English Rewind - 6 Minute English: Formality at work

Hello!

سلام!

The programme you're about to listen to

برنامه ای که می خواهید به آن گوش دهید

was first broadcast in June 2009 on the BBC Learning English website.

اولین بار در ژوئن 2009 در وب سایت آموزش انگلیسی BBC پخش شد.

For more English language learning programmes and podcasts,

برای برنامه ها و پادکست های آموزش زبان انگلیسی بیشتر،

search for BBC Learning English.

BBC Learning English را جستجو کنید.

Hello, this is 6 Minute English.

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی است.

I'm Jackie Dalton and with me today is Neil Edgeller.

من جکی دالتون هستم و امروز نیل ادگلر با من است.

— Hello, sir! — Sir!

- سلام آقا! - آقا!

Very unusual, you don't usually call me 'sir', Jackie!

خیلی غیرعادی است، شما معمولاً به من «آقا» نمی گویید، جکی!

I don't usually, I usually call you Neil, don't I?

من معمولاً اینطور نیست، من معمولاً شما را نیل صدا می کنم، نه؟

— Yes, you do. — And that's because we're colleagues

- بله، شما انجام می دهید. - و این به این دلیل است که ما همکار هستیم

and the way we interact in the office is pretty informal, really.

و نحوه تعامل ما در دفتر واقعاً غیررسمی است.

It's quite relaxed, we just use each other's first names.

کاملاً راحت است، ما فقط از نام کوچک یکدیگر استفاده می کنیم.

And the reason I called you 'sir' is because the topic of today's programme

و دلیل اینکه شما را "آقا" صدا کردم این است که موضوع برنامه امروز

is formality, or lack of formality at work.

رسمی بودن یا عدم رسمیت در کار است.

So, do you work somewhere where you can behave in a relaxed way around colleagues,

بنابراین، آیا جایی کار می‌کنید که بتوانید در اطراف همکارانتان رفتاری آرام داشته باشید

or do you have to be very polite and maybe a bit distant?

یا باید بسیار مؤدب و شاید کمی دور باشید؟

Is there a dress code?

اینجا یک کد لباس وجود دارد؟

Yes, a dress code is the rules for what you should wear in a certain situation.

بله، کد لباس قوانینی است که باید در یک موقعیت خاص چه بپوشید.

So if a restaurant has a 'no jeans' policy or dress code,

بنابراین، اگر یک رستوران خط مشی یا کد لباس «بدون شلوار جین» داشته باشد، به این

it means you have to wear smart trousers, you're not allowed in if you wear jeans.

معنی است که باید شلوار هوشمند بپوشید، اگر شلوار جین بپوشید، اجازه ورود به آن را ندارید.

Well, in a moment, we'll be talking a bit about things have changed for us here,

خوب، در یک لحظه، ما کمی در مورد چیزهایی که در اینجا برای ما تغییر کرده است صحبت خواهیم کرد

— but, first, I have a question for you. — Mm-hm.

- اما، اول، من یک سوال از شما دارم. - مم-هم.

A survey was carried out in Britain into dress codes at work

یک نظرسنجی در بریتانیا در مورد کدهای لباس در محل کار انجام شد

and I'd like you guess what percentage of people

و می‌خواهم حدس بزنید چند درصد از مردم

said they'd prefer to be given a precise dress code.

گفتند ترجیح می‌دهند کد لباس دقیق به آنها داده شود.

In other words, would prefer to be told what kind of clothes they should wear.

به عبارت دیگر، ترجیح می دهند به آنها گفته شود که چه نوع لباسی باید بپوشند.

Was it 5%, 23% or 85%?

5% بود، 23% یا 85%؟

Well, I don't think people like being told what to wear,

خب، من فکر نمی کنم مردم دوست داشته باشند که به آنها گفته شود چه بپوشند،

so I'm going to say 5%.

بنابراین من می خواهم بگویم 5٪.

Well, we'll find out at the end of the programme whether your answer was correct.

خوب، در پایان برنامه متوجه می شویم که آیا پاسخ شما درست بوده است یا خیر.

Would you say the BBC World Service is a fairly formal place to work?

آیا می‌گویید سرویس جهانی بی‌بی‌سی مکانی نسبتاً رسمی برای کار است؟

It's quite a serious place, but it's certainly not formal.

این مکان کاملاً جدی است، اما مطمئناً رسمی نیست.

People wear pretty much what they want to wear.

مردم تقریباً همان چیزی را می پوشند که می خواهند بپوشند.

And most people are on first-name terms, aren't they?

و اکثر مردم در شرایط نام خانوادگی هستند، اینطور نیست؟

Yes, they are. That means they don't call each other Mr Smith or Mrs Jones,

بله، آنها هستند. این بدان معناست که آنها یکدیگر را آقای اسمیت یا خانم جونز صدا نمی زنند،

they call each other Brian and Keith.

آنها همدیگر را برایان و کیت صدا می کنند.

Walking around here most of the time,

اکثر اوقات در حال قدم زدن در اینجا،

people you see look pretty casual, don't they?

