Chasing people: Office English episode 3

What happens when you ask someone to do something at work

چه اتفاقی می افتد وقتی از کسی می خواهید کاری را در محل کار انجام دهد

and they haven't done it?

و او آن را انجام نداده است؟

I feel OK about it and I always start really polite.

من در مورد آن احساس خوبی دارم و همیشه مودبانه شروع می کنم.

But, obviously, if someone doesn't reply and then you need it

اما، بدیهی است، اگر کسی پاسخ نمی دهد و شما به آن نیاز دارید

and you have to chase them again and again.

و باید بارها و بارها او را تعقیب کنید.

So when I have to chase people up at work I don't mind,

بنابراین وقتی مجبور می شوم افراد را در محل کار تعقیب کنم، اهمیتی نمی دهم،

because generally it's just something they've forgotten about

زیرا معمولاً این چیزی است که آنها فراموش کرده اند

or they've missed the email.

یا ایمیل را از دست داده اند.

But, yeah, it can get a bit awkward

اما، بله،

if you have to do it over and over again and you're not sure why.

اگر مجبور باشید بارها و بارها این کار را انجام دهید و مطمئن نیستید که چرا، ممکن است کمی ناخوشایند شود.

Today on Office English we're talking about how to remind people to do something

امروز در Office English صحبت می کنیم که چگونه به افراد یادآوری کنیم که کاری را

in a polite and professional way.

به روشی مودبانه و حرفه ای انجام دهند.

Hello. Welcome to Office English from BBC Learning English. I'm Pippa.

سلام. از BBC Learning English به Office English خوش آمدید . من پیپا هستم

And I'm Phil.

و من فیل هستم.

And this is your podcast guide to the language of the world of work.

و این راهنمای پادکست شما به زبان دنیای کار است.

Today we're talking about how to remind somebody

امروز در مورد این صحبت می کنیم که چگونه به کسی یادآوری کنیم که

to do something if they haven't responded to you,

اگر به شما پاسخ نداده است، کاری انجام دهد،

or how to 'chase people up' at work.

یا اینکه چگونه افراد را در محل کار «تعقیب کنید».

Yep, as we heard at the start of the programme,

بله، همانطور که در ابتدای برنامه شنیدیم،

we spend a lot of time and energy at work reminding other people to do things.

زمان و انرژی زیادی را در محل کار صرف یادآوری به دیگران برای انجام کارها می کنیم.

So, Pippa, what do we mean, when we say we need to 'chase people up' at work?

بنابراین، پیپا، وقتی می گوییم باید "مردم را در محل کار تعقیب کنیم" یعنی چه؟

Yeah, so we don't literally mean to chase people.

بله، پس ما به معنای واقعی کلمه تعقیب مردم را نداریم.

We just mean to go back to them on email or speak to them again

منظور ما فقط این است که از طریق ایمیل به آنها برگردیم یا دوباره با آنها صحبت کنیم

to ask them one more time 'can you please do this thing' or 'can you reply to me?'

تا یک بار دیگر از آنها بپرسیم "می توانید لطفاً این کار را انجام دهید" یا "می توانید به من پاسخ دهید؟"

or send whatever you've asked them to do.

یا هر چه از آنها خواسته اید بفرستید.

So it's basically reminding somebody to do something.

بنابراین اساساً به کسی یادآوری می شود که کاری را انجام دهد.

We use the phrase 'chase people up'.

ما از عبارت "تعقیب مردم" استفاده می کنیم.

Actually, when you're chasing people up,

در واقع، وقتی در حال تعقیب افراد هستید،

it can be quite important to think about who you're chasing up,

فکر کردن به اینکه چه کسی را تعقیب می‌کنید بسیار مهم است،

because we'd probably chase different people in different ways.

زیرا ما احتمالاً افراد مختلف را به روش‌های مختلف تعقیب می‌کنیم.

Mm, yes, in the UK, where we work,

مام، بله، در بریتانیا، جایی که ما کار می‌کنیم،

people tend to be very polite and friendly when they first chase someone up.

مردم وقتی برای اولین بار به دنبال کسی هستند، بسیار مودب و دوستانه رفتار می‌کنند.

Of course, you've then got the problem that they might not respond again,

البته، پس از آن با این مشکل مواجه شدید که ممکن است دوباره پاسخ ندهند،

so you might have to send another reminder and then another reminder,

بنابراین ممکن است مجبور شوید یادآوری دیگری و سپس یادآوری دیگری ارسال کنید،

so you might change your language each time.

