How to call someone STUPID, SMART, or CRAZY in English

Hi.

سلام.

Welcome to www.engvid.com.

به www.engvid.com خوش آمدید.

I'm Adam.

من آدام هستم.

Today's lesson is a little bit special and a little bit...

درس امروز کمی خاص است و کمی ...

You have to be careful with it, so I want to give you a little bit of a warning before

شما باید مراقب آن باشید، بنابراین من می خواهم قبل از شروع به شما یک هشدار کوچک

we even start because I'm going to show you some ways to say: "crazy" and "stupid".

بدهم زیرا می خواهم راه هایی را برای گفتن به شما نشان دهم. : "دیوانه" و "احمق".

I'm going to show you expressions that we use to talk about a person who's a little

من قصد دارم عباراتی را به شما نشان دهم که برای صحبت در مورد فردی که

bit crazy or you think is stupid without actually using the words: "crazy" or "stupid".

کمی دیوانه است یا شما فکر می کنید احمق است بدون استفاده از کلمات: "دیوانه" یا "احمق" استفاده می کنیم.

Now, on the other hand, I'm also going to show you some ways to say a person is very

حالا، از طرف دیگر، من همچنین می خواهم راه هایی را به شما نشان دهم که می توان گفت یک فرد بسیار

smart or sharp.

باهوش یا تیزبین است.

Now, "sharp" generally means smart, but it could also mean very aware or very in control

در حال حاضر، "تیز" به طور کلی به معنای باهوش است، اما همچنین می تواند به معنای بسیار آگاه یا بسیار کنترل

of a situation.

کننده یک موقعیت باشد.

Now, all of these expressions, they're very creative and you can play with them a lot.

در حال حاضر، همه این عبارات، آنها بسیار خلاق هستند و شما می توانید با آنها زیاد بازی کنید.

I'm going to show you basics and then show you how to expand on them, and I want you

من اصول اولیه را به شما نشان می دهم و سپس به شما نشان می دهم که چگونه آنها را گسترش دهید، و می خواهم

to understand them because they are very common, and especially if you're watching TV shows

آنها را درک کنید زیرا آنها بسیار رایج هستند و به خصوص اگر در حال تماشای برنامه های تلویزیونی

or movies...

یا فیلم هستید ...

And I get a lot of students say to me: "I can understand all the English, but I don't

و من چیزهای زیادی دریافت می کنم دانش آموزان به من می گویند: "من می توانم تمام انگلیسی ها را بفهمم، اما نمی

know what they're saying on...

دانم آنها در مورد چه چیزی می گویند...

In the movies."

در فیلم ها."

Well, the thing you have to remember, in the movies, their audience, their target audience

خوب، چیزی که باید به خاطر بسپارید، در فیلم ها، مخاطبان آنها، مخاطبان هدف آنها

is native English speakers, which means they can use slang, and they can use idioms, and

زبان مادری انگلیسی هستند، به این معنی که آنها می توانند از زبان عامیانه استفاده کنند، و می توانند از اصطلاحات استفاده کنند، و

they can use all kinds of cultural expressions that a non-native speaker, that someone who's

می توانند از انواع عبارات فرهنگی استفاده کنند. زبان مادری، کسی که در

learning English simply won't understand until it is explained to him or her.

حال یادگیری زبان انگلیسی است، تا زمانی که برای او توضیح داده نشود، نمی فهمد.

So that's what we're going to do here.

بنابراین این کاری است که ما در اینجا انجام خواهیم داد.

So we're going to start with "crazy" and "stupid" expressions, and then we're going to look

بنابراین ما با عبارات "دیوانه" و "احمقانه" شروع می کنیم و سپس به عبارات

at "smart" and "sharp" expressions.

"هوشمندانه" و "تیز" نگاه می کنیم.

Okay?

باشه؟

Now, a very common expression...

حالا، یک عبارت بسیار رایج...

And the reason I'm starting with this is because you can be very creative with this one.

و دلیل اینکه من با این شروع کردم این است که شما می توانید با این یکی بسیار خلاق باشید.

You are... "__________ short/shy of __________".

شما ... "__________ کوتاه/خجالتی از __________".

A person is something short of something, or shy of something.

شخص چیزی کم است، یا از چیزی خجالتی است.

Now, before I continue, "shy".

حالا، قبل از اینکه ادامه دهم، "خجالتی".

