BOX SET: English vocabulary mega-class! 😍 Learn 8 English idioms in 17 minutes!

112,369 views

2023-10-08 ・ BBC Learning English


New videos

BOX SET: English vocabulary mega-class! 😍 Learn 8 English idioms in 17 minutes!

112,369 views ・ 2023-10-08

BBC Learning English


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Welcome to The English We Speak, with me, Neil.
0
120
2640
به انگلیسی ما صحبت می کنیم، با من، نیل، خوش آمدید.
00:02
And me, Feifei.
1
2880
1080
و من، فیفی.
00:04
We're going to teach an informal expression
2
4080
2480
ما قصد داریم یک عبارت غیررسمی را آموزش دهیم
00:06
which means 'to accept the loss of an opportunity or loss of something'.
3
6680
4480
که به معنای "پذیرفتن از دست دادن فرصت یا از دست دادن چیزی" است.
00:11
It's 'kiss something goodbye'.
4
11280
2160
این "خداحافظی چیزی را ببوس" است.
00:13
'Kiss something goodbye'. When did you have to kiss something goodbye, Neil?
5
13560
5040
"چیزی را ببوس" کی باید چیزی را ببوسید، نیل؟
00:18
I once left my phone on the train.
6
18720
2400
یک بار گوشیم را در قطار جا گذاشتم. از
00:21
I asked the train company if they'd found it, but they hadn't.
7
21240
3440
شرکت قطار پرسیدم که آیا آن را پیدا کرده‌اند، اما پیدا نکرده‌اند.
00:24
I had to kiss my phone goodbye.
8
24800
2320
مجبور شدم گوشیمو ببوسم خداحافظی.
00:27
You accepted that you had lost your phone and would never see it again.
9
27240
4640
قبول کردی که گوشیت را گم کرده ای و دیگر هرگز آن را نخواهی دید.
00:32
Yes. I also recently tried to get a promotion at work,
10
32000
4000
آره. اخیراً سعی کردم در محل کارم ترفیع بگیرم،
00:36
but I didn't do very well in the interview.
11
36120
2680
اما در مصاحبه خیلی خوب عمل نکردم .
00:38
In the end, I had to kiss the opportunity goodbye.
12
38920
3240
در نهایت مجبور شدم فرصت را ببوسم خداحافظی.
00:42
Well, hopefully you'll do better in the next interview.
13
42280
3160
خوب، امیدوارم در مصاحبه بعدی بهتر عمل کنید.
00:45
Thanks. I'll prepare more next time. Let's hear some more examples.
14
45560
4360
با تشکر. دفعه بعد بیشتر آماده میکنم بیایید چند مثال دیگر بشنویم.
00:53
I took my car to a mechanic, but sadly it couldn't be fixed.
15
53760
4560
ماشینم را پیش مکانیک بردم، اما متاسفانه درست نشد.
00:58
I had to kiss the car goodbye.
16
58440
2280
مجبور شدم ماشین را ببوسم خداحافظی.
01:01
After the actor's latest controversial statement,
17
61680
3280
پس از آخرین اظهارات جنجالی این بازیگر،
01:05
he might have to kiss his film career goodbye.
18
65080
3800
او ممکن است مجبور شود با حرفه سینمایی خود خداحافظی کند.
01:09
Sadly, the business hasn't made a profit for three years.
19
69840
3840
متأسفانه، این تجارت سه سال است که سودی نداشته است.
01:13
We're going to have to kiss the company goodbye.
20
73800
2640
ما باید شرکت را خداحافظی کنیم.
01:20
You're listening to The English We Speak from BBC Learning English
21
80640
4160
شما در حال گوش دادن به The English We Speak از BBC Learning English هستید
01:24
and we're learning the expression 'kiss something goodbye',
22
84920
3880
و ما عبارت "خداحافظ چیزی را ببوس" را یاد می گیریم،
01:28
which is an informal way of saying 'accept the loss of a thing or situation'.
23
88920
4920
که روشی غیررسمی برای گفتن "از دست دادن یک چیز یا موقعیت را بپذیر".
01:33
Yes, it's very informal
24
93960
1880
بله، بسیار غیررسمی است
01:35
and is often used to highlight that the person has accepted
25
95960
3560
و اغلب برای برجسته کردن این موضوع استفاده می‌شود که فرد پذیرفته است
01:39
that a thing or situation is gone for ever.
26
99640
3160
یک چیز یا موقعیت برای همیشه از بین رفته است.
01:42
Can you also use it for people?
27
102920
1920
آیا می توانید از آن برای مردم نیز استفاده کنید؟
01:44
Yes, but this would probably be more literal
28
104960
3000
بله، اما این احتمالاً بیشتر تحت اللفظی است
01:48
in the sense that you might kiss someone you love
29
108080
2960
به این معنا که ممکن است
01:51
when you're saying goodbye to them.
30
111160
1640
وقتی با او خداحافظی می کنید، کسی را که دوستش دارید ببوسید.
01:52
Well, that brings us to the end of this programme.
31
112920
2800
خوب، این ما را به پایان این برنامه می رساند.
01:55
— Bye! — Bye!
32
115840
1120
- خدا حافظ! - خدا حافظ!