بنابراین ممکن است هر بار زبان خود را تغییر دهید .

And today we're going to talk about

و امروز ما در مورد

each time you have to remind someone about a task

هر باری که باید به کسی در مورد یک کار یادآوری کنید

and how you can change your language to convince them to get the job done.

و اینکه چگونه می توانید زبان خود را تغییر دهید تا او را متقاعد کنید تا کار را انجام دهد صحبت خواهیم کرد.

So we'll start by talking about the first time

بنابراین ما با صحبت در مورد اولین باری که باید

we need to remind someone of something.

چیزی را به کسی یادآوری کنیم شروع می کنیم.

What phrases can we use, Pippa?

پیپا از چه عباراتی استفاده کنیم؟

Yes, so if I was sending an email to someone

بله، بنابراین اگر من ایمیلی برای کسی می فرستم

to chase them up or remind them about a task,

تا او را تعقیب کند یا کاری را به او یادآوری کند،

I would probably start by saying 'Just wondering if you saw my last email'.

احتمالاً با گفتن "فقط فکر می کنم آیا آخرین ایمیل من را دیدی" شروع می کنم.

What do you think about that, Phil?

در مورد آن چه فکر می کنی، فیل؟

Oh, yeah. This is one that I would definitely use a lot.

اوه، بله. این یکی از مواردی است که من قطعا از آن استفاده زیادی خواهم کرد.

We talked about how, in the UK, people aren't always direct

ما در مورد این صحبت کردیم که چگونه، در بریتانیا، مردم همیشه مستقیم نیستند

and this is perhaps an example of this.

و این شاید نمونه ای از این باشد.

It might be I know you've seen the email, I know I sent the email,

ممکن است می‌دانم ایمیل را دیده‌اید، می‌دانم که ایمیل را ارسال کرده‌ام،

but 'Just wondering if you'd seen my last email',

اما «فقط تعجب می‌کنم که آیا آخرین ایمیل من را دیده‌اید یا نه»،

cos you're allowing for the possibility that they might not have seen it.

زیرا شما این احتمال را می‌دهید که آنها ممکن است آن را ندیده باشند.

Yeah, it... It's less direct and it's quite friendly.

بله، این... کمتر مستقیم است و کاملا دوستانه است.

It's quite a nice way just to remind people

این یک راه بسیار خوب است که فقط به مردم یادآوری کنید

that is very clear what you want them to do.

که کاملاً واضح است که می خواهید چه کاری انجام دهند.

And then I might continue by saying, 'Have you had a chance to...'

و سپس می‌توانم با گفتن این جمله ادامه دهم: «آیا فرصتی داشتی...»

and then talk about the task I've asked them to do.

و سپس در مورد وظیفه‌ای که از آنها خواسته‌ام صحبت کنم.

So that's asking them quite directly,

بنابراین کاملاً مستقیماً از آنها می‌پرسید،

you know, 'Have you had a chance to look at the report?'

می‌دانید، "آیا فرصتی داشتید به گزارش نگاه کنید؟"

but I'm asking it politely.

اما من مودبانه می پرسم

I'm showing I understand that they're busy

من نشان می‌دهم که می‌دانم آن‌ها سرشان شلوغ است

and I might not be the most important person in their day.

و ممکن است مهم‌ترین فرد در روزگار آنها نباشم.

But 'Have you had a chance to...'

اما «آیا فرصتی داشته‌اید...»

is a good way to remind somebody about a task that you've asked them to do.

روش خوبی برای یادآوری کاری است که از او خواسته‌اید انجام دهد.

And you're accepting the possibility

و شما این احتمال را می پذیرید

that it might have been difficult for them to do it or difficult to find time,

که انجام این کار برای آنها دشوار بوده یا یافتن زمان برای آنها دشوار بوده است،

so yeah, in that way you're, I guess,

بنابراین بله، در این راه، حدس می زنم،

showing more respect to the person that you're emailing.

احترام بیشتری به شخصی که ایمیل می کنید نشان می دهید.

Mm, yeah. And a final kind of polite, friendly first reminder thing you can do

مم، آره و آخرین نوع یادآوری مودبانه و دوستانه که می توانید انجام دهید

is you can say something like

این است که می توانید چیزی مانند

'If you are able to send it by next week, that would be great'.

