WRITING – Advanced English Transitions: thereby, thereof, hereby, therein, wherein, whereby...

Hi again, everybody.

سلام مجدد به همگی

Welcome to www.engvid.com.

به www.engvid.com خوش آمدید.

I'm Adam.

من آدام هستم.

In today's video we're going to look at transitions.

در ویدیوی امروز ما می خواهیم به انتقال نگاه کنیم.

Now, you may have seen some other videos on engVid about transitions, especially for writing.

اکنون، ممکن است ویدیوهای دیگری را در engVid در مورد انتقال، به خصوص برای نوشتن، دیده باشید.

What we're going to look at today are a few more specific transitions, but this time we're

آنچه امروز قرار است به آن نگاه کنیم، چند انتقال خاص دیگر است، اما این

not looking at transitions between paragraphs or even transitions between sentences.

بار به انتقال بین پاراگراف ها یا حتی انتقال بین جمله ها نمی پردازیم.

Okay?

باشه؟

We're looking at transitions that we are generally using in a sentence to shift from one idea

ما به انتقال‌هایی نگاه می‌کنیم که معمولاً در یک جمله برای تغییر از یک ایده

to another idea in a sentence.

به ایده دیگر در یک جمله استفاده می‌کنیم.

So they're very similar to, like, adverb...

بنابراین، آنها بسیار شبیه به، مانند، قید ...

Adverb clauses, for example, but they're used in different ways.

، برای مثال، بند قید، اما آنها به روش های مختلف استفاده می شود.

But, again, they do have their specific purposes.

اما، دوباره، آنها اهداف خاص خود را دارند.

Now, you'll also notice that all of them or most of them start with: "there" plus a preposition,

اکنون، شما همچنین متوجه خواهید شد که همه آنها یا اکثر آنها با: "آنجا" به اضافه یک حرف اضافه

or "where" plus a preposition, and we have the one special one: "hereby".

یا "where" به اضافه یک حرف اضافه شروع می شوند و ما یک خاص را داریم: "اینجا".

So: "Thereby", "Thereof", "Thereafter", "Therein", "Therefore", "Wherein", "Whereby", "Hereby",

بنابراین: «به این وسیله»، «آن»، «پس از آن»، «آنجا»، «بنابراین»، «در آنجا»، «به‌واسطه»، «به‌واسطه»،

these are the words we're going to look at and how they're used within sentences.

این‌ها کلماتی هستند که ما به آنها نگاه می‌کنیم و چگونه هستند. در جملات استفاده می شود

Now, before I explain these to you and show them...

حالا، قبل از اینکه اینها را به شما توضیح دهم و به آنها نشان دهم...

Show you samples of how they're used, I want you to understand that these are generally

نمونه هایی از نحوه استفاده از آنها را به شما نشان دهم، می خواهم بدانید که اینها عموماً

very formal, very high-end.

بسیار رسمی و بسیار پیشرفته هستند.

They're not very commonly used.

آنها زیاد مورد استفاده قرار نمی گیرند.

There are other ways you can say these things without being too serious, I guess you could say.

راه های دیگری وجود دارد که می توانید بدون جدیت این چیزها را بیان کنید، حدس می زنم می توانید بگویید.

But if you're going to university, if you're going to take a test, IELTS, TOEFL, SAT, all

اما اگر به دانشگاه می روید، اگر قرار است در آزمون شرکت کنید، آیلتس، تافل، SAT، همه

these tests - you will see these and you should be able to use them as well.

این تست ها - اینها را خواهید دید و باید بتوانید از آنها نیز استفاده کنید.

And if you can actually use them properly in your essays, and like, again, nicely, appropriately,

و اگر واقعاً بتوانید از آنها به درستی در مقالات خود استفاده کنید، و دوباره، خوب، مناسب،

good timing, your score...

زمان بندی خوب، نمره خود را دوست داشته باشید...

That'll help your score.

این به امتیاز شما کمک می کند.

