Georgia’s ‘foreign agent’ law: BBC News Review

'Foreign agent law' passed in Georgia. Thousands protest.

"قانون نمایندگان خارجی" در گرجستان تصویب شد. هزاران نفر اعتراض می کنند.

This is News Review from BBC

این مرور اخبار از BBC

Learning English, where we help you understand news headlines in English.

Learning English است، که در آن به شما کمک می کنیم عناوین اخبار را به زبان انگلیسی درک کنید.

I'm Neil, and I'm Georgie.

من نیل هستم و جورجی هستم.

Make sure you watch to the end to learn the vocabulary

حتما تا انتها تماشا کنید تا واژگان

you need to talk about this story.

مورد نیاز برای صحبت در مورد این داستان را بیاموزید.

And don't forget to subscribe to our channel

و فراموش نکنید که در کانال ما مشترک شوید

so you can learn more English from news headlines. Now the story.

تا بتوانید زبان انگلیسی را از عناوین اخبار بیشتر بیاموزید. حالا داستان.

  Georgia's parliament has passed

پارلمان گرجستان قانون

a new, so called 'foreign agent law'. It would mean

جدیدی به نام «قانون نمایندگان خارجی» را تصویب کرد. این بدان معناست که

media and non-governmental organisations which receive more than twenty percent

رسانه ها و سازمان های غیردولتی که بیش از بیست درصد

of their funding from abroad will have to be registered and monitored.

بودجه خود را از خارج دریافت می کنند، باید ثبت و نظارت شوند.

Comparisons have been made with Russian laws which the Kremlin

با قوانین روسیه که کرملین

has used to control its critics. Protesters worry civil rights

برای کنترل منتقدان خود از آنها استفاده کرده است، مقایسه شده است. معترضان نگران حقوق مدنی هستند

and Georgia's chances of joining the European Union will be threatened.

و شانس گرجستان برای پیوستن به اتحادیه اروپا به خطر خواهد افتاد.

You've been looking at the headlines, Georgie.

شما به تیترها نگاه کرده اید، جورجی.

What's the vocabulary that people need to understand this news story in English?

مردم برای درک این خبر به زبان انگلیسی چه واژگانی نیاز دارند؟

We have 'sounds alarm', 'green lights',

ما "صدا زنگ"، "چراغ سبز"

and 'stand off'.

و "ایستادن" داریم.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از BBC Learning English است.

Let's look at our first headline.

بیایید به تیتر اول خود نگاه کنیم .

This one is from CNBC. US sounds alarm as thousands in

این یکی از CNBC است. در حالی که هزاران نفر در

Georgia's capital protest Kremlin style foreign influence.

پایتخت گرجستان به نفوذ خارجی به سبک کرملین اعتراض می کنند، ایالات متحده به صدا در می آید.

So this headline is about the protests in Georgia

بنابراین این تیتر در مورد اعتراضات در گرجستان

about this 'foreign agent law'.

در مورد این "قانون ماموران خارجی" است.

The U S sounds the alarm. In the headline,

ایالات متحده زنگ خطر را به صدا در می آورد. در تیتر،

it just says 'sounds alarm' because we drop 'the' often in headlines,

فقط می‌گوید «زنگ به صدا در می‌آید» زیرا ما اغلب در سرفصل‌ها «the» را حذف می‌کنیم،

but we're looking at 'sound the alarm', which contains 'sound' and 'alarm'.

اما به «صدا زنگ» نگاه می‌کنیم که حاوی «صدا» و «زنگ هشدار» است.

Two nouns we know, but together

دو اسم را می شناسیم، اما با هم در

here they are acting as a verb. What can you tell us?

اینجا به عنوان یک فعل عمل می کنند. چی میتونی بهمون بگی؟

Yes, so 'sound' as a noun is a noise.

بله، بنابراین "صدا" به عنوان یک اسم یک صدا است.

So 'sound' as a verb means to cause the sound to start.

پس «صدا» به عنوان فعل به معنای شروع صدا است.

Sound the alarm means to cause the alarm sound.

به صدا درآوردن آلارم به معنای ایجاد صدای آلارم است.

Now, these words are often seen together as a combination.

در حال حاضر، این کلمات اغلب با هم به عنوان یک ترکیب دیده می شوند.

Sound the alarm.

صدای زنگ.

So are we saying, Georgie,

پس آیا ما می گوییم، جورجی،

the U S literally caused an alarm to make a sound?

ایالات متحده به معنای واقعی کلمه زنگ خطر را به صدا درآورد؟

No, so we can use this literally.

