English Rewind - Entertainment: A night at the theatre 🎭

Hello! Andrew here from BBC learning English.

سلام! اندرو اینجا از بی بی سی در حال یادگیری زبان انگلیسی است.

Just so you know, this programme is from the BBC Learning English archive,

فقط برای اینکه بدانید، این برنامه از آرشیو آموزش انگلیسی BBC است

and was first broadcast in February 2006 on our website.

و اولین بار در فوریه 2006 در وب سایت ما پخش شد.

And now, on with the show!

و در حال حاضر، با نمایش!

BBC Learning English dot com.

BBC Learning English dot com.

It's such a pleasurable experience.

این تجربه لذت‌بخشی است.

I don't really go to theatre, but that was really impressive.

من واقعاً به تئاتر نمی روم، اما واقعاً تأثیرگذار بود.

We came for a special treat.

ما برای یک مهمانی ویژه آمدیم.

Oh, I just love the theatre.

اوه، من فقط عاشق تئاتر هستم.

Hello, I'm Jackie Dalton. Welcome to Entertainment.

سلام، من جکی دالتون هستم. به Entertainment خوش آمدید.

Those were some thoughts from people coming out of Drury Lane, one of London's most famous theatres,

اینها برخی از افکار افرادی بود که از دروری لین، یکی از مشهورترین تئاترهای لندن،

after a performance.

پس از اجرا بیرون آمدند.

Going to theatre in the evening is very popular with both Londoners and tourists.

رفتن به تئاتر در عصر هم در بین لندنی ها و هم گردشگران بسیار محبوب است.

And for Malcolm Jones, from London's Theatre Museum, going to the theatre is a very special experience.

و برای مالکوم جونز، از موزه تئاتر لندن، رفتن به تئاتر یک تجربه بسیار خاص است.

Why is that?

چرا اینطور است؟

I think what theatre is always is live and that's the thing. I mean when you are in the building on that one night

من فکر می کنم آنچه که تئاتر همیشه هست، زنده است و موضوع همین است. منظورم این است که وقتی در آن یک شب در ساختمان

with those people who are on a stage, whether they're dancing, whether it's Chitty Chitty Bang Bang,

با افرادی هستید که روی صحنه هستند، چه در حال رقصیدن باشند، چه چیتی چیتی بنگ بنگ،

Hamlet or a modern play about a very difficult subject, it's always that experience that only you

هملت یا یک نمایش مدرن درباره موضوعی بسیار دشوار، همیشه این تجربه است که فقط شما

and those people on that night are ever sharing it.

و آن افراد در آن شب همیشه آن را به اشتراک می گذارید.

Malcolm says that what makes going to the theatre so special is that it's live with people actually on the stage.

مالکوم می‌گوید که چیزی که رفتن به تئاتر را بسیار خاص می‌کند این است که این تئاتر با مردم واقعاً روی صحنه است.

He uses the phrase 'and that's the thing.' He means 'that's what separates it from other experiences'.

او از عبارت "و این چیزی است" استفاده می کند. منظور او "این چیزی است که آن را از تجربیات دیگر جدا می کند".

Here's that phrase in a sentence: 'That's the thing about him; he's really friendly.'

این عبارت در یک جمله است: «این چیزی است که در مورد اوست. او واقعا دوستانه است.

He says that going to the theatre is about sharing the experience with other people in the audience.

او می‌گوید که رفتن به تئاتر برای به اشتراک گذاشتن تجربه با سایر افراد تماشاگر است.

Here's Malcolm again, with more on why the theatre is a special night out.

در اینجا دوباره مالکوم است، با اطلاعات بیشتر در مورد اینکه چرا تئاتر یک شب ویژه است.

There is a sense of danger because  actors are there live in front of you.

احساس خطر وجود دارد زیرا بازیگران در مقابل شما حضور دارند.

There is that sense of something is happening in this space, but it's about audience and actors together.

