Diego Maradona: Doctor’s house searched: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام و به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Neil and joining me is Catherine. Hi Catherine.

من نیل هستم و کاترین به من می پیوندد. سلام کاترین.

Hello Neil and hello everybody. Yes, last week saw the death of Diego Maradona,  

سلام نیل و سلام به همه. بله، هفته گذشته شاهد درگذشت دیگو مارادونا

the world famous footballer. His doctor has been accused of not taking care of him properly.

، فوتبالیست مشهور جهان بودیم. پزشک او متهم شده است که به درستی از او مراقبت نکرده است.

OK. Well, if you want to test yourself on any of the vocabulary you learn in this programme,  

خوب. خوب، اگر می‌خواهید خودتان را روی هر یک از واژگانی که در این برنامه یاد می‌گیرید آزمایش کنید

there's a quiz on our website: bbclearningenglish.com.

،   یک مسابقه در وب‌سایت ما وجود دارد: bbclearningenglish.com.

Now, let's hear some more about this story – about Diego Maradona – from this BBC News report.

اکنون، بیایید بیشتر درباره این داستان - درباره دیگو مارادونا - از این گزارش خبری BBC بشنویم.

So, Argentinian footballer Diego Maradona died last week at the age of 60.

بنابراین، دیگو مارادونا فوتبالیست آرژانتینی هفته گذشته در سن 60 سالگی درگذشت.

He had various health problems including diabetes and substance dependency.

او مشکلات سلامتی مختلفی از جمله دیابت و وابستگی به مواد داشت.

He'd recently had a brain operation as well.

او اخیراً یک عمل مغزی نیز انجام داده بود.

Now, his doctor is being accused of not looking after him properly.

اکنون، پزشک او متهم است که به درستی از او مراقبت نمی کند.

You've been looking at the various news stories about this on the internet

شما به اخبار مختلف درباره این موضوع در اینترنت نگاه

and you've picked out three words that are useful to talk about it. 

کرده‌اید و سه کلمه را انتخاب کرده‌اید که برای صحبت در مورد آن مفید است.

What have we got?

چه داریم؟

Yes, we have: 'negligence', 'breaks down' and 'raids'.

بله، ما این موارد را داریم: «غفلت»، «خرابی» و «حمله».

'Negligence', 'breaks down' and 'raids'. Let's start then with your first headline.

"غفلت"، "شکستن" و "حمله". بیایید با اولین تیتر شما شروع کنیم.

Yes, we're starting in Australia today with SBS News – the headline:

بله، امروز با SBS News در استرالیا شروع می‌کنیم - عنوان:

'Negligence' – failure to take enough care.

"غفلت" - عدم مراقبت کافی.

Yes. It's a noun. It's spelt N-E-G-L-I-G-E-N-C-E and the pronunciation is 'negligence'.

آره. این یک اسم است. املای آن N-E-G-L-I-G-E-N-C-E و تلفظ آن «غفلت» است.

OK. Interesting pronunciation:

خوب. تلفظ جالب:

we've got two 'g's in a short space, but they're pronounced differently.

ما دو "g" در یک فضای کوتاه داریم، اما آنها متفاوت تلفظ می شوند.

They are indeed the first 'g' is pronounced 'guh'

آنها در واقع اولین "g" "guh"

and the second 'g', which is followed by an 'e', is pronounced 'juh'.

و "g" دوم، که با یک "e" دنبال می‌شود، "juh" تلفظ می‌شود.

So, we have: 'neg-li-gence' – 'negligence'.

بنابراین، ما داریم: 'neg-li-gence' - 'غفلت'.

Right. Now, when we talk about 'negligence' it's fairly serious, isn't it?

درست. حالا، وقتی درباره «سهل انگاری» صحبت می کنیم، این نسبتاً جدی است، اینطور نیست؟

We're not talking about forgetting to bring your laptop to work, or something like that.

ما در مورد فراموش کردن لپ‌تاپ خود به محل کار یا چیزی شبیه به آن صحبت نمی‌کنیم.

No, that's just being forgetful; 'negligence' is where you don't do something

نه، این فقط فراموشکاری است. «سهل انگاری» جایی است که شما کاری را انجام

that you really should do or you're required to do by law and if you don't do it,

نمی‌دهید که واقعاً باید انجام دهید یا طبق قانون از شما خواسته می‌شود و اگر آن را انجام ندهید،

something bad – very bad – may result.

