Australia's 'one-in-a-fifty-year' flood: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام و به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Neil and joining me is Tom. Hello Tom.

من نیل هستم و تام به من می پیوندد. سلام تام.

Hello Neil and hello to our audience. Australia is our story today.

سلام نیل و سلام به مخاطبان ما. استرالیا داستان امروز ماست.

Australia has been hit by the worst floods in 50 years

استرالیا تحت تاثیر بدترین سیل در 50 سال اخیر قرار گرفته است

and today we're looking at the impact of these floods.

و امروز ما به بررسی تاثیر این سیل ها می پردازیم.

If you'd like to test yourself

اگر می‌خواهید خودتان را

on any of the vocabulary you hear in this programme,

بر روی هر یک از واژگانی که در این برنامه می‌شنوید آزمایش کنید

there's a quiz on our website at bbclearningenglish.com.

، یک مسابقه در وب‌سایت ما به نشانی bbclearningenglish.com وجود دارد.

OK. Let's find out about those floods from this BBC News bulletin:

خوب. بیایید از این بولتن خبری بی‌بی‌سی درباره آن سیل‌ها بدانیم:

So, there is extreme flooding in New South Wales in Australia.

بنابراین، سیل شدید در نیو ساوت ولز در استرالیا وجود دارد.

More than 18,000 people have moved to escape the floodwater.

بیش از 18000 نفر برای فرار از سیل نقل مکان کرده اند.

Political leaders say that these floods are the worst in 50 years

رهبران سیاسی می‌گویند که این سیل‌ها بدترین 50 سال اخیر بوده

and there is a warning that rain and flooding could continue in the state.

و هشداری وجود دارد که باران و سیل ممکن است در این ایالت ادامه یابد.

Very serious situation there.

اونجا وضعیت خیلی جدیه

Now, you've been looking across the media at this story

اکنون، این داستان را در رسانه‌ها بررسی کرده‌اید

and picking out words and expressions which are useful

و کلمات و عباراتی را انتخاب کرده‌اید که

for talking about it. What have you got?

برای صحبت درباره آن مفید هستند. چی داری؟

I have: 'torrential', 'batter' and 'kick in the guts'.

من این موارد را دارم: «سیل‌آمیز»، «ضربه» و «لگد در روده».

'Torrential', 'batter' and 'kick in the guts'.

"تورشن"، "ضربه" و "لگد در روده".

So, let's start with your first headline please.

بنابراین، لطفا با اولین تیتر شما شروع کنیم.

Of course. My first headline today, Neil, is from CNN in the USA – it says:

البته. اولین تیتر امروز من، نیل، از CNN در ایالات متحده است - می گوید:

'Torrential' – describes heavy, strong rain.

«سیلابی» - باران شدید و شدید را توصیف می کند.

Yeah. So, 'torrential' is an adjective.

آره بنابراین، "سیلابی" یک صفت است.

Spelling: T-O-R-R-E-N-T-I-A-L – 'torrential'.

املا: T-O-R-R-E-N-T-I-A-L - "توری".

And the stress is on the middle of three syllables: 'tor-REN-tial'.

و تاکید بر وسط سه هجا است: «tor-REN-tial».

'Torrential' – am I right?

"تورشن" - درست می گویم؟

Yes, that's an excellent pronunciation of 'torrential', Neil.

بله، نیل، این تلفظ عالی «torrential» است.

OK. Now, it might be useful to think about the noun version of this word.

خوب. اکنون، ممکن است فکر کردن درباره نسخه اسمی این کلمه مفید باشد.

It is. The noun form is 'torrent' – that's T-O-R-R-E-N-T.

این است. شکل اسم «تورنت» است - T-O-R-R-E-N-T.

And a 'torrent' is a large amount of water which is moving very fast.

و «سیلاب» مقدار زیادی آب است که بسیار سریع در حال حرکت است.

This is not as common as 'torrential'

این به اندازه «سیلابی» رایج نیست،

but it's useful to understand where the adjective comes from.

