Prepositions: in or within? | in, to, or into? | English Vocabulary Lesson

[Music]

Hello and welcome everyone to this presentation  on some prepositions. The presentation is based  

[موسیقی]

سلام و به همه خوش آمد می گویم به این ارائه در مورد برخی حروف اضافه. این ارائه بر اساس

on a question that Jesus has asked me, and the  question is this - let me share my screen with  

سؤالی است که عیسی از من پرسیده است، و سؤال این است - اجازه دهید صفحه‌نمایش را با شما به اشتراک بگذارم

you - it was: how to use 'within' and 'without'.  Now, we are in the realm of prepositions,  

- این بود: چگونه از «درون» و «بدون» استفاده کنیم. اکنون، ما در حوزه حروف اضافه هستیم،

so I thought I would add a few of my own favourite  prepositions into the mix, which is: in, into,  

بنابراین فکر کردم چند تا از حروف اضافه مورد علاقه خودم را به ترکیب اضافه کنم، که عبارتند از: in, into,

and to. So, we're going to look at how to use  these prepositions correctly and what some common  

و to. بنابراین، می‌خواهیم نحوه استفاده صحیح از این حروف اضافه و

mistakes are that we make with them. So, we're  going to look at 'within' and 'in' to begin with  

اشتباهات رایجی که با آنها مرتکب می‌شویم را بررسی کنیم. بنابراین، ما برای شروع به «درون» و «در» نگاه خواهیم کرد،

because they often get confused with each other  when we speak about a period of time. 'within + a  

زیرا وقتی درباره یک دوره زمانی صحبت می‌کنیم، اغلب با یکدیگر اشتباه می‌شوند. «in + a

period of time' means 'inside a certain period of  time', but 'in' means 'after a certain period of  

period of time» به معنای «در یک بازه زمانی معین » است، اما «in» به معنای «پس از یک دوره

time'. For example, if it's 11 a.m. - if it's  11 in the morning, and I say to you: I'll send  

زمانی معین» است. برای مثال، اگر ساعت 11 صبح است - اگر ساعت 11 صبح است، و من به شما بگویم:

you the link within the next two hours, you will  receive the link sometime between now and 1 p.m.,  

تا دو ساعت آینده پیوند را برای شما ارسال می‌کنم، از الان تا ساعت 1 بعدازظهر پیوند را دریافت خواهید کرد،

so sometime before 1 p.m. It may be 12 noon;  it may be in five minutes; that's the period  

بنابراین زمانی قبل از ساعت 1 بعد از ظهر ممکن است ساعت 12 ظهر باشد. ممکن است در پنج دقیقه باشد. این مدت زمانی است

within which you will receive it. But, if  it's 11 in the morning, and I say to you:  

که شما آن را دریافت خواهید کرد. اما، اگر ساعت 11 صبح است و به شما بگویم:

I'll send you the link in 2 hours, that is after  2 hours, so I'm planning to send you the link at 1  

2 ساعت دیگر پیوند را برایتان ارسال می‌کنم، یعنی بعد از 2 ساعت، بنابراین قصد دارم لینک را ساعت 13

p.m. That is a very important distinction to make  when you're talking about a period of time with  

بعدازظهر برایتان ارسال کنم. این تمایز بسیار مهمی است که باید هنگام صحبت در مورد یک دوره زمانی با

these two prepositions. Now, we also use these  two prepositions for a place. When we use them  

این دو حرف اضافه قائل شوید. اکنون، ما همچنین از این دو حرف اضافه برای یک مکان استفاده می‌کنیم. وقتی از آنها

in the context of a place, they mean very much  the same thing. They mean 'inside'. But in usage,  

در زمینه یک مکان استفاده می کنیم، معنی آنها تقریباً یکسان است. معنی آنها "داخل" است. اما در استفاده،

it's more common to use 'within' with abstract  places, for example: within the organisation,  

استفاده از «در» با مکان‌های انتزاعی رایج‌تر است ، برای مثال: در سازمان،

within limits, or within the agreement and better  to use then 'in' with concrete places, like:  