ممکن است اتفاق بد - بسیار بد - رخ دهد.

Yeah. So, we often see this word in combination with the area that concerns it,

آره بنابراین، ما اغلب این کلمه را در ترکیب با ناحیه مربوط به آن می‌بینیم،

for example, 'medical negligence'.

به عنوان مثال، «غفلت پزشکی».

Yes, or we can have 'corporate negligence', for example.

بله، یا مثلاً می‌توانیم «سهل انگاری شرکتی» داشته باشیم.

And it's often used in the context of accusations or even criminal or civil lawsuits.

و اغلب در زمینه اتهامات یا حتی دعاوی کیفری یا مدنی استفاده می شود.

So, it's very much used in legal terms as well.

بنابراین، در اصطلاحات قانونی نیز بسیار مورد استفاده قرار می گیرد.

Yeah. So, 'negligence' is when someone or somebody 'neglects' its duty.

آره بنابراین، «سهل انگاری» زمانی است که فردی یا شخصی از وظیفه خود «غفلت» کند.

You used the verb form there, Neil – I heard that.

شما از شکل فعل در آنجا استفاده کردید، نیل - من این را شنیدم.

Yes, 'neglect' is the verb form and 'neglect' is also a noun as well.

بله، «غفلت» شکل فعل است و «غفلت» نیز یک اسم است.

So, if you 'neglect' a child or a child experiences 'neglect',

بنابراین، اگر کودکی را «غفلت» می‌کنید یا کودکی «غفلت» را تجربه می‌کند، به

it means you're not looking after its basic needs properly

این معنی است که به درستی به نیازهای اولیه آن

and often, again, the authorities will step in. There might be police or social workers involved.

رسیدگی نمی‌کنید و اغلب، دوباره مقامات وارد عمل می‌شوند. ممکن است پلیس یا مددکاران اجتماعی درگیر شوند.

Yes. And there's also an adjective?

آره. و همچنین یک صفت وجود دارد؟

'Neglected'. Yes, if a child is 'neglected'

'غفلت'. بله، اگر کودکی "غفلت" شود

or in this case if Diego Maradona's healthcare was 'neglected', there will be serious consequences.

یا در این مورد اگر مراقبت های بهداشتی دیگو مارادونا "بی توجهی" شود، عواقب جدی در پی خواهد داشت.

Yes, and we can also say that someone or something is 'negligent'.

بله، و همچنین می‌توانیم بگوییم که فردی یا چیزی «سهل‌آمیز» است.

Yes, that is also the adjective form. You can be 'negligent'.

بله، این هم شکل صفت است. شما می توانید "غفلت" کنید.

OK. Let's have a summary:

خوب. بیایید خلاصه‌ای داشته باشیم:

If you would like to hear another story about 'negligence' and 'neglect',  

اگر می‌خواهید داستان دیگری درباره «غفلت» و «غفلت» بشنوید،   داستانی

we have one about air pollution. Where can they find it, Catherine?

درباره آلودگی هوا داریم. از کجا می توانند آن را پیدا کنند، کاترین؟

You can find that story by clicking the link.

با کلیک روی لینک می توانید آن داستان را پیدا کنید.

Right. Now, it's time for your next headline.

درست. حالا نوبت به تیتر بعدی شما رسیده است.

It is and we are now in the UK, looking at The Star – the headline:

این است و ما اکنون در بریتانیا هستیم و به ستاره نگاه می‌کنیم - تیتر:

'Breaks down' – starts crying.

«شکست می‌خورد» - شروع به گریه می‌کند.

Now, in this headline there's a clue because it says 'breaks down in tears',

اکنون، در این عنوان سرنخی وجود دارد، زیرا می‌گوید «اشک می‌ریزد»،

but we don't need the 'in tears' and it still means crying, doesn't it?

اما ما به «اشک می‌ریزد» نیازی نداریم و همچنان به معنای گریه کردن است، اینطور نیست؟

Absolutely, yes. Now, 'breaks down'... B-R-E-A-K-S. Second word: D-O-W-N.

کاملا بله. اکنون، «خراب می‌شود»... B-R-E-A-K-S. کلمه دوم: D-O-W-N.