اما برای فهمیدن اینکه این صفت از کجا آمده است مفید است.

Yeah. So, we could say 'torrential rain' or also a 'torrent of rain',

آره بنابراین، می‌توانیم «باران سیل آسا» یا «سیل باران» را نیز بگوییم،

but 'torrential' is more common.

اما «سیلاب» رایج‌تر است.

Yeah, we could say a 'torrent of rain'. We'd normally stick with 'torrential'.

بله، می توانیم بگوییم "سیل باران". ما معمولاً با «سیلابی» می‌مانیم.

We'd normally use the adjective form.

ما معمولاً از شکل صفت استفاده می کنیم.

Some collocations for torrential:

برخی از ترکیب‌بندی‌ها برای سیلاب:

we have 'torrential rain', 'torrential downpour'

ما «باران سیل آسا»، «باران سیل آسا» داریم

and interestingly it's very common to use the word 'after' with this

و جالب است که استفاده از کلمه «بعد» با این مورد بسیار رایج است،

because often we're talking about the impact of 'torrential rain',

زیرا اغلب در مورد تأثیر «باران سیل آسا» صحبت می‌کنیم،

so you'll see the word 'after' with it as well.

بنابراین خواهید دید. کلمه "بعد" نیز همراه آن است.

OK. So, are there any other expressions using this word 'torrent'?

خوب. بنابراین، آیا عبارات دیگری با استفاده از این کلمه «تورنت» وجود دارد؟

There are, Neil, yeah. That's why I put it in.

وجود دارد، نیل، بله. به همین دلیل آن را در آن قرار دادم.

A 'torrent' – OK. 'Torrent' – not that common in English,

یک "تورنت" - خوب. «تورنت» - در انگلیسی چندان رایج

but we have a common fixed expression, which uses the word.

نیست، اما یک عبارت ثابت مشترک داریم که از این کلمه استفاده می‌کند.

The fixed expression is a 'torrent of abuse'.

عبارت ثابت «سیلاب سوء استفاده» است.

Ah, a 'torrent of abuse'. Now, this is something that you might witness

آه، "سیلی از سوء استفاده". اکنون، این چیزی است که ممکن است شاهد آن

– you might see at a football match, for example.

باشید - مثلاً ممکن است در یک مسابقه فوتبال ببینید.

Say a player makes a mistake – the crowd is often

بگوییم که بازیکنی اشتباه می کند - جمعیت اغلب

not very friendly or forgiving about mistakes.

خیلی دوستانه نیستند یا اشتباهاتشان را می بخشند.

The player might be subjected to a 'torrent of abuse'.

بازیکن ممکن است در معرض «سیلاب سوءاستفاده» قرار گیرد.

Imagine... yeah, imagine getting hit by, like, a river of abuse:

تصور کنید... بله، تصور کنید مانند رودخانه‌ای از سوءاستفاده‌ها مورد ضرب و شتم

it just doesn't stop. It flows and it comes down at you.

قرار بگیرید: متوقف نمی‌شود. جریان دارد و به سمت شما می آید.

For example, Neil, you might give me a 'torrent of abuse'

به عنوان مثال، نیل، اگر اشتباهی در News Review مرتکب شوم، ممکن است به من «تورنت سوء استفاده» بدهید

if I make a mistake on News Review – like, 'Tom, what have you done??

- مثلاً «تام، چه کار کردی؟»

You did this wrong! Your sound's bad! It's a huge mess!'

شما این کار را اشتباه کردید! صدای شما بد است! این یک آشفتگی بزرگ است!

And if you continued it would be a 'torrent of abuse'

و اگر ادامه می‌دادید یک «سیلاب سوءاستفاده»

and I would be very upset.

خواهد بود و من بسیار ناراحت می‌شوم.

You know I would never do that, but just as an example, I'll say yes.

