BOX SET: 6 Minute English - 'Green issues' English mega-class! 30 minutes of new vocabulary!

6 Minute English

6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English.

Hello, this is 6 Minute English. I'm Neil.

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی است. من نیل هستم.

And I'm Sam.

و من سام هستم.

Now, tell me about your teeth cleaning routine.

حالا در مورد روال تمیز کردن دندان هایتان بگویید.

OK, well, it's pretty good, I think.

خوب، خوب، به نظر من خیلی خوب است.

I brush twice a day and change my brush every couple of months.

من روزی دو بار مسواک می زنم و هر دو ماه یکبار مسواکم را عوض می کنم.

And what kind of brush do you use?

و از چه نوع براشی استفاده می کنید؟

Nothing fancy, just a regular cheap, plastic one.

هیچ چیز جالبی نیست، فقط یک نمونه معمولی ارزان و پلاستیکی.

— Oh, dear. — What do you mean?

- اوه عزیزم. - منظورت چیه؟

Well, imagine all the toothbrushes you've used in your life,

خوب، تصور کنید تمام مسواک هایی که در زندگی خود استفاده کرده اید،

from your first brush as a child to the one you currently have.

از اولین مسواک خود در دوران کودکی تا مسواکی که در حال حاضر دارید. آیا

You do realise that probably they all still exist in the environment somewhere?

متوجه شده اید که احتمالاً همه آنها هنوز در جایی در محیط وجود دارند؟

We use them for a couple of months, yet they will last for hundreds of years.

ما از آنها برای چند ماه استفاده می کنیم، اما آنها برای صدها سال دوام خواهند داشت.

Oh, dear. And I thought I was actually quite environmentally aware.

اوه عزیزم. و من فکر می کردم که در واقع کاملاً از محیط زیست آگاه هستم.

But that's quite shocking. I hadn't thought of that.

اما این کاملا تکان دهنده است. من به آن فکر نکرده بودم.

Well, it's just one of the problems we are facing with our use of plastics,

خوب، این فقط یکی از مشکلاتی است که ما در استفاده از پلاستیک با آن روبرو هستیم،

a marvellous invention that has given us so much,

اختراع شگفت انگیزی که به ما بسیار داده است،

but we are beginning to realise

اما ما در حال درک این موضوع هستیم که

it's causing many long-lasting environmental problems.

باعث ایجاد مشکلات زیست محیطی طولانی مدت می شود.

More on this topic shortly, but first a question.

به زودی بیشتر در مورد این موضوع، اما ابتدا یک سوال.

Plastic has many natural variations,

پلاستیک تغییرات طبیعی زیادی دارد،

but where was the first artificial plastic developed?

اما اولین پلاستیک مصنوعی کجا ساخته شد؟

Was it a) England? b) Germany? Or c) Switzerland? What do you think, Sam?

الف) انگلستان بود؟ ب) آلمان؟ یا ج) سوئیس؟ نظرت چیه سام؟

I'm going to have a guess at Switzerland.

من قصد دارم در سوئیس حدس بزنم.

OK. We'll find out if you're right at the end of the programme.

خوب. ما در پایان برنامه متوجه خواهیم شد که آیا حق با شماست .

Environmental issues are, of course, a big story at the moment.

مسائل زیست محیطی البته در حال حاضر یک داستان بزرگ است.

The topic was featured on the BBC Woman's Hour radio programme recently.

این موضوع اخیرا در برنامه رادیویی ساعت زن بی بی سی پخش شد .

Madalyn Murray is from an Irish organisation

مدالین موری از یک سازمان ایرلندی است

that gives advice to businesses and communities

که به کسب و کارها و جوامع در

on how to operate in an environmentally responsible way.

مورد نحوه عملکرد مسئولانه از نظر محیط زیست مشاوره می دهد. از

She was asked about what she does in her daily life that other people could do too.

او در مورد کارهایی که در زندگی روزمره‌اش انجام می‌دهد پرسیده شد که دیگران نیز می‌توانند انجام دهند.

What food items does she mention?

چه مواد غذایی را ذکر می کند؟

My personal, like, pet peeve is multipacks and mini packs.

شخصی من، مانند، پت پیو بسته های چند بسته و کوچک است.

I buy in bulk now, I buy the biggest yoghurt I can buy.

من الان به صورت عمده خرید می کنم، بزرگترین ماستی را که می توانم خریداری کنم.

I buy big cereal boxes, I buy big shampoo bottles.

جعبه های غلات بزرگ می خرم، بطری های شامپو بزرگ می خرم. می‌توانیم

We can decant stuff into lunchboxes,

چیزها را در جعبه‌های ناهار بریزیم،

and we can, you know, refill our pasta and our rice.

و می‌توانیم، ماکارونی و برنج‌مان را دوباره پر کنیم.

So what food does she mention, Sam?

پس چه غذایی را ذکر می کند، سام؟

She talks about yoghurt, cereal, pasta and rice.

او در مورد ماست، غلات، ماکارونی و برنج صحبت می کند.

And what was she saying about those foods?

و او در مورد آن غذاها چه می گفت؟

She was saying that she buys the biggest containers for those that she can

او می گفت که بزرگترین ظروف را برای کسانی که می تواند می خرد

and not just food, things like shampoo as well.

و نه فقط غذا، چیزهایی مانند شامپو نیز.

And what's the benefit of that?

و چه فایده ای دارد؟

Well, she says that her 'pet peeve' is small packs of things.

خب، او می‌گوید که «پیو حیوان خانگی» او بسته‌های کوچکی از چیزها است.

A 'pet peeve' is something that you find particularly annoying.

"پیت کردن حیوان خانگی" چیزی است که به خصوص برای شما آزار دهنده است.

She doesn't like small packs,

او بسته های کوچک را دوست ندارد،

because they use a lot of packaging for a small amount of product.

زیرا آنها از بسته بندی های زیادی برای مقدار کمی محصول استفاده می کنند.

So she 'buys in bulk'.

بنابراین او "به صورت عمده خرید می کند".

'Buying in bulk' means 'buying a lot of something'.

«خرید عمده» به معنای «خرید مقدار زیادی چیز» است.

and if you have a lot of something like rice or pasta,

و اگر مقدار زیادی چیزی مانند برنج یا ماکارونی دارید،

you can always transfer it to different, smaller, reusable containers.

همیشه می توانید آن را به ظروف مختلف، کوچکتر و قابل استفاده مجدد منتقل کنید.

She uses the word 'decant' for this.

او برای این کار از کلمه "دکنت" استفاده می کند.

So that's one area where we can all be a bit more environmentally friendly.

بنابراین این حوزه ای است که همه ما می توانیم کمی دوستدار محیط زیست باشیم.

Another area is reusing things that are perfectly good,

حوزه دیگر استفاده مجدد از چیزهایی است که کاملاً خوب هستند،

but which we don't need any more.

اما ما دیگر به آنها نیاز نداریم.

Dr Tara Shine is a colleague of Madalyn Murray

دکتر تارا شاین همکار مدالین موری است

and she talked about how new parents often buy a lot of new things for their babies

و او در مورد اینکه چگونه والدین تازه وارد اغلب چیزهای جدید زیادی برای نوزادان خود می خرند

which they then throw away when the child gets too big or too old.

که پس از بزرگ شدن یا بزرگ شدن کودک دور می اندازند صحبت کرد.

She suggests that it's better to 'pass these things on',

او پیشنهاد می‌کند که بهتر است این چیزها را

to give them to other people.

به دیگران منتقل کنید.

And pass things on. The hand-me-down, passing on culture

و چیزها را منتقل کنید. انتقال فرهنگ در دنیای بچه‌ها

is really, really important in the world of kids

واقعاً بسیار مهم است

and there are lots of things that can be passed down,

و چیزهای زیادی وجود دارد که می‌توان به آنها منتقل کرد،

whether it's toys, or the equipment or the highchair,

چه اسباب‌بازی‌ها، چه تجهیزات یا صندلی کودک،

whatever it is, all of that can be passed on and that's really important.