If you 'break down', it means you really start to cry,

اگر «شکستید»، به این معنی است که واقعاً شروع به گریه می‌کنید، به

kind of very emotionally, very suddenly and you can't really control yourself.

نوعی خیلی احساسی، خیلی ناگهانی و نمی‌توانید واقعاً خود را کنترل کنید.

Now, this is not the kind of crying that you get at the end of a film, Neil,

حالا، این گریه‌ای نیست که در پایان فیلم می‌بینی، نیل،

when you're watching a sort of sad film and you get – a little tear comes to your eye.

وقتی یک جور فیلم غمگین را تماشا می‌کنی و گریه می‌کنی - کمی اشک از چشمت سرازیر می‌شود.

Do you ever get that?

آیا هرگز آن را دریافت می کنید؟

When I'm watching one of those Disney Pixar films with my kids

وقتی دارم یکی از آن فیلم‌های دیزنی پیکسار را با بچه‌هایم تماشا

and it's got the bit that appeals to the grown-ups and the tear appears...

می‌کنم و کمی برای بزرگ‌ترها جذاب است و اشک‌ها ظاهر می‌شود...

No, no this is not 'breaking down' – that's just a little...

نه، نه، این «شکستن» نیست - این فقط کمی است..

No, that's not breaking down – when your kids go, 'Daddy, why are you crying?'

نه، خراب نمی‌شود - وقتی بچه‌های شما می‌گویند، "بابا، چرا گریه می‌کنی؟"

and there's a little tear down your eye. No 'break' – if you 'break down',

و کمی چشمانت پاره می شود. بدون "شکستن" - اگر "شکست"

you really lose control of your... of your emotions:  

، واقعاً کنترل احساسات خود را از دست می دهید:

you cry very loudly, you cry very suddenly.

خیلی بلند گریه می کنید، خیلی ناگهانی گریه می کنید.

You really, kind of, can't control yourself and it's not a nice experience.

شما واقعاً، به نوعی، نمی توانید خودتان را کنترل کنید و این تجربه خوبی نیست.

It's a human experience, but it's not like you enjoy a sad film crying;

این یک تجربه انسانی است، اما اینطور نیست که از گریه کردن یک فیلم غمگین لذت ببرید.

this is proper kind of losing control: crying, sobbing, almost getting hysterical. Yeah.

این نوعی از دست دادن کنترل است: گریه کردن، گریه کردن، تقریبا هیستریک شدن. آره

Yeah. It can be for happy reasons though as well.

آره هر چند می تواند به دلایل خوشحال کننده نیز باشد.

Oh yes, you know, if something really good happens that you've been waiting for a long time.

اوه، بله، می‌دانید، اگر اتفاق خیلی خوبی بیفتد که مدت‌ها منتظرش بودید.

You've been... you had an exam result that's really important to you.

شما... شما یک نتیجه امتحانی داشتید که واقعاً برای شما مهم است.

You get the grade you wanted – you might 'break down' in tears of happiness or tears of relief.

نمره‌ای را که می‌خواستید می‌گیرید - ممکن است با اشک‌های خوشحالی یا اشک‌های آسودگی "شکست" شوید.

So, it's not always 'breaking down' because of bad things, but often it is:

بنابراین، همیشه به‌دلیل چیزهای بد «از هم می‌پاشد»، اما اغلب این‌طور است:

we get a shock, we get bad news, there's a crime being committed, somebody dies,

شوک می‌شویم، خبر بد دریافت می‌کنیم، جرمی در حال انجام است، کسی می‌میرد،

you have a really bad breakup and you lose all control of your emotions

جدایی واقعاً بدی دارید و تمام کنترل خود را از دست می‌دهید. احساسات

and you cry loudly and noisily, and people can't calm you down.

شما و با صدای بلند و پر سر و صدا گریه می کنید، و مردم نمی توانند شما را آرام کنند.

That's what we mean by 'to break down'.

منظور ما از "شکستن" این است.

Yeah. So, that's a verb and we've got two words there: 'break' and 'down'.

آره بنابراین، این یک فعل است و ما دو کلمه در آنجا داریم: «شکستن» و «پایین».

There is a noun, a 'breakdown', which is one word but that's slightly different, isn't it?

یک اسم وجود دارد، یک «تجزیه»، که یک کلمه است اما کمی متفاوت است، اینطور نیست؟

We're talking about a full sort of emotional collapse.

