The smell of coffee - 6 Minute English

Neil: Hello. Welcome to 6 Minute English, I'm Neil.

نیل: سلام. به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید، من نیل هستم.

Catherine: And I'm Catherine.

کاترین: و من کاترین هستم.

Neil: Catherine, I'm going to start this

نیل: کاترین، من قصد دارم این

programme with a quick test, just for you.

برنامه را با یک تست سریع، فقط برای تو شروع کنم.

Catherine: Ooo, I love tests!

کاترین: اوه، من عاشق تست هستم!

Neil: Complete this phrase: Wake up and

نیل: این عبارت را کامل کن: بیدار شو و

smell the...

بوی...

Catherine: Coffee Neil! It's coffee. I have

کاترین: قهوه نیل! قهوه است.

to say, I love coffee, it's great.

باید بگویم من عاشق قهوه هستم، عالی است.

Neil: OK, so do you drink much?

نیل: باشه پس زیاد مشروب میخوری؟

Catherine: Well, just a couple of cups, you

کاترین: خوب، فقط چند فنجان، می

know.

دانید.

Neil: Every day?

نیل: هر روز؟

Catherine: No, no, every hour! I love coffee,

کاترین: نه، نه، هر ساعت! من عاشق قهوه هستم

don't you like coffee, Neil?

، قهوه دوست نداری نیل؟

Neil: I do but maybe not as much as you!

نیل: من دارم اما شاید نه به اندازه تو!

What's the best thing about it?

بهترین چیز در مورد آن چیست؟

Catherine: It's the smell. It's got to be the

کاترین: این بو است. این باید

smell.

You know, when you open the packet, it's

بو باشد.

میدونی وقتی بسته رو باز میکنی عالی میشه

great, isn't it?

، نه؟

Neil: Yes, but it never quite tastes as good

نیل: بله، اما هرگز به

as it smells, does it?

اندازه بویش طعم خوبی ندارد، اینطور است؟

Catherine: Well no, not really. It's always a

کاترین: خوب نه، نه واقعا. همیشه

bit disappointing. I live in hope, another

کمی ناامید کننده است. من به امید زندگی می کنم، یک

cup, I think it will be better. I might change

جام دیگر، فکر می کنم بهتر باشد. من ممکن است

brands actually and try a different one.

در واقع مارک را تغییر دهم و یکی دیگر را امتحان کنم.

Neil: OK, you've had quite a lot of coffee

نیل: باشه، امروز خیلی قهوه

today, haven't you?

خوردی، نه؟

Catherine: Just the usual six cups.

کاترین: فقط شش فنجان معمولی.

Neil: Well, our topic today is the smell of

نیل: خوب موضوع امروز ما بوی

coffee and coffee is also the subject of

قهوه است و قهوه نیز موضوع

today's question. The world's biggest

سوال امروز است. بزرگترین

producer of coffee is ...

تولید کننده قهوه در جهان ...

Catherine: Brazil! Brazil!

کاترین: برزیل! برزیل!

Neil: Yes, yes, but that's not the question. The

نیل: بله، بله، اما سوال این نیست.

question is, Brazil is the biggest coffee

سوال اینجاست که برزیل بزرگترین

producer, which is the second largest

تولید کننده قهوه است و کدام دومین

coffee producing country? Is it:

کشور تولید کننده قهوه است؟ آیا این است:

a: Colombia, b: Vietnam, c: Ethiopia

الف: کلمبیا، ب: ویتنام، ج: اتیوپی

Catherine: Right, so it's not Brazil but I bet

کاترین: درست است، پس برزیل نیست، اما شرط می بندم

it's another South American country, so I'm

که این کشور دیگری در آمریکای جنوبی است، بنابراین من می

going to go for Columbia. Columbia, is

خواهم به کلمبیا بروم. کلمبیا،

that right?

درست است؟

Neil: We'll have the answer later in the

نیل: جواب را بعداً در

programme but which time, maybe the

برنامه خواهیم داشت، اما چه زمانی، شاید

caffeine will have left your body, Catherine.

کافئین از بدنت خارج شده باشد، کاترین.

Tim Hayward is a coffee shop owner. He

تیم هیوارد صاحب کافی شاپ است.

appeared in the BBC Radio 4 programme

او در برنامه رادیو بی بی سی

The Kitchen Cabinet. How important does

4 کابینت آشپزخانه ظاهر شد.

he say the smell of coffee is?

او می گوید بوی قهوه چقدر مهم است؟

It's absolutely vital, it's the key thing.

این کاملاً حیاتی است، این نکته کلیدی است.

When you walk in to the coffee shop in

وقتی صبح وارد کافی شاپ

the morning and that smell hits you,

می شوید و آن بو به شما برخورد می کند،

you're getting physiological responses.

پاسخ های فیزیولوژیکی دریافت می کنید.

Neil: So how important is it?