هر چه که باشد، همه اینها. قابل انتقال است و این واقعا مهم است.

It's saving someone else money.

این باعث صرفه جویی در پول شخص دیگری می شود.

Most of these things are in good nick when we need to pass them on.

بسیاری از این موارد زمانی که ما نیاز به انتقال آن‌ها داریم، خوب هستند.

She used another expression for 'passing things on', didn't she?

او از تعبیر دیگری برای "انتقال چیزها" استفاده کرد، اینطور نیست؟

Yes, she talked about the 'hand-me-down culture'.

بله، او در مورد "فرهنگ دست به دست کردن" صحبت کرد.

When I was growing up, I had a lot of 'hand-me-downs'.

وقتی بزرگ می‌شدم، «دست‌پاچگی‌های» زیادی داشتم.

These were toys and clothes from my older cousins, which saved us a lot of money

اینها اسباب بازی ها و لباس های پسرعموهای بزرگترم بود که باعث صرفه جویی زیادی در پول ما شد

and they were then passed on to someone else.

و سپس به شخص دیگری منتقل شد.

And the thing is, children grow up quickly,

و نکته اینجاست که بچه ها به سرعت بزرگ می شوند،

so often everything is in good condition.

بنابراین اغلب همه چیز در شرایط خوبی است.

Dr Shine used an interesting expression for that, didn't she?

دکتر شاین از تعبیر جالبی برای آن استفاده کرد، اینطور نیست؟

She said most of these things are 'in good nick'.

او گفت که بیشتر این چیزها «در شرایط خوبی هستند».

That expression means 'in good condition'.

این عبارت به معنای "در شرایط خوب" است.

Now before we recycle today's vocabulary,

حالا قبل از بازیافت واژگان امروز،

Ah, very good. See what you did there.

آه، خیلی خوب است. ببین اونجا چیکار کردی

it's time for the answer to today's question.

زمان پاسخ به سوال امروز است.

Where was the first artificial plastic developed?

اولین پلاستیک مصنوعی کجا ساخته شد؟

Was it a) England? b) Germany? Or c) Switzerland?

الف) انگلستان بود؟ ب) آلمان؟ یا ج) سوئیس؟

What did you think, Sam?

چی فکر کردی سام؟

I guessed Switzerland.

من سوئیس را حدس زدم.

Well, I'm afraid you are wrong.

خب میترسم اشتباه میکنی

The correct answer is actually England. Well done if you got that right.

پاسخ صحیح در واقع انگلستان است. آفرین اگر درست فهمیدی

Extra bonus point if you knew that in 1856, Alexander Parkes patented Parkesine,

اگر می‌دانستید که در سال 1856، الکساندر پارکز پارکزین،

the first artificial plastic.

اولین پلاستیک مصنوعی، امتیاز اضافی را ثبت کرد.

Now let's recap today's words and expressions.

حال بیایید کلمات و عبارات امروز را مرور کنیم.

Yes, a 'pet peeve' is something that someone finds particularly annoying.

بله، "پیت کردن حیوان خانگی" چیزی است که برای کسی به خصوص آزار دهنده است.

'Buying in bulk' means 'buying many of the same things

«خرید عمده» به معنای «خرید بسیاری از چیزهای مشابه

or a large quantity of something'.

یا مقدار زیادی از چیزی است».

Buying in bulk is usually cheaper and can be better environmentally.

خرید عمده معمولا ارزان تر است و می تواند از نظر زیست محیطی بهتر باشد.

And if you have a lot of something, you can 'decant' it to smaller containers.

و اگر چیز زیادی دارید، می‌توانید آن را به ظروف کوچک‌تر بریزید.

That is, you can transfer it to those other containers, to make it easier to use.

یعنی می توانید آن را به آن ظروف دیگر منتقل کنید تا استفاده از آن راحت تر شود.

For example, I buy huge bottles of liquid soap,

برای مثال، من بطری‌های بزرگ صابون مایع را می‌خرم

and decant it into smaller dispensers for the kitchen and bathrooms.

و آن را به دستگاه‌های کوچک‌تر برای آشپزخانه و حمام می‌ریزم. می‌توانید

You can 'pass on' clothes, toys, and other kids' stuff to family and friends.

لباس‌ها، اسباب‌بازی‌ها و سایر وسایل بچه‌ها را به خانواده و دوستانتان «بفرستید».

This means 'giving them to other people to use'.

این به معنای "دادن آنها به دیگران برای استفاده".

And those things can be described as 'hand-me-downs'.

و این چیزها را می توان به عنوان "دست به دست کردن" توصیف کرد.

But of course, you'd only want to pass on things 'in good nick',

اما مطمئناً، شما فقط می‌خواهید چیزهایی را «در شرایط خوب» منتقل کنید،

that is, 'in good condition'.

یعنی «در شرایط خوب».

Right, that's all we have time for. We hope you will join us again soon though.

درست است، تمام وقت ما برای همین است. امیدواریم به زودی دوباره به ما بپیوندید.

And you can always find us on Facebook, Twitter, YouTube, Instagram,

و همیشه می توانید ما را در فیس بوک، توییتر، یوتیوب، اینستاگرام،

online and on our app. We are BBC Learning English. See you soon.

آنلاین و در برنامه ما پیدا کنید. ما در حال یادگیری زبان بی بی سی هستیم. به زودی میبینمت.

— Goodbye. — Bye.

- خداحافظ. - خدا حافظ.

6 Minute English.

6 دقیقه انگلیسی

From BBC Learning English.

از BBC Learning English.

Hello, this is 6 Minute English from BBC Learning English. I'm Neil.

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است. من نیل هستم.

And I'm Sam.

و من سام هستم.

With winter here, the rising price of oil and natural gas has become a hot topic.

با زمستان اینجا، افزایش قیمت نفت و گاز طبیعی به یک موضوع داغ تبدیل شده است.

At the same time, climate change is also reaching emergency levels,

در عین حال، تغییرات آب و هوایی نیز در حال رسیدن به سطوح اضطراری است

and world leaders are looking for ways to reduce our consumption of fossil fuels.

و رهبران جهان به دنبال راه‌هایی برای کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی هستند.

Some think the best option is 'renewables',

برخی فکر می کنند بهترین گزینه «تجدیدپذیرها» است،

types of natural energy, such as wind and solar power,

انواع انرژی های طبیعی، مانند انرژی باد و خورشید،

which can be replaced as quickly as they are used.

که می توانند به همان سرعتی که استفاده می شوند جایگزین شوند.

Others prefer a return to nuclear energy,

برخی دیگر بازگشت به انرژی هسته ای را ترجیح می دهند و

arguing that it's clean, green and more reliable than renewables.

استدلال می کنند که این انرژی پاک، سبز و قابل اطمینان تر از انرژی های تجدیدپذیر است.

But after infamous nuclear disasters like those at Chernobyl and Fukushima,

اما پس از فاجعه های بدنام هسته ای مانند آنچه در چرنوبیل و فوکوشیما رخ داد،

questions about its safety remain.

سؤالاتی در مورد ایمنی آن باقی می ماند.

In this programme, we'll be finding out how green nuclear power is

در این برنامه،

by asking when it comes to the climate, is nuclear a friend or foe?

با این پرسش که آیا هسته‌ای دوست است یا دشمن، انرژی هسته‌ای چقدر سبز است، در این برنامه خواهیم فهمید؟

But, before that, Sam, it's time for my quiz question.

اما، قبل از آن، سام، زمان سوال مسابقه من است.

Many of the nuclear power stations built since the 1960s

بسیاری از نیروگاه های هسته ای ساخته شده از دهه 1960 به

are reaching the end of their planned life,

پایان عمر برنامه ریزی شده خود می رسند

and not everyone thinks they should be replaced.

و همه فکر نمی کنند که باید جایگزین شوند.

In 2011, one country announced that it would 'phase out',

در سال 2011، یک کشور اعلام کرد که

meaning gradually stop using, nuclear power altogether.

