Better Speaking Podcast 🗨️🗣️ How to talk about the order of events

Yeah, I mean, those past few weeks have been amazing. I mean,

بله، منظورم این است که آن چند هفته گذشته شگفت انگیز بوده است. منظورم این است که

before Paris, I wasn't even sure if I was supposed to play Paris,

قبل از پاریس حتی مطمئن نبودم که قرار است با پاریس بازی کنم یا نه،

because I wasn't in the best of conditions and, you know, back hurting a little bit

زیرا در بهترین شرایط نبودم و می دانید که کمرم کمی درد می کند

and I didn't play a lot of matches in the past few weeks before that

و بازی های زیادی انجام ندادم. در چند هفته گذشته قبل از آن

and what kept me really going was really to get some match preparation

و چیزی که من را واقعاً نگه داشت این بود که برای بازی به

to come here to Wimbledon.

اینجا و ویمبلدون بیایم.

German tennis star Steffi Graf,

استفی گراف، ستاره تنیس آلمانی،

delighted at having one more chance to play in a Wimbledon final.

از داشتن یک شانس دیگر برای بازی در فینال ویمبلدون خوشحال است.

Steffi obviously speaks English very well,

واضح است که استفی به خوبی انگلیسی صحبت می کند،

but what is it that she's doing that makes her such a good communicator in English?

اما چه کاری او را انجام می دهد که او را به یک ارتباط خوب در زبان انگلیسی تبدیل می کند؟

What's her secret to better speaking?

راز او برای بهتر صحبت کردن چیست؟

Two sets to one, seven-six, one-six, six-four.

دو ست به یک، هفت-شش، یک-شش، شش-چهار.

German-born Steffi Graf was the most successful women's tennis player

استفی گراف آلمانی الاصل موفق ترین تنیسور زن

of the early 1990s.

در اوایل دهه 1990 بود.

She won an amazing 21 major championships,

او 21 عنوان قهرمانی بزرگ را به دست آورد،

including seven singles titles at Wimbledon.

از جمله هفت عنوان انفرادی در ویمبلدون.

In 1999, which was her last year of playing professional tennis,

در سال 1999، که آخرین سال بازی او در تنیس حرفه‌ای بود،

she won the French Open Championship,

او قهرمانی آزاد فرانسه را به دست آورد،

even though she had had some injury problems

حتی با وجود مشکلاتی که آسیب دیدگی داشت

and wasn't as fit and well-prepared as she should've been.

و آنطور که باید آماده و آماده نبود .

And then she came to London and made it through, yet again,

و سپس به لندن آمد و بار دیگر

to the Wimbledon Women's Final.

به فینال زنان ویمبلدون راه یافت.

Steffi Graf was interviewed by the BBC after that semi-final match.

استفی گراف پس از آن مسابقه نیمه نهایی با بی بی سی مصاحبه کرد.

Well, now you're through to another Wimbledon Final.

خوب، حالا شما به فینال دیگر ویمبلدون می روید.

I know that they all are very special, but is this one particularly so?

من می دانم که همه آنها بسیار خاص هستند، اما آیا این یکی خاص است؟

Because a month ago, you never thought you'd be here as French Open Champion

زیرا یک ماه پیش، هرگز فکر نمی کردید که به عنوان قهرمان اوپن فرانسه

and in a Wimbledon Final.

و در فینال ویمبلدون اینجا باشید.

Yeah, and those past few weeks have been amazing. I mean,

بله، و آن چند هفته گذشته شگفت انگیز بوده است. منظورم این است که

before Paris, I wasn't even sure if I was supposed to play Paris,

قبل از پاریس حتی مطمئن نبودم که قرار است با پاریس بازی کنم یا نه،

because I wasn't in the best of conditions and, you know, back hurting a little bit

زیرا در بهترین شرایط نبودم و می دانید که کمرم کمی درد می کند

and I didn't play a lot of matches in the past few weeks before that

و بازی های زیادی انجام ندادم. در چند هفته گذشته قبل از آن

and what kept me really going was really to get some match preparation

و چیزی که من را واقعاً نگه داشت این بود که برای بازی به

to come here to Wimbledon.

