Nomadland wins at the Oscars: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English. I'm Neil.

سلام و خوش آمدید به بررسی اخبار از BBC Learning English. من نیل هستم.

Joining me today is Catherine. Hello, Catherine.

امروز کاترین به من می پیوندد. سلام کاترین

Hello Neil, and hello everybody.

سلام نیل و سلام به همه.

Yes, Oscars news today: Chloé Zhao has become the first woman

بله، اخبار اسکار امروز: کلوئه ژائو اولین

of colour and only the second woman ever to win the best director Oscar.

زن رنگین پوست و تنها دومین زنی است که برنده اسکار بهترین کارگردانی شده است.

If you want to test yourself on any vocabulary that you

اگر می خواهید خود را روی هر واژگانی که

hear in our programme today,

امروز در برنامه ما می شنوید آزمایش کنید

there's a quiz on our website at: bbclearningenglish.com.

، یک مسابقه در وب سایت ما به آدرس: bbclearningenglish.com وجود دارد.

Now, let's find out some

حال، بیایید

more about that Oscar victory from this BBC News report:

از این گزارش خبری بی‌بی‌سی درباره پیروزی اسکار بیشتر بدانیم:

Yes. So, the Oscars on Sunday night and director Chloé Zhao,

بله. بنابراین، اسکار یکشنبه شب و کارگردان کلوئه ژائو،

who was born in Beijing, won the best director Oscar.

که در پکن متولد شده است، برنده اسکار بهترین کارگردانی شد.

Now, she is the first woman of colour to win this award and she

اکنون او اولین زن رنگین پوستی است که برنده این جایزه شده است

is only the second woman in 93 years to win this particular Oscar.

و تنها دومین زن در 93 سال است که این اسکار خاص را دریافت کرده است.

Now, Nomadland did really well at the Oscars: not only did we get this one,

حالا Nomadland در اسکار واقعاً خوب عمل کرد : نه تنها این اسکار را گرفتیم،

but also it won in the best picture category

بلکه در بخش بهترین فیلم

and Frances McDormand won the best actor award.

و فرانسیس مک دورمند جایزه بهترین بازیگر مرد را برد.

OK. Well, you've been looking around the various news websites

خوب. خوب، شما به وب سایت های خبری مختلف نگاه کرده اید

and checking out what language is useful for talking about this story.

و بررسی کرده اید که چه زبانی برای صحبت در مورد این داستان مفید است.

What have you got?

چی داری؟

We have: 'glory', 'upsets' and 'snubs'.

ما داریم: "شکوه"، "ناراحتی" و "ناراحتی".

'Glory', 'upsets' and 'snubs'.

"شکوه"، "ناراحتی" و "ناراحتی".

Let's start with your first headline then, please.

اجازه دهید با اولین تیتر شما شروع کنیم، لطفا.

OK. So, we are right here in the UK with the BBC – the headline:

خوب. بنابراین، ما دقیقاً اینجا در بریتانیا با بی‌بی‌سی هستیم – تیتر:

'Glory' – praise and honour for a great achievement.

«شکوه» – ستایش و افتخار برای یک دستاورد بزرگ.

Yes, it's a noun. It's spelt: G-L-O-R-Y – 'glory'.

بله، این یک اسم است. املای آن: G-L-O-R-Y - "شکوه".

Now, we often use this word with 'the' in front of it.

در حال حاضر، ما اغلب از این کلمه با "the" در مقابل آن استفاده می کنیم.

If you get 'the glory' for something, you get all the praise,

اگر برای چیزی "جلال" را به دست آورید، همه تمجیدها

you get all the recognition, everybody says how great you are.

را دریافت می کنید، همه شناسایی می کنید، همه می گویند که چقدر عالی هستید.

Remember that show you made, Neil – English for Cats?

آن نمایشی را که ساختید، نیل – انگلیسی برای گربه ها را به خاطر دارید؟

Ahhh! The glory!

آهان! شکوه!

The glory! Everybody thought it was wonderful... not.

شکوه! همه فکر می کردند فوق العاده است... نه.

And everyone said how great it was, and how wonderful you were.

و همه گفتند چقدر عالی بود و تو چقدر عالی بودی.

You were the man of the moment for a while.

شما برای مدتی مرد لحظه بودید.

You got 'the glory' for that wonderful achievement.

شما به خاطر آن دستاورد فوق العاده، افتخار کسب کردید.

It was my 'moment of glory'.

