😄😥 Feelings: Phrasal verbs with Georgie

Calm down, phrasal verbs aren't  that bad. This is a BBC Learning  

آرام باشید، افعال عبارتی آنقدرها هم بد نیستند. این یک ویدیوی بی‌بی‌سی آموزش

English video all about feelings.  I'm Georgie, let's get into it.

انگلیسی است که همه چیز درباره احساسات است. من جورجی هستم، بیایید وارد آن شویم.

Starting with verbs for when you keep your  emotions on the inside. If you 'bottle up'  

برای زمانی که احساسات خود را درون خود نگه می دارید، با افعال شروع کنید . اگر احساسات خود را «تغلیظ کنید»

your feelings, 'you keep them inside  instead of talking about them'. It's  

، « به جای صحبت کردن در مورد آنها، آنها را درون خود نگه می دارید». این

this idea of putting your feelings  inside a bottle and closing the lid.

ایده این است که احساسات خود را درون یک بطری قرار دهید و درب آن را ببندید.

'Neil It's not good to bottle up your feelings.  

«نیل خوب نیست که احساساتت را کم کنی.

You should really try and  open up and talk about it.'

شما واقعاً باید تلاش کنید و در مورد آن صحبت کنید.

'open up' that means 'you share your  feelings openly and talk about them'.

"باز کردن" به این معنی است که "شما احساسات خود را آشکارا به اشتراک می گذارید و در مورد آنها صحبت می کنید".

'Well, it's great to see you opening  up a bit and sharing your feelings.'

"خب، خیلی خوب است که شما را کمی باز کرده و احساسات خود را به اشتراک می گذارید."

'Yeah... It feels really good to open up.'

"آره... واقعاً احساس خوبی دارد که در را باز کنی."

'Are you... holding back tears?'

"آیا... جلوی اشک را می گیری؟"

If you 'hold something back', it  means 'you hesitate to do or say  

اگر «چیزی را عقب نگه دارید»، به این معنی است که «در انجام یا گفتن چیزی تردید دارید

something'. You can 'hold back tears'  or 'hold back from saying something'.

». می‌توانید «اشک‌هایتان را نگه دارید» یا «از گفتن چیزی جلوگیری کنید».

'Don't hold back - let it all out!'

"درنگ نکن - بگذار همه چیز بیرون بیاید!"

Oops, shouldn't have said that. Now let's  look at verbs for when you lose control  

اوه، نباید این را می گفت. اکنون بیایید به افعال مربوط به زمانی که کنترل احساسات خود را از دست می‌دهید نگاه کنیم

of your emotions. 'break down' means  'you lose control of your emotions and  

. "شکستن" به این معنی است که "کنترل احساسات خود را از دست می دهید و

start crying'. We usually use  it to talk about someone else.

شروع به گریه می کنید". ما معمولاً از آن برای صحبت در مورد شخص دیگری استفاده می‌کنیم.

'Georgie, Neil was just talking  about his dead dog, and he broke  

"جورجی، نیل فقط در مورد سگ مرده‌اش صحبت می‌کرد، و او

down and he cried... I don't know what to do!'

شکست و گریه کرد... من نمی‌دانم چه کنم!

'blow up' means 'lose emotional control in an  angry way'. We use 'blow up' for explosions,  

«منفجر کردن» به معنای «از دست دادن کنترل عاطفی به شیوه‌ای عصبانی» است. ما از «blow up» برای انفجار استفاده می‌کنیم،

so imagine someone exploding with anger.

بنابراین تصور کنید کسی از عصبانیت منفجر شود.

'Yeah, he was sad... but now he just found out  

"بله، او غمگین بود... اما اکنون متوجه شد

his favorite football team lost and  he just blew up - he was so angry!'

تیم فوتبال مورد علاقه‌اش شکست خورده است و فقط منفجر شد - خیلی عصبانی بود!»

'Don't freak out! I'll come and help.'

نترس! من می آیم و کمک می کنم.

'freak out' means 'lose emotional control',  

«فرار کردن» به معنای «از دست دادن کنترل عاطفی» است،

but it's more flexible. You can 'freak  out' because of 'excitement', for example:

اما انعطاف‌پذیرتر است. می‌توانید به‌دلیل «هیجان» «فرار کنید»، برای مثال:

'I freaked out when I saw my  favorite pop star on the street.'

«وقتی ستاره پاپ مورد علاقه‌ام را در خیابان دیدم عصبانی شدم».

Or because you're nervous:

یا به این دلیل که عصبی هستید:

'I freaked out when I was doing  a presentation on the stage.'

"وقتی داشتم روی صحنه ارائه می‌دادم عصبانی شدم."

'Georgie I'm freaking out! What should we do?'

جورجی من دارم دیوونه میشم! چه کنیم؟

'Calm down! It's gonna be fine.'

'آرام باش! خوب می شود.

Now, verbs about regaining  emotional control. 'calm down'  

اکنون، افعالی درباره بازیابی کنترل عاطفی. «آرام باش»

is when 'your emotions start up here and  you bring them down to a neutral level'.

زمانی است که «احساسات شما از اینجا شروع می‌شود و آنها را به سطح خنثی می‌آورید».

'Everyone calm down - take a deep breath, okay?'

"همه آرام باشید - نفس عمیق بکشید، باشه؟"

'chill out' is similar to  'calm down'; it means 'relax'.

«سرد شدن» شبیه به «آرام شدن» است. به معنی "آرامش" است.

'I think we just need a holiday so we can really  chill out and stop worrying about everything.'

"من فکر می کنم ما فقط به یک تعطیلات نیاز داریم تا بتوانیم واقعاً آرامش داشته باشیم و دیگر نگران همه چیز نباشیم."

Remember, don't 'freak out,' just  'come back' to BBC Learning English  

به یاد داشته باشید، «ناراحت نشوید»، فقط «برگرد» به یادگیری انگلیسی BBC

and we'll 'work on' more phrasal verbs  and how to use them. See you next time!

و ما روی افعال عبارتی بیشتر و نحوه استفاده از آنها کار خواهیم کرد. دفعه بعد می بینمت!