Everybody knows "shy" means, you know, you get nervous when you talk to strangers or

همه می دانند "خجالتی" یعنی، می دانید، وقتی با غریبه ها صحبت می کنید عصبی می شوید یا

your face gets red.

صورتتان قرمز می شود.

Shy, "to be shy of" means to have less than complete.

خجالتی، «خجالتی بودن» به معنای کمتر از کامل بودن است.

Okay?

باشه؟

So there's a new meaning of the word "shy" for you.

بنابراین معنای جدیدی از کلمه "خجالتی" برای شما وجود دارد.

And if...

و اگر...

Those of you taking an English test, this is a good word to use in your essay.

کسانی از شما که در آزمون انگلیسی شرکت می کنید، این کلمه خوبی برای استفاده در مقاله خود است.

Keep that in mind.

این را در نظر داشته باشید.

So let's look at a few examples.

پس بیایید به چند نمونه نگاه کنیم.

"A few cards short of a full deck."

"چند کارت کمتر از یک عرشه کامل."

So, a full deck of cards has-what?-I think 52 cards, so this person only has 45, so he's

بنابراین، یک دسته کامل کارت دارد-چه؟-من فکر می کنم 52 کارت دارد، بنابراین این شخص فقط 45 کارت دارد، بنابراین

not playing a complete game.

او یک بازی کامل را انجام نمی دهد.

It means something a little bit missing, so either crazy or stupid-okay?-without actually

این به معنای چیزی است که کمی گم شده است، بنابراین یا دیوانه یا احمقانه - خوب؟ - بدون

saying those words, but everybody will understand.

گفتن این کلمات، اما همه متوجه خواهند شد.

Now, this ex-...

حالا، این سابق...

This structure you can use anything you want on either end, and people get very creative.

این ساختار شما می توانید از هر چیزی که می خواهید در هر دو طرف استفاده کنید، و مردم بسیار خلاق می شوند.

Some...

بعضیا...

"That person is a few sandwiches short of a picnic."

"اون آدم چند تا ساندویچ تا پیک نیک کمه."

You can't have a picnic if you don't have all the sandwiches there, so a little bit

اگر همه ساندویچ ها را در آنجا نداشته باشید، نمی توانید پیک نیک داشته باشید، بنابراین کمی

not 100%.

نه 100٪.

Right?

درست؟

Oh, that's another expression, to say: "He is not 100%."

اوه، این تعبیر دیگری است که بگوییم: "او 100٪ نیست."

It means something a little bit missing.

این به معنای چیزی است که کمی گم شده است.

"A few beers short of a 6-pack.", "A few French fries short of a Happy Meal."

"چند آبجو کمتر از یک بسته 6 عددی."، "چند سیب زمینی سرخ کرده کوتاه از یک غذای شاد."

The list goes on and on and on and on.

لیست همچنان ادامه دارد و همچنان ادامه دارد .

You can hear all kinds, just remember this part

شما می توانید همه نوع را بشنوید، فقط این قسمت

of it and you'll understand what's going on.

از آن را به خاطر بسپارید و متوجه خواهید شد که چه خبر است.

Now, other expressions: "He's not playing with a full deck."

حال، عبارات دیگر: "او با یک عرشه کامل بازی نمی کند."

So, basically the same meaning as this, but just a different construct.

بنابراین، اساساً همان معنای این است، اما فقط یک ساختار متفاوت.

"Oh, that guy's not playing with a full deck.

"اوه، آن مرد با عرشه کامل بازی نمی کند.

Be careful about him."

مراقب او باشید."

Means he's a little bit crazy, he's not 100%.

یعنی او کمی دیوانه است، 100٪ نیست.

Another expression, and this is, again, we use it with these two: "sharpest" and "brightest".

تعبیر دیگر، و این است که باز هم آن را با این دو به کار می بریم: «تیزترین» و «روشن ترین».

Now, "sharp" generally means smart, "bright" also means smart.

حال، «تیز» عموماً به معنای باهوش است، «روشن» نیز به معنای باهوش است.

So if somebody is bright, clever; somebody is sharp, clever.

بنابراین اگر کسی باهوش است. کسی تیز، باهوش است.

But if somebody is "not the sharpest knife in the drawer", it means he's not very sharp,

اما اگر کسی "تیزترین چاقو در کشو نیست"، به این معنی است که او خیلی تیز نیست،

he's actually quite blunt so he's a little bit stupid.

در واقع کاملاً رک است، بنابراین کمی احمق است.

