The Vocabulary Show: Kitchens & cooking - Learn 28 English words and phrases in 11 minutes! 👩‍🍳

Welcome to this sizzling hot video on kitchen and cooking vocabulary.

به این ویدیوی داغ در مورد واژگان آشپزخانه و آشپزی خوش آمدید.

We're about to whisk you away

قرار است شما را

to a world of sautéing pans, simmering pots and baking delights.

به دنیایی از ماهیتابه ها، قابلمه های در حال جوشیدن و شیرینی های پخت سوق دهیم.

Whether you're a seasoned chef or a newbie in the kitchen,

چه یک سرآشپز باتجربه یا یک تازه کار در آشپزخانه باشید،

you're sure to find plenty of food for thought in this tasty lesson.

مطمئناً در این درس خوشمزه، غذای زیادی برای فکر کردن پیدا خواهید کرد.

So, let's get cooking and learn the words, phrases and idioms

بنابراین، بیایید آشپزی را شروع کنیم و کلمات، عبارات و اصطلاحاتی را

that you need to know to spice up your vocabulary.

که برای تقویت دایره لغات خود باید بدانید، یاد بگیرید.

Hi, I'm Dylan and welcome to my kitchen.

سلام، من دیلن هستم و به آشپزخانه من خوش آمدید.

I hope you're hungry, because today, we are going to 'cook up a storm'.

امیدوارم گرسنه باشی، چون امروز قرار است یک طوفان درست کنیم.

When we 'cook up a storm', we put a lot of effort or enthusiasm into our cooking.

وقتی طوفانی درست می کنیم، تلاش یا اشتیاق زیادی برای آشپزی خود می کنیم.

For example, I 'cook up a storm' on Christmas Day.

به عنوان مثال، من در روز کریسمس «طوفان درست می کنم» .

This means I put an extra amount of enthusiasm and effort

این بدان معناست که من برای

into the meals I cook on Christmas Day.

غذاهایی که در روز کریسمس درست می کنم، اشتیاق و تلاش بیشتری به خرج می دهم.

I hope our first phrase has 'whet your appetite'

امیدوارم اولین عبارت ما «اشتهای شما را باز کند»

for more useful cooking vocabulary.

برای واژگان آشپزی مفیدتر.

If something 'whets your appetite', it leaves you wanting more of that thing.

اگر چیزی "اشتهای شما را تحریک کند"، باعث می شود که بیشتر از آن چیز بخواهید.

We can use it with regards to food and drink.

ما می توانیم از آن در مورد غذا و نوشیدنی استفاده کنیم.

For example, mm, the heavenly smell has really 'whet my appetite'.

به عنوان مثال، میلی متر، بوی بهشت واقعاً اشتهای من را باز کرده است.

But we can also use it in any context

اما ما همچنین می توانیم از آن در هر زمینه ای استفاده کنیم

where one thing increases your desire for something else.

که یک چیز میل شما را به چیز دیگری افزایش می دهد.

For example, the advert for the new film really 'whetted my appetite'.

به عنوان مثال، تبلیغ فیلم جدید واقعا "اشتهای من را باز کرد".

I can't wait to see it.

من نمی توانم صبر کنم تا آن را ببینم.

'Whet', W-H-E-T, is an old English word which means 'to sharpen',

Whet، W-H-E-T، یک کلمه انگلیسی قدیمی است که به معنای تیز کردن است،

so when we talk about 'whetting our appetite',

بنابراین وقتی در مورد «اشتهای خود را تحریک می‌کنیم» صحبت می‌کنیم،

be sure to include the H, W-H-E-T.

حتماً H، W-H-E-T را نیز لحاظ کنید.

This is a regular verb,

این یک فعل منظم است،

so if we use it in the past simple or in the present continuous,

بنابراین اگر آن را در گذشته ساده یا در حال استمراری به کار ببریم، از

we use a double T —

یک T مضاعف استفاده می کنیم - '

'whetted' in the past or 'whetting' in the continuous.

whetted' در گذشته یا 'whetting' در استمرار.

Now that your appetite is 'whetted',

اکنون که اشتهای شما باز شده است،

let's go into the kitchen and start to 'prep'.

