Are you addicted to your smartphone? 6 Minute English

Rob: Hello, welcome to 6 Minute English. I'm Rob.

راب: سلام، به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید. من راب هستم.

Catherine: And I'm Catherine.

کاترین: و من کاترین هستم.

Rob: So, Catherine, how long do you spend

راب: خب، کاترین، چقدر برای

on your smartphone?

تلفن هوشمند خود وقت می گذارید؟

Catherine: My smartphone? Not that long

کاترین: گوشی هوشمند من؟ نه چندان طولانی

really, only about 18 or 19 hours.

، فقط حدود 18 یا 19 ساعت.

Rob: No, sorry, I meant in a day, not in a week.

راب: نه، ببخشید، منظورم در یک روز بود، نه در یک هفته.

Catherine: Er, that's what I meant too, Rob – a day.

کاترین: آره، منظور من هم همین بود، راب - یک روز.

Rob: Oh wow, so you’ve even got it right here...

راب: اوه وای، پس تو حتی همین جا به آن دست پیدا کردی...

Catherine: …yep, got it now, Rob. Yes, I

کاترین: ... بله، الان فهمیدم، راب. بله،

should tell you that I suffer from FOMO.

باید به شما بگویم که من از FOMO رنج می برم.

Rob: FOMO?

راب: FOMO؟

Catherine: FOMO - Fear Of Missing Out.

کاترین: FOMO - ترس از دست دادن. راب،

Something cool or interesting might be

ممکن است در جایی اتفاق جالب یا جالبی

happening somewhere, Rob, and I want

بیفتد، و من

to be sure I catch it, so I have to keep

می‌خواهم مطمئن شوم که آن را می‌گیرم، بنابراین باید همچنان

checking my phone, to make sure,

تلفنم را چک کنم تا مطمئن شوم

you know, I don't miss out on anything.

، می‌دانی، هیچ چیزی را از دست نمی‌دهم.

Rob: So we could call you a phubber…

راب: پس می‌توانیم تو را گیسو صدا کنیم...

Hello... I said, so you’re a phubber?

سلام... گفتم، پس تو گیسو هستی؟

Someone who ignores other people

کسی که دیگران را نادیده می گیرد

because you’d rather look at

زیرا شما ترجیح می دهید به

your phone.

تلفن خود نگاه کنید.

Catherine: Oh, yeah, that's right.

کاترین: اوه، بله، درست است.

Rob: It sounds like you have a bit of a

راب: به نظر می رسد که شما در آنجا کمی

problem there, Catherine. But you’re not

مشکل دارید، کاترین. اما شما

the only one. According to one recent

تنها نیستید. بر اساس یک

survey, half of teenagers in the USA feel

نظرسنجی اخیر، نیمی از نوجوانان در ایالات متحده احساس

like they are addicted to their mobile

می کنند که به تلفن همراه خود معتاد هستند

phones. If you are addicted

. اگر

to something, you have a physical or

به چیزی معتاد هستید، نیاز جسمی یا

mental need to keep on doing it. You can’t

روحی دارید که به انجام آن ادامه دهید. شما نمی توانید

stop doing it. You often hear about people

از انجام آن دست بردارید. شما اغلب در

being addicted to drugs or alcohol, but

مورد اعتیاد افراد به مواد مخدر یا الکل می شنوید، اما

you can be addicted to other things too, like

می توانید به چیزهای دیگری مانند تلفن همراه نیز معتاد باشید

mobile phones. So, Catherine, do you think

. بنابراین، کاترین، آیا فکر

you’re addicted to your phone? How long

می‌کنی به تلفن خود معتاد شده‌ای؟ تا کی

could you go without it? Catherine?

می توانستی بدون آن بمانی؟ کاترین؟

Catherine!

کاترین!

Catherine: Sorry, Rob, yes, well I think if I

کاترین: ببخشید راب، بله، خوب فکر می‌کنم اگر

went more than a minute, I'd probably get

بیشتر از یک دقیقه می‌رفتم،

sort of sweaty palms and I think I'd start

احتمالاً کف دست‌هایم عرق می‌کرد و فکر می‌کنم

feeling a bit panicky.

کمی احساس وحشت می‌کردم.

Rob: Oh dear! Well, if I can distract you just

راب: اوه عزیزم! خوب، اگر بتوانم فقط برای چند دقیقه حواس شما را پرت کنم

for a few minutes, can we look at this topic

، لطفاً می توانیم این موضوع

in more detail please? Let's start with a

را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم؟ بیایید ابتدا با یک

quiz question first though. In what year

سوال مسابقه شروع کنیم. در چه سالی

did the term ‘smartphone’ first appear in

اصطلاح «گوشی هوشمند» برای اولین بار در چاپ ظاهر شد

print? Was it: a) 1995, b) 2000 or c) 2005.

؟ آیا این بود: الف) 1995، ب) 2000 یا ج) سال 2005.

What do you think?

