Understand Real English: Famous Lines from Movies

Hi, everybody. Welcome to www.engvid.com. I'm Adam. In today's video, I'm going to talk

سلام به همه. به www.engvid.com خوش آمدید. من آدام هستم. در ویدیوی امروز قصد دارم

to you about movies. And what I'm going to show you are some movie lines, lines that

در مورد فیلم ها با شما صحبت کنم. و آنچه می خواهم به شما نشان دهم چند خط فیلم است، خطوطی که

have... Came from actual movies, from scripts that people use in everyday situations. Now,

... از فیلم های واقعی، از فیلمنامه هایی که مردم در موقعیت های روزمره استفاده می کنند، آمده است. اکنون،

this is part of the learning process. For those of you learning English, it's very important

این بخشی از فرآیند یادگیری است. برای کسانی از شما که انگلیسی را یاد می‌گیرید، درک این موضوع بسیار مهم است

to understand that native English speakers... And I'm sure this happens in your... In your

که انگلیسی زبانان مادری... و من مطمئن هستم که این اتفاق در... در

native languages as well. Native English speakers often refer to cultural signposts,

زبان‌های مادری شما نیز می‌افتد. حدس می زنم که شما می توانید بگویید که انگلیسی زبانان بومی اغلب به تابلوهای راهنما فرهنگی اشاره می کنند

I guess you could say. Cultural things that reflect a particular situation. So, in this

. چیزهای فرهنگی که منعکس کننده یک موقعیت خاص است. بنابراین، در این

case, I'm going to talk about movie lines that are so famous that people often refer

مورد، من قصد دارم در مورد خطوط فیلمی صحبت کنم که آنقدر معروف هستند که مردم اغلب

to them if they fit the particular context that they're in.

اگر با زمینه خاصی که در آن قرار دارند، به آنها مراجعه می کنند.

So, I'm going to start with this one. "If you build it, they will come." This came from

بنابراین، می خواهم با این یکی شروع کنم. اگر بسازی، می آیند». این برگرفته از

the movie Field of Dreams. The main actor is Kevin Costner. And what happens in this

فیلم میدان رویاها است. بازیگر اصلی کوین کاستنر است. و اتفاقی که در این

movie, he has a dream that he should build a baseball diamond, a baseball playing area

فیلم می افتد، او آرزو دارد که باید یک الماس بیسبال، یک محوطه بازی بیسبال بسازد

so that all the ghosts of all the great players from the past will come and play. Now, it

تا تمام ارواح تمام بازیکنان بزرگ گذشته بیایند و بازی کنند. حالا، این

sounds like a crazy idea, so he's not sure if he should do it, but then one of the ghosts,

یک ایده دیوانه کننده به نظر می رسد، بنابراین او مطمئن نیست که باید این کار را انجام دهد یا خیر، اما بعد حدس می زنم یکی از ارواح

I guess, comes and tells him, "If you build it, they will come." So, basically, what this

می آید و به او می گوید: "اگر آن را بسازی، آنها خواهند آمد." بنابراین، اساساً این

means is have faith, follow your dreams, don't give up. Even if people are telling

به معنای ایمان است، رویاهای خود را دنبال کنید، تسلیم نشوید. حتی اگر مردم به

you you're crazy, even if it sounds crazy, even if it's difficult, keep your faith, follow

شما می گویند دیوانه هستید، حتی اگر دیوانه به نظر برسد، حتی اگر سخت باشد، ایمان خود را حفظ کنید،

your dreams, and you will succeed. You will get what you want. And people use this in

رویاهای خود را دنبال کنید و موفق خواهید شد. شما به آنچه می خواهید خواهید رسید. و مردم از این در

those situations.

