The teenage brain - 6 Minute English

Neil: Hello. This is 6 Minute English, I'm Neil.

نیل: سلام. این 6 دقیقه انگلیسی است، من نیل هستم.

Rob: And I'm Rob.

راب: و من راب هستم.

Neil: What do you remember of your

نیل: از سال های نوجوانی خود چه خاطره ای

teenage years?

دارید؟

Rob: Oh, I was a nightmare. I was rude to

راب: اوه، من یک کابوس بودم. من با

my parents, always stayed out late, never

پدر و مادرم بی ادب بودم، همیشه تا دیروقت بیرون می ماندم، هیچ

did my homework, hung out with the

وقت تکالیفم را انجام نمی دادم، با

wrong people and made lots

افراد اشتباه معاشرت می کردم و

of bad decisions. How about you, Neil?

تصمیمات بد زیادی می گرفتم. تو چطور، نیل؟

Neil: Well, much the same really. People

نیل: خب، واقعاً همینطور است. مردم

always say that about teenagers, don’t

همیشه این را در مورد نوجوانان می گویند، اینطور

they? That they go through a period where

نیست؟ اینکه دوره ای را سپری

they are out of control and behave badly.

می کنند که از کنترل خارج شده اند و بد رفتار می کنند.

But, apparently, it’s not their fault, at least

اما، ظاهرا، این تقصیر آنها نیست، حداقل

not directly.

نه مستقیم.

Rob: So whose fault is it?

راب: پس تقصیر کیست؟

Neil: Our brains’, apparently. Teenagers’

نیل: ظاهراً مغز ما.

brains are still developing in areas that

مغز نوجوانان هنوز در مناطقی رشد می‌کند که

control behaviour, which could mean that

رفتار را کنترل می‌کنند، که می‌تواند به این معنی باشد

you can’t blame them for acting the way

که نمی‌توانید آنها را به خاطر رفتارشان سرزنش کنید

they do. Before we find out more, let’s

. قبل از اینکه بیشتر بدانیم، بیایید

have our question. There have always

سوال خود را مطرح کنیم. نوجوانان همیشه وجود داشته

been teenagers, but when was the word

اند، اما

‘teenager’ first used to

اولین بار از چه زمانی کلمه "نوجوان" برای

refer to the 13 – 19 age group? Was it:

اشاره به گروه سنی 13 تا 19 استفاده شد؟ آیا این بود:

a) the 1920s, b) the 1930s, c) the 1950s

الف) دهه 1920، ب) دهه 1930، ج) دهه 1950

Any ideas, Rob?

، راب؟

Rob: Well, I think it came along around the

راب: خوب، فکر می‌کنم در

time of rock and roll, so that would have

زمان راک اند رول به وجود آمد، بنابراین

made it the 1950s. That’s my guess.

آن را به دهه 1950 تبدیل می‌کرد. این حدس من است.

Neil: I'll have the answer later in the

نیل: جواب را بعداً در برنامه خواهم داشت

programme. Sarah-Jayne Blakemore from

. سارا جین بلیکمور از

University College London specialises in

دانشگاه کالج لندن

the workings of the brain, particularly the

در کارکرد مغز، به ویژه

teenage brain. Recently she was a guest

مغز نوجوانان متخصص است. او اخیرا مهمان

on the BBC Radio programme,

برنامه رادیویی بی بی سی،

The Life Scientific. She explained that the

The Life Scientific بود. او توضیح داد که

understanding that the brain is still developing

درک اینکه مغز هنوز در

during the teenage years is quite new.

طول سال های نوجوانی در حال رشد است کاملاً جدید است.

When does she say the first research came out?

او می گوید اولین تحقیق چه زمانی منتشر شد؟

The first study showing that the human

اولین مطالعه نشان می دهد که مغز انسان در طول دوران نوجوانی و تا دهه بیست

brain undergoes this very substantial and

دچار این رشد بسیار اساسی و

significant development throughout

قابل توجه می

adolescence and into the twenties: the

شود:

first papers were published in the late 90s.

اولین مقالات در اواخر دهه 90 منتشر شد.

Before that, and for example

قبل از آن، و برای مثال

when I was at university, the dogma in the

زمانی که من در دانشگاه بودم، اصول جزمی در

text books was that the vast majority of

کتاب های درسی این بود که اکثریت قریب به

brain development goes on in the first few

اتفاق رشد مغز در چند

years of life and nothing much changes

سال اول زندگی ادامه دارد و بعد از اواسط کودکی هیچ چیز تغییر چندانی نمی کند

after mid-childhood. That dogma is

. آن دگم

completely false.