می‌دانید که من هرگز این کار را نمی‌کنم، اما به عنوان مثال، می‌گویم بله.

Never on camera anyway...!

به هر حال هرگز جلوی دوربین نرو...!

Australia has been very unlucky with natural disasters over the last year.

استرالیا در سال گذشته با بلایای طبیعی بسیار بدشانس بوده است.

We have a story about the fires that were there last January.

ما داستانی درباره آتش‌سوزی‌هایی داریم که ژانویه گذشته در آنجا بود.

Where can our viewers find it, Tom?

بینندگان ما از کجا می توانند آن را پیدا کنند، تام؟

Our viewers can find it by clicking the link in the video.

بینندگان ما می‌توانند آن را با کلیک کردن روی پیوند موجود در ویدیو پیدا کنند.

OK. Let's have our next headline please.

خوب. لطفا تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

Our next headline, Neil, is from Beef Central,

تیتر بعدی ما، نیل، از بیف سنترال است،

which is an Australian agricultural news website – it says:

که یک وب‌سایت خبری کشاورزی استرالیایی است – می‌گوید:

So, there's that word 'torrential' again to describe rain,

بنابراین، کلمه «سیل‌آمیز» دوباره برای توصیف باران وجود دارد،

but our vocabulary is 'batters'.

اما واژگان ما «باترز» است.

'Batters' – strikes hard and repeatedly.

ضربه زدن - ضربه محکم و مکرر.

Yeah. So, 'batter' – 'to batter' is a verb: B-A-T-T-E-R – 'batter'.

آره بنابراین، «باتر» - «به هم زدن» یک فعل است: B-A-T-T-E-R - «خمیر».

And you note the kind of schwa:

و به نوع schwa توجه کنید:

unstressed pronunciation at the end: 'batter'.

تلفظ بدون تاکید در پایان: 'batter'.

Yeah. Now, it might be useful

آره اکنون، ممکن است مفید باشد

and you might actually recognise in this word 'batter'

و در واقع ممکن است در این کلمه «خفاش

a little clue to help you understand it or remember it:

» سرنخ کوچکی برای کمک به درک آن یا به خاطر سپردن آن پیدا کنید

the word 'bat'. Now, a lot of sports use a bat

: کلمه «خفاش». اکنون، در بسیاری از ورزش‌ها از خفاش استفاده می‌شود

and if you have a bat, you can 'batter' things with it.

و اگر خفاش دارید، می‌توانید با آن چیزها را به هم بزنید.

Well, you can, yeah. So, cricket – you have a bat.

خوب، شما می توانید، بله. بنابراین، کریکت - شما یک خفاش دارید.

Baseball – you have a bat. And what do you do with this bat, Neil?

بیس بال - شما یک خفاش دارید. و با این خفاش چه کار می کنی، نیل؟

You hit things.

شما به چیزها ضربه می زنید.

You hit things or you strike things. So, this is the sort of – where...

شما به چیزهایی ضربه می زنید یا به چیزهایی ضربه می زنید. بنابراین، این یک نوع - جایی است که ...

this is why they're using it here: it has this image of being struck or hit.

به همین دلیل است که آنها از آن در اینجا استفاده می کنند: این تصویر اصابت یا ضربه خوردن را دارد.

It's quite violent imagery which describes this strong storm.

این تصاویر کاملاً خشن است که این طوفان شدید را توصیف می‌کند.

Yeah. Now, apart from physically battering something,

آره اکنون، جدای از کتک زدن فیزیکی به چیزی،

you can... you can figuratively: you can...

می‌توانید... شما می‌توانید به صورت مجازی: می‌توانید...

you can attack someone with words and it would still be a 'battering'.

می‌توانید با کلمات به کسی حمله کنید و این همچنان یک «کتک زدن» است.

Definitely, yeah. It wouldn't be pleasant.

