India: Flood in Himalayas: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام و به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Catherine and joining me today is Tom. Hello Tom.

من کاترین هستم و امروز تام به من می‌پیوندد. سلام تام.

Hello Catherine and hello to our audience. Today's story is from India,

سلام کاترین و سلام به مخاطبان ما. داستان امروز مربوط به هند است،

where there has been a serious flood in the north of the country.

جایی که یک سیل جدی در شمال این کشور رخ داده است.

Yes, and to test yourself on the vocabulary today,

بله، و برای اینکه امروز خود را روی واژگان آزمایش کنید

there is a quiz on our website: bbclearningenglish.com.

، یک مسابقه در وب سایت ما وجود دارد: bbclearningenglish.com.

Let's hear more about this story from this BBC report:

بیایید بیشتر درباره این داستان از این گزارش بی بی سی بشنویم:

So, there has been a huge flood in northern India.

بنابراین، سیل عظیمی در شمال هند رخ داده است.

The flood has damaged a dam.

سیل به یک سد خسارت وارد کرده است.

There are, at the time of recording, at least 14 people dead

در زمان ضبط، حداقل 14 نفر کشته

and 150 people missing. Many of the people who are missing

و 150 نفر مفقود شده اند. گمان می‌رود بسیاری از افرادی که مفقود

are believed to be workers in the area

شده‌اند، کارگران منطقه باشند

and the Indian government has sent the army

و دولت هند

to the area to help to deal with things.

ارتش را برای کمک به رسیدگی به مسائل به منطقه فرستاده است.

And you've been looking at the stories

و تو به داستان‌هایی نگاه

making the headlines around these events

می‌کردی که سرفصل‌های این رویدادها

and you picked out three words and expressions

را تشکیل می‌دادند و سه کلمه و عبارت را انتخاب کردی

that are popping up on all these stories, haven't you Tom?

که در همه این داستان‌ها ظاهر می‌شوند، نه تام؟

Yes. Words and expressions today:

آره. کلمات و عبارات امروزی:

'bursts', 'devastating' and 'raised the alarm'.

"ترکیدن"، "ویرانگر" و "زنگ خطر را به صدا درآورد".

'Bursts', 'devastating' and 'raised the alarm'.

"ترکیدن"، "ویرانگر" و "زنگ خطر را به صدا درآورد".

Can we have a look at your first headline please?

لطفاً می‌توانیم به اولین تیتر شما نگاهی بیندازیم؟

Of course. My first headline is from at home, from the BBC. It says:

البته. اولین تیتر من از خانه، از BBC است. می گوید:

'Bursts' – breaks suddenly. Now, this is a verb, isn't it Tom?

"ترک می کند" - ناگهان می شکند. حالا، این یک فعل است، تام نیست؟

Yeah. 'Bursts' – breaks suddenly.

آره "ترکد" - ناگهان می شکند.

The verb is 'to burst' – B-U-R-S-T –which means to break suddenly.

فعل "ترکیدن" است - B-U-R-S-T - که به معنای شکستن ناگهانی است.

And it's irregular, isn't it?

و نامنظم است، اینطور نیست؟

It is, yeah. 'Burst' is an irregular verb, so verb one is 'burst',

این است، بله. "Burst" یک فعل نامنظم است، بنابراین فعل یک "burst" است،

verse – excuse me... verb two is 'burst' and verb three is also 'burst',

آیه - ببخشید... فعل دو "burst" است و فعل سه نیز "burst" است،

so it's easy to remember.

بنابراین به خاطر سپردن آن آسان است.

...Burst, burst, burst. Yes, that's easy! Burst, burst, burst.

... ترکید، ترکید، ترکید. بله، این آسان است! ترکیدن، ترکیدن، ترکیدن.

And it's to do with containers, isn't it? When we talk about the meaning.

و این مربوط به ظروف است، اینطور نیست؟ وقتی از معنی صحبت می کنیم.

Yeah. So, there's two things about the meaning

آره بنابراین، دو چیز در مورد معنی وجود دارد

that's, kind of, special to this verb.

که به نوعی خاص این فعل است.

We use – as you said, we use 'burst' for containers.

ما استفاده می‌کنیم - همانطور که شما گفتید، ما از «burst» برای کانتینرها استفاده می‌کنیم.

So, in this case we're talking about a dam:

بنابراین، در این مورد ما در مورد یک سد صحبت می کنیم:

a container, which is full of water.

ظرفی که پر از آب است.

