Is retail therapy good for you? 6 Minute English

Neil: Hello and welcome to Six Minute English.

نیل: سلام و به Six Minute English خوش آمدید.

I'm Neil and joining me today is Dan -

من نیل هستم و امروز به من ملحق می شود دن -

who is weighed down with shopping bags and wearing

که با کیسه های خرید سنگین شده و

something very... strange. What's going on, Dan?

چیزی بسیار... عجیب به تن دارد. چه خبر است، دن؟

Dan: Well, I was feeling a bit miserable

دن: خوب، من کمی احساس بدبختی

so I decided to cheer myself up by going shopping!

می کردم، بنابراین تصمیم گرفتم با رفتن به خرید، خودم را خوشحال کنم!

Neil: Well that's lucky because the link between

نیل: خوب این خوش شانس است زیرا پیوند بین

shopping and mood is what we're looking at

خرید و خلق و خو همان چیزی است که ما

in this 6 Minute English - and of course we'll be

در این 6 دقیقه انگلیسی به آن نگاه می کنیم - و البته

giving you six mood and shopping-related

ما شش مورد واژگان مربوط به خلق و خو و خرید

vocabulary items. But first, our quiz:

را به شما می دهیم. اما ابتدا، مسابقه ما: طبق گزارشی از انجمن کارت انگلستان

Online shoppers in which country spend more

، خریداران آنلاین در کدام کشور برای

per household than consumers in any other country,

هر خانواده بیشتر از مصرف کنندگان در هر کشور دیگری هزینه می کنند

according to a report from the UK Cards Association?

؟

Is it a) The USA b) Norway c) The UK

آیا این الف) ایالات متحده آمریکا ب) نروژ ج)

Dan: Norway seems to come top of lots of lists,

دان انگلستان: به نظر می رسد نروژ در صدر فهرست های بسیاری قرار دارد،

so for that reason alone I'm going to say Norway.

بنابراین تنها به همین دلیل می خواهم نروژ را بگویم.

Neil: We'll find out at the end of the show.

نیل: در پایان نمایش متوجه خواهیم شد.

Now, Dan, you said just now that you went shopping

حالا دن، همین الان گفتی که رفتی خرید

because you were feeling down.

چون احساس ناراحتی کردی.

Dan: That's right - I like a bit of retail therapy.

دن: درست است - من کمی از خرده فروشی را دوست دارم.

Neil: Retail therapy is a humorous expression which

نیل: خرده فروشی عبارتی طنز آمیز است که

means going shopping to make yourself feel better.

به معنای رفتن به خرید است تا احساس بهتری داشته باشید.

Dan: Oh I do that all the time.

دن: اوه من همیشه این کار را می کنم.

Neil: Yes, I can see. And you're not alone.

نیل: بله، می توانم ببینم. و تو تنها نیستی

According to some research done by the website

بر اساس برخی تحقیقات انجام شده توسط وب سایت

moneysupermarket.com, people are more likely to buy

moneysupermarket.com، مردم بیشتر به خرید

things they'll later regret

چیزهایی می پردازند که بعداً

when they're feeling sad, bored or stressed.

وقتی احساس غمگینی، بی حوصلگی یا استرس می کنند، پشیمان می شوند.

Dan: Well I was feeling a bit down in the dumps.

دن: خوب من کمی در زباله ها احساس ناراحتی می کردم.

And that's a way of saying 'sad'.

و این راهی برای گفتن "غمگین" است.

Neil: Oh dear, Dan. Sorry to hear you've been down

نیل: اوه عزیزم، دن. متاسفم که می شنوم که

in the dumps. I only hope you don't get a pang of regret

در زباله دانی بوده اید. فقط امیدوارم

about your purchases when you get them home -

وقتی خریدهای خود را به خانه می‌رسانید، پشیمان نشوید

the research suggests that you will.

- تحقیقات نشان می‌دهد که این کار را خواهید کرد.

Dan: A pang is a sharp pain. We often hear it used

دن: درد درد شدیدی است. اغلب می شنویم که از آن

figuratively to talk about strong emotions like guilt,

برای صحبت در مورد احساسات قوی مانند گناه،

regret and remorse. You're making me feel worse, Neil

پشیمانی و پشیمانی استفاده می شود. تو حالم را بدتر می کنی، نیل

Neil: Sorry Dan - it's all for educational purposes!

نیل: ببخشید دن - همه اینها برای اهداف آموزشی است!

Our audience will learn from your pain!

مخاطبان ما از درد شما درس خواهند گرفت!

