Vocabulary: Talking about POLITICS in English

Hi. Welcome again to www.engvid.com. I'm Adam.

سلام. دوباره به www.engvid.com خوش آمدید. من آدام هستم.

Today, as in response to some requests, I'm

امروز در پاسخ به برخی درخواست‌ها،

going to give you a few vocabulary words or a few words-sorry-about political views. Now,

چند کلمه واژگانی یا چند کلمه - متاسفم - در مورد دیدگاه‌های سیاسی خدمت شما عرض می‌کنم. اکنون،

before I start, I just want to make sure we understand: This is just about English. We're

قبل از شروع، فقط می‌خواهم مطمئن شوم که متوجه شده‌ایم: این فقط در مورد انگلیسی است. ما

not having any political discussions, here. This is meant to help you read newspapers,

اینجا هیچ بحث سیاسی نداریم. این به شما کمک می‌کند روزنامه‌ها را بخوانید،

watch TV broadcasts, listen to radio broadcasts about political news, and these are words

برنامه‌های تلویزیونی تماشا کنید، به برنامه‌های رادیویی درباره اخبار سیاسی گوش دهید، و اینها کلماتی هستند

that you will see quite often when you're reading these things or watching these programs.

که اغلب هنگام خواندن این چیزها یا تماشای این برنامه‌ها می‌بینید.

Okay? So, we're going to look at a few common words that come up when we're talking about

باشه؟ بنابراین، ما قصد داریم به چند کلمه رایج که در مورد دیدگاه های سیاسی صحبت می کنیم، نگاه کنیم

political views. Now, "political views" are basically opinions about how politics should

. حال، «دیدگاه‌های سیاسی» اساساً نظراتی در مورد چگونگی

run, how governments should run or be run, etc.

اداره سیاست، نحوه اداره یا اداره دولت‌ها و غیره است.

So first we're going to look at the three main types of government.

بنابراین ابتدا به سه نوع اصلی حکومت می‌پردازیم.

There are "democracy", "authoritarianism", and "dictatorship".

«دموکراسی»، «اقتدارگرایی» و «دیکتاتوری» وجود دارد.

"Democracy" is a process by which several parties... Okay?

«دموکراسی» فرآیندی است که طی آن چندین حزب... باشه؟

Several parties, each one has its own leaders and its own members, and they compete for

چندین حزب، هر کدام رهبران و اعضای خاص خود را دارند و برای کسب آرای مردم رقابت می کنند

the votes of the public. You have several to choose from, the public chooses. The one

. شما باید چند مورد را انتخاب کنید، مردم انتخاب می کنند. کسانی

that gets the most votes or wins somehow the election in their system, they lead the country

که بیشترین رای را به دست آورند یا به نحوی در انتخابات نظام خود پیروز شوند، کشور را

for a specified period of time. And then you have another election, you can choose the

برای مدت زمان مشخصی رهبری می کنند. و سپس شما یک انتخابات دیگر دارید، می توانید

government again, you can choose another government. You can do whatever you need to do.

دوباره دولت را انتخاب کنید، می توانید دولت دیگری را انتخاب کنید . شما می توانید هر کاری را که نیاز دارید انجام دهید.

"Authoritarianism" is a system by which only one party... Or "in which" I should say. Only

«اقتدارگرایی» نظامی است که تنها یک حزب به وسیله آن... یا «در آن» باید بگویم. فقط

one party controls the government. So, you don't really have any choice, and the elections

یک حزب دولت را کنترل می کند. پس شما واقعاً هیچ انتخابی ندارید و انتخابات

are not... If there are elections, are not very legitimate. There's one party, they are

هم نیست... اگر انتخابات باشد، خیلی مشروع نیست. یک حزب وجود دارد، آنها

the controlling power, they make the decisions, everybody does what they want them to do.

قدرت کنترل هستند، آنها تصمیم می گیرند، هرکس آنچه را که می خواهد انجام می دهد.