اینجا و ویمبلدون بیایم.

Then I went to France and now I'm here in the finals.

سپس به فرانسه رفتم و حالا در فینال اینجا هستم.

I mean, I can't ask of anything else.

یعنی نمی توانم چیز دیگری بخواهم.

You just seem to be enjoying your tennis so much.

به نظر می رسد که شما از تنیس خود بسیار لذت می برید.

Yeah, I'm absolutely do so.

بله، من کاملا این کار را انجام می دهم.

I mean, how, how can't I? You know.

یعنی چطور، چطور نمی توانم؟ میدونی.

I'm, I feel I'm very happy to have reached what I've started now.

من، احساس می کنم بسیار خوشحالم که به چیزی که اکنون شروع کرده ام رسیده ام.

BBC Learning English dot com.

BBC Learning English dot com.

And with me again in the studio is teacher and teacher trainer Richard Hallows.

و با من دوباره در استودیو معلم و مربی معلم ریچارد هالوز است.

— Hello, Richard. — Hello, Callum.

- سلام ریچارد. - سلام، کالوم.

Richard, Steffi Graf was a very successful tennis player,

ریچارد، استفی گراف یک تنیس باز بسیار موفق بود،

but is she a successful user of English as an international language?

اما آیا او کاربر موفقی از انگلیسی به عنوان یک زبان بین المللی است؟

She's very successful. She communicates what she's saying very clearly.

او بسیار موفق است او آنچه را که می گوید بسیار واضح بیان می کند.

What I'd like to talk about, thinking about Steffi,

چیزی که من می خواهم در مورد آن صحبت کنم، فکر کردن به استفی،

is the way she sequences events when she's speaking.

روشی است که او هنگام صحبت کردن وقایع را ترتیب می دهد.

— Sequences? — OK, so for example,

- سکانس ها؟ - خوب، برای مثال،

she makes it clear that one thing happened before or after another thing.

او روشن می کند که یک اتفاق قبل یا بعد از یک چیز دیگر رخ داده است.

She uses things like "before Paris",

او از چیزهایی مانند "قبل از پاریس"،

"and then I didn't play" and "what kept me going",

"و سپس من بازی نکردم" و "چه چیزی باعث شد من ادامه دهم"،

"then I went to the French Open".

"بعد به مسابقات آزاد فرانسه رفتم" استفاده می کند.

So she's using words like 'before' and 'then'

بنابراین او از کلماتی مانند "قبل" و "آنگاه" استفاده می کند

to make it clear the order of events.

تا ترتیب وقایع را روشن کند.

Before Paris, I wasn't even sure if I was supposed to play Paris,

قبل از پاریس، حتی مطمئن نبودم که قرار است با پاریس بازی کنم یا نه،

because I wasn't in the best of conditions and, you know, back hurting a little bit

زیرا در بهترین شرایط نبودم و، می دانید، کمرم کمی درد می کند

and I didn't play a lot of matches in the past few weeks before that

و در گذشته بازی های زیادی انجام ندادم. چند هفته قبل از آن

and what kept me really going was really to get some match preparation

و چیزی که من را واقعاً نگه داشت این بود که آماده شدن برای مسابقه

to come here to Wimbledon.

برای آمدن به اینجا به ویمبلدون بود.

Then I went to France and now I'm here in the finals.

سپس به فرانسه رفتم و حالا در فینال اینجا هستم.

I mean, I can't ask of anything else.

یعنی نمی توانم چیز دیگری بخواهم.

So this is not just being done through using the simple past or the past perfect.

بنابراین این کار فقط با استفاده از گذشته ساده یا گذشته کامل انجام نمی شود.

It's not done through grammar, it's done through vocabulary.

