English Vocabulary: How to talk about the economy

Hi. Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam. Today's lesson, we're going to look at business

سلام. به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم. در درس امروز، ما به انگلیسی تجاری نگاه می کنیم

English. We're going to talk about the economy. Now, we're not going to get into too much

. ما در مورد اقتصاد صحبت خواهیم کرد. در حال حاضر، ما قصد نداریم بیش از حد وارد

detail. We're not going to get into economic theories, etc. What we're going to look at

جزئیات شویم. قرار نیست وارد تئوری های اقتصادی و غیره شویم. چیزی که می خواهیم به آن نگاه

is some vocabulary that will help you read financial articles and newspapers, or online,

کنیم واژگانی است که به شما کمک می کند مقالات مالی و روزنامه ها را بخوانید، یا آنلاین

or watch financial broadcasts on TV; CNN, Money Matters, etc., things like that. So,

یا برنامه های مالی را از تلویزیون تماشا کنید. سی ان ان، مسائل مالی و غیره، چیزهایی از این قبیل. بنابراین،

we're going to look at all these words.

ما قصد داریم به همه این کلمات نگاه کنیم.

We're going to start with "GDP" because everything somehow relates to "GDP - gross domestic product".

ما با "تولید ناخالص داخلی" شروع می کنیم زیرا همه چیز به نوعی به "تولید ناخالص داخلی - تولید ناخالص داخلی" مربوط می شود.

What is this? This is the total value, the total monetary value of goods and services

این چیه؟ این ارزش کل، کل ارزش پولی کالاها و خدمات

produced within a country. So everything that the country produces from toilet paper to

تولید شده در یک کشور است. بنابراین هر چیزی که کشور تولید می کند، از دستمال توالت گرفته تا

airplanes, and services from massage to heart surgery, all the money that's made from these

هواپیما، و خدماتی از ماساژ گرفته تا جراحی قلب، همه پولی که از این

goods and services together adds up to the GDP. So, when we're talking about GDP, we're

کالاها و خدمات به دست می آید با هم به تولید ناخالص داخلی می رسد. بنابراین، هنگامی که ما در مورد تولید ناخالص داخلی صحبت می کنیم،

going to refer back to this expression when we're talking about some of these other words.

زمانی که در مورد برخی از این کلمات دیگر صحبت می کنیم، به این عبارت اشاره خواهیم کرد.

So, first, let's look at "fiscal". "Fiscal" basically means anything to do with money,

بنابراین، ابتدا بیایید به "مالی" نگاه کنیم. «مالی» اساساً به معنای هر چیزی است که به پول مربوط می شود،

anything to do with financial matters, especially when we're talking about taxes. Okay? So,

هر چیزی که مربوط به مسائل مالی است، به خصوص وقتی در مورد مالیات صحبت می کنیم. باشه؟ بنابراین،

when... The most common thing you'll hear is "fiscal year". So when we're talking about

زمانی که ... رایج ترین چیزی که می شنوید "سال مالی" است. بنابراین وقتی در مورد

a company's fiscal year, we're talking about it's the beginning of its tax year to the

سال مالی یک شرکت صحبت می کنیم، از ابتدای سال مالیاتی تا

end of its tax year. In some countries, everybody matches this to January to December; in other

پایان سال مالیاتی آن شرکت صحبت می کنیم. در برخی کشورها، همه این را با ژانویه تا دسامبر مطابقت می دهند. در

countries, you're allowed... Your fiscal year starts when you start your business, and then

کشورهای دیگر، شما مجاز هستید... سال مالی شما زمانی شروع می شود که کسب و کار خود را شروع می کنید، و سپس

one year later is the end of your fiscal year. It's easier to match it to the calendar year,

یک سال بعد، پایان سال مالی شما است. تطبیق آن با سال تقویمی آسان تر است،

but...

اما...

A "quarter". Now, you're going to always hear about prices, and stocks, and values going

یک "ربع". اکنون، همیشه در مورد قیمت‌ها، سهام و ارزش‌هایی که

up or down over the last quarter or over the last two quarters. What is a "quarter"? It's

در سه ماهه گذشته یا در دو سه ماهه گذشته بالا یا پایین می‌شوند، خواهید شنید . "ربع" چیست؟

basically three months. So if you're talking about the first quarter of the year, you're

اساساً سه ماه است. بنابراین اگر در مورد سه ماهه اول سال صحبت می کنید،

talking about January, February, March. That's your first quarter. Your next three months,

در مورد ژانویه، فوریه، مارس صحبت می کنید. این سه ماهه اول شماست. سه ماه آینده شما،

second quarter. Four quarters makes one year.