بیایید به آشپزخانه برویم و شروع به "آماده سازی" کنیم.

OK. I'm sure most of you are familiar with the word 'prepare',

خوب. من مطمئن هستم که بیشتر شما با کلمه "آماده کردن" آشنا هستید،

which means to get something ready or to make something for later on,

به معنای آماده کردن چیزی یا درست کردن چیزی برای بعد،

but we can also shorten it to 'prep'

اما ما همچنین می توانیم آن را به "آماده سازی" کوتاه کنیم

and often do so when talking about preparing food for cooking later on.

و اغلب در مورد تهیه غذا برای آن صحبت می کنیم. بعدا پختن

We can use 'prep' as a verb,

می‌توانیم از «prep» به عنوان فعل استفاده کنیم،

for example: Sonia preps her dinner before she goes to work.

برای مثال: سونیا قبل از رفتن به محل کارش شام را آماده می‌کند.

We can also use it as a noun:

ما همچنین می توانیم آن را به عنوان یک اسم استفاده کنیم:

let's go into the kitchen and do some prep.

بیایید به آشپزخانه برویم و کمی آماده سازی کنیم.

OK, let's take out our 'chopping board', which is the flat piece of plastic or wood

خوب، بیایید "تخته خرد کردن" خود را بیرون بیاوریم، که قطعه تخت پلاستیک یا چوبی است

which we use to cut food on and begin to prep.

که برای بریدن غذا از آن استفاده می کنیم و شروع به آماده سازی می کنیم.

There are a number of ways to prep food,

روش‌های مختلفی برای تهیه غذا وجود دارد،

but one common way is to slice your vegetables.

اما یکی از روش‌های رایج این است که سبزیجات را برش دهید.

When you 'slice' something, you cut it into long, thin strips

وقتی چیزی را «ورقه‌ای» می‌کنید، آن را به نوارهای بلند و نازک برش می‌دهید

and some common vegetables that we would slice

و برخی سبزیجات معمولی که می‌توانیم آن‌ها را برش دهیم

could be potatoes, onions, courgettes, carrots and many, many more.

می‌توانیم سیب‌زمینی، پیاز، کدو سبز، هویج و بسیاری از سبزیجات دیگر باشند.

Or you might 'chop' your vegetables and meat

یا ممکن است سبزیجات و گوشت خود را خرد کنید

and this is when you cut them into small, bite-sized pieces.

و این زمانی است که آنها را به قطعات کوچک و به اندازه لقمه برش دهید.

'Chop' is a special kind of word.

"چاپ" نوع خاصی از کلمه است.

It is an example of 'onomatopoeia'

این نمونه ای از "onomatopoeia" است

and this is when a word sounds like the word it represents.

و این زمانی است که کلمه ای شبیه کلمه ای است که نشان می دهد.

Chop, chop, chop, chop, chop.

خرد کنید، خرد کنید، خرد کنید، خرد کنید، خرد کنید.

The word 'chop' sounds a little bit like the action, doesn't it?

کلمه "خرد کردن" کمی شبیه عمل به نظر می رسد، اینطور نیست؟

Now there are many, many examples of onomatopoeia

در حال حاضر نمونه های بسیار بسیار زیادی از onomatopoeia

in the kitchen and in relation to cooking.

در آشپزخانه و در رابطه با آشپزی وجود دارد.

Can you think of your own examples and share them in the comments section below?

آیا می توانید به نمونه های خود فکر کنید و آنها را در بخش نظرات زیر به اشتراک بگذارید؟

Let's see how many we can collect together.

بیایید ببینیم چقدر می توانیم با هم جمع کنیم.

Moving on, if you are really organised - more organised than I am,

ادامه دهید، اگر واقعا سازماندهی شده اید - سازماندهی تر از من،

then you might want to 'marinate' your ingredients

پس ممکن است بخواهید مواد خود را "مارینیت" کنید

and this is when you soak your ingredients in an oil or a sauce or in spices

و این زمانی است که مواد خود را در یک روغن یا سس یا در ادویه ها

over a period of time, so that it has more flavour when you cook it.

