Is this the era of distrust? 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute English from

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از

BBC Learning English. I'm Neil.

BBC Learning English است. من نیل هستم.

And I'm Rob.

و من راب هستم.

As well as bringing the world to a halt

علاوه بر توقف اپیدمی کرونا در جهان

the coronavirus epidemic has led

، منجر

to an increase

به

in misinformation, lies and

افزایش اطلاعات نادرست، دروغ‌ها و

conspiracy theories on the internet.

تئوری‌های توطئه در اینترنت شده است.

In an era of fake news, where even

در عصر اخبار جعلی، که حتی

a president of the United States is

یک رئیس جمهور ایالات متحده

accused of spreading

متهم به انتشار

misinformation, could it be that we are

اطلاعات نادرست است، آیا ممکن است ما

living through a crisis in trust?

در بحران اعتماد زندگی کنیم؟

What is trust? And

اعتماد چیست؟ و به

who should we place our trust in? - these

چه کسی اعتماد کنیم؟ -

are some of the questions

اینها برخی از سوالاتی است

we'll be discussing

که

in this programme.

در این برنامه در مورد آنها بحث خواهیم کرد.

And we'll be hearing from a philosopher

و ما از فیلسوفی خواهیم شنید

who believes the problem

که معتقد

is not about trust itself

است مشکل به خود اعتماد نیست،

but about trustworthiness - the ability

بلکه در مورد قابل اعتماد بودن است - توانایی

to be trusted as being honest and reliable.

اعتماد به عنوان صادق و قابل اعتماد.

And as always we'll be learning some

و مثل همیشه

related vocabulary along the way.

در طول مسیر واژگان مرتبط را یاد خواهیم گرفت.

Of course telling

البته

lies and lacking trustworthiness is

دروغ گفتن و فقدان قابل اعتماد بودن

nothing new - just think of

چیز جدیدی نیست - فقط

the Trojan Horse used

به اسب تروا فکر کنید که

to trick the ancient Greeks.

برای فریب یونانیان باستان استفاده می شد.

More recently, the American financier

اخیراً،

Bernie Madoff become infamous

برنی مدوف سرمایه‌دار آمریکایی به

as 'the biggest swindler

عنوان "بزرگترین

in history'. In 2009 he was sentenced

کلاهبردار تاریخ" بدنام شده است. در سال 2009 او به

to 150 years in prison for

دلیل نقشش در کلاهبرداری پونزی به 150 سال زندان محکوم شد

his part in the Ponzi

scam, but how much did he defraud from

، اما چقدر از

investors? That's my quiz question.

سرمایه گذاران کلاهبرداری کرد؟ این سوال مسابقه من است.

Was it:

آیا این بود:

a) 6.5 million dollars?, b) 65 million

الف) 6.5 میلیون دلار؟، ب) 65 میلیون

dollars? or c) 65 billion dollars?

دلار؟ یا ج) 65 میلیارد دلار؟

I'll say b) 65 million dollars.

من می گویم ب) 65 میلیون دلار.

OK, Rob, we'll come back to that later.

باشه، راب، بعداً به آن باز خواهیم گشت.

Generally speaking, trust can be

به طور کلی، اعتماد را می توان

described as a judgement

به عنوان قضاوتی توصیف کرد

that someone can be believed

که می توان به کسی اعتماد کرد

and relied upon. When we

و به آن تکیه کرد. وقتی

trust each other it makes life easier,

به یکدیگر اعتماد کنیم، زندگی را آسان‌تر،

quicker and friendlier.

سریع‌تر و دوستانه‌تر می‌کنیم.

Society can't function without trust - so

جامعه بدون اعتماد نمی تواند کار کند - پس

does that mean the more trust the better?

آیا این بدان معناست که هر چه اعتماد بیشتر باشد بهتر است؟

Well, not according to philosopher, Onora

خب، نه به گفته فیلسوف، اونورا

O'Neill. Here he is speaking

اونیل. او در اینجا

to David Edmonds,

با دیوید ادموندز،

presenter of the BBC World Service

مجری برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی

programme, The Big Idea:

، ایده بزرگ صحبت می‌کند:

We have another word, which is gullible,

ما یک کلمه دیگر داریم که ساده لوحانه است،

and if you simply place

و اگر شما به سادگی

trust indiscriminately

اعتماد کنید

without making a judgement about

بدون اینکه قضاوتی در مورد

whether the other person or

institution is trustworthy

قابل اعتماد بودن شخص یا موسسه دیگر داشته باشید،

then just trusting to luck as we say,

پس فقط اعتماد به شانس همانطور که می گوییم

is probably not a virtue.