این حس وجود دارد که در این فضا اتفاقی در حال رخ دادن است، اما درباره تماشاگران و بازیگران با هم است.

It's not just about watching great actors on a stage, it's about the dualog that goes on between these two groups of people,

این فقط به تماشای بازیگران بزرگ روی صحنه نیست، بلکه در مورد دوگانه ای است که بین این دو گروه از مردم،

performers and watchers.

اجراکنندگان و تماشاگران جریان دارد.

There's a feeling of danger because the actors are live on stage and something could go wrong.

احساس خطر وجود دارد زیرا بازیگران زنده روی صحنه هستند و ممکن است مشکلی پیش بیاید.

They might forget their lines.

آنها ممکن است خطوط خود را فراموش کنند.

Malcolm sees theatre as being 'a dualog'. That means 'a conversation between two people'.

مالکوم تئاتر را «دوگانه» می‌بیند. یعنی "مکالمه بین دو نفر".

'dualog'

The prefix 'dual' means 'twofold' or 'double', like in the word 'dual carriageway', which is 'a two-lane motorway'.

'dualog'

پیشوند 'dual' به معنای 'دو برابر' یا 'دوگانه' است، مانند کلمه 'dual carriageway' که 'یک بزرگراه دو خطه' است.

'dual carriageway'

What about when there's just one person? Well, that's 'a monologue.'

وقتی فقط یک نفر وجود داشته باشد، "کاربری دوگانه" چطور؟ خوب، این یک "مونولوگ" است.

'monologue'

'a monologue' is 'when only one person speaks on stage'.

«مونولوگ»

«مونولوگ» «زمانی است که فقط یک نفر روی صحنه صحبت می‌کند».

'monologue' and 'dualog' are both theatrical terms.

«مونولوگ» و «دوگانه» هر دو اصطلاحات نمایشی هستند.

Anyway, a performance, according to Malcolm, is about this conversation

به هر حال، یک اجرا، به گفته مالکوم، درباره این مکالمه

between the audience in the theatre and the people on the stage.

بین تماشاگران در تئاتر و مردم روی صحنه است.

Let's see how people coming out of a theatre in London feel about going to the theatre and the show they've just seen.

بیایید ببینیم افرادی که از یک تئاتر در لندن بیرون می‌آیند، درباره رفتن به تئاتر و نمایشی که اخیراً دیده‌اند چه احساسی دارند.

Absolutely entertaining. Wonderful!

کاملا سرگرم کننده است. فوق العاده!

I thought it was absolutely brilliant, yeah, very funny.

من فکر کردم کاملاً عالی بود، بله، بسیار خنده دار.

It was wonderful. We enjoyed it. We had a wonderful time.

فوق العاده بود. لذت بردیم. لحظات فوق العاده ای داشتیم.

I usually prefer serious plays, but um, this was excellent.

من معمولاً نمایش‌های جدی را ترجیح می‌دهم، اما اوم، این عالی بود.

No I couldn't see it very well, so...

نه من نتوانستم آن را خیلی خوب ببینم، بنابراین...

It was very well done actually.

در واقع خیلی خوب انجام شد.

These are just some of the things you might say to describe a night out:

اینها فقط برخی از چیزهایی هستند که ممکن است برای توصیف یک شب بیرون بگویید:

'Absolutely brilliant!'

«بسیار عالی!»

'Very funny!'

"بسیار خنده دار!" ما

'We had a wonderful time.'

زمان فوق العاده ای داشتیم.

'I usually prefer serious plays, but this was excellent.'

"من معمولا بازی های جدی را ترجیح می دهم، اما این عالی بود."

'I couldn't see it very well.'

من نتوانستم آن را به خوبی ببینم.

'It was very well done.'

"خیلی خوب انجام شد."

BBC Learning English dot com

BBC Learning English dot com

But for Malcolm Jones, not enough people go to the theatre these days.

اما برای مالکوم جونز، این روزها افراد کافی به تئاتر نمی روند.