در محدوده، یا در توافقنامه و بهتر  از « در» برای مکان‌های بتنی استفاده شود، مانند:

in the building, in the box, in a town. So this is  just a guideline. Sometimes you may hear 'in' used  

در ساختمان، در جعبه، در یک شهر بنابراین این فقط یک دستورالعمل است. گاهی اوقات ممکن است بشنوید که «in» در

with abstract places or 'within' with concrete  places, but for your own usage, if you are in  

مکان‌های انتزاعی یا «درون» با مکان‌های مشخص استفاده می‌شود، اما برای استفاده خودتان، اگر

doubt, think about that. Keep it to 'within' when  it's abstract and to 'in' when it's concrete. So,  

شک دارید، به این فکر کنید. وقتی انتزاعی است، آن را در «درون» و زمانی که مشخص است به «در» نگاه دارید. بنابراین،

that's about 'within' and 'in'. Let's now look  at 'without' because that was Jesus's question.  

این مربوط به «داخل» و «در» است. بیایید اکنون به «بدون» نگاه کنیم زیرا این سؤال عیسی بود.

He was contrasting 'within' and 'without'.  Well, in actual fact, in modern in English,  

او در تضاد «درون» و «بدون» بود. خوب، در واقع، در زبان مدرن در انگلیسی،

'within' and 'without' have no connection with  each other. It looks as if 'without' must be the  

«در» و «بدون» هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. به نظر می‌رسد که «بدون» باید

opposite of 'within', but it isn't. 'without' is  the opposite of 'with', and I think you all know  

مخالف «درون» باشد، اما اینطور نیست. «بدون» برعکس «با» است، و فکر می‌کنم همه شما

that. For example, you would say: Would you like  your coffee with or without milk? So, what is the  

این را می‌دانید. برای مثال، می‌گویید: آیا قهوه‌تان را با شیر می‌خواهید یا بدون آن؟ بنابراین،

opposite of 'within' or 'in'? The opposite of  these two words is 'outside' because remember  

متضاد «داخل» یا «در» چیست؟ متضاد این دو کلمه "خارج" است زیرا به یاد داشته باشید که

'in' and 'within' mean 'inside'. So the opposite  is 'outside'. For example: within the organisation  

"در" و "درون" به معنای "درون" هستند. بنابراین برعکس «بیرون» است. به عنوان مثال: درون سازمان

and outside the organisation, in the box - outside  the box. Right, that's that. Now, let's look at  

و خارج از سازمان، در جعبه - خارج از کادر. درست است، همین است. اکنون، بیایید به

'in' and 'to'. Again very common mistake between  these two prepositions I hear. Use 'in' with a  

«in» و «to» نگاه کنیم. باز هم اشتباه بسیار رایج بین این دو حرف اضافه که می‌شنوم. از «in» با یک

stationary verb, for example: stay in in a hotel,  or eat in the canteen, or jog in the park. Right.  

فعل ثابت استفاده کنید، برای مثال: در هتل بمانید، یا در غذاخوری غذا بخورید، یا در پارک بدوید. درسته

I know 'jog' seems like a verb of movement, but  you are thinking of where it's taking place. And  

می‌دانم که «دویدن» مانند یک فعل حرکت به نظر می‌رسد، اما شما به جایی فکر می‌کنید که در حال انجام است. و

then, use 'to' with a destination, like with a  movement verb towards a destination. For example:  

سپس، از «to» با مقصد استفاده کنید، مانند یک فعل حرکت به سمت مقصد. به عنوان مثال:

walk to school, drive to work, fly to Miami.  Actually, if you look at my hand gestures,  

پیاده تا مدرسه، رانندگی تا محل کار، پرواز به میامی. در واقع، اگر به حرکات دست من نگاه کنید،

it makes it pretty clear. We have 'in' and 'to'.  Right? So: destination or place where something  

