BOX SET: 6 Minute English - 'The Future' English mega-class! 30 minutes of new vocabulary!

Hello. I'm Rob and this is 6 Minute

سلام. I'm Rob and this is 6 Minute

English– the show that brings you an

English – برنامه ای که

interesting topic, authentic listening

موضوع جالب، تمرین گوش دادن معتبر

practice and some vocabulary to help

و مقداری واژگان را برای شما به ارمغان می آورد تا به

you improve your language skills.

شما در بهبود مهارت های زبانی کمک کند.

And hello, I'm Neil. Our topic today

و سلام، من نیل هستم. موضوع امروز ما

is transport. How do you think you'll

حمل و نقل است. فکر می‌کنید چگونه می‌خواهید

be travelling to work in, say, 30

برای کار، مثلاً 30

years' time, Rob?

سال، سفر کنید، راب؟

Well, not only will homeworking

خوب، نه تنها تکالیف در منزل

be more prevalent – that means

رایج تر خواهد شد - این به معنای

‘common’ – but I hope I won't be

"متداول" است - بلکه امیدوارم

working in 30 years' time!

تا 30 سال دیگر کار نخواهم کرد!

Good answer! But if we look back

جواب خوبی بود! اما اگر به گذشته نگاه کنیم

and see how transport has changed

و ببینیم که حمل و نقل

in the last 30 years, it makes you

در 30 سال گذشته چگونه تغییر کرده است، شما را متعجب می کند که

wonder what the future holds.

آینده چه چیزی در انتظار شماست.

Yes, we've seen how air travel has

بله، ما دیده ایم که چگونه سفرهای هوایی

become commonplace for

برای

many people.

بسیاری از مردم عادی شده است.

Commonplace means ‘not unusual’.

Commonplace به معنای "غیرعادی نیست".

And there's been the development of

و توسعه

high-speed train travel. But the main

سفر با قطار پرسرعت وجود دارد. اما

priority has been speed – going

اولویت اصلی سرعت بوده است –

faster to make your journeys quicker.

سریع‌تر رفتن برای سریع‌تر کردن سفر.

That's true, and we'll be discussing

این درست است و ما به زودی درباره

some ideas for making transport

ایده هایی برای سریعتر کردن حمل و نقل بحث خواهیم کرد

even faster soon.

.

But let's not waste any time and

اما بیایید زمان و

speed on to today's quiz question.

سرعت را برای سوال مسابقه امروز تلف نکنیم.

Ah yes, time waits for no one, not

آه بله، زمان منتظر هیچکس نیست،

even you, Neil.

حتی تو، نیل.

So, can you answer this question?

بنابراین، می توانید به این سوال پاسخ دهید؟

According to Guinness World Records,

طبق رکوردهای جهانی گینس،

in which country has the fastest

سریع ترین قطار تاریخ در کدام کشور

ever train been recorded?

ثبت شده است؟

Is it in… a) China, b) Japan, or,

آیا در ... الف) چین، ب) ژاپن، یا

c) France?

ج) فرانسه؟

All these countries have fast

همه این کشورها قطارهای سریع دارند،

trains but I've heard that Chinese

اما من شنیده ام که

trains go particularly fast. So, I'm going

قطارهای چینی به ویژه سریع حرکت می کنند. بنابراین، من می خواهم

to say a) China.

بگویم الف) چین.

Well, you'll have to wait until the

خوب، باید تا

end of the programme to see if

پایان برنامه صبر کنید تا ببینید

you're right.

درست می گویید یا خیر.

But let's talk more now about the

اما بیایید اکنون در مورد

future of transport.

آینده حمل و نقل بیشتر صحبت کنیم.

One development we hear much

یکی از پیشرفت هایی که

about is automation.

در مورد آن زیاد می شنویم، اتوماسیون است.

Automation means ‘using

اتوماسیون به معنای «استفاده از

machines to do work that humans

ماشین‌ها برای انجام کارهایی است که

normally do’ and in terms of

معمولاً انسان‌ها انجام می‌دهند» و از نظر

transport this means driverless

حمل و نقل این به معنای

vehicles.

وسایل نقلیه بدون راننده است.

It won't be too long before we

زمان زیادی نمی گذرد که ما

become the passenger in a

مسافر یک

driverless car.

ماشین بدون راننده می شویم.

Scary! And the French train

ترسناک! و

engineering company, Alstom, is

شرکت مهندسی قطار فرانسوی، آلستوم،

planning to test automated freight

در نظر دارد قطارهای باری خودکار را در

trains later this year.

اواخر سال جاری آزمایش کند.

The automated train prototype can

نمونه اولیه قطار خودکار می تواند

travel for about 100 kilometres

حدود 100 کیلومتر را

without driver intervention.

بدون دخالت راننده طی کند.

A prototype is the first version of

نمونه اولیه اولین نسخه

something which can be tested

چیزی است که می تواند

before it is produced in large

قبل از تولید در

quantities.

مقادیر زیاد آزمایش شود.

Of course, some trains are already

البته، برخی از قطارها در حال حاضر

driven by computers but there's

توسط رایانه ها رانده می شوند، اما

an exciting plan to develop a form

یک طرح هیجان انگیز برای توسعه

of driverless vehicle that could

نوعی وسیله نقلیه بدون راننده وجود دارد که می تواند

move you around at 1,123

شما را با سرعت 1123

kilometres per hour.

کیلومتر در ساعت حرکت دهد.

Come on, Neil. That sounds a bit

بیا نیل. این کمی

far-fetched – like flying cars that

دور از ذهن به نظر می رسد - مانند ماشین های پرنده ای که

we see in sci-fi movies – it's

در فیلم های علمی تخیلی می بینیم -

difficult to believe because

باورش سخت است زیرا

it's unlikely to happen.

بعید است که اتفاق بیفتد.

Well, you say that but it's already

خوب، شما این را می گویید اما در حال حاضر

being tested in Nevada in the

در نوادا در

USA and has a name – Hyperloop One.

ایالات متحده آمریکا در حال آزمایش است و یک نام دارد - Hyperloop One.

Tell me more!

بیشتر بگو!

The idea is, you get loaded into

ایده این است که شما در

a pod then you're pushed through

یک غلاف بارگیری می‌شوید و سپس

a metal tube at high speed, taking

با سرعت بالا از طریق یک لوله فلزی رانده می‌شوید و

you to your destination in minutes

شما را در عرض چند دقیقه به مقصد می‌رساند

rather than hours.

تا چند ساعت.

Anita Sengupta is the lead systems

آنیتا سنگوپتا، مهندس ارشد سیستم‌ها است

engineer and says there's nothing

و می‌گوید هیچ چیز

scary about it…

ترسناکی در مورد آن وجود ندارد...

The Hyperloop is a maglev train

Hyperloop یک قطار مگلو

in a vacuum system – or in a vacuum

در یک سیستم خلاء است - یا در یک

tube – and so you can also think of

لوله خلاء - و بنابراین شما همچنین می‌توانید

it as an aircraft flying at 200,000 feet

آن را مانند هواپیمایی در نظر بگیرید که در ارتفاع 200000 فوتی پرواز می‌کند

so people don't have any issue flying

تا مردم انجام ندهند. در پرواز با هواپیما مشکلی ندارند

in aeroplanes and people don't have

و مردم

any issue going in maglev trains.

با قطارهای مگلو مشکلی ندارند.

This is simply combining the two

این به سادگی ترکیب این دو است

and allows you to be more

و به شما امکان می دهد

energy efficient.

انرژی کارآمدتری داشته باشید.

So, Anita Sengupta explained the

بنابراین، آنیتا سنگوپتا

type of technology the Hyperloop used.

نوع فناوری استفاده شده توسط Hyperloop را توضیح داد.

First she mentioned maglev – that's

او ابتدا به maglev اشاره کرد - این

a short way of saying magnetic levitation.

روش کوتاهی برای گفتن شناور مغناطیسی است.

It's when trains travel on magnetic

این زمانی است که قطارها

track rather than conventional rails.

به جای ریل های معمولی روی ریل مغناطیسی حرکت می کنند.

And then she mentioned a vacuum

و سپس به یک سیستم خلاء اشاره کرد

system - a vacuum is a space that

- خلاء فضایی است که

has had all the air and any other

تمام هوا و هر

gases removed from it.

