BOX SET: English vocabulary mega-class! 🤩 The human body 2 👀 🧠🦵

35,134 views ・ 2024-06-16

BBC Learning English


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hello and welcome to The  English We Speak. I'm Feifei.
0
40
3120
سلام و به The English We Speak خوش آمدید. من فیفی هستم.
00:03
And I'm Rob...
1
3720
1360
و من راب هستم...
00:05
Rob why are you sounding so fed up?
2
5080
3560
راب چرا انقدر خسته میشی؟
00:08
Well, I've just had a meeting about my work  with my boss and his feedback wasn't very good.
3
8640
6080
خوب، من به تازگی یک جلسه درباره کارم با رئیسم داشته ام و بازخورد او خیلی خوب نبود.
00:14
Oh no, what did he say?
4
14720
2320
اوه نه چی گفت
00:17
He said I had a very relaxed attitude to work.
5
17040
3480
او گفت که من نسبت به کار نگرش بسیار آرامی دارم.
00:20
Oh Rob, don't take it to heart. He's not  good at giving constructive feedback.
6
20520
6520
اوه راب، به دل نگیر. او در ارائه بازخورد سازنده خوب نیست.
00:27
My heart is fine, thanks Feifei,  it's just my feelings that are hurt.
7
27040
4480
قلب من خوب است، متشکرم فیفی، فقط احساسات من هستند که آسیب دیده اند.
00:31
I'm sure, but I wasn't referring  to your heart literally. If someone  
8
31520
5280
مطمئنم، اما منظور من به معنای واقعی کلمه به قلب شما نبود. اگر شخصی   «
00:36
'takes something to heart' it means  'they react to someone's criticism  
9
36800
4520
چیزی را به دل می‌گیرد» به این معنی است که «به انتقاد
00:41
or advice personally and seriously  so that they become upset by it'.
10
41320
5560
یا توصیه شخصی شخصاً و جدی واکنش نشان می‌دهد تا از آن ناراحت شود». راب شاد باش
00:46
Cheer up Rob! You're not the only one who's been  taking things to heart. Listen to these examples:
11
46880
11040
شما تنها کسی نیستید که همه چیز را به دل می‌گیرید. به این مثال ها گوش دهید:
00:57
'Don't take her comments to heart; I thought  your performance at the show was excellent.'
12
57920
6120
«نظرات او را به دل نگیرید. فکر کردم عملکرد شما در نمایش عالی بود.
01:04
'He was only joking about your  shoes. Don't take it to heart.'
13
64040
5080
او فقط با کفش‌های شما شوخی می‌کرد . آن را به دل نگیرید.
01:09
'Freya tends to take things to heart, so  be careful how you deliver your feedback.'
14
69120
10480
«فریا تمایل دارد همه چیز را به دل می‌گیرد، بنابراین مراقب نحوه ارائه بازخورد خود باشید.»
01:19
This is The English We Speak  from BBC Learning English.  
15
79600
4160
این The English We Speak است از BBC Learning English.
01:23
Rob has had some negative feedback  from the boss and taken it to heart,  
16
83760
5200
راب بازخوردهای منفی از رئیس داشته و آن را به دل گرفته است، به این
01:28
which means he's taken advice or  criticism personally and very seriously.
17
88960
5760
معنی که او توصیه یا انتقاد را شخصاً و بسیار جدی گرفته است.
01:34
But Rob, don't worry, maybe  the boss was trying to be kind.
18
94720
4280
اما راب، نگران نباش، شاید رئیس سعی کرده مهربان باشد.
01:39
But he said I had a relaxed attitude  to work and that means lazy.
19
99000
4880
اما او گفت که من نسبت به کار نگرش آرامی دارم و این به معنای تنبلی است.
01:43
Not necessarily. Maybe he meant  you don't find work stressful.
20
103880
4800
لازم نیست. شاید منظورش این بوده که کار را استرس‌زا نمی‌دانید.
01:48
Really? Do you think so? Maybe you're right. I  am being too sensitive. I won't take it to heart
21
108680
7160
واقعا؟ آیا تو هم چنین فکر می کنی؟ شاید حق با تو است. من خیلی حساس هستم من آن را به دل نمی گیرم
01:55
That's right. Don't take things to heart.
22
115840
3720
درست است. مسائل را به دل نگیرید
01:59
Welcome to The English We Speak. I'm Beth.
23
119560
3080
به انگلیسی ما صحبت می کنیم خوش آمدید. من بث هستم.
02:02
And I'm Jiaying.
24
122640
1520
و من جیاینگ هستم.
02:04
We have an expression about  upsetting or annoying someone  
25
124160
4240
ما بیانی داریم درباره ناراحت کردن یا آزار دادن شخصی
02:08
by involving yourself in something  that is not your responsibility.
26
128400
4440
با درگیر کردن خود در کاری که مسئولیت شما نیست.
02:12
The expression is 'tread on someone's toes'.
27
132840
3120
این عبارت «پا گذاشتن روی انگشتان پا» است.
02:15
'tread on someone's toes'.
28
135960
2000
"پا گذاشتن روی انگشتان پا".