Why does he think that is?

چرا فکر می کند اینطور است؟

There's no getting away from the fact that I know people who feel that it's difficult.

از این واقعیت که من افرادی را می‌شناسم که احساس می‌کنند این کار دشوار است، دوری نمی‌کنم.

They don't know how to go to the theatre is a great thing. Do I have to, I have to book in advance?

آنها نمی دانند چگونه به تئاتر بروند یک چیز بزرگ است. آیا باید، باید از قبل رزرو کنم؟

I can't just go like the cinema and buy a ticket before the performance.

من نمی توانم فقط مثل سینما بروم و قبل از اجرا بلیط بخرم.

Well of course you can in a lot of London theatres, providing it's not sold out.

خوب، البته می توانید در بسیاری از تئاترهای لندن، به شرطی که تمام نشده باشد.

But there is a sort of a fear of going to the theatre that people sometimes sort of have,

اما نوعی ترس از رفتن به تئاتر وجود دارد که مردم گاهی اوقات به نوعی دارند،

simply things like ticket prices, which in a lot of West End theatres are very high.

چیزهایی مانند قیمت بلیط، که در بسیاری از تئاترهای West End بسیار بالاست.

Malcolm says there are a couple of  things that prevent people from going to the theatre.

مالکوم می گوید چند چیز وجود دارد که مردم را از رفتن به تئاتر باز می دارد.

They think they have to book tickets in advance

آن‌ها فکر می‌کنند باید از قبل بلیت رزرو کنند

and don't realise that you can just buy a ticket at the theatre before a performance.

و نمی‌دانند که می‌توانید فقط قبل از اجرا از تئاتر بلیط بخرید.

Also, the ticket prices are very expensive in London,

همچنین، قیمت بلیط در لندن بسیار گران است،

but there's only one thing that can really stop you from going to a show.

اما تنها یک چیز وجود دارد که واقعاً می‌تواند شما را از رفتن به یک نمایش باز دارد.

Listen again to see if you can hear what it is.

دوباره گوش کنید تا ببینید آیا می توانید آن را بشنوید.

I have to book in advance. I can't just go like the cinema and buy a ticket before the performance.

باید از قبل رزرو کنم  من نمی توانم فقط مثل سینما بروم و قبل از اجرا بلیط بخرم.

Well of course you can in a lot of London theatres, providing it's not sold out.

البته می‌توانید در بسیاری از تئاترهای لندن، مشروط بر اینکه تمام نشده باشد.

Yes of course, you can't go to the theatre if the tickets have all been bought, or are sold out.

بله، البته، اگر بلیت‌ها همه خریداری شده باشند یا فروخته شده باشند، نمی‌توانید به تئاتر بروید.

I went to the theatre to buy a ticket,  but unfortunately it was sold out.

برای خرید بلیت به تئاتر رفتم، اما متاسفانه تمام شد.

So there are reasons why people aren't choosing to spend their night out at the theatre.

بنابراین دلایلی وجود دارد که چرا مردم نمی‌خواهند شب خود را بیرون از تئاتر بگذرانند.

Still, some kind of shows attract lots of different people.

با این حال، برخی از انواع نمایش ها افراد مختلف زیادی را به خود جذب می کنند.

A very wide social group of people I think go to musicals to enjoy them,

فکر می‌کنم گروه اجتماعی بسیار گسترده‌ای از مردم برای لذت بردن از آن‌ها به موزیکال می‌روند،

and for birthdays, for a good night out.

و برای جشن تولد، برای یک شب خوب.

Musicals are very popular, and on that note, I'm off.

موزیکال ها بسیار پرطرفدار هستند، و با این حساب، من خاموش هستم.

I've got tickets for tonight, and I wouldn't want to miss it!

من برای امشب بلیط دارم، و نمی‌خواهم آن را از دست بدهم!

BBC Learning English dot com

BBC Learning English dot com