نیل: پس چقدر مهم است؟

Catherine: I'm feeling a bit calmer now.

کاترین: الان کمی آرامش دارم.

Tim Hayward says the smell of coffee is

تیم هیوارد می گوید بوی قهوه

vital. That means it's very important, it's

حیاتی است. یعنی خیلی مهم است،

perhaps the most important thing. And he

شاید مهمترین چیز باشد. و او

backs this up by saying that it's the key

این را با گفتن اینکه این چیز کلیدی

thing. Something that's key is

است، تأیید می کند. چیزی که کلیدی است

essential, it's really important.

ضروری است، واقعاً مهم است.

Neil: And he says that when you

نیل: و او می گوید که وقتی

experience the smell,

بو را تجربه می کنید،

when the smell hits you, you get a

وقتی بو به شما برخورد می کند، یک پاسخ فیزیولوژیکی دریافت می کنید

physiological response. This phrase

. این عبارت

means your body has a reaction to the

به این معنی است که بدن شما نسبت به بوی قهوه واکنش نشان می دهد

smell of coffee. Perhaps your mouth

. شاید

begins to water in anticipation.

در انتظار آب شدن دهانتان شروع شود.

Catherine, when you get a coffee, do you

کاترین، وقتی قهوه می خوری،

normally have it there or take it away?

معمولاً آن را آنجا می خوری یا می بری؟

Catherine: Well, I usually take it away,

کاترین: خب، من معمولاً آن را برمی دارم،

although if I'm feeling really in need of a

اگرچه اگر واقعاً به یک

coffee hit, I might have one there and then

نوشیدنی قهوه نیاز دارم، ممکن است یک قهوه را آنجا بخورم و سپس یک قهوه

get another one and take with me.

دیگر بگیرم و با خودم ببرم.

Neil: Can you describe the container that you

نیل: می‌توانید ظرفی را

are given when you have a coffee to go?

که وقتی قهوه می‌خورید به شما می‌دهند توضیح دهید؟

Catherine: Yes, it's in a tall paper cup with a lid.

کاترین: بله، آن را در یک فنجان کاغذی بلند با درب.

And the lid has a hole in it so that I can

و درب آن سوراخ دارد تا بتوانم

drink that lovely coffee.

آن قهوه دوست داشتنی را بنوشم.

Neil: Don't you think that's a problem? I

نیل: فکر نمی کنی این مشکلی است؟

mean, we know how important the smell

منظورم این است که ما می دانیم که بو چقدر مهم

is, so what is the effect of the lid on that

است، بنابراین تاثیر درب روی آن

experience?

تجربه چیست؟

Catherine: The effect of the lid?

کاترین: تاثیر درب؟

Neil: Yes. Well here's Tim Hayward again

نیل: بله. خوب اینجا تیم هیوارد دوباره

talking about coffee being served with lids.

در مورد سرو قهوه با درب صحبت می کند.

What baffles me is that how many of the

چیزی که من را گیج می کند این است که تعداد زیادی از

large coffee chains actually sell a product

زنجیره های بزرگ قهوه در واقع یک محصول را

in a cup that removes the smell. So you

در یک فنجان می فروشند که بو را از بین می برد. بنابراین

walk into the coffee shop, you get the

وارد کافی‌شاپ می‌شوید،

smell, but when you actually take the

بوی آن را حس می‌کنید، اما وقتی واقعاً

drink out you are drinking it from

نوشیدنی را بیرون می‌آورید، آن را از

something that is designed to deliver

چیزی می‌نوشید که به گونه‌ای طراحی شده است که

the hot liquid directly past your tongue

مایع داغ را مستقیماً از روی زبان شما عبور دهد،

but stop any smell coming up to your

اما بویی که به بینی شما نمی‌آید را متوقف می‌کند

nose. That's just weird.

. این فقط عجیب است.

Neil: So what is it he's describing there?

نیل: پس این چه چیزی است که او آنجا توصیف می کند؟

Catherine: I see, yes, He's talking

کاترین: می بینم، بله، او در

about the big coffee chains. A chain is a

مورد زنجیره های بزرگ قهوه صحبت می کند. زنجیره ای

company that has lots of its stores in

شرکتی است که فروشگاه های زیادی در

towns and cities sometimes

شهرها و شهرهای

around the world. I think we can all think

مختلف جهان دارد. فکر می کنم همه ما می توانیم

of a few well-known coffee chains.

به چند زنجیره قهوه زنجیر معروف فکر کنیم.

And he says that by putting a lid on take away

و او می گوید که با گذاشتن درب روی

cups, you're actually blocking the smell -

فنجان های برداشتن، در واقع بوی آن را مسدود می کنید -

that smell that is really important to the

بویی که برای

coffee experience.

تجربه قهوه بسیار مهم است.