"...ism". I'm just going to mention this. You're going to hear a lot of ism's when you're

"...ایسم". من فقط به این اشاره می کنم. وقتی در مورد سیاست می شنوید، بسیاری از ایسم ها را خواهید

hearing about politics. Okay? It just means you're taking the concept of whatever the

شنید. باشه؟ این فقط به این معنی است که شما مفهوم هر

word is before it. So: "ism" is more about the concept of whatever.

کلمه ای را که قبل از آن است در نظر می گیرید. پس: «ایسم» بیشتر به مفهوم هر چیزی است.

"Dictatorship", this is a form of government where one person controls the government and

«دیکتاتوری»، این شکلی از حکومت است که در آن یک نفر حکومت را کنترل می‌کند

has all the power, all the decision-making power. We're not going to get into the details

و تمام قدرت، تمام قدرت تصمیم‌گیری را در اختیار دارد. ما قصد نداریم وارد

of how each of these types of government rules or runs the country they're in, but we're

جزئیات نحوه حکومت یا اداره هر یک از این نوع دولت ها در کشوری که در آن حضور دارند بپردازیم، اما

just going to talk about what they are very generally.

فقط در مورد اینکه آنها به طور کلی چه هستند صحبت می کنیم.

Next, so here we're getting more into the specific views that people have. Most people

بعد، بنابراین در اینجا ما بیشتر به دیدگاه های خاص مردم می پردازیم. اکثر

are "Liberal" or "Conservative". Now, you're going to hear these words a lot. In America,

مردم "لیبرال" یا "محافظه کار" هستند. حالا، این کلمات را زیاد خواهید شنید. مثلاً در آمریکا

for example, you hear about the Democrats and the Republicans. Generally, the Democrats

درباره دموکرات ها و جمهوری خواهان می شنوید. به طور کلی، دموکرات

are Liberal, the Republicans are Conservative. Liberal government or Liberal politicians

ها لیبرال هستند، جمهوری خواهان محافظه کار هستند. دولت لیبرال یا سیاستمداران لیبرال

believe in the individual. They want every individual to have an opportunity to succeed.

به فرد اعتقاد دارند. آنها می خواهند که هر فردی فرصتی برای موفقیت داشته باشد.

They want, basically, to help everyone improve their lives somehow. Conservatives, on the

آنها اساساً می خواهند به همه کمک کنند تا زندگی خود را بهبود بخشند. از سوی دیگر، محافظه‌کاران بیشتر به این

other hand, they're more about everybody takes care of themselves. Sorry, Liberals, they

فکر می‌کنند که همه از خودشان مراقبت کنند. با عرض پوزش، لیبرال ها، آنها

want the government to help the individuals; Conservatives want the individuals to help

از دولت می خواهند که به افراد کمک کند. محافظه کاران می خواهند که افراد به

themselves. And "Conservatives" comes from the word "conserve", there would be an "e"

خودشان کمک کنند. و "محافظه کارها" از کلمه "حفظ" می آید، در اینجا "e" وجود خواهد داشت

here. They want to keep traditions, they want to keep or maintain values, they don't like

. آنها می خواهند سنت ها را حفظ کنند، می خواهند ارزش ها را حفظ کنند یا حفظ کنند، آنها

change. Liberals, on the other hand, want to change all the time to meet the needs of

تغییر را دوست ندارند. از سوی دیگر لیبرال ها می خواهند همیشه تغییر کنند تا

the people. More good for more people, as it were.

نیازهای مردم را برآورده کنند. انگار برای افراد بیشتری خوب است .

Now, if you hear about "left-wing" or "right-wing" or "centrist", you're talking about the spectrum.

حالا اگر در مورد «چپ» یا «راست» یا «مرکزگرا» می شنوید، در مورد طیف صحبت می کنید.

