Nudges: The secrets of persuasion ⏲️ 6 Minute English

Hello. This is Six Minute

سلام. این شش دقیقه

English from BBC Learning English.

انگلیسی از BBC Learning English است.

I'm Neil. And I'm Beth.

من نیل هستم. و من بث هستم.

Have you ever been sent a text reminding you about a doctor's appointment?

آیا تا به حال پیامکی برای یادآوری قرار ملاقات با پزشک برای شما ارسال شده است؟

Or impulsively bought something on the internet

یا

because there was 'only one left'?

به دلیل اینکه «فقط یک مورد باقی مانده بود» به طور ناگهانی چیزی را در اینترنت خریدم؟

If any of these have happened to you, then

اگر هر یک از این موارد برای شما اتفاق افتاده است، پس

you've been nudged. A nudge is a subtle way

شما را تحت فشار قرار داده اند. تلنگر روشی ظریف

of altering human behaviour.

برای تغییر رفتار انسان است.

It's a powerful way for governments, advertisers

این روشی قدرتمند برای دولت‌ها، تبلیغ‌کنندگان

and social media companies to encourage, or nudge, people

و شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی است تا مردم را تشویق یا وادار به

into making choices that benefit themselves

انتخاب‌هایی کنند که به نفع خود

and society as a whole.

و کل جامعه باشد .

Imagine the Government want

تصور کنید دولت می خواهد

people to eat better.

مردم بهتر غذا بخورند.

It might encourage supermarkets to put healthy snacks

ممکن است سوپرمارکت ها را تشویق کند که میان وعده های سالم را

in easy-to-reach shelves

در قفسه هایی با دسترسی آسان در

near the check out and hide the chocolate bars out of sight

نزدیکی چک اوت قرار دهند و شکلات تخته های شکلات را دور از دید

on the top shelf. Shoppers are being nudged to eat better.

در قفسه بالایی پنهان کنند. خریداران برای بهتر غذا خوردن تشویق می شوند.

Well, that's the idea anyway,

خب، به هر حال این ایده است،

but often nudging is used less to benefit society and more to make money

اما اغلب از تلنگر کمتر به نفع جامعه استفاده می‌شود و بیشتر برای کسب درآمد

for big business, and it happens more often than people realise.

برای کسب‌وکارهای بزرگ استفاده می‌شود، و بیشتر از آنچه مردم تصور می‌کنند اتفاق می‌افتد.

So, in this programme, we'll be asking

بنابراین، در این برنامه، ما می‌پرسیم که

whether the idea behind nudging, to influence human behaviour

آیا ایده پشت سر زدن، برای تأثیرگذاری

for good, is still true today.

برای همیشه بر رفتار انسان، امروز هم صادق است؟

And, as usual, we'll be learning some useful new vocabulary as well.

و طبق معمول، واژگان مفید جدیدی را نیز یاد خواهیم گرفت.

But first,

I have a question for you, Beth.

اما اول،

من یک سوال از شما دارم، بث.

Another example of nudging happened in Woolwich, an area of London,

نمونه دیگری از تسلیم کردن در وولویچ، منطقه ای از لندن اتفاق افتاد

which in 2011 had a problem with anti-social behaviour,

که در سال 2011 با مشکل رفتارهای ضد اجتماعی

and particularly with shop windows being smashed.

و به ویژه شکستن ویترین مغازه ها مواجه شد.

The local authority decided to use nudging to fix the problem

مقامات محلی تصمیم گرفتند با استفاده از تلنگر، مشکل را

by painting pictures on the shop windows.

با نقاشی روی ویترین ها برطرف کنند.

But what did they paint? Was it: a) cute kittens,

اما چه نقاشی کردند؟ آیا این بود: الف) بچه گربه های ناز،

b) babies' faces or c) barking dogs?

ب) صورت نوزادان یا ج) پارس سگ ها؟

I guess barking dogs would keep the window breakers away.

من حدس می زنم پارس سگ ها پنجره شکن ها را دور نگه می دارند.

OK, Beth. I'll reveal the correct answer later in the programme.

باشه، بث پاسخ صحیح را بعداً در برنامه اعلام خواهم کرد.

