Is being thrifty a virtue? 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute English from

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از

BBC Learning English. I'm Neil.

BBC Learning English است. من نیل هستم.

And I'm Sam.

و من سام هستم

Are you a saver or a spender, Sam?

آیا شما پس انداز می کنید یا خرج می کنید، سام؟

Well, I'm trying to limit my spending

خوب، من در حال حاضر سعی می کنم هزینه های خود را محدود

right now because I'm saving up

کنم زیرا

for a deposit to

برای یک سپرده برای

buy a house.

خرید خانه پس انداز می کنم.

Saving money is not always easy - as we'll

پس انداز کردن پول همیشه آسان نیست - همانطور

find out in today's programme, which is all

که در برنامه امروز، که همه چیز

about 'thrift'. 'Thrift' is not a simple idea

در مورد "صرفه جویی" است، متوجه خواهیم شد. "صرفه جویی" ایده ساده ای

to define. It's to do with living a simple

برای تعریف نیست. این به زندگی ساده و

life free from the need to constantly

بدون نیاز به

buy the latest products.

خرید مداوم جدیدترین محصولات مربوط می شود.

Today's consumer culture encourages us

فرهنگ مصرف امروز ما را تشویق می کند

to 'spend, spend, spend', but

که «خرج کنیم، خرج کنیم، خرج کنیم»، اما

it hasn't always

همیشه

been that way. The Victorians for example

اینطور نبوده است. برای مثال، ویکتوریایی‌ها

told people to 'save up for a rainy day',

به مردم می‌گفتند که «برای یک روز بارانی پس‌انداز کنند»،

meaning to keep some money back

به این معنی که

in case of unforeseen emergencies.

در مواقع اضطراری پیش‌بینی نشده مقداری پول پس بگیرند.

But before we discover more about that,

اما قبل از اینکه بیشتر در مورد آن کشف کنیم،

it's time for today's quiz question. If you're

وقت آن است که به سوال مسابقه امروز بپردازیم. اگر در

trying to save money you probably

تلاش برای پس انداز پول هستید، احتمالاً

know how hard it can be. So my

می دانید که چقدر می تواند سخت باشد. بنابراین

question is: what percentage

سوال من این است: به نظر شما چند درصد

of people in the UK, do you think, have

از مردم در بریتانیا

less than £1000 in savings? Is it:

کمتر از 1000 پوند پس انداز دارند؟ آیا این:

a) 5%, b) 15 %, or c) 30%?

الف) 5٪، ب) 15٪، یا ج) 30٪؟

Well, if I'm anything to go by

خوب، اگر بخواهم ادامه

I'd say c) 30%.

دهم، می گویم ج) 30٪.

OK. Well, we'll find the correct answer out

خوب. خب بعدا جواب درست رو پیدا

later. I mentioned before that 'thrift' is

میکنیم قبلاً اشاره کردم که «صرفه‌جویی

a difficult idea to define, so here's

» ایده‌ای دشوار برای تعریف است، بنابراین در اینجا

Alison Hulme, a lecturer at

آلیسون هولم، مدرس

the University of Northampton,

دانشگاه نورث همپتون،

explaining more to BBC Radio 4's

به برنامه Thinking Allowed رادیو بی‌بی‌سی 4 توضیح بیشتری می‌دهد

programme Thinking Allowed:

There are two dictionary definitions

: دو تعریف فرهنگ لغت

of thrift. The older of the two comes

از صرفه‌جویی وجود دارد. بزرگتر از این دو

from the word 'thrive'

از کلمه "شکوفایی"

etymologically, and described thrift

ریشه شناسی گرفته شده است و صرفه جویی را

as the ability to live well

به عنوان توانایی خوب زیستن

and to flourish, so it's

و شکوفایی توصیف می کند، بنابراین

that sense of human flourishing.

این احساس شکوفایی انسان است.

The more recent definition is

تعریف جدیدتر، تعریفی

the one we're probably

است که احتمالاً

more familiar with which is about

بیشتر با آن آشنا هستیم و در مورد

frugality. All of that said, it's

صرفه جویی است. همه آنچه گفته شد، از نظر

been used historically

of course by various people in various

تاریخی البته توسط افراد مختلف

moments in various different

در لحظات مختلف

places in very different

در مکان‌های مختلف به روش‌های بسیار متفاوتی

ways and they've often had

استفاده شده است و آنها اغلب

a social or religious agenda.

