Learn English Punctuation: How to use hyphens with compound adjectives

Hi again. Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam. Today's lesson is grammar. And actually,

سلام دوباره به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم. درس امروز گرامر است. و در واقع،

I had quite a few requests for this lesson, because these seem to give people a lot of

من درخواست های زیادی برای این درس داشتم، زیرا به نظر می رسد اینها برای مردم

trouble, especially in writing. Okay? "Compound Adjectives".

دردسرهای زیادی به خصوص در نوشتن ایجاد می کند. باشه؟ «صفت مرکب».

Firstly, what is a compound adjective? Mostly, you'll notice a compound adjective has the

اولاً صفت مرکب چیست؟ بیشتر، متوجه خواهید شد که یک صفت مرکب دارای

hyphen in it. Right? It's a two- or three-part... Two- or three-word adjective that, together,

خط فاصله است. درست؟ این یک صفت دو یا سه قسمتی است ... صفت دو یا سه کلمه ای که با هم

acts as one word. Okay? That's very important to remember. It may have one word, it may

به عنوان یک کلمه عمل می کنند. باشه؟ این بسیار مهم است که به خاطر بسپارید. ممکن است یک کلمه داشته باشد، ممکن

have two words, it may have three words connected by a hyphen, but they work all together like

است دو کلمه داشته باشد، ممکن است سه کلمه داشته باشد که با خط فاصله به هم متصل شده اند، اما همه آنها با هم مانند

one word, one adjective word. Okay. Let's look at a few examples before we get into

یک کلمه، یک کلمه صفت کار می کنند. باشه. قبل از اینکه

the details of how to construct these.

به جزئیات نحوه ساخت اینها بپردازیم، اجازه دهید به چند مثال نگاه کنیم.

"I heard a girl speaking English."

"من شنیدم که یک دختر انگلیسی صحبت می کند."

"I have an English-speaking friend."

"من یک دوست انگلیسی زبان دارم."

Now, what's the difference between these two? "I heard a girl who was speaking English."

حالا فرق این دو چیه؟ دختری را شنیدم که انگلیسی صحبت می کرد.

or: "I heard a girl with an", gerund. So, this could be a participle, this could be

یا: "من شنیدم یک دختر با یک"، gerund. بنابراین، این می تواند یک مضارع باشد، این می تواند

a gerund; it doesn't matter. It comes after "the girl", and this is what she is doing.

یک جروند باشد. مهم نیست بعد از «دختر» می آید و این همان کاری است که می کند.

Okay?

باشه؟

"I have an English-speaking friend." Now, I can change this sentence and say: "I have

"من یک دوست انگلیسی زبان دارم." حالا می توانم این جمله را تغییر دهم و بگویم: "من

a friend who speaks English." But it's much easier just to say an adjective about the friend.

دوستی دارم که انگلیسی صحبت می کند." اما گفتن یک صفت در مورد دوست بسیار ساده تر است.

Now, it's very important to remember an adject-... Sorry, a compound adjective comes before a noun.

حالا، خیلی مهم است که یک صفت را به خاطر بسپارید-... ببخشید، یک صفت مرکب قبل از اسم می آید.

It always becomes before a noun; never after it. If it comes after it, it's no longer

همیشه قبل از اسم می شود. هرگز پس از آن اگر بعد از آن بیاید دیگر

a compound adjective. There's no more need for the hyphen. Okay? Let's look at more examples.

صفت مرکب نیست. دیگر نیازی به خط فاصله نیست. باشه؟ بیایید نمونه های بیشتری را بررسی کنیم.

"A strong, healing lotion". Or: "A fast-healing cut". Now, even though it's a fast-healing

"لوسیون قوی و شفابخش". یا: «بریدگی زود شفا ». در حال حاضر، حتی اگر این یک برش سریع التیام می

cut, I would still want to use a strong, healing lotion. What's the difference, here? Here,

یابد، من همچنان می خواهم از یک لوسیون قوی و شفابخش استفاده کنم. اینجا چه فرقی دارد؟ اینجا

first of all, you notice the comma. I have two adjectives. It's a strong lotion, it's

اول از همه متوجه کاما می شوید. من دو تا صفت دارم این یک لوسیون قوی است،

a healing lotion. These are two separate ideas about this noun. Okay? They're not joined

یک لوسیون شفابخش است. اینها دو ایده جداگانه در مورد این اسم هستند. باشه؟ آنها به هم پیوسته

together. Each one affects the lotion. Here, "fast-healing lotion", it's fast and it's

نیستند هر کدام روی لوسیون تاثیر می گذارد. اینجا "لوسیون سریع التیام" سریع و

healing... "A fast-healing cut", sorry. It's fast and it's healing about this cut.