"اگر بتوانید آن را تا هفته آینده ارسال کنید، عالی است" بگویید.

So there you're giving them a deadline, a clear deadline,

بنابراین شما به آنها یک ضرب الاجل می دهید، یک مهلت مشخص،

of when you would like the task completed by, but it's polite still,

که در مورد اینکه دوست دارید کار تا چه زمانی تمام شود، اما هنوز هم مؤدبانه است،

so you're still giving that impression that you understand their time

بنابراین شما هنوز این تصور را ایجاد می کنید که زمان آنها را درک می کنید

and you're almost asking them, rather than telling them.

و تقریباً از آنها می پرسید: به جای اینکه به آنها بگویید

Of course, it can be difficult if someone is chasing you up, depending who they are,

البته، اگر کسی شما را تعقیب کند، بسته به اینکه چه کسی باشد،

if they send something like that which seems quite friendly and quite vague.

اگر چیزی مانند آن را که کاملا دوستانه و کاملا مبهم به نظر می رسد ارسال کند، می تواند دشوار باشد.

If they're an important person, if it's a really important task,

اگر آن‌ها شخص مهمی هستند، اگر این کار واقعاً مهمی است،

they might be using 'If you're able to... that would be great',

ممکن است از «اگر بتوانید... عالی است» استفاده می‌کنند،

but they actually mean 'Do it by then, or else'.

اما در واقع منظورشان «تا آن موقع انجامش دهید، یا در غیر این صورت».

Yes, that's the problem with this friendly, polite way of working

بله، مشکل این روش کار دوستانه و مؤدبانه ای است

that we have in the UK — sometimes it's difficult to know.

که ما در بریتانیا داریم - گاهی اوقات دانستن آن دشوار است.

OK, so let's imagine that we've sent that first reminder.

خوب، پس بیایید تصور کنیم که اولین یادآوری را ارسال کرده ایم.

We've sent an email off politely reminding somebody to do something,

ما یک ایمیل مودبانه ارسال کرده‌ایم که به کسی یادآوری می‌کند کاری انجام دهد،

but we still haven't had a response.

اما هنوز پاسخی دریافت نکرده‌ایم.

What do we do next, Phil? How could we change our language slightly?

بعدش چیکار کنیم فیل؟ چگونه می توانیم زبان خود را کمی تغییر دهیم؟

OK, well, here's one.

خوب، خوب، اینجا یکی است.

You could say 'I wanted to remind you about...'

می توانید بگویید "می خواستم در مورد... به شما یادآوری کنم"

and then you'd explain the thing that you're chasing about underneath.

و سپس موضوعی را که در زیر دنبالش هستید توضیح دهید.

Yeah, I like that. So that's a bit firmer. It's more direct.

بله، من آن را دوست دارم. پس این کمی محکم تر است. مستقیم تر است.

This time we're not asking somebody, you know, 'Have you had a chance to...',

این بار از کسی نمی‌پرسیم، می‌دانی، "آیا فرصتی داشتی..."، بلکه می‌گوییم

we're saying 'I wanted to remind you about...',

"می‌خواستم در مورد... به شما یادآوری کنم"،

so it's a statement rather than a question.

بنابراین این یک بیانیه است تا یک سوال.

We're not asking, we're telling somebody to do something this time.

ما درخواست نمی کنیم، ما به کسی می گوییم این بار کاری انجام دهد.

But it's interesting cos we still have 'wanted'.

اما جالب است که ما هنوز "خواسته" داریم.

We've got it in the past there, which kind of makes it a bit more distant.

ما آن را در گذشته در آنجا داشتیم، که به نوعی آن را کمی دورتر می کند.

There's still a little bit of politeness there,

هنوز کمی ادب وجود دارد،

but it's a lot firmer than the ones that we looked at before.

اما بسیار محکم تر از مواردی است که قبلاً به آنها نگاه کردیم.

Yeah, it's definitely politer than saying, 'Do this or else' as we said.

بله، این قطعاً مودبانه تر از گفتن است، همانطور که گفتیم "این کار را انجام بده یا دیگر".

What's the next phrase, Phil?

عبارت بعدی چیست، فیل؟

'Please could you finish this by...' the end of tomorrow or whatever time.