آن مواقع استفاده می کنند. مثلا من

So, for example, I want to go to university to become an engineer, but I'm not very good

میخوام برم دانشگاه مهندس بشم ولی ریاضیم خیلی خوب نیست

with math and it's very difficult for me, so I'm about to give up, and then my friend

و خیلی برام سخته پس دارم انصراف میدم بعد دوستم

will say, "Come on, if you build it, they will come." It means follow your dreams, try

میگه بیا اگر آن را بسازی، خواهند آمد.» یعنی رویاهای خود را دنبال کنید،

it and you'll see, you may succeed at the end. Don't give up, okay? But again, movie

آن را امتحان کنید و خواهید دید، ممکن است در پایان موفق شوید. تسلیم نشو، باشه؟ اما باز هم،

lines capture an idea, they capture a feeling more than, "Oh, don't give up, keep trying."

خطوط فیلم یک ایده را به تصویر می‌کشد، آنها یک احساس را بیشتر از "اوه، تسلیم نشو، به تلاش ادامه بده."

Yeah, that's very easy to say. This has a bit more of an effect, that's why people refer

آره گفتنش خیلی راحته این یک مقدار تأثیر بیشتری دارد، به همین دلیل مردم

to these. As an English learner, you're not going to see these things in English textbooks.

به اینها مراجعه می کنند. به عنوان یک زبان آموز انگلیسی، این موارد را در کتاب های درسی انگلیسی نخواهید دید.

You have to watch movies, you have to listen to music, you have to watch TV, because a

شما باید فیلم تماشا کنید، باید موسیقی گوش کنید، باید تلویزیون تماشا کنید، زیرا

lot of the things that native English speakers use come from there.

بسیاری از چیزهایی که انگلیسی زبانان بومی استفاده می کنند از آنجا سرچشمه می گیرد.

So, let's go on to another one. "Make him an offer he can't refuse." Now, I could pretend

خب بریم سراغ یکی دیگه به او پیشنهادی بدهید که نتواند رد کند.» حالا می‌توانم وانمود کنم

to be Marlon Brando and say it like that, but I'm sure you know it, you've heard it

که مارلون براندو هستم و آن‌طور بگویم، اما مطمئنم که آن را می‌دانی، بارها آن را شنیده‌ای

enough times. So, the movie is Godfather, I think it's Godfather 2, where he says this

. بنابراین، فیلم پدرخوانده است، فکر کنم پدرخوانده 2 است، جایی که او این

line. Essentially, it means make him understand that he doesn't really have a choice. So,

خط را می گوید. اساساً به این معنی است که به او بفهمانید که واقعاً انتخابی ندارد. بنابراین،

this is actually quite often used in business. So, go... Like, I'm sending my representative

این در واقع اغلب در تجارت استفاده می شود. پس برو... مثل اینکه من نماینده

of my company and I go to the other... The competition and tell him I want to buy his

شرکتم را می فرستم و می روم سراغ دیگری... مسابقه و به او می گویم می خواهم شرکتش را بخرم

company and just make him an offer he can't refuse. Basically, make it clear to him that

و فقط به او پیشنهادی بدهم که نمی تواند رد کند. اصولاً به او بفهمانید که

if he says no, I will bankrupt him and take his company anyway. So, convince him nicely,

اگر نه بگوید من او را ورشکست می کنم و به هر حال شرکتش را می گیرم. بنابراین، او را به خوبی متقاعد کنید،

but not really. That's why I put the quotes. Make him an offer he can't refuse, convince

اما نه واقعا. به همین دلیل نقل قول ها را گذاشتم. به او پیشنهادی بدهید که نمی تواند رد کند، او را متقاعد کنید که

him he has no choice, basically.

اساساً چاره ای ندارد.

"Show me the money." Show me the money, right? I'm not going to yell that either, but that's

"پول را به من نشان بده." پول را به من نشان بده، درست است؟ من هم قرار نیست آن را فریاد بزنم، اما این

from the movie Jerry Maguire. He's a sports agent, and he's talking to one of his clients,

از فیلم جری مگوایر است. او یک نماینده ورزشی است و با یکی از مشتریانش صحبت می کند و می

and he's saying, you know, I'm going to work for you, and I'm going to help you, and blah,

گوید، می دانی، من برای شما کار می کنم و به شما کمک می کنم، و بله،

his client says to him, "All I want to hear from you is these words. Show me the money."