کاملاً واضح است. ما "in" و "to" داریم. درسته؟ بنابراین: مقصد یا مکانی که در آن چیزی   در

is happening. So, that brings us to now 'to' for  a destination and 'into'. 'into' combines the idea  

حال وقوع است. بنابراین، این ما را به «به» برای یک مقصد و «به» می‌رساند. "into" ایده

of movement towards, so the 'to' and the place  where we end up in. We end up inside a place. So  

حرکت به سمت، بنابراین "به" و مکانی که در آن قرار می گیریم را با هم ترکیب می کند. در نهایت در یک مکان قرار می گیریم. بنابراین باز

again, hand movements help here. So, we had 'to',  we had 'in', and now, we have 'into'. So that's  

هم، حرکات دست در اینجا کمک می کند. بنابراین، ما باید «به»، «در» داشتیم، و اکنون، «به» داریم. پس این

really the idea: 'into'. So for example, you have  a pool, and you jump, which is the movement, into  

واقعاً ایده است: "به". به عنوان مثال، شما یک استخر دارید، و می پرید، که همان حرکت است، به داخل

the pool. You end up in the pool. For example:  you can walk to a store; you're at the door of  

استخر. در نهایت به استخر می روید. به عنوان مثال: می‌توانید به فروشگاه بروید. شما درب فروشگاه هستید

the store, and then you walk into a store. Or, you  can run to the lounge; you arrive at the lounge,  

و سپس وارد یک فروشگاه می شوید. یا، می‌توانید به سالن بدوید؛ به سالن می‌رسید،

and then you enter it, so you are running into  the lounge. It brings the two ideas together. Now  

و سپس وارد آن می‌شوید، بنابراین وارد سالن می‌شوید. این دو ایده را در کنار هم قرار می دهد. اکنون

sometimes, this 'to' is dropped, and you can hear  things like 'get in the car'. Again we have this  

گاهی اوقات، این «to» حذف می‌شود و می‌توانید مواردی مانند «سوار شدن در ماشین» را بشنوید. دوباره این

idea of 'get in the car' or 'go in the garden'.  I'm just mentioning it so that if you hear these,  

ایده را داریم که «سوار ماشین شوید» یا «به باغ بروید». من فقط به آن اشاره می کنم تا اگر اینها را شنیدید،

you don't get confused. But she said 'don't use  'in' with a verb of movement'. It is again native  

سردرگم نشوید. اما او گفت: « در» را با فعل حرکت استفاده نکنید. این دوباره سخنران بومی است

speakers. They sometimes take Liberties; they get  lazy. So, it is just for you to know that that can  

. آنها گاهی اوقات آزادی را می گیرند. آنها تنبل می شوند بنابراین، فقط برای شماست که بدانید که ممکن است این

happen. But, I wouldn't recommend that you think  about that. Just remember these hand movements  

اتفاق بیفتد. اما، توصیه نمی‌کنم در مورد آن فکر کنید. فقط این حرکات دست   را دوباره به خاطر بسپارید

again: 'to', 'in', and 'into', and keep it strict  like that. So that brings us to maybe... I've put  

: «به»، «در» و «به»، و آن را سخت نگه دارید . بنابراین ما را به شاید ... من

these four prepositions in a little context for  you. I'll read the sentences out: We went to my  

این چهار حرف اضافه را در یک زمینه برای شما قرار داده ام. جملات را بیرون خواهم خواند:

favourite restaurant the other night: destination.  As soon as we stepped into the restaurant - now  

دیشب به رستوران مورد علاقه‌ام رفتیم: مقصد.  به محض اینکه وارد رستوران شدیم - حالا

it's the idea of being inside - I knew we had the  wrong, we had made the wrong choice. There wasn't  

فکر حضور در داخل است - می دانستم اشتباه کردیم، انتخاب اشتباهی کرده بودیم. حتی

a single free table in the whole restaurant, and  we were told that a table could become free within  

یک میز رایگان در کل رستوران وجود نداشت، و  به ما گفته شد که یک میز می‌تواند ظرف

the next 30 to 40 minutes. So, that kind of brings  all these prepositions together in one context.  

