English Vocabulary - EVEN: even though, even if, even when...

Hi again. Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam, and today's lesson comes from a

سلام دوباره به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم، و درس امروز از یک

very common question I get from students. Students sometimes ask me... Like they ask

سوال بسیار رایجی که از دانش آموزان می گیرم ناشی می شود. دانش آموزان گاهی از من می پرسند... مثل اینکه از

me a question about grammar or whatever, and sometimes I say: "You know what? I'm not sure.

من یک سوال در مورد گرامر یا هر چیز دیگری می پرسند و گاهی می گویم: "می دانی چیست؟ مطمئن نیستم.

I'll tell you tomorrow or I'll tell you the next day", etcetera. And then they say to

فردا بهت می گویم یا فردا به تو می گویم. " ، و غیره و سپس به من می گویند

me: "But you're the teacher, you should know." And I say to them, you know: "Even teachers

: "اما تو معلمی، باید بدانی." و من به آنها می گویم، شما می دانید: "حتی معلمان

sometimes need to learn and to continuously grow and find out new things for their students."

گاهی اوقات نیاز به یادگیری و رشد مداوم دارند و چیزهای جدیدی برای دانش آموزان خود پیدا می کنند."

And then of course the next question is: "What is 'even'?" And I say: "Okay, well there's

و البته سؤال بعدی این است: " حتی" چیست؟ و من می گویم: "بسیار خوب،

your... our next lesson." Right? So today's word: "even". Many students... like they hear

درس بعدی شما اینجاست." درست؟ پس کلمه امروز: «حتی». بسیاری از دانش‌آموزان دوست دارند

it all the time, but they don't really understand how it's being used. So today, I'm going to

همیشه آن را بشنوند، اما واقعاً نمی‌دانند چگونه از آن استفاده می‌شود. بنابراین امروز، من

give you some examples because that's the best way to understand this word.

قصد دارم چند مثال برای شما بیاورم زیرا این بهترین راه برای درک این کلمه است.

Most of you have seen it as: "even though", "even if", or: "even when". There are other

اکثر شما آن را به صورت: «حتی»، «حتی اگر» یا: «حتی وقتی» دیده‌اید. کاربردهای دیگری نیز وجود دارد

uses which we're going to look at in a minute, but first let's go over these. But first,

که در یک دقیقه به بررسی آنها خواهیم پرداخت، اما ابتدا اجازه دهید به این موارد بپردازیم. اما اول،

what does..? What does the word: "even" suggest? Okay? When you use the word: "even", you're

چه کار می کند..؟ کلمه "حتی" چه چیزی را نشان می دهد؟ باشه؟ وقتی از کلمه "حتی" استفاده می کنید،

talking about something that's very surprising. Okay? It's against expectation. What is "expectation"?

در مورد چیزی صحبت می کنید که بسیار تعجب آور است. باشه؟ خلاف انتظار است "انتظار" چیست؟

When you think something will happen because something else happened. For example: if I

وقتی فکر می کنید چیزی اتفاق می افتد زیرا اتفاق دیگری افتاده است. به عنوان مثال: اگر من

win a million dollars, you will... You would expect that I will buy a big house or that

یک میلیون دلار برنده شوم، شما ... شما انتظار دارید که من یک خانه بزرگ بخرم یا

I will go on vacation or that I will stop working. Okay? So what we're going to see

به تعطیلات بروم یا از کار دست بکشم. باشه؟ بنابراین چیزی که می‌خواهیم ببینیم

is that sometimes what you think will happen is exactly the opposite or different from

این است که گاهی اوقات آنچه شما فکر می‌کنید اتفاق می‌افتد دقیقاً برعکس یا متفاوت از

what actually happens, and then that's when you use the word: "even".

آنچه واقعاً اتفاق می‌افتد است، و آن وقت است که از کلمه «حتی» استفاده می‌کنید.

Let's look at the first example: "Even though I was late, my boss wasn't angry."

بیایید به مثال اول نگاه کنیم: "با وجود اینکه دیر رسیدم، رئیسم عصبانی نبود."

Now, you would think: "You're late, your boss is angry." But I'm stressing that what should

حالا فکر می کنید: "دیر آمدی، رئیست عصبانی است." اما من تاکید می کنم که آن چیزی که

have been the case, he should have been angry or she should have been angry, but wasn't,

باید می شد، او باید عصبانی می شد یا او باید عصبانی می شد، اما نشد،

even though I was late. So it's a very surprising situation. If I used only "though": "Though

هرچند من دیر آمدم. بنابراین وضعیت بسیار شگفت انگیزی است. اگر فقط از "اگرچه" استفاده می کردم: "اگرچه

I was late, my boss wasn't angry." This just shows a regular contrast. Okay? Late should