گاز دیگری از آن خارج شده است.

So the tube these pods travel in have

بنابراین لوله ای که این غلاف ها در آن حرکت می کنند

no air in so there's no resistance.

هوا در آن وجود ندارد بنابراین هیچ مقاومتی وجود ندارد.

And these technologies are more

و این فناوری ها

efficient and they save energy.

کارآمدتر هستند و در مصرف انرژی صرفه جویی می کنند.

Which is a good thing.

که چیز خوبی است. به

This sounds like a great way to

نظر می رسد این یک راه عالی برای

travel but will it take off?

سفر است، اما آیا آن را راه اندازی خواهد کرد؟

Well, BBC technology correspondent

خب،

Rory Cellan-Jones isn't so sure.

روری سلان جونز، خبرنگار فناوری بی‌بی‌سی چندان مطمئن نیست.

He thinks it will be quite challenging

او فکر می‌کند که

to convince governments to allow

متقاعد کردن دولت‌ها به

long metal tubes to be built on or

ساخت لوله‌های فلزی بلند روی یا

below ground.

زیر زمین بسیار چالش برانگیز خواهد بود.

But we have to try these new

اما ما باید این

technologies, Rob.

فناوری های جدید را امتحان کنیم، راب.

If we didn't, we'd still be travelling

اگر این کار را نمی‌کردیم، باز هم سوار

around on horse and cart!

بر اسب و گاری می‌رفتیم!

A good point, Neil – and we wouldn't

یک نکته خوب، نیل – و ما نمی

have been able to travel at the great

توانستیم با سرعت فوق العاده ای که

speeds mentioned in today's question.

در سوال امروز ذکر شد، حرکت کنیم.

Now, earlier I asked you, according to

حالا، قبلاً از شما پرسیدم، طبق

Guinness World Records, in which

رکوردهای جهانی گینس،

country has the fastest ever train

سریعترین قطار تا به حال در کدام کشور

travelled?

سفر کرده است؟

Is it in…a) China, b) Japan, or

آیا در ... الف) چین، ب) ژاپن، یا

c) France?

ج) فرانسه؟

And I said a) China.

و گفتم الف) چین.

And you were wrong, Neil.

و تو اشتباه کردی نیل.

China does have some very

چین

fast trains.

قطارهای بسیار سریعی دارد.

But the fastest recorded train was a

اما سریع‌ترین قطار ثبت‌شده یک

maglev from the Central Japan

ماگلو از

Railway Company, which ran on a

شرکت راه‌آهن مرکزی ژاپن بود که در

test track at a speed of 603

مسیر آزمایشی با سرعت 603

kilometres per hour.

کیلومتر در ساعت حرکت کرد.

Now that would make my

حالا که رفت

commute to work very quick!

و آمد من به محل کار بسیار سریع است!

OK, shall we recap some of the

خوب، آیا می‌خواهیم برخی از

vocabulary we've heard today?

واژگانی را که امروز شنیده‌ایم مرور کنیم؟

Starting with commonplace.

شروع با معمولی.

Yes. Which means ‘not unusual or often seen’.

آره. که به معنی "غیرعادی نیست یا اغلب دیده می شود".

For example, 'free Wi-Fi in coffee shops

به عنوان مثال، "این روزها وای فای رایگان در کافی شاپ ها

is commonplace these days.'

رایج است."

And very useful it is too!

و بسیار مفید است!

Next we had automation, meaning

بعد ما اتوماسیون را داشتیم، به این معنی که

‘using a machine to do something

"استفاده از ماشین برای انجام کاری

instead of a human.’

به جای انسان." "

'Automation in the car making

اتوماسیون در

industry has led to the loss of

صنعت خودروسازی منجر به از دست دادن

hundreds of jobs.'

صدها شغل شده است."

Of course, when you build a new car

البته، زمانی که یک خودروی جدید می‌سازید،

you need to make a prototype – that's

باید یک نمونه اولیه بسازید – این

the first version of something which

اولین نسخه از چیزی است که

can be tested before it is produced in

می‌توان آن را قبل از تولید در

large quantities.

مقادیر زیاد آزمایش کرد.

'The prototype of a new solar-powered

نمونه اولیه یک دوچرخه جدید با انرژی خورشیدی

bike has been so successful that it's

به قدری موفق بوده که

now going into mass-production.'

اکنون به تولید انبوه می رسد.

Come on, Rob, that sounds a bit

بیا، راب، این کمی

far-fetched – and by that I mean ‘so

دور از ذهن به نظر می رسد - و منظورم از آن "بسیار

unbelievable it's unlikely to happen.’

باورنکردنی است که بعید است اتفاق بیفتد."

Well, something people once thought

خب، چیزی که مردم زمانی دور از ذهن فکر می کردند

far-fetched is now a reality and that's

اکنون یک واقعیت است و آن

maglev – that's short for magnetic

مغناطیسی است - که مختصر معلق و جابجایی مغناطیسی است

levitation and is how some of the

و این است که چگونه برخی از

world's fastest trains travel.

سریع ترین قطارهای جهان سفر می کنند.

Finally, we discussed the word vacuum.

در نهایت کلمه خلاء را مورد بحث قرار دادیم.

It's a space that has had all the air and

این فضایی است که تمام هوا و

other gases removed from

سایر گازها از

it – basically an empty space.

آن حذف شده است - اساساً یک فضای خالی.

'The plan for Virgin's Hyperloop One

طرح Virgin's Hyperloop One این

is to make a maglev even faster by

است که با

putting it in a vacuum tube.'

قرار دادن آن در یک لوله خلاء، Maglev را حتی سریعتر بسازد.

And that brings us to the end of

و این ما را به پایان

today’s 6 Minute English.

6 دقیقه انگلیسی امروز می رساند.

Don’t forget to check out our You Tube,

فراموش نکنید که صفحات یوتیوب،

Facebook, Twitter and Instagram pages,

فیس بوک، توییتر و اینستاگرام ما را بررسی کنید،

and we’ll see you next time. Goodbye.

دفعه بعد شما را خواهیم دید. خداحافظ.

Bye

خداحافظ

Hello. This is 6 Minute English from

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از

BBC Learning English. I’m Neil.

BBC Learning English است. من نیل هستم

And I’m Rob.

و من راب هستم.

From the ancient Roman sea god, Neptune,

از خدای دریای روم باستان، نپتون،

to myths of mermaids, to modern Hollywood

تا اسطوره های پری دریایی، تا

films like Finding Nemo, people throughout

فیلم های مدرن هالیوود مانند Finding Nemo، مردم در طول

history have been fascinated by the idea of

تاریخ مجذوب ایده

living underwater.

زندگی در زیر آب بوده اند.

In this programme, we’ll be hearing about

در این برنامه، ما در مورد

projects to create liveable underwater

پروژه هایی برای ایجاد زیستگاه های زیر آب قابل زندگی

habitats and the challenges they face.

و چالش های پیش روی آنها خواهیم شنید.

We’ll be finding out how realistic it is to

ما متوجه خواهیم شد که چقدر واقع بینانه است که

believe that in a few years we could be

باور کنیم چند سال دیگر می توانیم

eating breakfast whilst watching fish

صبحانه بخوریم در حالی که ماهی ها را

swim outside the kitchen window, before

بیرون از پنجره آشپزخانه شنا می کنند، قبل از اینکه

heading off to work in an office under

برای کار در دفتری در زیر

the ocean...

اقیانوس حرکت کنیم...

…and we’ll be learning some related

... و این کار را انجام خواهیم داد. برخی از

vocabulary as well.

واژگان مرتبط را نیز یاد بگیرید.

But first, it’s time for our quiz question.

اما اول، نوبت به سوال مسابقه ما می رسد.

One of the first adventure stories to fire

یکی از اولین داستان های ماجراجویی که

the public’s imagination about the

تخیل عمومی را در مورد

underwater world was the 1870 novel,

دنیای زیر آب برانگیخت، رمان

Twenty Thousand Leagues Under the Sea.

بیست هزار لیگ زیر دریا در سال 1870 بود.

But who wrote this underwater classic?

اما چه کسی این کلاسیک زیر آب را نوشته است؟

Was it: a) H G Wells?, b) Arthur

آیا این بود: الف) اچ جی ولز؟، ب) آرتور

Conan Doyle?, or c) Jules Verne?