30 تا 40 دقیقه آینده رایگان شود. بنابراین، این گونه همه این حروف اضافه را در یک زمینه گرد هم می آورد.

Right, then, as I was preparing the lesson, I  thought of a few other things that I often hear  

درست، پس، وقتی درس را آماده می کردم، به چند چیز دیگر فکر کردم که اغلب

mistakes or confusions about. So one of them is  the difference between 'been in' and 'been to'.  

اشتباهات یا سردرگمی درباره آنها می شنوم. بنابراین یکی از آنها تفاوت بین «در» و «به» است.

The difference is: if you have been in a place,  you're still there; if you have been to a place,  

تفاوت این است: اگر در مکانی بوده اید، هنوز آنجا هستید. اگر به مکانی رفته اید، از

you have visited the place and you have returned.  Again putting it in context will make it a bit  

آن مکان بازدید کرده اید و برگشته اید. قرار دادن مجدد آن در متن آن را کمی

more clear. For example: in a dialogue, someone  says: Where's Nikki? She's in Mexico, and she  

واضح تر می کند. برای مثال: در یک دیالوگ، شخصی می‌گوید: نیکی کجاست؟ او در مکزیک است و

has been in Mexico for five weeks. She's still  there. That's quite straightforward. But then,  

پنج هفته است که در مکزیک بوده است. او هنوز آنجاست. این کاملاً ساده است. اما سپس،

in this conversation, 'Have you been to Mexico?'  obviously, you're here, so you're not in Mexico,  

در این مکالمه، "آیا شما به مکزیک رفته اید؟" بدیهی است، شما اینجا هستید، بنابراین در مکزیک نیستید،

'Have you been to Mexico?' means 'Have you visited  Mexico?' Have you been to that country and come  

'آیا به مکزیک رفته‌اید؟' یعنی "آیا از مکزیک بازدید کرده اید ؟" آیا به آن کشور رفته‌اید و

back? And the answer is: Yes, I went to Mexico  last year. So it has more the sense of going  

برگشته‌اید؟ و پاسخ این است: بله، سال گذشته به مکزیک رفتم . بنابراین بیشتر حس رفتن

to a destination. Right. I hope that clarifies  that tricky difference that I sometimes hear  

به مقصد را دارد. درسته امیدوارم که این تفاوت مشکلی را که گاهی اوقات

mistakes with. And then yes, I remembered some  common mistakes I hear from yourselves when we  

اشتباهاتی با آن می‌شنوم روشن کند. و سپس بله، من برخی از اشتباهات رایج را که از خودتان می‌شنوم وقتی که

have lessons. So, I've listed them here for you.  For example, I often hear 'invest into something'.  

درس می‌گیریم به یاد آوردم. بنابراین، من آنها را در اینجا برای شما فهرست کرده ام. به عنوان مثال، من اغلب می شنوم "در چیزی سرمایه گذاری کنید".

It's 'invest in something'. Then, the other one:  'translate to' is 'translate into'. There's a  

این "سرمایه گذاری در چیزی" است. سپس، مورد دیگر: 'translate to' 'translate into' است. یک

sense of movement from one thing into another.  A very common mistake is 'a visit in', like 'We  

حس حرکت از یک چیز به چیز دیگر وجود دارد. یک اشتباه بسیار رایج "بازدید در" است، مانند "ما

really enjoyed our visit in Thailand.' It's never  'a visit in' for some reason; it's 'a visit to'.  

واقعاً از بازدید خود در تایلند لذت بردیم." به دلایلی هرگز «بازدید» نیست. این "بازدید از" است.