قطعا، آره خوشایند نخواهد بود

If you are 'battered' – say on social media,

اگر «کتک خورده‌اید» – مثلاً در رسانه‌های اجتماعی،

if you do a post, which is very unpopular,

اگر پستی ارسال می‌کنید که بسیار نامحبوب است،

and you get lots and lots of posts which criticise you,

و پست‌های زیادی دریافت می‌کنید که از شما انتقاد می‌کنند

you could 'get battered' and here we have the collocation as well:

، ممکن است «کتک بخورید» و در اینجا ما هم‌چینی را داریم:

'get battered' means, kind of, get attacked by people.

«کتک خوردن» به معنای مورد حمله مردم است.

Yeah. Similar to our first expression there – a 'torrent of abuse'.

آره مشابه اولین عبارت ما در آنجا - «سیلاب سوء استفاده».

Yeah, definitely. There's a lot of violent imagery in today's broadcast.

آره حتما تصاویر خشونت آمیز زیادی در پخش امروز وجود دارد.

But, moving away from violence, there is another form

اما، با دور شدن از خشونت، شکل دیگری

of 'batter' as well, which is very popular in the UK.

از "خمره" نیز وجود دارد که در بریتانیا بسیار محبوب است.

Absolutely. I love fish and chips and when I go to the fish and chip shop

کاملا. من عاشق ماهی اند چیپس هستم و وقتی به فروشگاه ماهی و چیپس

I go and I get my cod 'battered'. Now that doesn't mean...

می روم، می روم و ماهی کاد را «کتک زده» می کنم. حالا این به این معنی نیست...

Yeah.

آره.

...it doesn't mean that it's been beaten up by the –

... به این معنی نیست که توسط شخصی که فروشگاه ماهی و چیپس را اداره می کند، مورد ضرب و شتم قرار گرفته

by the person running the fish and chip shop.

است.

No. So, 'batter' as a noun – B-A-T-T-E-R.

نه. بنابراین، "batter" به عنوان یک اسم - B-A-T-T-E-R.

This is the stuff that we put on our fish before we fry it.

این موادی است که قبل از سرخ کردن ماهی روی آن می‌گذاریم.

Flour, water – put your fish in there, fry it: it is a 'battered fish'.

آرد، آب – ماهی خود را در آنجا قرار دهید، سرخ کنید: این یک «ماهی کوبیده» است.

And you can 'batter' lots of things, like bananas for example.

و می‌توانید چیزهای زیادی مانند موز را به هم بزنید.

Yeah. Now, Tom you have got a really fantastic joke.

آره حالا، تام، شما یک شوخی واقعاً خارق‌العاده دارید.

I know you're a dad, Neil, so I'm going to give you a dad joke,

من می‌دانم که تو یک پدری، نیل، بنابراین می‌خواهم یک جوک بابا به تو بدهم

which is a very unfunny joke in English. OK. Are you ready?

که در انگلیسی یک جوک بسیار خنده‌دار است. خوب. اماده ای؟

Neil, did you hear about the fight in the chip shop?

نیل، درباره دعوا در مغازه چیپس فروشی چیزی شنیدی؟

No, I didn't hear about the fight in the chip shop. What happened, Tom?

نه، من در مورد دعوا در مغازه چیپس فروشی چیزی نشنیده ام. چی شد تام؟

Two fish got 'battered'.

دو ماهی "کتوب زده" شدند.

So, there we go. Both meanings of 'batter':

بنابراین، ما به آنجا برویم. هر دو معنی "خمیر":

to put that flour and water coating on a piece of fish before frying,

قرار دادن آن پوشش آرد و آب روی یک تکه ماهی قبل از سرخ کردن،

but also to hit really hard, so...

اما همچنین ضربه زدن بسیار شدید، بنابراین...

Hysterical.

هیستریک.

Absolutely. I think this is a good time for a summary:

کاملا. من فکر می‌کنم اکنون زمان خوبی برای خلاصه‌سازی است:

Talking of fish and chips, we have a programme in which Tim,

ما برنامه‌ای داریم که در آن تیم،

our pronunciation expert, talks you through

کارشناس تلفظ ما، درباره

some of the pronunciation issues connected with that phrase.