It should go up quite a bit because these are not very easy to use.

باید کمی بالا برود زیرا استفاده از آنها خیلی آسان نیست.

So, we're going to start with "thereby".

بنابراین، ما قصد داریم با "از این طریق" شروع کنیم.

"Thereby" basically means by which, or through which, or like through this action something happened.

«به این وسیله» اساساً به معنای این است که به وسیله آن، یا از طریق آن، یا مانند این عمل، چیزی اتفاق افتاده است.

It's a little bit similar to: "due to".

کمی شبیه به: «به دلیل» است.

The only problem is you can't use it in the same structure as "due to".

تنها مشکل این است که شما نمی توانید آن را در همان ساختار "به دلیل" استفاده کنید.

Okay?

باشه؟

So let's look at the first sentence.

پس بیایید به اولین جمله نگاه کنیم.

"The team lost the final game of the season, thereby missing the playoffs."

این تیم در آخرین بازی فصل شکست خورد و در نتیجه پلی آف را از دست داد.

So, basically by doing this, by losing the last game, the result...

پس اساسا با این کار، با باخت بازی آخر، نتیجه...

What happened?

چه شد؟

They missed the playoffs.

آنها بازی های پلی آف را از دست دادند.

But notice that we are using an "ing" here: "...thereby missing the playoffs", right?

اما توجه کنید که ما در اینجا از یک "ing" استفاده می کنیم: "... در نتیجه بازی های پلی آف را از دست می دهیم، درست است؟

This is basically a gerund expression, a gerund phrase, but we can't use this with a clause.

این اساساً یک عبارت Gerund است، یک عبارت Gerund، اما ما نمی توانیم از آن با یک بند استفاده کنیم.

We're using it with an "ing".

ما از آن با یک "ing" استفاده می کنیم.

So that's one thing you have to keep in mind.

پس این چیزی است که باید در نظر داشته باشید.

If I wanted to use "due to", I would have to change the whole structure.

اگر می خواستم از "به دلیل" استفاده کنم، باید کل ساختار را تغییر می دادم.

"Due to their loss in the final game of the season, the team missed the playoffs."

این تیم به دلیل باخت خود در بازی پایانی فصل، پلی آف را از دست داد.

A completely different structure.

ساختاری کاملا متفاوت.

I'm using the independent clause, here, the "due to" with the cause, etc.

من از عبارت مستقل، در اینجا ، "به دلیل" با علت و غیره استفاده

This one gives you another option, basically, on how to link the ideas.

می کنم. این یکی گزینه دیگری را به شما می دهد ، اساساً در مورد نحوه پیوند دادن ایده ها.

Cause, effect.

علت، معلول.

But we don't have to use the "ing", we can use another way.

اما ما مجبور نیستیم از "ing" استفاده کنیم، می توانیم از راه دیگری استفاده کنیم.

"Lisa studied for three straight weeks and was thereby able to pass her test."

لیزا سه هفته متوالی درس خواند و از این طریق توانست در آزمون خود موفق شود.

So she studied, studied, studied, and through this action she was able to pass her test.

پس درس خواند، درس خواند، درس خواند و از این طریق توانست در آزمون خود موفق شود.

And: "...and was thereby", "...and she was thereby able".

و: «...و به وسيله آن بود»، «...و او به وسيله آن توانست».

Notice that I'm not using this to start the clause; I'm using it within the clause, between

توجه داشته باشید که من از این برای شروع بند استفاده نمی کنم . من از آن در بند استفاده می کنم،

the verbs to show through this action, this was the result that she was looking for.

بین افعال برای نشان دادن از طریق این عمل، این نتیجه ای بود که او به دنبال آن بود.

Okay?

باشه؟

So: "by which", "through which action".

پس: «به وسيله كدام»، «از طريق كدام عمل».

Let's look at "therein".

بیایید به "آنجا" نگاه کنیم.