ما در مورد یک فروپاشی عاطفی کامل صحبت می کنیم.

Yes. Yeah, if you have a 'breakdown', you may well cry uncontrollably,

آره. بله، اگر دچار «شکستگی» شوید، ممکن است به طور غیرقابل کنترلی گریه کنید،

but often it's more to do with a sort of a mental health issue.

اما اغلب بیشتر به نوعی مشکل سلامت روان مربوط می شود.

So, if you have a 'breakdown' – a psychological 'breakdown' – as well as crying,

بنابراین، اگر شما یک «شکستگی» - یک «شکستگی» روانی - و همچنین گریه

you've got other associated difficulties and you probably need some professional help

دارید، مشکلات مرتبط دیگری نیز دارید و احتمالاً به کمک حرفه‌ای

or some certainly some time and treatment to help you to recover from that.

یا مطمئناً به زمان و درمان نیاز دارید تا به بهبودی از آن کمک کنید.

Now, like many phrasal verbs, 'break down' has various meanings,

اکنون، مانند بسیاری از افعال عبارتی، «شکستن» معانی مختلفی دارد

which may not seem connected, but we think there is a connection between them.

که ممکن است به نظر مرتبط نباشند، اما ما فکر می‌کنیم بین آنها ارتباطی وجود دارد.

So, for example over the weekend my car 'broke down'.

بنابراین، برای مثال در آخر هفته، خودروی من «خراب شد».

Now, it doesn't mean it started crying, does it?

حالا به این معنی نیست که شروع به گریه کرد، نه؟

No. But it does mean it wasn't working like it normally would,

نه. اما به این معنی است که مثل همیشه کار نمی‌کند،

and if we think of... although 'breaking down' in tears

و اگر فکر کنیم... اگرچه «شکستن» در

is something that happens to most of us and it's part of being human,

اشک چیزی است که برای اکثر ما اتفاق می‌افتد و بخشی از انسان بودن

you're, kind of, not on the normal functioning that you  

است، به نوعی، نه بر اساس عملکرد عادی

would expect and like to have on a daily basis.

که انتظار دارید و دوست دارید روزانه داشته باشید.

Just as your car – if it stops working – it 'breaks down' and doesn't work anymore,

همانطور که ماشین شما - اگر از کار بیفتد - "خراب می شود" و دیگر کار نمی کند،

when a human 'breaks down' and cries,

وقتی یک انسان "خراب می شود" و گریه می کند،

you're not doing what you'd normally do on a good day, let's say.

شما کاری را که معمولاً در یک روز خوب انجام می دهید، انجام نمی دهید. .

OK. Let's have a summary:

خوب. بیایید خلاصه ای داشته باشیم:

So, for a happier sporting story we have one about Rafael Nadal,

بنابراین، برای یک داستان ورزشی شادتر، داستانی درباره رافائل نادال

the Spanish tennis player who won his 20th Grand Slam recently.

، تنیسور اسپانیایی داریم که اخیراً بیستمین گرند اسلم خود را برد.

Where can they find it, Catherine?

از کجا می توانند آن را پیدا کنند، کاترین؟

They can find this story by clicking the link below.

آنها می‌توانند این داستان را با کلیک کردن روی پیوند زیر پیدا کنند.

OK. Onto your next headline, please.

خوب. به تیتر بعدی خود، لطفا.

Yes, we're now at the BBC – the headline:

بله، اکنون در بی‌بی‌سی هستیم - تیتر:

'Raid' – action by police in which they suddenly enter a building.

«حمله» - اقدام پلیس که در آن ناگهان وارد ساختمان می‌شود.

Yes. So, this is spelt: R-A-I-D. It can be a verb and it's also a noun: 'raid'.

آره. بنابراین، این نوشته شده است: R-A-I-D. این می تواند یک فعل باشد و همچنین یک اسم است: "raid".

OK. So, we're talking here about a sudden and very dramatic break in to a property...

خوب. بنابراین، ما در اینجا درباره یک نفوذ ناگهانی و بسیار دراماتیک به یک ملک صحبت می کنیم...

Yes, very dramatic.

بله، بسیار دراماتیک.

...in order to try to find something or someone.

... به منظور تلاش برای یافتن چیزی یا کسی.

