Trump acquitted: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام و به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Catherine and joining me today is Tom. Hello Tom.

من کاترین هستم و امروز تام به من می‌پیوندد. سلام تام.

Hello Catherine. Good morning and hello to our audience.

سلام کاترین. صبح بخیر و سلام به مخاطبان ما.

Today's story is about former US president Donald Trump.

داستان امروز درباره دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده است.

Mr. Trump was acquitted, or found not guilty,

آقای ترامپ در محاکمه اخیر استیضاح خود تبرئه شد یا بی گناه شناخته

at his recent impeachment trial.

شد.

Now, don't forget – if you want more on this story and to do a quiz,

اکنون، فراموش نکنید – اگر می‌خواهید درباره این داستان اطلاعات بیشتری داشته باشید و یک مسابقه امتحانی انجام دهید،

just go to our website: bbclearningenglish.com.

فقط به وب‌سایت ما بروید: bbclearningenglish.com.

Now, let's hear more about this story from this BBC News report:

اکنون، بیایید بیشتر درباره این داستان از این گزارش بی بی سی بشنویم:

So, Donald Trump's impeachment trial has ended.

بنابراین، محاکمه استیضاح دونالد ترامپ به پایان رسیده است.

The trial aimed to establish whether Mr. Trump was responsible

این محاکمه با هدف تعیین اینکه آیا آقای

for causing the attack on the US Congress last month.

ترامپ مسئول حمله به کنگره آمریکا در ماه گذشته بوده است یا خیر.

Mr. Trump was acquitted, or found not guilty, in the case

آقای ترامپ در این پرونده تبرئه شد یا بی‌گناه شناخته شد

and this is the second time that this has happened.

و این دومین بار است که چنین اتفاقی می‌افتد.

OK. And you've been looking at the headlines around this story,

خوب. و شما به سرفصل‌های این داستان نگاه کرده‌اید،

haven't you Tom? What words have you picked out for us today?

نه تام؟ امروز چه کلماتی را برای ما انتخاب کرده اید؟

Our words and expressions for today, Catherine, are:

کلمات و عبارات امروز ما، کاترین، عبارتند از:

'sad chapter', 'rifts' and 'kerfuffle'.

"فصل غمگین"، "شکاف" و "کرففل".

'Sad chapter', 'rifts' and 'kerfuffle'.

"فصل غمگین"، "شکاف" و "کرففل".

So, let's take a look at your first headline.

بنابراین، بیایید نگاهی به عنوان اول شما بیندازیم.

My first headline is from India. It's the Hindustan Times – it says:

اولین تیتر من از هند است. هندوستان تایمز است - می گوید:

'Sad chapter' – negative period.

"فصل غم انگیز" - دوره منفی.

Now, what can you tell us about this word, Tom?

حالا، تام، در مورد این کلمه چه می‌توانی به ما بگویی؟

Let's begin with 'chapter'. 'Chapter' is a noun: C-H-A-P-T-E-R.

بیایید با "فصل" شروع کنیم. «فصل» یک اسم است: ج-ح-ا-پ-ت-ای-ر.

And a 'chapter' is a part of a book.

و یک "فصل" بخشی از یک کتاب است.

A part of a book – so part of a story.

بخشی از یک کتاب - پس بخشی از یک داستان.

Now, what's this got to do with Trump, Biden, democracy?

حالا، این چه ربطی به ترامپ، بایدن، دموکراسی دارد؟

What's going on?

چه خبر است؟

Good question. So, if we think about... let's begin with the headline.

سؤال خوبی بود. بنابراین، اگر به ... فکر کنیم، بیایید با عنوان شروع کنیم.

The headline talks about Mr. Biden's quote

این تیتر در مورد سخنان آقای بایدن صحبت می کند

that Trump's acquittal was a 'sad chapter'

که تبرئه ترامپ یک "فصل غم انگیز"

or a negative period for American democracy.

یا یک دوره منفی برای دموکراسی آمریکایی بود.

If you think about democracy as a sort of... a lifeline or a story:

اگر به دموکراسی به‌عنوان نوعی... راه نجات یا داستان فکر می‌کنید:

Mr. Biden is saying that the acquittal

آقای بایدن می‌گوید که

marks a negative period in this ongoing story.

تبرئه یک دوره منفی در این داستان جاری است.

OK. Got it. So, a 'chapter' is like a period of life –

خوب. فهمیدم. بنابراین، یک «فصل» مانند دوره‌ای از زندگی است –

in this case, a period of the kind of story of democracy.

در این مورد، دوره‌ای از نوع داستان دموکراسی.

So, we can only use 'chapter' when we're talking

بنابراین، ما فقط زمانی می توانیم از "فصل" استفاده کنیم که در

about big things like democracy and world events?