کانن دویل؟، یا ج) ژول ورن؟

I think I know this one, Neil. Wasn’t it,

فکر کنم این یکی رو بلدم نیل. اینطور نبود،

a) H G Wells?

الف) اچ جی ولز؟

OK, Rob, we’ll find out later if you’re right.

باشه، راب، بعداً متوجه خواهیم شد که آیا حق با شماست.

Now, one of the most ambitious designs

اکنون، یکی از بلندپروازانه‌ترین طرح‌ها

for an underwater city is Ocean Spiral,

برای یک شهر زیرآبی، Ocean Spiral است،

a huge transparent globe attached

یک کره‌ی شفاف عظیم که

to the seabed – the solid ground

به بستر دریا چسبیده است - زمین محکمی

which lies deep below the sea level.

که در اعماق سطح دریا قرار دارد.

The top of the globe stands above

بالای کره زمین بالای

the surface of the ocean and

سطح اقیانوس قرار دارد و

running through the centre is a tower

از مرکز عبور می کند، برجی

to add strength, and to provide space

برای افزایش استحکام و فراهم کردن فضایی

for homes, offices and even an

برای خانه ها، ادارات و حتی یک

amusement park for five thousand

پارک تفریحی برای پنج هزار نفر از

underwater residents.

ساکنان زیر آب.

Ocean Spiral has been dreamt up

Ocean Spiral

by the Japanese Shimizu Corporation.

توسط شرکت ژاپنی Shimizu رویایی شده است. در

Here’s Shimizu engineer, Maksaki

اینجا مهندس شیمیزو، ماکساکی

Takeuchi, explaining to BBC World

تاکوچی، به برنامه سرویس جهانی بی بی سی،

Service programme, CrowdScience,

CrowdScience،

the motivation behind the idea:

انگیزه پشت این ایده را توضیح می دهد:

At the moment the world is facing a

در حال حاضر جهان با

lot of serious problems regarding food,

مشکلات جدی زیادی در مورد غذا،

energy, water, natural resources...

انرژی، آب، منابع طبیعی ...

however, we are trying to solve the

تلاش برای حل

issues just by using our land.

مسائل فقط با استفاده از زمین.

Our idea is to connect the sea surface

ایده ما این است که سطح دریا

and the deep sea vertically and that way

و اعماق دریا را به صورت عمودی به هم متصل کنیم و به این ترتیب

we believe that we can utilise the

معتقدیم که می‌توانیم از

capability of the deep sea and that’s the

قابلیت اعماق دریا استفاده کنیم و

purpose of this whole project.

هدف کل این پروژه همین است.

The effects of human activity on the

اثرات فعالیت های انسانی بر روی

land have led some to look to the oceans

زمین باعث شده است که برخی به دنبال

for natural resources - naturally existing

منابع طبیعی به اقیانوس ها باشند - چیزهایی که به طور طبیعی وجود دارند

things such as minerals, oil, coal and

مانند مواد معدنی، نفت، زغال سنگ و

other energy sources that can be

سایر منابع انرژی که می توانند

used by people.

توسط مردم استفاده شوند.

This search deep underwater is

این جستجو در اعماق زیر آب به صورت

happening vertically - at a ninety

عمودی انجام می شود - در

degree angle straight up or down

زاویه نود درجه مستقیماً به سمت بالا یا پایین

from the ground, as opposed to

از زمین، بر خلاف

horizontally, or flat across the

افقی یا صاف در

Earth’s surface.

سطح زمین.

But as yet, Shimizu Corporation’s plans

اما هنوز، برنامه‌های شرکت شیمیزو

for an underwater city are still in the

برای یک شهر زیر آب هنوز در

planning stages - no part of the project

مراحل برنامه‌ریزی است - هیچ بخشی از پروژه

has yet been built and the total cost

هنوز ساخته نشده است و تصور می‌شود کل هزینه آن

is thought to exceed 26 billion dollars.

بیش از 26 میلیارد دلار باشد.

In fact, the longest anyone has spent

در واقع، طولانی ترین عمری که هر کسی در

living under the sea is only 73 days.

زیر دریا سپری کرده است تنها 73 روز است.

That record was set by Roger Garcia,

این رکورد توسط راجر گارسیا،

ex-military diver and head of The

غواص نظامی سابق و رئیس The

Aquarius, currently the world’s only

Aquarius که در حال حاضر تنها

underwater research station.

ایستگاه تحقیقاتی زیر آب در جهان است، ثبت شد.

Here’s Roger Garcia, explaining to

در اینجا راجر گارسیا، به

BBC World Service programme,

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی،

CrowdScience, what happens to the

CrowdScience، توضیح می‌دهد که

human body after living underwater

پس از مدت‌ها زندگی در زیر آب چه اتفاقی برای بدن انسان می‌افتد

for so long:

:

Perhaps a change in their voice, not

شاید تغییر در صدای آنها، نه

much ‘cos we’re not very deep, that’s

زیاد، زیرا ما خیلی عمیق نیستیم، به این دلیل است که

because the air becomes denser.

هوا متراکم‌تر می‌شود. . اما از نظر

Physiologically, the most important thing

فیزیولوژیکی، مهم ترین چیز این

though, is that since you are, in this case,

است که از آنجایی که در این مورد،

at two and a half times atmospheric

در فشار اتمسفر دو و نیم برابر هستید،

pressure you do take on more inner gas,

گاز داخلی بیشتری می گیرید،

and, in this case, inside The Aquarius we

و در این مورد، در درون دلو ما

just breathe normal air - you’re gonna

فقط هوای عادی را تنفس می کنیم - شما

take on more nitrogen and depending

نیتروژن بیشتری دریافت خواهید کرد و بسته

on how long you stay in The Aquarius,

به مدت زمانی که در The Aquarius بمانید،

that’s going to incur some sort of

این امر نوعی

decompressed obligation.

تعهد از حالت فشرده را به همراه خواهد داشت.

In addition to engineering challenges,

علاوه بر چالش های مهندسی،

living underwater for long periods of

زندگی طولانی مدت در زیر آب

time also affects the human body.

نیز بر بدن انسان تأثیر می گذارد.

One example is the bends – or

یک مثال خمیدگی یا

decompression sickness, a serious

بیماری رفع فشار است، یک

medical disorder created by nitrogen

اختلال پزشکی جدی که توسط

bubbles in the muscles when returning

حباب های نیتروژن در ماهیچه ها هنگام بازگشت

to the surface of the sea too quickly.

سریع به سطح دریا ایجاد می شود.

The bends, and changes to the voice,

خمیدگی ها و تغییرات در صدا،

are examples of how underwater living

نمونه هایی از این است که چگونه زندگی زیر آب

changes the body

بدن را از نظر

physiologically – relating

فیزیولوژیکی تغییر می دهد - مربوط

to how the bodies of living humans and

به نحوه عملکرد بدن انسان ها و

animals function.

حیوانات زنده.

As divers descend deep below the

همانطور که غواصان به اعماق سطح اقیانوس فرود می آیند،

ocean’s surface, there is an increase in

atmospheric pressure – the normal air

فشار اتمسفر افزایش می یابد - فشار هوای معمولی

pressure within the Earth’s atmosphere.

در جو زمین.

The deeper they dive, the higher

هرچه عمیق‌تر غواصی کنند،

the pressure.

فشار بیشتر می‌شود.

Physiological reactions like the bends are

واکنش‌های فیزیولوژیکی مانند خمیدگی‌ها

caused by divers incorrectly readjusting

ناشی از تنظیم نادرست غواصان

to normal atmospheric pressure.

با فشار معمولی اتمسفر است.

Well, Neil, with so many difficulties, it’s

خوب، نیل، با این همه دشواری، جای

no surprise that H G Wells's fantasy of

تعجب نیست که فانتزی اچ جی ولز از

living under the sea is still science-fiction.

زندگی در زیر دریا هنوز علمی-تخیلی است.

Ah, but are you sure it was H G Wells,

آه، اما مطمئنی که این اچ جی ولز بود،

Rob?

راب؟

In my quiz question I asked you who wrote

در سوال مسابقه من از شما پرسیدم که چه کسی

the classic underwater adventure Twenty

ماجراجویی کلاسیک زیر آب بیست

Thousand Leagues Under the Sea.