نظر شما چیست؟

Catherine: OK, you've got my full attention

کاترین: باشه، تو الان کاملا توجه من رو جلب کردی

now, Rob, and I think it’s 2000 but actually

، راب، و فکر می‌کنم سال 2000 هست، اما

can I just have a quick look on my phone

آیا می‌توانم فقط یک نگاه سریع به تلفنم بیندازم

to check the answer?

تا جواب را بررسی کنم؟

Rob: No, no, that would be cheating – for

راب: نه، نه، این تقلب - برای

you – maybe not for the listeners.

شما - شاید برای شنوندگان نباشد.

Catherine: Spoilsport.

کاترین: اسپویل اسپورت.

Rob: Right, Jean Twenge is a psychologist

راب: درست است، ژان تونگ یک روانشناس

who has written about the damage she

است که در مورد آسیب هایی که

feels smartphones are doing to society.

احساس می کند گوشی های هوشمند به جامعه می زند، نوشته است.

She has written that smartphones have

او نوشته است که تلفن های هوشمند

probably led to an increase in mental

احتمالاً منجر به افزایش

health problems for teenagers. We’re

مشکلات سلامت روان برای نوجوانان شده است.

going to hear from her now, speaking to

اکنون می خواهیم از او در صحبت با

the BBC. What does she say is one of the

بی بی سی بشنویم. او می گوید یکی از

dangers of using our phones?

خطرات استفاده از تلفن های ما چیست؟

Jean Twenge: I think everybody’s had that

ژان تونگ: فکر می‌کنم همه این

experience of reading their news feed too

تجربه را داشته‌اند که فید خبری‌شان را بیش از حد خوانده‌اند،

much, compulsively checking your phone

if you’re waiting for a text or getting really

اگر منتظر پیامی هستید یا واقعاً

into social media then kind of, looking up

وارد شبکه‌های اجتماعی می‌شوید، اجباراً تلفنتان را چک می‌کنند، سپس به نوعی سربالا را نگاه می‌کنند

and realising that an hour has passed.

و متوجه می‌شوند که یک ساعت گذشته است.

Rob: So what danger does she mention?

راب: پس او به چه خطری اشاره می کند؟

Catherine: Well, she said that we can get

کاترین: خوب، او گفت که ما می توانیم

so involved in our phones that we don’t

آنقدر درگیر تلفن هایمان شویم که

notice the time passing and when we

متوجه گذر زمان نشویم و وقتی

finally look up, we realise

بالاخره به بالا نگاه می کنیم، متوجه

that maybe an hour has gone.

می شویم که شاید یک ساعت گذشته است.

And I must say, I find that to be true for

و باید بگویم، من متوجه می‌شوم که این برای من صادق است

me, especially when I'm watching videos

، به‌ویژه زمانی که در حال تماشای ویدیوهای

online. They pull you in with more and

آنلاین هستم. آنها شما را با

more videos and I’ve spent ages just

ویدیوهای بیشتر و بیشتر به سمت خود می کشانند و من سال ها را صرف کرده ام که

getting lost in video after video.

در ویدیو پشت ویدیو گم شوم.

Rob: Well that's not a problem if you're

راب: خب این مشکلی نیست اگر

looking at our YouTube site of course,

به سایت یوتیوب ما نگاه می کنید البته،

there's lots to see there.

چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد.

Catherine: Yes BBC Learning English, no

کاترین: بله بی بی سی در حال یادگیری زبان انگلیسی،

problem, you can watch as many as you like.

مشکلی نیست، می توانید هر تعداد که دوست دارید تماشا کنید.

Rob: Well, she talks about checking our

راب: خوب، او در مورد بررسی اجباری تلفن های ما صحبت می کند

phones compulsively. If you do something

. اگر کاری را به

compulsively you can’t really control it - it’s

اجبار انجام دهید، واقعاً نمی توانید آن را کنترل کنید - این

a feature of being addicted to something,

یکی از ویژگی های معتاد بودن به چیزی است

you feel you have to do it again and again.

، احساس می کنید باید آن را دوباره و دوباره انجام دهید.

Some tech companies though are now

با این حال، برخی از شرکت‌های فناوری اکنون

looking at building in timers to apps

به دنبال ایجاد تایمر برای برنامه‌هایی هستند

which will warn us when we have spent

که زمانی که زمان زیادی را روی آنها صرف کرده‌ایم به ما هشدار می‌دهند

too long on them. Does Jean Twenge

. آیا ژان تونگ

think this will be a good idea?

فکر می کند این ایده خوبی خواهد بود؟

Jean Twenge: It might mean that people

ژان تونگ: ممکن است به این معنا باشد که مردم

look at social media less frequently and

کمتر به رسانه‌های اجتماعی نگاه می‌کنند و

that they do what it really should be used

کاری را انجام می‌دهند که واقعاً باید از آن استفاده شود

for, which is to keep in touch

، یعنی حفظ ارتباط

with people but then put it away and go

با مردم، اما سپس آن را کنار بگذارند و

see some of those people in person or

بروند برخی از آن افراد را شخصا ببینند یا

give them a phone call.

بدهند. آنها یک تماس تلفنی

Rob: So, does she think it’s a good idea?