"لحظه افتخار" من بود.

Yes, good phrase.

بله جمله خوبیه

If you have 'a moment of glory' or if something is 'your moment of glory',

اگر "لحظه ای از شکوه" دارید یا اگر چیزی "لحظه شکوه شما" است،

that's a time when you do something fantastic and everybody recognises

زمانی است که کار خارق العاده ای انجام می دهید و همه

it. Everyone says how great you are, how great the thing you did was.

آن را تشخیص می دهند. همه می گویند چقدر عالی هستی، کاری که انجام دادی چقدر عالی بود.

Yeah – your 'moment of glory'.

بله - "لحظه شکوه" شما.

Yes. Now, a common adjective that is connected to this word is 'glorious'.

آره. حالا یک صفت رایج که به این کلمه متصل می شود «شکوه» است.

Yes, if something's 'glorious',

بله، اگر چیزی "با شکوه" باشد

it's wonderful, it's fantastic, it's amazing, it's super.

، فوق العاده است، فوق العاده است ، شگفت انگیز است، فوق العاده است.

Doesn't always have to be an achievement, though. You can open

با این حال، همیشه نباید یک دستاورد باشد.

your window one morning and look out and it'll be a beautiful...

می‌توانی یک روز صبح پنجره‌ات را باز کنی و به بیرون نگاه کنی، زیبا می‌شود

the weather can be 'glorious'. It means absolutely wonderful.

... هوا می‌تواند «با شکوه» باشد. این به معنای کاملاً فوق العاده است.

Not an achievement: weather's just weather.

یک دستاورد نیست: آب و هوا فقط آب و هوا است.

But when it's a really lovely day, you can say,

اما وقتی یک روز واقعاً دوست‌داشتنی است، می‌توانید بگویید:

'The weather is glorious.'

"هوا عالی است."

Yeah. And if we want to say that

آره و اگر بخواهیم بگوییم که

something is probably a bit better than it really is.

چیزی احتمالاً کمی بهتر از آنچه هست است.

Well, yes. You can 'glorify' something.

خب بله. شما می توانید چیزی را "تجلیل" کنید.

And this is often to say, as you say – and this happens a

و این اغلب به این معنی است که همانطور که شما می گویید - و این

lot in advertising – something's absolutely wonderful and fantastic,

در تبلیغات زیاد اتفاق می افتد - چیزی کاملاً فوق العاده و خارق العاده است،

and it's actually maybe just average. You can 'glorify' something.

و در واقع شاید فقط متوسط ​​باشد. شما می توانید چیزی را "تجلیل" کنید.

Yeah... I went to a fast food outlet recently and I wanted to buy

آره... اخیراً به یک فست فود رفتم و می‌خواستم

the absolutely magnificent 'Glory Burger'.

«گلوری برگر» کاملاً باشکوه را بخرم.

The 'Glory Burger'... yes.

گلوری برگر... بله.

But actually it was just a not very nice piece of – possibly – beef

اما در واقع این فقط یک تکه نه چندان خوب - احتمالاً - گوشت گاو

with a kind of soggy bun and a splodge of ketchup.

با نوعی نان خیس و انبوهی از سس کچاپ بود.

I think – I think it had been 'glorified'.

من فکر می کنم - فکر می کنم "تجلیل" شده است.

Yes, it doesn't sound very 'glorified'...

بله، خیلی «گله» به

it doesn't sound very 'glorious', but if the promotion 'glorified' it

نظر نمی‌رسد... خیلی «شکوه‌آمیز» به نظر نمی‌رسد، اما اگر تبلیغ آن را «تجلیل» کرد

or they did something to it and said it was better than it was, then yeah,

یا کاری با آن انجام دادند و گفتند بهتر از آن چیزی است که بود، بله،

you had a 'glorified' burger.

شما یک همبرگر "تجلیل شده" داشتید.

I did indeed have a 'glorified' burger.

من واقعاً یک همبرگر "جلال دار" خوردم.

How disappointing.

چه ناامیدکننده.

And the noun for that is 'glorification'.

و اسم آن «تسبیح» است.

Yes, 'glorification' – when you try to make something,

بله، «تجلیل» - وقتی می‌خواهید چیزی بسازید،

or you say something, is better than it really is.

یا چیزی می‌گویید ، بهتر از چیزی است که واقعاً هست.

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید خلاصه

We have a programme about a moment of sporting glory, don't we Catherine?