سه ماهه دوم. چهار سه ماهه یک سال است.

"Currency". I think everybody knows this word, but just in case, this is the money that is

"واحد پول". من فکر می کنم همه این کلمه را می دانند، اما در هر صورت، این پولی است

used in a country or a region. This is the monetary value that is used for exchanges,

که در یک کشور یا یک منطقه استفاده می شود. این ارزش پولی است که برای مبادلات،

trades, investments, etc. In Canada, we use the Canadian dollar. In the U.S., they use

معاملات، سرمایه گذاری و غیره استفاده می شود. در کانادا از دلار کانادا استفاده می کنیم. در ایالات متحده از

the American dollar. Euro in Europe, etc.

دلار آمریکا استفاده می کنند. یورو در اروپا، و

A "budget". A "budget" or "to budget", it can be a noun or a verb, means to make a plan

غیره "بودجه". "بودجه" یا "به بودجه"، می تواند یک اسم یا فعل باشد، یعنی برنامه ریزی

on how to spend a certain amount of money. So, for example, a government has this much

در مورد نحوه خرج کردن مقدار مشخصی پول. مثلاً یک دولت اینقدر

money that they need to spend, or they have a plan that they want to spend this much money.

پول دارد که باید خرج کند، یا برنامه ای دارد که می خواهد این مقدار پول خرج کند.

Now, they want to spend a million dollars. I'm being very simple, here; I'm not going

حالا می خواهند یک میلیون دلار خرج کنند. اینجا خیلی ساده می گویم. من

to get into big numbers. They need to spend a million dollars to provide all the services

وارد اعداد بزرگ نمی شوم. آنها باید یک میلیون دلار خرج کنند تا تمام خدمات

that they need and to buy all the materials that they need to import, etc. If they are

مورد نیاز خود را ارائه کنند و تمام مواد لازم برای واردات و غیره را خریداری

running on a deficit, that means that they need to spend more money than they have. They

کنند. آنها

have to spend on things to bring in or to run the country, but they don't have. So if

باید خرج چیزهایی کنند تا کشور را بیاورند یا اداره کنند، اما ندارند. بنابراین اگر

I need to spend a million dollars but I only make the revenues of the country are only

من نیاز به خرج یک میلیون دلار داشته باشم اما درآمدهای کشور فقط

$900,000, then they will run on $100,000 deficit. Okay?

900000 دلار باشد، آنگاه آنها با کسری 100000 دلاری مواجه خواهند شد. باشه؟

"Surplus" is the opposite. "Surplus" is when the government or any company, you don't have

«مازاد» برعکس است. "مازاد" زمانی است که دولت یا هر شرکتی، شما مجبور نیستید

to apply this to a government, when you have more money than you need for the budget. So

این را برای یک دولت اعمال کنید، زمانی که پول بیشتری نسبت به بودجه دارید. بنابراین

if I need to spend a million dollars over the next year, but I have a million and a

اگر من نیاز به خرج یک میلیون دلار در سال آینده داشته باشم، اما یک میلیون و

half, then I have half a million dollar surplus, which is always a good thing.

نیم پول دارم، پس نیم میلیون دلار مازاد دارم که همیشه چیز خوبی است.

"Inflation/deflation". "Inflation" is when prices of goods and services go up, but wages

"تورم / تورم". "تورم" زمانی است که قیمت کالاها و خدمات بالا می رود، اما دستمزدها

stay the same. So, basically, the purchase power of the individual goes down. You have

ثابت می ماند. بنابراین، اساسا، قدرت خرید فرد کاهش می یابد. شما

the same amount of money, but you can buy fewer things or you can hire fewer people

به همان میزان پول دارید، اما می توانید چیزهای کمتری بخرید یا می توانید افراد کمتری را استخدام

to do to have services for you. "Deflation" is the opposite. That's when prices go down,

کنید تا خدماتی برای شما داشته باشند. «تفک» برعکس است. آن وقت است که قیمت ها پایین می آید

and the value of your dollar or your currency goes up. Both situations are not good. A little

و ارزش دلار یا پول شما بالا می رود. هر دو وضعیت خوب نیست.

bit of each is okay. Too much of each is bad for the economy. People think deflation is

