BOX SET: English In A Minute 4 – NINE English lessons in 8 minutes!

difference between 'to steal' and 'to rob'. Both 'to  steal' and 'to rob' mean to take something without  

تفاوت بین "دزدیدن" و "دزدیدن". هم « دزدیدن» و هم «دزدیدن» به معنای برداشتن چیزی بدون

permission. 'To steal' focuses on the object  or the thing which is taken, for example:  

اجازه است. "دزدی" بر روی شی یا چیزی که گرفته می شود تمرکز می کند، به عنوان مثال:

Hey! Somebody just stole my phone. 'Rob' focuses on  the victim of the crime, for example: The men robbed  

هی! یه نفر گوشی منو دزدید «راب» بر قربانی جنایت تمرکز می‌کند، برای مثال: مردان

a bank last night. I wouldn't say someone robbed  my phone - I would say they robbed me and stole  

دیشب یک بانک را سرقت کردند. من نمی گویم کسی تلفن من را دزدیده است - می گویم آنها مرا دزدیده اند و

my phone.

تلفنم را دزدیده اند.

Hi, I'm Sam from BBC Learning English, and  today we are looking at the difference between 'no',

سلام، من سام از BBC Learning English هستم، و امروز به تفاوت بین «نه»،

'not any' and 'none'. Let's have a look. Imagine you  asked me this question: Do you have any change?  

«نه هیچ» و «هیچ» نگاه می کنیم. بیایید نگاهی بیندازیم. تصور کنید این سوال را از من پرسیدید: آیا تغییری دارید؟

I have zero change, and I can say this in three  different ways. 'Sorry, I have no change' where we  

من تغییر صفر دارم و می توانم این را به سه روش مختلف بگویم. «متاسفم، تغییری ندارم» در جایی که از

use the verb 'have' with 'no' followed by a noun. 'Sorry,  I don't have any change' where we use the negative  

فعل «داشتن» با «نه» و بعد از یک اسم استفاده می‌کنیم. «متأسفم، تغییری ندارم» در جایی که از منفی   «

'don't' followed by the verb, followed by 'any', followed  by the noun. Or, I can say: 'Sorry, none at all'  

نمی‌کنم» به دنبال فعل استفاده می‌کنیم، پس از آن از «any» و به دنبال آن اسم استفاده می‌کنیم. یا، می‌توانم بگویم: «متاسفم، اصلاً»

where we use 'none' without a verb or a noun, so it's a short answer. So, now you shouldn't have any  

که از «هیچ» بدون فعل یا اسم استفاده می‌کنیم، بنابراین پاسخ کوتاهی است. بنابراین، اکنون نباید

problems with this.

با این مشکلی داشته باشید.

I'm Sian from BBC Learning English, and today we're going to look at the difference between

من Sian از BBC Learning English هستم، و امروز می‌خواهیم به تفاوت بین

'lay' and 'lie'. So, 'lay' always has  an object, and it means 'put something or someone down

«دروغ» و «دروغ» نگاه کنیم. بنابراین، «لایز» همیشه دارای یک شی است، و به معنای «چیزی یا کسی را با احتیاط پایین بیاورید

carefully, normally in a flat position'. When I  eat, I lay a cloth on the table. You can lay a baby in a cot.

، معمولاً در یک موقعیت صاف». وقتی غذا می‌خورم، پارچه‌ای را روی میز می‌گذارم. شما می توانید کودک را در تخت خواب بخوابانید.

The past tense is 'laid', but careful with the spelling: I laid all my cards on the table. The verb 'lie'

زمان گذشته «گذاشته شده» است، اما در املای آن دقت کنید: همه کارت‌هایم را روی میز گذاشتم. فعل "دروغ"

doesn't have an object, and it means that you are in a flat position or you put yourself in a flat position - so,

مفعول ندارد و به این معنی است که شما در وضعیت صاف هستید یا خود را در وضعیت صاف قرار می دهید - بنابراین، خود به

you move on your own. Tonight I want to lie on the sofa and watch a film. But be careful - now,

خود حرکت می کنید. امشب می‌خواهم روی مبل دراز بکشم و فیلم تماشا کنم. اما مراقب باشید - اکنون،

the past of 'lie' is 'lay'. Yesterday, I  lay on the beach and read my book.

گذشته "دروغ" "لایه" است. دیروز، روی ساحل دراز کشیدم و کتابم را خواندم.

Hi everyone, Dan for BBC Learning English here. Today we're going to talk about 'don't mind' and 'doesn't matter'.

سلام به همه، دن برای بی بی سی برای یادگیری انگلیسی اینجا. امروز می‌خواهیم درباره «مهم نیست» و «مهم نیست» صحبت کنیم.

The verb 'mind' means 'dislike, be annoyed by or object to'. It's followed by 'verb-ing' and often used in negatives and questions.

فعل «ذهن» به معنای «دوست نداشتن، آزرده شدن یا اعتراض به» است. به دنبال آن «فعل» آمده و اغلب در موارد منفی و سؤالات استفاده می‌شود.