هزار لیگ زیر دریا را نوشته است.

Yes, and I said a) H G Wells.

بله و من گفتم الف) اچ جی ولز.

Which was… the wrong answer!

که… جواب اشتباه بود!

It was, in fact, c) Jules Verne, the

این در واقع ج) ژول ورن،

French author who also wrote Around

نویسنده فرانسوی بود که دور

the World in Eighty Days.

دنیا را در هشتاد روز نوشت.

In this programme, we’ve been

در این برنامه،

discussing the challenge of living

چالش زندگی

underwater, going down vertically – at

در زیر آب، پایین رفتن عمودی - با

a 90 degree angle – to the seabed – the

زاویه 90 درجه - به بستر دریا -

solid ground hundreds of metres under

زمین جامد صدها متری زیر

the sea.

Ocean explorers search underwater

دریا را مورد بحث قرار داده ایم.

کاوشگران اقیانوس در زیر آب

for natural resources – useful materials

به دنبال منابع طبیعی می گردند - مواد مفیدی

like coal and oil.

مانند زغال سنگ و نفت.

But they face many physiological

اما آنها با مشکلات فیزیولوژیکی زیادی روبرو هستند

problems – problems relating to how

- مشکلات مربوط به نحوه

the human body functions, such as the

عملکرد بدن انسان، مانند

bends – a painful medical condition

خم شدن - یک وضعیت پزشکی دردناک

caused by returning too quickly to

ناشی از بازگشت سریع به

atmospheric pressure – the Earth’s

فشار اتمسفر -

usual air pressure.

فشار هوای معمول زمین.

That’s all for this programme, but we

این همه برای این برنامه است، اما امیدواریم

hope you’ll be diving back into 6 Minute

English very soon.

خیلی زود به زبان انگلیسی 6 دقیقه ای بازگردید. فعلا خداحافظ

Bye for now!

!

Bye!

خدا حافظ!

Hello and welcome to 6 Minute

سلام و به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید

English. I'm Dan and joining me

. من دن هستم و

today is Neil. Hi, Neil.

نیل امروز به من می پیوندد. سلام نیل

Hi Dan. What’s with the protective

سلام دن.

gear and helmet?

تجهیزات محافظ و کلاه ایمنی چیست؟

I’m just getting ready for the inevitable

من فقط برای ظهور اجتناب ناپذیر

rise of the machines. That’s the takeover

ماشین ها آماده می شوم. این تسلط

of the world by artificial intelligence, or

بر جهان توسط هوش مصنوعی یا

AI, which some people predict will happen.

هوش مصنوعی است که برخی افراد پیش‌بینی می‌کنند این اتفاق خواهد افتاد.

'Inevitable' means 'cannot be avoided or

" اجتناب ناپذیر " به معنای "نمی توان اجتناب کرد یا

stopped'. Rise of the machines? What do

متوقف کرد". ظهور ماشین آلات؟

you mean?

منظورت چیه؟

It’s our topic in this 6 Minute English.

موضوع ما در این 6 دقیقه انگلیسی است.

We’ll be talking about that, giving you

ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد و

six related pieces of vocabulary and, of

شش قطعه واژگان مرتبط و

course, our regular quiz question.

البته سوال امتحانی معمولی خود را در اختیار شما قرار خواهیم داد.

That’s the first thing you’ve said that

این اولین چیزی است که شما گفتید که

makes any sense. What’s the question?

منطقی است. سوال چیست؟

The word ‘robot’ as we use it today was first

کلمه "ربات" همانطور که امروز استفاده می کنیم برای اولین بار

used in a 1920’s Czech play ‘Rossum’s Universal

در نمایشنامه چک در سال 1920 "Rossum's Universal

Robots’. But before this, what was its

Robots" استفاده شد. اما قبل از این، معنای اصلی آن چه بود

original meaning:

:

a) forced labour, b) metal man, or

الف) کار اجباری، ب) انسان فلزی، یا

c) heartless thing?

ج) چیز بی عاطفه؟

I will go for a) forced labour.

من برای الف) کار اجباری خواهم رفت. بعداً در برنامه

We’ll find out if you were right or not

متوجه خواهیم شد که آیا حق با شما بود یا نه

later in the show.

.

OK Dan. Tell me what’s going on.

باشه دن به من بگو چه خبر است.

I saw a news article written by BBC

من یک مقاله خبری را دیدم که توسط

technology correspondent Rory

خبرنگار فناوری بی‌بی‌سی، روری

Cellan-Jones about the recent CES

سلان جونز، درباره

technology show in Las Vegas.

نمایشگاه اخیر فناوری CES در لاس وگاس نوشته شده بود.

He interviewed David Hanson, founder

او با دیوید هنسون، بنیانگذار

of Hanson Robotics, who said it was his

Hanson Robotics مصاحبه کرد، که گفت این

ambition to achieve an AI that can beat

جاه طلبی او دستیابی به هوش مصنوعی است که بتواند

humans at any intellectual task.

انسان ها را در هر کار فکری شکست دهد.

Surely, it’s a good thing! Better AI and

مطمئناً چیز خوبی است! هوش مصنوعی و

robotics could take over many of the

رباتیک بهتر می‌توانند بسیاری از

jobs that we don’t want to do, or that

مشاغلی را که ما نمی‌خواهیم انجام دهیم، یا

are so important to get 100% right…

برای انجام 100 درصد درستی آن‌ها بسیار مهم هستند،

like air traffic control.

مانند کنترل ترافیک هوایی، به عهده بگیرند.

We’d never have another plane crash.

ما هرگز سقوط هواپیمای دیگری نخواهیم داشت.

It would be infallible because it

خطاناپذیر خواهد بود زیرا

would be so clever.

بسیار هوشمندانه خواهد بود.

'Infallible' means 'never failing'.

«معصوم» به معنای «شکست ناپذیر» است.

And that’s what bothers me.

و این چیزی است که مرا آزار می دهد.

What happens when its intelligence

چه اتفاقی می افتد وقتی هوش آن از

surpasses ours? Why should it do

ما پیشی می گیرد؟ چرا باید

what we want it to do?

کاری را که ما می خواهیم انجام دهد؟ سبقت

To surpass something is to do or

گرفتن از چیزی انجام دادن یا

be better than it. Dan, you’ve been

بهتر بودن از آن است. دن، تو

watching too many movies.

فیلم های زیادی تماشا می کنی.

Robots fighting humanity is a

ربات هایی که با انسانیت مبارزه می کنند

popular theme. Guess what… humanity

موضوع محبوبی است. حدس بزنید... انسانیت

often wins. And besides, we would

اغلب برنده می شود. و علاوه بر این، ما

programme the computer to be

کامپیوتر را طوری برنامه ریزی می کنیم که

benevolent.

خیرخواه باشد.

'Benevolent' means 'kind and helpful'.

"خیرخواه" به معنای "مهربان و کمک کننده" است.

But that’s just it, once the intelligence

اما فقط همین است، زمانی که هوش

becomes sentient, or able to think for

حساس شود، یا بتواند

itself, who knows what it will do.

خودش فکر کند، چه کسی می داند چه خواهد کرد. می دانید

We humans are not exactly perfect,

ما انسان ها دقیقاً کامل نیستیم

you know. What happens if it decides

. اگر تصمیم بگیرد

that it is better than us and wants us

که از ما بهتر است و بخواهد ما را

out of the way?

از راه دور کنیم، چه اتفاقی می افتد؟

Don’t worry. Asimov thought of that.

نگران نباش آسیموف به این فکر کرد.

Isaac Asimov was an American

ایزاک آسیموف

science fiction writer who, among

نویسنده آمریکایی علمی تخیلی بود که از

other things, wrote about robots.

جمله در مورد روبات ها می نوشت.

He came up with three laws that

او سه قانون را ارائه کرد که

every robot would have to follow to

هر روباتی باید از آنها پیروی کند تا

stop it from acting against humanity.

از اقدام علیه بشریت جلوگیری کند.

So we’re safe!

پس ما در امانیم!

I’m not so sure. A sentient robot could

من خیلی مطمئن نیستم یک ربات هوشیار می تواند

make up its own mind about how to

در مورد چگونگی

interpret the laws. For example, imagine

تفسیر قوانین تصمیم گیری کند. به عنوان مثال، تصور کنید

if we created an AI system to protect

اگر یک سیستم هوش مصنوعی برای محافظت

all of humanity.