مورد چیزهای بزرگی مانند دموکراسی و رویدادهای جهانی صحبت می کنیم؟

Or can you use it to talk about a period of your own personal life?

یا می توانید از آن برای صحبت در مورد دوره ای از زندگی شخصی خود استفاده کنید؟

Very good question.

سوال خیلی خوبیه

No, we don't just use 'chapter' for sort of important things;

نه، ما فقط از «فصل» برای چیزهای مهم استفاده نمی‌کنیم.

we can use it a lot in our personal life as well.

ما می توانیم از آن در زندگی شخصی خود نیز استفاده زیادی کنیم.

For example, when I went to university

برای مثال، زمانی که من به دانشگاه رفتم

that was the start of a 'new chapter' in my life:

، این شروع یک «فصل جدید» در زندگی من بود:

it was something completely different that I'd never done before.

چیزی کاملاً متفاوت بود که قبلا هرگز انجام نداده بودم.

A 'happy chapter', Tom?

یک "فصل شاد"، تام؟

It was a very happy chapter, yeah.

فصل بسیار شادی بود، بله.

'Happy and exciting chapter,' you could say.

می توانید بگویید: "فصل شاد و هیجان انگیز".

OK. Any other expressions that we can use

خوب. آیا عبارات دیگری که بتوانیم در

relating to sort of 'chapters' of our lives?

رابطه با «فصل‌های» زندگی‌مان استفاده کنیم؟

When a 'chapter' ends, we can use another expression

وقتی یک «فصل» به پایان می‌رسد، می‌توانیم از عبارت دیگری

related to books, which is 'turn the page'.

مربوط به کتاب‌ها استفاده کنیم که عبارت است از «ورق صفحه».

So, if you 'turn the page' on a chapter, you end it:

بنابراین، اگر یک فصل را «ورق بزنید»، آن را به پایان می‌رسانید: به

you sort of – you begin a new portion.

نوعی – بخش جدیدی را شروع می‌کنید.

Nice explanation. OK.

توضیح خوبیه خوب.

Well, it's time to 'turn the page' on this chapter of News Review

خوب، وقت آن است که این فصل از مرور اخبار را «ورق

and we're going to finish this section with a summary.

بزنیم» و می‌خواهیم این بخش را با خلاصه‌ای به پایان برسانیم.

Very good!

خیلی خوب!

So, we're talking today about Donald Trump's second impeachment trial

بنابراین، ما امروز در مورد دومین محاکمه استیضاح دونالد ترامپ صحبت می کنیم،

but a while ago we talked about his first impeachment trial, didn't we Tom?

اما چندی پیش درباره اولین محاکمه استیضاح او صحبت کردیم، مگر نه تام؟

We did – in the BBC offices –

ما این کار را در دفاتر بی‌بی‌سی انجام دادیم

and you can find that video by clicking the link.

و می‌توانید آن ویدیو را با کلیک کردن روی پیوند پیدا کنید.

Can we now have your second headline?

آیا اکنون می توانیم عنوان دوم شما را داشته باشیم؟

Of course. My second headline comes from

البته. تیتر دوم من

the Financial Times in the UK – it says:

از فایننشال تایمز در بریتانیا می آید - می گوید:

And that word is 'rifts'.

و این کلمه "شکاف" است.

'Rifts' – serious breaks or separations.

"شکاف" - شکستگی یا جدایی جدی.

Now, this word's a noun, isn't it Tom?

حالا، این کلمه یک اسم است، تام نیست؟

It is. It's plural – the singular noun is 'rift': R-I-F-T.

این است. جمع است - اسم مفرد «شکاف» است: R-I-F-T.

And a 'rift' is a serious break or separation.

و «شکاف» یک گسست یا جدایی جدی است.

And we often use this in geographical terms,

و ما اغلب از این در اصطلاحات جغرافیایی استفاده می‌کنیم،

don't we, to describe geographical features?

اینطور نیست، برای توصیف ویژگی‌های جغرافیایی؟

Yeah. So, literally a 'rift' is a crack, or a break or a split.

آره بنابراین، به معنای واقعی کلمه «شکاف» یک ترک، یا شکست یا شکاف است.

So, you could have a 'rift' in clouds or rocks, for example.

بنابراین، برای مثال، می‌توانید در ابرها یا سنگ‌ها «شکاف» داشته باشید.

Of a valley: if you think about a valley –

از یک دره: اگر به یک دره فکر می کنید -

you know, two high sides with a space in between them –

می دانید، دو طرف مرتفع با فضایی بین آنها -

a valley is a 'rift'. It's just a really big 'rift'.

یک دره یک «شکاف» است. این فقط یک «شکاف» واقعاً بزرگ است.

Big geography then – these are big.

پس جغرافیای بزرگ - اینها بزرگ هستند.