یک برنامه اجتماعی یا مذهبی داشته‌اند.

It seems the oldest definition of 'thrift'

به نظر می‌رسد قدیمی‌ترین تعریف «صرفه‌جویی

has nothing to do with

» ربطی به

saving money and is

صرفه‌جویی در پول ندارد و

connected to the verbs 'thrive' and

با فعل‌های «شکوفایی» و

'flourish' - meaning to grow

«شکوفایی» - به معنای رشد

or develop successfully.

یا توسعه موفقیت‌آمیز - مرتبط است.

It was only later with the Puritans - 16th

تنها بعداً در مورد پیوریتان ها -

century English Christians

مسیحیان انگلیسی قرن شانزدهم

with a reputation

که به

for strict discipline - that the meaning

نظم سخت شهرت داشتند - بود که

of thrift changed and became

معنای صرفه جویی تغییر کرد و

associated with

با

frugality - being careful not to spend too

صرفه جویی همراه شد - مراقب بودند

much money or eat too much food.

که پول زیادی خرج نکنند یا غذای زیادی نخورند.

The Puritans believed that being

پیوریتان ها معتقد بودند که

frugal was a religious virtue and

صرفه جویی یک فضیلت دینی است

that people ought to

و مردم باید

save money in order to give

پول خود را پس انداز کنند تا

to others in need.

به دیگران نیازمندند.

Later on the meaning of 'thrift' changed

بعداً معنای "صرفه"

again. During the Victorian era,

دوباره تغییر کرد. در دوران ویکتوریا،

it was connected

to the idea of managing your own money

این ایده با مدیریت پول خود

in order to be a responsible citizen.

به منظور شهروندی مسئولیت پذیر مرتبط بود.

Throughout history then, there have been

پس از آن در طول تاریخ،

different versions of 'thrift',

نسخه‌های مختلفی از «صرفه‌جویی» وجود داشته است،

and this may be because

و این ممکن است به این دلیل باشد که

different religions or social groups

ادیان یا گروه‌های اجتماعی مختلف

had their own agenda - a specific

دستور کار خاص خود را داشتند -

aim or reason for

هدف یا دلیل

a particular group to do something.

خاصی برای یک گروه خاص برای انجام کاری.

For example, the Victorian

به عنوان مثال،

definition of thrift was based

تعریف ویکتوریایی از صرفه جویی بر

on a social agenda about being

اساس یک دستور کار اجتماعی در مورد

a respectable member of society.

عضویت محترم جامعه بود.

Ideas about frugality and thrift changed

ایده های صرفه جویی و صرفه جویی

again during the Second World War

دوباره در طول جنگ جهانی دوم تغییر کرد،

when the public

زمانی که

was encouraged to avoid waste

مردم تشویق شدند تا از اتلاف

so that every material resource

خودداری کنند تا هر منبع مادی

could go into the war effort.

بتواند در تلاش جنگ استفاده شود.

And in the post-war period, it changed

و در دوره پس از جنگ،

again as people's wealth

با افزایش ثروت و سطح زندگی مردم، دوباره تغییر کرد

and standard of living

increased. Here's Alison Hulme again:

. در اینجا دوباره آلیسون هولم آمده است:

It's the idea that once people had enough

این ایده این است که وقتی مردم به اندازه کافی

to meet their kind of

basic needs there was

نیازهای اساسی خود را برآورده می کردند،

this kind of moral slide into consumerism.

این نوع لغزش اخلاقی به سمت مصرف گرایی وجود داشت.

It's not a view that I subscribe

این دیدگاهی نیست که من خودم

to in a simplistic

به معنای ساده‌گرایانه آن

sense myself - I think there's a very fine

را قبول کنم - فکر می‌کنم خط بسیار خوبی

line to tread here.

در اینجا وجود دارد.

There's no point denying

انکار

that, certainly in the developed world,

اینکه، مطمئناً در جهان توسعه‌یافته،

there's been a rise

in consumer capitalism, that's

سرمایه‌داری مصرف‌کننده افزایش یافته است،

just a truism, but thrift hasn't declined.

هیچ فایده‌ای ندارد، اما صرفه‌جویی کاهش نیافته است.