از تمام بشریت ایجاد کنیم.

Well, that’s great! No more war.

خوب، این عالی است! دیگر جنگی نیست.

No more murder. No more fighting.

دیگر خبری از قتل نیست دیگر دعوا نیست.

Do you really think that humans

آیا واقعاً فکر می کنید که انسان ها

can stop fighting? What if the AI decides

می توانند دست از جنگیدن بردارند؟ اگر هوش مصنوعی تصمیم بگیرد

that the only way to stop us from hurting

که تنها راه جلوگیری از آسیب رساندن به

ourselves and each other is to control

خود و یکدیگر این است که

everything we do, so it takes over to

هر کاری را که انجام می‌دهیم کنترل کند، پس از

protect us. Then we would lose our

ما محافظت می‌کند. آن وقت ما

freedom to a thing that we created

آزادی خود را در برابر چیزی که خودمان خلق کرده ایم

that is infallible and more intelligent

که خطاناپذیرتر و باهوش تر

than we are! That’s the end, Neil!

از ماست از دست می دهیم! این پایان است، نیل!

I think that’s a little far-fetched, which

من فکر می کنم که کمی دور از ذهن است، که به

means difficult to believe.

معنای دشوار است.

I’m sure others don’t think that way.

مطمئنم دیگران اینطور فکر نمی کنند.

OK. Let’s hear what the Learning

خوب. بیایید بشنویم که

English team say when I ask them

تیم یادگیری انگلیسی چه می گویند وقتی از آنها می پرسم که

if they are worried that AI and robots

آیا نگران هستند که هوش مصنوعی و روبات ها

could take over the world.

بتوانند جهان را تسخیر کنند.

Well, it’s possible, but unlikely.

خوب، ممکن است، اما بعید است.

There will come a point where our

زمانی فرا می رسد که

technology will be limited – probably

فناوری ما محدود می شود - احتمالاً

before real AI is achieved.

قبل از دستیابی به هوش مصنوعی واقعی.

Never in a million years. First of all,

صد سال سیاه. اول از همه،

we’d programme them so that they

ما آن‌ها را طوری برنامه‌ریزی می‌کردیم که

couldn’t, and secondly we’d beat

نتوانند، و ثانیاً

them anyway. Haven’t you ever

به هر حال آنها را شکست می‌دادیم. تا حالا

seen a movie?

فیلم ندیدی؟

I totally think it could happen.

من کاملا فکر می کنم ممکن است اتفاق بیفتد.

We only have to make a robot

ما فقط باید رباتی بسازیم

that’s smart enough to start

که آنقدر باهوش باشد که بتواند

thinking for itself. After that, who

خودش فکر کند. پس از آن، چه کسی

knows what it might do.

می داند که چه کاری ممکن است انجام دهد.

A mixed bag of opinions there, Dan.

مجموعه ای از نظرات وجود دارد، دن. به

It seems you aren’t alone.

نظر می رسد شما تنها نیستید

Nope. But I don’t exactly have

جواب منفی. اما من دقیقاً

an army of support either. I guess

ارتش پشتیبانی هم ندارم. من حدس می زنم که

we’ll just have to wait and see.

ما فقط باید صبر کنیم و ببینیم.

Speak for yourself. I’ve waited

برای خودت صحبت کن من

long enough – for our quiz question

به اندازه کافی منتظر ماندم - برای سوال مسابقه ما که

that is.

این است.

Oh yeah! I asked you what the

اوه بله! من از شما پرسیدم که

original meaning of the word ‘robot’

معنای اصلی کلمه "ربات"

was before it was used in its

قبل از استفاده به

modern form:

شکل امروزی آن چه بود:

a) forced labour, b) metal man, or

الف) کار اجباری، ب) انسان فلزی، یا

c) heartless thing?

ج) چیز بی عاطفه؟

And I said a) forced labour.

و گفتم الف) کار اجباری.

And you were… right!

و تو حق داشتی... اونوقت یه

Shall we take a look at the

نگاهی به واژگان بیندازیم

vocabulary then?

؟

OK. First we had inevitable.

خوب. اول ما اجتناب ناپذیر بود.

If something is inevitable then it

اگر چیزی اجتناب ناپذیر است،

cannot be avoided or stopped.

نمی توان از آن اجتناب کرد یا متوقف کرد.

Can you think of something

آیا می توانی به چیزی

inevitable, Neil?

اجتناب ناپذیر فکر کنی، نیل؟

It is inevitable that one day the

این اجتناب ناپذیر است که روزی

Sun will stop burning. Then we had

خورشید از سوختن باز خواهد ماند. بعد ما

infallible, which means never failing.

معصوم داشتیم یعنی هرگز شکست نخوردن.

Give us an example, Dan.

برای ما مثال بزن دن

The vaccine for smallpox is infallible.

واکسن آبله خطا ناپذیر است.

The natural spread of that disease

گسترش طبیعی آن بیماری

has been completely stopped.

کاملاً متوقف شده است.

After that was 'surpasses'.

پس از آن "پیشرفت" بود.

If something surpasses something

اگر چیزی از چیز دیگری پیشی بگیرد،

else then it becomes better than it.

بهتر از آن می شود.

Many parents across the world hope

بسیاری از والدین در سراسر جهان امیدوارند

that their children will surpass them

که فرزندانشان

in wealth, status or achievement.

از نظر ثروت، موقعیت یا موفقیت از آنها پیشی بگیرند.

After that we heard benevolent, which

بعد از آن خیرخواهی شنیدیم که به

means kind and helpful. Name a person

معنای مهربان و کمک کننده است. یک نفر را که

famous for being benevolent, Dan.

به نیکوکاری معروف است، دان نام ببرید.

Father Christmas is a benevolent

کریسمس پدر یک شخصیت خیرخواه است

character.

.

After that we heard sentient.

پس از آن ما احساسی شنیدیم.

If something is sentient, it is able

اگر چیزی حساس باشد، می تواند

to think for itself.

خودش فکر کند.

Indeed. Many people wonder about

در واقع. بسیاری از مردم در مورد

the possibility of sentient life on

امکان وجود حیات در

other planets. Finally, we heard

سیارات دیگر تعجب می کنند. در نهایت، ما

far-fetched, which means difficult

دور از ذهن شنیدیم، که به معنای دشوار است

to believe. Like that far-fetched

. مثل آن داستان دور از ذهنی که

story you told me the other day

روز پیش

about being late because of a

در مورد دیر آمدن به خاطر

dragon, Dan.

اژدها به من گفتی، دن.

I swear it was real! It had big sharp

قسم می خورم که واقعی بود! دندان های تیز بزرگی داشت

teeth and everything!

و همه چیز!

Yeah, yeah, yeah. And that’s the end

آره، آره، آره و این پایان

of this 6 Minute English. Don’t forget

این 6 دقیقه انگلیسی است. فراموش نکنید

to check out our Facebook, Twitter,

که صفحات فیس بوک، توییتر

and YouTube pages.

و یوتیوب ما را بررسی کنید.

See you next time!

بعدا می بینمت!

Bye!

Bye.

خدا حافظ!

خدا حافظ.

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I’m Neil.

من نیل هستم

And I’m Sam.

و من سام هستم

Are you feeling well, Sam?

حالت خوبه سام؟

No headache or sore throat?

بدون سردرد یا گلودرد؟

No, I feel fine, thanks, Neil.

نه، من احساس خوبی دارم، متشکرم، نیل.

Why do you ask?

چرا می پرسی؟

Well, I’ve been reading some

خوب، من در حال خواندن چند

inspirational stories about the

داستان الهام بخش درباره

doctors and nurses

پزشکان و پرستاران در حال

fighting Covid. When I was a boy, I

مبارزه با کووید هستم. وقتی پسر بودم

always dreamed of becoming a doctor.

همیشه آرزو داشتم دکتر شوم.

Ah, I see. Have you ever been in

آه، می بینم. آیا تا به حال در بیمارستان بستری شده اید

hospital?