The spectrum is basically the range of political views. You have the far left-wing, you have

طیف اساساً طیف دیدگاه های سیاسی است . شما جناح چپ افراطی دارید،

the far right-wing, and you have the people in the centre; they're not really right, they're

جناح راست افراطی دارید، و مردم را در مرکز دارید. آنها واقعاً حق ندارند، آنها

not really left. Although, they generally lean. "Lean" means "rooop", I'm leaning to

واقعاً چپ نیستند. اگرچه، آنها به طور کلی متمایل می شوند. «لاغ» به معنای «رووپ» است، من به

the right or I'm leaning to the left. So, even centrists, they're usually centre-right

سمت راست متمایل می شوم یا به چپ متمایل می شوم. بنابراین، حتی میانه‌روها، آنها معمولاً راست

or centre-left, it means they're a little bit more to one side than the other, but generally,

میانه یا چپ میانه هستند، به این معنی که آنها کمی بیشتر از یک طرف نسبت به طرف دیگر هستند، اما به طور کلی،

they're... They want a bit of a mix. Left-wing politicians or left-wing views generally go

آنها... آنها کمی ترکیب می‌خواهند. سیاستمداران چپ یا دیدگاه های چپ معمولاً

with Liberals. Right-wing views or right-wing politicians generally go the idea of Conservatives.

با لیبرال ها همراه هستند. دیدگاه های جناح راست یا سیاستمداران راست به طور کلی ایده محافظه کاران است.

Centrists want a little bit of a mix. They will go with whoever will do the best benefit

میانه روها کمی ترکیب می خواهند. آنها با هر کسی که بهترین منفعت را

for everybody.

برای همه داشته باشد همراه خواهند شد.

Now, in terms of how to make changes or how to interpret laws or how to create systems,

حال، از نظر نحوه ایجاد تغییرات یا نحوه تفسیر قوانین یا نحوه ایجاد سیستم،

you have different types of people. Again, you have "moderate", who want moderate changes,

شما انواع مختلفی از افراد دارید. باز هم شما "میانه رو" دارید، که خواهان تغییرات معتدل،

want moderate governing powers, "radicals" and "extremists". "Moderate" basically means

خواهان قدرت های حکومتی معتدل، "رادیکال ها" و "افراطی ها" هستند. «اعتدال» اساساً به

they want a reasonable amount of government interference; not too much, not too little.

این معناست که آنها خواهان مداخله معقول دولت هستند . نه خیلی زیاد، نه خیلی کم.

They want the government to take care of everybody, but also leave everybody a little bit to their

آنها از دولت می خواهند که مراقب همه باشد، اما در عین حال همه را کمی به کار

own things, as it were. Radicals want very major change. They want big changes, they

خودشان بسپارد. رادیکال ها خواهان تغییرات بسیار اساسی هستند. آنها خواهان تغییرات بزرگ هستند، آنها

want radical shifts, or they want what they want very strongly. Very similar to extremist,

خواهان تغییرات رادیکال هستند، یا آنچه را که می خواهند بسیار قوی می خواهند. بسیار شبیه به افراطی،

"extremist" means there's only one way, and that's it. Nothing else will do.

"افراطی" یعنی فقط یک راه وجود دارد و آن بس. هیچ چیز دیگری انجام نخواهد شد.

They do not compromise.

سازش نمی کنند.

"Compromise" means I'll give a little bit, you give a little bit, and we'll

«مصالحه» یعنی من یک مقدار می دهم، شما یک مقدار می دهم و ما یک

meet somewhere in the middle. Extremists don't compromise; it's this way or no way. Okay?

جایی در وسط به هم می رسیم. افراط گرایان سازش نمی کنند . اینجوری هست یا به هیچ وجه باشه؟

That's the idea of "extremist", it comes from the word "extreme", as much as possible or

این ایده "افراطی" است، از کلمه "افراطی" گرفته شده است، تا آنجا که ممکن است

as little as possible, depending on the case.

یا کمتر، بسته به مورد.

Now, this is an excellent word, you have "spin" and you have "spin doctors" we call them.