راب: خب، آیا او فکر می‌کند این ایده خوبی است؟

Catherine: Well, she doesn’t say so

کاترین: خوب، او مستقیماً این را نمی گوید

directly, but we can guess from her

، اما از پاسخ او می توانیم حدس بزنیم

answer that she does, because

که می گوید، زیرا

she says these timers will make people

او می گوید این تایمرها باعث می شود مردم

spend more time in face-to-face

زمان بیشتری را در تعامل رو در رو بگذرانند

interaction, which a lot of people think

، که بسیاری از مردم فکر

would be a good thing.

می کنند. یک چیز خوب.

Rob: Yes, she said we should be using it

راب: بله، او گفت که ما باید از آن

for keeping in touch with people - which

برای حفظ ارتباط با مردم استفاده کنیم - که

means contacting people, communicating

به معنای تماس با مردم، برقراری ارتباط

with them and also encouraging

با آنها و همچنین تشویق

us to do that communication in person. If

ما به انجام آن ارتباط حضوری است.

you do something in person then you

اگر کاری را شخصاً انجام می‌دهید، از

physically do it – you go somewhere

نظر فیزیکی آن را انجام می‌دهید - خودتان به جایی می‌روید

yourself or see someone yourself, you

یا خودتان شخصی را می‌بینید،

don’t do it online or through your

آن را به صورت آنلاین یا از طریق

smartphone, which nicely brings

تلفن هوشمند خود انجام نمی‌دهید، که به خوبی

us back to our quiz question. When was

ما را به سؤال مسابقه خود بازمی‌گرداند.

the term smartphone first used in print -

اولین بار در سال های 1995، 2000 یا 2005 از اصطلاح تلفن هوشمند در چاپ استفاده شد

1995, 2000 or 2005? What did you say,

؟ چی

Catherine?

گفتی کاترین؟

Catherine: I think I said 2005, without

کاترین: فکر کنم گفتم 2005، بدون

looking it up on my phone, Rob!

اینکه تو گوشیم دنبالش بگردم، راب!

Rob: That's good to know but maybe

راب: دانستن این موضوع خوب است، اما شاید

looking at your phone would have helped

نگاه کردن به تلفن شما کمک کننده باشد

because the answer was 1995. But well

زیرا پاسخ 1995 بود. اما

done to anybody who did know that.

آفرین به هر کسی که این را می دانست.

Catherine: Or well done to anyone who

کاترین: یا آفرین به کسی

looked it up on their phone and got the

که آن را در تلفن خود جستجو کرد و

right answer.

پاسخ درست را دریافت کرد.

Rob: Mmm, right, before logging off let’s

راب: ممم، درست است، قبل از خروج از سیستم

review today’s vocabulary.

بیایید واژگان امروزی را مرور کنیم.

Catherine: OK, we had FOMO, an acronym

کاترین: خوب، ما FOMO داشتیم، مخفف

that means Fear Of Missing Out.

به معنی ترس از دست دادن.

Something that I get quite a lot.

چیزی که من بسیار دریافت می کنم.

Rob: And that makes you also a phubber -

راب: و این باعث می‌شود که شما هم یک دمدمی مزاج شوید -

people who ignore the real people around

افرادی که افراد واقعی اطراف

them because they are concentrating on

خود را نادیده می‌گیرند، زیرا روی

their phones.

تلفن‌هایشان تمرکز می‌کنند.

Catherine: Yes, I do think I’m probably

کاترین: بله، فکر می کنم احتمالاً

addicted to my phone. I have a

به تلفنم معتاد شده ام. من

psychological and physical need to have

نیاز روحی و جسمی به داشتن

it. My smartphone is my drug.

آن دارم. گوشی هوشمند من داروی من است.

Rob: Wow, and you look at it

راب: وای، و تو با اجبار به آن نگاه می کنی

compulsively. You can’t stop looking at it,

. شما نمی توانید از نگاه کردن به آن دست بردارید،

you do it again and again, don't you?

این کار را بارها و بارها انجام می دهید، اینطور نیست؟

Catherine: It's sadly true, Rob. To keep in

کاترین: متأسفانه درست است، راب. برای حفظ

touch with someone is to contact them

ارتباط با کسی، تماس با آنها

and share your news regularly.

و به اشتراک گذاشتن اخبار خود به طور منظم است.

Rob: And if you do that yourself by

راب: و اگر خودتان این کار را با

actually meeting them, then you are doing

ملاقات واقعی با آنها انجام دهید، پس شخصاً این کار را انجام

it in person. And that brings us to the end

می دهید. و این ما را به

of today’s programme.

پایان برنامه امروز می رساند.

Don’t forget you can find us on the usual

فراموش نکنید که می توانید ما را در

social media platforms – Facebook,

پلتفرم های معمول رسانه های اجتماعی - فیس بوک،

Twitter, Instagram and YouTube - and on

توییتر، اینستاگرام و یوتیوب - و در

our website at bbclearningenglish.com.

وب سایت ما به آدرس bbclearningenglish.com پیدا کنید.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.

Catherine: Bye!

کاترین: خداحافظ!