🎭 Spotless reputation - Learn English vocabulary & idioms with Shakespeare Speaks

It was a spring morning in 1601. William Shakespeare is visiting

یک صبح بهاری در سال 1601 بود. ویلیام شکسپیر در حال دیدار از

Queen Elizabeth I of England. She's not very happy today...

ملکه الیزابت اول انگلستان است. او امروز خیلی خوشحال نیست...

I will not allow my enemies to live. Tomorrow that ill-faced, murderous coward the Earl

من به دشمنانم اجازه زندگی نمی دهم. فردا آن ترسو بد چهره و قاتل،

of Essex will die, and the people will know that I commanded it.

ارل اسکس خواهد مرد و مردم خواهند فهمید که من به آن فرمان داده ام.

Very good, your Majesty.

بسیار عالی اعلیحضرت

Your players will perform Richard II for me tomorrow.

بازیکنان شما فردا ریچارد دوم را برای من اجرا خواهند کرد.

A great honour, your Majesty.

یک افتخار بزرگ، اعلیحضرت.

Even though they performed that same play for the filthy, crooked Earl of Essex

حتی با وجود اینکه همان نمایشنامه را برای ارل کثیف و کج خلق اسکس اجرا کردند

while he was planning to kill me!

در حالی که او قصد کشتن من را داشت!

Your Majesty -

اعلیحضرت -

I really ought to punish you and your players for that, Shakespeare -

من واقعاً باید تو و بازیکنانت را به خاطر آن تنبیه کنم، شکسپیر

I should cut off all your heads, or at least imprison you in the Tower!

- باید تمام سرهایت را قطع کنم، یا حداقل تو را در برج زندانی کنم!

Your Majesty -

اعلیحضرت -

Lucky for you that I am a merciful Queen - but I am not weak.

خوش به حال شما که من ملکه مهربانی هستم - اما ضعیف نیستم.

I will not allow anyone to speak badly of my character or my actions.

من اجازه نمی دهم کسی در مورد شخصیت یا اعمال من بد صحبت کند.

I am Queen of England and my reputation is everything.

من ملکه انگلیس هستم و شهرت من همه چیز است.

My enemies must fear and respect me and the people must love me.

دشمنان من باید از من بترسند و به من احترام بگذارند و مردم نیز مرا دوست داشته باشند.

Gossips must be silenced and traitors must be punished. Do you not agree?

شایعات را باید ساکت کرد و خائنان را مجازات کرد. موافق نیستی؟

Your Majesty is the wisest of queens. A good reputation is everything. Indeed, in my play,

اعلیحضرت داناترین ملکه هاست. شهرت خوب همه چیز است. در واقع، در نمایشنامه من،

Richard II, Thomas Mowbray says: "My dear dear lord, The purest treasure...

ریچارد دوم، توماس موبری می‌گوید: « ارباب عزیزم، ناب‌ترین گنج...

My dear dear lord, The purest treasure mortal times afford

ارباب عزیزم ، ناب‌ترین گنجی که زمان فانی به دست

Is spotless reputation:

می‌آورد، شهرت بی‌لک است:

Well said, Shakespeare - a spotless reputation

خوب گفتی، شکسپیر - شهرت بی‌لکه

is truly the most important and precious thing in any life. You may go.

واقعاً است. مهمترین و گرانبهاترین چیز در هر زندگی است. ممکن است بروید

Your Majesty-

. اعلیحضرت-

We'll leave them there for now.

ما آنها را فعلاً آنجا می گذاریم.

Analysts have also asked whether the revelations

تحلیلگران همچنین پرسیده اند که آیا این افشاگری

will cause irreversible damage to Volkswagen's previously spotless reputation.

ها آسیب جبران ناپذیری به شهرت قبلی فولکس واگن وارد می کند.

Another athlete caught taking drugs? I'm surprised at this one though -

ورزشکار دیگری در حال مصرف مواد مخدر گرفتار شد؟ من از این یکی متعجبم -

she always had a spotless reputation.

او همیشه شهرت بی‌نظمی داشت.

Robert, Thomas, give me some ale - we're doing Richard II, tomorrow.

رابرت، توماس، کمی مشروب به من بده - فردا ریچارد دوم را انجام می‌دهیم.

And it'd better be good, or it could be the Tower.

و بهتر است خوب باشد، یا می‌تواند برج باشد.

Oh dear. Oh no. To the tower, or not to the tower: that is the question.

اوه عزیزم اوه نه، به برج، یا نه به برج: مسئله این است.