؟

Yes, I have, and I remember the

بله، دارم، و

nurse’s bedside manner – you

رفتار پرستار در کنار تخت را به خاطر می آورم - می

know, the kind and caring way

دانید، روش مهربان و مراقبتی

that doctors and nurses

که پزشکان و پرستاران با

treat people who are ill.

افراد بیمار رفتار می کنند.

Nowadays more and more of the

امروزه بیشتر و بیشتر

jobs that humans do are being carried

کارهایی که انسان انجام می دهد

out by machines. But I doubt that a

توسط ماشین ها انجام می شود. اما من شک دارم که

doctor’s bedside manner could easily

روش کنار تخت یک دکتر به راحتی

be replaced by a robot.

با یک ربات جایگزین شود.

In this programme, we’ll be discussing

در این برنامه، ما در مورد

whether the revolution in artificial

اینکه آیا انقلاب در

intelligence, often shortened to ‘AI’,

هوش مصنوعی، که اغلب به "AI" خلاصه می شود،

could replace human doctors

می تواند جایگزین پزشکان

and nurses.

و پرستاران انسانی شود، بحث خواهیم کرد.

We’ll be asking: can you imagine a

ما خواهیم پرسید: آیا می توانید

future without doctors?

آینده ای را بدون پزشک تصور کنید؟

In fact, machines are already doing

در واقع، ماشین‌ها در حال حاضر

some of the jobs traditionally done

برخی از کارهایی را که به طور سنتی

by doctors - scanning people’s

توسط پزشکان انجام می‌شد انجام می‌دهند - برای مثال، اسکن

bodies to detect skin cancer,

بدن افراد برای تشخیص سرطان پوست

for example.

.

Yes, that’s true, Sam, and it links to

بله، این درست است، سام، و به

my quiz question which is about

سوال مسابقه من که در مورد

human skin. It’s a well-known fact that

پوست انسان است، مرتبط است. این یک واقعیت شناخته شده است که

skin is the human body’s largest

پوست بزرگترین اندام بدن انسان است

organ – but how much skin does the

- اما یک

average adult have? Is it:

فرد بالغ متوسط ​​چقدر پوست دارد؟ آیا این:

a) 2 square metres?,

الف) 2 متر مربع؟،

b) 3 square metres? or

ب) 3 متر مربع؟ یا

c) 4 square metres?

ج) 4 متر مربع؟

Of course our skin gets loose as

البته با افزایش سن پوست ما شل می شود،

we age but I can’t believe there’s

اما من نمی توانم باور کنم که

3 square metres of it!

3 متر مربع از آن وجود داشته باشد!

I’ll say the answer is

من می گویم پاسخ

a) 2 square metres.

الف) 2 متر مربع است.

OK, we’ll find out if that’s correct later.

خوب، بعداً متوجه خواهیم شد که آیا این درست است.

Every year in the UK over 5 million

سالانه بیش از 5 میلیون نفر در بریتانیا

people are treated for skin cancer.

به دلیل سرطان پوست تحت درمان قرار می گیرند.

Catch it early and your chances

زودتر آن را بگیرید و شانس

of survival are increased.

زنده ماندن شما افزایش می یابد.

Usually a skin specialist, or

معمولا یک متخصص پوست یا

dermatologist, will examine your skin

متخصص پوست، پوست شما را

using a handheld microscope.

با استفاده از میکروسکوپ دستی معاینه می کند.

But in 2017, a team of researchers

اما در سال 2017، تیمی از محققان

at Stanford Medical School made

دانشکده پزشکی استنفورد

an exciting announcement.

اعلامیه هیجان انگیزی دادند. دانیل ساسکیند،

Here’s Oxford University researcher

محقق دانشگاه آکسفورد، به

Daniel Susskind, telling BBC World

Service programme, The Big Idea, what

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی، ایده بزرگ، می‌گوید که

the medics at Stanford had invented:

پزشکان استنفورد چه چیزی اختراع کرده بودند:

A team of researchers at Stamford

تیمی از محققان در استمفورد

last year announced the development

سال گذشته توسعه سیستمی را اعلام کردند

of a system that, if you give it a photo

که اگر عکسی

of a freckle it can tell you as accurately

از کک و مک به آن بدهید. می تواند به اندازه

as twenty-one leading dermatologists

بیست و یک متخصص پوست برجسته به شما بگوید

whether or not that freckle is cancerous.

که آیا این کک و مک سرطانی است یا خیر.

The Stanford medical team had

تیم پزشکی استنفورد

invented an AI system to analyse

یک سیستم هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل

freckles – small brown spots

کک و مک اختراع کرده بود - لکه های قهوه ای کوچکی که

found on people’s

روی

skin, especially on pale skin.

پوست افراد، به ویژه روی پوست رنگ پریده، یافت می شود.

As it turned out, the AI programme was

همانطور که مشخص شد، برنامه هوش مصنوعی

better than human doctors at

بهتر از پزشکان انسان در

telling whether a freckle was harmless

تشخیص بی ضرر بودن

or cancerous – connected to some

یا سرطانی بودن کک و مک - مرتبط با

type of cancer.

نوعی از سرطان بود.

So, it seems that artificial intelligence

بنابراین، به نظر می‌رسد که هوش مصنوعی در

is already replacing humans when

حال حاضر جایگزین انسان‌ها

it comes to detecting

در تشخیص

cancer – and doing

سرطان شده است - و

a better job of it.

کار بهتری از آن انجام می‌دهد.

But Daniel Susskind isn’t convinced.

اما دانیل ساسکیند قانع نشده است.

One reason is that AI systems still

یکی از دلایل این است که سیستم‌های هوش مصنوعی همچنان به

need humans to programme

انسان‌ها نیاز دارند تا

them – and as it turns out, knowing

آنها را برنامه‌ریزی کنند – و همانطور که مشخص است، دانستن اینکه

exactly how doctors detect

پزشکان دقیقاً چگونه بیماری را تشخیص می‌دهند، همچنان

illness remains

something of a mystery.

یک راز باقی می‌ماند.

Here’s Daniel Susskind again in

دانیل ساسکیند دوباره در

conversation with BBC World

گفتگو با

Service programme, The Big Idea:

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی، ایده بزرگ:

If you ask a doctor how it is they

اگر از یک پزشک بپرسید که چگونه

make a diagnosis, they might be

تشخیص می‌دهد، ممکن است

able to point you to particularly

بتواند شما را به

revealing parts of a reference book

بخش‌های آشکارکننده‌ای از یک کتاب مرجع راهنمایی کند

or give you a few rules of thumb,

یا چند قانون به شما بدهد. به طور کلی،

but ultimately they’d struggle…

اما در نهایت آنها تلاش می کنند ...

they’d say again it requires

آنها دوباره می گویند که این نیاز به

things like creativity and judgment,

چیزهایی مانند خلاقیت و قضاوت دارد،

and these things are very difficult to

و بیان این چیزها بسیار دشوار است

articulate – and so traditionally it’s

- و به طور سنتی

been thought very hard to

تصور می شود که

automate – if a human being can’t

خودکار کردن آن بسیار سخت است - اگر یک انسان نتواند

explain how they do these special

توضیح دهید که آنها چگونه این کارهای خاص را انجام می دهند

things, where on earth do we begin

، ما از کجا شروع

in writing instructions for a

به نوشتن دستورالعمل هایی برای

machine to follow?

پیروی یک ماشین کنیم؟ برای

Most doctors find it difficult to

اکثر پزشکان

explain how they make a

توضیح اینکه چگونه

diagnosis – their judgement

تشخیص می دهند دشوار است - قضاوت آنها

about what someone’s

در مورد

particular sickness is, made by

بیماری خاص یک فرد که با

examining them.

معاینه آنها انجام می شود.

Diagnosing someone’s illness is

تشخیص بیماری یک فرد

complicated but there are some

پیچیده است، اما برخی از

rules of thumb. A rule of thumb is

قوانین سرانگشتی وجود دارد. یک قانون سرانگشتی

a practical but approximate way

روشی عملی اما تقریبی

of doing something.

برای انجام کاری است.

For example, when cooking, a good

به عنوان مثال، هنگام پخت و پز، یک

rule of thumb is two portions of

قانون خوب دو قسمت

water to one portion of rice.

آب به یک سهم برنج است.