01:57
Hello and welcome to The English We Speak. I'm Feifei.
33
117080
3360
سلام و به The English We Speak خوش آمدید. من فیفی هستم.
02:00
And it's me, Rob.
34
120560
1480
و من هستم، راب.
02:02
Er, Rob, are those crumbs around your mouth?
35
122160
3480
آره، راب، آیا آن خرده های اطراف دهان شما هستند؟
02:05
Er, no, I don't think so. Why do you ask?
36
125760
3080
نه، من اینطور فکر نمی کنم. چرا می پرسی؟
02:08
Well, I filled the office biscuit jar with biscuits yesterday and today it's empty.
37
128960
7880
خب دیروز ظرف بیسکویت اداری رو پر از بیسکویت کردم و امروز خالیه.
02:16
Oh, I see, you think I ate all the biscuits!
38
136960
3240
اوه، می بینم، شما فکر می کنید من همه بیسکویت ها را خوردم!
02:20
You do like biscuits. Hold on, what's that in your pocket?
39
140320
4920
تو بیسکویت دوست داری دست نگه دار، آن چه در جیبت است؟
02:25
Er, well, they're biscuits.
40
145360
2520
خوب، آنها بیسکویت هستند.
02:28
Caught red-handed, Rob! You are the biscuit thief.
41
148000
5000
دستگیر شد، راب! تو دزد بیسکویت هستی
02:33
My hands aren't red.
42
153120
1520
دستام قرمز نیست
02:34
I'm not worried about the colour of your hands,
43
154760
2560
من نگران رنگ دستانت نیستم،
02:37
it's what you were doing with them!
44
157440
2280
این کاری است که با آنها می کردی!
02:39
So, when someone is 'caught red-handed',
45
159840
2760
بنابراین، هنگامی که کسی "دستگیر" می شود،
02:42
they are discovered doing something wrong and there is no doubt.
46
162720
4280
متوجه می شود که کار اشتباهی انجام می دهد و شکی نیست.
02:47
So, Rob, you've been found out!
47
167120
2440
بنابراین، راب، شما متوجه شده اید!
02:49
Yeah, well, I can explain, but let's have some examples first.
48
169680
4160
بله، خوب، من می توانم توضیح دهم، اما اجازه دهید ابتدا چند مثال بزنیم.
02:57
Jorge was caught red-handed having a sneak peek of his presents before his birthday!
49
177680
5400
خورخه در حالی که قبل از تولدش نگاهی پنهانی به هدایای خود انداخته بود گرفتار شد!
03:04
We caught Svetlana red-handed eating chocolate
50
184200
3200
ما سوتلانا را در حال خوردن شکلات
03:07
as she said she was giving it up.
51
187520
1840
در حالی که می گفت از آن دست می کشد دستگیر کردیم.
03:10
The bank worker was sacked
52
190520
1560
این کارمند بانک
03:12
after being caught red-handed putting money into his bag.
53
192200
3840
پس از دستگیری در حال گذاشتن پول در کیفش از کار اخراج شد.
03:20
This is The English We Speak from BBC Learning English.
54
200280
3600
این The English We Speak از BBC Learning English است.
03:24
Rob has been caught red-handed stealing all the biscuits from our biscuit jar,
55
204000
4840
راب در حال دزدیدن تمام بیسکویت‌ها از ظرف بیسکویت ما دستگیر شده است،
03:28
which means he's been caught doing something wrong.
56
208960
2680
به این معنی که او در حال انجام کار اشتباهی دستگیر شده است.
03:31
Let's face it, Rob, you are guilty!
57
211760
2360
بگذریم، راب، تو مقصری!
03:34
OK, OK, I did steal all the biscuits, but it's because I didn't have time for lunch.
58
214240
5960
باشه، باشه، من همه بیسکویت ها رو دزدیدم، اما دلیلش اینه که وقت ناهار نداشتم.
03:40
A likely story.
59
220320
1720
یک داستان محتمل
03:42
So, shall I put them back in the jar then?
60
222160
2440
بنابراین، آیا آنها را دوباره در شیشه برگردانم؟
03:44
Yuck, no! I think you need to buy us some more.
61
224720
3400
اه، نه! من فکر می کنم شما باید برای ما بیشتر بخرید.
03:48
— And I'm going to put a lock on the jar. — Why?
62
228240
3040
- و من می روم یک قفل روی کوزه بگذارم. - چرا؟
03:51
So, you won't be caught red-handed again.
63
231400
2160
بنابراین، شما دیگر گرفتار نخواهید شد.
03:53
Oh, crumbs!
64
233680
1080
اوه، خرده ها!
03:54
— Bye. — Bye!
65
234880
1840
- خدا حافظ. - خدا حافظ!
03:56
Hello, and welcome to The English We Speak with me, Feifei.
66
236840
4320
سلام، فیفی به The English We Speak with me خوش آمدید.
04:01
And hello, it's me, Rob.
67
241280
1680
و سلام، من هستم، راب. آیا
04:03
Have you had a busy day today?
68
243080
2040
امروز روز شلوغی داشته اید؟
04:05
Oh, I sure have! And there's plenty more to do before home time!