"The new contract does not allow for extended maternity leave;" here I'm using the semi-colon,

قرارداد جدید اجازه تمدید مرخصی زایمان را نمی دهد. در اینجا من از نیم دونقطه استفاده می

I'm going to give you the next idea, so this is like a conjunction.

کنم، می خواهم ایده بعدی را به شما ارائه دهم، بنابراین این مانند یک حرف ربط است.

"...therein lies the problem for the union, 60% of whose membership is young women".

مشکل اتحادیه که 60 درصد اعضای آن را زنان جوان تشکیل می دهند، در همین جاست.

So, "therein" basically means in that, or into that situation, problem, position, state, etc.

پس «در آنجا» اساساً به معنای در آن یا به آن موقعیت، مشکل، موقعیت، حالت و غیره است.

So, "therein".

پس «آنجا».

"Therein" means: In what?

«در آن» یعنی: در چه؟

In this situation, in this new contract there's a problem.

در این شرایط، در این قرارداد جدید یک مشکل وجود دارد.

So: "...therein in this new contract lies a problem", and this is a very common follow-up

بنابراین: «...در این قرارداد جدید یک مشکل نهفته است» و این یک پیگیری بسیار رایج

to the transition "therein".

برای انتقال «آنجا» است.

"...therein lies the problem".

"... مشکل در همین جاست".

A very famous expression: "...therein lies the rub" from Shakespeare.

یک عبارت بسیار معروف: "...در آنجا مالش نهفته است" از شکسپیر.

"Aye, there's the rub."

"آره، مالش وجود دارد."

I'm not sure if you know that expression, I think from Hamlet, dream to...

من مطمئن نیستم که این عبارت را می دانی، فکر می کنم از هملت، رویا به ...

If you dream and you can die, it's all good, but then: Oh, there's a problem - you don't

اگر خواب دیدی و بتوانی بمیری، همه چیز خوب است، اما بعد: اوه، یک مشکلی وجود دارد - تو

wake up.

بیدار نمی شوی.

So: "...therein lies the rub".

پس: «... در آن مالش نهفته است».

A very common expression to use with "lies".

یک عبارت بسیار رایج برای استفاده با "دروغ".

But: "The tomb and all the contents therein"-means all the contents in the tomb-"were photographed

اما: «قبر و تمام محتویات آن» - یعنی تمام محتویات داخل قبر - «

before analysis could begin".

قبل از شروع تحلیل عکسبرداری شده است».

Again, much...

باز هم خیلی...

There are much easier ways to say this.

راه های بسیار ساده تری برای گفتن این موضوع وجود دارد.

"The tomb and all its contents were photographed", so why should I use "therein"?

«قبر و تمام محتویات آن عکس گرفته شده است»، پس چرا باید از «آنجا» استفاده کنم؟

To sound pretty, to sound sophisticated, to sound academic.

زیبا به نظر برسد ، پیچیده به نظر برسد، آکادمیک به نظر برسد.

Okay?

باشه؟

This is the thing about academic writing when you get to universities, it's all about how

این چیزی است که در مورد نوشتن آکادمیک وقتی وارد دانشگاه می شوید، همه چیز به

many words and how nice the words are.

تعداد کلمات و زیبایی کلمات مربوط می شود.

Of course there's...

البته وجود دارد...

Content is very important and what you had to say, but they also want you to write very

محتوا و آنچه شما باید می گفتید بسیار مهم است ، اما آنها همچنین از شما می خواهند که بسیار

academically.

آکادمیک بنویسید.

And this is a very academic word.

و این یک کلمه بسیار آکادمیک است.

You're not going to see this in newspapers, you're not going to see this in everyday writing.

شما این را در روزنامه ها نخواهید دید، این را در نوشته های روزمره نخواهید دید.

You will see it a lot when you get to university or college, and start reading academic textbooks,

وقتی به دانشگاه یا کالج می‌رسی و شروع به خواندن کتاب‌های درسی دانشگاهی

and papers, etc.

و مقالات و

So, the same basically applies to most of these.

