The Race: Shipwrecked. Learn to use past simple and past continuous - Episode 7

PHIL Hello again. It's day 45. Passepartout and

PHIL دوباره سلام. روز 45 است.

I were sleeping like babies when we suddenly heard a loud creaking and cracking sound.

من و پاسپارتو مثل بچه ها می خوابیدیم که ناگهان صدای جیغ و ترقه بلندی شنیدیم.

What could it be? We're in the middle of the Indian Ocean so we can't have hit any rocks.

چه می تواند باشد؟ ما در وسط اقیانوس هند هستیم، بنابراین نمی توانیم به هیچ سنگی برخورد کنیم.

Sophia is up on deck steering the yacht – I need to find out what's going on.

سوفیا بالای عرشه است و قایق را هدایت می کند - باید بفهمم چه خبر است.

PP Err... what's all that noise? I was having

PP Err... این همه سر و صدا چیست؟ داشتم

a wonderful dream – I was saving the Titanic from hitting an iceberg...

یک رویای شگفت انگیز می دیدم - داشتم تایتانیک را از برخورد با کوه یخ نجات می دادم...

PHIL Passepartout, something's happened.

PHIL Passepartout، اتفاقی افتاده است.

PP What? Err, where's this water coming from?

PP چی؟ اره، این آب از کجا میاد؟

PHIL I'm going up to the deck... Sophia, Sophia,

PHIL دارم میرم بالای عرشه... سوفیا، سوفیا، این

what was that noise? Sophia? Where's Sophia?! She's not here!

چه سر و صدایی بود؟ سوفیا؟ سوفیا کجاست؟! او اینجا نیست!

PP Out of the way, let me have a look... No,

PP از راه، اجازه دهید نگاهی بیندازم... نه،

she's definitely gone... but hold on, look, we've been swept onto a beach.

او قطعا رفته است... اما دست نگه دارید، ببینید، ما را به ساحل برده اند.

PHIL We're shipwrecked!

فیل ما کشتی غرق شدیم!

PHIL We've landed on a huge, yellow, sandy beach.

PHIL ما در یک ساحل بزرگ، زرد و شنی فرود آمدیم.

And beyond the beach there's a line of palm trees – with coconuts growing on them. It

و فراتر از ساحل ردیفی از درختان نخل وجود دارد - با نارگیل روی آنها. به

looks like some kind of tropical island. Our satnav says we are at 11 degrees south, 100

نظر می رسد نوعی جزیره گرمسیری است. satnav ما می گوید ما در 11 درجه جنوبی، 100

degrees east - but according to the map there shouldn’t be any land at this location.

درجه شرقی هستیم - اما طبق نقشه نباید هیچ زمینی در این مکان وجود داشته باشد.

Why are we here, and where is Sophia?

چرا ما اینجا هستیم و سوفیا کجاست؟

PP Phil look, there's a hole in the yacht – that's why the water's coming in.

PP Phil نگاه کن، یک سوراخ در قایق بادبانی وجود دارد - به همین دلیل آب در

PHIL Oh no - what are we going to do? We're castaways,

حال آمدن است. ما مرده ایم،

stuck here forever.

برای همیشه اینجا گیر کرده ایم.

PP Of course we're not. Just go and collect some palm leaves and a few bits of driftwood. Luckily

PP البته ما نیستیم. فقط بروید و چند برگ خرما و چند تکه چوب رانده کنید. خوشبختانه

I learnt some yacht repair skills from a TV programme I watched. I should be able to patch

برخی از مهارت های تعمیر قایق را از برنامه تلویزیونی که تماشا کردم آموختم. من باید بتوانم

her up.

او را وصله کنم.

PHIL Aye aye captain.

PHIL آی آی کاپیتان.

We need to get back to sea as soon as possible to look for Sophia.

ما باید هر چه زودتر به دریا برگردیم تا به دنبال سوفیا بگردیم.

