Eating: Phrasal verbs with Georgie 🍔

Hello, I'm Georgie from BBC Learning English, and  I'm excited because in this video we're talking  

سلام، من جورجی هستم از BBC Learning English، و هیجان‌زده هستم زیرا در این ویدیو

about eating and learning some phrasal verbs  related to 'eating'. Let's start with snacks.

درباره خوردن و یادگیری برخی از افعال عبارتی مرتبط با «غذا» صحبت می‌کنیم. بیایید با تنقلات شروع کنیم.

If you 'snack on something', 'you eat small  amounts of something between meals'. You  

اگر چیزی میان وعده می‌خورید، « مقدار کم چیزی بین وعده‌های غذایی می‌خورید». شما

wouldn't usually 'snack on' a burger, but you  could 'snack on' some biscuits or some fruit.

معمولاً یک همبرگر را «میان‌وعد» نمی‌خورید، اما می‌توانید مقداری بیسکویت یا میوه را «میان‌وعد» بخورید.

'They're snacking on some crisps on the plane.'

آنها در هواپیما چند چیپس می خورند.

'munching on something' is similar to  'snacking on something'. It's 'eating  

«خوردن چیزی» شبیه به «خوردن میان وعده» است. این «خوردن

snacks in a casual way, but it has  an added element of being noisy',  

تنقلات به شیوه‌ای معمولی است، اما یک عنصر پر سر و صدا بودن را اضافه می‌کند»،

maybe because you're eating something  crunchy like an apple or some crisps.

شاید به این دلیل که چیزی ترد مانند سیب یا چیپس می‌خورید.

'She is munching on an apple.'

او در حال خوردن یک سیب است.

'dig in' and 'tuck in' are similar and can be  used interchangeably. They mean 'to start eating  

«حفاری در» و «تاک در» مشابه هستند و می‌توانند به جای یکدیگر استفاده شوند. منظور آنها "شروع به غذا خوردن

excitedly or enthusiastically'. They're often  used to give people permission to start eating.

با هیجان یا اشتیاق" است. آنها اغلب برای اجازه دادن به افراد برای شروع غذا خوردن استفاده می‌شوند.

'Everyone got their plates, okay? Dig in!'

همه بشقاب هایشان را گرفتند، باشه؟ حفاری در!

'The food smelled delicious.  They couldn't wait to tuck in.'

'غذا بوی خوشمزه ای داشت. آنها نمی توانستند منتظر بمانند تا داخل خانه شوند.

'The boy is already tucking in.'

"پسر در حال حاضر در حال جمع کردن است."

'eat up' or 'eat something up' is a  phrasal verb that's mostly used as  

«خوردن» یا «چیزی بخور» یک فعل عبارتی است که بیشتر به عنوان

an imperative to tell someone what to do. It  means 'to finish everything on your plate.'

یک امر ضروری برای گفتن اینکه به کسی چه کاری انجام دهد استفاده می‌شود. این به معنای "تمام کردن همه چیز در بشقاب خود" است.

'Eat up! You've got a big day  tomorrow; you'll need the energy.'

بخور! فردا روز بزرگی دارید. شما به انرژی نیاز خواهید داشت.

'You'd better eat up all your  vegetables before you leave the table.'

«بهتر است قبل از ترک میز همه سبزیجات خود را بخورید.»

Now, 'pig out' might be obvious if you  think about it. We think about pigs  

اکنون، اگر به آن فکر کنید، ممکن است «خوک کردن» واضح باشد . ما به خوک‌ها فکر می‌کنیم که

eating a lot of food, and that's exactly  what it means. It suggests 'you're eating  

غذای زیادی می‌خورند، و این دقیقاً به معنای آن است. این نشان می‌دهد که «شما

more than you need, but that's kind of the point'.

بیش از آنچه نیاز دارید می‌خورید، اما این موضوع به نوعی است».

'After the long hike, she  pigged out on sugary donuts.'

«بعد از پیاده‌روی طولانی، او دونات‌های شیرین مصرف کرد.»

Finally, 'eat out' means 'eat out'  - 'you eat outside of your home,  

در نهایت، «غذا بیرون» به معنای «بیرون غذا خوردن

like in a restaurant or a cafe.'

» است.

'They had no food in the fridge,  so they decided to eat out.

آنها هیچ غذایی در یخچال نداشتند، بنابراین تصمیم گرفتند بیرون غذا بخورند.

Yeah, I'm starving! I really fancy  'pigging out' on some choccy.

آره، من دارم از گرسنگی میمیرم! من واقعاً دوست دارم «بی‌تحرک» در این مورد.

Remember, don't 'freak out'! Just  'come back' to BBC Learning English  

به یاد داشته باشید، "ترس" نکنید! فقط «بازگردید» به یادگیری انگلیسی BBC

and we'll 'work on' more phrasal verbs  and how to use them. See you next time!

و ما روی افعال عبارتی بیشتر و نحوه استفاده از آنها کار خواهیم کرد. دفعه بعد می بینمت!