02:17
When you're dancing, it's not right to tread on  someone else's toes. It's not what you're supposed  
29
137960
5480
وقتی در حال رقصیدن هستید، درست نیست که انگشتان پای شخص دیگری را زیر پا بگذارید. این کاری نیست که شما باید
02:23
to do. Although, we're not actually talking  about really treading on someone's toes here.
30
143440
5880
انجام دهید. اگرچه، ما در اینجا در واقع درباره اینکه واقعاً انگشتان پای کسی را زیر پا گذاشتیم صحبت نمی‌کنیم. آیا
02:29
Can you give us some context here, Beth?
31
149320
3360
می‌توانی زمینه‌ای در اینجا به ما بدهی، بث؟
02:32
Well, remember when I was upset last week? It was  
32
152680
4120
خوب یادت میاد هفته پیش کی ناراحت بودم؟ به این
02:36
because you led the meeting  that I was supposed to lead.
33
156800
3840
دلیل بود که شما جلسه را رهبری می‌کردید که قرار بود من رهبری کنم.
02:40
Oh no, I'm sorry. I guess I did  tread on your toes. It wasn't  
34
160640
4760
اوه نه، متاسفم. حدس می‌زنم روی انگشتان پا قدم گذاشتم.
02:45
my job to lead the meeting but I did it anyway.
35
165400
3680
وظیفه من این نبود که جلسه را رهبری کنم، اما به هر حال این کار را انجام دادم.
02:49
Don't worry, it's okay. I  trod on your toes last summer.
36
169080
3920
نگران نباش اشکالی نداره تابستان گذشته روی انگشتان پا گذاشتم.
02:53
True! It was my job to organise the BBC  Learning English barbecue. You knew that,  
37
173000
5640
درست است، واقعی! کار من سازماندهی کباب بی‌بی‌سی یادگیری انگلیسی بود. تو این را می دانستی،
02:58
but you organised it anyway without talking  to me. You shouldn't have trodden on my toes.
38
178640
5520
اما به هر حال بدون اینکه با من صحبت کنی سازماندهی کردی . نباید انگشتان پای من را زیر پا می گذاشتی.
03:04
I'm really sorry about that. Now,  that wasn't a very serious problem,  
39
184160
4720
من واقعا برای آن متاسفم. حالا، این مشکل خیلی جدی نبود،
03:08
but treading on someone's toes can be a serious  thing. It could ruin your chances at work,  
40
188880
5920
اما پا گذاشتن روی انگشتان پای کسی می‌تواند یک چیز  جدی باشد . به عنوان مثال، ممکن است شانس شما در محل کار را از بین ببرد
03:14
for instance. Let's hear some more examples:
41
194800
7440
. بیایید چند مثال دیگر بشنویم:
03:22
'I can't believe he pitched your business  idea. He doesn't care about treading on toes.'
42
202240
7640
«باورم نمی‌شود که او ایده کسب‌وکار شما را مطرح کرده است . او به پا گذاشتن انگشتان پا اهمیتی نمی دهد.
03:29
'My mum is upset that you made my  birthday cake. She does it every year,  
43
209880
5000
«مامانم از اینکه کیک تولدم را درست کردی ناراحت است . او این کار را هر سال انجام می‌دهد،
03:34
so she thinks you're treading on her toes.'
44
214880
3920
بنابراین فکر می‌کند که شما روی انگشتانش قدم می‌زنید.
03:38
'I want to start working on the budget, but I  don't want to tread on the accountant's toes.'
45
218800
10440
من می‌خواهم روی بودجه کار کنم، اما نمی‌خواهم انگشت حسابدار را زیر پا بگذارم.»
03:49
You're listening to The English We Speak From  BBC Learning English and we're learning the  
46
229240
4600
شما در حال گوش دادن به The English We Speak From بی بی سی Learning English هستید و ما در حال یادگیری
03:53
expression tread on someone's toes, which  is a way of saying someone has involved  
47
233840
5200
عبارت Tread on one's انگشتان پا هستید، که روشی برای گفتن این است که کسی
03:59
themselves in something that is not their  responsibility, which is annoying or upsetting.
48
239040
6040
خودش را درگیر کاری کرده است که مسئولیت او نیست، که آزاردهنده یا ناراحت کننده است.
04:05
A similar expression is 'step on someone's toes'.
49
245080
4000
یک عبارت مشابه «پا روی انگشتان پای کسی» است.
04:09
And both are frequently used in  relation to work and business  
50
249080
4040
و هر دو اغلب در رابطه با کار و تجارت استفاده می‌شوند،
04:13
because of the connection  to responsibility and tasks.
51
253120
3760
زیرا به مسئولیت و وظایف مرتبط هستند.
04:16
Note that the past of 'step'  is regular - 'stepped'. But  
52
256880
4600
توجه داشته باشید که گذشته «گام» منظم است - «گام». اما
04:21
the past of 'tread' is irregular - 'trod'.
53
261480
4120
گذشته «آج» نامنظم است - «ترد».
04:25
So, last week you trod on my toes.
54
265600
3640
بنابراین، هفته گذشته روی انگشتان من پا گذاشتید.
04:29
Yes, and I've already apologised. Time to go, bye!