کمی از هر کدام اشکالی ندارد. مصرف زیاد هر کدام برای اقتصاد مضر است. مردم فکر می‌کنند کاهش تورم

good because prices go down, but then companies don't produce as much things because they're

خوب است زیرا قیمت‌ها پایین می‌آیند، اما شرکت‌ها به دلیل

not making as much money, so unemployment goes up. So, you have to be careful with both

اینکه پول زیادی به دست نمی‌آورند، چیزهای زیادی تولید نمی‌کنند، بنابراین بیکاری افزایش می‌یابد. بنابراین، شما باید مراقب هر

of them. Inflation, prices go too high, people can't afford things. Deflation, companies

دوی آنها باشید. تورم، قیمت‌ها خیلی بالا می‌رود، مردم توان خرید چیزها را ندارند. تورم، شرکت

don't want to produce.

ها نمی خواهند تولید کنند.

"Stagnation". Now, when we look at GDP, we talk about growth or decline. Growth means

"رکود". اکنون وقتی به تولید ناخالص داخلی نگاه می کنیم، از رشد یا کاهش صحبت می کنیم. رشد به این معنی است

that GDP is growing; decline means that GDP is shrinking. Okay? "Stagnation" means that

که تولید ناخالص داخلی در حال رشد است. کاهش به معنای کاهش تولید ناخالص داخلی است. باشه؟ "رکود" به این معنی است که

there's hardly any movement, up or down. It means everything stays more or less the same.

به سختی هیچ حرکتی، بالا یا پایین وجود دارد. یعنی همه چیز کم و بیش ثابت می ماند.

1%, etc. that's still stagnation, if it carries for a long time. A government wants to make

1٪ و غیره که هنوز هم رکود است، اگر برای مدت طولانی ادامه داشته باشد. یک دولت می خواهد

sure that the economy is in growth, that the economy grows. If it's stagnant, it means

مطمئن شود که اقتصاد در حال رشد است، اقتصاد رشد می کند. اگر راکد باشد، یعنی

it's not moving, that's also bad for the economy.

حرکت نمی کند، این هم برای اقتصاد بد است.

Next... Actually, you know what? I'm going to jump here a little bit; I'll come back

بعد... در واقع، می دانید چیست؟ من قصد دارم کمی به اینجا بپرم. من

to these guys. "Recession". "Recession" is different from "stagnation". "Recession" means

به این بچه ها برمی گردم. "رکود". «رکود » با «رکود» متفاوت است. «رکود»

that the economy is in decline. Now, usually, if the economy is in decline for two quarters,

یعنی اقتصاد رو به افول است. حالا معمولاً اگر اقتصاد دو سه ماهه، سه ماهه متوالی در حال نزول باشد

consecutive quarters, means one quarter after another quarter, then people... The government

، یعنی یک چهارم پس از سه ماهه دیگر، مردم... دولت

or people, economists consider the economy to be in recession. If the recession continues

یا مردم، اقتصاددانان اقتصاد را در رکود می دانند. اگر رکود

for a long time, maybe a couple of years, some... In some places, it's only one year

برای مدت طولانی ادامه پیدا کند، شاید یکی دو سال، برخی... در برخی جاها، فقط یک سال

or even less, then you have a depression, which is a very big decline in the... In the

یا حتی کمتر است، آنگاه افسردگی دارید که کاهش بسیار زیادی در ...

economy, the GDP.

اقتصاد، تولید ناخالص داخلی

Next, we're going to talk about "credit". "Credit" is the ability to borrow money. Okay?

در ادامه در مورد «اعتبار» صحبت می کنیم. «اعتبار» توانایی قرض گرفتن است. باشه؟

So, for example, you need to buy a car, you can buy a car and pay for it later. Why? Because

بنابراین، برای مثال، شما باید یک ماشین بخرید، می توانید یک ماشین بخرید و بعداً هزینه آن را پرداخت کنید. چرا؟

the bank will give you the money to buy the car, and then slowly you pay them back. If

چون بانک پول خرید ماشین را به شما می دهد و بعد آرام آرام آن ها را پس می دهید. اگر

they give you $10,000 to buy the car, you have a $10,000 debt. Notice I don't pronounce

10000 دلار برای خرید ماشین به شما بدهند، 10000 دلار بدهی دارید. توجه کنید

the "b": "debt". Okay? "Debt" means owing. You owe money to someone, usually the bank.

"ب" را تلفظ نمی کنم: "بدهی". باشه؟ «بدهی» به معنای بدهکاری است. شما به کسی بدهکار هستید، معمولاً بانک.