از طریق دستور زبان انجام نمی شود، از طریق واژگان انجام می شود.

Yeah. You can just say, and we often do when we're speaking,

آره شما فقط می توانید بگویید، و ما اغلب هنگام صحبت کردن، از

use words 'and' and 'then'.

کلمات "و" و "سپس" استفاده می کنیم.

These two words are probably enough to communicate, you know,

این دو کلمه احتمالا برای برقراری ارتباط، می دانید،

the message, the idea.

پیام، ایده کافی است.

But it may be a little dull for the listener.

اما ممکن است برای شنونده کمی کسل کننده باشد .

— Mm. — It may sound a little boring.

- مم - ممکن است کمی خسته کننده به نظر برسد.

So maybe we need to think of other ways of saying this.

بنابراین شاید لازم باشد به راه های دیگری برای گفتن این موضوع فکر کنیم.

OK, so could you just go over a few of those expressions again?

خوب، پس می توانید دوباره به چند مورد از آن عبارات بپردازید؟

Well, why not use 'first of all',

خوب، چرا از «اول از همه»،

'then', 'then after that', or you could say 'afterwards',

«سپس»، «سپس بعد از آن» استفاده نکنید، یا می توانید بگویید «بعد از آن»،

'and finally'.

«و سرانجام».

Well, tell me, try and give an example of how that might work?

خوب، به من بگویید، سعی کنید و مثالی بزنید که چگونه ممکن است کار کند؟

OK, well, you have a think about... I'm gonna tell you what I did this morning

خوب، خوب، شما فکری در مورد ... من به شما می گویم که امروز صبح چه کار کردم

and I'm not gonna tell you the correct order

و ترتیب صحیح را به شما نمی گویم

and see if you can maybe put them into the correct order, using some of these words.

و ببینم آیا می توانید آنها را با استفاده از برخی از آنها به ترتیب صحیح قرار دهید یا خیر. این کلمات.

OK.

خوب.

I got up.

بلند شدم

I went to the pub.

رفتم میخانه

I went to work.

من رفتم سر کار.

I bumped into a friend.

با دوستی برخورد کردم

And I came to the BBC.

و به بی بی سی آمدم.

Now, what did I do first and next?

حالا اول و بعد چیکار کردم؟

Let me see, OK.

بذار ببینم باشه

— Well, first, you got up. — Mm-hm.

-خب اول تو بلند شدی - مم-هم.

And then you went to work.

و بعد رفتی سر کار

After that, you went to the pub.

بعد از آن به میخانه رفتید.

And while you were in the pub, you bumped into a friend.

و در حالی که در میخانه بودید، با یک دوست برخورد کردید.

And, finally, you came to the BBC.

و بالاخره به بی بی سی آمدید.

Mm. That's actually correct.

مم این در واقع درست است.

So you went to the pub before you came here?

پس قبل از آمدن به اینجا به میخانه رفتی؟

I did, but I only had an orange juice.

من این کار را کردم، اما فقط یک آب پرتقال خوردم.

Ah, how very professional of you.

آه، چقدر شما حرفه ای هستید.

Now, very interesting,

اکنون، بسیار جالب است،

— you used the word 'while'. — Mm.

- شما از کلمه "در حالی که" استفاده کردید. - مم آیا

Can you think why you used that word 'while'?

می توانید فکر کنید که چرا از آن کلمه "while" استفاده کردید؟

Well, because, well, because while you were in the pub,

خوب، چون، خوب، چون وقتی در میخانه بودید،

you bumped into the friend — at the same time.

در همان زمان به دوستش برخورد کردید.

At the same, at the same time,

در عین حال، در عین حال،

which is very useful, to be able to say something happening at the same time.

که بسیار مفید است، بتوان گفت که اتفاقی در همان زمان می افتد.

Mm.

مم

Now, we can think of other words around this area.

اکنون می‌توانیم به کلمات دیگری در اطراف این منطقه فکر کنیم.