That's exactly it. Often done by the police or it can be done by the army, the military:

دقیقا همینه اغلب توسط پلیس انجام می‌شود یا می‌تواند توسط ارتش، ارتش انجام شود:

they surround a house but they do it very quietly and by stealth

آن‌ها خانه‌ای را محاصره می‌کنند، اما این کار را خیلی آرام و مخفیانه انجام

so that the people in the house or other building don't know that they're there.

می‌دهند تا افراد حاضر در خانه یا ساختمان‌های دیگر ندانند که آنجا هستند.

Then, suddenly, in they go – often they have to force the door – they go in

سپس، ناگهان، آن‌ها می‌روند – اغلب باید به زور در را فشار دهند – وارد

and they make sure everything's secure and then they look for something

می‌شوند و مطمئن می‌شوند که همه چیز امن است و سپس به دنبال چیزی می‌گردند

or they try to do something that they need to do inside that house.

یا سعی می‌کنند کاری را انجام دهند که باید در آن خانه انجام دهند.

So – surprising, it's very forceful, often done at nighttime when people aren't expecting it.

بنابراین - شگفت آور است، این بسیار قوی است، اغلب در شب انجام می شود، زمانی که مردم انتظار آن را ندارند.

In they go, and then they look for usually a person or drugs

در آن‌ها می‌روند، و سپس معمولاً به دنبال یک فرد یا دارو می‌گردند

or in the doctor's case we don't know what they were looking for or trying to do,

یا در مورد دکتر، ما نمی‌دانیم که آنها به دنبال چه بودند یا سعی داشتند انجام دهند،

but something they had to do in the house and they wanted to do it by surprise.

اما کاری را که باید در خانه انجام می‌دادند و می‌خواستند آن را انجام دهند. تعجب.

Now, the word 'raid' is the sort of word that ordinary people use

در حال حاضر، کلمه "هجوم" نوعی کلمه است که مردم عادی

and also obviously in news headlines. It's probably not the official term

و همچنین در عناوین اخبار استفاده می کنند. احتمالاً این اصطلاح رسمی

for this type of action that the police would use or the military.

برای این نوع عمل نیست که پلیس یا ارتش از آن استفاده می‌کنند.

There's probably... in their documentation there'll be a particular way of saying it,

احتمالاً... در مستندات آنها روش خاصی برای گفتن آن وجود دارد،

but for you and me and the papers we say the police 'did a raid'

اما برای من و شما و روزنامه‌ها می‌گوییم پلیس «حمله‌ای انجام داد

or the police 'raided' the house or building or nightclub or whatever.

» یا پلیس به خانه یا ساختمان یا کلوپ شبانه یا هر چیز دیگری «حمله کرد» .

Yeah. And the people involved in the 'raid' are 'raiders'.

آره و افرادی که در "حمله" شرکت دارند، "مهاجم" هستند.

They are 'raiders', yes.

آنها "مهاجمان" هستند، بله.

And you will know that name if you're a fan of films:

و اگر از طرفداران فیلم

you'll know Tomb Raider and also Raiders of the Lost Ark.

باشید، این نام را می‌شناسید: Tomb Raider و Raiders of the Lost Ark را می‌شناسید

That's right, yes.

. درست است، بله.

OK. Let's have a summary:

خوب. بیایید خلاصه‌ای داشته باشیم: لطفاً

Time now then for a summary of our vocabulary, please.

اکنون وقت آن است که خلاصه‌ای از واژگان خود را داشته باشیم.

Yes. We had 'negligence' – failure to take enough care.

آره. ما «سهل انگاری» داشتیم - عدم مراقبت کافی.

We had 'breaks down' – starts crying.

"شکست" داشتیم - شروع به گریه کرد.

And we had 'raid' – action by police in which they suddenly enter a building.

و ما "حمله" داشتیم - اقدام پلیس که ناگهان وارد ساختمان شد.

Don't forget to test yourself on the vocabulary on our website at bbclearningenglish.com.

فراموش نکنید که خود را روی واژگان در وب‌سایت ما در bbclearningenglish.com آزمایش کنید.

We're also all over social media. Take care and goodbye.

ما همچنین در همه رسانه‌های اجتماعی هستیم. مراقب باش و خداحافظ

Goodbye.

خداحافظ.