In modern times, people's motivation

در دوران مدرن، انگیزه افراد

to save up and be thrifty

برای پس انداز و صرفه

declined once they had enough

جویی زمانی که به اندازه کافی

to meet their basic needs - the

برای برآوردن نیازهای اولیه خود -

basic necessities needed to survive,

نیازهای اولیه مورد نیاز برای زنده ماندن،

like food, clothes and

مانند غذا، لباس و

shelter and nothing extra.

سرپناه و هیچ چیز اضافی - کاهش یافت.

Alison mentions that once these

آلیسون اشاره می‌کند که وقتی این

basic needs were satisfied,

نیازهای اساسی برآورده شد،

people moved away from thrift

مردم از صرفه‌جویی

into consumerism, the desire to buy

به سمت مصرف‌گرایی، تمایل به خرید

'luxury' products which

محصولات «لوکس» که

were not absolutely necessary.

مطلقاً ضروری نبودند، حرکت کردند.

According to some, this created

به گفته برخی، این

a moral slide - a decrease in the

یک لغزش اخلاقی ایجاد کرد - کاهش

standards of behaving

استانداردهای رفتار

in good, fair and honest ways.

به روش های خوب، منصفانه و صادقانه.

The rise in consumer capitalism

افزایش سرمایه داری مصرفی

we have seen around the world

که در سرتاسر جهان دیده ایم

is an example of a truism

نمونه ای از حقیقت گرایی است

- something that is so obviously true

– چیزی که آنقدر آشکارا

it is not worth repeating.

درست است که ارزش تکرار ندارد.

What is worth repeating

چیزی که ارزش تکرار

is the quiz question, Neil.

دارد، سوال مسابقه است، نیل.

Yes, I asked you how many British people

بله، من از شما پرسیدم که چند نفر از بریتانیایی ها

had savings of under £1000.

زیر 1000 پوند پس انداز داشتند.

And I said, c) 30%

و من گفتم، ج) 30 درصد

In fact, Sam, it's b) 15%.

در واقع، سام، ب) 15 درصد است.

So I guess I'm not such a bad saver

پس حدس می‌زنم که پس‌انداز

after all!

بدی نیستم!

OK. Well, today we've been talking about

خوب. خوب، امروز ما در مورد

the changing meanings of 'thrift',

معانی در حال تغییر «صرفه‌جویی» صحبت کرده‌ایم،

an idea connected

ایده‌ای که

to frugality - being careful

با صرفه‌جویی مرتبط است - مراقب

not to spend too much money.

باشید که پول زیادی خرج نکنید.

The original meaning of 'thrift' was

معنای اصلی «صرفه‌جویی

to flourish - grow or develop

» شکوفا شدن - رشد یا توسعه

successfully - but that

موفقیت‌آمیز بود - اما این

definition changed as different religious

تعریف تغییر کرد زیرا گروه‌های مذهبی مختلف

groups, like the Puritans, promoted their

، مانند پیوریتن‌ها، برنامه‌های خود را ترویج کردند

own agenda - aim or reason for a

- هدف یا دلیل

particular group to do something.

گروهی خاص برای انجام کاری.

In recent times, people's ability

در زمان‌های اخیر، توانایی افراد

to meet their basic needs - the

برای برآورده کردن نیازهای اساسی خود -

necessities for survival

نیازهای بقا

like food and shelter, have reduced the

مانند غذا و سرپناه،

importance of 'thrift', which

اهمیت «صرفه‌جویی» را کاهش داده است، که

some believe has created

برخی معتقدند

a moral slide - a reduction

یک لغزش اخلاقی ایجاد کرده است -

in standards of moral behaviour.

کاهش استانداردهای رفتار اخلاقی.

And the associated rise of consumer

و ظهور

capitalism is an example of a truism -

سرمایه داری مصرفی نمونه ای از یک حقیقت گرایی است -

something that

چیزی

is obviously true and

که آشکارا درست است و

generally accepted by all.

عموماً توسط همه پذیرفته شده است.

That's all for now. Join us again

فعلاً همین است.

next time for more topical discussion

بار دیگر برای بحث های موضوعی و واژگان بیشتر به ما بپیوندید

and vocabulary. Bye for now!

. فعلا خداحافظ!

Bye bye!

خداحافظ!