🎭 The green-eyed monster - Learn English vocabulary & idioms with 'Shakespeare Speaks'

It was late afternoon. William Shakespeare has just arrived at his favourite pub,

اواخر بعد از ظهر بود. ویلیام شکسپیر به تازگی وارد میخانه مورد علاقه خود،

The Duck and Whistle.

The Duck and Whistle شده است.

His actor friend Thomas Swann is already there.

دوست بازیگر او توماس سوان در حال حاضر آنجاست.

Mr Will. Can you do something about that Mr Thomas?

آقای ویل آیا می توانید کاری در مورد آن آقای توماس انجام دهید؟

He's been drinking and shouting all afternoon.

تمام بعدازظهر مشروب می خورد و فریاد می زد.

If you can't shut him up, I'm going to throw him out.

اگر نمی توانید او را ببندید، من او را بیرون می اندازم.

I'm a wonderful husband. I give the woman everything and this is how she treats me!

من شوهر فوق العاده ای هستم. من همه چیز را به زن می دهم و او با من اینگونه رفتار می کند!

Be quiet, you silly old fool. See, Mr Will?

ساکت باش ای احمق پیر ببینید آقای ویل؟

His head's full of jealous nonsense about his wife.

سرش پر از مزخرفات حسادت آمیز درباره همسرش است.

That Robert Harley said he saw her talking to Henry Darcy, and now he's all in a rage...

اینکه رابرت هارلی گفت که او را در حال صحبت با هنری دارسی دیده است، و حالا او تماماً عصبانی است...

That filthy toad... I'll burn his house down... and when I get my hands on her...

آن وزغ کثیف... من خانه اش را می سوزانم... و وقتی دستم به او برسد...

Oh dear. The green-eyed monster attacks again!

اوه عزیز هیولای چشم سبز دوباره حمله می کند!

Hmm. Jealousy: the green-eyed monster.

هوم حسادت: هیولای چشم سبز.

You're right Mr Will, jealousy is a monster: it gets inside people, eats them up.

حق با شماست آقای ویل، حسادت یک هیولا است: درون مردم نفوذ می کند، آنها را می خورد.

Makes them think the worst, like Mr Thomas here, makes them say and do terrible things.

آنها را وادار می کند که بدترین فکر کنند، مانند آقای توماس در اینجا، آنها را وادار می کند چیزهای وحشتناکی بگویند و انجام دهند.

The green-eyed monster. It's rather clever, isn’t it Bess?

هیولای چشم سبز. این نسبتاً هوشمندانه است ، نه بس؟

It's in my play, Othello. The evil Iago warns his friend,

این در نمایشنامه من است، اتللو. ایاگو شرور به دوستش

Othello, about the dangers of jealousy. He says:

اتللو درباره خطرات حسادت هشدار می دهد. می گوید: ای

Beware, my lord, of jealousy; It is the green-ey'd monster, which doth mock

مولای من از حسادت بر حذر باش. این هیولای سبز رنگ است که

The meat it feeds on.

گوشتی را که از آن تغذیه می کند مسخره می کند.

Beware the green-eyed monster... that's good advice!

مراقب هیولای چشم سبز باشید... این توصیه خوبی است!

It is good advice indeed, but Iago's true plan is to make Othello believe that

این واقعاً توصیه خوبی است، اما نقشه واقعی یاگو این است که اتللو را به این باور

Desdemona, his wife, is cheating on him.

برساند که دزدمونا، همسرش، به او خیانت می کند.

And is she?

و آیا او؟

No, but Iago knows jealousy makes people do crazy things, and his plan works.

نه، اما یاگو می‌داند که حسادت باعث می‌شود مردم کارهای دیوانه‌کننده انجام دهند و نقشه‌اش عملی می‌شود.

Othello murders Desdemona!

اتللو دزدمونا را می کشد!

That's terrible. Poor Desdemona! We'd better keep an eye on that Mr Thomas!

این وحشتناک است. بیچاره دزدمونا! بهتر است مراقب آن آقای توماس باشیم!

We'll leave them there for now.

فعلاً آنها را آنجا رها می کنیم.

The green-eyed monster rears its ugly head and brings out all my insecurities.

هیولای چشم سبز سر زشت خود را بالا می کشد و تمام ناامنی های من را بیرون می آورد.

I don't like it if Yvonne is out without me. I just can't help it.

من دوست ندارم ایوان بدون من بیرون باشد. من فقط نمی توانم کمکی به آن کنم.

I thought I'd got over my ex, but when I saw him with his new girlfriend,

فکر می‌کردم از شر سابقم کنار آمده‌ام، اما وقتی او را با دوست دختر جدیدش دیدم،

the green-eyed monster got me.

هیولای چشم سبز مرا گرفت.

And now I must go home: Mrs Shakespeare feels that I've been spending rather too much time

و اکنون باید به خانه بروم: خانم شکسپیر احساس می کند که من زمان زیادی را در میخانه سپری کرده ام

in the pub. Come on, Thomas...

. بیا توماس...

Ooooh - it sounds like Mrs S has got the green-eyed monster too!

اوووه - به نظر می رسد خانم اس هم هیولای چشم سبز را گرفته است!

Come on, Will! Stay for another beer!

بیا، ویل! برای یک آبجو دیگر بمان!

Hmmm... To stay, or not to stay: that's a tricky question.

هوم... ماندن یا نماندن: این یک سوال پیچیده است.