Learn Real English: 12 Current Words & Expressions

Hi, everybody. Welcome to www.engvid.com. I'm Adam. In

سلام به همه. به www.engvid.com خوش آمدید . من آدام هستم. در

today's lesson, we're going to look at some popular culture

درس امروز، ما قصد داریم به برخی از عبارات فرهنگ عامه نگاه کنیم

expressions. These are words that are very popular today;

. اینها کلماتی هستند که امروزه بسیار محبوب هستند.

they may or may not be popular in a few years. Right? And the

ممکن است چند سال دیگر محبوب شوند یا نباشند . درست؟ و

reason that it's important to understand these is because

دلیل اینکه درک اینها مهم است این است که

you're going to see or hear these words a lot now, but

شما اکنون این کلمات را زیاد می بینید یا می شنوید ، اما

they're not words that are very common, or they're not words

آنها کلماتی نیستند که بسیار رایج باشند، یا کلماتی نیستند

that you would see in an English learning textbook, for example.

که در یادگیری زبان انگلیسی مشاهده کنید. مثلاً کتاب درسی

They are words that suddenly appear in mainstream media, or

آنها کلماتی هستند که به طور ناگهانی در رسانه های جریان اصلی، یا

in, like, Hollywood, or in things like that -- that

در هالیوود، یا چیزهایی از این قبیل - که

basically celebrities, or influencers, or people who are

اساسا افراد مشهور، یا تأثیرگذاران، یا افرادی که

popular and have a big audience make common. Right? So, these

محبوب هستند و مخاطبان زیادی دارند، رایج می شوند. درست؟ بنابراین، اینها

are not everyday words; these are words that somebody made

کلمات روزمره نیستند. اینها کلماتی هستند که شخصی آنها را

popular. Okay? And we're going to... You're going to have an

محبوب کرده است. باشه؟ و ما می رویم... وقتی من شروع به کار کردم، شما یک

idea once I get going.

ایده خواهید داشت.

For example: "to throw shade at someone". Ten years ago, you

به عنوان مثال: "به کسی سایه انداختن ". ده سال پیش

would not have heard this expression. Ten years from now,

این عبارت را نمی شنیدید . ده سال بعد

you might not hear this expression anymore. But today,

، ممکن است دیگر این عبارت را نشنید. اما امروزه

this is a very common expression. "To throw shade"

این یک عبارت بسیار رایج است. «سایه انداختن»

means to insult someone publicly. But the key is that

به معنای توهین به کسی است . اما نکته کلیدی این است

it's not a very obvious insult; it's a very subtle or very

که توهین چندان آشکاری نیست. این یک توهین بسیار ظریف یا بسیار

hinted-at insult. And it's usually celebrities at

اشاره شده است. و معمولاً افراد مشهور در

celebrities. Because who is in the public eye? Celebrities.

افراد مشهور حضور دارند. چون چه کسی در معرض دید عموم است؟ سلبریتی ها

Everyday people, like you or me, nobody cares what we actually

مردم روزمره، مثل من یا شما، هیچ کس اهمیتی نمی دهد که ما واقعاً چه می

say. So, nobody's listening to us, so we can't really throw

گوییم. بنابراین، هیچ کس به ما گوش نمی دهد، بنابراین ما واقعاً نمی توانیم

shade in public. We can do it in private, but then it's just

در ملاء عام سایه بیاندازیم. ما می‌توانیم این کار را در خلوت انجام دهیم ، اما این فقط

insult; it's not shade.