مشتری اش به او می گوید: «همه من می خواهم از شما بشنوم این کلمات است. پول را به من نشان دهید."

And he makes him scream, "Show me the money, show me the money." Basically, talk is cheap.

و او را وادار می کند که فریاد بزند: "پول را به من نشان بده، پول را به من نشان بده." اصولاً صحبت ارزان است.

Money works, right? Or action works. Don't tell me what you're going to do, do it. Show

پول کار می کند، درست است؟ یا عمل کار می کند. به من نگو ​​که قراره چیکار کنی، انجامش بده.

me the action, show me the money. Don't tell me that you're going to get me a big contract,

عمل را به من نشان بده، پول را به من نشان بده. به من نگو ​​که می خواهی یک قرارداد بزرگ برای من ببندی،

show me the money on the paper, show me that it's done. Actions speak louder than words.

پول روی کاغذ را به من نشان بده، نشان بده که تمام شده است. دو صد گفته چون نیم کردار نسیت.

So, people often use this. It doesn't have to be about money, it's about any action.

بنابراین، مردم اغلب از این استفاده می کنند. لزومی ندارد به پول مربوط شود، بلکه مربوط به هر اقدامی است.

Don't talk, do.

حرف نزن، انجام بده

Okay, "I love the smell of napalm in the morning." Now, most people only say this part, "I love

خوب، "من عاشق بوی ناپالم در صبح هستم." حالا بیشتر مردم فقط این قسمت را می گویند: «من عاشق

the smell of napalm in the morning", but the full quote is, "It smells like victory." So,

بوی ناپالم صبح هستم»، اما نقل قول کامل این است: «بوی پیروزی می دهد». بنابراین،

this is from the very famous movie, Apocalypse Now. Marlon Brando's also in that, and Martin

این از فیلم بسیار معروف، آخرالزمان اکنون است. مارلون براندو نیز در این کار است و مارتین

Sheen. And Robert Duvall is actually the character that... The actor, but the character that says

شین. و رابرت دووال در واقع شخصیتی است که... بازیگر، اما شخصیتی که

this expression. So, the scene in this movie, there's a big fight, and... Oh, sorry. Napalm,

این بیان را می گوید. بنابراین، صحنه این فیلم، یک دعوای بزرگ است، و ... اوه، ببخشید.

by the way, is a gas that was used in the Vietnam War. It was very explosive, very flammable,

به هر حال، ناپالم گازی است که در جنگ ویتنام مورد استفاده قرار گرفت. بسیار منفجره، بسیار قابل اشتعال بود

and they used it to attack the Vietnamese, and they blew up huge areas of land. So, there was a

و از آن برای حمله به ویتنامی ها استفاده کردند و زمین های عظیمی را منفجر کردند. پس

battle, and the Americans came, and they bombed the whole jungle, and they killed all the Vietnamese,

جنگ شد و آمریکایی ها آمدند و تمام جنگل را بمباران کردند و همه ویتنامی ها را کشتند و

and then they landed, and then this colonel comes out of the helicopter, and like, without a shirt,

بعد فرود آمدند و بعد این سرهنگ از هلیکوپتر بیرون می آید و مثل بدون پیراهن می

he goes, "I love the smell of napalm in the morning." So, amid all the chaos, he's just

رود. , "من عاشق بوی ناپالم در صبح هستم." بنابراین، در میان همه هرج و مرج، او فقط

showing how confident he is. He's very casual, like nothing happened. He's not afraid of being

نشان می دهد که چقدر اعتماد به نفس دارد. او خیلی معمولی است، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. او از گلوله خوردن نمی ترسد

shot. He's like the alpha male. So, people often use this expression when there's a lot

. او مانند مرد آلفا است. بنابراین، مردم اغلب زمانی از این عبارت استفاده می کنند که

of going on, there's a bit of a chaos, but you feel extremely confident. "Ah, I love

اتفاقات زیادی در جریان است، کمی هرج و مرج وجود دارد، اما شما به شدت احساس اعتماد به نفس می کنید. "آه، من عاشق

the smell of napalm." You enjoy the chaos, because you can be better than the chaos.