در یک دوره زمانی خیس کنید، به طوری که وقتی آن را می پزید طعم بیشتری دارد.

'Marinate' is the verb form, for example,

"Marinate" شکل فعل است، به عنوان مثال،

I marinated the beef overnight, so it is really flavourful. Mwah!

من گوشت گاو را یک شبه ترشی کردم، بنابراین واقعاً خوش طعم است. مواه!

And 'marinade' is the noun form.

و "marinade" شکل اسم است.

This is the liquid or spice that you put over food before cooking it.

این مایع یا ادویه ای است که قبل از پختن غذا روی آن می ریزید.

So, we say: I marinated the beef

بنابراین، می گوییم: گوشت گاو را مرینیت کردم

or: I put the beef in a marinade.

یا: گوشت گاو را در ماریناد قرار دادم.

Let's head over to the stove and get cooking.

بیایید سر اجاق گاز و پخت و پز.

A 'stove' is a piece of equipment that provides heat for use in cooking.

"اجاق گاز" قطعه ای از تجهیزات است که گرما را برای استفاده در پخت و پز فراهم می کند.

They can be fixed in place or they can be portable,

آنها می توانند در جای خود ثابت شوند یا می توانند قابل حمل باشند،

meaning they are able to be moved.

به این معنی که می توانند جابجا شوند.

Let's turn it on and decide which pots and pans we are going to use today.

بیایید آن را روشن کنیم و تصمیم بگیریم که امروز از کدام قابلمه و تابه استفاده کنیم.

For soups or stews, we might use a 'saucepan',

برای سوپ‌ها یا خورش‌ها، می‌توانیم از

which is a long, deep pan with a handle.

یک تابه‌ای بلند و عمیق با دسته استفاده کنیم.

They are great for boiling potatoes or boiling pasta,

آنها برای آب پز کردن سیب زمینی یا آب پز کردن پاستا عالی هستند،

but today, we are going to use a frying pan.

اما امروز از ماهیتابه استفاده می کنیم.

A 'frying pan' is a shallow pan

ماهی تابه یک ماهیتابه کم عمق است

that we use to fry meat, vegetables, fish or other ingredients.

که از آن برای سرخ کردن گوشت، سبزیجات، ماهی یا سایر مواد استفاده می کنیم.

Frying pans are really common in British kitchens

ماهی تابه ها واقعاً در آشپزخانه های بریتانیایی رایج هستند

and they are an essential part of traditional cooking.

و بخشی ضروری از پخت و پز سنتی هستند.

They are not to be confused with woks.

آنها را نباید با woks اشتباه گرفت.

'Woks' are more commonly used in Asian cooking

"Woks" بیشتر در آشپزی آسیایی استفاده می شود

and they have a large, rounded bottom which makes them perfect for stir-frying.

و ته آن بزرگ و گرد است که آنها را برای سرخ کردن مناسب می کند.

Let's get back to our frying pan

دوباره به ماهیتابه خود برمی گردیم

and put it on a medium heat.

و آن را روی حرارت متوسط ​​قرار می دهیم.

Next, we are going to drizzle some oil into our pan.

در مرحله بعد مقداری روغن داخل تابه می ریزیم.

We can use the word 'drizzle' when it is raining lightly, just a little bit.

ما می توانیم از کلمه "نم نم باران" زمانی که باران ملایم می بارد، فقط کمی استفاده کنیم.

But, in the kitchen, we use it when we are pouring a liquid

اما در آشپزخانه زمانی از آن استفاده می کنیم که مایعی را

slowly and evenly on or in something.

به آرامی و یکنواخت روی یا در چیزی می ریزیم.

So we can drizzle some oil into a frying pan

بنابراین می توانیم مقداری روغن در ماهیتابه بریزیم

or we can drizzle a little olive oil over a salad.

یا می توانیم کمی روغن زیتون روی سالاد بریزیم.

When the oil is nice and hot, we can add some sliced ginger and garlic.

وقتی روغن خوب و داغ شد، می توانیم مقداری زنجبیل و سیر خلال شده اضافه کنیم.

To 'add' something means to put it into the food.

"افزودن" چیزی به معنای قرار دادن آن در غذا است.