دیر آمدم، رئیسم عصبانی نبود." این فقط یک کنتراست منظم را نشان می دهد. باشه؟ دیر باید

equal angry, it wasn't. This shows surprise because usually my boss gets angry when I'm

مساوی با عصبانیت باشد، اینطور نبود. این تعجب را نشان می دهد زیرا معمولاً رئیس من وقتی دیر می کنم عصبانی می

late, - not that I'm late often -, but when I'm late, my boss gets really angry. But today,

شود - نه اینکه من اغلب دیر می کنم - اما وقتی دیر می کنم رئیس من واقعاً عصبانی می شود. اما امروز،

no, today my boss was calm, nothing going on. He must have had a good weekend, I don't

نه، امروز رئیسم آرام بود، هیچ اتفاقی نمی افتاد. او باید آخر هفته خوبی داشته است، نمی

know. Now: "if":

دانم. حالا: «اگر»:

"If I win the lottery, I won't have enough money to buy a house."

«اگر در قرعه کشی برنده شوم، پول کافی برای خرید خانه ندارم».

That doesn't make sense. If you win the lottery, you have a lot of money so that's why I'm

این معنا ندارد. اگر در لاتاری برنده شوید، پول زیادی دارید، به همین دلیل است که

using: "if". And when I use: "if", I'm also adding the negative, the opposite of what

از "اگر" استفاده می کنم. و وقتی از: "اگر" استفاده می کنم ، منفی را نیز اضافه می کنم، برعکس آنچه

is expected. "Even if I win the lottery, I won't have enough

انتظار می رود. حتی اگر در لاتاری برنده شوم، پول کافی

money to buy a house." Okay? It depends how much the lottery is.

برای خرید خانه ندارم. باشه؟ بستگی داره قرعه کشی چقدر باشه

I think Lotto 649, that's the lottery in Ontario, I think it's three million right now. In Toronto,

فکر کنم Lotto 649، این قرعه کشی در انتاریو است، فکر کنم الان سه میلیون است. در تورنتو

that'll buy you a little house, maybe. So: "Even if I win".

، شاید یک خانه کوچک برای شما بخرد. پس: «حتی اگر برنده شوم».

Now: "even when". "If" is a hypothetical; maybe it will happen, maybe it won't happen,

حالا: «حتی وقتی». «اگر» فرضی است; شاید اتفاق بیفتد، شاید اتفاق نیفتد،

probably not. "When" we use for more realistic ideas, when something happens.

احتمالاً نه. وقتی چیزی اتفاق می‌افتد، برای ایده‌های واقعی‌تر از «وقتی» استفاده می‌کنیم.

"Even when he presented the evidence," - when he showed proof that something happened -, "no

"حتی وقتی شواهد را ارائه کرد" - وقتی شواهدی را نشان داد که اتفاقی افتاده است - "هیچ

one believed him." Now, you think evidence, if somebody sees

کس او را باور نکرد." حالا، شما به شواهد فکر می کنید ، اگر کسی شواهدی را ببیند

evidence, they believe what you're saying. But even when he presented the evidence, they

، آنچه را که شما می گویید باور می کند. اما حتی زمانی که او مدارک را ارائه کرد،

didn't believe him. Very strange. I can... I put the word here "after": "Even after he

او را باور نکردند. خیلی عجیب. من می‌توانم... کلمه بعد را اینجا می‌گذارم: «حتی بعد از اینکه

showed the evidence..." If you want to talk about time lapse, this is... "When" shows

شواهد را نشان داد...» اگر می‌خواهید در مورد تایم لپس صحبت کنید، این است... «وقتی»

at that time, "after" means later, but both work the same way in this sentence. Okay?

در آن زمان نشان می‌دهد، «پس از» به معنای بعد است، اما هر دو در این جمله یکسان عمل می کنند. باشه؟

So again: "even" means surprising or against expectations, but we are not limited to these

پس باز هم: «حتی» به معنای غافلگیرکننده یا خلاف انتظار است، اما ما محدود به این

three expressions. Let's look at some more. Okay, now another thing to remember about

سه عبارت نیستیم. بیایید به برخی دیگر نگاه کنیم. خوب، حالا نکته دیگری که باید در مورد این کلمه به خاطر بسپارید

this word: "even" is that it sometimes gives you extra information. Just by using this

: "حتی" این است که گاهی اوقات اطلاعات اضافی به شما می دهد. فقط با استفاده از این

word, you should be able to understand something else. Okay? So let's look at these examples.

کلمه، باید بتوانید چیز دیگری را درک کنید. باشه؟ پس بیایید به این نمونه ها نگاه کنیم.

"No one thought Tom's joke was funny, not even Kathy."

هیچ کس فکر نمی کرد شوخی تام خنده دار است، حتی کتی.