بوی ناپالم هستم." شما از هرج و مرج لذت می برید، زیرا می توانید بهتر از هرج و مرج باشید.

That's the situation you would use it... Use it in.

این موقعیتی است که شما از آن استفاده می کنید... از آن استفاده کنید.

Next, "Toto, I have a feeling we're not in Kansas anymore." This is from The Wizard of...

بعد، "توتو، من احساس می کنم که دیگر در کانزاس نیستیم." این از جادوگر...

It's, again, a very old movie, I think 1940s, early '40s. So, this girl goes to sleep, and

باز هم یک فیلم بسیار قدیمی است، فکر می کنم دهه 1940، اوایل دهه 40. بنابراین، این دختر به خواب می رود، و

there was a tornado that picked up her house and flew her to some strange new land, which

گردبادی آمد که خانه او را برداشت و او را به سرزمین جدید عجیبی که

is called Oz, and she lands, and she comes out of the house with her... Toto is her dog.

اوز نام دارد، برد و او فرود آمد و با او از خانه بیرون آمد... توتو است. سگ او

She comes out with her dog, and there's, like, munchkins, and all kinds of weird flowers,

او با سگش بیرون می‌آید، و در آنجا، مثل خرچنگ‌ها، و انواع گل‌های عجیب و غریب، و

and there's a witch, and a good witch, and a bad witch, and suddenly, she realizes that

یک جادوگر، و یک جادوگر خوب، و یک جادوگر بد، وجود دارد، و ناگهان متوجه می‌شود که

everything is very, very strange. So, she says to the dog, "I don't think we're in Kansas

همه چیز بسیار بسیار عجیب است. بنابراین، او به سگ می گوید: "من فکر نمی کنم ما دیگر در کانزاس باشیم

anymore." Obviously, they're in a very strange, unusual place.

." بدیهی است که آنها در مکانی بسیار عجیب و غیرعادی هستند.

A good word here is "surreal". Surreal means, like, above reality. It's not... Something

یک کلمه خوب در اینجا "سوررئال" است. سوررئال یعنی بالاتر از واقعیت. این نیست... چیزی

is so unbelievable, but it's still part of reality, you're not sure how to deal with

خیلی باورنکردنی است، اما هنوز بخشی از واقعیت است، شما مطمئن نیستید که چگونه با آن کنار بیایید

it. So, any situation where you're... You're very confused, or you think everything is

. بنابراین، در هر موقعیتی که ... شما خیلی گیج هستید، یا فکر می کنید همه چیز در

very strange around you, or something doesn't make sense, you can say, "I don't think we're

اطراف شما بسیار عجیب است، یا چیزی منطقی نیست، می توانید بگویید: "من فکر نمی کنم ما

in Kansas anymore." Like, the situation has completely changed from reality.

در کانزاس باشیم. دیگر." مثل اینکه وضعیت کاملاً از واقعیت تغییر کرده است.

Now, the next one is actually a very funny line, because it's considered one of the cheesiest

حالا، خط بعدی در واقع یک خط بسیار خنده دار است، زیرا یکی از جذاب ترین

or corniest lines in movies. "Cheesy" or "corny" means very, like, very weak, very kind of

یا کورنی ترین خطوط در فیلم ها به حساب می آید. "چیزدار" یا "کوهی" به معنای بسیار، مانند، بسیار ضعیف، بسیار

nerdy. It's a very bad line. It shouldn't have been in any movie, but it was so bad

مهربان است. خیلی خط بدی است. در هیچ فیلمی نباید می شد، اما آنقدر بد بود

that it became so popular. Everybody knows this line, and people use it quite regularly.

که اینقدر محبوب شد. همه این خط را می شناسند و مردم به طور منظم از آن استفاده می کنند.