Neil: Yes, and he says that he finds that

نیل: بله، و او می‌گوید که آن را

weird, which is a way of saying he finds it

عجیب می‌بیند، که راهی برای گفتن است که آن را

unusual, thinks it's strange, odd. So much

غیرعادی می‌داند، فکر می‌کند عجیب و غریب است.

so that he says it baffles him. If you are

آنقدر که می گوید این موضوع او را گیج می کند. اگر

baffled by something, you find it

از چیزی گیج شده اید، آن را

confusing, you can't really understand it.

گیج کننده می بینید، واقعا نمی توانید آن را درک کنید.

Here's Tim Hayward again.

اینجا دوباره تیم هیوارد است.

What baffles me is how many of the

چیزی که من را گیج می کند این است که تعداد زیادی از

large coffee chains actually sell a product

زنجیره های بزرگ قهوه در واقع محصولی را

in a cup that removes the smell. So you

در یک فنجان می فروشند که بو را از بین می برد. بنابراین

walk into the coffee shop, you get the

وارد کافی‌شاپ می‌شوید،

smell, but when you actually take the

بوی آن را حس می‌کنید، اما وقتی واقعاً

drink out you are drinking it from

نوشیدنی را بیرون می‌آورید، آن را از

something that is designed to deliver

چیزی می‌نوشید که به گونه‌ای طراحی شده است که

the hot liquid directly past your tongue

مایع داغ را مستقیماً از روی زبان شما عبور دهد،

but stop any smell coming up to your

اما بویی که به بینی شما نمی‌آید را متوقف می‌کند

nose. That's just weird.

. این فقط عجیب است.

Neil: That was coffee shop owner Tim

نیل: صاحب کافی شاپ تیم

Hayward. Right, before we have another

هیوارد بود. درست است، قبل از اینکه یک

cup of this week's vocabulary, let's get the

فنجان دیگر از واژگان این هفته داشته باشیم، بیایید

answer to the question. After Brazil, which

پاسخ سوال را دریافت کنیم. بعد از برزیل، کدام

country produces most coffee? Is it:

کشور بیشترین قهوه را تولید می کند؟ گفتی:

a: Colombia, b: Vietnam, c: Ethiopia

الف: کلمبیا، ب: ویتنام، ج: اتیوپی

Catherine, you said?

کاترین؟

Catherine: I said it was a: Colombia.

کاترین: گفتم یک: کلمبیا است.

Neil: Ah, sorry, no extra coffee for you

نیل: آه، ببخشید، امروز قهوه اضافی برای شما

today! The answer is Vietnam. And now

وجود ندارد! پاسخ ویتنام است. و حالا

on to the vocabulary we looked at.

برویم سراغ واژگانی که به آن نگاه کردیم.

Take it away Catherine.

کاترین را بردارید

Catherine: So the first word was vital,

کاترین: پس اولین کلمه حیاتی بود،

which is an adjective that means very

که صفتی است که به معنای بسیار

important. And another word with a very

مهم است. و کلمه دیگری با معنای بسیار

similar meaning was key, meaning essential.

مشابه کلید بود به معنای ضروری.

Neil: Next we had the phrase

نیل: بعد عبارت

physiological responses. Physiological

پاسخ های فیزیولوژیکی را داشتیم. فیزیولوژیک

refers to what our bodies do and a

به آنچه بدن ما انجام می دهد اشاره دارد و یک

response is a reaction. So a physiological

واکنش یک واکنش است. بنابراین یک

response is a reaction your body has to

پاسخ فیزیولوژیکی واکنشی است که بدن شما نسبت به

something, like the smell of coffee.

چیزی مانند بوی قهوه دارد.

Catherine: Something that baffles you,

کاترین: چیزی که شما را

confuses you, you don't understand it.

گیج می کند، شما را گیج می کند، شما آن را نمی فهمید.

Neil: You might find something that

نیل: ممکن است چیزی پیدا کنید که

baffles you to be weird. This adjective

شما را گیج کند و عجیب باشید. این صفت

means unusual or strange.

به معنای غیرعادی یا عجیب است.

Catherine: And finally, a chain is a group

کاترین: و در نهایت، یک زنجیره ای مجموعه ای

of shops from the same company with

از مغازه ها از همان شرکت

the same name.

به همین نام است.

Neil: Well that is the end of our programe.

نیل: خب این پایان برنامه ماست.

For more from us, check out Instagram,

برای اطلاعات بیشتر از ما، اینستاگرام،

Facebook, Twitter, YouTube and our App

فیسبوک، توییتر، یوتیوب و برنامه ما

and of course

و

the website bbclearningenglish.com.

البته وب سایت bbclearningenglish.com را بررسی کنید.

See you soon, bye.

به زودی می بینمت، خدانگهدار.

Catherine: Bye! Fancy a coffee?

کاترین: خداحافظ! قهوه دوست دارید؟

Neil: I think you've had too much!

نیل: من فکر می کنم شما بیش از حد مصرف کرده اید!