And when the dam breaks, or 'bursts' – you know, it has...

و هنگامی که سد می شکند، یا "ترک می کند" - می دانید، ...

it breaks suddenly and the water comes out.

ناگهان می شکند و آب بیرون می آید.

That's what's caused this mass flood in India.

این همان چیزی است که باعث این سیل گسترده در هند شده است.

Got it. And it's only about water coming out of things,

فهمیدم. و فقط مربوط به بیرون آمدن آب از اشیا است،

or can other things 'burst' as well?

یا ممکن است چیزهای دیگر نیز «ترک کنند»؟

No, it's not just about water.

نه، موضوع فقط آب نیست.

So, any container that holds something can 'burst'.

بنابراین، هر ظرفی که چیزی را در خود نگه می‌دارد می‌تواند «ترک شود».

So, for example if you go to a children's birthday party,

بنابراین، برای مثال، اگر به یک جشن تولد کودکان بروید

there might be a balloon and if you 'burst' the balloon it will pop:

، ممکن است یک بادکنک وجود داشته باشد و اگر بادکنک را «ترک کنید» می‌پرد

the air will come out or 'burst' out, which is the phrasal verb,

: هوا بیرون می‌آید یا «ترک می‌کند» که فعل عبارتی آن است،

and it will make a loud noise.

و صدای بلند ایجاد کنید

Got it. So, that bag of sugar I dropped the other day on the kitchen floor:

فهمیدم. بنابراین، آن کیسه شکر را که روز دیگر روی زمین آشپزخانه انداختم: آن کیسه

that 'burst' open and all the sugar came out.

شکر باز شد و تمام شکر بیرون آمد.

Exactly, yeah. A bag of sugar is a bag which contains sugar.

دقیقا آره کیسه شکر کیسه ای است که حاوی شکر است.

If it 'bursts', then you're going to get sugar everywhere.

اگر "ترک کند"، پس از همه جا شکر خواهید داشت.

So 'burst' – there's really this idea that it's full...

بنابراین "ترکیدن" - واقعاً این تصور وجود دارد که پر است...

that a container is full of something.

اینکه یک ظرف پر از چیزی است.

And we can use this in fixed expressions.

و ما می توانیم این را در عبارات ثابت استفاده کنیم.

For example, if we laugh, we can 'burst into laughter'.

برای مثال، اگر بخندیم، می‌توانیم «از خنده منفجر شویم».

If we cry, we can 'burst into tears'.

اگر گریه کنیم، می‌توانیم «گریه کنیم».

And if something sets on fire quickly, we can say it 'bursts into flames'.

و اگر چیزی به سرعت آتش گرفت، می‌توانیم بگوییم «شعله‌ور می‌شود».

So, it's all this idea that something happens quickly or suddenly.

بنابراین، این همه این تصور است که چیزی سریع یا ناگهانی اتفاق می‌افتد.

Interesting. And those are emotions as well,

جالب هست. و اینها نیز احساسات هستند،

so it's not just about actual material things;

بنابراین فقط در مورد چیزهای مادی واقعی نیست.

so you can 'burst into tears' and 'burst out laughing' as well.

بنابراین می‌توانید «اشک بریزید» و همچنین «بخندید».

Yeah exactly. That was a very good point – I didn't notice that.

بله دقیقا. این یک نکته بسیار خوب بود - من متوجه آن نشدم.

Yeah. So, it has a figurative use as well.

آره پس کاربرد مجازی هم دارد.

Great. Thank you very much. So, let's see a summary:

عالی. بسیار از شما متشکرم. بنابراین، بیایید خلاصه‌ای را ببینیم:

So, this is not the first dam story we've covered here on News Review, is it Tom?

بنابراین، این اولین داستان سدی نیست که در اینجا در News Review پوشش داده‌ایم، آیا تام است؟

No. Dams, for obvious reasons, often make the news.

نه. سدها، به دلایل واضح، اغلب خبرساز می شوند.

There's one from 2017 about a dam in America, which is at risk of bursting,

یک سد در سال 2017 درباره سدی در آمریکا وجود دارد که در معرض خطر ترکیدن است

and you can find it by clicking the link.

و می‌توانید با کلیک کردن روی پیوند آن را پیدا کنید.

Thank you very much. Now, let's have a look at your second headline.

بسیار از شما متشکرم. اکنون، بیایید نگاهی به عنوان دوم شما بیندازیم.