55
269240
3920
بله، و من قبلاً عذرخواهی کرده ام. وقت رفتن است، خداحافظ! خدا
04:33
Bye!
56
273160
1720
حافظ!
04:34
Hello and welcome to The  English We Speak with me Feifei.
57
274880
3760
سلام و به فیفی The English We Speak with me فیفی خوش آمدید.
04:38
And me, Phil!
58
278640
1360
و من، فیل!
04:40
We have an expression which is about hard work,  
59
280000
3080
ما عبارتی داریم که در مورد کار سخت است،
04:43
especially if it's physically  quite hard. It's 'elbow grease'.
60
283080
4320
مخصوصاً اگر از نظر فیزیکی بسیار سخت باشد. این "گریس آرنج" است.
04:47
'elbow grease'. I think you should give  us an example of how to use it Phil.
61
287400
5240
'خرحمالی'. فکر می‌کنم باید مثالی از نحوه استفاده از آن Phil برای ما ارائه دهید.
04:52
Okay: 'My car is absolutely filthy. I need  to get it clean. It's hard work and there  
62
292640
7920
بسیار خوب: ماشین من کاملاً کثیف است. من باید آن را تمیز کنم. کار سختی است و
05:00
are some bits that won't be easy to clean. But,  with a bit of elbow grease, I can get it done.'
63
300560
6520
برخی قطعات وجود دارد که تمیز کردن آنها آسان نخواهد بود. اما، با مقداری گریس آرنج، می‌توانم این کار را انجام دهم.
05:07
It's amazing what you can achieve  with a bit of elbow grease!
64
307080
4440
شگفت‌انگیز است که با کمی روغن آرنج چه چیزی می‌توانید به دست آورید!
05:11
Yes, sometimes hard work can be satisfying. I  thought digging up my garden was going to be a  
65
311520
6120
بله، گاهی اوقات کار سخت می تواند رضایت بخش باشد. فکر می‌کردم حفر باغم
05:17
horrible job, but with a bit of elbow  grease I got it done fairly quickly.
66
317640
5360
کار وحشتناکی خواهد بود، اما با کمی روغن آرنج، آن را به سرعت انجام دادم.
05:23
People are always looking for the easy way out,  
67
323000
3080
مردم همیشه به دنبال راه آسانی هستند،
05:26
but sometimes the only way to get something  done is good old-fashioned elbow grease.
68
326080
6520
اما گاهی اوقات تنها راه برای انجام کاری، روغن آرنج خوب قدیمی است.
05:32
There's nothing wrong with a bit of hard  work. Let's hear some more examples:
69
332600
9880
کمی کار سخت ایرادی ندارد . بیایید چند مثال دیگر بشنویم:
05:42
'The kitchen looks sparkling now, but it  took a lot of elbow grease to get there.'
70
342480
5520
«آشپزخانه اکنون درخشان به نظر می‌رسد، اما برای رسیدن به آنجا، مقدار زیادی چربی آرنج لازم است.»
05:48
'The sports teams are only successful because  
71
348000
2280
تیم‌های ورزشی فقط به دلیل
05:50
of the elbow grease put in by the  volunteers coaches and organisers.'
72
350280
5360
چربی آرنجی که مربیان و سازمان‌دهندگان داوطلب وارد می‌کنند موفق هستند.» به
05:55
'You call those shoes polished? You  need a bit more elbow grease than that!'
73
355640
10720
آن کفش ها می گویید جلا؟ کمی بیشتر از آن به روغن آرنج نیاز دارید!
06:06
You're listening to The English We  Speak from BBC Learning English and  
74
366360
4440
شما در حال گوش دادن به The English We Speak از BBC Learning English هستید و
06:10
we're learning the expression elbow grease,  which means hard usually physical work.
75
370800
6080
ما عبارت elbow grease را یاد می گیریم که به معنای کار معمولاً فیزیکی سخت است.
06:16
It's often used to talk about the  effort needed to clean things, well!
76
376880
4680
این اغلب برای صحبت در مورد تلاش لازم برای تمیز کردن چیزها استفاده می شود، خوب!
06:21
That's probably the most common  context and we also often use  
77
381560
4200
این احتمالاً رایج‌ترین زمینه است و ما نیز اغلب از
06:25
it because we think that hard work is a  good honest thing. It's seen as positive.
78
385760
6440
آن استفاده می‌کنیم زیرا فکر می‌کنیم سخت کوشی یک چیز صادقانه خوب است. مثبت دیده می شود.
06:32
It's often used by people who think  you shouldn't be afraid of a bit of  
79
392200
3840
اغلب توسط افرادی استفاده می‌شود که فکر می‌کنند نباید از مقداری
06:36
elbow grease. In fact, we often use  'a bit' or 'a little' in front of  
80
396040
4760
چربی آرنج ترسید. در واقع، ما اغلب از «کمی» یا «کمی» در مقابل
06:40
it to suggest that this kind of hard  work shouldn't be too much for people.
81
400800
4760
آن استفاده می‌کنیم تا نشان دهیم که این نوع کار سخت نباید برای مردم زیاد باشد.
06:45
Anyway, it's taking quite a bit of  elbow grease to record this episode,  
82
405560
3800
به هر حال، برای ضبط این قسمت مقدار زیادی چربی آرنج لازم است،
06:49
so I think I need to go and have a rest.