کنیم: ما یک برنامه در مورد یک لحظه شکوه ورزشی داریم، نه کاترین؟

Yes, we do: Rafa Nadal – his 20th Grand Slam win.

بله، ما این کار را انجام می دهیم: رافا نادال – بیستمین برد او در گرند اسلم.

If you want to know more about this story, just click the link.

اگر می خواهید در مورد این داستان بیشتر بدانید، فقط روی لینک کلیک کنید.

OK. Let's have a look at our next headline, please.

خوب. بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیاندازیم، لطفا.

And we're still in the UK, this time with the Guardian – the headline:

و ما هنوز در بریتانیا هستیم، این بار با گاردین - تیتر:

'Upsets' – occasions when someone wins something another

"ناراحتی" - مواقعی که کسی چیزی را می برد که

person or team was expected to win.

انتظار می رفت شخص یا تیم دیگری برنده شود.

Yes. OK. The spelling: U-P-S-E-T-S.

آره. خوب. املا: U-P-S-E-T-S.

This is a plural noun and it's pronounced 'upsets'.

این یک اسم جمع است و "ناراحت" تلفظ می شود.

'Upsets' as opposed to 'upset'... because that's a different word.

"ناراحت" در مقابل "ناراحت"... زیرا این کلمه متفاوتی است.

Yes... it is. It's the same spelling, but it's a verb.

بله... همینطور است. همان املا است، اما فعل است.

In the verb form it's 'to upset', and the adjective form

در شکل فعل "ناراحت کردن" است و شکل صفت

– if you are 'upset', you're not happy about something.

- اگر "ناراحت" هستید، از چیزی خوشحال نیستید.

But in the noun form, it's an 'upset' with the stress on the 'up-'.

اما در شکل اسمی، با تاکید بر روی "بالا-" یک "ناراحت" است.

Yeah. So, an 'upset' is when the team that is supposed to have won,

آره بنابراین، "ناراحتی" زمانی است که تیمی که قرار است برنده شود،

or the person who is supposed to have won, doesn't win.

یا فردی که قرار است برنده شود، برنده نمی شود.

Exactly that.

دقیقا همون.

And I'm afraid I'm going to mention...

و می ترسم به...

our Brazilian – our Brazilian followers might want to cover their eyes.

برزیلی ما اشاره کنم – پیروان برزیلی ما ممکن است بخواهند چشمان خود را بپوشانند.

Or ears...!

یا گوش...!

I'm going to mention the World Cup 2014

من قصد دارم به جام جهانی 2014 اشاره کنم

when Brazil were playing against Germany in the semi-final.

که برزیل در نیمه نهایی مقابل آلمان بازی می کرد.

Everybody thought Brazil was going to win and what happened?

همه فکر می کردند برزیل برنده می شود و چه شد؟

It was a big 'upset': 7–1. They lost 7–1.

این یک "ناراحت" بزرگ بود: 7-1. آنها 7-1 شکست خوردند.

Terrible, terrible.

وحشتناک، وحشتناک.

Big 'upset' for Brazil: they were expected to win,

"ناراحتی" بزرگ برای برزیل : انتظار می رفت که آنها برنده شوند،

but they lost by six goals in – the final score was 7–1 to Germany.

اما آنها با شش گل شکست خوردند - نتیجه نهایی 7-1 به آلمان بود.

All the Brazilian supporters were very 'upset' about that 'upset'.

همه هواداران برزیل از این "ناراحتی" بسیار "ناراحت" بودند.

Yeah. Yes, indeed.

آره بله، در واقع.

And 'upset' there as an adjective meaning sad, basically.

و "ناراحت" در آنجا به عنوان یک صفت به معنای غمگین، اساسا.

Yeah, yeah.

آره آره.

But all of these words are connected, aren't they? They're all connected

اما همه این کلمات به هم مرتبط هستند، اینطور نیست؟ همه آنها به هم متصل هستند

and the key is that word 'set' that you find in the middle.

و نکته کلیدی کلمه "ست" است که در وسط پیدا می کنید.

Yes, exactly. And 'set' means settled or secure. But if you

بله دقیقا. و «تنظیم» به معنای مستقر یا امن است. اما اگر چیزی را

'upset' something, you unsettle it or you make it not secure.

"ناراحت" کنید، آن را ناآرام می کنید یا آن را ایمن نمی کنید.

So, whether it's the noun, the verb, or the adjective, that's the idea.