For example: Do you mind opening the  window? No, I don't mind. If someone says 'I don't mind',

برای مثال: آیا مشکلی ندارید که پنجره را باز کنید ؟ نه، من مشکلی ندارم. اگر کسی بگوید "من مهم نیستم"، به این

it means that they have no preference or that  they are happy for something to happen. However, the verb

معنی است که ترجیحی ندارد یا اینکه از اتفاقی خوشحال است. با این حال، فعل

'matter' in English can mean 'be important'.  'English matters' means 'English is important'. If we say

"matter" در انگلیسی می تواند به معنای "مهم بودن" باشد. "English things" به معنای "انگلیسی مهم است". اگر بگوییم

'it doesn't matter', it means that the thing  that we are talking about is not important or not significant.

«مهم نیست»، به این معنی است که چیزی که در مورد آن صحبت می کنیم مهم نیست یا مهم نیست.

Do you want tea or coffee? It doesn't matter. OK. Sometimes, they can both mean the same thing.

چای میخوای یا قهوه؟ مهم نیست. خوب. گاهی اوقات، هر دو می توانند به یک معنا باشند.

Do you want chicken for dinner? I don't mind.  Do you want chicken for dinner? It doesn't matter to me.

برای شام مرغ می خواهید؟ من مشکلی ندارم. برای شام مرغ می خواهید؟ برای من مهم نیست.

Hi, I'm Phil from BBC Learning English. I'm  going to tell you three facts about 'the'. We use 'the' when we're

سلام، من فیل هستم از BBC Learning English. من سه واقعیت را در مورد "the" به شما می‌گویم. وقتی

referring to a specific thing and that both you and the person you're talking to know which one

به موضوع خاصی اشاره می‌کنیم، از «the» استفاده می‌کنیم و هم شما و هم شخصی که با او صحبت می‌کنید بدانید

you mean. Please pass me the milk.  We can see the bottle, so we know it's that one.

منظورتان کدام است. لطفا شیر را به من بدهید ما می توانیم بطری را ببینیم، بنابراین می دانیم که این بطری است.

Number two. We don't use 'the' when we're talking  about something in general, for example: I love  

شماره دو. وقتی درباره چیزی به طور کلی صحبت می‌کنیم، از «the» استفاده نمی‌کنیم، برای مثال: من عاشق

chocolate. Number three. We don't use 'the' when it  doesn't matter which thing we're talking about.  

شکلات هستم. شماره سه. وقتی مهم نیست در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم، از «the» استفاده نمی‌کنیم.

We usually use 'a' or 'an' here. Give me a cup of  tea. I don't care which cup, any cup will do.

ما معمولا در اینجا از "a" یا "an" استفاده می کنیم. یک فنجان چای به من بدهید . برای من مهم نیست که کدام فنجان، هر جامی جواب می دهد.

Hi, I'm Georgina from BBC Learning English. Do you ever  wonder about the differences between 'next', 'the next',  

سلام، من جورجینا هستم از BBC Learning English. آیا تا به حال درباره تفاوت‌های «بعدی»، «بعدی»،

and 'nearest'? 'Next' means immediately after this one,  and is often used with 'day', 'week', 'month', or 'year'. I go  

و «نزدیک‌ترین» فکر کرده‌اید؟ «بعدی» به معنای بلافاصله بعد از این است و اغلب با «روز»، «هفته»، «ماه» یا «سال» استفاده می‌شود.

on holiday next Tuesday. I'll start my diet next  week. 'The next' means the period of time starting  

سه شنبه آینده به تعطیلات می روم. هفته آینده رژیمم را شروع می کنم . «بعدی» به معنای دوره زمانی است که

from now. The next two weeks are very busy. It'll  be cold for the next few days. 'Nearest' means the  

از هم‌اکنون شروع می‌شود. دو هفته آینده خیلی شلوغ است. چند روز آینده هوا سرد خواهد بود. «نزدیک‌ترین» به معنای

closest to something or someone in distance. The  nearest bus stop is over there. I think we should  

نزدیک‌ترین به چیزی یا شخصی در فاصله است. نزدیک‌ترین ایستگاه اتوبوس آنجاست. فکر می‌کنم ما باید

stay at Susie's. She lives the nearest to the airport. Right, I'm off to the nearest cafe to get a coffee. Bye.

در سوزی بمانیم. او در نزدیکترین فرودگاه زندگی می کند. درست است، من به نزدیکترین کافه می روم تا یک قهوه بخورم. خدا حافظ.

Hi everyone, welcome back to English  in a Minute. 'Peep', 'peer' and 'glimpse' are all verbs of  

سلام به همه، در یک دقیقه به انگلیسی خوش آمدید. «نگاه کردن»، «همتا» و «نگاه اجمالی» همگی افعال

sight that mean 'look at something', but are used in  different situations. Let's look at some examples:  

بینایی هستند که به معنای «به چیزی نگاه کردن» هستند، اما در موقعیت‌های مختلف استفاده می‌شوند. بیایید به چند نمونه نگاه کنیم:

My friend peeped at my test answers. This verb  means 'to look at something quickly and secretively'.  

دوستم به پاسخ‌های آزمون من نگاه کرد. این فعل به معنای «نگاه کردن سریع و پنهانی به چیزی است».