You don't get a little 'rift' in a pebble

در یک سنگریزه یا سنگ کوچکی که بتوانید در دست بگیرید، «شکاف» کوچکی نمی‌بینید

or a little small rock you can hold in your hand.

.

Yeah. Like, there are no 'rifts' under my shoe – do you know what I mean?

آره مثلاً، زیر کفش من هیچ شکافی وجود ندارد - می دانید منظورم چیست؟

They... we're using this economy of sort of large – excuse me.

آنها... ما از این اقتصاد به نوعی بزرگ استفاده می کنیم - ببخشید.

We're using this language of large scale,

ما از این زبان در مقیاس بزرگ

so we normally use it for sort of important and momentous things.

استفاده می‌کنیم، بنابراین معمولاً از آن برای موارد مهم و مهم استفاده می‌کنیم.

So, when we use 'rift' figuratively, we're talking about a split or a division

بنابراین، وقتی از «شکاف» به‌طور مجازی استفاده می‌کنیم، در مورد انشعاب یا تفرقه

between people who had been on good terms.

بین افرادی صحبت می‌کنیم که روابط خوبی داشتند.

So, let's go back to that headline. It says:

بنابراین، اجازه دهید به آن تیتر بازگردیم. می‌گوید:

'Senate acquittal exposes deep Republican rifts over Trump.'

«تبرئه سنا شکاف‌های عمیق جمهوری‌خواهان بر سر ترامپ را آشکار می‌کند.»

What this is saying is that – what the headline says is that

آنچه که این می‌گوید این است که - آنچه که عنوان می‌گوید این است که

Donald Trump's acquittal has shown that there is a big gap

تبرئه دونالد ترامپ نشان داده است که شکاف بزرگی

between Republicans: between his own party.

بین جمهوری‌خواهان وجود دارد: بین حزب خودش.

You know, they're very far away from each other and they've split.

می دانید، آنها از یکدیگر بسیار دور هستند و از هم جدا شده اند.

So, they really don't agree and they're not getting on.

بنابراین، آنها واقعاً موافق نیستند و نمی‌توانند ادامه دهند.

Exactly.

دقیقا.

OK. And we only use this to talk about kind of big people in politics?

خوب. و ما فقط از این برای صحبت درباره آدم‌های بزرگ در سیاست استفاده می‌کنیم؟

Or can you have a 'rift' in the family,

یا اگر واقعاً با یکی از اعضای خانواده خود اختلاف پیدا کنید، ممکن است در خانواده دچار «شکاف»

if you really fall out with somebody in your family?

شوید؟

You can have a 'rift' in a lot of things

شما می توانید در بسیاری از چیزها "شکاف" داشته باشید

and we can use it a lot in our day-to-day life as well.

و ما نیز می توانیم از آن در زندگی روزمره خود استفاده کنیم.

For example, we could have a 'rift' in a family, as you said,

برای مثال، همانطور که شما گفتید، می‌توانیم «شکاف» در خانواده

or 'rift' in a relationship or a 'rift' in a marriage.

یا «شکاف» در یک رابطه یا «شکاف» در ازدواج داشته باشیم.

OK...

خوب...

Notice that I said 'in' as well.

توجه کنید که من هم گفتم "in".

Yes... yeah. Yeah, yeah.

بله... بله. آره آره.

Preposition's 'in'. Any other prep...

حرف اضافه 'in' است. هر آمادگی دیگری...

So, there's preposition 'in' – anything else we can use?

بنابراین، حرف اضافه "in" وجود دارد - چیز دیگری که می توانیم استفاده کنیم؟

Two main prepositions we use with 'rift':

دو حرف اضافه اصلی که با «شکاف» استفاده می‌کنیم:

one is 'in' and the other one is 'between'.

یکی «در» و دیگری «بین» است.

So, with the headline we could say there is a 'rift in the Republican Party',

بنابراین، با عنوان می‌توانیم بگوییم «شکافی در حزب جمهوری‌خواه» وجود دارد،

or we could say there is a 'rift between Republicans in the party'.

یا می‌توان گفت «شکافی بین جمهوری‌خواهان در حزب» وجود دارد.

Aha! So, a 'rift in a thing',

آها! بنابراین، «شکاف در یک چیز»

and the 'rift between' is followed by the people

و «شکاف بین» توسط افراد

or the organisations who are in disagreement.

یا سازمان‌هایی که اختلاف نظر دارند دنبال می‌شود.

Exactly. Very well put.

دقیقا. خیلی خوب گذاشتن

And there are some verbs we can use with 'rift' as well:

و برخی از افعال وجود دارد که می‌توانیم با «شکاف» نیز استفاده کنیم:

you can 'open a rift' when it begins,

وقتی شکاف شروع می‌شود، می‌توانید «شکافی را باز کنید»

and when it closes you can 'heal or mend a rift'.