69
245240
4360
اوه، من مطمئن هستم! و کارهای بیشتری برای انجام قبل از زمان خانه وجود دارد!
04:09
Well, after this programme, I think I'll call it a day.
70
249720
3600
خوب، بعد از این برنامه، فکر می کنم یک روز به آن زنگ بزنم.
04:13
I've got my yoga class to go to.
71
253440
2080
من باید کلاس یوگا بروم.
04:15
Call it a day?!
72
255640
1520
اسمش را بگذاریم یک روز؟!
04:17
You've only been here seven hours and there are 24 hours in a day.
73
257280
3800
شما فقط هفت ساعت اینجا بوده اید و 24 ساعت در روز وجود دارد.
04:21
I know that, Rob. But I've finished my work, so that's my day finished!
74
261200
5160
من این را می دانم، راب. اما من کارم را تمام کردم ، پس روز من تمام شد!
04:26
When we 'call it a day',
75
266480
1600
وقتی ما آن را یک روز می نامیم،
04:28
we just mean we have decided to stop what we are doing for the rest of the day.
76
268200
4480
منظورمان این است که تصمیم گرفته ایم کارهایی را که انجام می دهیم برای بقیه روز متوقف کنیم.
04:32
It could be because we have just finished a task,
77
272800
3080
ممکن است به این دلیل باشد که ما به تازگی یک کار را تمام کرده‌ایم، به
04:36
done enough, or are just bored of doing it.
78
276000
3280
اندازه کافی انجام داده‌ایم یا از انجام آن خسته شده‌ایم.
04:39
So, Rob, I've done my work, so I really must call it a day —
79
279400
4520
بنابراین، راب، من کارم را انجام داده‌ام، بنابراین واقعاً باید آن را یک روز بگذارم -
04:44
I don't want to miss my yoga class.
80
284040
2160
نمی‌خواهم کلاس یوگا خود را از دست بدهم. آیا
04:46
Haven't you got time for some examples?
81
286320
2080
برای چند نمونه وقت ندارید؟
04:48
Of course.
82
288520
1000
البته.
04:51
We've been working on this presentation for hours now.
83
291960
3680
ما ساعت ها بر روی این ارائه کار می کنیم .
04:55
Let's call it a day and carry on tomorrow.
84
295760
2920
بیایید آن را یک روز بنامیم و فردا ادامه دهیم.
05:00
Can we call it a day? We've been training since this morning. I'm exhausted.
85
300240
4640
آیا می توانیم آن را یک روز بنامیم؟ از امروز صبح تمرین کردیم. من خسته ام
05:06
It's almost six o'clock, so let's call it a day
86
306240
2680
ساعت نزدیک به شش است، پس بیایید آن را یک روز بنامیم
05:09
and carry on with the building work tomorrow.
87
309040
2360
و فردا به کار ساختمان ادامه دهیم .
05:15
This is The English We Speak from BBC Learning English.
88
315240
3960
این The English We Speak از BBC Learning English است.
05:19
We're looking at the phrase 'to call it a day',
89
319320
3040
ما به عبارت "به نام آن روز" نگاه می کنیم،
05:22
which we can say to express
90
322480
1840
که می توانیم بگوییم که نشان می دهیم کاری را که
05:24
that we're going to stop what we're doing for the rest of the day.
91
324440
4160
برای بقیه روز انجام می دهیم متوقف می کنیم.
05:28
Now, Rob, if you think you've done enough, why don't you just call it a day?
92
328720
4360
حالا، راب، اگر فکر می‌کنی به اندازه کافی کار کرده‌ای، چرا آن را یک روز صدا نمی‌زنی؟
05:33
I couldn't possibly finish work now! I'm going to be working into the night.
93
333200
4240
شاید الان نتونستم کارم رو تموم کنم! قراره تا شب کار کنم
05:37
So, Rob, what are you doing that's making you work so late?
94
337560
4240
خب، راب، داری چیکار میکنی که اینقدر دیر کار میکنی؟
05:41
Well, I volunteered to write some extra The English We Speak scripts.
95
341920
4400
خب، من داوطلب شدم تا چند فیلمنامه اضافی The English We Speak بنویسم.
05:46
Don't worry about that now, Rob. Call it a day and do it tomorrow.
96
346440
4320
حالا نگران نباش راب. به آن یک روز زنگ بزنید و فردا آن را انجام دهید.
05:50
Oh, OK, Feifei, if you say so.
97
350880
2040
اوه، خوب، فیفی، اگر شما اینطور بگویید.
05:53
In that case, maybe I could join you at your yoga class?
98
353040
3600
در این صورت، شاید بتوانم در کلاس یوگا به شما بپیوندم؟
05:56
Sure. Come along.
99
356760
1360
مطمئن. بیا همراه
05:58
Great!
100
358240
1160
عالی!
05:59
Hello and welcome to The English We Speak. I'm Feifei.
101
359520
3560
سلام و به The English We Speak خوش آمدید. من فیفی هستم.
06:03
And I'm Rob. Hey, Feifei, someone told me that you've been baking.
102
363200
4720
و من راب هستم. هی، فیفی، یکی به من گفت که تو پختی.
06:08
Yes, I have. I love baking and I know you like eating cakes.