برخی از مشکلات تلفظ مرتبط با آن عبارت با شما صحبت می‌کند.

Where can our learners find it?

زبان آموزان ما از کجا می توانند آن را پیدا کنند؟

Once again, our learners can find it by clicking the link in the video.

بار دیگر، فراگیران ما می‌توانند آن را با کلیک کردن روی پیوند موجود در ویدیو پیدا کنند.

Let's have your next headline.

بیایید تیتر بعدی شما را داشته باشیم.

My next headline, Neil, comes from Yahoo News Australia – it says:

تیتر بعدی من، نیل، از یاهو نیوز استرالیا می‌آید – می‌گوید:

'Kick in the guts' – extremely disappointing event or action.

«لگد به دل» – رویداد یا اقدامی بسیار ناامیدکننده.

We've got more, sort of, violent imagery here, Tom.

تام، ما اینجا تصاویر خشونت آمیز بیشتری داریم.

Yeah. Yet more violent imagery here again, Neil, on today's News Review.

آره تصاویر خشونت‌آمیزتر دوباره اینجا، نیل، در بررسی اخبار امروز.

So, 'kick in the guts' is a verb phrase. Four words.

بنابراین، «لگد زدن به دل» یک عبارت فعل است. چهار کلمه

The first one: 'kick' – K-I-C-K. Next: 'in' – I-N.

اولین مورد: "لگد" - K-I-C-K. بعدی: 'in' - I-N.

'The' – T-H-E. And 'guts' – G-U-T-S. A 'kick in the guts'.

"The" - T-H-E. و «جرات» - G-U-T-S. یک "لگد در روده".

And this is an extremely disappointing event or action.

و این یک رویداد یا اقدام بسیار ناامیدکننده است.

Yeah. Now, the word 'guts' refers to the, sort of, stomach area in general

آره اکنون، کلمه «روده» به طور کلی به نوعی ناحیه معده اشاره دارد

and if you imagine receiving some really, kind of, disappointing news,

و اگر تصور کنید اخبار ناامیدکننده‌ای واقعاً ناامیدکننده دریافت می‌کنید، به

you kind of feel it in that area – in your 'guts', in your stomach – don't you?

نوعی آن را در آن ناحیه احساس می‌کنید - در «روده» خود، در معده‌تان. - نه؟

You do and we actually – there's an adjective that we have

شما انجام می‌دهید و ما در واقع - یک صفت

in British English, which is 'gutted'.

در انگلیسی بریتانیایی وجود دارد که «gutted» است.

If you feel very disappointed, you feel 'gutted',

اگر احساس ناامیدی زیادی می کنید، احساس می کنید «دلم» می شود،

so it has – you know – a similar meaning.

بنابراین - می دانید - معنای مشابهی دارد.

Yeah. So, whereas if somebody actually kicked you in the 'guts',

آره بنابراین، در حالی که اگر کسی واقعاً به شما لگد بزند

the main sensation would be pain rather than disappointment,

، احساس اصلی به جای ناامیدی، درد است،

but what we're talking about when we talk about 'guts'

اما وقتی از «جرم» صحبت می‌کنیم

is connected to disappointment and feelings.

، به ناامیدی و احساسات مرتبط است.

Yeah, definitely. It's figurative and they've used it with this headline –

آره حتما تصویری است و آنها از آن با این تیتر استفاده کرده‌اند -

you mentioned the Australian fires earlier in the broadcast –

شما قبلاً در پخش برنامه به آتش‌سوزی‌های استرالیا اشاره کردید -

so, the headline is about an Australian family,

بنابراین، تیتر درباره یک خانواده استرالیایی است

who saved their home from the fires

که خانه‌شان را از آتش‌سوزی نجات دادند

but then this time in the floods they have lost their home.

