King Charles's Coronation: BBC News Review

The coronation of a king - Charles III is crowned.

تاجگذاری یک پادشاه - چارلز سوم تاجگذاری کرد.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

I'm Neil. And I'm Beth. Make sure you watch

من نیل هستم. و من بث هستم.

to the end to learn vocabulary to talk about this story.

برای یادگیری واژگان برای صحبت در مورد این داستان حتما تا آخر تماشا کنید.

Don't forget to subscribe to our channel, like this video

فراموش نکنید که در کانال ما مشترک شوید، این ویدیو را لایک کنید

and try the quiz on our website.

و امتحان را در وب سایت ما امتحان کنید.

Now, the story.

حالا داستان

Charles III has been crowned King of the UK

چارلز سوم در یک مراسم تاجگذاری به عنوان پادشاه بریتانیا

and other Commonwealth realms in a coronation ceremony.

و دیگر قلمروهای مشترک المنافع تاج گذاری کرد .

Members of the Royal Family and senior politicians

اعضای خانواده سلطنتی و سیاستمداران ارشد

from around the world attended. Various events took place

از سراسر جهان در آن شرکت کردند. رویدادهای مختلفی

over the weekend, including a special concert  

در آخر هفته برگزار شد، از جمله کنسرت ویژه

and street parties. But not everyone has been celebrating.

و مهمانی‌های خیابانی. اما همه جشن نگرفته اند.

Police controversially arrested anti-monarchy protesters on the day.

پلیس در آن روز به طور جنجالی معترضان ضد سلطنت را دستگیر کرد.

You've been looking at the headlines, Beth.

به تیترها نگاه می کردی، بث.

What's the vocabulary?

واژگان چیست؟

We have touching, wingman and bolts.

ما تاچ، وینگمن و پیچ و مهره داریم.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

Let's look at our first headline.

بیایید به اولین تیتر خود نگاه کنیم.

This is from The Guardian.

این از گاردین است.

The Coronation review – immaculately rehearsed, touching and Shakespearean.

بررسی تاج‌گذاری - بی‌نقص تمرین شده، تاثیرگذار و شکسپیر.

So, the headline is saying that the coronation was immaculately rehearsed

بنابراین، تیتر این است که تاجگذاری بی‌نقص تمرین شده است

– that means practised until it was perfect.

- این بدان معناست که تا زمانی که کامل شده است تمرین شود.

But we are looking at 'touching' and 'touch', physically, is this.

اما ما به دنبال "لمس" و "لمس"، از نظر فیزیکی، این است.

What's the sense here, though?

با این حال، اینجا چه معنایی دارد؟

Well, if you touch something physically,

خوب، اگر چیزی را از نظر فیزیکی لمس کنید،

then you feel it.

آن را احساس می کنید.

But if you touch something metaphorically, then

اما اگر چیزی را به صورت استعاری لمس کنید، در این صورت

it is emotional, and that's the meaning of 'touching' here.

احساسی است، و معنای «لمس کردن» در اینجا همین است. به

It's literally like a feeling reaches out and touches you.

معنای واقعی کلمه مانند احساسی است که به شما دست می دهد و شما را لمس می کند.

And the headline is saying that the coronation was an emotional event.

و تیتر این است که تاجگذاری یک رویداد احساسی بود.

That's right. And we can use 'touching' to describe other things.

درست است. و ما می توانیم از "لمس" برای توصیف چیزهای دیگر استفاده کنیم.

For example, maybe your friend gives a speech

به عنوان مثال، ممکن است دوست شما

at graduation and you find it very emotional.

در هنگام فارغ التحصیلی سخنرانی کند و شما آن را بسیار احساساتی کنید.

It's touching.

لمس کننده است.

Yes. Perhaps you're reading a book about soldiers returning

آره. شاید شما در حال خواندن کتابی در مورد سربازانی هستید که

from a war, meeting their families for the first time in a long time.

از جنگ بازگشته اند و برای اولین بار پس از مدت ها با خانواده خود ملاقات می کنند.

It's touching. It's emotional.

لمس کننده است. احساسی است.

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have our next headline.

بیایید تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

This is from The Times.

این از روزنامه تایمز است. تام کروز به شاه چارلز می گوید

Coronation concert:

کنسرت تاج گذاری:

I'll be your wingman, Tom Cruise tells King Charles – as it happened.

من وینگمن تو خواهم شد - همانطور که اتفاق افتاد.

We're looking at 'wingman'.

ما به "wingman" نگاه می کنیم.

It's made up of two parts –

این از دو بخش تشکیل شده است -

'wing' and 'man'.

"بال" و "مرد".

The first part, 'wing' is this.

بخش اول، "بال" این است.

That helps a plane or a bird fly. 'man' – we all know 'man'.

این به پرواز هواپیما یا پرنده کمک می کند. "مرد" - همه ما "مرد" را می شناسیم.

Put them together – 'wingman'.

آنها را کنار هم قرار دهید - "wingman".

What's the sense? Is it connected to flying?

چه حسی دارد؟ آیا به پرواز وصل است؟

It is. So, think of

این است. بنابراین، به

a group of planes flying together. The 'wingman'

گروهی از هواپیماها فکر کنید که با هم پرواز می کنند. "Wingman"

is the pilot that flies on the wing,

خلبانی است که روی بال پرواز می کند ،

so behind and to the side of the other planes.