کاملا نادرست است.

Neil: So when did the research into the

نیل: پس از چه زمانی تحقیقات در مورد

teenage brain come out?

مغز نوجوانان انجام شد؟

Rob: Surprisingly, it wasn’t until the late

راب: با کمال تعجب، تا اواخر

1990s. This was when she said that the

دهه 1990 بود. این زمانی بود که او گفت که

first papers on this subject were published.

اولین مقالات در این زمینه منتشر شد.

Papers in this context means the results

مقالات در این زمینه به معنای نتایج

of scientific research which are published.

تحقیقات علمی است که منتشر می شود.

Neil: And she didn’t actually talk about

نیل: و او در واقع در مورد

teenagers, did she?

نوجوانان صحبت نکرد، درست است؟

Rob: No, that’s right. She talked about the

راب: نه، درست است. او در مورد

period of adolescence. This noun,

دوران نوجوانی صحبت کرد. این اسم،

adolescence, is the period when someone

نوجوانی، دوره‌ای است که

is developing from a child into an adult

فردی از کودکی به بزرگسالی تبدیل می‌شود

and it more or less is the same as the

و کم و بیش مانند

teenage years.

سال‌های نوجوانی است.

Neil: What I found interesting was that

نیل: چیزی که برای من جالب بود این بود که

before the 1990s people believed

قبل از دهه 1990، مردم

something different about the way our

چیز دیگری در مورد نحوه

brains develop.

رشد مغز ما باور داشتند.

Rob: Yes, Professor Blakemore said that

راب: بله، پروفسور بلیکمور گفت

the dogma had been that our brains are

که عقیده این بود که مغز ما

mostly fully developed in early childhood,

عمدتاً در اوایل کودکی، مدتها قبل از نوجوانی، کاملاً رشد کرده است

long before adolescence. Dogma is a

. دگما

word used to describe a strong belief that

کلمه ای است که برای توصیف یک باور قوی استفاده می شود که

people are expected to accept as true.

انتظار می رود مردم آن را به عنوان واقعی بپذیرند.

Neil: So our brains are still developing

نیل: بنابراین مغز ما هنوز

much later than was originally thought.

خیلی دیرتر از آنچه در ابتدا تصور می شد در حال رشد است.

What does this tell us about teenage

این به ما در مورد رفتار نوجوانان چه می گوید

behaviour? Of particular interest is an

؟

important part of the brain called the

بخش مهمی از مغز به نام قشر جلوی مغز بسیار جالب توجه است

prefrontal cortex. Here is Professor

. اینجا

Blakemore again. What excuse can she

دوباره پروفسور بلیکمور است. چه بهانه ای می

give for teenagers who don’t get their

تواند برای نوجوانانی که تکالیف خود را به موقع انجام نمی دهند، بیاورد

homework done in time?

؟

The prefrontal cortex is the part of the

قشر جلوی مغز قسمتی از

brain right at the front, just behind the

مغز است که درست در جلو، درست در پشت

forehead and it’s involved in a whole

پیشانی قرار دارد و درگیر

range of very high-level cognitive tasks

طیف وسیعی از وظایف شناختی سطح بالایی

such as decision making and planning -

مانند تصمیم گیری و برنامه ریزی است -

we know that this region

ما می دانیم که این ناحیه

is undergoing very very large amounts of

در حال انجام مقادیر بسیار بسیار زیادی است.

development during the adolescent years.

رشد در سالهای نوجوانی

And so in terms of the expectations that

و بنابراین، از نظر انتظاراتی که از

we place on teenagers to, for example,

نوجوانان داریم تا مثلاً برای

plan their homework, it might be too

تکالیف خود برنامه ریزی کنند، ممکن است

much given that we know that the region

با توجه به اینکه می دانیم ناحیه

of the brain that critically involved in

ای از مغز که به طور انتقادی در

planning is not developed yet.

برنامه ریزی نقش دارد هنوز توسعه نیافته است، ممکن است خیلی زیاد باشد.

Neil: So the prefrontal cortex is important

نیل: بنابراین قشر جلوی مغز

in cognitive tasks. What are those, Rob?

