example, this word 'press' I might use when I went across the road

بنابراین، برای مثال، وقتی از جاده عبور کردم، ممکن است از این کلمه «پرس» استفاده کنم

and you have to make the little red figure turn to a green figure

و شما باید شکل کوچک قرمز را به شکل سبز تبدیل کنید

so that you can cross the road, you 'press' the button. Is this the same thing?

تا بتوانید از جاده عبور کنید، دکمه را «فشار دهید». آیا این همان است؟

Yeah, exactly. Or you can 'press' the button on your TV remote to change the channel.

بله دقیقا. یا می‌توانید برای تغییر کانال، دکمه روی کنترل از راه دور تلویزیون را فشار دهید.

You exert pressure on it and pressure – P-R-E-S-S... – is a noun.

شما روی آن فشار وارد می‌کنید و فشار - P-R-E-S-S... - یک اسم است.

Sorry! P-R-E-S-S-U-R-E – is a noun and they have this root word 'press'.

متاسف! P-R-E-S-S-U-R-E - یک اسم است و این کلمه ریشه "پرس" را دارند.

Yeah. Pressure means force.

آره فشار یعنی نیرو.

OK. So, when I was talking about pushing my finger onto something to make it move,

خوب. بنابراین، وقتی درباره فشار دادن انگشتم روی چیزی صحبت می‌کردم تا آن را به حرکت درآورم،

that was a literal meaning of the word, but this is more figurative in this headline, isn't it?

این معنای تحت اللفظی کلمه بود، اما این در این عنوان مجازی‌تر است، اینطور نیست؟

Yeah. It's more... it's not physical power, like when you push the button;

آره بیشتر... این قدرت فیزیکی نیست، مانند زمانی که دکمه را فشار می‌دهید.

it's political power here. So, the headline is about Donald Trump applying force

اینجا قدرت سیاسی است. بنابراین، تیتر درباره اعمال زور

or applying pressure to try and make the Georgia politician do something for him.

یا فشار دادن دونالد ترامپ برای تلاش برای وادار کردن سیاستمدار گرجستانی برای انجام کاری برای او است.

OK. Now, when I'm out and about in the summer,

خوب. حالا، وقتی در تابستان بیرون می روم،

which seems like a long time ago and a long time to come,

که به نظر می رسد خیلی وقت پیش است و خیلی وقت پیش است،

with my kids – whenever we see an ice cream van they always want to have an ice cream.

با بچه هایم - هر زمان که ون بستنی می بینیم، آنها همیشه می خواهند یک بستنی داشته باشند.

Can I say they 'press' me to buy an ice cream? Does that sound normal?

آیا می توانم بگویم برای خرید بستنی به من فشار می آورند؟ آیا به نظر عادی می رسد؟

Ah – you could say that and I would understand you but it sounds strange, you know.

آه - شما می توانید این را بگویید و من شما را درک می کنم، اما عجیب به نظر می رسد، می دانید.

It sounds too formal, like perhaps you're speaking from 100 years ago, or something like that.

خیلی رسمی به نظر می‌رسد، مثل اینکه شما دارید از 100 سال پیش صحبت می‌کنید، یا چیزی شبیه به آن.

So, 'press' we would usually use for more serious situations,

بنابراین، ما معمولاً برای موقعیت‌های جدی‌تر، مانند نتایج یک انتخابات دموکراتیک، از «پرس» استفاده می‌کنیم

like the results of a democratic election: very serious.

: بسیار جدی.

Children buying ice creams: not so serious.

کودکان در حال خرید بستنی: چندان جدی نیست.

That's what you think! OK. Let's have – let's have a summary:

این چیزی است که شما فکر می کنید! خوب. بیایید داشته باشیم - بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

If you like stories about Donald Trump, we have loads of them

اگر داستان‌هایی درباره دونالد ترامپ دوست دارید، ما تعداد زیادی از آنها

and we've picked out one in particular that they can find. How can they find it, Tom?

را داریم و یکی را انتخاب کرده‌ایم که می‌توانند پیدا کنند. چگونه می توانند آن را پیدا کنند، تام؟

You can find it by clicking the link.

با کلیک کردن روی پیوند می توانید آن را پیدا کنید.

OK. Now, let's have a look at your next headline.

خوب. حالا بیایید نگاهی به تیتر بعدی شما بیندازیم.

My next headline is from the US, from Fox News, it says:

تیتر بعدی من از ایالات متحده است، از فاکس نیوز، می‌گوید:

'Overturn' – change or reverse a decision or ruling.

«واژگون» - تصمیم یا حکمی را تغییر دهید یا تغییر دهید.

Yeah. So, here 'overturn' – all one word – is a verb

آره بنابراین، در اینجا «واژگونی» - همه یک کلمه - یک فعل است

and here it needs an object when we're talking about 'overturning' a decision.