"لطفاً می توانید این کار را تا ..." پایان فردا یا هر زمان دیگری تمام کنید.

Yes, that's nice. So it's still a request.

بله، این خوب است. پس هنوز یک درخواست است.

We're still not telling them rudely to do something,

ما هنوز به آنها بی ادبانه نمی گوییم کاری انجام دهند،

but we are being very clear now about the deadline,

اما اکنون در مورد ضرب الاجل،

'Please could you do this by...' this time tomorrow,

"لطفاً می توانید این کار را انجام دهید..." این بار فردا،

then you clearly say that's what needs to happen.

شما به وضوح می گویید که این چیزی است که باید اتفاق بیفتد.

Yeah, there's not really any space there

بله، واقعاً جایی

for something different to happen, is there?

برای اتفاق متفاوت وجود ندارد، اینطور نیست؟

It's very clear what needs to be done...

خیلی واضح است که چه کاری باید انجام شود...

— Mm. — ..and when.

- مم. - ..و وقتی که.

And the next one is 'Otherwise...' and, of course, you would use that to introduce

و مورد بعدی "در غیر این صورت..." است و البته از آن برای معرفی

the consequences of something not happening.

عواقب اتفاق نیفتادن چیزی استفاده می کنید.

This is where it starts to get quite serious, I think, at this point, isn't it?

اینجاست که شروع به جدی شدن می کند، فکر می کنم در این مرحله، اینطور نیست؟

Mm, yeah.

مم، آره

It might sometimes be right to explain

گاهی اوقات ممکن است درست باشد که توضیح دهیم اگر آن کار را انجام ندهند

what's going to happen if they don't do the thing.

چه اتفاقی می افتد .

We don't really want to threaten somebody at this point,

ما واقعاً نمی‌خواهیم در این مرحله کسی را تهدید کنیم،

depending on how serious it is that they haven't responded,

بسته به اینکه چقدر جدی است که آنها پاسخی نداده‌اند،

but it might be good to explain the urgency.

اما ممکن است خوب باشد که فوریت را توضیح دهیم.

So we could say 'Otherwise...' we might lose this client,

بنابراین می‌توانیم بگوییم «در غیر این صورت...» ممکن است این مشتری را از دست بدهیم،

so we are reminding somebody of what might happen

بنابراین به کسی یادآوری می‌کنیم که

if they don't do what we've asked them to do.

اگر کاری را که ما از او خواسته‌ایم انجام ندهد، چه اتفاقی می‌افتد.

That's just another way to kind of make it seem more serious and more direct

این فقط راه دیگری است برای اینکه جدی‌تر و مستقیم‌تر به نظر برسد

rather than our language we had in our first email that was very friendly,

به جای زبان ما که در اولین ایمیل‌مان بسیار دوستانه بود،

really just asking 'Oh, would you mind if you...',

واقعاً فقط می‌پرسیدیم "اوه، بدت می‌آید اگر..."،

'If you have the time, please could you help me with this important thing?'

"اگر دارید". زمان، لطفا می توانید به من در این مورد مهم کمک کنید؟

Right, Pippa, we've tried all those options and we still haven't heard back.

درست است، پیپا، ما همه آن گزینه ها را امتحان کرده ایم و هنوز پاسخی نشنیده ایم.

Are there any other phrases we could try?

آیا عبارات دیگری وجود دارد که بتوانیم آنها را امتحان کنیم؟

Well, this is where it starts to get difficult.

خوب، اینجاست که شروع به سخت شدن می کند.

So we could just try a different way of communicating with them.

بنابراین ما می‌توانیم راه دیگری را برای برقراری ارتباط با آنها امتحان کنیم.

So we could pick up the phone.

پس می توانستیم گوشی را برداریم.

We don't do that very often these days at work,

ما این روزها در محل کار خیلی وقت ها این کار را انجام نمی دهیم ،

or we certainly don't do that much in our day-to-day work.

یا مطمئناً در کارهای روزمره خود چندان این کار را انجام نمی دهیم.

But phoning someone or mentioning it at a meeting, going to their desk in the office

اما تماس گرفتن با یک نفر یا ذکر آن در یک جلسه، رفتن به میز او در دفتر و

to say 'I don't know if you've seen my emails,

گفتن "نمی دانم ایمیل های من را دیده اید یا نه،

'but I would really like your report by tomorrow'.