افرادی که می بینید بسیار معمولی به نظر می رسند، اینطور نیست؟

Yes, 'casual' means the opposite of formal,

بله، «گاه به گاه» به معنای مخالف رسمی است،

another way of saying 'informal'.

روش دیگری برای گفتن «غیررسمی».

Well, it wasn't always so.

خوب، همیشه اینطور نبود.

Carrie has been around the BBC for nearly 30 years

کری نزدیک به 30 سال است که در بی‌بی‌سی فعالیت می‌کند

and things used to be quite different when she joined.

و زمانی که به بی‌بی‌سی پیوست همه چیز کاملاً متفاوت بود .

How would she have to address her boss?

او چگونه باید با رئیس خود خطاب کند؟

Well, when I started in the BBC, my boss was very formal.

خوب، وقتی در بی بی سی شروع کردم، رئیسم خیلی رسمی بود.

He wore a suit and tie every day to work

او هر روز برای سر کار کت و شلوار و کراوات می پوشید

and you had to call him 'Mr', so he was 'Mr Bowman'.

و باید او را "آقا" صدا می کردید، بنابراین او "آقای بومن" بود. در

I wouldn't have dreamt of calling him Eric, which was his first name.

خواب هم نمی دیدم که او را اریک صدا کنم که اسم کوچکش بود.

On the other hand, he didn't actually call us by 'Miss' or 'Mrs',

از طرف دیگر، او واقعاً ما را با "خانم" یا "خانم" صدا نمی کرد،

we were called by our first name because we were his underlings, we were his staff,

ما را به نام کوچک خود صدا می زدند زیرا زیردستان او بودیم، ما کارکنان او بودیم،

but the boss was always called 'Mr' or 'Mrs',

اما رئیس همیشه "آقا" یا "خانم" نامیده می شد. خانم،

but, actually, on most occasions, it would have been a 'Mr'.

اما، در واقع، در بیشتر مواقع، «آقا» بود.

Did you get that? She had to call her boss 'Mr',

متوجه شدی؟ او مجبور شد رئیسش را "آقا" صدا بزند،

so they certainly weren't on first-name terms.

بنابراین آنها مطمئناً در شرایط نام خانوادگی نیستند.

Well, Carrie also had to face even stricter rules after that.

خوب، کری نیز پس از آن مجبور شد با قوانین سخت گیرانه تری روبرو شود.

What did she have to do?

او باید چه کار می کرد؟

A couple of years after I started at the BBC, I moved to a different department

چند سال بعد از شروع کارم در بی‌بی‌سی، به بخش دیگری نقل مکان کردم

and there was a lady in that department who ran an office

و خانمی در آن بخش بود که دفتری را

with about six or seven staff in it

با حدود شش یا هفت نفر پرسنل اداره می‌کرد

and the staff had to ask permission if they wanted to go to the toilet.

و اگر می‌خواهند به آنجا بروند، کارکنان باید اجازه می‌گرفتند. توالت.

They weren't allowed to just leave the office.

آنها اجازه نداشتند فقط دفتر را ترک کنند.

And in fact, she timed them sometimes too

و در واقع، او گاهی اوقات آنها را نیز زمان بندی می کرد

and decided if they were too long in the toilet.

و تصمیم می گرفت که آیا آنها خیلی طولانی در توالت هستند یا خیر.

Carrie had to ask permission to go to the toilet.

کری مجبور شد برای رفتن به توالت اجازه بگیرد.

Yep, to 'ask permission' means to ask if you can do something,

بله، "مجوز درخواست کردن" به معنای پرسیدن این است که آیا می توانید کاری را انجام دهید،

— if it's allowed. — Yes.

- اگر مجاز است. - آره.

And in our office, we don't have that kind of regime any more, do we?

و در دفتر ما، دیگر چنین رژیمی نداریم، نه؟

We don't have to ask permission if we want to leave the room for a while.

اگر بخواهیم برای مدتی اتاق را ترک کنیم، لازم نیست اجازه بگیریم.

No, we, we can do pretty much what we want to do,

نه، ما تقریباً می توانیم کاری را که می خواهیم انجام دهیم،

as long as we finish our work.

به شرطی که کارمان را تمام کنیم.

Exactly.

دقیقا.

BBC Learning English dot com.

BBC Learning English dot com.

Well, we're quite lucky, sitting here in our jeans or corduroys,

خب، ما خیلی خوش شانسیم، که اینجا با شلوار جین یا کرفس می نشینیم،

because there was a time when that would have been out of the question.

زیرا زمانی وجود داشت که این موضوع مطرح نبود.

Listen to Carrie again.

دوباره به کری گوش کن

What did newsreaders at the BBC used to have to wear while they were presenting?

خوانندگان خبر در بی بی سی در زمان ارائه چه لباسی می پوشیدند؟

Long, long before I joined, the newsreaders,

مدت‌ها، خیلی قبل از پیوستن من، خبرخوان‌هایی

which at that stage would've been on radio rather than on television,

که در آن مرحله به جای تلویزیون در رادیو حضور داشتند،

had to wear dinner jackets to read the news, even though nobody could see them,

مجبور بودند برای خواندن اخبار کت‌های شام بپوشند ، حتی با وجود اینکه هیچ‌کس نمی‌توانست آن‌ها را ببیند،

other than the other people in the studio.