شفابخش... "یک برش سریع التیام" ببخشید. سریع است و در مورد این بریدگی شفابخش است.

So, for example, you go to a doctor and he needs to remove a mole. You have like a little

بنابراین، برای مثال، شما به دکتر مراجعه می کنید و او باید خال را بردارید. مثل یک

thing growing on your arm. So he cuts it, but he's a specialist, he's very professional.

چیز کوچک روی بازوی شما رشد می کند. بنابراین او آن را قطع می کند، اما او یک متخصص است، او بسیار حرفه ای است.

It's a very fast-healing cut. In two days, you won't even know there was a cut there.

این یک برش بسیار سریع التیام می یابد. دو روز دیگر، شما حتی نمی دانید که بریدگی در آنجا وجود داشته است.

Right? So, both these words-this is an adverb-okay?-this is a participle-both work as one word about

درست؟ بنابراین، هر دو کلمه - این یک قید است - خوب است؟ - این یک مضارع است - هر دو به عنوان یک کلمه در مورد

"cut". Now, you don't really need to worry about this, but just in case you're interested,

"برش" کار می کنند. حالا واقعا نیازی نیست نگران این موضوع باشید، اما فقط در صورت علاقه،

if you're writing and you have a word count... For example, IELTS or TOEFL, you have to write

اگر می نویسید و تعداد کلمات دارید... مثلا آیلتس یا تافل باید

250 words or 350 words, respectively. This is one word; not two words. Remember that.

250 کلمه بنویسید یا به ترتیب 350 کلمه. این یک کلمه است؛ نه دو کلمه به یاد داشته باشید که.

Okay?

باشه؟

Next: "A man eating lion". Now, I don't know if people actually eat lions. I don't know

بعدی: «مردی که شیر می خورد». حالا نمی‌دانم مردم واقعاً شیر می‌خورند یا نه. نمی دانم

how they would taste. I'm sure they're kind of gamey. It means a little bit strong taste.

طعم آنها چگونه خواهد بود. من مطمئن هستم که آنها به نوعی بازیگوش هستند. این به معنای طعم کمی قوی است.

But I saw a man eating lion. So this man was eating that lion.

اما مردی را دیدم که شیر می خورد. پس این مرد داشت آن شیر را می خورد.

But, then I saw: "A man-eating lion" eat the man. How does that work? "A man-eating lion",

اما، بعد دیدم: «شیر آدمخوار» مرد را خورد . چطور کار میکند؟ "شیر انسان خوار"،

so this is a compound clause describing "lion". A lion who eats people. Okay? Very different meaning.

بنابراین این یک بند ترکیبی است که "شیر" را توصیف می کند. شیری که مردم را می خورد. باشه؟ معنی بسیار متفاوت

So, now you're saying: "Okay, well, where do I put the adjective? Where do I put the

خب حالا می گویی: "خوب، خوب، صفت را کجا بگذارم، صفت مرکب را کجا بگذارم

compound adjective? Like, before, after, not at all, with a hyphen, without the hyphen?"

؟ مثل، قبل، بعد ، اصلاً با خط فاصله، بدون خط فاصله؟"

So this is what we're going to look at next. But, before we do that, this is where people

بنابراین این چیزی است که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت. اما، قبل از انجام این کار، اینجاست که مردم

make the most mistakes in writing, especially English learners. Okay? "My nephew is 10 years

بیشترین اشتباه را در نوشتن مرتکب می شوند، به خصوص زبان آموزان انگلیسی. باشه؟ برادرزاده من 10

old." Okay? With the "s", no hyphen; after the noun, after the "be" verb. But: "I have

ساله است. باشه؟ با "s"، بدون خط فاصله. بعد از اسم، بعد از فعل "be" اما: "من

a 10-year-old nephew." No "s", and two hyphens, and they become before the noun "nephew".