I peered at the document trying to understand  it. 'Peer' means 'to look at something intently or  

من به سند نگاه کردم و سعی کردم آن را بفهمم. "همتا" به معنای "نگاه کردن به چیزی با دقت یا

carefully in detail'. It can also be used in another  way. I was peering at the clock in the distance.  

با دقت در جزئیات" است. همچنین می‌توان از آن به روش دیگری استفاده کرد . از دور به ساعت نگاه می کردم.

This example means that I had difficulty reading  the clock. Maybe the clock was very small or I have  

این مثال به این معنی است که من در خواندن ساعت مشکل داشتم . شاید ساعت خیلی کوچک بود یا

bad eyesight. I glimpsed the sunlight through the  trees. 'Glimpse' means 'to see something for a short  

بینایی بدی دارم. نور خورشید را از میان درختان نگاه کردم . "Glimpse" به معنای "دیدن چیزی برای

time or to only see part of something'. We often use  'glimpse' as a noun with the verb 'catch', for example:  

مدت کوتاهی یا فقط دیدن بخشی از چیزی است". ما اغلب از «نگاه اجمالی» به‌عنوان اسم با فعل «گرفتن» استفاده می‌کنیم، برای مثال:

Hello again everyone, Tom here for BBC Learning  English. Today, I'm going to explain the difference  

سلام مجدد به همه، تام اینجا برای آموزش انگلیسی بی‌بی‌سی است. امروز، می‌خواهم تفاوت

between 'what' and 'which' in questions. 'What' is used  to ask a question which has a lot of possible  

بین «چه» و «کدام» را در سؤالات توضیح دهم. از «چی» برای پرسیدن سؤالی استفاده می‌شود که پاسخ‌های احتمالی زیادی دارد

answers. Consider the question: What do you want to  eat for lunch? Here, there are no choices to limit  

. این سوال را در نظر بگیرید: برای ناهار چه چیزی می‌خواهید بخورید؟ در اینجا، هیچ انتخابی برای محدود کردن

your reply. You could choose anything you want. We  use 'which' when we have options to choose from.

پاسخ شما وجود ندارد. شما می توانید هر چیزی را که می خواهید انتخاب کنید. وقتی گزینه‌هایی برای انتخاب داریم، از «کدام» استفاده می‌کنیم.

So, here we have two choices: a sandwich and a melon. So, I can say: 'Which do you want to eat, the sandwich or  

بنابراین، در اینجا ما دو انتخاب داریم: یک ساندویچ و یک خربزه. بنابراین، می‌توانم بگویم: «کدامیک را می‌خواهید بخورید، ساندویچ یا

the melon? Now, next time you need to ask a question,  you'll know which word to use: 'what' for anything  

خربزه؟ اکنون، دفعه بعد که باید سؤالی بپرسید، می‌دانید که از کدام کلمه استفاده کنید: «چه» برای هر چیزی

and 'which' when you have a choice.

و «کدام» وقتی انتخابی دارید.

Hi, I'm Phil from BBC Learning English. Today, I'm going to tell you the difference between 'still', 'already'

سلام، من فیل از BBC Learning English هستم. امروز، می‌خواهم تفاوت بین «هنوز»، «از قبل»

and 'yet'. They all talk about things around the present but they don't mean the same. We use 'still' to talk

و «هنوز» را به شما بگویم. همه آنها در مورد مسائل مربوط به زمان حال صحبت می کنند، اما آنها به یک معنا نیستند. ما از "هنوز" برای صحبت

about something that hasn't finished. Are you still studying? Let's go out! We use 'already' to talk about

در مورد چیزی که تمام نشده است استفاده می کنیم. ایا هنوز درس می خوانی؟ بزن بریم بیرون! ما از «از قبل» برای صحبت درباره

something that has finished, and maybe we didn't think it would have by now.

چیزی که تمام شده است استفاده می‌کنیم، و شاید تا به حال فکر نمی‌کردیم این کار تمام شده باشد.

She's already finished work. She's gone home. We use 'yet' in questions and negatives to talk

او قبلاً کارش را تمام کرده است. او به خانه رفته است. ما از «هنوز» در سؤالات و موارد منفی برای صحبت

about things that haven't happened, but we think they will. Haven't you left yet? You'll be late.

در مورد چیزهایی که اتفاق نیفتاده‌اند استفاده می‌کنیم، اما فکر می‌کنیم که این اتفاق خواهد افتاد. هنوز نرفتی؟ دیر میرسی

So, just remember: things that are still happening, haven't finished. Things that have already happened,

بنابراین، فقط به یاد داشته باشید: چیزهایی که هنوز در حال وقوع هستند، تمام نشده اند. چیزهایی که قبلاً اتفاق افتاده،

have finished, and things that are yet to happen,

تمام شده اند، و چیزهایی که هنوز اتفاق نمی افتد،

haven't started. Are you still watching? Have you  learned this yet? You remember it already? Fantastic.

شروع نشده اند. هنوز هم تماشا می کنی؟ آیا هنوز این را یاد گرفته‌اید؟ شما قبلا آن را به یاد دارید؟ خارق العاده.