If somebody is "not the brightest star in the sky", same meaning, not very smart, a

اگر کسی "درخشنده ترین ستاره در آسمان" نیست، به همین معنی است، نه بسیار باهوش،

little bit stupid.

کمی احمق.

Okay?

باشه؟

Other ways: "The lights are on, but nobody's home."

راه های دیگر: "چراغ ها روشن است، اما هیچ کس خانه نیست."

So eyes are open, he's alive and seeing everything, but nobody's home, nothing's going on inside

پس چشم ها باز است، او زنده است و همه چیز را می بیند، اما هیچ کس خانه نیست، هیچ چیزی در مغز نمی گذرد

the brain.

.

"A person is out to lunch", so the body is here but the brain is outside having lunch

"یک نفر برای ناهار بیرون است"، بنابراین بدن اینجاست، اما مغز بیرون است و در

somewhere, so not present.

جایی ناهار می‌خورد، بنابراین حضور ندارد.

You can also say the person "has a loose screw", or "has a few loose screws", means not everything's

همچنین می‌توانید بگویید که فرد «پیچ شل دارد» یا «چند پیچ ​​شل دارد»، یعنی همه چیز

tight and working properly.

سفت نیست و درست کار نمی‌کند.

"This person's cheese slid off his cracker".

"پنیر این شخص از کراکرش لیز خورد."

So, again, the list goes on and on and on.

بنابراین، دوباره، این لیست ادامه دارد و همچنان ادامه دارد.

Make sure you understand them, make sure you know...

مطمئن شوید که آنها را درک می کنید، مطمئن شوید که می دانید...

You recognize them for what they mean.

شما آنها را به خاطر معنایشان تشخیص می دهید.

But if you're going to use them, be very, very careful.

اما اگر می خواهید از آنها استفاده کنید، بسیار بسیار مراقب باشید.

Because if...

چون اگر...

Sometimes I've heard students mix up expressions, and the other person doesn't understand what

گاهی اوقات شنیده ام که دانش آموزان عبارات را با هم مخلوط می کنند، و طرف مقابل نمی فهمد چه

they're saying and they can get in...

می گویند و می توانند وارد شوند...

Themselves into a little bit of trouble, so be careful about that.

خودشان کمی به دردسر می افتند، پس مراقب آن باشید.

Let's look at a few expressions to talk about somebody being smart, or sharp, or on the

بیایید به چند عبارت نگاه کنیم تا در مورد فردی باهوش، تیز، یا

ball, as we'll see.

توپ، صحبت کنیم، همانطور که خواهیم دید.

Okay, so now we're going to look at the other side of the coin.

خوب، حالا ما می خواهیم به روی دیگر سکه نگاه کنیم.

Okay?

باشه؟

We're going to look at some ways to say good things about people.

ما قصد داریم راه هایی را برای گفتن چیزهای خوب در مورد مردم بررسی کنیم.

So, if say...

بنابراین، اگر بگوییم...

If we say somebody is the "cream of the crop", it means he's the best of the best, or she's

اگر بگوییم کسی "کرم محصول" است، به این معنی است که او بهترین بهترین است یا

the best of the best.

او بهترین از بهترین ها است.

So if you're taking...

بنابراین اگر در حال گرفتن ...

If you're looking at a group of students, all of them are...

اگر به یک گروه از دانش آموزان نگاه می کنید، همه آنها ...

Sorry.

متاسفم.

All of them are very smart, but this one in particular, he is the cream of the crop.

همه آنها بسیار باهوش هستند، اما به ویژه این یکی ، او کرم محصول است.

He's the best of the best.

او بهترین از بهترین ها است.

He's the smartest, the most talented, etc.

او باهوش ترین، با استعدادترین، و غیره است.

When we talk about smarts, there are two types of...

وقتی در مورد باهوش ها صحبت می کنیم، دو نوع ...

Descriptions of smart, so there's "book smarts" means somebody who's studied a lot and knows

توصیف هوشمند وجود دارد، بنابراین "هوشمند کتاب" به معنای کسی است که زیاد مطالعه کرده و

everything in theory, and then there are "street smarts".

همه چیز را به صورت تئوری می داند، و سپس وجود دارد. "هوشمندهای خیابانی".

So if we say: "This guy, not so much book smarts, but his street smarts will get him

بنابراین اگر بگوییم: "این مرد نه آنقدر باهوش کتاب است، بلکه هوشمندی خیابانی اش او را

very far."