PP Hmm, I don't think we'll see her again. The

PP هوم، فکر نمی کنم دیگر او را ببینیم.

ocean is huge: it's like looking for a needle in a haystack.

اقیانوس عظیم است: مثل این است که در انبار کاه به دنبال سوزن بگردید.

PHIL We must try.

PHIL ما باید تلاش کنیم.

PHIL We can't give up on Sophia now. I've collected

فیل ما اکنون نمی توانیم سوفیا را رها کنیم. من

all the bits that Passepartout needs for the repairs. I've made a small fire so I can boil

تمام بیت هایی را که Passepartout برای تعمیرات نیاز دارد جمع آوری کرده ام . من یک آتش کوچک درست کرده ام تا بتوانم

some water and make some much-needed tea.

کمی آب بجوشانم و چایی که بسیار لازم است درست کنم.

Whilst I was beachcombing I found a beautiful

در حالی که در حال کاوش کردن در ساحل بودم، یک صدف زیبا پیدا کردم

shell. According to my encyclopaedia, it is a rare type of conch shell. That's lucky – it

. طبق دایره المعارف من، این نوع کمیاب صدف حلزونی است. این خوش شانس است -

is one of the things I need to collect as part of my challenge. Hmm, that's one bit

این یکی از چیزهایی است که باید به عنوان بخشی از چالش خود جمع آوری کنم. هوم، این یک

of good news in a sea of bad news. Right, I just need to take a few photos before we

بیت خبر خوب در دریایی از اخبار بد است. درست است، من فقط باید چند عکس بگیرم قبل از اینکه

go to put on my travel blog…

بریم تا در وبلاگ سفرم قرار دهم...

PP OK, the yacht is fixed, well sort of – give me a hand to scoop out the water that got inside.

PP بسیار خوب، قایق بادبانی درست است، به خوبی - به من دستی بده تا آبی را که داخل آن ریخته شده است بیرون بیاورم.

We'll need to head for somewhere where we can get some proper repairs done. But I

ما باید به جایی برویم که بتوانیم تعمیرات مناسب را انجام دهیم. اما من

think we can be on our way. OK, you just need to help me push her out to sea. Here goes...

فکر می کنم ما می توانیم در راه خود باشیم. خوب، فقط باید به من کمک کنی او را به دریا بکشم. اینجا می رود... پی پی

PP ... Jump on Phil. I'll get the sails up and

... پرش روی فیل. بادبان ها را بلند

we'll be on our way.

می کنم و در راه هستیم.

PHIL Hey look Passepartout – we've picked up a stowaway. A parrot!

PHIL هی نگاه کن پاسپارتو - ما یک مسافر را انتخاب کردیم . یک طوطی!

PP Hmm, wonderful, now I've got someone I can

PP هوم، فوق العاده است، حالا من کسی را دارم که بتوانم

have a proper conversation with!

با او گفتگوی درستی داشته باشم!

PHIL I think we should keep it – it might bring us some good luck.

PHIL من فکر می کنم باید آن را حفظ کنیم - ممکن است برای ما خوش شانسی بیاوریم.

PP If you say so. Now look, according to our

PP اگر شما می گویید. حالا ببینید، طبق

map, I think we'll miss Indonesia and head for Papua New Guinea. With a good tail-wind

نقشه ما، فکر می‌کنم اندونزی را از دست بدهیم و به سمت پاپوآ گینه نو برویم. با باد

we should be there... mmm... tomorrow – yes?

خوب باید اونجا باشیم... ممم... فردا - بله؟

PHIL No Passepartout! We need to sail around here first to search for Sophia. She can't be far

PHIL بدون پاسپارتو! برای جستجوی سوفیا باید ابتدا در اینجا حرکت کنیم . او نمی تواند

away – maybe she fell off when we hit the beach?

دور باشد - شاید وقتی به ساحل رسیدیم از زمین افتاد ؟

PARROT SQUAWK

PARROT SQUAWK

PHIL Hey, I think it's seen something. Quick - where are the binoculars? There! I can see something.