Now, only from this sentence, what can you understand about Kathy? One: you can understand

حالا فقط از این جمله چه چیزی از کتی می توان فهمید؟ یک: می توانید بفهمید

that she always thinks Tom's jokes are funny, so that's why it's a little surprise that

که او همیشه جوک های تام را خنده دار می داند، بنابراین کمی تعجب آور است که

even she didn't think this was funny or you think that Kathy always laughs at every joke.

حتی او فکر نمی کرد این خنده دار است یا فکر می کنید کتی همیشه به هر شوخی می خندد.

Okay? So something about Kathy you can understand from this sentence even though it's not mentioned;

باشه؟ بنابراین چیزی در مورد کتی می توانید از این جمله بفهمید، حتی اگر به آن اشاره نشده باشد.

you understand something about her personality or about her relationship with Tom, etcetera.

شما چیزی در مورد شخصیت او یا رابطه او با تام و غیره می فهمید.

Obviously, we need more information to know exactly what, but you understand that there's

بدیهی است که ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم تا دقیقا بدانیم چیست، اما می‌دانید که به

something else because of this word. Okay? "Even Superman wouldn't be able to defeat

خاطر این کلمه چیز دیگری وجود دارد. باشه؟ حتی سوپرمن هم نمی تواند

him." "Defeat him" means beat him or win in a fight.

او را شکست دهد. «او را شکست دهید» یعنی او را شکست دهید یا در دعوا پیروز شوید.

So even Superman wouldn't be able to, what does that tell you about him? He's very tough

بنابراین حتی سوپرمن هم نمی تواند، این به شما چه می گوید در مورد او؟ شکست دادن او بسیار سخت است

or very difficult to beat. Superman can beat anybody, right? He's Superman. Nope, not this

یا خیلی سخت است. سوپرمن می تواند هر کسی را شکست دهد، درست است؟ او سوپرمن است. نه این

guy. This guy's tougher than Superman, tougher even than Superman. Wow, pretty tough.

پسر نه این مرد از سوپرمن سخت‌تر است، حتی از سوپرمن هم سخت‌تر. وای خیلی سخته

"I really want to eat a burger." - Like a hamburger because, you know, they're good.

"من واقعاً می خواهم برگر بخورم." - مثل همبرگر چون میدونی خوبن.

- "I could even go right now." I want to eat one so badly that even though

- "حتی میتونم همین الان برم." آنقدر دلم می‌خواهد یکی بخورم که با اینکه

I'm sitting in front of the TV, relaxed, not wanting to move, I could even go right now,

آرام جلوی تلویزیون نشسته‌ام ، نمی‌خواهم حرکت کنم، حتی می‌توانم همین الان بروم،

that's how much I want a hamburger. So this information, this word right here tells you

اینقدر همبرگر می‌خواهم. بنابراین این اطلاعات، این کلمه در اینجا به شما می گوید که

just how strongly I want to eat a hamburger. Must be a pretty good burger.

چقدر می خواهم یک همبرگر بخورم. باید همبرگر خیلی خوبی باشه

"Sure, the Rockies are huge," - capital "R", Rockies, Western Canada - "But the Himalayas"

"مطمئنا، کوه های راکی ​​بزرگ هستند" - پایتخت "R"، راکی ​​ها، غرب کانادا - "اما هیمالیا"

- North India - "are even bigger." So you think Rockies are huge, nothing's bigger

- شمال هند - "حتی بزرگتر هستند." بنابراین شما فکر می کنید راکی ​​ها بزرگ هستند، هیچ چیز بزرگتر

than the Rockies. Well no, the Himalayas are even bigger, believe it or not. So this word:

از کوه های راکی ​​نیست. خوب نه، هیمالیا حتی بزرگتر است، باور کنید یا نه. پس این کلمه:

"even" basically means: "believe it or not". I'm telling you something that is surprising;

«حتی» در اصل به معنای: «باور کن یا نه». من چیزی به شما می گویم که تعجب آور است.

against your expectation. Okay? So very, very commonly used word, has a lot of extra information

برخلاف انتظار شما باشه؟ بنابراین کلمه بسیار بسیار متداول، دارای اطلاعات اضافی زیادی

in the word because it's being used to suggest other information. Okay?

در کلمه است زیرا برای پیشنهاد اطلاعات دیگر استفاده می شود. باشه؟

If you want to practice this and see some more examples, go to: www.engvid.com. There's

اگر می‌خواهید این را تمرین کنید و نمونه‌های بیشتری ببینید، به آدرس زیر بروید: www.engvid.com. در آنجا

a quiz there you can try to strengthen your understanding of the word "even". And, of

یک مسابقه وجود دارد که می توانید سعی کنید درک خود را از کلمه "حتی" تقویت کنید. و

course, go to YouTube and watch my channel, and subscribe, and it's all good. See you again.

البته، به یوتیوب بروید و کانال من را تماشا کنید، و مشترک شوید، و همه چیز خوب است. دوباره می بینمت.