در کارهای شناختی مهم است. آن ها چیست، راب؟

Rob: A cognitive task is one that requires

راب: یک کار شناختی، کاری است که نیاز به

conscious thinking and processing, such

تفکر و پردازش آگاهانه دارد،

as making decisions and planning. It

مانند تصمیم گیری و برنامه ریزی. این

doesn’t happen automatically,

به طور خودکار اتفاق نمی افتد،

you have to think about it. So in the

شما باید در مورد آن فکر کنید. بنابراین در

adolescent years this part of the brain is

سالهای نوجوانی این قسمت از مغز به

not fully developed. Note the adjective

طور کامل رشد نکرده است. به

form here of the noun we had earlier

شکل صفت اسمی که در سنین نوجوانی قبل داشتیم توجه کنید

adolescence.

.

Neil: So this gives a good excuse for not

نیل: پس این بهانه خوبی برای

doing your homework!

انجام ندادن تکالیف شما می دهد!

Rob: Ha, ha, I wish I’d known that. I used to say

راب: ها، ها، کاش می دانستم.

that I’d left my homework on the bus or

می‌گفتم تکالیفم را در اتوبوس گذاشته‌ام یا

that the dog had eaten it. Now I could say,

سگ آن را خورده است. حالا می‌توانم بگویم،

"Sorry sir, my brain isn’t developed enough

"ببخشید قربان، مغز من

for the cognitive task of planning my homework".

برای انجام وظیفه شناختی برنامه ریزی تکالیفم به اندازه کافی رشد نکرده است".

Neil: Yes, I’m sure that would work! Before

نیل: بله، مطمئنم که کار می کند! قبل

we wrap up, time to get the answer to this

از پایان، زمان دریافت پاسخ سوال این

week’s question. I asked when was the

هفته است. پرسیدم اولین بار چه زمانی

word ‘teenager’

کلمه "نوجوان"

first used to refer to the 13 – 19 age

برای اشاره به گروه سنی 13 تا 19 استفاده شد

group? Was it:

؟ گفتید:

a) the 1920s, b) the 1930s, c) the 1950s

الف) دهه 1920، ب) دهه 1930، ج) دهه 1950

Rob, you said?

راب؟

Rob: I guessed c) the 1950s.

راب: حدس زدم ج) دهه 1950.

Neil: The answer is actually b) the 1930s.

نیل: پاسخ در واقع ب) دهه 1930 است.

Very well done if you knew that. Now a

خیلی خوبه اگه میدونستی اکنون

quick review of today’s vocabulary.

مروری سریع بر واژگان امروزی.

Rob: Adolescence is the noun for the

راب: نوجوانی اسم

period of change from child to adult and

دوره تغییر کودک به بزرگسال

the adjective is adolescent – this same

و صفت نوجوان است -

word is also the noun for someone who is

همین کلمه اسم شخصی است که

in that teenage period.

در آن دوره نوجوانی است.

Neil: So an adolescent might be

نیل: بنابراین یک نوجوان ممکن است

responsible for adolescent behaviour in

مسئول رفتار نوجوان در

his or her adolescence.

دوران نوجوانی خود باشد.

Rob: Exactly.

راب: دقیقا.

Neil: Papers is the word for published

نیل: مقاله واژه تحقیقات علمی منتشر شده

scientific research.

است.

Rob: Dogma is strongly held beliefs that

راب: جزم اعتقادی قوی است که

are not challenged.

به چالش کشیده نمی شود.

Neil: The prefrontal cortex is an important

نیل: قشر

part of the brain which deals with

جلوی مغز بخش مهمی از مغز است که با

cognitive tasks.

وظایف شناختی سروکار دارد.

Rob: And cognitive tasks are mental

راب: و وظایف شناختی

processes that require active thought and

فرآیندهای ذهنی هستند که نیاز به تفکر و بررسی فعال دارند

consideration, such as planning and

، مانند برنامه ریزی و

making decisions.

تصمیم گیری.

Neil: Well my decision-making skills tell

نیل: خوب مهارت های تصمیم گیری من به

me that it’s time to finish.

من می گوید که وقت آن است که تمام کنم.

Rob: Well, your skills are working well,

راب: خب، نیل، مهارت‌هایت خوب کار می‌کنند

Neil. We may be going now but you don't

. ما ممکن است اکنون برویم، اما شما نیازی به این کار

need to – you can listen or watch us

ندارید - می‌توانید دوباره به ما گوش دهید یا تماشا

again and find lots more Learning English

کنید و مطالب بیشتری برای یادگیری زبان

materials on our social media platforms.

انگلیسی در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی ما بیابید.

You can also visit our website

همچنین می توانید از وب سایت ما به آدرس

at bbclearningenglish.com.

bbclearningenglish.com دیدن کنید.

Neil: See you soon, bye.

نیل: به زودی می بینمت، خداحافظ.

Rob: Bye!

راب: خداحافظ!