نه، بنابراین ما می توانیم از این به معنای واقعی کلمه استفاده کنیم.

So imagine there's a fire.

پس تصور کنید آتشی وجود دارد.

We can sound the alarm, and that makes a real noise to alert people.

ما می‌توانیم زنگ خطر را به صدا در آوریم، و این صدایی واقعی برای هشدار به مردم ایجاد می‌کند.

But here in this story,

اما اینجا در این داستان، به

it's used metaphorically.

صورت استعاری استفاده شده است. به

It means to warn people about something. The U S are warning people

معنای هشدار دادن به مردم در مورد چیزی است. ایالات متحده به مردم هشدار می دهد

that the law is not a good development, in their opinion.

که به نظر آنها این قانون پیشرفت خوبی نیست.

So other examples.

پس نمونه های دیگر

Environmental campaigners have for many years, been sounding the alarm

فعالان محیط زیست سالهاست که زنگ خطر

about the cutting down of rainforests.

قطع جنگل های بارانی را به صدا در آورده اند.

They have been warning us about the dangers.

آنها به ما در مورد خطرات هشدار داده اند.

This word 'alarm', though, Georgie. How else can we use it?

گرچه این کلمه زنگ خطر است، جورجی. دیگر چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم؟

Well also in the headlines around this news story,

خب همچنین در عناوین پیرامون این خبر،

I've seen the adjective 'alarmed'. In the news

من صفت "هشدار" را دیده ام. در اخبار

it says the U S and Europe are alarmed, and it's another way of saying 'worried'.

می‌گوید آمریکا و اروپا نگران هستند و این روش دیگری برای گفتن «نگران» است.

So they are worried about the future of democracy in Georgia.

بنابراین آنها نگران آینده دموکراسی در گرجستان هستند.

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have a look at our next headline.

بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیندازیم.

This one is from France 24. Threats against NGO leaders

این یکی از فرانس 24 است. تهدیدها علیه رهبران غیردولتی

multiply as Georgia green lights

افزایش می یابد زیرا گرجستان به

Russian law for final vote.

قانون روسیه برای رأی گیری نهایی چراغ سبز نشان می دهد.

Now this headline was published just before this vote was finally approved,

حالا این تیتر درست قبل از تصویب نهایی این رای گیری منتشر شد

and it's about the difficulties

و درباره مشکلاتی است

that NGOs, that's non-governmental organisations, might face

که ممکن است سازمان های مردم نهاد، یعنی سازمان های غیردولتی،

now that this law has been passed.

اکنون که این قانون تصویب شده است، با آن مواجه شوند.

We are looking at 'green lights', and Georgie when we talk about green lights,

ما به "چراغ سبز" نگاه می کنیم، و جورجی وقتی در مورد چراغ سبز صحبت می کنیم،

I think about driving and traffic. Is that useful?

به رانندگی و ترافیک فکر می کنم. آیا این مفید است؟

Yes, it is useful here. So that is green light as a noun.

بله، اینجا مفید است. بنابراین به عنوان یک اسم چراغ سبز است.

It's the light that you can see. But here,

این نوری است که می توانید ببینید. اما در اینجا

it's used as a verb: "Georgian government green lights the law",

به عنوان فعل استفاده می شود: " دولت گرجستان به قانون چراغ سبز نشان می دهد"

and it means they're saying yes to the law.

و به این معنی است که آنها به قانون بله می گویند.

They are giving permission for it to be approved.

دارند اجازه می دهند که تصویب شود.

Yes, now in your everyday life,

بله، اکنون در زندگی روزمره خود،

perhaps you're a student.

شاید شما یک دانش آموز هستید.

You've got an idea for a university project,

شما یک ایده برای یک پروژه دانشگاهی دارید،

but you need your professor to approve it.

اما باید استادتان آن را تایید کند.

You need to ask your professor to green light your idea.

شما باید از استاد خود بخواهید ایده شما را چراغ سبز کند.

Now, Georgie. Is there any other form of words

حالا جورجی آیا شکل دیگری از کلمات وجود دارد که

we can use around this expression?

بتوانیم پیرامون این عبارت استفاده کنیم؟

Yes, so it's actually more common to say,

بله، بنابراین در واقع بیشتر رایج است که می گویند،

'give the green light' or an alternative is 'give the go ahead'.

"چراغ سبز بدهید" یا یک جایگزین "به جلو بروید".