بنابراین، چه اسم باشد، چه فعل یا صفت، این ایده است.

Something that was secure and settled now isn't secure and settled,

چیزی که امن بود و اکنون حل و فصل شده بود ، ایمن و حل نشده است،

  and that has an effect.

و این تأثیر دارد.

Yeah. So, for example, global warming has 'upset' the climate.

آره بنابراین، به عنوان مثال، گرمایش جهانی آب و هوا را "بهم ریخته" کرده است.

Yes.

آره.

And it doesn't mean that the climate is sad.

و این بدان معنا نیست که آب و هوا غم انگیز است.

No, the climate isn't crying.

نه، آب و هوا گریه نمی کند.

No, but the climate has been badly affected, and probably again

نه، اما آب و هوا به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است، و احتمالاً دوباره

people are 'upset' about the effects of the 'upset' to the climate.

مردم از تأثیرات «ناراحتی» بر اقلیم «ناراحتند».

Absolutely. OK. Now, let's get a summary:

کاملا. خوب. حال، بیایید خلاصه ای را به دست آوریم:

Now, you probably saw the word 'coup' in that last headline and we have a

اکنون، احتمالاً کلمه "کودتا" را در آن تیتر آخر دیدید و ما یک

News Review where we talked about the various uses of the word 'coup'.

مرور خبری داریم که در آن درباره کاربردهای مختلف کلمه "کودتا" صحبت کردیم.

Yes. To find out more about how to use the word 'coup',

آره. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه استفاده از کلمه "کودتا"،

just click the link to go to the programme.

کافیست روی پیوند کلیک کنید تا به برنامه بروید.

OK. Let's have a look at our next headline, please.

خوب. بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیاندازیم، لطفا.

Now, we're in the USA with Variety and the headline:

اکنون، ما در ایالات متحده آمریکا هستیم با Variety و تیتر:

'Snubs' – actions that insult someone by not including them.

"Snubs" - اقداماتی که با درج نکردن شخصی به آنها توهین می کند.

Yes, the spelling this time: S-N-U-B-S – 'snubs'.

بله، املای این بار: S-N-U-B-S - 'snubs'.

It's a plural noun in this headline,

این یک اسم جمع در این عنوان است،

but you can also use it as a 'verb': 'snubs'.

اما می‌توانید از آن به عنوان «فعل» نیز استفاده کنید: «snubs».

Yeah. So, we're talking about when it's expected that somebody would

آره بنابراین، ما در مورد زمانی صحبت می‌کنیم که انتظار می‌رود مثلاً

be included at a certain event, for example, and they are not.

کسی در یک رویداد خاص حضور داشته باشد، اما اینطور نیست.

And they're not included, yeah.

و آنها شامل نمی شوند، بله.

And it's always done or perceived to be an insult.

و همیشه انجام می شود یا تصور می شود که توهین است.

So, it's not a pleasant thing to do: 'to snub' somebody is rude.

بنابراین، این کار خوشایند نیست: "حق زدن" کسی بی ادب است.

It's not nice 'to be snubbed' – and that's the passive verb form – if

«محروم شدن» خوب نیست – و این شکل فعل مفعول است –

you 'are snubbed', generally you will be angry and upset about it.

اگر «محروم شوید»، عموماً از این بابت عصبانی و ناراحت خواهید شد.

Yeah. Like all of our vocabulary today,

آره مانند تمام واژگان امروزی ما

quite commonly used in the world of sport.

که در دنیای ورزش بسیار رایج است.

Yes, it can be. Yes, if somebody's left out of a team, for example,

بله، می تواند باشد. بله ، برای مثال، اگر کسی از یک تیم کنار گذاشته شود،

they can be 'snubbed'. If somebody decides not to play in a...

می‌توان او را رد کرد. اگر کسی تصمیم بگیرد که

participate in a particular event, that can be seen as 'a snub'.

در یک رویداد خاص شرکت نکند، این می تواند به عنوان "حقوق" تلقی شود.

So, if you don't invite somebody, you 'snub' them;

بنابراین، اگر کسی را دعوت نکردید، او را «انکار» می کنید.

if you refuse an invitation, you 'snub' them that way as well.

اگر دعوتی را رد کنید، آن‌ها را نیز به همین شکل «انکار» می‌کنید.

And yeah, we see it in sporting events.

و بله، ما آن را در رویدادهای ورزشی می بینیم.

Yeah, and competitions in general.

بله، و به طور کلی مسابقات.