103
368040
4320
بله دارم. من عاشق شیرینی پزی هستم و می دانم که دوست دارید کیک بخورید.
06:12
Yep, that's great to hear. Will there be anything for me to try, maybe?
104
372480
4840
بله، شنیدن آن عالی است. آیا چیزی برای امتحان کردن وجود دارد، شاید؟
06:17
Maybe.
105
377440
1000
شاید.
06:18
I've been experimenting with a new vegan recipe
106
378560
3080
من در حال آزمایش یک دستور غذای گیاهی جدید هستم
06:21
that involves making a cake with cabbage and beetroot.
107
381760
3840
که شامل تهیه کیک با کلم و چغندر است.
06:25
Cabbage and beetroot? Yuck!
108
385720
3400
کلم و چغندر؟ اوه!
06:29
That sounds disgusting. If you want someone to try it, don't ask me!
109
389240
4640
منزجر کننده به نظر می رسد. اگر می خواهید کسی آن را امتحان کند، از من نپرسید!
06:34
Oh, Rob, you'll eat your words.
110
394000
2400
اوه، راب، تو کلماتت را می خوری.
06:36
Eat my words?!
111
396520
1200
حرفامو بخور؟!
06:37
Hm, I'm sure my words will taste better than a cabbage and beetroot cake.
112
397840
4480
هوم، مطمئنم که طعم کلمات من از کیک کلم و چغندر بهتر خواهد بود.
06:42
No, Rob! I mean you'll regret saying that.
113
402440
3120
نه راب! منظورم این است که از گفتن آن پشیمان خواهید شد.
06:45
The phrase 'eat your words' means you have to admit
114
405680
2840
عبارت "کلمات خود را بخور" به این معنی است که باید اعتراف کنید که
06:48
you were wrong about something you have said.
115
408640
2400
در مورد چیزی که گفته اید اشتباه کرده اید.
06:51
And here are some more examples of people 'eating their words'.
116
411160
3680
و در اینجا چند نمونه دیگر از مردم "حرف خود را می خورند".
06:58
You said my coffee business wouldn't work, but you'll have to eat your words —
117
418240
5120
گفتی که کسب و کار قهوه من کار نمی کند، اما باید حرف هایت را بخوری -
07:03
it's been a huge success.
118
423480
2000
موفقیت بزرگی بود.
07:07
Despite what I said, I'll have to eat my words
119
427240
3040
علی‌رغم حرف‌هایی که زدم، باید حرف‌هایم را بخورم
07:10
because my sister is now happily married to her first boyfriend.
120
430400
4720
زیرا خواهرم اکنون با خوشحالی با دوست پسر اولش ازدواج کرده است.
07:16
You said I'd fail the exam, but I ended up with an A+.
121
436720
4440
گفتی که در امتحان مردود می شوم، اما در نهایت با A+ گرفتم.
07:21
You'll have to eat your words now.
122
441280
2320
الان باید حرفاتو بخوری
07:27
This is The English We Speak from BBC Learning English,
123
447120
3520
این The English We Speak از BBC Learning English است
07:30
and I'm telling Rob he'll be eating his words about my cooking.
124
450760
4520
و من به راب می گویم که او حرف هایش را در مورد آشپزی من خواهد خورد.
07:35
The phrase means to admit you're wrong about something you have said.
125
455400
4120
این عبارت به معنای اعتراف به اشتباه خود در مورد چیزی است که گفته اید.
07:39
So, Rob, how about trying my cake before you decide you don't like it?
126
459640
4880
خب، راب، قبل از اینکه تصمیم بگیرید کیک من را دوست ندارید، چطور می‌خواهید آن را امتحان کنید؟
07:44
Oh, OK, Feifei, but I know I won't like it.
127
464640
3080
اوه، باشه، فیفی، اما میدونم که ازش خوشم نمیاد.
07:47
Here, try this.
128
467840
1600
اینجا، این را امتحان کنید.
07:51
Mm. Are you sure you used cabbage and beetroot?
129
471640
2760
مم مطمئنی از کلم و چغندر استفاده کردی؟
07:54
This tastes like a normal cake.
130
474520
1920
طعم این کیک معمولی است.
07:56
It is a normal cake, Rob, and I assume you like it?
131
476560
3480
این یک کیک معمولی است، راب، و فکر می کنم شما آن را دوست دارید؟
08:00
Mm, I must admit, I do.
132
480160
2480
مام، باید اعتراف کنم، دارم.
08:02
You know, it has inspired me to get baking. I'm off.
133
482760
3040
می دانید، این الهام بخش من برای پختن غذا شده است. من خاموشم
08:05
Where are you going?
134
485920
1000
کجا میری؟
08:07
To bake a word cake, so I can literally eat my words!
135
487040
4320
برای پختن یک کیک کلمه، تا بتوانم به معنای واقعی کلمه کلماتم را بخورم!
08:11
— Ha-ha. Good luck. Bye. — Bye.
136
491480
2880
- ها-ها. موفق باشید. خدا حافظ. - خدا حافظ.
08:14
The English We Speak.
137
494480
3040
انگلیسی ما صحبت می کنیم.
08:17
From BBC Learning English.
138
497640
3080
از BBC Learning English.
08:20
Morning, Neil. In a rush today, were you?
