Common ENGLISH VOCABULARY & EXPRESSIONS from French cooking

Hi.

سلام.

Welcome to www.engvid.com.

به www.engvid.com خوش آمدید.

I'm Adam.

من آدام هستم.

In today's video, I want to look at ten words and expressions from the French culinary world.

در ویدیوی امروز می خواهم به ده کلمه و عبارت از دنیای آشپزی فرانسوی نگاه کنم.

Okay?

باشه؟

These are French culinary words; means they're talking about cooking, and eating, etc.

اینها کلمات آشپزی فرانسوی هستند. به این معنی که آنها در مورد پخت و پز، و غذا خوردن و غیره صحبت می کنند.

But the reason that I chose these ten is because they are very commonly used in everyday English,

اما دلیل اینکه من این ده را انتخاب کردم این است که آنها در زبان انگلیسی روزمره بسیار رایج هستند

and not only to talk about food; they have very different contexts... excuse me.

و نه فقط برای صحبت در مورد غذا. آنها زمینه های بسیار متفاوتی دارند... ببخشید.

Very different contexts as well.

زمینه های بسیار متفاوت نیز.

So, we're going to look at "� la carte".

بنابراین، ما قصد داریم به "� la carte" نگاه کنیم.

Oh, and by the way, for the French speakers watching this video, if I butcher the language,

آه، و ضمنا، برای فرانسوی زبانانی که این ویدیو را تماشا می کنند، اگر زبان را قصاب

I apologize in advance.

کنم، پیشاپیش عذرخواهی می کنم.

Okay?

باشه؟

"� la carte", "piquant", "prix fixe", "savour/savor".

«لا کارت»، «لذت‌آمیز»، «پریکس فیکس»، «طعم‌آور/طعم‌آور».

Now, we have with the "u" and without the "u", so British Canadian spelling, American

در حال حاضر، ما با "u" و بدون "u"، بنابراین املای کانادایی بریتانیایی، املای آمریکایی داریم

spelling.

.

"Menu", which a lot of you already know.

"منو" که بسیاری از شما قبلاً آن را می شناسید.

"Du jour", "� la mode", "pi�ce de r�sistance", "caf�", and "cuisine".

"Du jour"، "� la mode"، "pi�ce de r'sistance"، "کافه"، و "آشپزی".

Okay?

باشه؟

Now, we're going to go one by one, and I'll show you in what other contexts they can be

اکنون، ما یکی یکی پیش می رویم، و به شما نشان خواهم داد که در چه زمینه های دیگری می توان

used.

از آنها استفاده کرد.

Now, "� la carte" basically means according to the menu, but what it does is it allows

در حال حاضر، "� la carte" اساساً به معنای مطابق با منو است، اما کاری که انجام می دهد این است که به

you to order things individually as opposed to a set or a package.

شما امکان می دهد چیزها را به صورت جداگانه به جای یک مجموعه یا یک بسته سفارش دهید.

Okay?

باشه؟

So, if you go to a restaurant, they have a meal plan, like a set meal; all these things

بنابراین، اگر به یک رستوران بروید، آنها یک برنامه غذایی دارند، مانند یک وعده غذایی آماده. همه این موارد

are included.

گنجانده شده است.

For example, you have appetizer, main course, dessert.

مثلاً پیش غذا، غذای اصلی، دسر دارید.

You can also order other items on the menu individually and pay for them separately.

همچنین می توانید سایر اقلام موجود در منو را به صورت جداگانه سفارش داده و هزینه آنها را جداگانه پرداخت کنید.

So, whatever is in the menu...

پس هر چی تو منو هست...

In the set, in the dinner set, for example, comes with it.

تو ست مثلا تو ست شام همراهش هست.

If you want to add anything, you order it separately and pay for it on top of the meal

اگر می‌خواهید چیزی اضافه کنید، آن را جداگانه سفارش می‌دهید و هزینه آن را بالای مجموعه غذا

set.

می‌پردازید.

But we also use this to talk about any package deal.

اما ما همچنین از این برای صحبت در مورد هر بسته ای استفاده می کنیم.

Okay?

باشه؟

So, for example, you go buy a smartphone, a mobile phone and the company offers you

به عنوان مثال، شما می روید یک گوشی هوشمند، یک تلفن همراه بخرید و شرکت

a full package with all the features that are available for this phone.