Nobody puts "Baby" in the corner, and you notice "Baby" is capitalized. This is one of the

هیچ کس "Baby" را در گوشه قرار نمی دهد، و متوجه می شوید که "Baby" با حروف بزرگ نوشته شده است. این یکی از

character's names. So, this girl went to a country club, a summer country club with

نام های شخصیت است. بنابراین، این دختر با پدر و مادرش به یک باشگاه روستایی، یک کلوپ تابستانی روستایی رفت

her parents, and she fell in love with one of the dance teachers, and then her father

و عاشق یکی از معلمان رقص شد و سپس پدرش

found out and was very angry. So, the final show, the final night of the summer before

متوجه شد و بسیار عصبانی شد. بنابراین، آخرین نمایش، شب آخر تابستان قبل از اینکه به

they go home, they're at the banquet hall, and "Baby" is in the corner, and this dancer,

خانه بروند، آنها در سالن ضیافت هستند، و "بیبی" در گوشه ای است، و این رقصنده،

who is the tough bad guy, he comes and tells her dad, "Nobody puts 'Baby' in the corner."

که مرد بد سرسخت است، می آید و به او می گوید. بابا، "کسی "بچه" را در گوشه ای قرار نمی دهد." او را

He takes her onto the stage, and they do their dance, and everybody's happy. So, basically,

روی صحنه می برد و آنها می رقصند و همه خوشحال می شوند. بنابراین، اساساً،

"Nobody puts 'Baby' in the corner", people use when somebody is trying to limit them

«هیچ‌کس «بچه» را در گوشه‌ای قرار نمی‌دهد، مردم زمانی از آن استفاده می‌کنند که کسی می‌خواهد آن‌ها را محدود کند

or hold them back or keep them back. So, if somebody is trying to not let me do something

یا آنها را عقب نگه دارد یا آنها را عقب نگه دارد. بنابراین، اگر کسی سعی می‌کند به من اجازه ندهد کاری را که

I want to do, I would say, "Nobody puts 'Baby' in the corner", and then I go do whatever

می‌خواهم انجام دهم، می‌گویم: «هیچ‌کس «بیبی» را در گوشه‌ای قرار نمی‌دهد، و سپس می‌روم هر کاری که

it is I want to do. Again, mostly girls say it, guys don't really say it so much, but

دلم می‌خواهد انجام دهم. باز هم، بیشتر دخترها این را می گویند، پسرها واقعاً آنقدر نمی گویند، اما

you could. The meaning is the same. It's like a... It's a funny... It's a funny line.

شما می توانید. معنی همان است. این مثل یک ... خنده دار است ... این یک خط خنده دار است.

Okay, last one. So, "You talkin' to me? You talkin' to me?" If you ever saw "Taxi Driver"

باشه آخری بنابراین، "تو با من صحبت می کنی؟ با من صحبت می کنی؟" اگر تا به حال "راننده تاکسی" را

with Robert De Niro, it's a very famous scene where he's standing in front of the mirror

با رابرت دنیرو دیده باشید، صحنه بسیار معروفی است که او جلوی آینه ایستاده

and pretending somebody's insulting him, and he's like, "You talkin' to me?" Like, very

و وانمود می کند که کسی به او توهین می کند، و مانند "تو با من صحبت می کنی؟" مانند،

New York style. So, people say this when they want to show, like, a little bit of confidence.

سبک بسیار نیویورکی. بنابراین، مردم زمانی که می خواهند کمی اعتماد به نفس نشان دهند، این را می گویند.

Like, somebody saying... Said something to me, I say, "You talkin' to me? Are you talkin'

مثلا یکی میگه... یه چیزی به من گفت، میگم

to me?" Like, basically I'm making fun of that person, showing him that he's a little

با من حرف میزنی؟ مثلاً من اساساً آن شخص را مسخره می کنم، به او نشان می دهم که او

bit silly, he shouldn't start with me, or I want to show confidence to that person,

کمی احمق است، او نباید از من شروع کند، یا می خواهم به آن شخص اعتماد به نفس نشان دهم،

like, don't start with me. Usually it's said as a joke more than serious, but some people

مثلاً از من شروع نکنید. معمولا بیشتر به عنوان شوخی گفته می شود تا جدی، اما بعضی ها

do see... Do say it seriously.