A "credit rating" means how much or how little the banks will give you. Now, of course, there's

"رتبه اعتباری" به این معنی است که بانک ها چقدر یا چقدر به شما می دهند. البته اکنون

also credits between credit ratings and credits between countries, between companies, between

اعتباراتی نیز بین رتبه‌بندی اعتباری و اعتبار بین کشورها، بین شرکت‌ها، بین

banks and individuals, so this basically tells you how much money you can borrow. If you

بانک‌ها و افراد وجود دارد، بنابراین اساساً به شما می‌گوید چقدر پول می‌توانید وام بگیرید. اگر

have a very bad credit rating, it means nobody will give you any money; you have bad credit.

رتبه اعتباری بسیار بدی دارید، به این معنی است که هیچ کس به شما پولی نخواهد داد. شما اعتبار بدی دارید

Next: "bubble". You might hear this word often used, especially when we're talking about

بعدی: "حباب". ممکن است بشنوید که اغلب از این کلمه استفاده می شود، به خصوص وقتی در مورد خانه صحبت می کنیم

houses. We have a housing bubble. What does this mean? It means that the prices of the

. ما حباب مسکن داریم. این یعنی چی؟ این بدان معناست که قیمت

houses, in this particular case, are growing, growing, growing, growing. There's no real

خانه ها، در این مورد خاص، در حال رشد، رشد، رشد، رشد است. هیچ دلیل واقعی وجود ندارد

reason that they should be growing. It's not like there's suddenly a huge demand or the

که آنها باید در حال رشد باشند. اینطور نیست که ناگهان تقاضای زیادی وجود داشته باشد یا

product is so much better, but prices are growing and they're growing quickly for no

محصول خیلی بهتر باشد، اما قیمت ها در حال رشد هستند و بدون هیچ دلیل خاصی به سرعت رشد می

particular reason, and then suddenly they pop or they burst. So a bubble grows, and

کنند و سپس ناگهان می پرند یا می ترکند. بنابراین یک حباب رشد می کند و

then it bursts. So, people are always worried when a bubble gets too big or lasts for too

سپس می ترکد. بنابراین، مردم همیشه نگران هستند که وقتی یک حباب بیش از حد بزرگ می‌شود یا برای مدت طولانی دوام می‌آورد

long that the burst is coming, and then people start panicking, and the economy is affected

که ترکیدن آن در حال آمدن است، و سپس مردم دچار وحشت می‌شوند و اقتصاد بسیار تحت تأثیر قرار می‌گیرد

very much.

.

Lastly, when we're talking like generally about good economy or bad economy, we say:

در نهایت، وقتی به طور کلی در مورد اقتصاد خوب یا اقتصاد بد صحبت می کنیم، می گوییم:

"boom" or "bust". "Boom", very good, growing. "Bust", bad, shrinking. Okay?

"رونق" یا "رکود". "بوم"، بسیار خوب، در حال رشد. "سینه"، بد، کوچک شدن. باشه؟

"Boom", up; "bust", down.

"بوم"، بالا؛ "تنه"، پایین.

So, these are very general words that you need to know. Again, you're not going to go

بنابراین، اینها کلمات بسیار کلی هستند که باید بدانید. باز هم، شما قصد

get your MBA with these words. Okay? But, you can read articles, you can watch programs

ندارید با این کلمات MBA خود را بگیرید. باشه؟ اما، می توانید مقاله بخوانید، می توانید برنامه هایی

about financial matters and get a little bit of better understanding. And the more of these

در مورد مسائل مالی تماشا کنید و کمی درک بهتری پیدا کنید. و هر چه بیشتر این

words you learn, the easier it will be to study business, economics, commerce, etc.

لغات را یاد بگیرید، مطالعه در زمینه بازرگانی، اقتصاد، بازرگانی و غیره آسانتر خواهد بود.

If you have any questions, please go to www.engvid.com,

اگر سوالی دارید به www.engvid.com مراجعه کنید

and in the comments section, you can ask about these words.

و در قسمت نظرات می توانید در این مورد بپرسید. کلمات

There's also a quiz that you can try out to test your knowledge.

همچنین یک آزمون وجود دارد که می توانید آن را امتحان کنید تا دانش خود را آزمایش کنید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel,

فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید

and see you again soon. Bye-bye.

و به زودی دوباره شما را می بینم. خداحافظ.