My second headline, from here in the UK again,

تیتر دوم من، دوباره از اینجا در بریتانیا،

from The Guardian – it says:

از گاردین - می گوید:

And the word is 'devastating'.

و کلمه "ویرانگر" است.

'Devastating' – very damaging.

"ویرانگر" - بسیار مضر.

What can you tell us about this one, Tom?

در مورد این یکی به ما چی می تونی بگی تام؟

It's an adjective: D-E-V-A-S-T-A-T-I-NG – 'devastating'.

این یک صفت است: D-E-V-A-S-T-A-T-I-NG – «ویرانگر».

And 'devastating' defines – excuse me...

و «ویرانگر» تعریف می‌کند - ببخشید...

'Devastating' describes the effects of the flood, which are very, very bad:

«ویرانگر» اثرات سیل را توصیف می‌کند، که بسیار بسیار بد هستند:

they've caused, you know, a huge amount of damage.

می‌دانید که خسارات زیادی به بار آورده‌اند.

OK. So, it's all about damaging – damage and disaster, isn't it?

خوب. بنابراین، همه چیز در مورد آسیب است - آسیب و فاجعه، اینطور نیست؟

'Devastating' – there's an adjective.

"ویرانگر" - یک صفت وجود دارد.

Can we use the '-ed' form as well?

آیا می توانیم از فرم '-ed' نیز استفاده کنیم؟

Yeah. So, if it's... if the, you know, the water or the flood is 'devastating',

آره بنابراین، اگر... اگر، می دانید، آب یا سیل "ویرانگر" باشد،

it creates damage. We could say that the things

خسارت ایجاد می کند. می‌توانیم بگوییم که چیزهایی

that receive the effect of that – we can use the '-ed' form.

که تأثیر آن را دریافت می‌کنند – می‌توانیم از فرم «-ed» استفاده کنیم.

So, we could say, 'Below the dam, villages have been devastated.'

بنابراین، می‌توان گفت: «زیر سد، روستاها ویران شده‌اند.»

Or: 'Buildings have been devastated.'

یا: "ساختمان ها ویران شده اند."

You know, they've been destroyed – is another good word.

می دانید، آنها نابود شده اند - کلمه خوب دیگری است.

We can also use the noun form, which is 'devastation'.

همچنین می‌توانیم از شکل اسمی استفاده کنیم که «ویران» است.

'Devastation' – if there's damage everywhere there is 'devastation'.

"ویرانی" - اگر آسیبی وجود داشته باشد، همه جا "ویرانی" وجود دارد.

So, we could say, 'The flood has created scenes of devastation.'

بنابراین، می‌توانیم بگوییم: «سیل صحنه‌هایی از ویرانی ایجاد کرده است.»

Great. So, 'devastating', 'devastated' and 'devastation'.

عالی. بنابراین، «ویرانگر»، «ویران‌شده» و «ویران‌کننده».

And it's only about physical damage?

و این فقط در مورد آسیب فیزیکی است؟

No, it's not. I chose this word because actually we use this

نه اینطور نیست. من این کلمه را انتخاب کردم، زیرا در واقع ما از این کلمه

in our, sort of, personal lives a lot – quite a lot as well.

در زندگی شخصی‌مان زیاد استفاده می‌کنیم – همچنین بسیار زیاد.

It's quite a serious word, 'devastating', but we could use it

این یک کلمه کاملاً جدی است، «ویرانگر»، اما برای مثال می‌توانیم از آن

for a very bad personal news, for example.

برای اخبار شخصی بسیار بد استفاده کنیم.

OK. So, things like, sort of, death or serious illness...

خوب. بنابراین، چیزهایی مانند، نوعی، مرگ یا بیماری جدی...

Precisely.

دقیقاً.

...or, kind of, divorce and things like that.

... یا به نوعی طلاق و چیزهایی از این قبیل.

Yeah. If you get something that really, really is upsetting,

آره اگر چیزی واقعاً، واقعاً ناراحت‌کننده است،

you could say that it's 'devastating'

می‌توانید بگویید «ویران‌کننده» است

and that would make you feel 'devastated':

و باعث می‌شود احساس «ویران‌شده» کنید:

you know, hurt, sad and damaged by this news or event.

می‌دانید، از این خبر یا رویداد آسیب دیده، غمگین و آسیب دیده‌اید.

Thank you very much. Let's see a summary:

بسیار از شما متشکرم. بیایید یک خلاصه را ببینیم:

So, natural disasters are very serious. They often make the news.