غیره می‌کنی، آن را زیاد می‌بینی.

The preposition definitely gives you a hint of how the word is used, but we're going to

حرف اضافه قطعاً اشاره ای به نحوه استفاده از کلمه به شما می دهد، اما ما قصد داریم به

look at some more examples and go through each one, and make sure we understand it.

چند مثال دیگر نگاه کنیم و هر کدام را مرور کنیم و مطمئن شویم که آن را درک کرده ایم.

Okay, so we're going to look at four more now: "thereof", "therefore", "thereafter",

بسیار خوب، پس اکنون چهار مورد دیگر را بررسی خواهیم کرد : «از این رو»، «بنابراین»، «پس از آن»،

"wherein".

«در کجا».

Now, the first thing you're going to start noticing is that basically use the preposition

اکنون، اولین چیزی که باید متوجه شوید این است که اساساً از حرف اضافه

in the word and just think about replacing the word "there" with "that".

در کلمه استفاده کنید و فقط به جایگزینی کلمه "آنجا" با "آن" فکر کنید.

So: "thereof" means "of that".

پس: «آن» به معنای «از آن» است.

Let's look at an example.

بیایید به یک مثال نگاه کنیم.

"Both parties had their sights focused on the northern regions, especially the demographics

"هر دو طرف توجه خود را معطوف به مناطق شمالی داشتند، به ویژه جمعیت شناسی

thereof", so the demographics...

آن"، بنابراین جمعیت شناسی...

Oh, sorry.

اوه، متاسفم.

"...and were preparing for an ad war".

"...و برای یک جنگ تبلیغاتی آماده می شدند".

The demographics, this means the statistics, the information about what type of people

جمعیت شناسی، این یعنی آمار ، اطلاعات مربوط به نوع مردمی

live there, like their ages, their ethnicity.

که در آنجا زندگی می کنند، مانند سن، قومیت آنها.

Are they...?

هستند آنها...؟

Which party do they lean to?

به کدام حزب متمایل هستند؟

So all the information about the people.

بنابراین تمام اطلاعات در مورد مردم.

So we're talking about the demographics of the people in the northern regions.

بنابراین ما در مورد جمعیت شناسی مردم در مناطق شمالی صحبت می کنیم.

Okay?

باشه؟

"They had their sights focused on the northern regions, especially the demographics of the

«آنها توجه خود را معطوف به مناطق شمالی ، به ویژه جمعیت شناسی

northern regions".

مناطق شمالی داشتند».

So we have the "that", "of that", now the key is to realize what "that" is.

بنابراین ما "آن"، "آن" را داریم، اکنون کلید این است که بفهمیم "آن" چیست.

Remember that when we use "that" as a demonstrative pronoun, we're always pointing to something

به یاد داشته باشید که وقتی از "that" به عنوان ضمیر اثباتی استفاده می کنیم، همیشه به چیزی اشاره می کنیم

that has already been mentioned, and it's very important that it should be very clear

که قبلاً ذکر شده است و بسیار مهم است که باید کاملاً واضح باشد

what has been mentioned.

آنچه ذکر شده است.

The demographics of the northern regions, as I already mentioned, and were preparing

جمعیت مناطق شمالی، همانطور که قبلاً ذکر کردم، و

for an ad war.

برای یک جنگ تبلیغاتی آماده می شدند.

Okay?

باشه؟

"Fine wines, and a knowledge thereof, are a luxury few can afford."

شراب‌های خوب و آگاهی از آن ، تجملی است که کمتر کسی می‌تواند آن را بخرد.»

So: "fine wines" and "a knowledge thereof", knowledge of fine wines.

پس: «شرابهای خوب» و «علم به آن»، علم شرابهای خوب.

Okay?

باشه؟

So this is what we're doing, we're just linking things together using more formal language.

بنابراین این کاری است که ما انجام می دهیم، ما فقط با استفاده از زبان رسمی تر، چیزها را به هم مرتبط می کنیم.