اما من واقعاً دوست دارم تا فردا گزارش شما را گزارش دهید".

You can then 'follow up' with them on an email.

سپس می توانید از طریق ایمیل با آنها "پیگیری" کنید .

That means just send an email to say I just spoke to you about this.

این بدان معناست که فقط یک ایمیل بفرستید تا بگویید من همین الان در این مورد با شما صحبت کردم.

And then another thing we could do is we could consider 'escalating' the problem.

و سپس کار دیگری که می‌توانیم انجام دهیم این است که می‌توانیم «تشدید» مشکل را در نظر بگیریم.

Now, 'escalating' is sort of a business term we use

در حال حاضر، "تشدید" نوعی اصطلاح تجاری است که ما از آن استفاده می کنیم

to say we are going to involve someone more senior,

تا بگوییم که قرار است فردی ارشدتر را درگیر کنیم،

so you might 'copy in' on an email a manager.

بنابراین ممکن است در ایمیلی به یک مدیر، "کپی" کنید.

That means you send the email also to your manager or their manager.

این بدان معناست که شما ایمیل را برای مدیر خود یا مدیر آنها نیز ارسال می کنید.

That will really depend on your workplace, what the request is,

این واقعاً به محل کار شما بستگی دارد، درخواست شما چیست،

what the consequences are of them not having done the thing.

انجام ندادن کار چه عواقبی دارد.

But it could be useful.

ولی میتونه مفید باشه

If they're not responding to you, maybe they'll respond to your boss.

اگر آنها به شما پاسخ نمی دهند، شاید به رئیس شما پاسخ دهند.

Yeah, it very much depends on the culture of the place you're working, doesn't it?

بله، این خیلی به فرهنگ مکانی که در آن کار می کنید بستگی دارد، اینطور نیست؟

And also how it's done.

و همچنین نحوه انجام آن.

It might be done in a helpful way

ممکن است این کار به روشی مفید انجام شود

to make sure that a problem doesn't get overlooked

تا اطمینان حاصل شود که مشکلی نادیده گرفته نمی‌شود

or sometimes you see people doing it in very cynical ways

یا گاهی اوقات می‌بینید که افراد این کار را به روش‌های بدبینانه انجام می‌دهند و

of just adding lots of names into an email which is perhaps slightly different.

فقط نام‌های زیادی را به ایمیل اضافه می‌کنند که شاید کمی متفاوت باشد.

And then the final thing we can do is be clear about when our final email is.

و سپس آخرین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که مشخص کنیم ایمیل نهایی ما چه زمانی است.

OK? When our final reminder is.

خوب؟ زمانی که یادآوری نهایی ما باشد.

So I might send an email saying something like 'This is a final reminder about...'

بنابراین ممکن است ایمیلی بفرستم که چیزی شبیه «این آخرین یادآوری در مورد... است»

or I might use the phrase 'This is your last chance...'

یا ممکن است از عبارت «این آخرین فرصت شماست...»

to contribute to the report.

برای مشارکت در گزارش استفاده کنم.

What do you think about that, Phil?

در مورد آن چه فکر می کنی، فیل؟

Yeah. Again, it's very good, cos it's very clear.

آره باز هم، بسیار خوب است، زیرا بسیار واضح است.

So it's, it's just a way to make sure everyone knows,

بنابراین، این فقط راهی است برای اطمینان از اینکه همه می‌دانند،

they know the urgency of the situation, they perhaps know possible consequences.

فوریت وضعیت را می‌دانند، شاید عواقب احتمالی را بدانند.

Mm, yeah. And we should say that, in some workplace cultures,

مم، آره و باید بگوییم که در برخی از فرهنگ‌های محل کار،

you would probably be that direct in your first reminder.

شما احتمالاً در اولین یادآوری خود مستقیم خواهید بود.

So some places don't have this strange situation

بنابراین بعضی جاها این وضعیت عجیب را ندارند

where we have to pretend that we didn't send an email

که باید وانمود کنیم که ایمیلی ارسال نکرده ایم

and remind someone 'Did you see my email?' and all these questions.

و به کسی یادآوری کنیم که "ایمیل من را دیدی؟" و این همه سوال

But generally, in the UK and probably also in the US,

اما به طور کلی، در بریتانیا و احتمالاً در ایالات متحده نیز،

there is this kind of culture of politeness and informality

این نوع فرهنگ ادب و غیر رسمی وجود دارد

that means we don't send someone a final reminder straight away

که به این معنی است که

if they haven't done something.