83
409360
3200
بنابراین فکر می کنم باید بروم و استراحت کنم.
06:52
You call that elbow grease? Some people...  Anyway, see you next time! Bye-bye!
84
412560
6120
شما به آن می گویید روغن آرنج؟ بعضی ها... به هر حال دفعه بعد می بینمت! خداحافظ! خدا
06:58
Bye!
85
418680
840
حافظ!
07:00
Hello and welcome to The English  We Speak with me Jiaying.
86
420040
3600
سلام و به The English We Speak with me Jiaying خوش آمدید.
07:03
And me, Rob.
87
423640
1200
و من، راب.
07:04
Jiaying, why is it everyone in  our office keeps disappearing?
88
424840
4760
جیای، چرا همه افراد در دفتر ما مدام ناپدید می شوند؟
07:09
What do you mean?
89
429600
1280
منظورت چیه؟
07:10
Well, every time I want to talk to someone  I can't find them! Like Roy, for example.  
90
430880
5960
خوب، هر بار که می خواهم با کسی صحبت کنم، نمی توانم او را پیدا کنم! مثلا روی.
07:16
I need to talk to him about something, but  he's nowhere to be seen. Have you seen him?
91
436840
5200
من باید در مورد چیزی با او صحبت کنم، اما او هیچ جا دیده نمی شود. آیا او را دیده ای؟
07:22
No, I've not seen hide nor hair of him!
92
442040
3040
نه، من نه پوست و نه موی او را ندیده ام!
07:25
You mean, he's hiding from me?
93
445080
2080
یعنی داره از من پنهان می کنه؟
07:27
No, Rob. If we say we've not seen 'hide nor  
94
447160
3400
نه راب اگر بگوییم «پنهان و
07:30
hair of someone' it simply means 'we've  not seen them anywhere for some time'.
95
450560
5000
موی کسی» را ندیده‌ایم، به سادگی به این معناست که « مدتی است او را در جایی ندیده‌ایم».
07:35
Do you need to see him urgently?
96
455560
2200
آیا نیاز به دیدن فوری او دارید؟
07:37
Yes, I wanted him to read out  some examples, but Neil will do:
97
457760
8920
بله، می‌خواستم او چند نمونه را بخواند، اما نیل این کار را می‌کند:
07:46
'I haven't seen hide nor hair of Suki  all week, maybe she's on holiday.'
98
466680
5960
"من در تمام هفته پوست و موی سوکی را ندیده‌ام ، شاید او در تعطیلات است."
07:52
'We haven't seen hide nor hair of  the builders since we paid them.'
99
472640
4720
از زمانی که به سازنده ها پول دادیم، نه پوست و نه موی سر سازندگان را ندیدیم.
07:57
'We didn't see hide nor hair of the manager  the whole time we were in the office!'
100
477360
8640
"ما در تمام مدتی که در دفتر بودیم، نه پوست و نه موی مدیر را ندیدیم!"
08:06
This is The English We Speak  from BBC Learning English and  
101
486000
3440
این انگلیسی ما صحبت می‌کنیم از بی‌بی‌سی آموزش انگلیسی است و
08:09
we're learning about the expression  to not see hide nor hair of someone,  
102
489440
4560
ما در مورد عبارت نزدیدن پوست و موی کسی یاد می‌گیریم،
08:14
which means to have not seen someone around  for some time, like they've disappeared.
103
494000
5440
که به این معنی است که برای مدتی کسی را در اطراف ندیده‌ایم ، مثل اینکه ناپدید شده‌اند.
08:19
Rob, I hope Roy really hasn't  disappeared! Should we look for him?
104
499440
4480
راب، امیدوارم روی واقعاً ناپدید نشده باشد! آیا باید به دنبال او باشیم؟
08:23
No, it's okay, he'll turn up.
105
503920
2240
نه، اشکالی ندارد، او می آید.
08:26
He has Rob! He's over there  and he's had a haircut.
106
506160
4480
او راب دارد! او آنجاست و موهایش را کوتاه کرده است.
08:30
Oh, he's had it all cut off.  Now we really won't see hide  
107
510640
5200
اوه، او همه چیز را قطع کرده است. حالا
08:35
nor any hair of him if he disappears again.
108
515840
2920
اگر دوباره ناپدید شود، ما واقعاً نه مخفی و نه مویی از او را نخواهیم دید.
08:38
No, anyway Rob, I meant to ask you if  I could have that £10 back I lent you?
109
518760
9080
نه، به هر حال راب، می خواستم از شما بپرسم آیا می توانم آن 10 پوندی را که به شما قرض داده ام پس بگیرم؟
08:47
Oh, maybe I won't see hide nor  hair of him for sometime. Bye!
110
527840
5920
اوه، شاید برای مدتی نه پنهان و نه موهای او را نبینم. خدا حافظ!
08:53
Hello and welcome to The  English We Speak with me Feifei,
111
533760
3880
سلام و به The English We Speak with me Feifei,
08:57
And me, Phil. We have an expression which is about  
112
537640
3680
And me, Phil. ما عبارتی داریم که درباره
09:01
a bad thing appearing or starting  to happen. It's 'rear its head'.