Do you need to practice this a lot?

آیا باید این را زیاد تمرین کنید؟

No.

نه.

You need to recognize it, and if you can, throw in one or two every once in a while.

شما باید آن را تشخیص دهید، و اگر می توانید، هر چند وقت یکبار یک یا دو را وارد کنید.

I personally like "whereby" and "thereby", I use those pretty often in my writing, but

من شخصاً "Whereby" و "Thereby" را دوست دارم، من اغلب از آنها در نوشته هایم استفاده می کنم،

I don't need to.

اما نیازی به این کار ندارم.

I just like to have a little bit of variety when I write, so you can keep that in mind

من فقط دوست دارم هنگام نوشتن کمی تنوع داشته باشم، بنابراین شما می توانید آن را نیز در نظر داشته باشید

as well.

.

"Therefore", again, this is the most commonly used one.

"بنابراین"، دوباره، این رایج ترین مورد استفاده است.

Everybody has been taught this as a transition to reach a conclusion, or basically it means

این را به همه به عنوان یک انتقال برای رسیدن به یک نتیجه یاد داده اند، یا اساساً به معنای

"because of that", and again, "that", something that's already mentioned.

"به خاطر آن" و دوباره "آن" است، چیزی که قبلاً ذکر شده است.

So: "I think, therefore I am."

پس: «فکر می کنم، پس هستم».

So, because I think, because of that, I am.

بنابراین، چون فکر می کنم، به همین دلیل، هستم.

Notice we're using...

توجه داشته باشید که ما از آن استفاده می کنیم...

This is followed by a clause, subject, verb.

این با یک بند، فاعل، فعل همراه است.

Here we don't have to follow it by a clause.

در اینجا ما مجبور نیستیم آن را با یک بند دنبال کنیم.

We can just use it by itself as an adverb.

ما فقط می توانیم آن را به تنهایی به عنوان یک قید استفاده کنیم.

Here it could be used as a conjunction, introducing an idea in a clause, subject, verb, about

در اینجا می توان از آن به عنوان یک ربط استفاده کرد، و ایده ای را در یک بند، موضوع، فعل، در مورد

the independent clause.

بند مستقل معرفی کرد.

"I am well-prepared", now, here, again I'm using this, I'm starting a new idea, but I'm

"من به خوبی آماده هستم"، اکنون، اینجا، دوباره از این استفاده می کنم، ایده جدیدی را شروع می کنم، اما

still linking.

هنوز در حال پیوند دادن هستم.

"...there is no reason, therefore, that I should stumble".

«.. پس هیچ دلیلی وجود ندارد که لغزش کنم».

So, because of that, because I am well-prepared, there is no reason I should stumble.

بنابراین، به این دلیل، چون من آمادگی خوبی دارم، دلیلی وجود ندارد که زمین بخورم.

Okay?

باشه؟

Reaching a conclusion, saying because, and again, this is the one that you're going to

رسیدن به یک نتیجه، گفتن چون، و دوباره، این همان چیزی است که

use the most in your writing and even in your spoken English.

شما در نوشتن و حتی در زبان انگلیسی گفتاری خود بیشترین استفاده را خواهید داشت.

Okay?

باشه؟

"Thereafter", this is very straightforward, it means "after that", a very specific situation

"پس از آن"، این بسیار سرراست است، به معنای "پس از آن"، یک موقعیت یا رویداد بسیار خاص است

or event.

.

"He worked at the university until he retired;" and again I'm starting a new sentence, but

او تا زمان بازنشستگی در دانشگاه کار می کرد. و دوباره یک جمله جدید را شروع می کنم، اما

I'm using it like a conjunction, a semi-colon.

از آن مانند حروف ربط، نیمه ویرگول استفاده می کنم.

"...thereafter" means after he retired, "he took on sporadic work as a consultant".

«...بعد» یعنی پس از بازنشستگی، «به صورت پراکنده به عنوان مشاور مشغول به کار شد».