Nudging started in 2008 with the publication of a book

نودینگ در سال 2008 با انتشار کتابی

by Nobel Prize winning economist Professor Richard Thaler.

توسط پروفسور ریچارد تالر، اقتصاددان برنده جایزه نوبل آغاز شد .

Professor Thaler's ideas about how to gently persuade people

ایده‌های پروفسور تالر در مورد چگونگی متقاعد کردن آرام مردم

into making good decisions became known as nudge

به گرفتن تصمیم‌های خوب به نظریه تلنگر معروف شد

theory. Advertising executive Rory Sutherland introduced nudge theory

. مدیر اجرایی تبلیغات، روری ساترلند، نظریه تلنگر را

to his agency, Ogilvy.

به آژانس خود، اوگیلوی معرفی کرد. در

Here's Rory explaining more to BBC

اینجا روری به برنامه رادیو بی بی سی 4، تحلیل بیشتر توضیح می دهد

Radio 4 programme, Analysis. Let's say you make

. فرض کنید دکمه

the profitable option button green and highly attractive,

گزینه سودآور را سبز و بسیار جذاب می کنید،

the less profitable option,

گزینه کم سود را به

you make it kind of grey, and kind of manky looking, OK...

نوعی خاکستری می کنید و ظاهری شبیه به آن را در می آورید، خوب...

That would be an example of something which is, you know, a nudge

این نمونه ای از چیزی است که، می دانید، یک تلنگر است.

not necessarily used in the best interests

لزوماً به نفع

of the consumer. Advertisers

مصرف کننده استفاده نمی شود. تبلیغ‌کنندگان از

use colours to nudge customers towards the profitable option,

رنگ‌ها استفاده می‌کنند تا مشتریان را به سمت گزینه سودآور سوق دهند،

the one which is the most likely to make money.

گزینه‌ای که بیشترین احتمال را برای کسب درآمد دارد.

These appear brightly coloured and attractive on the screen,

اینها با رنگ های روشن و جذاب بر روی صفحه نمایش ظاهر می شوند،

whereas less profitable options are made to look

در حالی که گزینه های سودآور کمتری برای ظاهری

manky, a slang word meaning dirty and unattractive.

مردانه ساخته می شوند، کلمه ای عامیانه به معنای کثیف و غیرجذاب.

Here, nudging isn't being used for the public good.

در اینجا، تلنگر برای منافع عمومی مورد استفاده قرار نمی گیرد.

These 'dark nudges' are also called 'sludge',

این "تارهای تیره" نیز "لجن" نامیده می شود،

make money for a company,

برای یک شرکت درآمد کسب می کند،

but are not always in the best interests of the consumer.

اما همیشه به نفع مصرف کننده نیست.

If something is in your best interests,

اگر چیزی به نفع شماست،

it's the most advantageous and beneficial thing for you to do.

سودمندترین و سودمندترین کار برای شماست.

Dark nudges have caused many to question

تلنگرهای تاریک باعث شده است که بسیاری

the morality of nudging,

اخلاقیات تلنگر را زیر سوال ببرند،

including Neil Levy,

از جمله نیل لوی،

Professor of Ethics at Oxford University, speaking here to BBC

استاد اخلاق در دانشگاه آکسفورد، که در اینجا با برنامه رادیو بی بی سی 4 صحبت می کند،

Radio 4 programme, Analysis:

تحلیل:

The big one,

مهم ترین مورد،

the one people have concentrated on,

چیزی که مردم روی آن تمرکز کرده اند این است

is that it's paternalistic - that

که پدرانه است - که این

is that nudge might be in our interests

است که ممکن است تلنگر به نفع ما باشد،

but we want to make our own decisions.

اما ما می‌خواهیم خودمان تصمیم بگیریم.

People worry that nudges infantilize us, it's undermining our autonomy.

مردم نگران این هستند که تلنگرها ما را شیرخوار می کند، این امر استقلال ما را تضعیف می کند.

Critics of nudging call it paternalistic, meaning

منتقدان اصرار آن را پدرانه می نامند، به این معنی که

it wants to make decisions

می خواهد

for people, rather than letting them take responsibility for themselves.