یک بسته کامل با تمام ویژگی هایی که برای این گوشی در دسترس است به شما ارائه می دهد.

Now, you don't need all...

حالا شما به همه نیاز ندارید...

For example, if you don't need all these features, you can buy a basic plan and then choose your...

مثلاً اگر به همه این ویژگی ها نیاز ندارید، می توانید یک طرح اولیه بخرید و سپس

The features you want � la carte.

... ویژگی های مورد نظر خود را انتخاب کنید � la carte.

Okay?

باشه؟

So, we don't only use it for food; we use it for any situation where you can pick individual

بنابراین، ما از آن فقط برای غذا استفاده نمی کنیم. ما از آن برای هر موقعیتی استفاده می‌کنیم که می‌توانید ویژگی‌های فردی را انتخاب کنید

features to...

...

And pay for each one separately.

و برای هر یک جداگانه پرداخت کنید.

Okay?

باشه؟

"Piquant".

"تند".

"Piquant" means spicy, but not spicy like burn your head off; spicy in a good way, like,

«پیکوانت» به معنای تند است، اما نه تند مانند سوزاندن سر. تند به نحوی خوب، مانند،

just enough of a sting on the tongue to make it enjoyable.

فقط به اندازه کافی یک نیش روی زبان برای لذت بردن از آن.

Okay?

باشه؟

So that's when we're talking about food.

پس این زمانی است که ما در مورد غذا صحبت می کنیم.

We can also use "piquant" to talk about a person.

همچنین می‌توانیم از «پیکانت» برای صحبت در مورد یک شخص استفاده کنیم.

You could say: "The woman is dressed in a piquant way."

می‌توان گفت: «زن لباس تندی دارد».

Or somebody speaks with a little bit of a piquant attitude.

یا کسی با نگرش کمی تند صحبت می کند .

Basically, he means with a little bit of attitude; a little bit risky, a little bit racy, but

اساساً منظور ایشان با کمی نگرش است; کمی مخاطره آمیز، کمی نژادپرستانه، اما

in a way that has a good effect.

به نحوی که تاثیر خوبی داشته باشد.

It's a bit charming, you could even say.

حتی می توان گفت کمی جذاب است.

It's piquant; it's not...

تند است؛ این نیست...

It's not bland, it's not boring.

بی مزه نیست، خسته کننده نیست.

It has a little bit of flavour, even though you're talking about a person or something

این کمی طعم دارد، حتی اگر شما در مورد یک شخص یا چیزی صحبت می کنید که

a person says or does, etc.

یک شخص می گوید یا انجام می دهد، و

"Prix fixe", so again, let's go back to the restaurant.

غیره.

You go to a restaurant and they have a prix fixe - means they have a set price.

شما به یک رستوران می روید و آنها یک هزینه ثابت دارند - یعنی آنها یک قیمت تعیین شده دارند.

It means fixed price and you pay this much...

یعنی قیمت ثابت و اینقدر می پردازی

You pay $50 and these are all the things you get.

... 50 دلار می پردازی و اینها همه چیزهایی است که می گیری.

Okay?

باشه؟

You don't...

شما نمی

You can't add anything; there's no � la carte menu.

توانید ... شما نمی توانید چیزی اضافه کنید. منوی کارتی وجود ندارد .

There's one set, one price - that's what you pay.

یک مجموعه، یک قیمت وجود دارد - این چیزی است که شما می پردازید.

Again, going back to the mobile phone, you can buy a package and it's a fixed price;

باز هم، با بازگشت به تلفن همراه، می توانید یک بسته بخرید و قیمت آن ثابت است.

you can't make any changes to it, no substitutions, no add-ons, no extra features, etc.

شما نمی توانید هیچ تغییری در آن ایجاد کنید، هیچ جایگزینی، هیچ افزودنی، هیچ ویژگی اضافی، و غیره

Or you can just buy the � la carte items as you need them.

.

Okay?

باشه؟

"Savour".

"مزه کن".

Now, "savour" basically means to really feel or really enjoy the flavour of something.

حال، «چشیدن» اساساً به معنای واقعاً احساس کردن یا لذت بردن از طعم چیزی است.

Okay?