، احتمالاً یک فضیلت نیست.

There's a difference between trusting

بین اعتماد

someone because you have

کردن به کسی به این

good reason to believe them

دلیل که دلیل خوبی برای باور کردن او دارید

and being gullible - that's easy to deceive

و ساده لوح بودن تفاوت وجود دارد - فریب دادن آن آسان است

because you trust and believe

زیرا خیلی سریع به دیگران اعتماد می کنید و به

people too quickly.

آنها اعتماد می کنید.

If you don't judge who is trustworthy

اگر قضاوت نکنید که چه کسی قابل اعتماد است

and who is not, you are

و چه کسی قابل اعتماد نیست،

trusting to luck - simply

به شانس اعتماد کرده اید - فقط

believing or hoping that things

باور داشته باشید یا امیدوار باشید که همه

will happen for the best.

چیز به بهترین شکل اتفاق می افتد.

But being gullible and trusting

اما ساده لوح بودن و اعتماد

to luck is exactly how Bernie Madoff

به شانس دقیقاً همان چیزی است که برنی

was able to trick

مدوف توانست

so many people into giving him their

افراد زیادی را فریب دهد تا پول خود را به او بدهند

money. Their biggest mistake

. بزرگترین

was to trust him indiscriminately

اشتباه آنها اعتماد بی رویه به او بود

- in a way that does not show care or

- به گونه ای که مراقبت یا قضاوت نشان نمی دهد

judgement, usually with harmful results.

و معمولاً نتایج مضری دارد.

So, if indiscriminately trusting people is

بنابراین، اگر اعتماد بی رویه به

such a bad idea, how do

افراد ایده بدی است، چگونه

we avoid it? How can

از آن اجتناب کنیم؟ چگونه می

we tell who is trustworthy and who is not?

توانیم تشخیص دهیم که چه کسی قابل اعتماد است و چه کسی قابل اعتماد نیست؟

Here's BBC World Service's

دیوید ادموندز

The Big Idea presenter,

، مجری «ایده بزرگ» سرویس جهانی بی‌بی‌سی

David Edmonds, asking

، از

Onora O'Neill to give some details:

اونورا اونیل می‌خواهد تا جزئیاتی را ارائه دهد:

An individual or organisation is

یک فرد یا سازمان

trustworthy is they can

قابل اعتماد است، زیرا می‌توان به

justifiably be trusted. To be

طور موجه به آنها اعتماد کرد. برای

trustworthy they need three ingredients.

قابل اعتماد بودن آنها به سه ماده نیاز دارند.

First, honesty - people have

اول، صداقت - مردم

to be able to believe

باید بتوانند

what they're told. Second, competence.

آنچه را که به آنها گفته می شود باور کنند. دوم، شایستگی.

Beyond honesty and

فراتر از صداقت و

competence there's a third element

شایستگی، عنصر سومی

to trustworthiness: reliability.

برای قابل اعتماد بودن وجود دارد: قابلیت اطمینان.

That's the boring one. That's just being

این همان خسته کننده است. این فقط

honest and competent each time

صداقت و شایستگی در هر بار است،

so that it's not enough

به طوری که

to be episodically honest and competent

for some of the things

برای برخی از کارهایی

you claim to be able to

که ادعا می کنید قادر به

do but not others.

انجام آنها هستید اما برخی دیگر را ندارید، کافی نیست که از نظر اپیزودیک صادق باشید و شایستگی داشته باشید.

Philosopher Onora O'Neill identifies three

فیلسوف اونورا اونیل سه

ingredients for trustworthiness: honesty,

عنصر قابل اعتماد را شناسایی می کند: صداقت،

competence and reliability.

شایستگی و قابلیت اطمینان.

Competence means the ability to do

شایستگی یعنی توانایی انجام

something well. You would trust

کاری به خوبی.

a car mechanic to fix

برای تعمیر

your broken car engine, but you wouldn't

موتور ماشین خراب شما به مکانیک خودرو اعتماد می کنید، اما

go to them for dental work -

برای کارهای دندانپزشکی به سراغ آنها

they're not competent

نمی روید - آنها

to remove your tooth like a dentist is.

مانند دندانپزشک صلاحیت کشیدن دندان شما را ندارند.