اما این بار در سیل‌ها خانه‌شان را از دست دادند. خانه

So, you can imagine there's a real sense of deep disappointment there...

بنابراین، می‌توانید تصور کنید که یک احساس ناامیدی عمیق در آنجا وجود دارد...

Yeah. ...very upset.

بله. ... خیلی ناراحت

Now, this is not the only expression in English

اکنون، این تنها عبارتی در انگلیسی نیست

with a 'kick' in it and a part of the body:

که یک "لگد" در آن و بخشی از بدن

there's there's one with teeth as well.

وجود دارد: یکی با دندان نیز وجود دارد.

Yeah, a 'kick in the guts' makes you feel disappointed;

بله، یک «لگد در روده» به شما احساس ناامیدی می‌دهد.

a 'kick in the teeth' makes you... it's perhaps even worse.

یک "لگد به دندان" باعث می شود... شاید بدتر هم باشد.

It makes you feel disappointed and it's quite disrespectful as well.

این باعث می‌شود شما احساس ناامیدی کنید و همچنین کاملاً بی‌احترامی است.

Yeah. So, for example, Rob – he stole one of your scripts, didn't he?

آره برای مثال، راب – او یکی از فیلمنامه‌های شما را دزدید، اینطور نیست؟

Yeah. Imagine Rob stole my script and then he won an award

آره تصور کنید راب فیلمنامه مرا دزدید و سپس جایزه گرفت

and got journalist of the year.

و به عنوان روزنامه‌نگار سال انتخاب شد.

Yeah. So, not only did he steal the script,

آره بنابراین، او نه تنها فیلمنامه را دزدید،

which was – you know – disappointing in itself;

که - می دانید - به خودی خود ناامید کننده بود.

he then went and won an award with it,

او سپس رفت و با آن جایزه گرفت،

which was an extra disappointing, disrespectful...

که بسیار ناامید کننده بود، بی احترامی...

Extra disappointing, extra disrespectful.

فوق العاده ناامید کننده، بی احترامی فوق العاده.

If I was married and my wife left me, that would be very disappointing,

اگر من متاهل بودم و همسرم مرا ترک می‌کرد، بسیار ناامیدکننده بود،

but then if she married my best friend the next week,

اما اگر هفته بعد با بهترین دوستم ازدواج کرد،

that would be a real 'kick in the teeth' – very disrespectful as well.

این یک «لگد به دندان» واقعی بود – همچنین بسیار بی‌احترامی.

Absolutely. It's time now for a summary, I think.

کاملا. فکر می کنم اکنون وقت آن است که خلاصه ای را انجام دهیم.

Yeah, I think so. On that happy note, let's have a look at the summary:

آره، من اینطور فکر می کنم. در این یادداشت خوشحال کننده، بیایید نگاهی به خلاصه بیاندازیم:

Time now then for a recap of our vocabulary please, Tom.

اکنون وقت آن است که واژگان خود را دوباره مرور کنیم، تام.

Of course. Today's vocabulary.

البته. واژگان امروز.

We have 'torrential' – describes heavy, strong rain.

«سیلابی» داریم - باران شدید و شدید را توصیف می‌کند.

'Batters' – strikes hard and repeatedly.

ضربه زدن - ضربه محکم و مکرر.

And 'kick in the guts' – extremely disappointing event or action.

و "لگد به دل" - رویداد یا اقدام بسیار ناامیدکننده.

If you want to test yourself on this vocabulary,

اگر می‌خواهید خودتان را روی این واژگان آزمایش کنید،

you can find a test on our website: bbclearningenglish.com.

می‌توانید یک تست را در وب‌سایت ما پیدا کنید: bbclearningenglish.com.

And you can find us all over social media.

و شما می توانید ما را در سراسر شبکه های اجتماعی پیدا کنید.

Thanks for joining us and goodbye.

ممنون که به ما پیوستید و خداحافظ.

See you next time. Bye!

بعدا می بینمت. خدا حافظ!