به تدریج از انرژی هسته‌ای استفاده نخواهد کرد.

But which country? Was it a) Germany? b) India? Or c) Brazil?

اما کدام کشور؟ الف) آلمان بود؟ ب) هند؟ یا ج) برزیل؟

I'll go with a) Germany.

من با الف) آلمان خواهم رفت.

OK, Sam, we'll reveal the correct answer later in the programme.

باشه سام، بعداً در برنامه جواب درست را فاش خواهیم کرد .

As Neil mentioned, whatever the advantages of nuclear power for the climate,

همانطور که نیل اشاره کرد، مزایای انرژی هسته ای برای آب و هوا هرچه باشد،

many members of the public have concerns about nuclear safety.

بسیاری از مردم نگرانی هایی در مورد ایمنی هسته ای دارند.

Probably the most well-known nuclear accident

احتمالاً شناخته شده ترین حادثه هسته ای

happened on the 26th of April, 1986 at the Chernobyl nuclear power plant

در 26 آوریل 1986 در نیروگاه هسته ای چرنوبیل

in Soviet Ukraine.

در اوکراین شوروی اتفاق افتاد.

Dutch journalist Mirjam Vossen reflects on what happened

میرجام ووسن، روزنامه‌نگار هلندی، آنچه را که

with BBC World Service programme, The Real Story.

در برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی، داستان واقعی رخ داد، بازتاب می‌دهد.

The perceptions of nuclear energy of I think a whole generation

تصور من از انرژی هسته‌ای یک نسل کامل

has been shaped by high-impact events, most notably the Chernobyl disaster,

توسط رویدادهای پرتأثیر، به ویژه فاجعه چرنوبیل،

including myself.

از جمله خود من، شکل گرفته است.

I have vivid memories of how the media reported on this event

من خاطرات واضحی از نحوه گزارش رسانه ها در مورد این رویداد دارم

and how scary it was and how frightened everyone was

و چقدر ترسناک بود و همه

of the radioactive clouds drifting from the Ukraine towards Europe.

از ابرهای رادیواکتیو که از اوکراین به سمت اروپا می رفتند وحشت داشتند.

So this is sort of ingrained in people's minds

بنابراین این به نوعی در ذهن مردم جا افتاده است

and, for many, it hasn't been, really been updated.

و برای بسیاری، واقعاً به روز نشده است.

It was a frightening time and Mirjam says she has 'vivid memories',

دوران ترسناکی بود و میرجام می‌گوید «خاطرات زنده» دارد،

memories that produce powerful feelings and strong, clear images in the mind.

خاطراتی که احساسات قدرتمند و تصاویر قوی و واضحی در ذهن ایجاد می‌کند.

The accident in Chernobyl changed many people's opinions of nuclear power

حادثه چرنوبیل نظرات بسیاری از مردم را در مورد انرژی هسته‌ای

in a negative way and these opinions became 'ingrained',

به شیوه‌ای منفی تغییر داد و این عقاید "ریشه‌دار" شد،

strongly held and difficult to change.

به شدت حفظ شد و تغییر آن دشوار بود.

But Mirjam believes these ingrained public perceptions of nuclear safety

اما میرجم معتقد است این تصورات ریشه‌دار عمومی از ایمنی هسته‌ای

are out of date.

قدیمی است.

She argues that such accidents caused by human error

او استدلال می کند که چنین حوادث ناشی از خطای انسانی

could not happen in the modern nuclear power stations used today.

نمی تواند در نیروگاه های هسته ای مدرنی که امروزه استفاده می شود اتفاق بیفتد.

What's more, nuclear creates a steady supply of power,

علاوه بر این، هسته‌ای

unlike renewables, which don't make electricity when the wind doesn't blow

برخلاف انرژی‌های تجدیدپذیر، که وقتی باد نمی‌وزد

or the sun doesn't shine.

یا خورشید نمی‌تابد، برق تولید نمی‌کنند، منبع انرژی ثابتی ایجاد می‌کند.

So maybe nuclear power is the greenest way of generating energy without fossil fuels.

بنابراین شاید انرژی هسته ای سبزترین راه برای تولید انرژی بدون سوخت های فسیلی باشد.

Well, not according to Energy Institute researcher Paul Dorfman.

خب، طبق گفته پل دورفمن، محقق موسسه انرژی، نه.

Nuclear power stations are located near seas or large lakes,

نیروگاه های هسته ای در نزدیکی دریاها یا دریاچه های بزرگ قرار دارند،

because they need water to cool down.

زیرا برای خنک شدن به آب نیاز دارند.

Paul thinks that soon, rising sea levels

پل فکر می کند که به زودی، افزایش سطح آب دریاها به

will mean the end of nuclear as a realistic energy option.

معنای پایان انرژی هسته ای به عنوان یک گزینه انرژی واقعی خواهد بود. همانطور که

He thinks money invested in nuclear upgrades

او به برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی، The Real Story توضیح داد، او فکر می‌کند که پول سرمایه‌گذاری شده در ارتقای هسته‌ای

would be better spent making clean renewables more reliable instead,

بهتر است در عوض برای اطمینان بیشتر انرژی‌های تجدیدپذیر پاک هزینه شود

as he explained to BBC World Service programme, The Real Story.

.

I think the key takeaway

من فکر می‌کنم نکته کلیدی این

is that nuclear's low carbon electricity unique selling point

است که نقطه فروش منحصربه‌فرد انرژی کم کربن هسته‌ای

kind of sits in the context of a much larger picture,

در چارچوب تصویری بسیار بزرگ‌تر قرار می‌گیرد،

that nuclear will be one of the first and most significant casualties

که هسته‌ای یکی از اولین و مهم‌ترین تلفات

to ramping climate change.

برای تشدید تغییرات آب و هوایی خواهد بود.

So, nuclear's quite literally on the front line of climate change

بنابراین، هسته ای به معنای واقعی کلمه در خط مقدم تغییرات آب و هوایی قرار دارد

and not in a good way.

و به روش خوبی نیست. به این

That's because, far from helping with our climate change problems,

دلیل است که به دور از کمک به مشکلات تغییرات آب و هوایی ما،

it'll add to it.

به آن اضافه خواهد شد.

One advantage of nuclear power is that it produces electricity using little carbon.

یکی از مزیت های انرژی هسته ای این است که با استفاده از کربن کمی برق تولید می کند.

Paul Dorfman calls this its 'unique selling point'.

پل دورفمن این را "نقطه فروش منحصر به فرد" خود می نامد.

A 'unique selling point', which is sometimes shortened to 'USP',

«نقطه فروش منحصربه‌فرد» که گاهی به «USP» خلاصه می‌شود،

is a common way to describe the feature of something

روشی رایج برای توصیف ویژگی چیزی است

that makes it different from, and better than, its competitors.

که آن را از رقبای خود متفاوت و بهتر از آن‌ها می‌کند.

But that doesn't change the fact that rising sea levels

اما این واقعیت را تغییر نمی‌دهد که افزایش سطح دریاها

would make nuclear an unrealistic, even dangerous, choice.

هسته‌ای را به یک انتخاب غیرواقعی و حتی خطرناک تبدیل می‌کند. به همین

This is why he calls nuclear power a 'casualty' of climate change,

دلیل است که او انرژی هسته‌ای را «مصدوم» تغییرات آب و هوایی می‌نامد،

meaning a victim or something that suffers as a result of something else happening.

به این معنی که قربانی یا چیزی است که در نتیجه اتفاق دیگری رنج می‌برد.

This also explains why some countries are now turning away from nuclear power

این همچنین توضیح می دهد که چرا برخی از کشورها اکنون از انرژی هسته ای

towards more renewable energy sources,

به سمت منابع انرژی تجدید پذیر بیشتر روی می آورند،

countries such as,

کشورهایی مانند،

well, what was the answer to your quiz question, Neil?