— We've got words like 'as soon as'. — Mm-hm.

- ما کلماتی مانند "به محض" داریم. - مم-هم.

Or 'just as', which are all around this same time.

یا «درست مثل»، که همه در همین زمان هستند.

And what's the difference between those?

و چه تفاوتی بین آنها وجود دارد؟

OK, 'while' or you could use 'when' or 'as' means 'at the same time'.

خوب، "while" یا می توانید از "when" یا "as" به معنای "در همان زمان" استفاده کنید.

'Just as' means 'exactly the same time'.

"Just as" به معنای "دقیقا در همان زمان" است.

And 'as soon as' is when one thing happens immediately after another thing.

و "به محض" زمانی است که یک چیز بلافاصله پس از چیز دیگری اتفاق می افتد.

How about an example then, for 'as soon as' and 'just as'?

پس یک مثال برای «به‌محض» و «همان‌طور» چطور؟

Well, as soon as I arrived here today, I went and got myself a cup of coffee.

خب امروز به محض اینکه رسیدم اینجا رفتم و برای خودم یک فنجان قهوه گرفتم.

So one thing happened immediately after you arrived.

بنابراین یک اتفاق بلافاصله پس از ورود شما رخ داد.

— Mm. — You arrived, you got a cup of coffee.

- مم - رسیدی، یه فنجان قهوه گرفتی.

As soon as you arrived, you got a cup of coffee.

به محض ورود، یک فنجان قهوه خورد.

Mm. And just as I was arriving, I saw a colleague leaving.

مم و همین که داشتم می رسیدم، دیدم یکی از همکارانم می رود.

So you were arriving, you saw a colleague leaving.

پس در حال رسیدن بودید، دیدید همکارش در حال رفتن است.

At the same, exactly the same time.

در همان زمان، دقیقاً در همان زمان.

So just as you were arriving, you saw a colleague leaving.

پس همین که داشتی می رسیدی، یکی از همکارها را دیدی که می رود.

Now, moving on, or next or after this,

حالا، یا بعد یا بعد از این، آیا

are there any other things about Steffi's English you'd like to pick out?

چیز دیگری در مورد انگلیسی استفی وجود دارد که بخواهید آن را انتخاب کنید؟

Other things that I'd like to talk about Steffi are that she does make mistakes

چیزهای دیگری که می‌خواهم در مورد استفی صحبت کنم این است که او اشتباه می‌کند

and I'd like to reiterate, say again, this message that it's OK to make mistakes

و می‌خواهم دوباره تکرار کنم، دوباره بگویم، این پیغام که اشکالی ندارد

and that I said at the beginning of the programme

و در ابتدای برنامه گفتم

that Steffi is a good communicator

استفی یک ارتباط خوبی دارد

and this is in spite of the small mistakes that she makes.

و این با وجود اشتباهات کوچکی است که او مرتکب می شود.

The mistakes she makes are things with countables

اشتباهاتی که او مرتکب می شود، چیزهایی با شمارش پذیرها

and word order and prepositions — things which don't affect her meaning.

، ترتیب کلمات و حروف اضافه هستند - چیزهایی که بر معنای او تأثیر نمی گذارد.

For example, she says it "kept me really going".

به عنوان مثال، او می گوید که "من را واقعاً حفظ کرد".

Of course, this should be it "really kept me going".

البته، این باید "واقعاً مرا حفظ کرد".

There's a mistake of countables —

یک اشتباه در شمارش پذیرها وجود دارد -

she says "conditions" and it should be "condition".

او می گوید "شرایط" و باید "شرط" باشد.

And also, there's a mistake with a preposition.

و همچنین، یک اشتباه با حرف اضافه وجود دارد.

She says, "I couldn't ask of anything else,"

او می‌گوید: «من نمی‌توانستم چیز دیگری بخواهم»

when it should be "ask for anything else".

در حالی که باید «هر چیز دیگری بخواه».

In fact, we also say "ask for anything more".