به جز افراد دیگر در استودیو. .

Neil, they had to wear dinner jackets,

نیل، آنها مجبور بودند ژاکت های شام بپوشند،

even when they were on radio and no-one could see them.

حتی زمانی که در رادیو بودند و هیچ کس نمی توانست آنها را ببیند.

Yes, a 'dinner jacket' is that very formal style of suit

بله، «ژاکت شام» همان سبک رسمی کت و شلواری است

that people wear when they go out to a formal event,

که افراد هنگام بیرون رفتن برای یک مراسم رسمی،

for example, at the Oscars or something like that.

مثلاً در مراسم اسکار یا چیزی شبیه به آن، می پوشند.

It's that black jacket, black trousers and a bow tie,

آن ژاکت مشکی، شلوار مشکی و یک پاپیون است،

not a normal tie, a very small bow tie.

نه یک کراوات معمولی، یک پاپیون خیلی کوچک.

This kind of suit is often called a 'tuxedo' as well.

این نوع کت و شلوار اغلب "تاکسیدو" نیز نامیده می شود.

A few decades ago in some workplaces in Britain,

چند دهه پیش در برخی از محل های کار در بریتانیا،

this concept of 'dress-down Fridays' was introduced.

این مفهوم "جمعه های پوشیده از لباس" معرفی شد.

'Dress-down Friday' means that during the rest of the week,

«جمعه پوشیده» به این معناست که در بقیه هفته،

you wear quite smart clothes, maybe a shirt and tie, possibly a suit,

لباس‌های کاملاً هوشمندانه می‌پوشید، شاید یک پیراهن و کراوات، احتمالاً کت و شلوار،

and on a Friday, you can come in in your jeans, T-shirt, whatever you want.

و در روز جمعه، می‌توانید با شلوار جین، تی شرت، هر چه که هستید، وارد شوید. خواستن

You 'dress down', it's less formal.

تو لباس بپوشی، این کمتر رسمی است.

Well, let's have a quick reminder of some of the vocabulary that we've looked at.

خوب، بیایید یک یادآوری سریع از برخی از واژگانی که به آنها نگاه کردیم داشته باشیم.

We've had 'casual', which also means the same as 'informal'.

ما "گاه به گاه" داشته ایم که به معنای همان "غیررسمی" است.

We've had 'formal', which means the opposite.

ما "رسمی" داشته ایم که به معنای برعکس است.

'First-name terms', which means being able to call somebody by their first name,

"اصطلاحات نام"، که به این معنی است که بتوانیم کسی را با نام کوچک صدا کنیم،

and not 'Mr something'.

نه "آقای چیزی".

We have 'dress codes' which is the rules about you should wear.

ما "کدهای لباس" داریم که قوانینی است که باید در مورد شما بپوشید.

We've had 'dinner jacket' which, Neil, you just explained,

ما یک "ژاکت شام" داشتیم که، نیل، فقط توضیح دادی،

a certain formal suit.

یک کت و شلوار رسمی خاص است.

And we had 'to ask permission' which means to ask if you can do something,

و ما باید «مجوز بخواهیم» به این معنی که بپرسیم آیا می‌توانی کاری انجام دهی،

if it's allowed.

آیا مجاز است یا خیر.

And finally, the answer to this week's tricky question.

و در نهایت، پاسخ به سوال پیچیده این هفته.

I asked what percentage of people in Britain

من پرسیدم چند درصد از مردم در بریتانیا

said they would prefer to have a precise dress code

گفتند که ترجیح می دهند یک کد لباس دقیق داشته باشند

and you said 5%, Neil,

و شما گفتید 5٪، نیل،

and you were absolutely wrong.

و کاملاً در اشتباه بودید.

It's 85%, believe it or not, which I find shocking.

85% است، باور کنید یا نه، که به نظر من تکان دهنده است.

Well, that's really disappointing.

خوب، این واقعا ناامید کننده است.

People have got no imagination.

مردم هیچ تخیلی ندارند.

Exactly. So I can take it from that, Neil,

دقیقا. پس من می توانم از این نتیجه بگیرم، نیل،

that you prefer to work in a fairly informal environment?

که شما ترجیح می دهید در یک محیط نسبتاً غیررسمی کار کنید؟

Exactly. I mean, what I'm wearing at the moment is what I wore in bed.

دقیقا. منظورم این است که آنچه من در حال حاضر می پوشم همان چیزی است که در رختخواب پوشیده ام.

Well, that's all for this week,

خوب، این همه برای این هفته است،

but do join us again soon for more 6 Minute English.

اما به زودی برای 6 دقیقه انگلیسی بیشتر به ما بپیوندید.

— Goodbye. — Bye.

- خداحافظ. - خدا حافظ.

BBC Learning English dot com.

BBC Learning English dot com.