خیلی دور می کند."

Okay?

باشه؟

It means he knows how to handle himself, he knows how to deal with people.

یعنی می داند چگونه با خودش رفتار کند، می داند چگونه با مردم رفتار کند.

He knows how to get the things he wants.

او می داند چگونه به چیزهایی که می خواهد دست یابد.

He might not know very much about books or what's in them, but he knows how to deal with

او ممکن است اطلاعات زیادی در مورد کتاب ها یا آنچه در آنها وجود دارد نداند، اما می داند که چگونه

the world he lives in or she lives in.

با دنیایی که در آن زندگی می کند یا در آن زندگی می کند رفتار کند.

Whereas book smarts, a person can graduate with a PhD, and then go out into the real

در حالی که کتاب هوشمندانه، یک فرد می تواند با مدرک دکترا فارغ التحصیل شود و سپس وارد دنیای واقعی

world to work and not know what's going on because this person lacks street smarts.

شود. کار کند و نداند چه خبر است، زیرا این شخص فاقد هوشمندی خیابانی است.

So it's good to have a combination of both if you can.

بنابراین اگر می توانید ترکیبی از هر دو را داشته باشید خوب است.

If somebody is "on the ball", "on the ball" means in control, aware of the situation,

اگر کسی "روی توپ" باشد، "روی توپ" به معنای کنترل، آگاه از موقعیت،

ready to act in any circumstance.

آماده برای عمل در هر شرایطی است.

Okay?

باشه؟

Very prepared, very ready.

بسیار آماده، بسیار آماده.

If somebody was "not born yesterday"...

اگر کسی " دیروز به دنیا نیامده" بود...

Not bo-...

نه بو...

If I say: "I wasn't born yesterday", it doesn't mean I'm smart, but it means: "I'm not stupid.

اگر می گویم: "دیروز به دنیا نیامده ام" به این معنی نیست که من باهوشم، بلکه به این معنی است: "من احمق نیستم".

I wasn't born yesterday.

من دیروز به دنیا نیامده‌ام.

I've been around long enough, I understand how things work."

من به اندازه کافی در اطراف هستم، می‌دانم همه چیز چگونه کار می‌کند."

So: "not born yesterday", not stupid.

بنابراین: "دیروز متولد نشده "، احمق نیست.

Not necessarily smart, but not stupid.

لزوما باهوش نیست، اما احمق هم نیست.

If somebody "knows the score"...

اگر کسی "نمره را بداند"...

If you know the score it means you know what's going on.

اگر نمره را بدانید به این معنی است که می دانید چه خبر است.

So, if we think about a base-...

بنابراین، اگر به یک بازی بیس فکر کنیم...

A basketball game or a hockey game, in the middle of the arena there's a big scoreboard.

یک بازی بسکتبال یا یک بازی هاکی، در وسط میدان یک تابلوی امتیازی بزرگ وجود دارد.

So everybody knows the score, it's right there.

بنابراین همه نمره را می دانند ، درست همانجاست.

So if somebody says: "I know the score", it means: "I know what's going on.

بنابراین اگر کسی بگوید: "من نمره را می دانم" یعنی: "من می دانم که چه خبر است.

I know the situation, I'm aware of what's happening.

من وضعیت را می دانم، من از آنچه اتفاق می افتد آگاه هستم.

I can take care of it.

می توانم از آن مراقبت کنم.

I'm ready for whatever's coming."

من برای هر چیزی که در راه است آماده هستم." "

If somebody "doesn't miss a tick", it means that this person notices everything.

اگر کسی "یک تیک را از دست ندهد" به این معنی است که این شخص متوجه همه چیز می شود.

So this person's very sharp, he or she always knows what's going on, sees everything that's

بنابراین این شخص بسیار تیزبین است، همیشه می‌داند چه اتفاقی می‌افتد، همه چیزهایی را که

happening, knows what everybody's doing, is very aware of the situation, very smart.

اتفاق می‌افتد می‌بیند، می‌داند که همه چه می‌کنند، از موقعیت بسیار آگاه است، بسیار باهوش است.

Okay?

باشه؟

If we say somebody's a "sharp cookie", it means smart.

اگر بگوییم کسی " کوکی تیز" است، به معنای باهوش است.

So: "She's a smart cookie.

بنابراین: "او یک کلوچه باهوش است.

She knows exactly what he's trying to do", etc.

او دقیقاً می داند که او در حال انجام چه کاری است" و غیره

Same thing: "sharp as a tack".