و در اینجا وقتی درباره «برگرداندن» یک تصمیم صحبت می‌کنیم، به یک مفعول نیاز دارد.

So, the object in the title is 'Biden's win'.

بنابراین، هدف در عنوان "پیروزی بایدن" است.

OK. Might be useful to think about this, again, in a literal sense

خوب. شاید مفید باشد که درباره این موضوع دوباره به معنای واقعی کلمه فکر کنید

because in this headline it's used in a figurative sense.

زیرا در این عنوان به معنای مجازی استفاده شده است.

Once a week we put out our rubbish bins here

هفته‌ای یک‌بار سطل‌های زباله‌مان را اینجا خاموش می‌کنیم

and often in the morning I notice that there's food waste all over the ground

و اغلب صبح‌ها متوجه می‌شوم که زباله‌های غذا در سرتاسر زمین

because there are foxes and the foxes 'overturn' the bins.

وجود دارد، زیرا روباه‌ها وجود دارند و روباه‌ها سطل‌ها را «واژگون می‌کنند».

They do – especially at Christmas.

آنها انجام می دهند - به خصوص در کریسمس.

Yeah.

So, yeah, 'overturn' in the physical sense means to, kind of,

آره

بنابراین، بله، «واژگونی» در معنای فیزیکی به معنای واژگون

flip things over or turn them – turn them over everywhere.

کردن یا چرخاندن چیزها است - آنها را در همه جا برگردانید.

You notice I use the phrasal verb there as well, 'to turn over',

متوجه شدید که من از فعل عبارتی در آنجا نیز استفاده می‌کنم، «برگرداندن»،

which is a more informal way of saying exactly the same thing.

که روشی غیررسمی‌تر برای گفتن دقیقاً همان است.

Yeah. Interesting, isn't it? There's this word 'overturn', which is more formal,

آره جالبه، نه؟ این کلمه «واژگونی» وجود دارد که رسمی‌تر است،

and then there's 'turn over', which contains the same elements but in reverse

و سپس «برگرداندن» وجود دارد که حاوی همان عناصر است اما به صورت معکوس

and as two words – as a phrasal verb – and that's more informal.

و به صورت دو کلمه - به عنوان یک فعل عبارتی - و این غیررسمی‌تر است.

That's the main difference, isn't it?

این تفاوت اصلی است، اینطور نیست؟

Yeah, and... as a rule phrasal verbs are generally more informal

بله، و... به عنوان یک قاعده، افعال عبارتی معمولاً غیررسمی‌تر

than a sort of direct verb like this.

از نوعی فعل مستقیم مانند این هستند.

OK. Let's have a summary:

خوب. بیایید خلاصه‌ای داشته باشیم:

If you would like to learn about the word 'turn' used in informal ways,

اگر می‌خواهید درباره کلمه «چرخش» که به روش‌های غیررسمی استفاده می‌شود، بدانید،

we have the perfect video for you and a great story as well, Tom.

ما ویدیوی عالی برای شما و همچنین داستانی عالی داریم، تام.

Eight uses of 'turn' told through a popular fairy story, Hansel and Gretel.

هشت کاربرد «چرخش» از طریق یک داستان پری محبوب، هانسل و گرتل، بیان شده است.

You can find it by clicking the link.

با کلیک کردن روی پیوند می توانید آن را پیدا کنید.

OK. Let's have a look at your next headline.

خوب. بیایید به تیتر بعدی شما نگاهی بیندازیم.

Our next headline, from CNN in the US – it says:

تیتر بعدی ما، از CNN در ایالات متحده - می گوید:

And the word is 'tilt'.

و کلمه "شیب" است.

'Tilt' – unbalance or change in favour of someone or something.

"شیب" - عدم تعادل یا تغییر به نفع کسی یا چیزی.

Yeah. So, 'tilt' – this has this key idea of not being balanced.

آره بنابراین، "شیب" - این ایده کلیدی عدم تعادل را دارد.

You gave us a good example in rehearsal, Neil. Can you tell us?

تو در تمرین مثال خوبی به ما دادی، نیل. می تونی به ما بگی؟

Yeah, OK. So, have you ever been on a ship or a boat, Tom?

آره، باشه بنابراین، آیا تا به حال روی کشتی یا قایق بوده‌اید، تام؟

I have, yes.

دارم، بله

In... in bad weather?

در ... در هوای بد؟

Yeah.

Yeah. The ship is not balanced, is it? It 'tilts' from one side to the other.

آره

آره کشتی متعادل نیست، اینطور است؟ از یک طرف به طرف دیگر "کج" می شود.