در واقع، ما همچنین می گوییم "هر چیزی بیشتر بخواهید".

So these are mistakes that Steffi makes,

بنابراین اینها اشتباهاتی است که استفی مرتکب می شود،

but I don't think it's affecting her message,

اما من فکر نمی کنم که بر پیام او،

what she wants to say, what she wants to communicate.

آنچه می خواهد بگوید، چیزی که می خواهد ارتباط برقرار کند تأثیر بگذارد.

That's clear for us.

این برای ما روشن است.

And so, if you're communicating clearly

و بنابراین، اگر شما به وضوح ارتباط برقرار می کنید

and people get, they understand your message,

و مردم دریافت می کنند، پیام شما را درک می کنند،

that's what counts, that's what's important

این چیزی است که اهمیت دارد، این چیزی است که مهم است

and don't worry about these small mistakes.

و نگران این اشتباهات کوچک نباشید.

— So communication is the key. — Mm-hm.

- بنابراین ارتباط کلید است. - مم-هم.

I wonder, Richard, if you could just summarise today's points for us?

من تعجب می کنم، ریچارد، اگر می توانید فقط نکات امروز را برای ما خلاصه کنید؟

OK, well, we talked about sequencing, putting things in the correct order

خوب، خوب، ما در مورد ترتیب بندی، قرار دادن چیزها در ترتیب صحیح

and using a variety of words,

و استفاده از کلمات مختلف،

things like 'first of all', 'then', 'next', 'finally'.

چیزهایی مانند "اول از همه"، " سپس"، "بعدی"، "بالاخره" صحبت کردیم.

We looked at using words like 'as soon as', 'just as' or 'while'

ما به استفاده از کلماتی مانند "به محض"، "فقط به عنوان" یا "در حالی که"

to talk about things happening at the same time or around that time.

برای صحبت در مورد چیزهایی که در همان زمان یا در حوالی آن زمان اتفاق می‌افتند، نگاه کردیم.

And then we also talked about how Steffi makes mistakes,

و سپس در مورد اینکه چگونه استفی اشتباه می کند صحبت کردیم،

but she still communicates very effectively

اما او همچنان بسیار موثر ارتباط برقرار می کند

and this is what our listeners really have to remember —

و این چیزی است که شنوندگان ما واقعاً باید به خاطر بسپارند -

communication is the key.

ارتباط کلید است.

Richard Hallows, for today, thank you very much.

ریچارد هالوز، برای امروز، بسیار سپاسگزارم.

Thank you.

متشکرم.

BBC Learning English dot com.

BBC Learning English dot com. از

We asked a few learners who are working hard at becoming better speakers

چند زبان آموزی که سخت تلاش می کنند تا سخنرانان بهتری شوند پرسیدیم

whether they are afraid to make mistakes when they speak English.

که آیا هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی از اشتباه کردن می ترسند.

It was not my first language, so people make mistakes

این زبان اول من نبود، بنابراین مردم اشتباه می کنند

and I think that people learn from their mistake.

و فکر می کنم مردم از اشتباه خود درس می گیرند.

It's not a shame to make mistake.

اشتباه کردن حیف نیست.

I think the most important thing is to be understood by other people

من فکر می‌کنم مهم‌ترین چیز این است که دیگران آن را درک کنند

and I think that anybody who is...

و فکر می‌کنم هرکسی که چنین است...

That it is excusable to make mistake

اشتباه کردن قابل توجیه است

and nobody would really be angry or upset if you do make mistakes.

و اگر اشتباه کنید هیچ‌کس واقعاً عصبانی یا ناراحت نمی‌شود .

English is not my first language.

انگلیسی زبان اول من نیست.

I think it's reasonable to make mistakes,

من فکر می کنم اشتباه کردن منطقی است،

as long as I can express my idea clearly.

تا زمانی که بتوانم ایده خود را به وضوح بیان کنم.