باشه؟

And when you talk about "savour" as a noun, it has that special flavour that makes a dish

و وقتی در مورد "مزه" به عنوان اسم صحبت می کنید، طعم خاصی دارد که یک غذا را

really good.

واقعاً خوب می کند.

And many of you might know "savoury".

و بسیاری از شما ممکن است "شما" را بدانید.

Savoury or sweet.

شور یا شیرین.

You can have, like, a savoury crepe or a sweet crepe.

می توانید مانند کرپ خوش طعم یا کرپ شیرین بخورید.

"Savoury" means more of the salty flavour.

"Savoury" به معنای بیشتر از طعم شور است.

But when we savour something...

اما وقتی چیزی را میل می کنیم...

We can savour anything.

می توانیم هر چیزی را بچشیم.

You can savour the sunset, you can savour a book, you can savour a good wine or food,

می توانید غروب آفتاب را بچشید، می توانید یک کتاب را بچشید، می توانید یک شراب یا غذای خوب را بچشید،

and you can savour something.

و می توانید چیزی را بچشید.

It means you take the time to really, really enjoy it, and appreciate everything that it

این بدان معنی است که شما زمانی را صرف می کنید تا واقعاً از آن لذت ببرید و از همه چیزهایی که

has to offer.

ارائه می دهد قدردانی کنید.

Okay?

باشه؟

I think everybody...

من فکر می کنم همه ...

Well, most people know "menu", but "menu" is not only in a restaurant.

خب، اکثر مردم "منو" را می دانند، اما "منو " فقط در یک رستوران نیست.

You can go into a store and you want to buy something, and you want to know all the products

می‌توانید به یک فروشگاه بروید و می‌خواهید چیزی بخرید ، و می‌خواهید همه محصولاتی

they have available - they show you a menu of items.

را که در دسترس دارند بدانید - منویی از اقلام را به شما نشان می‌دهند.

So, basically, a "menu" is just a list of available products for purchase, or available

بنابراین، اساسا، یک "منو" فقط لیستی از محصولات موجود برای خرید یا

services for purchase.

خدمات موجود برای خرید است.

So, many companies just use the word "menu" because everybody understands it; they know

بنابراین، بسیاری از شرکت ها فقط از کلمه "منو" استفاده می کنند زیرا همه آن را درک می کنند. آنها می دانند که

it's a list of available things to buy, and you choose your items.

این لیستی از چیزهای موجود برای خرید است و شما اقلام خود را انتخاب می کنید.

Now, "du jour".

حالا "دو ژور".

Some of you may have seen my older video about foreign words commonly used in English, and

ممکن است برخی از شما ویدیوی قدیمی من را در مورد کلمات خارجی که معمولاً در انگلیسی استفاده می شود دیده باشید،

I already spoke about "du jour", but again, it's very relevant to this lesson, but you

و قبلاً در مورد "du jour" صحبت کرده ام، اما باز هم ، بسیار مرتبط با این درس است، اما می

can also watch that lesson to get other foreign words that are used in English.

توانید آن درس را نیز تماشا کنید تا کلمات خارجی دیگری را دریافت کنید. در زبان انگلیسی استفاده می شوند.

"Du jour" means "of the day".

«دو ژور» به معنای «روز» است.

So, the most common use is "soup du jour", "soup of the day".

بنابراین، رایج ترین استفاده "سوپ دو ژور"، "سوپ روز" است.

But we talk about all kinds of other kinds.

اما ما در مورد انواع دیگر صحبت می کنیم.

So, anything that is du jour is what is popular today.

بنابراین، هر چیزی که du jour است، امروز محبوب است.

You can talk about general things.

شما می توانید در مورد مسائل کلی صحبت کنید.

So, for example, even in politics, the scandal du jour.

بنابراین، برای مثال، حتی در سیاست، Scandal du jour.

There are so many scandals lately that you don't know how to keep up, so the scandal

اخیراً رسوایی‌های زیادی وجود دارد که نمی‌دانید چگونه باید ادامه دهید، بنابراین رسوایی

du jour is what is happening today.

دو ژور همان چیزی است که امروز اتفاق می‌افتد.

Tomorrow there'll be a new scandal, last week there was a new scandal.

فردا یک رسوایی جدید وجود دارد، هفته گذشته یک رسوایی جدید وجود داشت.