خوب، پاسخ سوال مسابقه شما، نیل، چه بود؟ از

I asked Sam which country decided to gradually stop using nuclear power?

سام پرسیدم کدام کشور تصمیم گرفت به تدریج استفاده از انرژی هسته ای را متوقف کند؟

I said a) Germany.

گفتم الف) آلمان.

Which was the correct answer.

که جواب درست بود

In fact, around 70% of Germany's electricity now comes from renewables.

در واقع، در حال حاضر حدود 70 درصد برق آلمان از انرژی های تجدیدپذیر تامین می شود.

OK Neil, let's recap the rest of the vocabulary from this programme,

خوب نیل، بیایید بقیه واژگان این برنامه را جمع‌بندی کنیم،

starting with to 'phase something out', meaning 'to gradually stop using something'.

با «تحریک کردن چیزی»، یعنی «به تدریج استفاده از چیزی را متوقف کنیم».

'Vivid memories' are memories that produce powerful feelings

«خاطرات زنده» خاطراتی هستند که احساسات قدرتمند

and strong mental images.

و تصاویر ذهنی قوی ایجاد می کنند.

Opinions and beliefs which are 'ingrained'

عقاید و باورهایی که «ریشه‌دار» هستند

are so strongly held that they are difficult to change.

چنان قوی هستند که تغییر دادن آنها دشوار است.

Something's 'unique selling point' or 'USP'

"نقطه فروش منحصر به فرد" یا "USP"

is the feature that makes it different from, and better than, its competitors.

چیزی است که آن را از رقبای خود متفاوت و بهتر از آن می کند.

And, finally, a 'casualty' is a person or thing

و در نهایت، "مصدوم" شخص یا چیزی است

that suffers as a result of something else happening.

که در نتیجه اتفاق دیگری آسیب می بیند.

That's all from this look into nuclear and renewable energy.

این همه از این نگاه به انرژی هسته ای و تجدیدپذیر است.

— Bye for now. — Bye.

- فعلا خداحافظ. - خدا حافظ.

6 Minute English,

6 دقیقه انگلیسی،

From BBC Learning English.

از BBC Learning English.

Hello, this is 6 Minute English from BBC Learning English. I'm Rob.

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است. من راب هستم.

And I'm Sam.

و من سام هستم.

So, how are you today, Sam?

خب امروز چطوری سام؟

Don't ask, Rob. Today's been a nightmare.

نپرس، راب. امروز یک کابوس بود

This morning, I ripped my jeans and later my computer stopped working.

امروز صبح شلوار جینم را پاره کردم و بعدا کامپیوترم از کار افتاد.

Then when I tried taking it to a repair shop, my car wouldn't start.

بعد وقتی سعی کردم آن را به تعمیرگاه ببرم، ماشینم روشن نمی شد.

Oh, no, that's terrible.

اوه، نه، این وحشتناک است.

And the really bad news is that in today's consumer culture, when something breaks,

و خبر واقعا بد این است که در فرهنگ مصرف امروزی، زمانی که چیزی می شکند، به جای تلاش برای تعمیر آن،

we usually throw it away and buy a new one, instead of trying to repair it.

معمولا آن را دور می اندازیم و یک مورد جدید می خریم .

In this programme, we'll learn all about repairing broken things

در این برنامه، همه چیز را در مورد تعمیر چیزهای شکسته

by asking: What would happen if we stopped junking, and got better at fixing?

با پرسیدن این سوال می آموزیم: چه اتفاقی می افتد اگر دست از هرزکاری برداریم، و در تعمیر بهتر شویم؟

The world generates over two billion tonnes of rubbish every year,

جهان سالانه بیش از دو میلیارد تن زباله تولید می کند ،

so we're visiting companies in Sweden

بنابراین ما در حال بازدید از شرکت هایی در سوئد هستیم که به

making it easier to mend things when they break, instead of replacing them,

جای تعویض آنها،

whether that's clothes, bikes or washing machines.

اعم از لباس، دوچرخه یا ماشین لباسشویی، تعمیر آنها را آسان تر می کنیم.

And my quiz question is about one of those companies —

و سوال مسابقه من در مورد یکی از آن شرکت ها است -

Fixi, a repair service that collects broken bikes from your door

Fixi، یک سرویس تعمیر که دوچرخه های شکسته را از درب شما جمع آوری می کند

and brings them back fixed.

و آنها را تعمیر می کند.

The company was started by Rafi Mohammad,

این شرکت توسط رفیع محمد،

a student of Industrial Innovation at the University of Stockholm.

دانشجوی نوآوری صنعتی در دانشگاه استکهلم راه اندازی شد.

But what was the inspiration behind Rafi's idea?

اما الهام بخش ایده رفیع چه بود؟

Was it a) he wanted to impress his girlfriend?

آیا این الف) می خواست دوست دخترش را تحت تأثیر قرار دهد؟

b) he was sick of breathing in the city's car fumes?

ب) او از نفس کشیدن در دود ماشین شهر بیمار بود؟

Or c) he was late for his lecture because of a flat tyre.

یا ج) به دلیل پنچری لاستیک برای سخنرانی خود دیر آمد .

I'll say a) he wanted to impress his girlfriend.

من می گویم الف) او می خواست دوست دخترش را تحت تأثیر قرار دهد.

OK, Sam, we'll find out about Rafi and his love life later on.

باشه، سام، بعداً در مورد رفیع و زندگی عاشقانه اش خواهیم فهمید.

But whatever the inspiration behind it, Rafi's idea was a success.

اما الهام بخش هر چه بود، ایده رفیع موفقیت آمیز بود.

Fixi took more than 600 orders in its first six months.

فیکسی بیش از 600 سفارش در شش ماه اول خود دریافت کرد.

Rafi's isn't the only Swedish company helping people fix things,

Rafi's تنها شرکت سوئدی نیست که به مردم کمک می کند تا

instead of buying new.

به جای خرید موارد جدید، مسائل را اصلاح کنند.

Denim company, Nudie Jeans, was started with a focus on ethics and sustainability.

شرکت جین، Nudie Jeans، با تمرکز بر اخلاق و پایداری راه اندازی شد.

At $150 a pair, Nudie Jeans aren't cheap, but they do promise free repairs for life,

جفتی 150 دلاری، شلوار جین Nudie ارزان نیست، اما نوید تعمیرات رایگان مادام العمر را می دهد،

from ripped knees to torn pockets.

از زانوهای پاره شده تا جیب های پاره شده.

BBC World Service programme People Fixing The World

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی People Fixing The World از

asked students Felix and Fabia Morgen

دانشجویان فلیکس و فابیا مورگن پرسید که

why they bought the jeans despite the high price tag.

چرا با وجود قیمت بالا، شلوار جین را خریدند.

It's just been a given that when your jeans break, you throw them away,

این کاملاً ثابت شده است که وقتی شلوار جین شما می شکند، آنها را دور می اندازید،

so when I heard that you can repair them easily without any cost

بنابراین وقتی شنیدم که می توانید آن را به راحتی بدون هیچ هزینه ای تعمیر کنید،

then it was a bit of a no-brainer for me.

برای من کمی بی دردسر بود.

I really like the way they looked,

من واقعاً ظاهر آنها را دوست دارم،

so for me it's worth it to buy more expensive but stuff that I really like.

بنابراین برای من ارزش خرید گران‌تر را دارد اما چیزهایی که واقعاً دوستشان دارم.

Felix says that throwing out old jeans is 'a given',

فلیکس می‌گوید بیرون انداختن شلوار جین کهنه یک امر مسلم است،

something that's just assumed to happen.

چیزی که فقط فرض می‌شود اتفاق می‌افتد.

For him, buying Nudie Jeans is a 'no-brainer', a decision that's very easy to make.

برای او، خریدن شلوار جین Nudie یک «بی خیالی» است، تصمیمی که گرفتن آن بسیار آسان است.

And Fabia agrees. She doesn't mind paying more for 'stuff' she really likes.