139
500880
3160
صبح، نیل. امروز عجله داشتید؟
08:24
Just a bit, Feifei. You know, kids, breakfast, commute. The usual. Why?
140
504160
6400
فقط کمی، فیفی. می دانید، بچه ها، صبحانه، رفت و آمد. معمول. چرا؟
08:30
Well, I noticed your shirt isn't ironed.
141
510680
3200
خوب، متوجه شدم پیراهن شما اتو نشده است.
08:34
Ah, very attentive of you.
142
514000
1760
آه، خیلی حواست هست
08:35
And your shirt has ketchup on it?
143
515880
3160
و روی پیراهن شما سس کچاپ است؟
08:39
Ah, yes, beans for breakfast.
144
519160
2640
آه، بله، لوبیا برای صبحانه.
08:41
And you haven't shaved, have you?
145
521920
2400
و شما اصلاح نکرده اید، نه؟
08:44
Well, no.
146
524320
2280
خب نه.
08:46
You really do need to make more of an effort.
147
526720
3000
شما واقعا باید تلاش بیشتری کنید.
08:49
Feifei, why are you having a go at me?
148
529840
1720
فیفی چرا به من سر میزنی؟
08:51
Relax, Neil.
149
531680
1200
آرام باش نیل
08:53
I'm just giving you the opportunity to use the phrase we're teaching,
150
533000
4040
من فقط به شما این فرصت را می دهم که از عبارتی که آموزش می دهیم استفاده کنید
08:57
which is 'have a go'!
151
537160
1800
که عبارت است از "برو"!
08:59
Well, that's a relief.
152
539080
1160
خوب، این یک آرامش است.
09:00
'To have a go at someone', as we've just seen, means to criticise someone.
153
540360
4720
همان‌طور که اخیراً دیدیم، «سر زدن به کسی» به معنای انتقاد از کسی است.
09:05
That's right. Here are some examples.
154
545200
2080
درست است. در اینجا چند نمونه آورده شده است.
09:10
The boss really had a go at Michaela after she offended our clients.
155
550000
4120
رئیس بعد از اینکه مایلا به مشتریان ما توهین کرد، واقعاً به او سر زد.
09:14
Susie had a go at her husband last night. He'd forgotten all about her birthday.
156
554240
5280
سوزی دیشب به شوهرش رفت. او همه چیز تولد او را فراموش کرده بود.
09:19
Why do you always have a go at me? Why can't you say something nice?
157
559640
4640
چرا همیشه به من سر میزنی؟ چرا نمی تونی حرف قشنگی بزنی؟
09:26
That's our phrase —
158
566960
1160
این عبارت ما است -
09:28
'to have a go at someone', which means to criticise someone.
159
568120
3680
"به کسی سر بزن"، که به معنای انتقاد از کسی است.
09:31
There. Can we be nice to each other now?
160
571920
2400
آنجا. حالا میشه با هم خوب باشیم؟
09:34
Well, we can have a go!
161
574440
1640
خوب، ما می توانیم برویم!
09:36
Ah, very clever. 'To have a go' has another meaning — 'to try'.
162
576200
5000
آه خیلی باهوشه «حرکت کردن» معنای دیگری دارد - «تلاش کردن».
09:41
Yes, if you 'have a go' at something, you try it.
163
581320
3800
بله، اگر در کاری «حوصله دارید»، آن را امتحان کنید.
09:45
Why don't you have a go at making an example sentence, Feifei?
164
585240
2680
چرا نمیخوای یه جمله مثال بزنی فیفی؟
09:48
OK then. I'm going to have a go at cooking a Thai curry from scratch.
165
588040
5000
باشه پس من قصد دارم از ابتدا یک کاری تایلندی بپزم.
09:53
Mm, tasty. 'To have a go' meaning 'to try'.
166
593160
3280
مم، خوشمزه «حرکت کردن» به معنای «تلاش کردن».
09:56
And one last thing, Feifei. Do I really look scruffy?
167
596560
2880
و آخرین نکته، فیفی. آیا واقعاً ژولیده به نظر می رسم؟
09:59
Not at all. Though you could shave once in a while.
168
599560
3520
اصلا. اگرچه می توانید هر چند وقت یکبار اصلاح کنید.
10:03
I'll have a go. Just for you, Feifei.
169
603200
2360
من برم فقط برای تو فیفی
10:05
— Bye. — Bye.
170
605680
1360
- خدا حافظ. - خدا حافظ.
10:07
The English We Speak.
171
607880
1880
انگلیسی ما صحبت می کنیم.
10:09
From the BBC.
172
609880
1640
از بی بی سی.
10:14
Welcome to The English We Speak with me, Neil.
173
614440
2640
به The English We Speak with me خوش آمدید، نیل.
10:17
And me, Feifei.
174
617200
1240
و من، فیفی.
10:18
We're explaining the phrase 'fill your boots'.
175
618560
3480
ما عبارت "چکمه هایت را پر کن" را توضیح می دهیم.
10:22
It means 'take advantage of a situation',
176
622160
2480
این به معنای "استفاده از یک موقعیت"
10:24
or 'to get as much of something as possible'.
177
624760
2600
یا "به دست آوردن هر چه بیشتر چیزی است ".