Exactly. So, synonyms for 'tilt' are 'slope' and 'lean',

دقیقا. بنابراین، مترادف‌های «شیب» «شیب» و «لاغر» هستند

and it has this idea of becoming off-balance, off-centre, or sloping to one side.

و این ایده را دارد که خارج از تعادل، خارج از مرکز یا شیب به یک طرف باشد.

I'm demonstrating with this pad of paper here – it's 'tilting' to one direction.

من با این صفحه کاغذ در اینجا نشان می‌دهم - به یک جهت «کج می‌شود».

Yes and balance really is the key to understanding this word 'tilt', isn't it?

بله و تعادل واقعاً کلید درک این کلمه «شیب» است، اینطور نیست؟

Both in the literal sense, like the ship I talked about... but also in a figurative sense.

هم به معنای تحت اللفظی، مثل کشتی که درباره اش صحبت کردم... اما هم به معنای مجازی.

Yeah. In the figurative sense we're talking about... almost like a balance of power.

آره به معنای مجازی که ما در مورد آن صحبت می‌کنیم... تقریباً مانند توازن قدرت.

So, Trump is trying to – according to the report,

بنابراین، ترامپ در تلاش است – بر اساس این گزارش،

Trump is trying to unbalance the result of the US election.

ترامپ در تلاش است تا نتیجه انتخابات ایالات متحده را نامتعادل کند.

Now, this will – he's hoping that this will 'tilt' things in favour of him.

اکنون، این اراده - او امیدوار است که این کار همه چیز را به نفع او «کج» کند.

Yeah and 'favour' is a word often used with 'tilt'.

بله و "نفع" کلمه ای است که اغلب با "شیب" استفاده می شود.

Yeah: 'tilt in favour'. We also – there are two very common words we use with 'tilt'

بله: "به نفع خود شیب کنید". ما همچنین – دو کلمه بسیار رایج وجود دارد که ما با «شیب» استفاده می‌کنیم

and these are 'tilt towards' or 'tilt against'. So, if something...

و این‌ها «شیب به سمت» یا «شیب علیه» هستند. بنابراین، اگر چیزی...

if you 'tilt towards' something, you favour it – this is positive.

اگر به سمت چیزی متمایل شوید، از آن طرفداری می کنید - این مثبت است.

If you 'tilt against' something then you're not in favour of it.

اگر شما مخالف چیزی هستید، پس طرفدار آن نیستید.

For example, I could say, 'My grandfather tilts towards Conservative politics

برای مثال، می‌توانم بگویم، «پدربزرگم به سمت سیاست‌های

and Conservative politicians,' because this is his favoured style.

محافظه‌کار و سیاستمداران محافظه‌کار گرایش پیدا می‌کند»، زیرا این سبک مورد علاقه اوست.

OK. And 'tilt' – we've talked about here – is a verb.

خوب. و 'tilt' - که در اینجا در مورد آن صحبت کردیم - یک فعل است.

It's also a noun: 'a tilt'. Something can have a 'tilt'.

همچنین یک اسم است: "یک شیب". چیزی می تواند یک "شیب" داشته باشد.

Yeah. If you say, 'There is a political tilt in the situation,'

آره اگر می‌گویید «یک انحراف سیاسی در موقعیت وجود دارد»، به

it means there is political bias in the situation

این معنی است که در موقعیت سوگیری سیاسی وجود

and it could 'tilt towards' one side it could 'tilt against' a different side.

دارد و می‌تواند «به سمت» یک طرف و می‌تواند «در برابر» طرف دیگر متمایل شود.

OK. Let's get a summary of that:

خوب. بیایید خلاصه ای از آن را به دست آوریم:

Time now, Tom, for a recap of our vocabulary please.

اکنون وقت آن است، تام، لطفاً واژگان خود را خلاصه کنیم.

A recap of today's vocabulary – we had:

خلاصه‌ای از واژگان امروز - ما داشتیم:

'pressed' – tried to persuade someone to do something.

"فشار" - سعی کردیم کسی را برای انجام کاری متقاعد کنیم.

'Overturn' – change or reverse a decision or ruling.

«واژگونی» - یک تصمیم یا حکم را تغییر دهید یا تغییر دهید.

And 'tilt' – unbalance or change in favour of someone or something.

و «شیب» - عدم تعادل یا تغییر به نفع کسی یا چیزی.

Don't forget to test yourself on this vocabulary on our website bbclearningenglish.com

فراموش نکنید که خود را روی این واژگان در وب سایت ما bbclearningenglish.com آزمایش کنید

and you can find us all over social media.

و می توانید ما را در سراسر رسانه های اجتماعی پیدا کنید.

Thanks for joining us. See you next time. Goodbye.

از اینکه به ما پیوستید متشکریم. بعدا می بینمت. خداحافظ.

See you next time. Happy New Year!

بعدا می بینمت. سال نو مبارک!