All the speakers there make the same point —

همه سخنرانان آنجا به همین نکته اشاره می کنند -

that communication is most important

اینکه ارتباط مهم ترین است

and that they don't worry too much about making mistakes.

و آنها زیاد نگران اشتباه کردن نیستند.

After all, if you are not a native English speaker,

پس از همه، اگر شما یک زبان مادری انگلیسی نیستید،

then it's only natural to make mistakes.

طبیعی است که اشتباه کنید.

Now, before we go today,

حالا، قبل از شروع امروز،

if you didn't quite catch all of Richard's better speaking tips, don't worry,

اگر تمام نکات صحبت کردن بهتر ریچارد را کاملاً متوجه نشدید، نگران نباشید، در

here's a chance to hear them again.

اینجا فرصتی است که دوباره آنها را بشنوید.

When you're speaking English, make yourself easier to understand

هنگامی که انگلیسی صحبت می کنید،

by using words which show clearly when things have happened.

با استفاده از کلماتی که به وضوح نشان می دهند که چه زمانی اتفاق افتاده است، درک خود را آسان تر کنید.

For example, if you're telling a story about something,

به عنوان مثال، اگر در مورد چیزی داستان می‌گویید، از

use words like 'first', 'next', 'after that'

کلماتی مانند «اول»، «بعدی»، «بعد از آن»

and 'finally', just like we heard Steffi Graf do.

و «بالاخره» استفاده کنید، دقیقاً همانطور که از استفی گراف شنیدیم.

She makes it clear that one thing happened before or after another thing.

او روشن می کند که یک اتفاق قبل یا بعد از اتفاق دیگر رخ داده است.

She uses things like "before Paris", "and then I didn't play"

او از چیزهایی مانند "قبل از پاریس"، "و سپس من بازی نکردم"

and "what kept me going", "then I went to the French Open".

و "چه چیزی باعث شد من ادامه دهم"، "بعد به مسابقات آزاد فرانسه رفتم" استفاده می کند.

So she's using words like 'before' and 'then'

بنابراین او از کلماتی مانند "قبل" و "آنگاه" استفاده می کند

to make it clear the order of events.

تا ترتیب وقایع را روشن کند. از

Use expressions and words to show if two actions happen at the same time

عبارات و کلمات برای نشان دادن اینکه آیا دو عمل همزمان

or very soon after each other.

یا خیلی زود پس از یکدیگر اتفاق می‌افتند استفاده کنید.

For example, 'while', 'just as', 'as soon as'.

برای مثال، «در حالی که»، «همان‌طور که»، «به‌محض».

'While' or you could use 'when' or 'as' means 'at the same time'.

"در حالی که" یا می توانید از "when" یا "as" به معنای "در همان زمان" استفاده کنید.

'Just as' means 'exactly the same time'.

"Just as" به معنای "دقیقا در همان زمان" است.

And 'as soon as' is when one thing happens 'immediately after' another thing.

و "به محض" زمانی است که یک چیز "بلافاصله پس از" اتفاق دیگری رخ می دهد.

Even the best and most fluent speakers of a foreign language

حتی بهترین و مسلط ترین سخنرانان یک زبان خارجی نیز

will sometimes make mistakes.

گاهی مرتکب اشتباه می شوند.

So even if your level is not very high,

بنابراین حتی اگر سطح شما خیلی بالا نیست،

don't worry when you're trying to speak English.

وقتی می خواهید انگلیسی صحبت کنید نگران نباشید.

The important thing is to make yourself understood, to communicate.

مهم این است که خود را درک کنید، ارتباط برقرار کنید.

And so, if you're communicating clearly and people get,

و بنابراین، اگر شما به وضوح ارتباط برقرار می کنید و مردم دریافت می کنند،

they understand your message,

پیام شما را درک می کنند،

that's what counts, that's what's important

این چیزی است که اهمیت دارد، این چیزی است که مهم است

and don't worry about these small mistakes.

و نگران این اشتباهات کوچک نباشید.