113
541320
6120
ظاهر شدن یا شروع اتفاق بدی است. این "پشت سرش" است.
09:07
'rear its head'. I think we need to hear this  one. Can you give us an example of how we use it?
114
547440
5880
"سرش را عقب ببر". من فکر می کنم ما باید این یکی را بشنویم. آیا می توانید برای ما مثالی از نحوه استفاده از آن بیاورید؟ باشه
09:13
Okay! I bought a new computer last week.
115
553320
2960
! هفته پیش یک کامپیوتر جدید خریدم.
09:16
Sounds great!
116
556280
1160
عالیه!
09:17
No, not great. I can't get it to work  properly; the speakers don't work,  
117
557440
5040
نه عالی نیست نمی‌توانم آن را به درستی کار کنم؛ بلندگوها کار نمی کنند،
09:22
it has a virus. Every time I think I  fixed it a new problem rears its head.
118
562480
6600
ویروس دارد. هر بار که فکر می‌کنم آن را برطرف کرده‌ام، مشکل جدیدی به ذهنم خطور می‌کند.
09:29
Oh no, that's typical, isn't it?
119
569080
2560
اوه نه، این معمولی است، اینطور نیست؟
09:31
I always find when I need to do something  important IT problems rear their heads.
120
571640
5800
من همیشه وقتی نیاز به انجام کاری دارم، مشکلات فناوری اطلاعات مهم را متوجه می‌شوم.
09:37
I'm learning that I need to be better prepared,  
121
577440
2520
دارم یاد می‌گیرم که باید آمادگی بیشتری داشته باشم،
09:39
so that when any problems rear their  ugly heads I can sort them out.
122
579960
5000
تا وقتی هر مشکلی ذهن زشت خود را به‌وجود آورد، بتوانم آنها را حل کنم.
09:44
Well, it's always good to be prepared.  Let's listen to these examples:
123
584960
8440
خوب، همیشه خوب است که آماده باشید. بیایید به این مثال‌ها گوش دهیم:
09:53
'Attendance on the course was good until colds  and flu reared their heads in the winter.'
124
593400
6040
«حضور در دوره خوب بود تا زمانی که سرماخوردگی و آنفولانزا در زمستان سرشان را بالا برد.»
09:59
'I was working outside until the wet weather  reared its head and I had to go inside.'
125
599440
5400
"من بیرون کار می کردم تا زمانی که هوای مرطوب سرش را بالا برد و مجبور شدم بروم داخل."
10:04
'Food prices were going down until  drought reared its ugly head.'
126
604840
9760
«قیمت‌های مواد غذایی رو به کاهش بود تا اینکه خشکسالی سر زشت خود را به‌وجود آورد.»
10:14
You're listening to The English We Speak from  BBC Learning English and we're learning the  
127
614600
5200
شما در حال گوش دادن به The English We Speak از BBC Learning English هستید و ما در حال یادگیری این
10:19
expression rear its head. It's used to  talk about something bad appearing and,  
128
619800
5920
عبارت هستیم. از آن برای صحبت درباره ظاهر بد استفاده می‌شود، و
10:25
as you may have heard in one of the examples,  we can also say say 'rear its ugly head'.
129
625720
6120
همانطور که ممکن است در یکی از مثال‌ها شنیده باشید، می‌توانیم بگوییم «سر زشتش را عقب ببر».
10:31
Yes, we don't use it to talk about good things.  It's always problems that rear their ugly heads.
130
631840
6080
بله، ما از آن برای صحبت در مورد چیزهای خوب استفاده نمی کنیم. همیشه این مشکلات است که سر زشت آنها را بالا می برد.
10:37
And I think the end of this program is rearing  its ugly head now, so we have to end here.
131
637920
7280
و من فکر می‌کنم پایان این برنامه اکنون سر زشت خود را بالا می‌برد، بنابراین باید اینجا را به پایان برسانیم.
10:45
Yes, we'll see you next time. Bye!
132
645200
2280
بله، دفعه بعد شما را می بینیم. خدا حافظ!
10:47
Bye-bye.
133
647480
2200
خداحافظ.
10:49
Hello and welcome to The English  We Speak with me Jiaying.
134
649680
4000
سلام و به The English We Speak with me Jiaying خوش آمدید.
10:53
And hello, I'm Rob!
135
653680
1800
و سلام، من راب هستم!
10:55
Rob, are you excited about the  big football match this weekend?
136
655480
4040
راب، آیا در مورد مسابقه بزرگ فوتبال آخر این هفته هیجان زده ای؟
10:59
Oh, I am! Especially as my  team, Manchester pool FC United,  
137
659520
4840
اوه، من هستم! مخصوصاً وقتی تیم من، منچستر پول اف سی یونایتد، در حال
11:04
are playing. They've had a great  season, so they should win.
138
664360
4080
بازی کردن است. آنها فصل فوق العاده ای داشته اند ، بنابراین باید برنده شوند.
11:08
So Rob, you think they'll win hands down?