So, in this case, we are adding ginger and garlic,

بنابراین، در این مورد، زنجبیل و سیر را اضافه می کنیم،

we are putting it into the pan.

آن را در ماهیتابه می گذاریم.

We can use it during the cooking process or we can use it afterwards.

می‌توانیم در حین پخت از آن استفاده کنیم یا بعد از آن استفاده کنیم.

For example, Jaden added some olives into his salad.

به عنوان مثال، Jaden مقداری زیتون به سالاد خود اضافه کرد.

When cooking, we are going to need some cooking utensils,

هنگام آشپزی، ما به برخی از ظروف پخت و پز نیاز داریم،

so here are some of the ones that we might use regularly.

بنابراین در اینجا برخی از مواردی که ممکن است به طور منظم استفاده کنیم، آورده شده است.

You might need a ladle.

ممکن است به یک ملاقه نیاز داشته باشید.

Tongs.

انبر.

Grater.

رنده.

Rolling pin.

وردنه.

Tin opener,

قلع بازکن

or a measuring jug.

یا کوزه اندازه گیری.

OK, back to our meal.

باشه برگردیم به غذای خودمون

Next, we are going to 'fry' our ingredients.

در مرحله بعد، موادمان را سرخ می کنیم .

This is when we cook them in shallow oil in a pan,

این زمانی است که آنها را در روغن کم عمق در تابه،

in this case, a frying pan.

در این مورد، ماهیتابه می پزیم.

So, let's add our meat and vegetables to the oil, ginger and garlic

بنابراین، اجازه دهید گوشت و سبزیجات خود را به روغن، زنجبیل و سیر

that are already in the pan.

که از قبل در ماهیتابه هستند اضافه کنیم.

'Fry' is a verb.

"Fry" یک فعل است.

For example, Nadia is frying eggs.

به عنوان مثال، نادیا در حال سرخ کردن تخم مرغ است. بسیار

OK, we're nearly done, but before we finish cooking,

خوب، ما تقریباً تمام شدیم، اما قبل از اتمام پخت، می

we're going to add a little seasoning.

خواهیم کمی چاشنی اضافه کنیم.

'Seasoning' is a noun

«چشیدن» یک اسم است

and it is something that we do at the end of the cooking process

و کاری است که ما در پایان فرآیند پخت و پز

or at the table.

یا سر میز انجام می دهیم.

In the UK, we frequently use it to talk about salt and pepper,

در بریتانیا، ما اغلب از آن برای صحبت در مورد نمک و فلفل استفاده می کنیم،

but it can apply to other herbs and spices as well.

اما می تواند در مورد سایر گیاهان و ادویه ها نیز کاربرد داشته باشد.

Hmm, this meal's a little bland.

هوم، این غذا کمی بی مزه است.

I think I'll add a little seasoning.

فکر کنم کمی چاشنی اضافه کنم.

Alternatively, we can use its verb form: 'season'.

از طرف دیگر، می‌توانیم از شکل فعل آن استفاده کنیم: «فصل».

I'm going to season my meal with a little cumin and black pepper.

من قصد دارم غذای خود را با کمی زیره و فلفل سیاه چاشنی کنم.

At last! The meal is ready. Yes.

در آخر! غذا آماده است. آره.

The cooking is done and now it is time to 'plate up'.

پخت و پز تمام شد و اکنون زمان "صفحه" است.

This means to put the food onto the plates

این به این معنی است که غذا را در بشقاب ها قرار دهید

and often means in an attractive or stylish way

و اغلب به روشی جذاب یا شیک به این معنی است که

to make it look particularly delicious.

آن را بسیار خوشمزه نشان دهید.

For example: Dinner's ready - I'm going to plate up now.

به عنوان مثال: شام آماده است - الان می خواهم بشقاب بخورم.

Alternative version of this phrase include 'dish up' and 'serve up'.

نسخه جایگزین این عبارت عبارتند از "dish up" و "serve up".

Take your seat, I'm about to dish up.

بشین، من دارم غذا میخورم

or: Food won't be long - I'm about to serve up.

یا: غذا طولانی نمی شود - من در شرف سرو کردن هستم.