10:27
'Fill your boots'.
178
627480
1720
"چکمه هایت را پر کن". به
10:29
It sounds like you're telling someone
179
629320
1880
نظر می رسد که به کسی می گویید
10:31
to load their boots with as much as they possibly can.
180
631320
3920
تا جایی که ممکن است چکمه هایش را بارگیری کند.
10:35
That's a very good way of looking at it, but it's not literal.
181
635360
3840
این روش بسیار خوبی برای نگاه کردن به آن است، اما تحت اللفظی نیست.
10:39
So, for example, when a supermarket has a big sale,
182
639320
3560
بنابراین، برای مثال، هنگامی که یک سوپرمارکت فروش بزرگی دارد،
10:43
you might want to 'fill your boots' with all the deals.
183
643000
3200
ممکن است بخواهید "چکمه های خود را با تمام معاملات پر کنید".
10:46
Yes, you'll buy as much as you can.
184
646320
2880
بله، تا جایی که می توانید خرید خواهید کرد.
10:49
Or, Neil, you have an amazing library. Can I read some of your books?
185
649320
4800
یا، نیل، شما یک کتابخانه شگفت انگیز دارید. آیا می توانم تعدادی از کتاب های شما را بخوانم؟
10:54
Fill your boots — read as many as you want. Let's have some examples!
186
654240
4320
چکمه های خود را پر کنید - هر تعداد که می خواهید بخوانید. چند مثال بزنیم!
11:02
I love my local restaurant.
187
662000
2000
من عاشق رستوران محلی ام هستم.
11:04
It has an all you can eat buffet — you can fill your boots.
188
664120
4000
این بوفه همه چیز را می توانید بخورید - می توانید چکمه های خود را پر کنید. آیا
11:09
Have you watched any of our videos? Fill your boots and learn as much as you can.
189
669440
5560
هیچ یک از ویدیوهای ما را تماشا کرده اید؟ چکمه های خود را پر کنید و تا جایی که می توانید یاد بگیرید.
11:17
My mum is cooking Christmas dinner.
190
677080
2600
مامانم داره شام ​​کریسمس درست میکنه
11:19
She asked me to go to the supermarket to get food.
191
679800
3840
او از من خواست برای تهیه غذا به سوپرمارکت بروم. به
11:23
She told me to fill my boots and buy as much food as I want!
192
683760
5720
من گفت چکمه هایم را پر کن و هر چقدر می خواهم غذا بخر!
11:33
In this The English We Speak, we're looking at the phrase 'fill your boots'.
193
693360
4520
در این کتاب The English We Speak، ما به عبارت "چکمه های خود را پر کنید" نگاه می کنیم.
11:38
It's used to tell someone to make the most of an opportunity
194
698000
3760
این به کسی گفته می شود که از یک فرصت حداکثر استفاده را بکند
11:41
and take as much of something as they can.
195
701880
2200
و تا جایی که می تواند از چیزی استفاده کند.
11:44
Speaking of which, have you seen those cakes at the BBC café?
196
704200
3520
در مورد آن، آیا آن کیک ها را در کافه بی بی سی دیده اید؟
11:47
Yeah, they look amazing. Really colourful, with so much cream! Have you tried one?
197
707840
5600
بله، آنها شگفت انگیز به نظر می رسند. واقعا رنگارنگ، با اینهمه خامه! آیا شما یکی را امتحان کرده اید؟
11:53
Yes, it was delicious. I think it was one of the best things I've eaten in my life!
198
713560
5240
آره خوشمزه بود فکر می کنم یکی از بهترین چیزهایی بود که در زندگیم خوردم!
11:58
Oh, stop, you're making me hungry!
199
718920
1760
اوه، بس کن، تو مرا گرسنه می کنی!
12:00
Don't tell me any more — I think I'll go and fill my boots and find out for myself.
200
720800
4640
دیگر به من نگو ​​- فکر می کنم بروم چکمه هایم را پر کنم و خودم بفهمم.
12:05
Well, I'll just finish some work and then I'll come with you
201
725560
2520
خوب، من فقط یک کار را تمام می کنم و بعد با شما می آیم
12:08
and we can fill our boots together.
202
728200
2040
و می توانیم با هم چکمه هایمان را پر کنیم.
12:10
— Bye for now. — Bye.
203
730360
1960
- فعلا خداحافظ. - خدا حافظ.
12:12
This is The English We Speak with me, Feifei.
204
732440
3000
این انگلیسی ما با من صحبت می کنیم، فیفی.
12:15
And me, Rob.
205
735560
1280
و من، راب.
12:16
Rob, I've got some very exciting news to share with you and our listeners.
206
736960
4800
راب، من اخبار بسیار هیجان انگیزی دارم که با شما و شنوندگان ما به اشتراک می گذارم.
12:21
Well, can I just tell everyone my news first?
207
741880
3040
خوب، آیا می توانم ابتدا اخبارم را به همه بگویم؟
12:25
Go on then.
208
745040
1000
ادامه بده پس
12:26
Well, I passed my Grade 1 guitar exam!
209
746160
2880
خب من امتحان گیتار درجه 1مو قبول شدم!
12:29
Oh, well done, Rob! But you've stolen my thunder now.