اگر کسی کاری را انجام نداده باشد، فوراً یادآوری نهایی را ارسال نمی کنیم.

So we've learned some phrases

بنابراین ما عباراتی را یاد گرفته ایم

to try and persuade people to reply and get the job done.

تا سعی کنیم مردم را متقاعد کنیم که پاسخ دهند و کار را انجام دهند.

So let's hear again from our BBC Learning English colleagues.

پس بیایید دوباره از همکاران بی بی سی آموزش زبان انگلیسی خود بشنویم.

OK, so when I have to chase people up at work, I don't mind,

خوب، پس وقتی مجبور می شوم افراد را در محل کار تعقیب کنم، اهمیتی نمی دهم،

because generally it's just something they've forgotten about

زیرا معمولاً این چیزی است که آنها فراموش کرده اند

or they've missed the email.

یا ایمیل را از دست داده اند.

But, yeah, it can get a bit awkward

اما، بله،

if you have to do it over and over again and you're not sure why.

اگر مجبور باشید بارها و بارها این کار را انجام دهید و مطمئن نیستید که چرا، ممکن است کمی ناخوشایند شود.

Sometimes it's more difficult to chase somebody up

گاهی اوقات تعقیب کسی

that you work with on a regular basis.

که به طور منظم با او کار می کنید دشوارتر است. این

It's a bit difficult with that difference between being friendly

تفاوت بین دوستانه بودن

and being businessy cos you actually need something.

و کسب و کار بودن کمی دشوار است زیرا شما واقعاً به چیزی نیاز دارید.

So, Phil, Beth was talking there

بنابراین، فیل، بث در آنجا

about the balance between being friendly and being businessy, or professional.

در مورد تعادل بین دوستانه بودن و تجاری بودن یا حرفه ای بودن صحبت می کرد. وقتی صحبت از تعقیب مردم می شود،

What do you think about that when it comes to chasing people up?

در مورد آن چه فکر می کنید ؟

It does make it harder, doesn't it? It means you can't...

این کار را سخت تر می کند، اینطور نیست؟ این بدان معناست که شما نمی توانید...

It's a lot harder to break out the final reminder language, or to use that.

شکستن زبان یادآوری نهایی یا استفاده از آن بسیار سخت تر است.

But, yeah, that's why I think, in general, we've talked a lot in this series

اما، بله، به همین دلیل است که من فکر می کنم، به طور کلی، ما در این سریال

about having the balance between being friendly and polite and professional.

در مورد داشتن تعادل بین دوستانه و مودب بودن و حرفه ای بودن زیاد صحبت کرده ایم.

So you always want to be friendly and polite,

بنابراین شما همیشه می خواهید دوستانه و مودب باشید،

but you also want to stay professional at work.

اما همچنین می خواهید در محل کار حرفه ای بمانید.

It's certainly very frustrating when people don't get back to you,

مطمئناً زمانی که مردم به شما پاسخ نمی‌دهند بسیار ناامیدکننده است،

especially when you need their response to get on with your work.

به خصوص زمانی که برای ادامه کار به پاسخ آنها نیاز دارید.

But hopefully the phrases we've discussed today

اما امیدواریم عباراتی که امروز در مورد آنها صحبت کردیم به

will help you remain professional when you chase your colleagues or clients.

شما کمک کند در هنگام تعقیب همکاران یا مشتریان خود حرفه ای بمانید.

That's it for this episode of Office English.

برای این قسمت از آفیس انگلیسی تمام شد.

Remember, you can find courses and activities

به یاد داشته باشید، می‌توانید دوره‌ها و فعالیت‌هایی را

to help with your English at work on our website, BBC Learning English dot com.

برای کمک به زبان انگلیسی خود در محل کار در وب‌سایت ما، BBC Learning English dot com پیدا کنید.

Next time, we're talking about phone calls, instant messages and video calls,

دفعه بعد، در مورد تماس های تلفنی، پیام های فوری و تماس های ویدیویی

and the language we need to communicate well at work.

و زبانی که برای برقراری ارتباط خوب در محل کار به آن نیاز داریم صحبت می کنیم.

Until then, bye!

تا اون موقع خداحافظ خدا

Bye!

حافظ!