Today's scandal, the one that is most popular, the one that is on the news is the scandal

رسوایی امروز، یکی از محبوب ترین ها ، یکی که در اخبار است، رسوایی

du jour.

دو ژور است.

Okay?

باشه؟

Of the day.

از روز.

Related, but different: "� la mode" means of the fashion.

مرتبط، اما متفاوت: "� la mode" به معنای مد است.

"Mode" is fashion.

"حالت" مد است.

So, something that is � la mode is what is fashionable today.

بنابراین، چیزی که حالت � la است، چیزی است که امروز مد شده است.

And, again, it doesn't have to be food.

و باز هم لازم نیست غذا باشد.

Now, if you go to the US, for example, or even in Canada, and you go to a restaurant

حالا اگر مثلاً به آمریکا یا حتی کانادا بروید و به یک رستوران بروید

and you order pie � la mode, for some reason, that means pie with ice cream.

و به دلایلی pie � la mode سفارش دهید، این یعنی پای با بستنی.

"� la mode" has been...

"� la mode" شده است ...

Somehow translated into "with ice cream", if you go to a restaurant.

به نوعی به "با بستنی" ترجمه شده است، اگر به رستوران بروید.

But "� la mode" means of the fashion.

اما " لا مد" به معنای مد است.

So, basically, what is trendy.

بنابراین، اساسا، آنچه مد روز است.

Right?

درست؟

So, you're going to wear something, like if you're talking about clothes...

بنابراین، شما می خواهید چیزی بپوشید، مثلاً اگر در مورد لباس صحبت می کنید ...

It could be food, whatever is trendy in food, or it could be fashion.

این می تواند غذا باشد، هر چیزی که در غذا مرسوم است، یا می تواند مد باشد.

You have to dress � la mode; you have to dress according to the fashion.

شما باید در حالت لباس بپوشید. شما باید مطابق مد لباس بپوشید.

You have to speak according to the fashion.

شما باید طبق مد صحبت کنید.

You have to write books � la mode; according to the fashion, according to what is popular

شما باید کتاب بنویسید � la mode; با توجه به مد، با توجه به آنچه که امروزه محبوب

and trendy today.

و مرسوم است.

"Pi�ce de r�sistance", so this is the main feature, like, when you're talking about

"Pi�ce de r'sistance"، بنابراین این ویژگی اصلی است، مثلاً وقتی در مورد

food, you have your appetizer, your salad, your soup, your entr�e, your dessert, but

غذا صحبت می کنید، پیش غذا، سالاد ، سوپ، غذایتان، دسرتان را دارید، اما

then the pi�ce de r�sistance usually is the one dish that is the most amazing; the

بعد پی. ice de r'sistance معمولاً یکی از غذاهایی است که شگفت انگیزترین است.

most beautiful, the most delicious.

زیباترین، خوشمزه ترین

Right?

درست؟

But we also use this for anything that is the main feature.

اما ما همچنین از این برای هر چیزی که ویژگی اصلی است استفاده می کنیم.

So, if you go to a conference and there's a...

بنابراین، اگر به یک کنفرانس بروید و ...

You know, a whole list of speakers giving speeches or keynote addresses, and then you

می دانید، فهرست کاملی از سخنرانان که سخنرانی می کنند یا سخنرانی های کلیدی دارند، و پس از آن شما

have the pi�ce de r�sistance; like, the main speaker.

از مقاومت برخوردار هستید. مانند سخنران اصلی

The main event of the night, we also call it the pi�ce de r�sistance.

رویداد اصلی شب، ما آن را قطعه مقاومت نیز می نامیم.

"The thing that is hard to resist", you can say it in that way.

"چیزی که مقاومت در برابر آن سخت است"، می توانید آن را به این صورت بگویید.

Everybody knows "caf�".

همه «کافه» را می شناسند.

You go to a caf�, you have a coffee.

به کافه می روی، قهوه می خوری.

Right?

درست؟

Or you go to a caf� and you have...

یا به یک کافه می روید و دارید...

You sit down, you order something to eat and a little coffee, but this word has become

می نشینید، چیزی برای خوردن و کمی قهوه سفارش می دهید، اما این کلمه

so common in so many different contexts; we have internet caf�s, we have...