For example, the 'International Biscuit Eating Championship'.

به عنوان مثال، "قهرمانی بین المللی خوردن بیسکویت".

Well, what an 'upset' that was – my goodness! Tell us more, Neil.

خوب، این چه "ناراحتی" بود - خدای من! بیشتر به ما بگو نیل.

Well, I mean, there was only really one obvious winner, wasn't there?

خوب، منظورم این است که واقعاً فقط یک برنده آشکار وجود داشت، اینطور نیست؟

Rob? I mean... participant, even.

غارت؟ منظورم... شرکت کننده، حتی.

Unfortunately, Rob was not even invited to take part.

متأسفانه، راب حتی برای شرکت در آن دعوت نشد.

What a 'snub' was that! My goodness. Yes, Rob was 'snubbed' by the

این چه "حقوق" بود! خدای من. بله، راب توسط

'International Biscuit' organising body, but I think they'll invite

سازمان بین‌المللی بیسکویت مورد انتقاد قرار گرفت، اما فکر می‌کنم

him next year, though. I think they'll realise their mistake.

سال آینده او را دعوت کنند. فکر می کنم آنها متوجه اشتباه خود خواهند شد.

They will. But I think he's going to get his revenge by 'snubbing' them.

آن ها خواهند. اما من فکر می‌کنم که او انتقام خود را با "نقض کردن" آنها خواهد گرفت.

Most probably, yeah. I wouldn't blame him.

به احتمال زیاد، بله. من او را سرزنش نمی کنم.

Now, more seriously, this word is actually quite journalistic, isn't it?

حالا، جدی تر، این کلمه در واقع کاملاً ژورنالیستی است، اینطور نیست؟

It is. It's nice and short. It's very dramatic.

این است. زیبا و کوتاه است خیلی دراماتیک است.

It's the stuff that, you know, gossip columns love – the idea

می‌دانید، این چیزهایی است که ستون‌های شایعات عاشق آن هستند - این

of people 'snubbing' each other, 'celebrity snubs'. Not quite used

ایده که مردم یکدیگر را «حقوق می‌زنند»، «معرفی‌های سلبریتی».

in gossip in this sense, but it is very headline-friendly, yes.

در شایعات به این معنا کاملاً استفاده نمی شود، اما بسیار مناسب تیتر است، بله.

Yeah, but that's not to say that this can't be used for ordinary people.

بله، اما این بدان معنا نیست که نمی توان از آن برای مردم عادی استفاده کرد.

You don't have to be famous to 'snub' or 'be snubbed'.

لازم نیست برای «حروم زدن» یا «محروم شدن» مشهور باشید.

Absolutely, yeah. You can 'snub somebody' by not inviting

قطعا، بله. می‌دانید، با دعوت نکردن

them to drinks after work, you know.

او به نوشیدنی بعد از کار، می‌توانید «شما را نادیده بگیرید».

You can use it in everyday English very easily.

شما می توانید آن را در زبان انگلیسی روزمره به راحتی استفاده کنید.

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید خلاصه ای را به دست آوریم

Just time now then for a recap of our vocabulary please, Catherine.

: اکنون وقت آن است که یک خلاصه از واژگان خود را مرور کنیم، کاترین.

Yes, we had: 'glory' – praise and honour for a great achievement.

بله، ما داشتیم: «جلال» - ستایش و افتخار برای یک دستاورد بزرگ.

We had: 'upsets' – occasions where someone wins something

ما این موارد را داشتیم: «ناراحتی‌ها» - موقعیت‌هایی که شخصی چیزی را برنده می‌شود که

another person or team was expecting to win.

فرد یا تیم دیگری انتظار داشت برنده شود.

And we had: 'snubs' – actions that insult someone by not including them.

و ما اینها را داشتیم: "حقوق" - اعمالی که با درج نکردن شخصی به آنها توهین می کند.

You'll probably want to test yourself on this

احتمالاً می خواهید خودتان را روی این واژگان آزمایش کنید

vocabulary and you can do, on our website at bbclearningenglish.com.

و می توانید این کار را در وب سایت ما به آدرس bbclearningenglish.com انجام دهید.

And you can find us all over social media.

و شما می توانید ما را در سراسر شبکه های اجتماعی پیدا کنید.

Thank you for joining us. Stay safe and goodbye.

با تشکر از شما برای پیوستن به ما. سالم بمانید و خداحافظ.

Goodbye.

خداحافظ.