یک برادرزاده 10 ساله دارم." بدون «س»، و دو خط فاصله، و قبل از اسم «برادر» می شوند.

Now, it doesn't matter if you print the number "10" or if you write the word "ten". If you're

حالا فرقی نمی کند عدد «10» را چاپ کنید یا کلمه «ده» را بنویسید. اگر

using it as a compound adjective before the noun, then you have the hyphens, you don't

قبل از اسم از آن به عنوان صفت مرکب استفاده می کنید، خط فاصله دارید،

have the "s". But let's look at more specific details to know how to use and what sort of

"s" ندارید. اما بیایید جزئیات بیشتری را بررسی کنیم تا بدانیم چگونه از آن استفاده کنیم و چه نوع

words we can combine to make a compound adjective.

کلماتی را می توانیم ترکیب کنیم تا یک صفت مرکب بسازیم.

Okay, so let's see how we construct compound adjectives. There's a few ways to construct

خوب، پس بیایید ببینیم که چگونه صفت های مرکب را می سازیم . چند راه برای ساختن

them. We're going to look at two. We're going to look at a few more after that. First of

آنها وجود دارد. ما دو مورد را بررسی می کنیم. بعد از آن چند مورد دیگر را بررسی خواهیم کرد. اول از

all, you can begin by using an actual adjective or an adverb plus a participle. Again, two

همه، می توانید با استفاده از یک صفت واقعی یا یک قید به اضافه یک جزء شروع کنید. مجدداً دو

types of participles; "ing" like: "talking" or "looking", or there's the past participle,

نوع فاعل; "ing" مانند: "حرف زدن" یا "نگاه کردن"، یا

which is "ed" or irregular verb, however that ends. Right? Oh, sorry. My mistake here. There

فعل ماضی وجود دارد که "ed" یا فعل نامنظم است، هر چند که به پایان می رسد. درست؟ اوه ببخشید. اشتباه من اینجاست

you go. "Known" or "eyed". We'll talk about that "eyed" in a second.

شما بروید. "معروف" یا "چشم". ما در یک ثانیه در مورد آن "چشم" صحبت خواهیم کرد.

So, what you do, you join the adjective or the adverb, plus the hyphen, plus the participle.

بنابراین، کاری که انجام می دهید، به صفت یا قید، به اضافه خط فاصله، به اضافه مضارع می پیوندید.

So: "Fast-talking", like a fast-talking salesman. He knows exactly what to say. He talks fast;

پس: «تندگو»، مثل فروشنده تندگو. او دقیقاً می داند چه بگوید. سریع صحبت می کند؛

you can't keep up. You don't understand what he's saying. Next thing you know, you're signing

شما نمی توانید ادامه دهید نمیفهمی چی میگه نکته بعدی که می دانید،

for a brand new car. You don't even know what you paid. He's a fast-talking salesman.

برای یک ماشین کاملاً جدید امضا می کنید. شما حتی نمی دانید چه چیزی پرداخت کرده اید. او یک فروشنده تند صحبت است.

"Good-looking". A good-looking girl, a good-looking boy, etc.

"خوش تیپ". دختر خوش قیافه، پسر خوش قیافه و...

"Blue-eyed". Somebody who has blue eyes, you could say: "A blue-eyed man", or: "A blue-eyed

«چشم آبی». کسی که چشمان آبی دارد، می توان گفت: "یک مرد چشم آبی" یا "یک زن چشم آبی

woman", "A blue-eyed child".

"، "یک کودک چشم آبی".

"Well-known". A well-known professor. Now, again, very, very important to remember, all

"مشهور - معروف". یک استاد سرشناس. اکنون، دوباره، یادآوری بسیار بسیار مهم است،

of these would come before the noun.

همه اینها قبل از اسم می آیند.

