Vocabulary - 5 ways to use the word 'cut' - Red Riding Hood part 1

Hi there. I'm Mariam. And today I've got a story that might sound a bit familiar to you:

سلام. من مریم هستم و امروز داستانی دارم که شاید برای شما کمی آشنا به نظر برسد

it's a tale about bravery, adventure and a big bad wolf.

: داستانی درباره شجاعت، ماجراجویی و یک گرگ بد بزرگ.

We begin in a faraway land, in a big, deep forest where the birds are singing and the

ما از سرزمینی دور شروع می کنیم، در یک جنگل بزرگ و عمیق که در آن پرندگان آواز می خوانند و

sun occasionally peeks through the leaves, lighting up the forest floor below. This is

خورشید گهگاه از لای برگ ها نگاه می کند و کف جنگل را در زیر نور روشن می کند. اینجا

where Little Red Riding Hood is walking, wearing a big red cloak. She's carefully carrying

جایی است که کلاه قرمزی با یک شنل قرمز بزرگ راه می رود. او با احتیاط

a basket of fruit to her Grandma's. She wanted to take a cake but Grandma's been told to

یک سبد میوه را برای مادربزرگش حمل می کند. او می خواست یک کیک بگیرد اما به مادربزرگ گفته

cut out sweet things as she's getting a bit fat!

شده بود که چیزهای شیرین را حذف کند زیرا او کمی چاق می شود!

Anyway, to cut a long story short, Little Red Riding Hood is stopped in her tracks by

به هر حال، برای کوتاه کردن داستان، کلاه قرمزی در مسیر خود توسط یک گرگ بدجنس متوقف می شود

a mean-looking wolf. "Where are you going, little girl?" asks the wolf. "Well, my Grandma's

. "کجا میری دختر کوچولو؟" از گرگ می پرسد. "خب، حال مادربزرگ

not very well so I'm going to visit her, because she doesn't have anyone else there, and my

من زیاد خوب نیست، بنابراین من می روم او را ملاقات کنم، زیرا او کسی دیگری آنجا ندارد و

mum says: "Little Red can talk! The wolf cuts her short and says "Sorry, I've got to go,

مامانم می گوید: "رد کوچولو می تواند صحبت کند! گرگ کوتاهش می کند و می گوید: "ببخشید، باید بروم،

send her my best wishes, bye!" and he disappears into the forest.

بهترین آرزوهایم را برایش بفرست، خداحافظ!" و او در جنگل ناپدید می شود.

The wolf might be bad but he's not stupid. He takes a shortcut through the trees to Grandma's

گرگ ممکن است بد باشد اما احمق نیست. او از میان درخت‌ها به

house, breaks in and locks Grandma in a cupboard. Then, he puts on Grandma's clothes and jumps

خانه مادربزرگ می‌رود، وارد خانه می‌شود و مادربزرگ را در کمد می‌بندد. سپس، لباس های مادربزرگ را می پوشد و

into her bed, waiting for Little Red Riding Hood. You can imagine how stupid he looks

به تخت او می پرد و منتظر کلاه قرمزی است . می توانید تصور کنید که او چقدر احمق به نظر می رسد

- but that's how the story goes!

- اما داستان اینگونه پیش می رود!

A short while later, Little Red Riding Hood arrives at the cottage and walks into the

اندکی بعد، کلاه قرمزی به کلبه می رسد و به

bedroom. She's not the smartest of girls and doesn't realise that that's the cheeky wolf.

اتاق خواب می رود. او باهوش ترین دختر نیست و متوجه نمی شود که این گرگ گستاخ است.

She is surprised, however, by her big eyes and says "Grandma, what big eyes you have!"

اما از چشمان درشتش تعجب می کند و می گوید: "ننه، چه چشم های درشتی داری!"

The quick-thinking wolf replies, "All the better to see you with, my dear." "Hold on...

گرگ زود اندیش پاسخ می دهد: " بهتر است که با تو ببینم عزیزم." _ دست نگه دار...

Grandma, what big ears you have!" By now, the wolf is losing his patience a bit and

مادربزرگ، چه گوش های بزرگی داری! در حال حاضر ، گرگ کمی صبر خود را از دست داده است و به این

thinks 'cut to the chase' but he still mutters: "All the better to hear you with, my dear."

فکر می کند که "تعقیب و گریز" را انجام دهید، اما او همچنان زمزمه می کند: "بهتر است که صدایت را بشنوم، عزیزم."

Now, Little Red is getting a little suspicious but still continues with one final comment:

حالا، قرمز کوچولو کمی مشکوک می‌شود، اما همچنان با یک نظر پایانی ادامه می‌دهد:

"Grandma, what big teeth you have - are they false teeth?" "No!" cries the wolf, "These

"مادر بزرگ، چه دندان‌های بزرگی داری - آیا آنها دندان مصنوعی هستند؟" "نه!" گرگ فریاد می زند: "

are for eating you with." And with that, he pounces on Little Red Riding Hood. As you

اینها برای خوردن تو هستند." و با آن، او به کلاه قرمزی می جهد. همانطور که

can imagine, Little Red Riding Hood screams her head off.

می توانید تصور کنید، کلاه قرمزی سرش را فریاد می زند .

What's the wolf going to do next? I'll tell you another time. Bye for now.

گرگ بعدش چیکار میکنه؟ یه وقت دیگه بهت میگم فعلا خداحافظ.