می بینند... جدی بگویید.

So, here are a few. I'm going to give you a few more because I wanted to concentrate

بنابراین، در اینجا چند مورد است. من قصد دارم چند مورد دیگر را به شما بدهم زیرا می خواستم

a little bit on "Star Wars" because "Star Wars" is quoted a lot. So, I'm going to give

کمی روی "جنگ ستارگان" تمرکز کنم زیرا "جنگ ستارگان" زیاد نقل شده است. بنابراین، من قصد دارم

you a sample of those quotes. Let's see. Okay, so now we're going to look specifically at

نمونه ای از آن نقل قول ها را به شما ارائه دهم. اجازه بدید ببینم. خوب، پس اکنون به طور خاص به

a few "Star Wars" quotes because "Star Wars" has become a phenomenon. It is so popular

چند نقل قول از «جنگ ستارگان» نگاه می کنیم زیرا «جنگ ستارگان» به یک پدیده تبدیل شده است. این فیلم

all over the world, and so many... There are actually so many good lines in the movie that

در سراسر جهان بسیار محبوب است و ... در واقع آنقدر خطوط خوب در فیلم وجود دارد که

people often quote. Okay? So, one, this is... Yoda says this, I think, to Luke. "Do or do

مردم اغلب آنها را نقل می کنند. باشه؟ بنابراین، یکی، این است... یودا این را، فکر می کنم، به لوک می گوید. "بخواهی

not, there is no try." Basically, don't try to do something, just do it or give up doing

نخواهی همینه که هست." اساساً سعی نکنید کاری را انجام دهید، فقط آن را انجام دهید یا از انجام آن دست بکشید

it. Right? So, do or do not. And this is for a lot of situations. Don't try to learn English,

. درست؟ بنابراین، انجام دهید یا نکنید. و این برای بسیاری از موقعیت ها است. سعی نکنید انگلیسی یاد بگیرید،

do it. Just learn English. Don't try to get a job, get a job. Right? Trying means that

این کار را انجام دهید. فقط انگلیسی یاد بگیر برای یافتن شغل تلاش نکنید، شغل پیدا کنید. درست؟ تلاش به این معنی است که

you're not putting 100% effort. "Doing" is the key. "Obi-Wan has taught you well." So,

شما صد در صد تلاش نمی کنید. "انجام" کلید است. اوبی وان به شما خوب یاد داده است. بنابراین،

when somebody does something very good, or very well, I should say, or in a very good

وقتی کسی کاری را خیلی خوب یا خیلی خوب انجام می دهد، باید بگویم، یا به روشی بسیار خوب

way, we say, "Oh, Obi-Wan has taught you well." It's a bit of a joke, but it means that you

، می گوییم: "اوه، اوبی وان به شما خوب یاد داده است." این کمی شوخی است، اما به این معنی است که شما

did something very well. You successfully completed your task or mission. "The Force

کاری را خیلی خوب انجام دادید. وظیفه یا ماموریت خود را با موفقیت انجام دادید. "نیروی

is strong" with this one. It's very similar to this one. We say... Like, I would say,

قوی با این یکی است. خیلی شبیه این یکیه ما می گوییم ... مثل، من می گویم،

about somebody. "Obi-Wan has taught you well." One-to-one. "The Force is strong" with this

در مورد کسی. اوبی وان به شما خوب یاد داده است. یک به یک. "نیرو قوی است" با این

one means this is a... This person is a very good hard worker, or maybe he's just very

یکی به این معنی است که این یک ... این شخص یک سخت کوش بسیار خوب است، یا شاید او فقط

good at something he does, and the Force is strong. "The Force" is from the movie. Like,

در کاری که انجام می دهد بسیار خوب است، و نیرو قوی است. «نیرو» از این فیلم است. مانند،

the Force is the power, the energy that makes the Jedi. If you haven't seen the movie, don't

نیرو، قدرت، انرژی است که جدی را می‌سازد. اگر فیلم را ندیده اید،

worry about it, but if you have seen the movie, you know.