So: "She is a good-looking girl.", "She is good looking." They mean the same. The two

پس: «دختر خوش قیافه است.»، « خوش قیافه است». منظورشون هم همینه معنی این دو

sentences mean exactly the same way, but... Mean exactly the same thing, but different

جمله دقیقاً یکسان است، اما ... دقیقاً به همان معنی است، اما

structure. Okay. Sorry, I just realized another one. "Participle". Okay. Participle. So, this

ساختار متفاوت. باشه. ببخشید تازه متوجه یکی دیگه شدم "مشارکت". باشه. مشاركت كننده پس این

is the participle, this is the participle, but: after the verb, no hyphen; before the

مضارع است، این مضارع است، اما: بعد از فعل، خط فاصله نیست; قبل از

verb, hyphen. Both of these about the noun.

فعل، خط فاصله. هر دوی اینها در مورد اسم.

Now, I talked about blue-eyed. Now you're thinking: "'Eye' is not a verb." I mean, it

حالا من در مورد چشم آبی صحبت کردم. اکنون شما فکر می کنید: "چشم" یک فعل نیست. منظورم این است که

is a verb, you can eye something. Means you can see it and want it. But in this case,

این یک فعل است، شما می توانید به چیزی نگاه کنید. یعنی می توانید آن را ببینید و بخواهید. اما در این مورد

it just means to have something.

، فقط به معنای داشتن چیزی است.

So, body parts, for some reason, we can turn into participles. "Hair", "a dark-haired woman",

بنابراین، اعضای بدن، به دلایلی، می توانیم به جزء تبدیل شویم. «مو»، «زن مو تیره»،

"a brown-eyed boy", "a long-nosed man", "a thick-lipped woman", "a wide-bodied truck".

«پسر چشم قهوه‌ای»، «مرد دماغ دراز»، « زن لب کلفت»، «کامیون گشاد».

It doesn't have to be about a person, actually. We can use body for many things, but you could

در واقع لزومی ندارد که در مورد یک شخص باشد. ما می‌توانیم از بدن برای خیلی چیزها استفاده کنیم، اما می‌توان

say... You know, so say: "Bone", like... Sometimes people say like for heavy people, we say:

گفت... می‌دانی، پس بگو: «استخوان»، مانند... گاهی اوقات مردم برای افراد سنگین مانند می‌گویند، ما می‌گوییم:

"Big-boned". Not very nice thing to say, but people say it. Just so you know... And there's

«استخوان بزرگ». حرف خیلی خوبی برای گفتن نیست، اما مردم آن را می گویند. فقط برای اینکه بدانید... و افعال دیگری نیز وجود دارد

other verbs, but I'm not going to talk about those today; they don't have anything to do

، اما من امروز در مورد آنها صحبت نمی کنم . آنها

with this lesson. So, body parts, you can turn into participles, add an adjective, and

با این درس کاری ندارند. بنابراین، اعضای بدن، می توانید به جزء تبدیل کنید، یک صفت اضافه کنید

you have a compound adjective.

و یک صفت مرکب دارید.

Now, you can also use a noun plus a participle to create a compound adjective. Okay?

اکنون می توانید از یک اسم به اضافه یک مضارع نیز برای ایجاد یک صفت مرکب استفاده کنید. باشه؟

"Sun-dried tomatoes", these are very delicious. You put them on your pasta, whatever you do.

"گوجه فرنگی خشک شده" اینها بسیار خوشمزه هستند. هر کاری که می‌کنید، آن‌ها را روی ماکارونی‌تان بگذارید.

"A blood-sucking leech", now, I'm not sure if you know what a leech is. A leech is a

"یک زالو خونخوار"، حالا مطمئن نیستم که می دانید زالو چیست. زالو یک

very, very tiny, little worm that it comes onto your body, like usually in a tropical

کرم بسیار بسیار ریز و کوچک است که روی بدن شما می آید، مانند معمولا در یک

place, humid, lots of water, standing water. It'll crawl up, you won't even know it's there.

مکان گرمسیری، مرطوب، آب زیاد، آب ایستاده. بالا می خزد، شما حتی نمی دانید که آنجاست.