Exactly. And because identifying

دقیقا. و از آنجایی که تشخیص

sickness is so difficult, Daniel

بیماری بسیار دشوار است، دانیل

says “where on earth do we

می‌گوید: «از کجای زمین

begin writing instructions for a

شروع به نوشتن دستورالعمل‌های یک

machine?” We use phrases like

ماشین کنیم؟» ما از عباراتی مانند

where, how or what on earth to show

کجا، چگونه یا چه چیزی برای نشان دادن

feelings like anger, surprise

احساساتی مانند عصبانیت، تعجب

or disbelief.

یا ناباوری استفاده می کنیم.

I might show surprise by asking

من ممکن است با پرسیدن از

Sam, ‘how on earth did you know

سام تعجب کنم، «چطور می‌دانی

the answer to that?’

پاسخ آن را می‌دانی؟»

Ha ha! I guess you’re talking about

ها ها! من حدس می زنم در مورد

your quiz question, Neil? And

سوال مسابقه خود صحبت می کنید، نیل؟ و

you needn’t be so

لازم نیست خیلی

surprised – I’m naturally brainy!

تعجب کنید - من طبیعتاً مغزم!

Of course you are. In my quiz

معلومه که تو هستی. در سوال مسابقه ام

question, I asked Sam how

، از سام پرسیدم که

much skin there is

on an adult human body.

بدن یک انسان بالغ چقدر پوست دارد؟

And I said it was a) 2 square

و من گفتم الف) 2 متر مربع است

metres.

.

Which was… the correct answer!

که… جواب صحیح بود!

With your brains, I think you’d make

با مغزت، فکر می‌کنم

a good doctor, Sam, and I’m sure

دکتر خوبی می‌شوی، سام، و مطمئنم که رفتار

you’d have a good bedside

خوبی هم در کنار تخت خواهی داشت

manner too.

.

You mean, the kind and caring way

منظور شما رفتار مهربانانه و دلسوزانه

that doctors and nurses treat

پزشکان و پرستاران با

their patients.

بیماران است.

OK, let’s recap the rest of the

خوب، بیایید بقیه

vocabulary, starting with freckle – a

واژگان را مرور کنیم، با کک و مک شروع کنیم - یک

small brown spot

لکه قهوه ای کوچک

on someone’s skin.

روی پوست کسی.

Freckles are usually harmless, but

کک و مک ها معمولاً بی ضرر هستند، اما

some skin spots can be

برخی از لکه های پوستی می توانند

cancerous – connected to cancer.

سرطانی باشند – مرتبط با سرطان.

A doctor’s diagnosis is their

تشخیص پزشک،

judgement about what someone’s

قضاوت او در مورد

particular sickness

بیماری

or disease is.

یا بیماری خاص یک فرد است.

A rule of thumb is a useful but

قانون سرانگشتی روشی مفید اما

approximate way of doing or

تقریبی برای انجام یا

measuring something.

اندازه‌گیری چیزی است.

And finally, we use phrases

و در نهایت از عباراتی

like, 'where on earth..?'

مانند "کجای زمین...؟" استفاده می کنیم.

as a way to show emotions

به عنوان راهی برای نشان دادن احساساتی

like anger, surprise or disbelief.

مانند خشم، تعجب یا ناباوری.

That’s all for this programme

تمام اینها برای این برنامه است،

but join us for the next edition

اما برای ویرایش بعدی

of 6 Minute English

6 دقیقه انگلیسی به ما بپیوندید

when we’ll discuss another

تا در مورد

trending topic

موضوع پرطرفدار دیگری

and the related vocabulary.

و واژگان مربوطه بحث کنیم.

Why on earth would you miss it?

چرا دلت برایش تنگ می شود؟

Goodbye for now!

فعلا خدانگهدار!

Goodbye!

خداحافظ!

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I’m Neil.

من نیل هستم

And I’m Rob.

و من راب هستم.

From the bubonic plague to

از طاعون بوبونیک گرفته تا

cholera and tuberculosis, disease

وبا و سل، بیماری ها

and pandemics have changed the

و همه گیری ها

way cities have been built.

روش ساخت شهرها را تغییر داده است.

For example, buildings in 19th century Paris

به عنوان مثال، ساختمان‌های پاریس قرن نوزدهم

were designed with large, high-up windows

با پنجره‌های بزرگ و مرتفع طراحی شدند

to allow plenty of sunlight.

تا نور خورشید زیاد باشد.

They were supposed to stop

قرار بود جلوی

the spread of tuberculosis.

گسترش سل را بگیرند.

Coronavirus has been no different.

کرونا فرقی نکرده است.

In lockdown, cities from Rio to Barcelona

در قرنطینه، شهرهایی از ریو تا بارسلونا

were transformed as wildlife and birdsong

تغییر شکل دادند، زیرا حیات وحش و آواز پرندگان

replaced the noise of taxi horns

جایگزین صدای بوق تاکسی

and traffic. And with no car pollution,

و ترافیک شد. و بدون آلودگی خودرو،

you could even see the stars at night!

حتی می توانید ستاره ها را در شب ببینید!

In this programme, we’ll be asking if cities

در این برنامه، ما می‌پرسیم که آیا شهرها

after lockdown will ever be the same

پس از قرنطینه مجدداً مشابه خواهند بود یا خیر

again – and if we want them to be.

- و آیا می‌خواهیم که چنین باشند.

We’ll be hearing some ideas from

ما ایده هایی را از

different cities around the world.

شهرهای مختلف جهان خواهیم شنید.

And, of course, we’ll be learning

و، البته، ما

some new vocabulary along the way.

در طول مسیر واژگان جدیدی را یاد خواهیم گرفت.

One of the cities most affected by

یکی از شهرهایی که بیشتر تحت تأثیر

Covid-19 was Mumbai in India –

کووید-19 قرار گرفت بمبئی در هند بود -

but approximately how many people

اما تقریباً چند نفر تحت

were affected? What’s the estimated

تأثیر قرار گرفتند؟ جمعیت تخمینی بمبئی چقدر است

population of Mumbai?

؟

That’s my quiz question for you today, Rob.

این سوال مسابقه امروز من برای شماست، راب.

Is it: a) 15 million people,

آیا این: الف) 15 میلیون نفر،

b) 20 million people, or

ب) 20 میلیون نفر، یا

c) 25 million people?

ج) 25 میلیون نفر؟

I know Mumbai is an international

می دانم بمبئی یک شهر بزرگ بین المللی است

mega-city, so I’ll say

، بنابراین می گویم

b) 20 million people.

ب) 20 میلیون نفر.

OK, Rob, we’ll find out later if

خوب، راب، بعداً خواهیم فهمید که آیا

that’s right.

درست است یا خیر.

Now, Beatriz Colomina is a professor

اکنون بئاتریز کولومینا استاد

of architecture at Princeton University

معماری در دانشگاه پرینستون

in the United States. She’s spent years

در ایالات متحده است. او سال ها را صرف

researching the relationship between

تحقیق در مورد رابطه بین

cities and disease. Here she is talking

شهرها و بیماری کرده است. او در اینجا

with Kavita Puri, presenter of BBC

با کاویتا پوری، مجری

World Service programme, The Inquiry:

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی، «پرسش:

Take tuberculosis. Unlike

سل بگیر» صحبت می‌کند. برخلاف

cholera, which

بیماری وبا که

was eliminated in London by

در لندن با

re-designing the sewage system

طراحی مجدد سیستم فاضلاب

in the 1850s, TB was airborne.

در دهه 1850 از بین رفت، سل در هوا منتقل می شد.

It became a real problem with

the rise of the industrial cities, the

metropolis, before an antibiotic

قبل از اینکه یک آنتی بیوتیک موثر واقع شود، با ظهور شهرهای صنعتی، کلان شهرها، به یک مشکل واقعی تبدیل شد

was effective.

.

One in seven people on the

از هر هفت نفر روی

planet had TB, but in dense cities

کره زمین، یک نفر مبتلا به سل بود، اما در شهرهای متراکم

like Paris, it was one in three. Closely

مانند پاریس، این بیماری از هر سه نفر یک نفر بود.

packed tenements meant the disease

خانه‌های بسته به این معنی بود که بیماری

spread like wildfire and architects

مانند آتش‌سوزی گسترش می‌یابد و معماران

and planning experts responded.

و کارشناسان برنامه‌ریزی پاسخ دادند.