و فابیا موافق است. او بدش نمی‌آید که برای «چیزی» که واقعاً دوست دارد، بیشتر بپردازد.

Here, 'stuff' is an informal way to say 'personal objects and possessions'.

در اینجا، «موارد» راهی غیر رسمی برای گفتن «اشیاء و دارایی‌های شخصی» است.

Even though they're good at recycling,

با وجود اینکه آنها در بازیافت خوب هستند،

people in wealthy Sweden still buy lots of new stuff,

مردم در سوئد ثروتمند هنوز چیزهای جدید زیادی می خرند

and they have a big carbon footprint for a country of just ten million.

و ردپای کربن زیادی برای کشوری با ده میلیون نفر دارند.

But it's interesting that all the innovators behind these companies

اما جالب است که همه مبتکران پشت این شرکت ها

say that in their grandparents' day,

می گویند که در زمان پدربزرگ و مادربزرگشان،

it was normal to repair, fix and mend broken stuff.

تعمیر، تعمیر و ترمیم چیزهای شکسته طبیعی بود.

Jessika Richter is a researcher at Lund University.

جسیکا ریشتر محقق دانشگاه لوند است.

She thinks repairing is an endangered activity that we used to do more of,

او فکر می‌کند که تعمیر یک فعالیت در خطر انقراض است که قبلاً

both individually and as a society.

هم به صورت فردی و هم به عنوان جامعه بیشتر آن را انجام می‌دادیم.

Here she is talking to BBC World Service's People Fixing The World programme,

او در اینجا با برنامه People Fixing The World در سرویس جهانی بی بی سی

about the need to get back in touch with older ways of doing things.

در مورد نیاز به برقراری ارتباط مجدد با روش های قدیمی تر انجام کارها صحبت می کند.

It really is a peer effect and a culture that we're trying to foster here,

این واقعاً یک اثر همتا و فرهنگی است که ما در اینجا سعی در تقویت آن داریم و

changing a culture of consumption.

فرهنگ مصرف را تغییر می دهیم. هر چه

The more people that are repairing

تعداد افراد بیشتری در حال تعمیر باشند

and the more people that are choosing to buy repair services

و افراد بیشتری برای خرید خدمات تعمیر

or more repairable products, the more we will see this going mainstream,

یا محصولات قابل تعمیر بیشتری انتخاب کنند، بیشتر شاهد این جریان اصلی خواهیم بود

and it used to be mainstream.

و قبلاً جریان اصلی بود.

So that's what makes me positive too, that it is, in some ways,

بنابراین، این چیزی است که من را نیز مثبت می کند، که از جهاتی،

a return to what we used to be able as a society to do more of.

بازگشتی است به آنچه قبلاً به عنوان یک جامعه می توانستیم بیشتر انجام دهیم.

Stories about Sweden's repair shops spread between friends,

داستان‌های مربوط به تعمیرگاه‌های سوئد بین دوستان پخش می‌شود

and Jessica thinks this creates a 'peer effect',

و جسیکا فکر می‌کند که این یک «اثر همتا» ایجاد می‌کند،

the positive or negative influence friends have on the way you behave.

تأثیر مثبت یا منفی دوستان بر رفتار شما.

She hopes this will 'foster', or encourage to grow,

او امیدوار است که این امر فرهنگ جدیدی از مصرف پایدار را "تقویت" یا تشویق به رشد کند،

a new culture of sustainable consumption

so that fixing broken stuff will be 'mainstream'

به طوری که تعمیر چیزهای شکسته "جریان اصلی"

or be considered normal once again.

یا یک بار دیگر عادی تلقی شود.

Yes, that's a big part of the problem.

بله، این بخش بزرگی از مشکل است.

Repairing was something we all used to do but seem to have forgotten.

تعمیر کاری بود که همه ما قبلا انجام می دادیم اما به نظر می رسد فراموش کرده ایم.

Hopefully, we'll all be inspired to start fixing things again,

امیدواریم که همه ما الهام بگیریم تا دوباره شروع به اصلاح مسائل کنیم،

or at least pay someone else to.

یا حداقل به شخص دیگری پول بدهیم.

And speaking of inspiration, what was the answer to your quiz question, Rob?

و در مورد الهام گرفتن، پاسخ به سوال مسابقه شما چه بود، راب؟

Ah, yes, I asked about the inspiration behind Rafi Mohammed's company, Fixi.

آه، بله، در مورد الهام بخش شرکت رفیع محمد، فیکسی پرسیدم.

And I think he started the bike repair service

و من فکر می کنم او خدمات تعمیر دوچرخه را شروع کرد

to a) impress his girlfriend. Was I right?

تا الف) دوست دخترش را تحت تأثیر قرار دهد. درست گفتم؟

Ah, Sam, that's very romantic,

آه، سام، این خیلی عاشقانه است،

but the correct answer was c) he was late for his lecture because of a flat tyre.

اما پاسخ صحیح این بود: ج) او به دلیل پنچری لاستیک برای سخنرانی خود دیر آمد.

Oh, well, I'm sure if he had a broken heart, he'd be able to mend it.

اوه، خوب، مطمئنم اگر او یک قلب شکسته داشت، می توانست آن را ترمیم کند.

Indeed.

در واقع.

Well, in this programme, we've been hearing about repairing broken 'stuff',

خوب، در این برنامه، ما در مورد تعمیر "مواد شکسته"،

things or personal possessions.

چیزها یا دارایی های شخصی شنیده ایم.

That people would fix something broken used to be 'a given',

اینکه مردم چیزی شکسته را تعمیر می‌کردند، قبلاً «مشخص» بود،

assumed to be true or certain to happen.

فرض می‌شد که درست است یا مطمئناً اتفاق می‌افتد.

Repairing things used to be a 'no-brainer', the obvious choice.

ترمیم چیزها قبلاً یک انتخاب بدیهی بود.

A 'peer effect' is influence of peers and friends on someone's behaviour.

"اثر همتا" تاثیر همسالان و دوستان بر رفتار یک نفر است.

Some Swedish companies are trying to 'foster', or encourage the development of,

برخی از شرکت‌های سوئدی تلاش می‌کنند تا فرهنگ جدید مصرف را "تقویت" یا تشویق به توسعه آن کنند

a new culture of consumption.

.

So that once again, fixing things is 'mainstream',

به طوری که یک بار دیگر، اصلاح چیزها «جریان اصلی» است،

accepted as normal or common practice.

به عنوان یک رویه عادی یا معمول پذیرفته شده است.

— Well, that's all from us. Bye for now. — Bye-bye.

- خب، این همه از ماست. فعلا خداحافظ. - خداحافظ.

6 Minute English.

6 دقیقه انگلیسی

From BBC Learning English.

از BBC Learning English.

This is 6 Minute English from BBC Learning English. I'm Sam.

این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است. من سام هستم

And I'm Neil.

و من نیل هستم.

That's a tasty chocolate bar you're munching on there, Neil.

این یک شکلات خوشمزه است که در آنجا می خورید، نیل.

Tasty, but maybe not healthy.

خوشمزه است، اما شاید سالم نباشد.

But at least on the wrapper,

اما حداقل روی بسته بندی،

there's a label to tell you about its sugar, fat and calorie content.

برچسبی وجود دارد که در مورد قند، چربی و کالری آن به شما بگوید.

Yes, the little coloured guide on the wrapper

بله، راهنمای رنگی کوچک روی لفاف به

allows consumers to compare the healthiness of different things.

مصرف کنندگان این امکان را می دهد که سالم بودن چیزهای مختلف را با هم مقایسه کنند.

Well, in this programme, we'll be looking at an idea to add a label

خوب، در این برنامه، ما به دنبال ایده ای برای اضافه کردن برچسبی خواهیم بود که

showing the carbon footprint of a product

ردپای کربن یک محصول را نشان می دهد

and talking about some vocabulary used around this subject.

و در مورد برخی از واژگان مورد استفاده در این موضوع صحبت می کنیم. منظور ما

By 'carbon footprint', we mean how much carbon is used

از "ردپای کربن" این است که چه مقدار کربن

through the activities of a person, company or country.