Again here, there isn't much logic. These are  verbs, expressions that take this particular  

باز هم اینجا، منطق زیادی وجود ندارد. اینها افعال هستند، عباراتی که این

preposition. And one thing with 'go', with the  word 'home', don't use 'to'. Don't say 'go to  

حرف اضافه خاص را می گیرند. و یک چیز با «برو»، با کلمه «خانه»، از «به» استفاده نکنید. نگویید «به

home'. Just say 'go home'. So, these are some  mistakes that happen because they're irregular  

خانه بروید». فقط بگویید "به خانه بروید". بنابراین، اینها برخی از اشتباهات هستند که به دلیل چیزهای نامنظم هستند

things. They don't follow any particular logic.  Now, then I thought of two verbs that can be even  

. آنها از منطق خاصی پیروی نمی کنند. اکنون، سپس به دو فعل فکر کردم که می‌توانند حتی

more confusing, so let's look at them: The mistake  I often hear is 'change in something'. Actually,  

گیج‌کننده‌تر باشند، بنابراین بیایید به آنها نگاه کنیم: اشتباهی که اغلب می‌شنوم «تغییر در چیزی» است. در واقع،

'change': you either 'change to' or 'change into'.  There's a little difference. If you 'change to',  

«تغییر»: یا «تغییر به» یا «تغییر به». یه کمی فرق داره اگر «به» تغییر دهید،   دارید

you're replacing, you're removing something and  replacing it with something else. For example: the  

جایگزین می‌کنید، چیزی را حذف می‌کنید و آن را با چیز دیگری جایگزین می‌کنید. برای مثال:

colour changed to green. Let's say it was blue,  and then blue went and green came. So, that's  

رنگ به سبز تغییر کرد. فرض کنید آبی بود، و سپس آبی رفت و سبز آمد. بنابراین، این

'change to'. It's a replacement whereas 'change  into' is a kind of transformation. For example:  

«تغییر به» است. این یک جایگزین است در حالی که "تغییر به" نوعی دگرگونی است. به عنوان مثال:

you're having a dream and the same dream changes  into a nightmare. So be careful with these, with  

شما یک رویا می بینید و همان رویا به یک کابوس تبدیل می شود. پس مراقب اینها باشید، با

this verb. And last but not least, we have the  verb 'enter, that I hear sometimes mistakes with  

این فعل. و در آخر اما نه کم‌اهمیت، ما فعل «enter» را داریم که گاهی اوقات اشتباهات

'enter and the preposition. I often hear 'enter  in'. Two possibilities: If it's a concrete place,  

«enter» و حرف اضافه را می‌شنوم. من اغلب «ورود به داخل» را می‌شنوم. دو احتمال: اگر مکان مشخصی است،

like the building, or the the office, or the  house, drop the preposition. 'enter' means  

مانند ساختمان، اداره، یا خانه، حرف اضافه را رها کنید. «ورود» واقعاً به معنای

'go into' really, so just use 'enter' without any  preposition: They've entered the building. Right?  

«ورود» است، بنابراین فقط از «ورود» بدون هیچ حرف اضافه استفاده کنید: آنها وارد ساختمان شده‌اند. درسته؟

But, if it's more an abstract idea, for example  an agreement, then it's better and more correct to  

اما، اگر بیشتر یک ایده انتزاعی است، مثلاً یک توافق، بهتر و صحیح‌تر است که

say: They've entered into an agreement. So, it's  the difference between again a concrete place and  

بگوییم: آنها یک توافقنامه منعقد کرده‌اند. بنابراین، این تفاوت بین دوباره یک مکان مشخص و

an abstract thing, idea, or place. Right, that's  the end of the presentation. I hope it's given you  

یک چیز، ایده یا مکان انتزاعی است. درست است، این پایان ارائه است. امیدوارم

some clarity on how to use these prepositions  correctly. I hope you've enjoyed this lesson.  

در مورد نحوه استفاده صحیح از این حروف اضافه به شما شفافیت داده شده باشد . امیدوارم از این درس لذت برده باشید.

For more on this topic, click here. Remember  to also check out my complete online course,  

برای اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع، اینجا را کلیک کنید. فراموش نکنید که دوره آنلاین کامل من را نیز بررسی کنید،

and don't forget to like and subscribe.  Thank you for watching and happy studies!

و فراموش نکنید که لایک کنید و مشترک شوید. از تماشای شما و مطالعات شاد متشکریم!