When it's actually time to eat, just before starting your meal,

وقتی واقعاً وقت غذا خوردن است، درست قبل از شروع غذا،

some people might say 'bon appétit'.

برخی افراد ممکن است بگویند «اشتها آور».

As you might be able to tell from its pronunciation and spelling,

همانطور که ممکن است بتوانید از تلفظ و املای آن متوجه شوید،

this originally comes from the French, but we do commonly use it in English too.

این در اصل از فرانسوی می آید، اما ما معمولاً از آن در انگلیسی نیز استفاده می کنیم.

There are two common ways that this can be pronounced.

دو راه متداول وجود دارد که می توان این را تلفظ کرد.

You can say 'bon appét-ee', with a long 'ee' sound at the end,

می توانید بگویید 'bon appét-ee'، با صدای بلند 'ee' در پایان،

which is closer to the original French,

که به فرانسوی اصلی نزدیک تر است،

or you can pronounce it 'bon appét-eet' with a 't' sound at the end.

یا می توانید آن را 'bon appét-ee' با صدای 't' در پایان تلفظ کنید.

Both are fine - it's down to your personal preference.

هر دو خوب هستند - این به ترجیحات شخصی شما بستگی دارد.

Mm, yum-yum, that was delicious.

مام، یام، خیلی خوشمزه بود.

But what are some common ways to describe the foods we like?

اما چند راه متداول برای توصیف غذاهایی که دوست داریم چیست؟

Well, the classic, the one that most students know,

خوب، کلاسیک، چیزی که بیشتر دانش‌آموزان می‌شناسند،

is, of course, 'delicious'.

البته «خوشمزه» است.

Some other words that are specifically used for delicious food and drink

برخی از واژه های دیگر که به طور خاص برای غذاها و نوشیدنی های خوشمزه استفاده می شوند

include 'scrumptious',

عبارتند از «خوشمزه»، «

'tasty', and 'yummy'.

خوشمزه» و «خوشمزه».

Now that we have had our delicious, tasty, scrumptious, yummy meal,

حالا که غذای لذیذ، خوشمزه، لذیذ و لذیذ خود را خوردیم،

it is time to finish our lesson on kitchen and cooking vocabulary.

وقت آن است که درس خود را در مورد واژگان آشپزخانه و آشپزی به پایان برسانیم.

so be sure to practise them.

پس حتما آنها را تمرین کنید.

Write them down, make example sentences.

آنها را بنویسید، جملات نمونه بسازید.

You can do this in your notebook or in the comments section.

می توانید این کار را در دفترچه یادداشت خود یا در قسمت نظرات انجام دهید.

The more you study them, the easier it will be to remember them.

هرچه بیشتر آنها را مطالعه کنید، به خاطر سپردن آنها آسان تر خواهد بود.

Let us know your favourite vocabulary you have learned today

واژگان مورد علاقه خود را که امروز یاد گرفته اید

and any other words you think we've missed

و هر کلمه دیگری را که فکر می کنید از دست داده اید به ما اطلاع دهید

and be sure to like, comment and subscribe here on YouTube

و حتماً لایک کنید، نظر دهید و در اینجا در YouTube مشترک شوید

and, of course, you can check us out on Facebook, Instagram and TikTok,

و البته می توانید ما را در فیس بوک، اینستاگرام و تیک تاک بررسی کنید،

or you can find lots and lots more grammar, pronunciation,

یا شما می توانید دستور زبان، تلفظ،

spelling, vocabulary and lots more

املا، واژگان و بسیاری موارد دیگر را

on our website at BBC Learning English dot com.

در وب سایت ما در BBC Learning English dot com پیدا کنید.

If you enjoy food and cooking, I'm sure you'd also love our lesson on eating out,

اگر از غذا و آشپزی لذت می برید، مطمئنم که درس ما در مورد غذا خوردن را نیز دوست خواهید داشت،

which you can find here.

که می توانید در اینجا پیدا کنید.

And that's it for us.

و برای ما همین است.

Happy cooking, enjoy your week, bon appétit, bye!

آشپزی مبارک، از هفته خود لذت ببرید، اشتهای خوب، خداحافظ!