از طریق فعالیت های یک شخص، شرکت یا کشور استفاده می شود.

This new system sounds like a good idea, Sam.

این سیستم جدید ایده خوبی به نظر می رسد، سام.

Yes, but, as normal, we still have a question for you to answer first.

بله، اما، طبق معمول، ما هنوز یک سوال داریم که ابتدا باید به آن پاسخ دهید. فکر می‌کنم

I think we all agree we want to reduce our carbon footprint somehow.

همه ما موافقیم که می‌خواهیم ردپای کربن خود را به نحوی کاهش دهیم.

But according to the Centre for Research into Energy Demand Solutions,

اما با توجه به مرکز تحقیقات راه حل های تقاضای انرژی، سالانه

how many tonnes of CO2 equivalent per person annually

چند تن معادل CO2 برای هر نفر

could be reduced by living car-free?

می تواند با زندگی بدون خودرو کاهش یابد؟

Is it a) around one tonne?

آیا الف) حدود یک تن است؟

b) around two tonnes? Or c) around three tonnes?

ب) حدود دو تن؟ یا ج) حدود سه تن؟

I'm sure living without a car would reduce CO2, so I'll say c) around three tonnes.

من مطمئن هستم که زندگی بدون ماشین باعث کاهش CO2 می شود، بنابراین من می گویم ج) حدود سه تن.

OK, Neil, we'll find out if that's right at the end of the programme.

خوب، نیل، ما در پایان برنامه متوجه خواهیم شد که آیا این درست است یا خیر .

But let's talk more about carbon labelling.

اما بیایید بیشتر در مورد برچسب کربن صحبت کنیم.

Listing the carbon dioxide emissions of a product on the packaging

فهرست انتشار دی اکسید کربن یک محصول بر روی بسته بندی

may encourage us to make greener choices.

ممکن است ما را تشویق به انتخاب های سبزتر کند.

It's not a new idea, but it's something that's never 'caught on',

این یک ایده جدید نیست، اما چیزی است که هرگز "گیر" نمی کند،

become popular or fashionable.

محبوب یا مد نشده است.

Until now. The idea now seems to have returned

تا به حال. اکنون به نظر می رسد که این ایده بازگشته است

and it's something the BBC World Service programme The Climate Question

و این چیزی است که برنامه سرویس جهانی بی بی سی The Climate Question به

has been looking into.

دنبال آن بوده است.

They've been speaking to business leaders about adding labelling to their products.

آنها با رهبران کسب و کار در مورد افزودن برچسب به محصولات خود صحبت کرده اند.

Such as Marc Engel, Chief Supply Chain Officer at Unilever.

مانند مارک انگل، مدیر ارشد زنجیره تامین در یونیلور.

Let's hear why he thinks the idea is growing in popularity.

بیایید بشنویم که چرا او فکر می کند این ایده در حال افزایش محبوبیت است.

What we are seeing is Generation Z and Millennials

چیزی که ما می بینیم این است که نسل Z و Millennials

are much, much more willing to make choices,

بسیار بسیار مایل به انتخاب،

informed choices about responsible products and brands,

انتخاب آگاهانه در مورد محصولات و مارک های مسئول هستند،

so that's also why we're doing it.

بنابراین به همین دلیل است که ما این کار را انجام می دهیم.

At the end of the day, we're doing it

در پایان روز، ما این کار را انجام می دهیم

because we believe that this is what consumers will ask from business.

زیرا معتقدیم که این همان چیزی است که مصرف کنندگان از تجارت می خواهند.

You know, this is not something that we made up ourselves.

می دانید، این چیزی نیست که خودمان ساخته باشیم.

So, in this case, it seems it's people buying Unilever products

بنابراین، در این مورد، به نظر می‌رسد این افرادی هستند که محصولات یونیلیور را خریداری می‌کنند

who are driving this change, particularly younger people from Gen Z,

، به‌ویژه افراد جوان‌تر از Gen Z،

so people born towards the end of the 20th century

بنابراین افرادی که در اواخر قرن بیستم

or the beginning of the 21st century, or slightly older Millennials.

یا آغاز قرن بیست و یکم متولد شده‌اند یا هزاره‌های کمی مسن‌تر هستند.

They want to make 'informed choices' about what they buy,

آن‌ها می‌خواهند «انتخاب‌های آگاهانه» در مورد آنچه می‌خرند داشته باشند،

so making decisions based on good and accurate information.

بنابراین بر اساس اطلاعات خوب و دقیق تصمیم می‌گیرند.

Carbon labelling is part of that information.

برچسب گذاری کربن بخشی از این اطلاعات است.

And Marc Engel mentioned consumers wanting to buy

و مارک انگل به مصرف کنندگانی اشاره کرد که مایل به خرید

'responsible' products or brands.

محصولات یا مارک های "مسئولانه" هستند.

Here that means 'trusted or reliable, with less environmental impact'.

در اینجا این به معنای "قابل اعتماد یا قابل اعتماد، با تاثیر کمتر بر محیط زیست" است.

That all makes sense, and it's why Unilever recently announced

همه اینها منطقی است و به همین دلیل است که یونیلور اخیراً اعلام کرده است که

it's committed to putting carbon footprint information on 70,000 products.

متعهد است اطلاعات ردپای کربن را روی 70000 محصول قرار دهد.

The Climate Question programme also spoke to Dr Zaina Gadema-Cooke,

برنامه پرسش آب و هوا همچنین با دکتر زینا گادما کوک،

an expert in supply chain management at Northumbria University.

کارشناس مدیریت زنجیره تامین در دانشگاه نورثومبریا صحبت کرد.

What does she call measuring a product's carbon footprint?

او اندازه گیری ردپای کربن یک محصول را چه می نامد؟

The problem with footprinting is it's almost impossible

مشکل ردپا این است که گنجاندن

to include the consumption stage associated with the consumer,

مرحله مصرف مرتبط با مصرف کننده تقریباً غیرممکن است،

because we all deal with the products that we purchase and dispose of differently.

زیرا همه ما با محصولاتی که خریداری می کنیم و دفع می کنیم به طور متفاوتی برخورد می کنیم.

So it's very difficult to include that so ‘farm-to-fork’ calculations

بنابراین بسیار دشوار است که محاسبات «مزرعه به چنگال»

tend to really be ‘farm-to-retail-shelf’ calculations of carbon footprint loadings.

واقعاً محاسبات «مزرعه به خرده‌فروشی» در بارگیری‌های ردپای کربن باشد.

So Dr Zaina Gadema-Cooke describes the measurement

بنابراین دکتر Zaina Gadema-Cooke اندازه‌گیری

of a product's carbon footprint as 'footprinting'

ردپای کربن یک محصول را به‌عنوان «ردپای» توصیف می‌کند

and this, she says, is difficult to measure

و به گفته او، اندازه‌گیری آن دشوار است،

because we don't know what people do with the stuff after they have bought it.

زیرا ما نمی‌دانیم مردم پس از خرید آن کالا با آن چه می‌کنند.

Yes, so for example, a carbon label might show an estimate

بله، به عنوان مثال، یک برچسب کربن ممکن است تخمینی

of the carbon footprint of milk from the cow to the consumer,

از ردپای کربن شیر از گاو به مصرف کننده را نشان دهد،

what Dr Zaina Gadema-Cooke calls ‘farm to fork’ —

چیزی که دکتر زینا گادما کوک آن را "مزرعه تا چنگال" می نامد -

but after it leaves the supermarket shelf, we don’t know how efficiently it's stored,

اما پس از خروج از قفسه سوپرمارکت، ما این کار را انجام می دهیم. نمی دانید چقدر کارآمد ذخیره می شود،

how much is wasted and what happens to the packaging.

چقدر هدر می رود و چه اتفاقی برای بسته بندی می افتد.

It's all 'food for thought', something to think seriously about.