و وقتی بسته شد می‌توانید «شکافی را درمان یا اصلاح کنید».

Nice! Nice – thank you for that. Let's have a summary:

خوب! خوب - برای آن از شما متشکرم. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

And talking of things splitting up, we've got an archive story

و صحبت از جدا شدن همه چیز، ما یک داستان آرشیوی

about the EU and the UK, haven't we Tom?

در مورد اتحادیه اروپا و بریتانیا داریم، مگر نه تام؟

We do, yes. This is a story on the split that happened

ما انجام می دهیم، بله. این داستانی درباره شکافی است که

over the issue of Brexit and you can find it by clicking the link.

بر سر موضوع برگزیت اتفاق افتاد و می‌توانید با کلیک کردن روی پیوند آن را پیدا کنید.

Thank you very much. Now, let's have your next headline.

بسیار از شما متشکرم. اکنون، بیایید عنوان بعدی شما را داشته باشیم.

Our next headline is from the BBC – it says:

تیتر بعدی ما از بی بی سی است - می گوید:

'Kerfuffle'! Nice British English word, Tom. What can you tell us about it?

"کرففل"! کلمه انگلیسی انگلیسی خوب، تام. راجع بش چی میتونی بگی؟

So, a 'kerfuffle' – a 'kerfuffle' is a disturbance or fuss over a minor issue.

بنابراین، "کرففل" - "کرففل" یک اختلال یا سر و صدا بر سر یک موضوع جزئی است.

So, it's a disturbance over something which isn't important.

بنابراین، این یک اختلال در مورد چیزی است که مهم نیست.

What's interesting about 'kerfuffle' is it's a feature of spoken English

نکته جالب در مورد «کرففل» این است که یکی از ویژگی‌های مکالمه انگلیسی است

and you almost never see it written as in the headline.

و تقریباً هرگز آن را مانند عنوان نوشته نمی‌بینید.

So, we'd say it quite often but you very rarely see it written.

بنابراین، ما اغلب آن را می گوییم، اما به ندرت آن را نوشته شده می بینید.

An example of a 'kerfuffle' over... a disturbance or fuss over a minor issue.

نمونه‌ای از یک «کرففل» به دلیل ... اختلال یا سر و صدا بر سر یک مسئله جزئی.

Let's think about Rob in the office.

بیایید به راب در دفتر فکر کنیم.

The other day, Rob couldn't find his biscuits.

روز دیگر، راب نتوانست بیسکویت هایش را پیدا کند.

He said, 'Who's stolen my biscuits?'

او گفت: "چه کسی بیسکویت های من را دزدیده است؟"

He started to scream, he started to shout

او شروع به فریاد زدن کرد، شروع به فریاد زدن کرد

and then eventually he found his biscuits.

و در نهایت بیسکویت هایش را پیدا کرد.

Biscuits – not a big issue. There's no need to scream and shout, Rob.

بیسکویت - مشکل بزرگی نیست. نیازی به جیغ زدن و فریاد زدن نیست، راب.

Rob was creating a 'kerfuffle'. We could say, 'What a kerfuffle!'

راب در حال ایجاد یک "کرففل" بود. می‌توانیم بگوییم، "عجب سرمه‌ای!"

Or: 'Such a big kerfuffle over nothing!'

یا: "چنین دلتنگی بزرگ بر سر هیچ!"

So, without making too much of a 'kerfuffle'

بنابراین، بدون اینکه

about the word 'kerfuffle', let's have a summary:

درباره کلمه «کرففل» زیاد حرف بزنیم، بیایید خلاصه‌ای داشته باشیم:

Now, Tom, time to recap the vocabulary, if you would?

حالا، تام، وقت آن است که واژگان را دوباره جمع‌بندی کنیم، اگر بخواهی؟

Yeah, of course. Today's vocabulary – we have:

بله، البته. واژگان امروز - ما داریم:

'sad chapter' – negative period;

"فصل غمگین" - دوره منفی.

'rifts' – serious breaks or separation;

"شکاف" - شکستگی یا جدایی جدی.

and 'kerfuffle' disturbance or fuss over a minor issue.

و آشفتگی یا سر و صدا بر سر یک موضوع جزئی.

And you can test yourself on today's vocabulary with the quiz on our website.

و می‌توانید با امتحان در وب‌سایت ما، خود را در واژگان امروزی آزمایش کنید.

You can find us all over social media too,

می‌توانید ما را در سراسر رسانه‌های اجتماعی نیز پیدا کنید،

so thank you for watching and goodbye for now. Bye!

بنابراین از تماشای شما متشکریم و فعلاً خداحافظ. خدا حافظ!

And see you next time.

و دفعه بعد میبینمت