210
749160
4800
اوه، آفرین، راب! اما تو اکنون تندر مرا دزدیده ای.
12:34
I'm not a thief, Feifei, I was just telling everyone my good news.
211
754080
3520
من دزد نیستم فیفی فقط مژده ام را به همه می گفتم.
12:37
I'm not calling you a thief, although you are stealing my attention!
212
757720
4800
من تو را دزد نمی گویم، گرچه تو داری حواسم را می ربایی!
12:42
If you 'steal someone's thunder', you take the attention away from the other person,
213
762640
4960
اگر «رعد کسی را بدزدید»، توجه طرف مقابل را از بین می‌برید،
12:47
usually to your own advantage.
214
767720
1640
معمولاً به نفع خودتان.
12:49
It also means you get the praise for something someone else has done.
215
769480
4520
همچنین به این معنی است که شما برای کاری که شخص دیگری انجام داده است مورد تحسین قرار می گیرید.
12:54
So, Rob, well done, enjoy the attention.
216
774120
3640
بنابراین، راب، آفرین، از توجه لذت ببرید.
12:57
Thanks. Now, will these examples steal your thunder as well?
217
777880
4000
با تشکر. حالا آیا این نمونه ها تندر شما را هم خواهند دزدید؟
13:04
Joe stole my thunder by announcing his promotion
218
784240
3360
جو با اعلام ترفیعش، تندر مرا دزدید،
13:07
before I got to tell everyone about mine!
219
787720
2440
قبل از اینکه من به همه در مورد من بگویم!
13:11
She's always stealing my thunder by telling people our news before I do.
220
791400
4760
او همیشه با گفتن اخبار ما به مردم قبل از من، تندر مرا می‌دزدد.
13:17
I was telling a joke and he just interrupted me to tell a different one.
221
797240
3800
داشتم جوک میگفتم و او فقط حرفم را قطع کرد تا جوک دیگری بگویم.
13:21
He always steals my thunder.
222
801160
2080
او همیشه تندر مرا می دزدد.
13:26
This is The English We Speak from BBC Learning English
223
806240
3840
این The English We Speak از BBC Learning English است
13:30
and we're learning about the phrase 'to steal someone's thunder',
224
810200
3880
و در حال یادگیری عبارت «دزدیدن صدای رعد و برق دیگران» هستیم
13:34
which means to do something
225
814200
1480
که به معنای انجام کاری است
13:35
that takes the attention and praise away from someone else.
226
815800
3880
که توجه و ستایش را از دیگران دور می کند.
13:40
So, Rob, you're now the focus of attention.
227
820480
3400
بنابراین، راب، شما اکنون در کانون توجه هستید.
13:44
Why do you sound so angry?
228
824000
1360
چرا اینقدر عصبانی به نظر میرسی؟
13:45
Well, I had some big news I wanted to share.
229
825480
2400
خوب، من یک خبر بزرگ داشتم که می خواستم به اشتراک بگذارم.
13:48
Oh, go on then, tell everyone, share your important news.
230
828000
4480
اوه، پس ادامه بده، به همه بگو، اخبار مهمت را به اشتراک بگذار.
13:52
It's just that I've been studying for years, I've passed my final exams
231
832600
5880
فقط این است که من سال ها درس می خواندم، امتحانات نهایی ام را پس داده ام
13:58
and I'm now a fully qualified brain surgeon.
232
838600
3440
و اکنون یک جراح مغز کاملاً ماهر هستم .
14:02
Oh, I knew that. I saw the certificate on your desk.
233
842160
3880
اوه من اینو میدونستم من گواهی را روی میز شما دیدم.
14:06
Yeah, well done.
234
846160
1320
آره آفرین
14:07
Thanks. Looks like you've stolen my thunder, again.
235
847600
4120
با تشکر. به نظر می رسد دوباره تندر مرا دزدیده ای.
14:11
— Bye. — Bye.
236
851840
1800
- خدا حافظ. - خدا حافظ.
14:13
Welcome to The English We Speak. I'm Jiaying.
237
853760
2600
به انگلیسی ما صحبت می کنیم خوش آمدید. من جیایینگ هستم
14:16
And I'm Rob.
238
856480
1040
و من راب هستم.
14:17
In this programme, we have an expression to use
239
857640
2480
در این برنامه
14:20
when we want to say something is difficult to achieve,
240
860240
3000
زمانی که می‌خواهیم بگوییم دستیابی به چیزی دشوار است، باید از عبارتی استفاده کنیم،
14:23
because there are things preventing us from reaching our goal.
241
863360
3760
زیرا چیزهایی وجود دارد که ما را از رسیدن به هدفمان باز می‌دارد.
14:27
The expression is 'jump through hoops'.
242
867240
2520
عبارت "پرش از طریق حلقه ها" است.
14:29
'Jump through hoops'. It's metaphorical language.
243
869880
3200
"پرش از طریق حلقه". این زبان استعاری است.
14:33
We wouldn't actually jump through a hoop to achieve something, would we?
244
873200
3480
ما در واقع برای رسیدن به چیزی از حلقه نمی پریم، درست است؟
14:36
No, we wouldn't.
245
876800
1000
نه، ما این کار را نمی کنیم.