این همه «غذای فکری» است، چیزی که باید به طور جدی در مورد آن فکر کرد.

And Sam, what do you think about my answer to your question earlier?

و سام، نظرت در مورد پاسخ من به سوالت چیه؟

Ah, yes, I asked you

آه، بله،

according to the Centre for Research into Energy Demand Solutions,

طبق مرکز تحقیقات راه حل های تقاضای انرژی از شما پرسیدم، سالانه

how many tonnes of CO2 equivalent per person

چند تن معادل CO2 برای هر نفر را

annually could be reduced by living car-free?

می توان با زندگی بدون خودرو کاهش داد؟

And I said around three tonnes.

و من گفتم حدود سه تن.

Which was actually a bit too much.

که در واقع کمی بیش از حد بود.

Research found living car-free reduces a person's annual CO2 production

تحقیقات نشان می‌دهد زندگی بدون خودرو تولید سالانه CO2 را

by an average of 2.04 tonnes.

به طور متوسط ​​2.04 تن کاهش می‌دهد.

Anyway, let's briefly recap some of the vocabulary we've mentioned today.

به هر حال، اجازه دهید به طور خلاصه برخی از واژگانی را که امروز به آن اشاره کردیم، مرور کنیم.

Yes, we've been talking about measuring our 'carbon footprint'.

بله، ما در مورد اندازه گیری "ردپای کربن" خود صحبت کرده ایم.

That's how much carbon is used

این میزان کربن است که

through the activities of a person, company or country.

از طریق فعالیت های یک شخص، شرکت یا کشور استفاده می شود.

And 'footprinting' is an informal way

و "footprinting" یک روش غیررسمی

of saying 'measuring the carbon footprint of something'.

برای گفتن "اندازه گیری ردپای کربن یک چیزی" است.

When something has 'caught on', it means it has become popular or fashionable.

وقتی چیزی "گیر" کرده است، به این معنی است که محبوب یا مد شده است.

And making 'informed choices'

و «انتخاب آگاهانه»

means making decisions based on good and accurate information.

به معنای تصمیم گیری بر اساس اطلاعات خوب و دقیق است.

Buying something that is 'responsible' means that it is trusted or reliable

خرید چیزی که "مسئولانه" است به این معنی است که مورد اعتماد یا قابل اعتماد است

and the phrase 'from farm to fork'

و عبارت "از مزرعه تا چنگال"

describes the processes involved from agricultural production to consumption.

فرآیندهای درگیر از تولید کشاورزی تا مصرف را توصیف می کند.

We're out of time now, but thanks for listening. Bye for now.

اکنون وقت ما تمام شده است، اما ممنون که گوش دادید. فعلا خداحافظ.

Goodbye.

خداحافظ.

6 Minute English.

6 دقیقه انگلیسی

From BBC Learning English.

از BBC Learning English.

Hello, this is 6 Minute English from BBC Learning English. I'm Neil.

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است. من نیل هستم.

And I'm Sam.

و من سام هستم.

It's hard to feel positive when you hear about climate change,

وقتی در مورد تغییرات آب و هوایی می شنوید، احساس مثبت بودن سخت است،

don't you think, Neil?

فکر نمی کنید، نیل؟

Yes, according to the UN's COP26 conference,

بله، طبق کنفرانس COP26 سازمان ملل متحد،

we're heading for a catastrophic global temperature rise

ما تا پایان قرن جاری به سمت افزایش فاجعه بار دمای جهانی

of three degrees by the end of this century.

سه درجه ای پیش می رویم .

Fires are blazing from the Amazon to the Arctic

آتش سوزی ها از آمازون تا قطب شمال شعله ور هستند

and even if we stopped burning all fossil fuels tomorrow,

و حتی اگر فردا سوزاندن تمام سوخت های فسیلی را متوقف کنیم،

it would take decades to feel the effects. It's all very depressing.

دهه ها طول می کشد تا اثرات آن را احساس کنیم. همه اینها بسیار افسرده کننده است.

I agree. But there is hope that catastrophes can be avoided,

موافقم. اما این امید وجود دارد که بتوان از فجایع جلوگیری کرد،

thanks to some amazing ideas by some very imaginative scientists.

به لطف ایده های شگفت انگیز برخی از دانشمندان بسیار تخیلی.

In this programme, we'll be discussing 'geoengineering',

در این برنامه، «مهندسی زمین»،

the name for a collection of new scientific plans

نام مجموعه ای از طرح های علمی جدید

to remove carbon from the atmosphere and stop global warming.

برای حذف کربن از اتمسفر و توقف گرمایش زمین، بحث خواهیم کرد. مهندسی زمین که

Also called 'climate repair',

«تعمیر آب و هوا» نیز نامیده می شود،

geoengineering is still in the experimental stages.

هنوز در مراحل آزمایشی است.

Some technologies are controversial

برخی از فناوری ها بحث برانگیز هستند

because they interfere with natural climate systems

زیرا با سیستم های آب و هوایی طبیعی تداخل دارند

and others may not even be possible.

و برخی دیگر ممکن است حتی امکان پذیر نباشند.

One ingenious idea to cool the planet

یک ایده مبتکرانه برای خنک کردن سیاره

involves spraying diamond dust in the sky to deflect the sun's rays.

شامل پاشیدن غبار الماس در آسمان برای منحرف کردن پرتوهای خورشید است.

Amazing. But before we find out more, I have a question for you, Sam.

حیرت آور. اما قبل از اینکه بیشتر بدانیم، یک سوال از شما دارم، سام.

Spraying diamond dust in the sky sounds futuristic, but in the 1960s

پاشیدن غبار الماس در آسمان آینده نگرانه به نظر می رسد، اما در دهه 1960

there was a band who wrote a song called Lucy In The Sky With Diamonds.

گروهی بودند که آهنگی به نام Lucy In The Sky With Diamonds نوشتند.

But which band?

اما کدام گروه؟

Was it a) the Rolling Stones? b) The Beach Boys? Or c) The Beatles?

الف) رولینگ استونز بود؟ ب) پسران ساحل؟ یا ج) بیتلز؟

I think most people would say the answer is c) The Beatles.

من فکر می کنم اکثر مردم می گویند که پاسخ ج) بیتلز است.

OK, we'll find out the answer later in the programme.

خوب، پاسخ را بعداً در برنامه خواهیم فهمید.

Now, throwing diamonds in the sky might sound crazy,

اکنون، پرتاب الماس در آسمان ممکن است احمقانه به نظر برسد،

but it's far from the wildest idea

اما این ایده ای که

scientists have thought up to decarbonise the planet.

دانشمندان برای کربن زدایی این سیاره به ذهنشان خطور کرده است، بسیار دور از ذهن است.

Oceans hold 16 times more carbon than the Earth's atmosphere

اقیانوس‌ها 16 برابر بیشتر از جو زمین کربن دارند

and could hold even more if the fish and plankton living there

و اگر ماهی‌ها و پلانکتون‌هایی که در آنجا زندگی می‌کنند «

had more available 'nutrients', food that animals and plants need to grow.

مواد مغذی» بیشتری داشته باشند، یعنی غذایی که حیوانات و گیاهان برای رشد به آن نیاز دارند، می‌توانند حتی بیشتر کربن را در خود نگه دارند.

But how to provide these nutrients?

اما چگونه می توان این مواد مغذی را تامین کرد؟

Believe it or not, one answer involves, you guessed it, whale poo.

باور کنید یا نه، یک جواب شامل، درست حدس زدید، پو نهنگ.

David King chairs the Centre for Climate Repair at Cambridge University.

دیوید کینگ ریاست مرکز تعمیرات آب و هوا در دانشگاه کمبریج را بر عهده دارد.

He explained how his unusual idea would work

او نحوه کارکرد ایده غیرمعمول خود را

to BBC World Service programme, Discovery.

برای برنامه سرویس جهانی بی بی سی، Discovery توضیح داد.

Imagine now a pod of whales all coming up and pooing in the same area of the ocean.