For example, if I want to take some time off to go on holiday,

به عنوان مثال، اگر من بخواهم برای رفتن به تعطیلات کمی مرخصی بگیرم،

my boss has to give me the green light or give me the go ahead

رئیسم باید به من چراغ سبز نشان دهد یا به من اجازه دهد که به

and it means he gives me permission to go on holiday.

من اجازه دهد که به تعطیلات بروم.

OK, let's look at that again.

خوب، بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's look at our next headline.

بیایید به تیتر بعدی خود نگاه کنیم.

This one's from the Financial Times

این یکی از فایننشال تایمز است

An ominous stand off in Georgia.

.

This headline is about the clashes between security forces

این تیتر درباره درگیری نیروهای امنیتی

and protesters in Georgia about this 'foreign agent law'.

و معترضان در گرجستان در مورد این "قانون ماموران خارجی" است.

It contains the word 'ominous', which is used

این شامل کلمه "شوم" است، که

when we are describing something bad

زمانی استفاده می شود که ما در حال توصیف اتفاق بدی هستیم

that's likely to happen.

که احتمال وقوع آن وجود دارد.

But we're interested in 'stand-off'.

اما ما به "استقامت" علاقه مندیم.

It contains 'stand', which is familiar -

این شامل "ایستادن" است که آشناست -

I am standing now -

من اکنون ایستاده ام -

But what does 'stand-off' mean?

اما "ایستادن" به چه معناست؟

So, 'stand' is a verb here.

بنابراین، "ایستادن" در اینجا یک فعل است.

'Stand-off' is a noun.

"Stand-off" یک اسم است.

It's where two opponents want different things, and they can't agree.

اینجاست که دو حریف چیزهای متفاوتی می خواهند و نمی توانند به توافق برسند.

So it comes from physically standing opposite someone you do not agree

بنابراین از ایستادن فیزیکی در مقابل فردی که با او موافق نیستید ناشی می شود

with. The protesters and the police are in a physical stand-off.

. معترضان و پلیس در درگیری فیزیکی هستند. در

They are opposite each other.

مقابل هم قرار دارند.

If we are arguing.

اگر بحث می کنیم.

We could be in a literal stand-off.

ما ممکن است در یک بن بست واقعی قرار بگیریم.

But what about metaphorically?

اما از نظر استعاری چطور؟

Yes, it can also be used metaphorically, so the protesters and the government are

بله، می توان از آن به صورت استعاری هم استفاده کرد، بنابراین معترضان و دولت

in a stand-off, and obviously they are not standing opposite each other.

در بن بست قرار دارند و بدیهی است که در مقابل یکدیگر قرار ندارند.

It's metaphorical. It's figurative.

استعاری است. فیگوراتیو است.

They both want different things, and they are unlikely to agree.

هر دوی آنها چیزهای متفاوتی می خواهند و بعید است که توافق کنند.

Are there any other useful things to know about stand-off?

آیا چیزهای مفید دیگری برای دانستن در مورد ایستادگی وجود دارد؟

Yes, we have a couple of similar words which both have this idea

بله، ما چند کلمه مشابه داریم که هر دو این تصور را دارند

of being stuck.

که گیر کرده اند.

First, we have 'deadlock', which is when you can't reach an agreement.

اول، ما "بن بست" داریم، یعنی زمانی که شما نمی توانید به توافق برسید.

We have stalemate, and that's when neither side can win.

ما بن بست داریم و آن وقت است که هیچ یک از طرفین نمی توانند پیروز شوند.

We do often see this in chess.

ما اغلب این را در شطرنج می بینیم.

OK, let's look at that again.

خوب، بیایید دوباره به آن نگاه کنیم. به مردم هشدار می‌دهد که

We've had 'sounds the alarm'-

«آژیر به صدا در می‌آید»

warns people. 'green lights' - gives permission.

. "چراغ سبز" - اجازه می دهد.

And 'stand-off' - a situation where opposing sides

و "مقابله" - وضعیتی که در آن طرف های مخالف

can't agree.

نمی توانند به توافق برسند.

Now, if you're interested in learning more language from the news, click here.

اکنون، اگر علاقه مند به یادگیری زبان بیشتر از اخبار هستید، اینجا را کلیک کنید.

And don't forget to click here to subscribe to our channel, so you never miss another video!

و فراموش نکنید که برای عضویت در کانال ما اینجا را کلیک کنید تا هرگز ویدیوی دیگری را از دست ندهید!

Thanks for joining us

ممنون که به ما پیوستید

and goodbye. Bye.

و خداحافظ. خدا حافظ.