It means sometimes here and there he worked.

یعنی گاهی اینجا و آنجا کار می کرد.

So, after that, after he retired.

بنابراین، پس از آن، پس از بازنشستگی.

Now, one thing I also want to mention: "therefore" and "thereafter", and before we had "therein",

حالا یک چیز را هم می‌خواهم ذکر کنم: «بنابراین» و «پس از آن» و قبل از اینکه «آنجا» داشته باشیم،

these are...

اینها هستند...

These can be commonly used to begin a sentence.

اینها معمولاً برای شروع یک جمله به کار می‌روند.

All the rest of them are always within a sentence; they're not commonly used to begin a sentence,

بقیه آنها همیشه در یک جمله هستند. آنها معمولاً برای شروع یک جمله استفاده نمی شوند،

they're always part of the structure.

آنها همیشه بخشی از ساختار هستند.

Now we're getting to the "wheres", okay?

حالا داریم به "کجاها" می رسیم، باشه؟

Where...

کجا...

"Wherein" basically also means "in that" or: In what way?

«کجا» در اصل به معنای «در آن» یا: به چه صورت است؟

Or: In which way?

یا: از چه طریق؟

That's another use.

اینم استفاده دیگه

Another, basically meaning...

یکی دیگر، اساساً به معنای ...

Sorry, another use basically is: How?

ببخشید، کاربرد دیگری اساساً این است: چگونه؟

Okay?

باشه؟

"The affidavit did not implicitly outline", oh, this is a "t".

"اسفنامه به طور ضمنی طرح نشده است"، اوه، این یک "ت" است.

"...did not implicitly outline wherein Mr. Smith had broken any laws".

"... به طور ضمنی توضیح نداد که در آن آقای اسمیت هیچ قانونی را زیر پا گذاشته است."

So, the affidavit, this is like a paper that you take...

بنابراین، سوگندنامه، این مانند کاغذی است که شما می گیرید...

That is given in the court that lists all the problems, all the charges the person is

که در دادگاه داده می شود که تمام مشکلات، تمام اتهاماتی که فرد قرار است

going to face, and what brings a person to court.

با آن مواجه شود و آنچه که یک فرد را به دادگاه می آورد، فهرست می کند.

And this, it did not show in this how he had broken any laws.

و این، نشان نمی دهد که چگونه او هیچ قانونی را زیر پا گذاشته است.

So we have no reason to think he's guilty, we have no reason to even arrest him.

بنابراین ما هیچ دلیلی نداریم که فکر کنیم او مجرم است، حتی دلیلی نداریم که او را دستگیر کنیم.

Okay?

باشه؟

"Wherein".

"که در آن".

Now, the thing about "wherein", this is the least commonly used one of all of the ones

در حال حاضر، چیزی که در مورد "wherein" است، این کم استفاده ترین مورد از همه مواردی است که

I wrote on before.

قبلاً در مورد آن نوشتم.

Okay?

باشه؟

Recognize it, don't try to use it.

آن را بشناسید، سعی نکنید از آن استفاده کنید.

It's very...

خیلی

It's a little bit old-fashioned, a little bit too formal, not very commonly used.

... کمی کهنه است، کمی خیلی رسمی است، زیاد استفاده نمی شود.

Okay?

باشه؟

Just a few more and we're done, and you can start writing your thesis.

فقط چند مورد دیگر و کار ما تمام شد، و شما می توانید شروع به نوشتن پایان نامه خود کنید.

Okay, here's our last two.

خوب، این دو مورد آخر ماست.

And like I said, this is my favourite one; I use it regularly.

و همانطور که گفتم، این مورد مورد علاقه من است. من به طور منظم از آن استفاده می کنم.

"Whereby" means by which or through which, or in accordance with which.

«به‌واسطه» به معنای کدام یا از طریق آن یا مطابق با آن است.

"The company introduced a new incentive program whereby all employees were given an equal

این شرکت برنامه تشویقی جدیدی را ارائه کرد که به موجب آن به همه کارکنان امتیازات برابر داده شد

shot at the bonuses."