حالا غلاف نهنگ‌ها را تصور کنید که همگی در یک منطقه از اقیانوس بالا می‌آیند و می‌زنند.

This could be in an eddy current

این می تواند در جریان گردابی باشد

and it could lead to something like 10,000 to 20,000 square kilometres

و می تواند منجر به پوشیده شدن حدود 10000 تا 20000 کیلومتر مربع

being covered in nutrients, including iron.

از مواد مغذی از جمله آهن شود.

And as we know from observations today,

و همانطور که از مشاهدات امروزی می دانیم،

within three months, that region is chock-a-block with fish.

در عرض سه ماه، آن منطقه پر از ماهی است.

Whales live in groups called 'pods'.

نهنگ ها در گروه هایی به نام «غلاف» زندگی می کنند.

They swim up to the ocean surface to poo,

آن‌ها تا سطح اقیانوس شنا می‌کنند تا آب بریزند،

and this poo can be spread in an 'eddy',

و این حفاری را می‌توان در یک «گردابی» پخش کرد،

a large current of water moving in a circular motion like a giant whirlpool.

جریان بزرگی از آب که در یک حرکت دایره‌ای مانند یک گرداب غول‌پیکر حرکت می‌کند.

As a result, huge areas of the ocean are covered in nutrients

در نتیجه، مناطق وسیعی از اقیانوس پوشیده از مواد مغذی است

and become 'chock-a-block' with fish, an informal way to say 'full' of fish.

و ماهی‌ها را به صورت «مغزون» در می‌آورند، راهی غیررسمی برای گفتن «پر از ماهی».

Another original idea being explored is 'rock weathering'.

یکی دیگر از ایده های اصلی که مورد بررسی قرار می گیرد، "هوازدگی سنگ" است.

Carbon is slowly locked into rocks and mountains over thousands of years

کربن به آرامی در طی هزاران سال

by natural geological processes.

توسط فرآیندهای زمین‌شناسی طبیعی در صخره‌ها و کوه‌ها حبس می‌شود.

This literally groundbreaking idea would speed up the process

این ایده به معنای واقعی کلمه پیشگامانه، فرآیند را

by locking carbon into rocks that have been dug up through industrial mining.

با قفل کردن کربن در سنگ هایی که از طریق استخراج صنعتی حفر شده اند، سرعت می بخشد.

Listen as geochemist Professor Rachael James explains her idea

گوش دهید که پروفسور راشل جیمز، ژئوشیمیدان، ایده خود را

to BBC World Service's Discovery.

برای سرویس جهانی بی بی سی Discovery توضیح می دهد.

For every tonne of rock that's mined,

به ازای هر تن سنگی که استخراج می شود،

only a very tiny proportion, a couple of grams of that, is actually diamond.

تنها یک نسبت بسیار ناچیز، چند گرم از آن، در واقع الماس است.

The rest of it is effectively waste.

بقیه آن عملاً زباله است.

So, mine waste material is potentially a really great source

بنابراین، مواد زباله معدن به طور بالقوه یک منبع واقعا عالی

of material that could be repurposed for enhanced rock weathering,

از مواد است که می تواند برای هوازدگی صخره ای تقویت شده استفاده شود،

and I think that's really good, because it creates a circular economy.

و من فکر می کنم این واقعا خوب است، زیرا یک اقتصاد دایره ای ایجاد می کند.

Mining for diamonds creates tonnes of waste rock

استخراج الماس تن‌ها سنگ ضایعاتی ایجاد می‌کند

which could be used to capture carbon.

که می‌توان از آن برای جذب کربن استفاده کرد.

Professor James wants to 'repurpose' this rock, to find a new use for it.

پروفسور جیمز می‌خواهد این سنگ را تغییر کاربری دهد تا کاربرد جدیدی برای آن بیابد.

Not only would this lock more carbon, it also creates a 'circular economy',

این نه تنها کربن بیشتری را قفل می‌کند، بلکه یک «اقتصاد دایره‌ای» ایجاد می‌کند،

an economic model which involves sharing, reusing and recycling products

یک مدل اقتصادی که شامل اشتراک‌گذاری، استفاده مجدد و بازیافت محصولات

for as long as possible to avoid waste, and to reduce levels of carbon.

تا زمانی که ممکن است برای جلوگیری از اتلاف و کاهش سطح کربن است.

While these ideas might sound strange, they're all theoretically possible,

اگرچه این ایده ها ممکن است عجیب به نظر برسند، اما همه آنها از نظر تئوری امکان پذیر هستند،

and looking to science for positive solutions reminds some people

و جستجوی علم برای راه حل های مثبت، برخی از مردم را به یاد

of the early ecological movement which started in the 1960s

جنبش اولیه اکولوژیکی می اندازد که در دهه 1960 شروع شد

and now, 50 years later, is being taken seriously.

و اکنون، 50 سال بعد، جدی گرفته می شود. وقتی

Speaking of the 1960s, it's time to reveal the answer to my question, Sam.

صحبت از دهه 1960 شد، وقت آن است که پاسخ سوالم را فاش کنم، سام.

Yes, you asked me which '60s band wrote the song Lucy In The Sky With Diamonds?

بله، از من پرسیدید که کدام گروه دهه 60 آهنگ Lucy In The Sky With Diamonds را نوشته است؟

I said, confidently, c) the Beatles.

با اطمینان گفتم ج) بیتلز.

Which was, of course, the correct answer.

که البته جواب درست بود.

John Lennon and Paul McCartney wrote the song in 1967,

جان لنون و پل مک کارتنی این آهنگ را در سال 1967 نوشتند،

but I doubt even they could have predicted

اما من شک دارم که حتی آنها بتوانند پیش بینی کنند

that it would inspire a scientific idea to save the planet.

که این آهنگ الهام بخش یک ایده علمی برای نجات سیاره باشد.

OK, let's recap the vocabulary from the programme,

خوب، بیایید واژگان برنامه را جمع بندی کنیم،

starting with 'nutrients', food that plants and animals need to grow.

با «مواد مغذی» شروع کنیم، غذاهایی که گیاهان و حیوانات برای رشد به آن نیاز دارند.

Whales and other sea mammals like dolphins live in a group called a 'pod'.

نهنگ ها و سایر پستانداران دریایی مانند دلفین ها در گروهی به نام "غلاف" زندگی می کنند.

An 'eddy' is a large current of water moving in a circular motion.

"گردابی" جریان بزرگی از آب است که در یک حرکت دایره ای حرکت می کند.

'Chock-a-block' is an informal way to say 'full' of something.

«Chock-a-block» روشی غیررسمی برای گفتن «پر از چیزی» است.

If you 'repurpose' something, you find a new use for it,

اگر چیزی را دوباره هدف گذاری کنید، کاربرد جدیدی برای آن پیدا می کنید،

a use other than what was originally intended.

استفاده ای غیر از آنچه در ابتدا در نظر گرفته شده بود.

And, finally, the planet's future might depend on the 'circular economy',

و در نهایت، آینده سیاره ممکن است به "اقتصاد دایره ای" بستگی داشته باشد،

an economic system which values sharing, reusing and recycling

یک سیستم اقتصادی که به اشتراک گذاری، استفاده مجدد و بازیافت

over consumption and waste.

بیش از مصرف و زباله اهمیت می دهد.

These incredible scientific innovations

این نوآوری های علمی باورنکردنی

might mean that time is not yet up for planet Earth,

ممکن است به این معنی باشد که زمان برای سیاره زمین هنوز تمام نشده است،

but time is up for this programme.

اما زمان برای این برنامه تمام شده است.

Join us again soon for more trending topics and related vocabulary

به زودی دوباره برای موضوعات پرطرفدار و واژگان مرتبط

here at 6 Minute English. Goodbye for now.

در اینجا در 6 دقیقه انگلیسی به ما بپیوندید. فعلا خدانگهدار.

Bye.

خدا حافظ.

6 Minute English.

6 دقیقه انگلیسی

From BBC Learning English.

از BBC Learning English.