139
668440
3240
پس راب، شما فکر می کنید که آنها دست به دست خواهند شد؟
11:11
Well, they are very good, but they  won't be playing with their hands,  
140
671680
3760
خوب، آنها خیلی خوب هستند، اما آنها با دستانشان بازی نمی کنند،
11:15
just their feet, otherwise it'll be handball.
141
675440
3400
فقط با پاهایشان بازی می کنند، در غیر این صورت هندبال خواهد بود.
11:18
I know Rob. If we say someone will  'win hands down', it means 'they  
142
678840
4760
من راب را می شناسم. اگر می‌گوییم کسی «دست‌ها را پایین می‌آورد»، به این معنی است که «آنها
11:23
will win easily or decisively'. So,  if your team are as good as you say  
143
683600
5880
به راحتی یا قاطعانه برنده خواهند شد». بنابراین، اگر تیم شما آنقدر خوب است که می‌گویید،
11:29
they are, there is nothing to  worry about. Good luck anyway!
144
689480
3880
جای نگرانی نیست. به هر حال موفق باشید!
11:33
It's not about luck. It's about  skill, and my team has lots of it!
145
693360
4800
این از شانس نیست. این در مورد مهارت است، و تیم من تعداد زیادی از آن را دارد!
11:38
If you say so Rob. Let's have some  examples of 'win hands down', shall we?
146
698160
6480
اگر اینطور می گویی راب. بیایید چند نمونه از «دست‌ها را پایین بیاوریم»، درست است؟
11:44
Yes!
147
704640
4440
آره!
11:49
'After all the training you've done,  you'll win the race hands down.'
148
709080
4800
«بعد از تمام تمرین‌هایی که انجام داده‌اید، در مسابقه برنده خواهید شد.»
11:53
'The competition was tough, but in the end  you won the chess tournament hands down.'
149
713880
5360
"رقابت سختی بود، اما در نهایت، شما در مسابقات شطرنج دست به دست شدید."
12:00
'We've prepared very well, so we  should win the match hands down.'
150
720200
8840
ما خیلی خوب آماده شده‌ایم، بنابراین باید با دست پایین بازی را ببریم.»
12:09
This is The English We Speak from  BBC Learning English. We're learning  
151
729040
4200
این انگلیسی ما صحبت می کنیم از بی بی سی آموزش زبان انگلیسی است. ما
12:13
about the phrase to win hands down,  which means to win easily. And Rob,  
152
733240
6440
در مورد عبارت win hands down یاد می گیریم که به معنای برنده شدن آسان است. و راب،
12:19
hopefully your team will  win hands down this weekend.
153
739680
3280
امیدواریم تیم شما در این آخر هفته دست به دست هم بدهد.
12:22
Yes, but without using any hands.
154
742960
2920
بله، اما بدون استفاده از هیچ دستی.
12:25
But, hold on, haven't you heard? Your main player  has twisted his ankle! He's out of the game.
155
745880
7200
اما، صبر کن، نشنیده ای؟ بازیکن اصلی شما مچ پای خود را پیچانده است! او از بازی خارج شده است. به
12:33
No way! I was hoping he'd score a few  goals... Maybe we won't win hands down,  
156
753080
6920
هیچ وجه! من امیدوار بودم که او چند گل به ثمر برساند ... شاید ما دست به دست نشویم،
12:40
after all. What can we say instead?
157
760000
2760
. در عوض چه بگوییم؟
12:42
There are lots of win-related phrases,  
158
762760
3160
عبارات مرتبط با برد زیادی وجود دارد،
12:45
but the most suitable one for now  is 'you win some, you lose some'.
159
765920
5200
اما مناسب‌ترین آنها در حال حاضر  این است که "بعضی را برنده می‌شوی، برخی را از دست می‌دهی".
12:51
Well, I still hope this time we win!
160
771120
2600
خوب، من هنوز امیدوارم این بار ما برنده شویم!
12:53
Good luck!
161
773720
1000
موفق باشید! خدا
12:54
Bye.
162
774720
1560
حافظ.
12:56
Hello and welcome to The  English We Speak with me Feifei.
163
776280
3720
سلام و به فیفی The English We Speak with me فیفی خوش آمدید.
13:00
And me, Phil. We have an expression about  
164
780000
3120
و من، فیل. ما بیانی داریم درباره
13:03
things that scare you - they  'make your hair stand on end'.
165
783120
5720
چیزهایی که شما را می ترساند - آنها «موهای شما را سیخ می کنند».
13:08
'make your hair stand on end'. I'm  not sure I'm brave enough to find  
166
788840
4600
"موهایت را سیخ کن". مطمئن نیستم که به اندازه کافی شجاع باشم که
13:13
out how you use this one. Go on, tell  us what makes your hair stand on end.
167
793440
5520
بفهمم چگونه از این یکی استفاده می‌کنید. ادامه دهید، به ما بگویید چه چیزی موهایتان را سیخ می‌کند.
13:18
I can't stand mice and my house is full of them!  When I see one it makes my hair stand on end.
168
798960
7880
من نمی توانم موش را تحمل کنم و خانه ام پر از آنهاست! وقتی یکی را می بینم موهایم سیخ می شود.
13:26
I don't even want to think about  it, but what about other times?  
169
806840
4120
من حتی نمی‌خواهم به آن فکر کنم، اما در مورد زمان‌های دیگر چطور؟   از
13:30
What other things are you scared of?  What makes your hair stand on end?