It'll start sucking your blood, and it gets bigger, and bigger, and bigger. Sometimes

شروع به مکیدن خون شما می کند و بزرگتر و بزرگتر و بزرگتر می شود. گاهی اوقات

they can get this big, full of your blood. And they're very hard to get off; they like

آنها می توانند به این بزرگی، پر از خون شما شوند. و پیاده شدن از آنها بسیار سخت است. آنها دوست

to stick. But they are blood-sucking leeches. Okay? So, this, we have "blood", we have the

دارند بچسبند اما آنها زالوهای خونخوار هستند. باشه؟ پس این، ما «خون» داریم،

participle "sucking" about the "leech". This is what they do.

در مورد «زالو» حرف «مکیدن» داریم. این چیزی است که انجام می دهند.

Now, let's say Beyoncé, I don't know, whoever you like, releases a new album and she has

حالا فرض کنید بیانسه، نمی‌دانم، هرکی دوست دارید، آلبوم جدیدی منتشر می‌کند و

record-breaking sales. Huge sales. The records, the most sales by an artist, broke them. But

فروش رکوردشکنی دارد. فروش فوق العاده. رکوردها ، بیشترین فروش توسط یک هنرمند، آنها را شکست. اما

again, this, an adjective for that. Okay, we have adjectives, adverbs, and participles.

دوباره، این، یک صفت برای آن. خوب، ما صفت، قید و مضارع داریم.

We have nouns and participles. Let's look at a few more.

اسم و فاعل داریم. بیایید به چند مورد دیگر نگاه کنیم.

Okay, last few examples to look at. Very important to remember, when you're using numbers, numbers

خوب، چند نمونه آخر را برای نگاه کردن. بسیار مهم است که به یاد داشته باشید، هنگامی که از اعداد، اعداد

plus nouns to describe another noun, although there's no adjective involved here, although

به اضافه اسم برای توصیف اسم دیگری استفاده می کنید، اگرچه هیچ صفتی در اینجا وجود ندارد، اگرچه از نظر

technically numbers are adjectives, but the whole thing becomes an adjective to that noun.

فنی اعداد صفت هستند، اما کل چیز به یک صفت برای آن اسم تبدیل می شود.

Okay? So, "a 10-storey building". So: "Across the street they're building a 10-storey building."

باشه؟ بنابراین، "یک ساختمان 10 طبقه". بنابراین: "آن طرف خیابان دارند یک ساختمان 10 طبقه می سازند."

Okay? They're putting up a 10-storey building. So notice we have "10". Even if you write

باشه؟ دارند یک ساختمان 10 طبقه می سازند. بنابراین توجه کنید که ما "10" داریم. حتی

the word "ten", it doesn't matter. It's still a number plus a noun that, together, are used

اگر کلمه "ده" را بنویسید، مهم نیست. هنوز هم یک عدد به اضافه یک اسم است که با هم، به

as an adjective for the building, for the other noun. So make sure you have the dash.

عنوان صفت برای ساختمان، برای اسم دیگر استفاده می شود. بنابراین مطمئن شوید که خط تیره را دارید.

But if you talk about the building and you talk about how many stories it has and you

اما اگر در مورد ساختمان صحبت کنید و از چند طبقه صحبت کنید

put it after the building, then that building has "10 stories" with the "s", okay?

و آن را بعد از ساختمان بگذارید، آن ساختمان "10 طبقه" با "s" دارد، خوب؟

"That building has 10 stories." Just remember add the "s" after the noun; with a hyphen, no "s".

آن ساختمان 10 طبقه دارد. فقط به یاد داشته باشید که "s" را بعد از اسم اضافه کنید. با خط فاصله، بدون "s".

Your teacher in university, and this is very common, so when you get to university, be

معلم شما در دانشگاه، و این بسیار متداول است، پس وقتی به دانشگاه رسیدید،

prepared to write "10-page essays". Not "10 pages essays", "10-page essays". You can put

برای نوشتن "مقالات 10 صفحه ای" آماده باشید. نه " انشاهای 10 صفحه ای"، "انشاهای 10 صفحه ای". شما می توانید

a "one-page"... Sorry, "A one 10-page essay", or: "10 page essays". Again, if you put it

یک "یک صفحه" قرار دهید... ببخشید، "یک انشا 10 صفحه ای"، یا: "انشاهای 10 صفحه ای". بازم

after, the essay needs to be 10 pages.