بنابراین، بلایای طبیعی بسیار جدی هستند. آنها اغلب اخبار را می سازند.

We covered Hurricane Irma in Florida, didn't we Tom?

ما طوفان ایرما را در فلوریدا پوشش دادیم، مگر نه تام؟

We did – from 2017, I believe.

ما این کار را کردیم - معتقدم از سال 2017.

And you can access that video by clicking the link.

و می‌توانید با کلیک کردن روی پیوند به آن ویدیو دسترسی پیدا کنید.

Thank you very much. Now to your next headline.

بسیار از شما متشکرم. حالا به تیتر بعدی شما.

Our next headline, Catherine, is from the Hindustan Times – it says:

تیتر بعدی ما، کاترین، از هندوستان تایمز است – می‌گوید:

And that expression is 'raised the alarm'.

و این عبارت «زنگ هشدار داد».

'Raised the alarm' – made people aware of danger.

"زنگ را به صدا درآورد" - مردم را از خطر آگاه کرد.

I notice there's no 'the' in the headline, Tom.

متوجه شدم که هیچ "the" در عنوان وجود ندارد، تام.

There is no 'the' in the headline, no.

هیچ "the" در عنوان وجود ندارد، نه.

The full expression is 'raised the alarm'.

عبارت کامل «زنگ هشدار داد» است.

The headline drops 'the' to save space.

برای صرفه جویی در فضا، عنوان "the" را حذف می کند.

The headline also saves space by using 'HC'

این عنوان همچنین با استفاده از «HC»

instead of High Court, which is the – sort of– legal court.

به جای دادگاه عالی، که نوعی دادگاه قانونی است، در فضا صرفه‌جویی می‌کند.

So, the headline is saying that villagers in the region

بنابراین، تیتر این است که روستاییان منطقه

had been to the legal court, the High Court, two years ago

دو سال پیش به دادگاه حقوقی، دادگاه عالی مراجعه کرده‌اند

to raise the alarm – to make people aware of danger in the area.

تا زنگ خطر را به صدا درآورند - تا مردم را از خطر در منطقه آگاه کنند.

OK. And we've got a three-word phrase here, then.

خوب. و ما در اینجا یک عبارت سه کلمه ای داریم.

How does that break down?

چگونه تجزیه می شود؟

'Raised' is the past simple of the verb 'raise'. Here it's: R-A-I-S-E-D.

"Raised" ماضی ساده فعل "raise" است. اینجاست: R-A-I-S-E-D.

'The' – the article: T-H-E.

"The" - مقاله: T-H-E.

And alarm: A-L-A-R-M. 'Raised the alarm'.

و آلارم: A-L-A-R-M. زنگ هشدار را به صدا درآورد.

And 'raised' is a verb of movement:

و "raised" یک فعل حرکت است:

It actually means to move something upwards, doesn't it?

در واقع به معنای حرکت دادن چیزی به سمت بالا است، اینطور نیست؟

To move something up or, you know, to 'bring up'

برای بالا بردن چیزی یا، می‌دانید، «بیان کردن»

and you think in a conversation – if you 'bring something up',

و در یک مکالمه فکر می‌کنید – اگر «چیزی را مطرح کنید»،

you mention it and you make people aware of it.

آن را ذکر می‌کنید و مردم را از آن آگاه می‌کنید.

So, with 'raised the alarm' you're making people aware of an alarm –

بنابراین، با «زنگ هشدار»، مردم را از یک زنگ هشدار آگاه می‌کنید -

of an alarming or dangerous situation.

از وضعیت هشداردهنده یا خطرناک.

OK. And the meaning of 'alarm'?

خوب. و معنای "زنگ"؟

Well, you tell me. You probably have an alarm, don't you Catherine?

خب تو بگو احتمالاً زنگ هشدار داری، نه کاترین؟

Well, I have an alarm clock: it wakes me up in the morning

خب، من یک ساعت زنگ دار دارم: صبح ها مرا از خواب بیدار

and makes me very bad-tempered and gives me a bit of a shock actually.

می کند و من را بسیار بد خلق می کند و در واقع کمی شوک به من وارد می کند.

Exactly. So, your alarm raises your awareness,

دقیقا. بنابراین، زنگ هشدار شما آگاهی شما را افزایش می‌دهد

and it makes you aware that you need to get out of bed and...

و به شما اطلاع می‌دهد که باید از رختخواب بلند شوید و...

...and to go to work. And I bet it makes you feel 'alarmed', as well.