.

So, basically, this is referring to the program.

بنابراین، اساسا، این اشاره به برنامه است.

So, the new incentive program...

بنابراین، برنامه تشویقی جدید...

So, according to this program, all employees were given an equal shot at the bonuses.

بنابراین، طبق این برنامه، به همه کارمندان امتیاز برابر داده شد.

Again: "whereby" followed by a full clause, subject, and verb clause.

باز هم: "whereby" به دنبال آن یک بند کامل، فاعل و بند فعل.

But again it's related back to the last situation: A new program by which, or through which,

اما باز هم به وضعیت آخر مربوط می شود: برنامه جدیدی که توسط آن، یا از طریق آن،

or in accordance with which, this is what will happen from now on or from that time

یا مطابق با آن، از این به بعد یا از آن زمان به بعد این اتفاق خواهد افتاد

on.

.

Okay?

باشه؟

And "hereby".

و "به این وسیله".

Now, "hereby" you will hear more than you will read.

اکنون، "به این وسیله" بیشتر از آنچه که بخوانید خواهید شنید.

It has very specific situations where you will read it, but you will hear it actually

موقعیت های بسیار خاصی دارد که شما آن را می خوانید، اما در واقع اغلب آن را می شنوید

quite often, and I'll give you some examples.

، و من چند مثال برای شما می زنم.

The most common place you'll read it is when somebody resigns or gives up a position.

رایج ترین جایی که شما آن را می خوانید زمانی است که فردی استعفا می دهد یا از سمتی دست می کشد.

"Given the present circumstances, I hereby resign my post as CEO."

با توجه به شرایط موجود ، بدین وسیله از سمت خود به عنوان مدیرعامل استعفا می دهم.

Okay?

باشه؟

There's a company, there was a scandal, and because of this scandal, the CEO says: "Okay,

یک شرکت هست، رسوایی به وجود آمده است و به خاطر این رسوایی، مدیرعامل می گوید: "باشه

I need to retire.

، باید بازنشسته

I need to be accountable, take responsibility."

شوم، باید پاسخگو باشم، مسئولیت را بر عهده بگیرم."

So: "With this letter I resign", so by means of this declaration, by means of this statement,

پس: «با این نامه استعفا می دهم»، پس به واسطه این اعلامیه، به واسطه این بیانیه

that's what "hereby" means.

، «به این وسیله» یعنی همین.

It means with this letter, with this declaration, with this speech, this is what I am doing.

یعنی با این نامه، با این اعلامیه، با این سخنرانی، این کاری است که من انجام می دهم. در این بند

"I hereby resign" within the clause.

"به این وسیله استعفا می دهم" .

Now, if you watch the Olympics, you go to the opening ceremonies, there's like a...

حالا اگر بازی‌های المپیک را تماشا کنید، به مراسم افتتاحیه بروید، مثل یک...

All the athletes come in and then the torch finally comes in, and then after the torch

همه ورزشکاران وارد می‌شوند و بعد مشعل در نهایت وارد می‌شود و بعد از

the President or whoever of the country or of the IOC, of the Olympic Committee, says:

مشعل رئیس‌جمهور یا هرکسی از کشور یا IOC کمیته المپیک می‌گوید:

"I hereby declare the Olympic Games open", so by saying it, it is true.

«من بدینوسیله بازی‌های المپیک را باز اعلام می‌کنم »، پس با گفتن آن درست است.

That's what "hereby" means, and that's why it's very commonly used when expressing a

معنی "اینجا" همین است، و به همین دلیل است که هنگام بیان یک

situation, or in written letters when you're...

موقعیت، یا در نامه های نوشتاری زمانی که شما...

Especially when you're resigning.

به خصوص زمانی که در حال استعفا هستید، بسیار رایج است.

"I hereby resign", "I hereby declare", "I hereby hand over the company to my son", etc.