14:37
But imagine if we actually did have to jump through hoops —
246
877920
3720
اما تصور کنید اگر واقعاً مجبور بودیم از حلقه ها بپریم -
14:41
that would be very difficult and that's the sense of this expression.
247
881760
4000
این بسیار دشوار خواهد بود و این معنای این عبارت است.
14:45
What we mean is you have to do something difficult to get to the result you want.
248
885880
5560
منظور ما این است که شما باید کار سختی انجام دهید تا به نتیجه دلخواه برسید.
14:51
Furthermore, the effort involved is often unnecessary —
249
891560
4160
علاوه بر این، تلاش درگیر اغلب غیر ضروری است -
14:55
the process is just made more complicated.
250
895840
2920
این فرآیند پیچیده تر می شود.
14:58
Right. So, you mean there's really no need to jump through the hoops
251
898880
3920
درست. بنابراین، منظور شما این است که واقعاً نیازی به پریدن از حلقه ها
15:02
to achieve the end result.
252
902920
1960
برای رسیدن به نتیجه نهایی نیست.
15:05
A bit like trying to get a refund for my airline ticket.
253
905000
3360
کمی شبیه تلاش برای بازپرداخت بلیط هواپیمام. قبل از اینکه به شخص مناسب برسم،
15:08
I had to talk to so many departments before I got through to the right person.
254
908480
4440
مجبور شدم با بسیاری از بخش ها صحبت کنم .
15:13
Mm, it can be frustrating, Jiaying.
255
913040
2280
مم، می تواند ناامید کننده باشد، جیایینگ. برای گرفتن وام از بانک
15:15
I had to jump through hoops trying to get a loan from the bank.
256
915440
3720
مجبور شدم از طریق حلقه ها بپرم .
15:19
There were forms to fill in, paperwork to find, appointments to attend.
257
919280
4720
فرم هایی برای پر کردن، مدارک برای یافتن، قرار ملاقات هایی برای حضور وجود داشت.
15:24
Well, we're not alone. Listen to these people who had to 'jump through hoops'.
258
924120
4880
خب ما تنها نیستیم به این افرادی که مجبور بودند "از حلقه ها بپرند" گوش کنید.
15:33
I had to jump through hoops to get the shop to fix my new laptop.
259
933240
4480
مجبور شدم از حلقه ها بپرم تا مغازه را برای تعمیر لپ تاپ جدیدم بیاورم.
15:37
They claimed I had broken it!
260
937840
2360
آنها ادعا کردند که من آن را شکستم!
15:41
I really want to buy a new car,
261
941600
1920
من واقعاً می خواهم یک ماشین جدید بخرم،
15:43
but I've got to jump through hoops to get a loan from the bank.
262
943640
4080
اما برای گرفتن وام از بانک باید از روی حلقه ها بپرم.
15:49
He had to jump through hoops to get you a ticket for the match,
263
949920
3120
او مجبور شد از حلقه ها بپرد تا بلیط مسابقه را برای شما تهیه کند،
15:53
so I hope you appreciate it.
264
953160
2440
بنابراین امیدوارم قدر آن را بدانید.
15:59
This is The English We Speak from BBC Learning English,
265
959760
3160
این The English We Speak از BBC Learning English است،
16:03
and we're looking at the expression 'jump through hoops',
266
963040
2640
و ما به عبارت 'jump through hoops' نگاه می کنیم،
16:05
which means to have to do lots of difficult and sometimes unnecessary things
267
965800
4800
به این معنی که برای رسیدن به چیزی باید کارهای دشوار و گاهی غیرضروری انجام داد
16:10
to achieve something.
268
970720
1400
.
16:12
Yes, it can be challenging and frustrating,
269
972240
2840
بله، می‌تواند چالش‌برانگیز و خسته‌کننده باشد،
16:15
like you trying to get a refund for your airline ticket. Did you succeed?
270
975200
4800
مانند تلاش برای بازپرداخت هزینه بلیط هواپیما. موفق شدی؟
16:20
I did, Rob. I jumped through lots of hoops, but got the result I wanted.
271
980120
5200
من انجام دادم، راب. من از حلقه های زیادی پریدم، اما به نتیجه ای که می خواستم رسیدم.
16:25
How about you? Did you get your loan?
272
985440
1920
در مورد شما چطور؟ وام گرفتی؟
16:27
Sadly not, despite jumping through lots of hoops!
273
987480
3840
متاسفانه نه، با وجود پریدن از طریق حلقه های زیادی!
16:31
But, hold on, now you've got your money back from the airline,
274
991440
4280
اما، صبر کن، حالا پولت را از خطوط هوایی پس گرفتی،
16:35
maybe you could lend me some money?
275
995840
2080
شاید بتوانی به من پول قرض بدهی؟
16:38
Well, Rob, you'll have to jump through more hoops to get my money.
276
998040
4680
خوب، راب، برای بدست آوردن پول من باید از حلقه های بیشتری بپری.
16:42
The first one is to make me a cup of tea!
277
1002840
2560
اولین مورد این است که برای من یک فنجان چای درست کنید!
16:45
— Oh, OK. Bye for now. — Bye.
278
1005520
2880
- آهان باشه. فعلا خداحافظ. - خدا حافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7