170
810960
4560
چه چیزهای دیگری می ترسی؟ چه چیزی موهای شما را سیخ می کند؟
13:35
You know when you see great big spiders,  
171
815520
3400
می‌دانی وقتی عنکبوت‌های بزرگ بزرگی را می‌بینی،
13:38
really hairy ones, even if I just think  of them, they make my hair stand on end.
172
818920
6640
واقعاً پرمو، حتی اگر فقط به آنها فکر کنم، موهایم را سیخ می‌کنند.
13:45
Is it just animals that you're scared of? Is  
173
825560
2960
آیا فقط حیوانات هستند که از آنها می ترسید؟ آیا
13:48
there anything else that can  make your hair stand on end?
174
828520
3320
چیز دیگری وجود دارد که بتواند موهای شما را سیخ کند؟
13:51
Okay, maybe heights. I remember being high up on  a mountain and looking down at the rocks below;  
175
831840
7200
باشه، شاید ارتفاع. یادم می‌آید که بالای کوهی بودم و به صخره‌های پایین نگاه می‌کردم.
13:59
it really made my hair stand on end.
176
839880
2960
واقعا موهایم سیخ شد
14:02
Has anyone ever said that you're easily  scared? Let's hear some more examples:
177
842840
9000
آیا تا به حال کسی گفته است که شما به راحتی می ترسید؟ بیایید چند مثال دیگر بشنویم:
14:11
'Being on a scary fairground  ride makes my hair stand on end.'
178
851840
4360
«رفتن به یک نمایشگاه ترسناک، موهایم را سیخ می‌کند.»
14:16
'Hearing footsteps outside my window on  a dark night made my hair stand on end.'
179
856200
4920
"شنیدن قدم هایی از بیرون پنجره در یک شب تاریک، موهایم را سیخ کرد."
14:21
'If I saw a shark while I was swimming in  the sea, it would make my hair stand on end.'
180
861120
7920
"اگر وقتی در دریا شنا می کردم یک کوسه ببینم، موهایم سیخ می شود."
14:30
You're listening to the English We Speak from  BBC Learning English and we're learning the  
181
870120
5240
شما در حال گوش دادن به English We Speak از بی بی سی Learning English هستید و ما در حال یادگیری این
14:35
expression make your hair stand on end. It's  used to talk about things that scare you.
182
875360
6560
عبارت هستیم که موهای شما را سیخ می کند. برای صحبت در مورد چیزهایی که شما را می ترساند استفاده می شود.
14:41
We can replace 'your' with other  pronouns like 'my, his, her',  
183
881920
4840
ما می‌توانیم «تو» را با ضمایر دیگری مانند «my, his, her» جایگزین کنیم،
14:46
so we can say 'make my hair stand on  end' or 'make his hair stand on end'.
184
886760
6080
بنابراین می‌توانیم بگوییم «موهای من را بلند کن » یا «موهایش را سیخ کن».
14:52
And another way that we say  it is that 'something makes  
185
892840
3960
و روش دیگری که می گوییم این است که "چیزی باعث می شود
14:56
the hairs on the back of your neck stand up'.
186
896800
3200
موهای پشت گردن شما بلند شوند".
15:00
And, seeing as you've said that mice spiders  and heights all make the hairs on the back  
187
900000
5000
و با توجه به اینکه گفته‌اید که عنکبوت‌ها و قد موش‌ها همگی باعث می‌شوند موهای پشت
15:05
of your neck stand up, remind me never to  go on a walk in the countryside with you.
188
905000
5240
گردن شما بلند شوند، به من یادآوری کنید که هرگز با شما در حومه شهر قدم نزنم. فکر می کنم
15:10
I think I need to stay in the city,  
189
910240
2080
باید در شهر بمانم،
15:12
too many things in the countryside make  the hairs on the back of my neck stand up.
190
912320
4880
چیزهای زیاد در حومه شهر باعث می شود موهای پشت گردنم بلند شوند.
15:17
So, you'll definitely be here  to record the next terrifying  
191
917200
4160
بنابراین، شما قطعاً اینجا خواهید بود تا قسمت وحشتناک   بعدی
15:21
episode of The English We  Speak. See you next time!
192
921360
3920
The English We Speak را ضبط کنید. بعدا می بینمت! خدا
15:25
Bye.
193
925280
2080
حافظ.
15:27
Welcome to the English we speak with me Jiaying.
194
927360
3120
به انگلیسی که با من صحبت می کنیم Jiaying خوش آمدید.
15:30
And me, Neil...
195
930480
2840
و من نیل...
15:33
Are you okay Neil? You look really tired.
196
933320
3920
تو خوبی نیل؟ واقعا خسته به نظر میای
15:37
I am, but my best friend is living with me and  he's a nightmare! He never does the washing  
197
937240
5000
من هستم، اما بهترین دوستم با من زندگی می کند و او یک کابوس است! او هرگز شستن را انجام نمی دهد
15:42
up. He plays his guitar all day, which he's  rubbish at. I'm just so stressed. I can't relax.