«اینجانب استعفا می دهم»، «اعلام می کنم»، «به این وسیله شرکت را به پسرم می سپارم» و...

With this letter, this is what I am doing.

با این نامه این کاری است که انجام می دهم.

Again, all of these words are commonly used in academic and more formal writing.

باز هم، همه این کلمات معمولاً در نوشتن آکادمیک و رسمی تر استفاده می شوند.

I urge you, those of you who are a bit more advanced levels who are going to be taking

من از شما، کسانی از شما که سطح کمی پیشرفته‌تری دارید و می‌خواهید در

a test, who are going to be going to an English-speaking university where you will have to do some

آزمون شرکت کنید، می‌خواهم به یک دانشگاه انگلیسی زبان بروید که در آن باید مقداری

writing, academic writing, pick two, three of these transitions and try to use them,

رایتینگ، نوشتن آکادمیک، دو مورد را انتخاب کنید، سه مورد از این انتقال‌ها و سعی کنید از آنها استفاده کنید،

try to implement them in your writing to give it a little bit more style, a little bit more

سعی کنید آنها را در نوشته خود پیاده کنید تا کمی سبک، کمی

flare, a little bit more formality.

شعله‌ورتر، کمی رسمی‌تر به آن ببخشید.

Okay?

باشه؟

I hope this lesson was clear enough.

امیدوارم این درس به اندازه کافی واضح بوده باشد.

Oh, one more thing.

اوه، یک چیز دیگر.

I know that I used somewhat difficult sentences, maybe lots of new vocabulary for you, but

می دانم که از جملات تا حدودی دشوار استفاده کرده ام، شاید از واژگان جدید زیادی برای شما استفاده کنم، اما

again, the reason I did that is because all of these words: "there/wherebys", all of these

باز هم، دلیلی که من این کار را انجام دادم این است که همه این کلمات: "آنجا/ آنجا"، همه این

transitions are generally used with higher-end sentences, with higher-end vocabulary; they're

انتقال ها معمولاً با جملات پایان بالاتر استفاده می شوند. ، با واژگان بالاتر. آنها

not used with simple English, which is why the sentences were not very simple either.

با انگلیسی ساده استفاده نمی شوند، به همین دلیل است که جملات خیلی ساده نیستند.

So keep that in mind.

آن را به خاطر بسپار.

And also I just want to say hi to Hossain, he requested this lesson.

و همچنین فقط می خواهم به حسین سلام کنم ، او این درس را درخواست کرد.

He actually had a whole list of other transitions, but there were too many, so I put a nice little

او در واقع یک لیست کامل از انتقال های دیگر داشت، اما تعداد آنها بسیار زیاد بود، بنابراین من اکنون یک انتخاب کوچک خوب قرار دادم

selection now; I will do another lesson for the other ones at another time.

. در فرصتی دیگر برای بقیه درس دیگری خواهم داشت.

If you like this lesson, please subscribe to my YouTube channel.

اگر این درس را دوست دارید، لطفا در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

If you have any questions about it, please go to www.engvid.com, join the forum and ask

اگر در مورد آن سوالی دارید، لطفا به www.engvid.com بروید، به انجمن بپیوندید و سوالات

your questions; I'll be happy to answer them.

خود را بپرسید. خوشحال میشم بهشون جواب بدم

There's going to be a quiz...

قرار است یک مسابقه برگزار شود ...

There is a quiz, I should say, at www.engvid.com, you can try your luck with these words and

یک مسابقه وجود دارد، باید بگویم در www.engvid.com، شما می توانید شانس خود را با این کلمات امتحان کنید و

see if you understand them.

ببینید آیا آنها را درک می کنید یا خیر.

And, of course, come back, see us again; I'll have more good lessons, hopefully, for you.

و، البته، برگرد، دوباره ما را ببین. من برای شما درس های خوب بیشتری خواهم داشت.

And I'll see you then. Bye.

و اونوقت میبینمت خدا حافظ.