نگران آن نباشید، اما اگر فیلم را دیده اید، می دانید.

"Use the Force", Luke. So, if somebody needs a little bit of motivation or a little bit

"از نیرو استفاده کن"، لوک. بنابراین، اگر کسی به کمی انگیزه یا کمی

of encouragement, we say, "Use the Force", Luke. Like, put all your energy into it, put

تشویق نیاز دارد، می‌گوییم: «از نیرو استفاده کن»، لوک. مثل: تمام انرژی خود را صرف آن کنید،

all your talent, all your capability, don't give up, try to do.

تمام استعدادتان را به کار بگیرید، تمام توانایی خود را به کار بگیرید، تسلیم نشوید، سعی کنید انجام دهید.

Now, this one I wouldn't say is quoted often, but what I want to point out is the structure.

حالا، این یکی که نمی‌خواهم بگویم اغلب نقل می‌شود، اما چیزی که می‌خواهم به آن اشاره کنم ساختار آن است.

So, Yoda says, "The greatest teacher failure is". So, Yoda is... The way Yoda speaks, Yoda's

بنابراین، یودا می گوید: "بزرگترین شکست معلم است". پس یودا هست... جوری که یودا حرف میزنه، یودا

also a character in the movie, he puts the verb at the end of the sentence, he inverts

هم یکی از شخصیت های فیلمه، فعل رو آخر جمله میذاره،

the sentences. So, people often say something by inverting the sentence and putting the

جملات رو وارونه میکنه. بنابراین، مردم اغلب با وارونه کردن جمله و قرار دادن

verb at the end to try to sound like Yoda. It sounds wise and has a lot of wisdom in

فعل در انتهای آن چیزی می گویند تا مانند یودا به نظر برسد. عاقلانه به نظر می رسد و حکمت زیادی در

it and helps somebody. Plus, this is a very good quote. "The greatest teacher failure

خود دارد و به کسی کمک می کند. به علاوه، این نقل قول بسیار خوبی است. "بزرگترین شکست معلم

is". Failure is not something to be ashamed of. Failure teaches you how to succeed the

است". شکست چیزی نیست که بتوان از آن خجالت کشید. شکست به شما می آموزد که چگونه

next time, so don't be afraid of failure.

دفعه بعد موفق شوید، پس از شکست نترسید.

So, a few Star Wars movies, but again, watch the movies and you'll get a lot more good

بنابراین، چند فیلم جنگ ستارگان، اما باز هم، فیلم ها را تماشا کنید و از آن جملات خوب بیشتری خواهید گرفت

lines from that, like, "Luke, I am your father". People say that all the time in whatever strange

، مانند «لوک، من پدرت هستم». مردم می گویند همیشه در هر

situation when they want to surprise people, and there's a lot more.

موقعیت عجیبی که می خواهند مردم را غافلگیر کنند و خیلی چیزهای دیگر هم وجود دارد.

Now, I do want to include this one because this is probably the most quoted line from

اکنون، من می‌خواهم این مورد را اضافه کنم زیرا این احتمالاً بیشترین نقل قول از

a movie and that everybody uses. "Frankly", oh, sorry. "Frankly", there should be an L

یک فیلم است و همه از آن استفاده می‌کنند. "صادقانه"، اوه، متاسفم. "صادقانه بگویم"، باید یک L

in here. "Frankly, my dear, I don't give a damn" from the movie Gone with the Wind. At

در اینجا وجود داشته باشد. صراحتا بگو عزیزم هیچی نمیدم از فیلم بر باد رفته. در

the end of the movie, the character finally gives up on this woman. He says, "You know