Remorse is like regret - and there's a good expression

پشیمانی مانند پشیمانی است - و یک تعبیر خوب

to describe exactly that bad feeling you get

برای توصیف دقیقاً همان احساس بدی است

when you realise you don't really need or want

که وقتی متوجه می شوید واقعاً به

the things that you've bought. Buyer's remorse.

چیزهایی که خریده اید نیاز ندارید یا نمی خواهید. پشیمانی خریدار

Dan: OK, OK, OK enough about me. Let's hear from Sam,

دن: باشه، باشه، به اندازه کافی در مورد من باشه. بیایید از سم،

Phil and Catherine from the Learning English team

فیل و کاترین از تیم یادگیری زبان انگلیسی بشنویم

to see if their mood affects the shopping choices

تا ببینیم آیا روحیه آنها بر انتخاب خریدی که انجام می دهند تأثیر می گذارد یا خیر

they make. Listen carefully. Can you hear the three

. با دقت گوش کن آیا می توانید سه

types of things they say that they buy

نوع چیزهایی را که می

when they're down in the dumps?

گویند وقتی در زباله دانی می خرند را بشنوید؟

Sam: Honestly, I tend to buy food.

سام: راستش من تمایل به خرید غذا دارم.

Anything that will bring me comfort,

هر چیزی که به من آرامش می دهد،

so it can be any sort of warm drink,

بنابراین می تواند هر نوع نوشیدنی گرم،

hot drink but also anything kind of warm and cosy -

نوشیدنی گرم و همچنین هر نوع گرم و دنج باشد -

so like a nice jumper.

مانند یک جامپر خوب.

Phil: Definitely, if I've had a bad day at work,

فیل: قطعاً، اگر روز بدی در محل کارم داشته باشم،

or for whatever reason or I feel terrible,

یا به هر دلیلی احساس وحشتناکی،

tired, I am more likely to buy something

خستگی داشته باشم، احتمالاً

on the way home.

در راه خانه چیزی بخرم.

Catherine: Oh when I'm feeling sad, I probably buy

کاترین: آه وقتی غمگین می شوم،

a little bit of wine and often something to wear.

احتمالاً کمی شراب و اغلب چیزی برای پوشیدن می خرم.

I find that a bit of retail therapy when I'm sad

من متوجه می‌شوم که کمی خرده‌تراپی وقتی غمگین

usually does the trick at the time,

هستم معمولاً در آن زمان کار می‌کند،

so it makes me feel better. But I do find

بنابراین احساس بهتری به من می‌دهد. اما متوجه

that when I look in my wardrobe,

می شوم که وقتی به کمد لباسم نگاه می کنم

the things that I bought when I was sad -

، چیزهایی را که وقتی غمگین بودم خریدم -

I never wear them.

هرگز آنها را نمی پوشم.

Neil: Sam, Phil and Catherine there from the BBC

نیل: سم، فیل و کاترین از

Learning English team talking about what kind of

تیم یادگیری زبان انگلیسی بی‌بی‌سی در مورد

things they buy when they're feeling down.

چیزهایی که وقتی احساس ناراحتی می‌کنند، صحبت می‌کنند.

What were they?

آنها چه بودند؟

Dan: Food, drink and clothes.

دان: غذا، نوشیدنی و لباس.

Neil: That's right. Sam mentioned she buys food,

نیل: درست است. سام اشاره کرد که برای حفظ آرامش خود غذا،

warm drinks and a nice jumper

نوشیدنی گرم و یک جامپر خوب

to keep her cosy.

می خرد.

That's the feeling of being warm,

این احساس گرم،

comfortable and relaxed.

راحت و آرام بودن است.

Dan: Catherine also mentioned drinks -

دن: کاترین به نوشیدنی ها هم اشاره کرد -

this time wine. And she also said that buying clothes

این بار شراب. و او همچنین گفت که خرید لباس

does the trick. That means achieves the result

کار را انجام می دهد. این بدان معناست که به نتیجه ای

she intended.

که در نظر داشت می رسد.

Neil: But what's interesting is that Catherine said

نیل: اما جالب اینجاست که کاترین گفت

she never wears the clothes she buys

که وقتی غمگین است هرگز لباسی را که می‌خرد

when she's feeling sad.

نمی‌پوشد.

That's exactly what the survey found -

این دقیقاً همان چیزی است که نظرسنجی نشان داد -

people regret the purchases

مردم از خریدهایی

they make when they're sad, bored or stressed.

که انجام می‌دهند در زمانی که غمگین، بی حوصله یا استرس هستند پشیمان می‌شوند.