در زمینه های مختلف بسیار رایج شده است. ما کافه های اینترنتی داریم، داریم...

Sorry, we have a fly in my face.

ببخشید، ما یک مگس توی صورتم داریم.

That's not in a caf�, though.

هرچند که در کافه نیست.

Internet caf�s.

کافی نت ها

We have all kinds of caf�s that specialize in something.

ما انواع کافه هایی داریم که در چیزی تخصص دارند.

So, a caf� used to specialize in coffee; now you have caf�s for anything...

بنابراین، یک کافه قبلاً در قهوه تخصص داشت. حالا شما برای هر چیزی کافه دارید...

Any boutique store.

هر بوتیک فروشی.

And "boutique" is also a French word, by the way.

و "بوتیک" نیز یک کلمه فرانسوی است ، اتفاقا.

So, anything that is boutique, anything that is specialized, we just call it a caf� these

بنابراین، هر چیزی که بوتیک باشد، هر چیزی که تخصصی باشد، این روزها فقط آن را کافه می نامیم

days.

.

Now, "cuisine".

حالا "آشپزی".

In French, "cuisine" means kitchen, but now "cuisine" basically means anything to do with

در زبان فرانسوی، «آشپزی» به معنای آشپزخانه است، اما اکنون «آشپزی» اساساً به معنای هر چیزی است که به

cooking or food.

آشپزی یا غذا ربط دارد.

All right?

خیلی خوب؟

So we...

بنابراین ما ...

If you like to eat French cuisine, you like to eat French dishes; if you like Italian

اگر دوست دارید غذاهای فرانسوی بخورید، دوست دارید غذاهای فرانسوی بخورید. اگر غذاهای ایتالیایی دوست دارید

cuisine, Chinese cuisine, if you like Portuguese cuisine...

، غذاهای چینی، اگر غذاهای پرتغالی را دوست دارید ...

We use "cuisine" for anything to do with cooking and the style of cooking.

ما از "آشپزی" برای هر چیزی که مربوط به آشپزی و سبک آشپزی باشد استفاده می کنیم.

So, it's not only French anymore; it belongs to everybody.

بنابراین، دیگر فقط فرانسوی نیست. متعلق به همه است

It's a very common word in English.

این یک کلمه بسیار رایج در انگلیسی است.

Okay?

باشه؟

So, there you go.

بنابراین، شما بروید.

This...

این ...

You've learned more vocabulary.

شما واژگان بیشتری یاد گرفته اید.

Even though you didn't learn English words, you learned French words, but again, used

حتی اگر لغات انگلیسی را یاد نگرفتید، لغات فرانسوی را یاد گرفتید، اما دوباره

in everyday English as well, and not only about food, lots of different contexts.

در زبان انگلیسی روزمره نیز استفاده می شود، و نه تنها در مورد غذا، در زمینه های مختلف.

So, if you want to make sure you understand all these words, go to www.engvid.com and

بنابراین، اگر می خواهید مطمئن شوید که همه این کلمات را متوجه شده اید، به www.engvid.com بروید و

take the quiz, test your knowledge of these words.

در آزمون شرکت کنید، دانش خود را از این کلمات تست کنید .

If you have any questions, ask in the comments section below.

اگر سوالی دارید، در قسمت نظرات زیر بپرسید.

And please subscribe to my YouTube channel.

و لطفا در کانال یوتیوب من عضو شوید.

Don't forget that in engVid, you can go to the search box, you can click on my name there

فراموش نکنید که در engVid می توانید به کادر جستجو بروید، می توانید در آنجا روی نام من هم کلیک کنید

as well.

.

I have lots of different videos; lots of other teachers with lots of other videos to help

من ویدیوهای مختلف زیادی دارم. بسیاری از معلمان دیگر با تعداد زیادی فیلم دیگر برای کمک به

you improve your English.

شما در بهبود زبان انگلیسی خود.

Don't be shy, look around, watch the videos, come back for even more videos to help you

خجالتی نباشید، به اطراف نگاه کنید، ویدیوها را تماشا کنید، برای ویدیوهای بیشتر بازگردید تا به شما در

improve your English.

بهبود زبان انگلیسی کمک کند.

I'll see you again very soon with something new.

خیلی زود دوباره با یه چیز جدید میبینمت

Bye-bye.

خداحافظ.