بنابراین در پشت و کنار هواپیماهای دیگر.

OK. So, it is the pilot that supports the other pilots

خوب. بنابراین، این خلبان است که از سایر خلبانان پشتیبانی می کند

and support is the key to understanding this here.

و پشتیبانی کلید درک این موضوع در اینجا است.

So, Tom Cruise is basically saying that he would support King Charles.

بنابراین، تام کروز اساساً می‌گوید که از شاه چارلز حمایت خواهد کرد.

Yes, exactly. And the reason that Tom Cruise says this is because he

بله دقیقا. و دلیل اینکه تام کروز این را می گوید این است که او

played a pilot in the film Top Gun, and also King Charles

در فیلم تاپ گان نقش یک خلبان را بازی کرد و همچنین شاه چارلز

is a trained pilot. He was in the Royal Air Force.

یک خلبان آموزش دیده است. او در نیروی هوایی سلطنتی بود.

But there's another meaning of 'wingman', isn't there Neil?

اما نیل معنای دیگری از «بال مرد» دارد، اینطور نیست؟

Yes. So, a 'wingman'

آره. بنابراین، یک "wingman"

is a friend who supports another friend. For example,

دوستی است که از دوست دیگری حمایت می کند. به عنوان مثال،

you might be out with a group of friends and a male friend

ممکن است با گروهی از دوستانتان بیرون رفته باشید و به ویژه یک دوست مذکر

in particular wants some support in trying to meet a partner.

در تلاش برای ملاقات با یک شریک، حمایت می‌خواهد.

That is a 'wingman'.

این یک "بال مرد" است.

Let's look at that again.  

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have our next headline.

بیایید تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

This is from Forbes.

این از فوربس است.

Prince Harry shunned from Buckingham Palace balcony

شاهزاده هری از بالکن کاخ باکینگهام خودداری کرد

and soon bolts for airport.

و به زودی به سمت فرودگاه رفت.

So, Prince Harry was shunned from the balcony -

بنابراین، شاهزاده هری از بالکن طرد شد -

it means he wasn't included.

این بدان معناست که او شامل نبود.

We are looking at 'bolts', which is a verb,

ما به 'bolts' نگاه می کنیم، که یک فعل است،

but it might be useful to think of it as a noun.

اما ممکن است مفید باشد که آن را به عنوان یک اسم در نظر بگیریم.

A lightning bolt.

یک صاعقه.

Yes, it's definitely helpful to think of that

بله، فکر کردن به آن قطعا مفید است،

because a lightning bolt is something that happens very quickly

زیرا رعد و برق چیزی است که خیلی سریع اتفاق می‌افتد

and 'to bolt' as a verb means to leave or escape very fast.

و «بولت» به عنوان یک فعل به معنای ترک کردن یا فرار بسیار سریع است.

Yes. And in fact Prince Harry did leave the Coronation very quickly

آره. و در واقع شاهزاده هری خیلی سریع مراسم تاج گذاری را ترک کرد

and there was some controversy about him attending at all.

و بحث هایی در مورد حضور او وجود داشت.

Yes, there was.

بله وجود داشت.

Now, note in the headline, it uses the

حالا، در عنوان توجه داشته باشید، از

preposition 'for' – 'bolts for' plus a place, in this case,

حرف اضافه "برای" استفاده می کند - "پیچ و مهره برای" به اضافه یک مکان، در این مورد،

the airport, and we can also say 'bolt to' a place.

فرودگاه، و همچنین می توانیم بگوییم "بولت به" یک مکان.

For example, you might bolt to the supermarket before it closes.

به عنوان مثال، ممکن است قبل از بسته شدن سوپرمارکت به آن بچسبید.

And 'bolt down' is also possible.

و 'بولت کردن' نیز امکان پذیر است.

It means doing something in a hurry.

یعنی انجام کاری با عجله.

So, you could bolt down the stairs if you need

بنابراین، اگر می‌خواهید

to leave your house quickly or bolt down your food

سریع از خانه خارج شوید، می‌توانید پله‌ها را پایین بیاورید یا

if you're really hungry

اگر واقعا گرسنه هستید

or you need to eat quickly.

یا باید سریع غذا بخورید، غذایتان را پایین بیاورید.

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

We've had 'touching' – emotional,

ما "لمس" داشته ایم - احساسی،

'wingman' – a supportive person and 'bolts' – moves quickly.

"بال مرد" - یک فرد حمایت کننده و "پیچ و مهره" - به سرعت حرکت می کند.

And if you enjoy learning English  with stories about the Royal Family,  

و اگر از یادگیری زبان انگلیسی با داستان‌هایی درباره خانواده سلطنتی لذت می‌برید،

there's another episode of News  Review you can watch here.

قسمت دیگری از News  Review وجود دارد که می‌توانید اینجا تماشا کنید.

Don't forget to click here to subscribe to our  channel so you never miss another video.

فراموش نکنید که برای عضویت در کانال ما اینجا را کلیک کنید تا هرگز ویدیوی دیگری را از دست ندهید.

Thanks for joining us. 

از اینکه به ما پیوستید متشکریم.

Bye!

خدا حافظ!

Bye!

خدا حافظ!