198
942240
6200
. او تمام روز گیتارش را می‌نوازد، که در مورد آن چرند است. فقط خیلی استرس دارم من نمی توانم آرام بگیرم. به
15:48
Sounds like he's living rent-free in your head.
199
948440
3480
نظر می رسد که او در ذهن شما بدون اجاره زندگی می کند.
15:51
What? No Jiaying, rent is important and he pays  
200
951920
3040
چی؟ نه جیایینگ، اجاره مهم است و او آن را پرداخت می کند
15:54
that. He's just annoying to live with.  Why do you think he doesn't pay rent?
201
954960
4880
. زندگی کردن با او فقط آزاردهنده است.  به نظر شما چرا اجاره نمی دهد؟
15:59
No Neil, I said 'live rent-free in  your head'. We use this expression  
202
959840
5280
نه نیل، گفتم "در سرت بدون اجاره زندگی کن ". از این عبارت
16:05
to say 'we can't stop thinking  about something or someone'.
203
965120
3760
برای گفتن «نمی‌توانیم درباره چیزی یا کسی فکر نکنیم» استفاده می‌کنیم.
16:08
It can be used to talk about things or  people you love, or that annoy you. It  
204
968880
4720
می توان از آن برای صحبت درباره چیزها یا افرادی که دوستشان دارید یا آزارتان می دهد استفاده کرد.
16:13
commonly relates to thinking about something  or someone to the point of becoming obsessed.
205
973600
5200
معمولاً به فکر کردن در مورد چیزی یا شخصی در حد وسواس است.
16:18
Ah, that makes sense. I thought  you were saying I have a big head,  
206
978800
4080
آه، این منطقی است. فکر کردم شما می‌گویید من سر بزرگی دارم
16:22
and someone could live in it. I  didn't think that comment through.
207
982880
3560
و کسی می‌تواند در آن زندگی کند. من به آن نظر فکر نکردم.
16:26
Well, now you know! We can talk  more about it after these examples:
208
986440
6840
خوب، حالا می دانید! بعد از این مثال‌ها می‌توانیم درباره آن بیشتر صحبت کنیم:
16:33
'Juan loves Kika so much she  lives rent-free in his head.'
209
993280
6200
"خوان آنقدر کیکا را دوست دارد که در ذهنش بدون اجاره زندگی می‌کند."
16:39
'The moment we lost the football  final lives rent-free in my head.  
210
999480
4160
«لحظه‌ای که فینال فوتبال را از دست دادیم، بدون اجاره در ذهنم زندگی می‌کرد.
16:43
I can't stop thinking about what could have been.'
211
1003640
4480
من نمی توانم از فکر کردن به آنچه می توانسته باشد دست بکشم.
16:48
'You need to stop thinking about your argument  with him. He's living rent-free in your head.'
212
1008120
7640
'باید به بحث خود با او فکر نکنید. او بدون اجاره در سر شما زندگی می کند.
16:55
You're listening to the English We  Speak from BBC Learning English,  
213
1015760
3080
شما در حال گوش دادن به English We Speak از BBC Learning English هستید،
16:59
and we're talking about the expression  live rent-free in one's head.
214
1019360
4480
و ما در مورد عبارت زنده بدون اجاره در ذهن صحبت می کنیم.
17:03
We use this expression to talk about something  or someone we can't stop thinking about.
215
1023840
5680
ما از این عبارت برای صحبت درباره چیزی یا کسی استفاده می‌کنیم که نمی‌توانیم به آن فکر نکنیم.
17:09
Yes, for example: 'I became totally  obsessed with videos on decorating  
216
1029520
4600
بله، به عنوان مثال: «من کاملاً شیفته ویدیوهای تزئین
17:14
cakes and they lived rent-free  in my head. I loved it so much.'
217
1034120
4600
کیک شدم و آنها بدون اجاره در ذهن من زندگی می‌کردند. من آن را خیلی دوست داشتم.
17:18
Instead of saying live rent-free in your head,  
218
1038720
3000
به جای اینکه در ذهن خود بگویید زندگی بدون اجاره،
17:21
you could say 'can't get something  or someone out of your mind'.
219
1041720
4160
می‌توانید بگویید «نمی‌توان چیزی یا کسی را از ذهنت بیرون کرد».
17:25
Like my best friend; I can't  stop thinking about him.
220
1045880
2960
مثل بهترین دوستم؛ نمی توانم از فکر کردن به او دست بردارم.
17:29
Yes, he's really annoying you. Have  you decided what to do with him?
221
1049400
4080
بله، او واقعاً شما را آزار می دهد. آیا تصمیم گرفته‌اید با او چه کار کنید؟
17:33
I have. I told him your address and  now he's coming to live with you.
222
1053480
3720
من دارم. من آدرست را به او گفتم و حالا می‌آید با تو زندگی کند.
17:37
Oh no! Then he'll be living rent-free in my head.
223
1057200
3800
وای نه! آنوقت او در سر من بدون اجاره زندگی می کند.
17:41
Just joking, I'd never do that.
224
1061000
2000
فقط شوخی کردم، من هرگز این کار را نمی کنم.
17:43
Bye Neil.
225
1063000
1640
خداحافظ نیل. خدا
17:44
Bye.
226
1064640
11080
حافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7