...و به سر کار بروید. و شرط می‌بندم این باعث می‌شود که شما هم احساس «هاردار» کنید.

I get quite... 'Ah, what was that??' It makes me –

کاملا متوجه شدم... "آه، این چی بود؟؟" این باعث می‌شود -

it certainly makes me wake up, and I set it on very gentle tunes

مطمئناً باعث می‌شود از خواب بیدار شوم، و من آن را روی آهنگ‌های بسیار ملایم تنظیم

and I still get a shock... when it goes off.

می‌کنم و هنوز هم وقتی خاموش می‌شود شوکه می‌شوم.

Yes, if... so 'alarm' – if you're 'alarmed', we could say that you're shocked.

بله.

You might be, sort of, disturbed or it might be by...

شما ممکن است، به نوعی، مزاحم باشید یا ممکن است توسط

you might feel affected by 'alarming' news – it's this idea

... ممکن است احساس کنید تحت تأثیر اخبار «هشدارکننده» قرار گرفته‌اید - این تصور است

that something important and shocking is, sort of, happening to you.

که چیزی مهم و تکان دهنده برای شما اتفاق می‌افتد.

So, 'raise the alarm' is quite similar to the idea of 'warn', then?

بنابراین، «به صدا درآوردن زنگ هشدار» کاملاً شبیه ایده «اخطار» است، پس؟

Yeah. It's really similar to the idea of 'warn' actually:

آره این واقعاً شبیه به ایده «اخطار» است:

to make someone aware of danger.

آگاه کردن کسی از خطر.

But there's a difference. Could you give me an example, please?

اما یک تفاوت وجود دارد. لطفاً می‌توانید به من یک مثال بزنید؟

Well, 'warn'... I can warn you that the traffic's really bad

خب، «اخطار»... می‌توانم به شما هشدار دهم که ترافیک واقعاً بد است

and you probably need to add a little extra time to your journey, for example,

و برای مثال، احتمالاً باید کمی زمان بیشتری به سفر خود اضافه کنید،

but I probably wouldn't 'raise the alarm' about that.

اما احتمالاً در این مورد «زنگ هشدار» نمی‌زنم.

So, 'raise the alarm' is probably more formal than 'warn',

بنابراین، «به صدا درآوردن زنگ هشدار» احتمالاً رسمی‌تر از «اخطار» است،

but in your example you said, 'I warned you that the traffic was bad.'

اما در مثال خود گفتید، «به شما هشدار دادم که ترافیک بد بود».

So, with 'warn' here we use an object: 'I warned you'.

بنابراین، در اینجا با «warn» از یک شی استفاده می‌کنیم: «I warned you».

With 'raise the alarm', we don't need to;

با "به صدا درآوردن زنگ"، ما نیازی به این کار نداریم.

you could just say, 'Catherine raised the alarm.'

شما فقط می توانید بگویید: "کاترین زنگ خطر را به صدا درآورد."

I could say, 'Catherine raised the alarm that the traffic was bad.'

می‌توانم بگویم، «کاترین هشدار داد که ترافیک بد است.»

Got it. OK. So, let's have a look at a summary:

فهمیدم. خوب. بنابراین، بیایید نگاهی به خلاصه‌ای بیندازیم:

So, it's time for me to 'raise the alarm'

بنابراین، وقت آن است که

about the approaching end of the programme.

در مورد نزدیک شدن به پایان برنامه، زنگ خطر را به صدا درآورم.

Could you please recap the vocabulary, Tom?

میشه لطفا دایره لغات رو خلاصه کنید، تام؟

Of course. Today's vocabulary: 'bursts' – breaks suddenly.

البته. واژگان امروزی: «ترک می‌کند» – ناگهان می‌شکند.

'Devastating' – very damaging.

"ویرانگر" - بسیار مضر.

And 'raised the alarm' – made people aware of danger.

و "زنگ را به صدا درآورد" - مردم را از خطر آگاه کرد.

Thank you very much. Now, don't forget – there's a quiz

بسیار از شما متشکرم. اکنون، فراموش نکنید - یک مسابقه

on our website: bbclearningenglish.com.

در وب سایت ما وجود دارد: bbclearningenglish.com.

You can find us all over social media as well.

شما می توانید ما را در سراسر شبکه های اجتماعی نیز پیدا کنید.

Thank you very much for watching and it's goodbye.

خیلی ممنون که تماشا کردید و خداحافظ.

Goodbye everyone. See you next time.

خداحافظ همه بعدا می بینمت.