پایان فیلم، شخصیت در نهایت از این زن دست می کشد. میگه میدونی

what? I just don't care anymore", and then he leaves and the movie ends. At the time,

چیه؟فقط دیگه برام مهم نیست و بعد میره و فیلم تموم میشه. در آن زمان،

this movie was, I think, like in the 1920s or '30s. Saying this in a movie was a very

این فیلم، به نظرم، مانند دهه 1920 یا 30 بود. گفتن این حرف در یک فیلم خیلی

big deal. Now, this word is almost nothing. It's a swear word, just in case you're not

کار بزرگی بود. در حال حاضر، این کلمه تقریبا هیچ است. این یک فحش است، فقط در صورتی که

sure. At the time, that was a very big deal. So, that's also one of the reasons this line

مطمئن نیستید. در آن زمان، این یک معامله بسیار بزرگ بود. بنابراین، این نیز یکی از دلایل

became famous, but also because, "You know what? I just don't care anymore. Do whatever

معروف شدن این خط است، اما همچنین به این دلیل که "میدونی چیه؟ دیگه برام مهم نیست. هر کاری

you want", right? And we use this in the same context as well.

میخوای بکن"، درسته؟ و ما از این در همین زمینه نیز استفاده می کنیم.

So, there you go. A few lines to help you understand native speakers, and just a fun

بنابراین، شما بروید. چند خط برای کمک به درک زبان مادری و فقط یک خط سرگرم کننده

line. If you ever watched The Princess Bride, a lot of people know this line. "I am Inigo

. اگر تا به حال The Princess Bride را تماشا کرده باشید، بسیاری از مردم این خط را می شناسند. "من اینیگو

Montoya. You killed my father. Prepare to die." It's a meaningless sentence. This character

مونتویا هستم. شما پدرم را کشتید. برای مردن آماده شوید." جمله بی معنی است. این شخصیت

just wants to get revenge on the man who killed his father, and he says this line over, and

فقط می خواهد از مردی که پدرش را کشته است انتقام بگیرد و این خط را بارها و

over, and over again, and it's a funny line, so a lot of people know it, and a lot of people

بارها و بارها می گوید و این یک خط خنده دار است بنابراین بسیاری از مردم آن را می دانند و بسیاری از افراد

will quote it at random situations. So, if you hear it, you know where it's from and

نقل قول می کنند. آن را در موقعیت های تصادفی بنابراین، اگر آن را بشنوید، می دانید که از کجاست و

why they're saying it. It's just for fun.

چرا آن را می گویند. این فقط برای سرگرمی است.

So, hopefully this was a little bit helpful for you. If you have any questions, please

بنابراین، امیدوارم این کمی برای شما مفید بوده باشد. اگر سؤالی دارید، لطفاً

go to www.engvid.com, and you can ask me there. I'll be happy to help you out. There's also

به www.engvid.com بروید و می توانید در آنجا از من بپرسید. من خوشحال خواهم شد که به شما کمک کنم. همچنین

a quiz to help you understand. Make sure you got good comprehension from this video, so

یک مسابقه برای کمک به درک شما وجود دارد. مطمئن شوید که درک خوبی از این ویدیو به دست آورده اید، بنابراین

you can take the quiz at www.engvid.com as well. If you like the video, give me a like.

می توانید در آزمون www.engvid.com نیز شرکت کنید. اگه از ویدیو خوشتون اومد لایکم کنید

Don't forget to subscribe to my channel, and you can also ring the bell if you want to

فراموش نکنید که در کانال من مشترک شوید و همچنین می توانید زنگ را به صدا درآورید اگر می خواهید

get notifications when new videos come out on my channel, and I'll see you again soon

هنگام انتشار ویدیوهای جدید در کانال من اعلان دریافت کنید و به زودی دوباره شما را

with new stuff and new tips to learn English. See you. Bye-bye.

با مطالب جدید و نکات جدید برای یادگیری زبان انگلیسی می بینم. به امید دیدار. خداحافظ.