Dan: Sounds like a case of buyer's remorse.

دن: به نظر می رسد که یک مورد پشیمانی خریدار باشد.

Neil: It does indeed. Well, time now for the answer

نیل: واقعاً همینطور است. خوب، اکنون زمان پاسخ

to our quiz question. I asked this:

به سؤال مسابقه ما است. من این را پرسیدم: طبق گزارش انجمن کارت انگلستان

Online shoppers in which country spend more

، خریداران آنلاین در کدام کشور برای

per household than consumers in any other country,

هر خانواده بیشتر از مصرف کنندگان در هر کشور دیگری هزینه می کنند

according to a report from the UK Cards Association?

؟

Is it: a) The USA b) Norway c) The UK

آیا این است: الف) ایالات متحده آمریکا ب) نروژ ج)

Dan: I said b) Norway.

دان انگلستان: گفتم ب) نروژ.

Neil: And I'm afraid you might need to go and buy some

نیل: و من می ترسم لازم باشد بروی و

more stuff to cheer you up - you're wrong!

چیزهای بیشتری بخری تا تو را شاد کنیم - اشتباه می کنی!

The correct answer is the UK.

پاسخ صحیح انگلستان است.

Apparently UK households spent the equivalent

ظاهراً خانواده‌های بریتانیایی

of £4,611, that's almost $6,000

معادل 4611 پوند، یعنی تقریباً 6000 دلار

using payment cards online in 2015.

با استفاده از کارت‌های پرداخت آنلاین در سال 2015

Dan: Well, I hope they were happy when they made

خرج

those purchases or they may feel the pang of regret

I'm scared I might get after today's discussion!

کردند. بحث امروز!

Neil: Well, a good recap of the vocabulary

نیل: خوب، یک جمع بندی خوب از واژگان

from this programme might do the trick.

این برنامه ممکن است این کار را انجام دهد.

Dan: Shall we start with the first word?

دن: با اولین کلمه شروع کنیم؟

Do you ever go in for a bit of retail therapy, Neil?

آیا تا به حال برای درمان خرده فروشی می روید، نیل؟

Neil: Actually I try to avoid it. Especially after reading

نیل: در واقع من سعی می کنم از آن اجتناب کنم. به خصوص پس از خواندن

this survey - I don't think the happiness you feel

این نظرسنجی - فکر نمی کنم خوشحالی که

after buying something lasts very long. In fact,

پس از خریدن چیزی احساس می کنید زیاد طول بکشد. در واقع،

you can end up feeling down in the dumps.

شما می توانید در نهایت در زباله ها احساس ضعف کنید.

Dan: Yes down in the dumps - meaning sad or unhappy.

دن: بله پایین در زباله ها - به معنای غمگین یا ناراحت.

And a pang of regret might follow once you realise

و زمانی که متوجه شدید

you've spent a lot of money on something

پول زیادی را برای

you don't really need.

چیزی که واقعاً به آن نیاز ندارید خرج کرده‌اید، ممکن است یک حس پشیمانی ایجاد شود.

Neil: A pang is a stab - used here figuratively

نیل: درد یک ضربه خنجر است - در اینجا

to mean a sharp pain used to talk about strong

به معنای درد شدیدی است که برای صحبت در مورد احساسات قوی استفاده

emotions. And after that pang

می شود. و بعد از آن درد

can come buyer's remorse.

می تواند پشیمانی خریدار باشد.

Dan: Hmm, I'm beginning to feel buyer's remorse

دن: هوم، من شروع به پشیمانی خریدار

from this leopard skin onesie. It seemed like

از این پوست پلنگ می کنم.

such a good idea at the time.

در آن زمان ایده بسیار خوبی به نظر می رسید.

Neil: Well it does look cozy at least, that's warm

نیل: خوب، حداقل دنج به نظر می رسد، گرم

comfortable and relaxed, so I think if that's

و راحت و آرام است، بنابراین فکر می کنم اگر این

what you wanted, it does the trick.

همان چیزی است که شما می خواستید، کار را انجام می دهد.

Dan: Does the trick, meaning achieves

دان: آیا این ترفند را انجام می دهد، یعنی به

the result you wanted.

نتیجه ای که می خواستید می رسد.

Neil: Please remember to check out our Facebook,

نیل: لطفاً به یاد داشته باشید که صفحات فیس بوک

Twitter, and YouTube pages.

، توییتر و یوتیوب ما را بررسی کنید.

Dan/Neil: Bye!

دن/نیل: خداحافظ!