Some diseases, like cholera, could

برخی از بیماری‌ها مانند وبا را می‌توان

be prevented by redesigning cities

با طراحی مجدد شهرها

to improve hygiene, like the waste

برای بهبود بهداشت، مانند

water sewers in 19th century London.

فاضلاب‌های فاضلاب در لندن قرن نوزدهم، پیشگیری کرد.

But the problem with tuberculosis, or

اما مشکل سل یا

TB for short, was that the disease is

به اختصار سل این بود که این بیماری از

airborne – carried and spread in

طریق هوا منتقل می شود و در

the air.

هوا پخش می شود.

Adding to the problem was the fact

علاوه بر این مشکل این واقعیت بود

that antibiotics – medicines like

که آنتی بیوتیک ها - داروهایی مانند

penicillin that can destroy harmful

پنی سیلین که می توانند باکتری های مضر را از بین ببرند

bacteria or stop their growth – was

یا رشد آنها را متوقف کنند -

not discovered until 1928 – too late

تا سال 1928 کشف نشدند -

to save the thousands of people who

برای نجات هزاران نفری که

died in Mumbai, New York, Paris and

در بمبئی، نیویورک، پاریس و

other cities during the 1800s.

دیگر شهرها در طی این مدت جان باختند خیلی دیر بود. دهه 1800

Diseases like TB killed more and

بیماری‌هایی مانند سل با

more people as cities industrialised

صنعتی شدن شهرها

and grew bigger and bigger, leading

و بزرگ‌تر شدن و بزرگ‌تر شدن شهرها، افراد بیشتری را می‌کشتند، که منجر

to the creation of the

به ایجاد

metropolis – the largest, busiest and

کلان شهر - بزرگترین، شلوغ‌ترین و

most important

مهم‌ترین

city in a country or region.

شهر در یک کشور یا منطقه شد.

Many people crowded together in

بسیاری از مردم در کلانشهرهای بزرگ دور هم جمع شده اند به این

large metropolises meaning that

معنی که

disease could spread like wildfire – an

بیماری می تواند مانند آتش سوزی گسترش یابد -

idiom meaning spread quickly around

اصطلاحی به معنای به سرعت در اطراف

many people.

بسیاری از مردم گسترش می یابد.

Even today disease is shaping

حتی امروز بیماری در حال شکل گیری

our cities. In post-Covid Paris, new

شهرهای ما است. در پاریس پس از کووید،

ideas for a ’15 minute city’ aim to

ایده‌های جدید برای «شهر ۱۵ دقیقه‌ای» هدف آن این است که

make all public services available

تمام خدمات عمومی را

within a fifteen minute walk to help

در عرض ۱۵ دقیقه پیاده‌روی برای کمک به

people working from home.

افرادی که از خانه کار می‌کنند در دسترس قرار دهد.

Other countries want to build

کشورهای دیگر می خواهند

better, more affordable housing

مسکن بهتر و مقرون به صرفه تری در

outside the city centre.

خارج از مرکز شهر بسازند.

But according to Mumbai resident

اما به گفته

Dr Vaidehi Tandel, this won’t

دکتر وایدهی تاندل، ساکن بمبئی، این

work – even if the housing on

کار نمی کند - حتی اگر مسکن

offer is better.

پیشنهادی بهتر باشد.

But why? The reason is work.

اما چرا؟ دلیل کار است.

When you shift them out, you’re

هنگامی که آنها را به بیرون منتقل می کنید،

moving them away from their

آنها را از معیشت خود دور می کنید

livelihoods and they’re not going to

و آنها نمی

be able to sustain themselves there

توانند زندگی خود را در آنجا حفظ کنند،

so, they will be coming back because

بنابراین، آنها برمی گردند زیرا

their jobs are in the city and they

شغل آنها در شهر است و آنها

cannot afford the commute from

نمی توانند از پس رفت و آمد برآیند.

further off places.

خارج از مکان ها

Dr Vaidehi Tandel there, talking on

دکتر وایدهی تاندل در آنجا در

the BBC World Service programme

برنامه خدمات جهانی بی بی سی صحبت می کرد.

The Inquiry.Trying to make cities less

تلاش برای شلوغ کردن شهرها

crowded is one way to minimise the

یکی از راههای به حداقل رساندن

risks from disease. But moving people

خطرات ناشی از بیماری است. اما دور کردن مردم

away from the city centre means moving

از مرکز شهر به معنای

them away from their livelihood – their

دور کردن آنها از معیشت -

job or other way of earning money to

شغل یا راه دیگری برای کسب درآمد برای

pay for food, housing and clothing.

پرداخت هزینه غذا، مسکن و پوشاک است.

Many people still want to live near

بسیاری از مردم همچنان می خواهند در نزدیکی

their workplace in the city centre

محل کار خود در مرکز شهر زندگی کنند،

because they can’t afford to pay

زیرا نمی توانند هزینه

for the commute – the journey

رفت و آمد را بپردازند - سفر

between their home and their

بین خانه و

place of work.

محل کارشان.

Which is real problem when you

زمانی که شما

live in a city of… how many people

در شهری زندگی می کنید که

did you say live in Mumbai, Neil?

در بمبئی، نیل چند نفر زندگی می کنند، کدام مشکل واقعی است؟

Ah yes, in our quiz question I asked

آه بله، در سوال مسابقه ما از

you what the estimated population

شما پرسیدم که جمعیت تخمینی

of Mumbai is.

بمبئی چقدر است.

I said b) 20 million people.

گفتم ب) 20 میلیون نفر.

And you were absolutely right!

و کاملا حق با شما بود!

Around 20 million people live in

حدود 20 میلیون نفر در

the Mumbai metropolis, making it

کلان شهر بمبئی زندگی می کنند که

very difficult to socially distance.

فاصله گذاری اجتماعی را بسیار دشوار می کند.

In this programme, we’ve been

در این برنامه، ما در مورد

discussing the relationship between

رابطه بین

cities and disease. In the 1800s,

شهرها و بیماری ها بحث کرده ایم. در دهه 1800،

tuberculous, or TB, killed thousands

سل یا سل، هزاران نفر را کشت،

because it was an airborne

زیرا یک بیماری منتقله از هوا بود

disease – spread

-

in the air, and hard to prevent.

در هوا پخش شد، و پیشگیری از آن دشوار بود.

Antibiotics – medicinal chemicals

آنتی بیوتیک ها - مواد شیمیایی دارویی

like penicillin which can destroy

مانند پنی سیلین که می توانند میکروب های مضر را از بین ببرند،

harmful germs, couldn’t help

نمی توانند کمک کنند

because they weren’t discovered

زیرا

until decades later.

تا دهه ها بعد کشف نشدند.

So in metropolises – the largest and

بنابراین در کلان شهرها - بزرگترین و

most important cities, where people

مهم ترین شهرها، جایی که مردم در

live crowded close together, diseases

نزدیکی هم زندگی می کنند، بیماری ها

spread like wildfire – an idiom

مانند آتش سوزی گسترده می شوند - اصطلاحی

meaning spread widely and quickly.

به معنای گسترش گسترده و سریع.

In Mumbai and other places, the

در بمبئی و جاهای دیگر،

problem remains that many

مشکل این است که بسیاری از

people need the city for their

مردم برای

livelihood – job or other way of

امرار معاش به شهر نیاز دارند - شغل یا راه های دیگر

earning money.

کسب درآمد.

So, they prefer to live in the city

بنابراین، آنها ترجیح می دهند

centre instead of paying for the

به جای پرداخت هزینه

daily commute – a journey, often

رفت و آمد روزانه در مرکز شهر زندگی کنند - یک سفر، اغلب

by train, bus or car, from your home

با قطار، اتوبوس یا ماشین، از خانه شما

to your workplace.

به محل کار شما.

That’s all we have time for in

این تمام چیزی است که ما در این برنامه برای آن وقت داریم

this programme, but remember you

، اما به یاد داشته باشید که

can find more useful vocabulary,

می توانید واژگان مفیدتر،

trending topics and help with your

موضوعات پرطرفدار و کمک به

language learning here at

یادگیری زبان خود را در اینجا در

BBC Learning English.

BBC Learning English بیابید. فعلا خداحافظ

Bye for now!

!

Bye bye!

خداحافظ!