And you wouldn't trust your dentist to fix

و شما به دندانپزشک خود برای تعمیر ماشین خراب شما نیز اعتماد نخواهید

your broken down car, either!

کرد!

Onora O'Neill

اونورا اونیل

also mentions reliability - being

همچنین به قابلیت اطمینان اشاره می کند -

trustworthy because you behave

قابل اعتماد بودن زیرا

well all the time and keep

همیشه خوب رفتار می کنید و به

all the promises you make.

همه قول هایی که می دهید عمل می کنید.

It's the combination of these three - being

این ترکیبی از این سه -

honest, competent and

صادق بودن، شایستگی و

reliable - that makes

قابل اعتماد بودن است که باعث می‌شود

someone truly trustworthy.

کسی واقعاً قابل اعتماد باشد.

And not someone like Bernie Madoff,

و نه کسی مثل برنی مدوف

who would run off with your

که با

money and entire life savings.

پول و کل پس‌انداز شما فرار کند.

All of which brings me to my quiz

همه اینها مرا به سوال مسابقه من

question. Do you remember, Rob?

می رساند. یادت هست راب؟

Yep, I do. You asked how much

بله، من. شما پرسیدید که

Bernie Madoff stole from

برنی مدوف چقدر

the American investors he lied

از سرمایه گذاران آمریکایی که

to. And I said b) 65 million dollars.

به آنها دروغ گفته دزدیده است. و گفتم ب) 65 میلیون دلار.

But in fact it was c) 65 billion dollars - a

اما در واقع ج) 65 میلیارد دلار بود -

lot of money to give

پول زیادی برای دادن

to such an untrustworthy

به چنین مرد غیرقابل اعتمادی

man!

!

So we've been discussing whether there

بنابراین ما در مورد اینکه آیا بحران اعتماد وجود دارد یا خیر بحث کرده‌ایم

is a crisis of trust and asking

و می‌پرسیدیم

how to know who

is trustworthy - able to be trusted

که چگونه بفهمیم چه کسی

قابل اعتماد است - می‌تواند به

as honest, competent and reliable.

عنوان صادق، شایسته و قابل اعتماد مورد اعتماد باشد.

Placing your trust in someone trustworthy

اعتماد کردن به شخص قابل اعتماد

is very different from being gullible - easy

با ساده لوح بودن بسیار متفاوت است -

to trick because you trust

فریب دادن آن آسان است زیرا

and believe people too quickly.

خیلی سریع به مردم اعتماد می کنید و آنها را باور می کنید.

And it can also be unhelpful to trust

و همچنین اعتماد به شانس به چیزها می تواند مفید نباشد

things to luck - simply hope

- فقط امیدوار باشید

or believe that everything

یا باور داشته باشید که همه

will work out for the best.

چیز به بهترین شکل ممکن پیش خواهد رفت.

Both of these problems come about

هر دوی این مشکلات

when people trust indiscriminately -

زمانی به وجود می‌آیند که مردم به طور غیرمجاز اعتماد

in an unsystematic

می‌کنند - به شیوه‌ای غیر سیستماتیک

way that does not show care or

که مراقبت یا

judgement, usually with

قضاوتی را نشان نمی‌دهد، معمولاً

harmful results - as Bernie Madoff's

نتایج مضری دارد - همانطور که قربانیان برنی مادوف

victims found out to their cost.

متوجه هزینه‌های خود شدند.

But luckily there are many trustworthy

اما خوشبختانه افراد قابل اعتماد

people around and we

زیادی در اطراف وجود دارند و ما

can spot them using three criteria:

می توانیم آنها را با استفاده از سه معیار تشخیص دهیم:

honesty, in other words not lying;

صداقت، به عبارت دیگر دروغ نگفتن.

competence; and reliability.

صلاحیت؛ و قابلیت اطمینان

Competence means an ability to do

شایستگی به معنای توانایی انجام

something well, in the correct

کاری خوب، به شیوه ای صحیح

and effective way.

و مؤثر است.

And reliability means being honest and

و قابل اعتماد بودن یعنی همیشه صادق و

competent, all the time, not

شایسته بودن، نه

just being honest sometimes

فقط گاهی اوقات صادق بودن

or reliable in some actions but not others.

یا قابل اعتماد بودن در برخی اقدامات، بلکه نه تنها در برخی از اقدامات.

That's all for 6 Minute English. Bye for now!

این همه برای 6 دقیقه انگلیسی است. فعلا خداحافظ!

Bye bye!

خداحافظ!