What does 'living in a bubble' mean? - The English We Speak

Hello. This is The English We Speak

سلام. این انگلیسی است

with me, Feifei...

که با من صحبت می کنیم، فیفی...

...and me, Roy.

...و من، روی.

Roy, what are you holding?!

روی، چی نگه داری؟!

This? It's a sword.

این؟ این یک شمشیر است.

I can see it's a sword!

می بینم که شمشیر است!

Why do you have one?

چرا یکی داری؟

Well, I overheard you saying your

خوب، من شنیدم که گفتی

friend Sandra is living in a bubble -

دوستت ساندرا در یک حباب زندگی می کند -

so I asked my pal

بنابراین از دوستم

at the museum if I could borrow a sword

در موزه پرسیدم که آیا می

to help your friend escape!

توانم برای فرار دوستت شمشیری قرض بگیرم!

No, Roy - I said 'Sandra lives in a bubble',

نه روی - من گفتم "ساندرا در حباب زندگی می کند" ،

but it means that

اما این بدان معنی است که

she doesn't really accept

او واقعاً ایده های جدید را نمی پذیرد

new ideas and all her friends have the

و همه دوستانش

same way of thinking.

طرز فکر یکسانی دارند.

'Living in a bubble' is the

"زندگی در حباب"

expression we're looking at

عبارتی است که

in this programme.

در این برنامه به آن نگاه می کنیم.

Ahhh, that makes more sense.

آهان، این منطقی تر است.

I just imagined that might have

من فقط تصور کردم که ممکن است

got stuck in a bubble after

بعد از شستن دست های او در یک حباب گیر کرده

washing her hands.

باشد.

Roy, your imagination never ceases

روی، تخیل تو هرگز

to amaze me. You know what

مرا شگفت زده نمی کند. میدونی

we should do?

باید چیکار کنیم؟

I think we should listen

من فکر می کنم باید

to some examples...

به چند مثال گوش دهیم...

Bob and his friends think that climate

باب و دوستانش فکر می کنند که تغییرات آب و

change isn't real. They live in a bubble.

هوایی واقعی نیست. آنها در یک حباب زندگی می کنند.

Nelson lives in a bubble. He never tries

نلسون در یک حباب زندگی می کند. او هرگز

new food or goes out with new people.

غذای جدید را امتحان نمی کند و با افراد جدید بیرون نمی رود.

Geraldine doesn't want to meet my new

جرالدین نمی خواهد با دوستان جدید من ملاقات کند

friends - she thinks they live in a bubble.

- او فکر می کند آنها در یک حباب زندگی می کنند.

This is The English We Speak from

این The English We Speak از

BBC Learning English, and

BBC Learning English است و

we're talking about the expression

ما در مورد عبارت

'living in a bubble' which is used to

"زندگی در حباب" صحبت می کنیم که برای توصیف شخصی استفاده می شود

describe someone who doesn't

که

listen to people with

به افراد با

different ideas, or maybe

عقاید مختلف گوش نمی دهد یا

is a little sheltered from society.

شاید کمی از جامعه در امان است. .

I think it's sad when people live

من فکر می کنم وقتی مردم در یک حباب زندگی می کنند ناراحت کننده است

in a bubble because they don't

زیرا نمی

get to experience new ideas

توانند ایده های جدید را تجربه کنند

or have their minds changed.

یا نظرشان تغییر کند.

I don't live in a bubble. It's why I like

من در یک حباب زندگی نمی کنم. به همین دلیل است که من دوست

working with you - because you

دارم با شما کار کنم - زیرا شما ایده

have very different

های بسیار متفاوتی

ideas to me and I like to listen to them.

با من دارید و من دوست دارم به آنها گوش دهم.

You're always wrong, but I still like you.

تو همیشه در اشتباهی، اما من هنوز تو را دوست دارم.

Thanks Feifei - I guess I should take

با تشکر فیفی - فکر می کنم باید

this sword back to the museum.

این شمشیر را به موزه برگردانم.

You should. Bye, Roy.

تو باید. خداحافظ، روی.

Bye.

خدا حافظ.