.

A tack is a little piece of metal that you put on the wall to hold the paper or whatever

چسب یک تکه فلز کوچک است که برای نگه داشتن کاغذ یا هر

picture you have, you just tack it to the wall.

تصویری که دارید روی دیوار می گذارید، فقط آن را به دیوار می چسبانید.

Right?

درست؟

It's very sharp.

خیلی تیز است.

So if you're sharp as a tack, it means you're very smart.

بنابراین اگر شما به عنوان یک تیز تیز هستید، به این معنی است که شما بسیار باهوش هستید.

Now, if you're "_____-savvy", "s-a-v-v-y", "tech-savvy", "computer-savvy", "internet-savvy",

حال، اگر شما "_____-دانستید"، "s-a-v-v-y"، "مسلط به تکنولوژی"، "مسلط به کامپیوتر"، "مسلط به اینترنت" هستید،

whatever it is you're savvy with means you're very good at, you're very knowledgeable about,

هر چه که باشد به این معنی است که در آن بسیار خوب هستید، شما در مورد آن

you're very aware of, you know how to use, etc.

بسیار آگاه هستید، بسیار آگاه هستید، می دانید چگونه از آن استفاده کنید، و غیره.

So the most common these days is "tech-savvy".

بنابراین رایج ترین مورد این روزها "تکنولوژی" است.

So, children today are much more tech-savvy than their grandparents because the children

بنابراین، کودکان امروزی نسبت به پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان به فناوری بسیار داناتر هستند، زیرا کودکان

are born to a digital world, whereas the grandparents are still writing in pen and paper, so they

در دنیای دیجیتال به دنیا می‌آیند، در حالی که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هنوز با قلم و کاغذ می‌نویسند، بنابراین

don't know.

نمی‌دانند.

They're not tech-savvy.

آنها اهل فن آوری نیستند.

And you can say somebody is "quick".

و می توانید بگویید کسی "سریع" است.

If somebody is quick, it means smart, very sharp, can process information very quickly.

اگر کسی سریع باشد، به این معنی است که باهوش، بسیار تیز، می تواند اطلاعات را خیلی سریع پردازش کند.

If somebody is a bit "slow", then a little bit dumb, not so smart.

اگر کسی کمی "آهسته" است، پس کمی گنگ است، نه چندان باهوش.

Not necessarily stupid, just not necessarily very smart either.

نه لزوماً احمق، فقط لزوماً خیلی باهوش هم نیست.

But somebody who's quick is actually very smart.

اما کسی که سریع است در واقع بسیار باهوش است.

Okay?

باشه؟

Now, again, very important to know how to use these and to know how to use them correctly.

در حال حاضر، دوباره، بسیار مهم است که بدانید چگونه از آنها استفاده کنید و بدانید چگونه از آنها به درستی استفاده کنید.

If you're not sure, don't use it.

اگر مطمئن نیستید، از آن استفاده نکنید.

But when you watch movies, when you watch TV shows, when you speak to native speakers

اما وقتی فیلم تماشا می‌کنید، وقتی برنامه‌های تلویزیونی تماشا می‌کنید، وقتی با افراد بومی صحبت

and you hear these expressions, at least you know what's going on.

می‌کنید و این عبارات را می‌شنوید، حداقل می‌دانید که چه خبر است.

You can be on the ball, ready for whatever the conv-...

شما می‌توانید روی توپ باشید، آماده برای هر نوع تبدیل...

Wherever the conversation leads.

هر کجا که مکالمه منجر شود.

Okay?

باشه؟

If you have any questions about any of these, please go to www.engvid.com and ask me on

اگر در مورد هر یک از اینها سؤالی دارید، لطفاً به www.engvid.com بروید و در انجمن آنجا از من بپرسید

the forum there.

.

There's also a quiz on the site where you can test your knowledge of these expressions.

همچنین یک مسابقه در سایت وجود دارد که می توانید دانش خود را در مورد این عبارات آزمایش کنید.

If you like the video, press "Like" on YouTube, and don't forget to subscribe to my channel.

اگر ویدیو را دوست دارید، "لایک" را در YouTube فشار دهید و فراموش نکنید که در کانال من مشترک شوید.

And I'll see you again soon with some new videos and new things to learn. Bye-bye.

و من به زودی دوباره شما را با چند ویدیو جدید و چیزهای جدید برای یادگیری خواهم دید. خداحافظ.