BBC English Masterclass: Inversion 1: After Negative or Limiting Adverbs

Under no circumstances should you stop watching this video! Only here will you get the full

تحت هیچ شرایطی تماشای این ویدیو را متوقف نکنید! فقط در اینجا توضیح کامل وارونگی را دریافت خواهید کرد

inversion explanation. Are you ready? Let's invert!

. اماده ای؟ بیایید معکوس کنیم!

Inversion happens in English for emphasis, dramatic purpose or formality. In order to

وارونگی در انگلیسی برای تاکید، هدف نمایشی یا رسمی اتفاق می افتد. برای

invert, the normal sentence order of subject, verb and object is changed in some way. Let's

معکوس کردن، ترتیب جمله عادی فاعل، فعل و مفعول به نوعی تغییر می کند. بیایید

find out how. Go!

دریابیم که چگونه. برو!

'Never had I met someone so interesting.'

"هرگز کسی را به این اندازه جالب ندیده بودم."

Now English has a group of adverbs which limit the meaning of a verb or make it negative.

اکنون انگلیسی گروهی از قیدها دارد که معنای یک فعل را محدود می کند یا آن را منفی می کند.

Examples are 'never', 'hardly', 'no', 'only'...and there are others. In order to change normal

مثال‌هایی مانند «هرگز»، «به سختی»، «نه»، «فقط»... و موارد دیگری نیز وجود دارد. برای تغییر

sentence order, we move the negative adverbial to the beginning of the sentence and we invert

ترتیب جمله عادی، قید منفی را به ابتدای جمله منتقل می کنیم

the auxiliary verb and subject. So:

و فعل کمکی و فاعل را برعکس می کنیم. بنابراین:

'I had never met someone so interesting.' becomes

"من هرگز کسی را به این جالب ندیده بودم." تبدیل به

'Never had I met someone so interesting.'

"تا به حال کسی را تا این حد جالب ندیده بودم."

In cases where the tense does not use an auxiliary verb in the affirmative, such as the present

در مواردی که زمان از فعل کمکی به صورت مثبت استفاده نمی کند، مانند حال

simple or the past simple, one must be added. So, for example:

ساده یا ماضی ساده، باید یک فعل اضافه شود. بنابراین، برای مثال:

'I rarely go outside.' becomes

"من به ندرت بیرون می روم." می شود

'Rarely do I go outside.' And

"به ندرت بیرون می روم." و

'She seldom worked very hard.' becomes

"او به ندرت خیلی سخت کار می کرد." می شود

'Seldom did she work very hard.'

"به ندرت او خیلی سخت کار می کرد."

However, there is another level to this. Some negative or limiting adverbials require you

با این حال، سطح دیگری برای این وجود دارد. برخی از قیدهای منفی یا محدود کننده از شما

to complete a whole clause before the inversion takes place. It's kind of a two stage process.

می خواهند قبل از انجام وارونگی، یک بند کامل را کامل کنید . این یک نوع فرآیند دو مرحله ای است.

So, for example:

به عنوان مثال:

'I didn't know what to do until I saw what had happened.'

"من نمی دانستم چه کار کنم تا زمانی که آنچه اتفاق افتاده است."

becomes 'Not until I saw what had happened did I know

می شود "تا زمانی که آنچه اتفاق افتاده را دیدم، نمی دانستم

what to do.'

چه کار کنم."

In this case, 'Not until I saw what had happened' is the adverbial clause. The inversion takes

در این مورد، «تا زمانی که دیدم چه اتفاقی افتاده است » قید قید است.

place after this, in the main clause. And this is common with adverbs like 'Not' and

وارونگی بعد از این، در بند اصلی صورت می گیرد. و این با قیدهایی مانند «نه» و

'Only' in the following combinations:

«فقط» در ترکیب‌های زیر رایج است:

'Hardly' works like this too, but in the case of hardly, the inversion happens within the

«به سختی» نیز مانند این کار می‌کند، اما در مورد hardly، وارونگی در

adverbial clause. It is mostly used with the past perfect to signify that one action finished

بند قید اتفاق می‌افتد. بیشتر با گذشته کامل استفاده می شود تا نشان دهد که یک عمل

just before another started. And notice the use of the connecting time words 'than' and

درست قبل از شروع دیگری به پایان رسیده است. و به استفاده از واژه های زمان اتصال «از» و

'when' in the examples. Are you ready?

«وقتی» در مثال ها توجه کنید. اماده ای؟

'Hardly had I got home than the dog started barking.'

به سختی به خانه رسیده بودم تا اینکه سگ شروع به پارس کرد.

'Hardly had he got into the bath when the phone rang.'

او به سختی وارد حمام شده بود که تلفن زنگ زد.

Isn't it typical? Finally, we can use the expression 'little did they know' to mean

معمولی نیست؟ در نهایت، می‌توانیم از عبارت «کمی دانستند» به معنای

'wait for it' they didn't know. It's extremely dramatic and it's often found within books.

«منتظر آن باشید» که نمی‌دانستند استفاده کنیم. این بسیار دراماتیک است و اغلب در کتاب ها یافت می شود.

It can be quite sinister! For example:

می تواند کاملا شوم باشد! به عنوان مثال:

'Little did they know that he had stolen all of their money.'

"آنها نمی دانستند که او تمام پول آنها را دزدیده است."

Did you get it? Of course you got it! Now, for more information please log on to our website

گرفتی؟ البته فهمیدی! اکنون، برای اطلاعات بیشتر لطفاً وارد وب سایت ما

at bbclearningenglish.com. I've been Dan, you've been fantastic and I'll see you next

در bbclearningenglish.com شوید. من دن بودم، تو فوق العاده بودی و دفعه بعد می

time, ok? Let's invert!

بینمت، باشه؟ بیایید معکوس کنیم!