حالا این یک کلمه عالی است، شما «اسپین» دارید و «اسپین داکتر» دارید که ما به آنها می گوییم.

This is a bit of a slang expression. "Spin" basically means spin. Like a record, you put

این یک تعبیر عامیانه است. «اسپین» در اصل به معنای چرخش است. مثل یک رکورد،

a record and it spins. So: "to spin" means to take let's say bad news, and turn it around

یک رکورد می گذارید و می چرخد. بنابراین: «چرخش» به معنای گرفتن خبر بد، و برگرداندن آن

and make it sound like it's actually good. So, politicians are very good at this. Good

و به نظر رسیدن آن است که در واقع خوب است. بنابراین، سیاستمداران در این کار بسیار خوب هستند.

politicians are very good at spin. If I say something bad about a politician or if I uncover

سیاستمداران خوب در چرخش بسیار خوب هستند. اگر من چیز بدی در مورد یک سیاستمدار بگویم یا اگر

some history about this politician that's really bad, he or she or their... Basically

تاریخچه ای در مورد این سیاستمدار کشف کنم که واقعاً بد است، او یا آنها... اساساً

their advisors will take that information, they'll turn it around, and use it against

مشاوران آنها این اطلاعات را می گیرند، آنها را برگردانده و از آن علیه مخالف خود استفاده می

their opponent, and they'll make themselves look good and they'll make somebody else look

کنند. ، و خودشان را خوب جلوه می دهند و دیگری را بد جلوه می دهند

bad. They will spin attention, the public's attention away to something else or someone

. آنها توجه، توجه عموم را به چیز دیگری یا شخص

else. That's why they are called "spin doctors", they operate on the public mind. They're professionals.

دیگری معطوف خواهند کرد. به همین دلیل به آنها می گویند "اسپین دکتر"، اذهان عمومی را عمل می کنند. آنها حرفه ای هستند

Okay? So this is just an introduction to some politics. We'll do another lesson again about

باشه؟ بنابراین این فقط مقدمه ای برای برخی سیاست هاست. ما دوباره در مورد

specific types of governance and other things that are important for talking about politics.

انواع خاصی از حکومت و چیزهای دیگری که برای صحبت در مورد سیاست مهم هستند، درس دیگری خواهیم داشت.

If you want to practice these words and make sure you understand them, there are some

اگر می خواهید این کلمات را تمرین کنید و مطمئن شوید که آنها را فهمیده اید، چند

sample sentences on the quiz on www.engvid.com.

جمله نمونه در مسابقه در www.engvid.com وجود دارد.

You can ask questions. But please, let's make

می توانید سوال بپرسید. اما لطفاً، بیایید

sure we understand: This is just learning English so you can read newspapers, you can

مطمئن شویم که درک می کنیم: این فقط یادگیری زبان انگلیسی است تا بتوانید روزنامه بخوانید، بتوانید

watch broadcasts. Let's not start a political discussion on the comment section... In the

برنامه ها را تماشا کنید. بیایید بحث سیاسی را در قسمت نظرات شروع نکنیم ... در

comment section at engVid.

بخش نظرات در engVid.

One thing I will say before we're done, here, politics, talking about politics is very dangerous.

یک چیز را قبل از اینکه کارمان تمام شود، می گویم، اینجا، سیاست، صحبت در مورد سیاست بسیار خطرناک است.

Make sure that the people you're discussing politics with want to discuss politics. Don't

اطمینان حاصل کنید که افرادی که با آنها در مورد سیاست صحبت می کنید می خواهند در مورد سیاست بحث کنند.

force your views on anyone, don't let anyone force their views on you. Okay?

عقاید خود را به کسی تحمیل نکنید، اجازه ندهید کسی عقاید خود را به شما تحمیل کند. باشه؟

Subscribe to my YouTube channel when you get a chance, and come back again.

در صورت فرصت در کانال یوتیوب من مشترک شوید و دوباره برگردید.

See you soon. Bye.

به زودی میبینمت. خدا حافظ.