PHIL هی، فکر می کنم چیزی دیده شده است. سریع - دوربین دوچشمی کجاست؟ آنجا! من می توانم چیزی را ببینم.

PHIL Sure enough – the parrot has seen something.

فیل مطمئناً - طوطی چیزی دیده است.

We've got closer and yes! It is Sophia - she's floating on some kind of shipping container.

ما نزدیکتر شدیم و بله! این سوفیا است - او روی نوعی کانتینر حمل و نقل شناور است.

I thought she was gone forever, but she's back - and I'm so happy.

فکر می کردم او برای همیشه رفته است، اما او برگشته است - و من خیلی خوشحالم.

SOPHIA Phil! Passepartout! Over here! Throw me a rope.

سوفیا فیل! پاسپارتو! اینجا! یک طناب به من بینداز

Oh I'm so pleased to see you again. Oh I'm so hungry and thirsty. I'm so sorry.

اوه خیلی خوشحالم که دوباره میبینمت آه من خیلی گرسنه و تشنه ام خیلی متاسفم.

I fell asleep and a big wave threw me overboard. I tried to call out... but you didn't hear

خوابم برد و موج بزرگی مرا به دریا انداخت. سعی کردم صدا بزنم... اما تو نشنیدی

me. I saw that old container and swam towards it. I was drifting about on it - I thought

. من آن ظرف قدیمی را دیدم و به سمت آن شنا کردم. داشتم روی آن می چرخیدم - فکر می

I would never see you again - I thought I was going to die - but Phil, you saved me.

کردم دیگر هرگز تو را نخواهم دید - فکر می کردم قرار است بمیرم - اما فیل، تو من را نجات دادی.

PHIL Well... I did, didn't I? But Passepartout

PHIL خب... انجام دادم، نه؟ اما

helped me too, I think. He fixed the boat.

فکر می کنم پاسپارتو هم به من کمک کرد. قایق را تعمیر کرد.

SOPHIA Oh yes, well done - and who is your new friend?

سوفیا اوه بله، آفرین - و دوست جدید شما کیست؟

PP Just some parrot. It decided to perch on our yacht. It hasn't got a name yet but I suppose

PP فقط یک طوطی. تصمیم گرفت روی قایق تفریحی ما سوار شود. هنوز نامی ندارد اما فکر می کنم

it can join us for this trip.

می تواند برای این سفر به ما بپیوندد.

SOPHIA Ah, he's cute... I'll try and think of a name. In the meantime, how about some of that wonderful

سوفیا آه، او ناز است... سعی می کنم به یک نام فکر کنم. در این میان، مقداری از آن چای فوق العاده

tea Phil? Come on Passepartout, we've no time to waste, we've got to get moving if we're

فیل چطور؟ بیا پاسپارتو، ما زمانی برای تلف کردن نداریم، اگر می‌خواهیم در

going to win this race.

این مسابقه برنده شویم، باید حرکت کنیم.

PP What? Yes, I know that.

PP چی؟ بله، من این را می دانم.

PHIL The team is back together. I'm so pleased we found Sophia - although I'm not so sure

PHIL تیم برگشته است. من خیلی خوشحالم که سوفیا را پیدا کردیم - اگرچه مطمئن نیستم که

Passepartout is. We were making very good progress until we got shipwrecked. That cost

پاسپارتو اینطور باشد. پیشرفت بسیار خوبی داشتیم تا اینکه کشتی غرق شدیم. این برای

us a lot of time and now, only hard work and good luck will get us back to London in 80

ما زمان زیادی را تمام کرد و اکنون، تنها کار سخت و خوش شانسی باعث می شود تا 80 روز دیگر به لندن برگردیم

days. Our next stop is Papua New Guinea, where we can finish repairing The Mermaid. But how

. ایستگاه بعدی ما پاپوآ گینه نو است، جایی که می توانیم تعمیر پری دریایی را به پایان برسانیم. اما چقدر

long will that take? Time is running out.

طول می کشد؟ زمان رو به اتمام است.