اگه بعدش بذارید انشا باید 10 صفحه باشه.

We already spoke about this. "10-year-old boy". "A boy who is 10 years old". Now, you'll

قبلاً در این مورد صحبت کردیم. "پسر 10 ساله". "پسر 10 ساله". حالا شما

also notice I said you will have to write... Let's say I'm the professor. You're joining

هم متوجه می شوید که گفتم باید بنویسید... فرض کنید من استاد هستم. تو به

my course. Over the whole year, you will have to write five 10-page essays. So don't worry

دوره من میپیوندی در طول سال، شما باید پنج مقاله 10 صفحه ای بنویسید. پس

about this number. This is a different 5 essays, 10 pages each. So: "Five 10-page essays".

نگران این عدد نباشید. این یک 5 مقاله متفاوت است، هر کدام 10 صفحه. بنابراین: "پنج مقاله 10 صفحه ای".

Okay? And again, when you're speaking, you'll have to make that pause on the comma. In writing,

باشه؟ و دوباره، وقتی در حال صحبت هستید، باید آن مکث را روی کاما انجام دهید. در نوشتن

it's obvious, it's clear.

، واضح است، واضح است.

Last one, when you have number plus measure... time or any other measure. So, I have to work

آخری وقتی عدد به اضافه اندازه... زمان یا هر اندازه دیگری دارید. بنابراین، امروز باید

an "8-hour shift" today. An "8-hour" is an adjective for the type of shift. "8-hour".

یک "شیفت 8 ساعته" کار کنم. یک "8 ساعت" یک صفت برای نوع شیفت است. "8 ساعت".

Any other measure, like you're talking about feet, you're talking about pounds, you're

هر معیار دیگری، مثل اینکه شما در مورد پا صحبت می کنید، شما در مورد پوند صحبت می کنید، شما در

talking about ounces, you're talking about litres. It doesn't matter what the unit of

مورد اونس صحبت می کنید، شما در مورد لیتر صحبت می کنید . فرقی نمی کند که واحد

measure is, if you're putting a number before it, and the number plus the measure describe

اندازه گیری چیست، اگر یک عدد را قبل از آن قرار می دهید و عدد به اضافه اندازه

the noun, make sure you have your hyphen. And again, not: "five-feet wall", "five-foot

اسم را توصیف می کند، مطمئن شوید که خط فاصله خود را دارید. و باز هم نه: «دیوار پنج پا»، «دیوار پنج پا

wall". That wall is five feet high. It is a five-foot-high wall. And if you want to

». آن دیوار پنج فوت ارتفاع دارد. دیواری به ارتفاع پنج فوت است. و اگر

put the "high", you don't need to, but if you want to, then you got a three-word compound

بخواهید "بالا" را بگذارید، نیازی نیست، اما اگر بخواهید، یک صفت مرکب سه کلمه ای به دست می آورید

adjective; you have two hyphens. Okay? Same story applies for plural before or after.

. شما دو خط فاصله دارید باشه؟ همین داستان برای جمع قبل یا بعد صدق می کند.

This is an irregular plural; "one-foot", "two feet", doesn't matter. Same rule applies.

این جمع بی قاعده است. "یک پا"، "دو پا" مهم نیست. همین قانون اعمال می شود.

After the noun, "feet"; before the noun, "foot".

بعد از اسم «پا»؛ قبل از اسم «پا».

Now, if you have any questions about compound adjectives, please feel free to ask me on

حالا اگر در مورد صفت های مرکب سوالی دارید، لطفاً در

www.engvid.com in the comment section under the quiz. Of course, take the quiz and practice

www.engvid.com در قسمت نظرات زیر آزمون از من بپرسید. البته در مسابقه شرکت کنید و

all of this. And don't forget to subscribe to my YouToo channel... YouTube channel. Sorry.

همه اینها را تمرین کنید. و فراموش نکنید که در کانال یوتو من عضو شوید ... کانال یوتیوب. متاسف.

See you again soon. Bye.

به زودی میبینمت. خدا حافظ.