برای مردم تصمیم بگیرد، نه اینکه بگذارد مسئولیت خودشان را بر عهده بگیرند.

They also claim nudging infantilizes people.

آنها همچنین ادعا می کنند که تسلیم کردن افراد را شیرخوار می کند. با

It treats them like children and, as a result, people lose autonomy,

آن‌ها مانند کودکان رفتار می‌کند و در نتیجه، مردم استقلال خود را از دست می‌دهند،

the ability to make your own decisions about what to do, rather

توانایی تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کاری را انجام دهند، به

than being told by someone else.

جای اینکه توسط شخص دیگری به آنها گفته شود.

I guess nudging itself is neither good nor bad,

حدس می‌زنم تلنگر زدن به خودی خود نه خوب است و نه بد،

it just depends how you use it.

فقط بستگی دارد که چگونه از آن استفاده کنید.

Well, let's look on the positive side

خوب، بیایید

by revealing the answer to your question, Neil.

با فاش کردن پاسخ سؤال شما، نیل، جنبه مثبت را بررسی کنیم.

Right. I asked you how authorities in Woolwich in South East London nudged

درست. من از شما پرسیدم که مقامات وولویچ در جنوب شرقی لندن چگونه به

anti-social window breakers to behave nicely.

پنجره شکن های ضد اجتماعی اصرار کردند که رفتار خوبی داشته باشند.

I guessed it was by painting pictures of scary

من حدس زدم که این کار با نقاشی کردن تصاویری از

barking dogs on the windows... Which was the wrong answer

سگ‌هایی که پارس می‌کنند روی پنجره‌ها بود... می‌ترسم پاسخ اشتباهی بود

I'm afraid, Beth. In fact, Woolwich council hired graffiti artists

، بث. در واقع، شورای وولویچ هنرمندان گرافیتی را استخدام کرد

to paint pictures of local babies' faces onto the window shutters.

تا تصاویری از صورت نوزادان محلی را روی کرکره های پنجره نقاشی کنند.

Not even the most hard-hearted criminal smashed those windows

حتی سنگدل ترین جنایتکار هم آن پنجره ها را نشکست

and anti-social behaviour fell by 18% in one year.

و رفتارهای ضد اجتماعی در یک سال 18 درصد کاهش یافت.

OK, let's recap the vocabulary

خوب، بیایید واژگانی را که

we have learned in this programme about nudging – ways

در این برنامه درباره تلنگر آموخته‌ایم مرور کنیم - روش‌هایی

of gently persuading or encouraging someone to take decisions.

برای متقاعد کردن یا تشویق آرام کسی به تصمیم‌گیری.

Something which is profitable makes a profit or is likely to make money.

چیزی که سودآور باشد سود می‌آورد یا احتمالاً پول در می‌آورد.

Manky is slang for dirty and unattractive.

Manky در اصطلاح عامیانه کثیف و غیرجذاب است.

If something is in your best interests,

اگر چیزی به نفع شماست،

it's the most advantageous, beneficial thing for you to do.

سودمندترین و سودمندترین کار برای شماست.

A paternalistic person prefers making decisions for other people, rather

یک فرد پدرگرا ترجیح می دهد برای دیگران تصمیم بگیرد تا

than letting them take responsibility for their own lives.

اینکه بگذارد مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرند.

To infantilize someone means to treat them as if they were a child.

شیرخوار کردن کسی به معنای رفتار با او به گونه ای است که گویی کودک است.

Finally, autonomy is the ability to make your own decisions

در نهایت، خودمختاری توانایی تصمیم گیری

about what to do, rather than being told by someone else.

در مورد آنچه که باید انجام دهید، به جای اینکه توسط شخص دیگری به شما گفته شود، است.

Once again our six minutes are up.

یک بار دیگر شش دقیقه ما تمام شد.

Remember to join us again next time

به یاد داشته باشید که دفعه بعد

for more topical discussion and useful vocabulary here at Six Minute

برای بحث های موضوعی بیشتر و واژگان مفید در اینجا در شش دقیقه

English. Goodbye for now. Goodbye!

انگلیسی به ما بپیوندید. فعلا خدانگهدار. خداحافظ!