توهین است. این سایه نیست

Now, the main idea is that it's shade. "Shade" means "not

اکنون، ایده اصلی این است که سایه است. "سایه" به معنای "

direct". Right? So, if... If one musician makes a joke, but

مستقیم" نیست. درست؟ بنابراین، اگر... اگر یک نوازنده شوخی کند، اما

doesn't mention the... another musician's name, but the nature

نام یک نوازنده دیگر را ذکر نکند ، اما

of the joke everybody understands is about that

ماهیت شوخی که همه متوجه می شوند مربوط به آن

musician, then that is called "throwing shade". The first

نوازنده است، به آن "سایه انداختن" می گویند. نوازنده اول

musician could directly insult to the second musician, but she

می تواند مستقیماً به نوازنده دوم توهین کند، اما او

doesn't. She says something that everybody understands to be

این کار را نمی کند. او چیزی می گوید که همه متوجه می شوند

about the second musician, and therefore she can't be blamed,

در مورد نوازنده دوم است، و بنابراین نمی توان او را

really, for anything. Although it usually goes back and forth

واقعاً به خاطر چیزی سرزنش کرد. اگرچه معمولاً از

both ways. Okay? So, to insult in a very subtle but public way.

هر دو طرف عقب و جلو می رود. باشه؟ بنابراین، توهین به شیوه ای بسیار ظریف اما علنی.

"Gaslighting", this is a very common expression. This is

"Gaslighting"، این یک عبارت بسیار رایج است. این در

actually an old expression, but it's become popular again, in

واقع یک عبارت قدیمی است، اما در

the new political, American-political situation.

شرایط جدید سیاسی، آمریکایی-سیاسی، دوباره رایج شده است.

You'll hear it more commonly in the US than you will other

شما آن را در ایالات متحده بیشتر از جاهای دیگر خواهید شنید

places, but "to gaslight someone"... So, one person can

، اما "به کسی که با گاز روشن می شود"... بنابراین، یک نفر می تواند یک نفر را

"gaslight" someone or a person can "gaslight" a whole group of

"گازلایت" کند یا یک نفر می تواند یک گروه کامل از مردم را "گازلایت" کند

people. It basically means "to manipulate". But how? How do you

. در اصل به معنای " دستکاری کردن" است. اما چگونه؟ چگونه

manipulate people? You lie to them, or you make them think

مردم را دستکاری می کنید؟ شما به آنها دروغ می گویید یا آنها را وادار می کنید

that they... their reality is questionable.

که فکر کنند ... واقعیت آنها مشکوک است.

So, if I tell you lies every day, every day, every day, and

بنابراین، اگر من هر روز، هر روز، هر روز به شما دروغ بگویم،

then you question me, and I would say: "What are you talking

و شما از من سؤال کنید، و من می گویم: "در مورد چه چیزی صحبت می کنید

about? I never said that." So, I tell you the lie, and then I

؟ من هرگز این را نگفتم." بنابراین، من به شما دروغ می گویم و سپس آن

deny it. And then I again, and again, and again, until finally,

را تکذیب می کنم. و دوباره من، و دوباره، و دوباره، تا در نهایت،

you start to think that maybe the problem is in your mind; you

شما شروع به فکر کردن که شاید مشکل در ذهن شما است.

start to doubt yourself, you start to think that your reality

شروع می‌کنید به خود شک می‌کنید، شروع می‌کنید به این فکر می‌کنید که واقعیت شما

might not be 100% accurate, or you start questioning what is

ممکن است 100% دقیق نباشد، یا شروع می‌کنید به این که چه چیزی

actually true and what is not. You don't know what to believe,

واقعاً درست است و چه چیزی نیست. شما نمی دانید چه چیزی را باور کنید،

who to believe, etcetera. So, the person who did this to you

چه کسی را باور کنید و غیره. بنابراین ، شخصی که این کار را با شما انجام داده است، شما را

gaslighted you or gaslit you, and that's the whole intention

گاز گرفت یا گاز گرفت، و تمام

of it. So, especially in the political environment we live in

هدفش همین است. بنابراین، به ویژه در فضای سیاسی که امروز در آن زندگی می کنیم

today. Some politicians are actively trying to gaslight the

. برخی از سیاستمداران فعالانه در تلاش هستند تا افکار عمومی را تحت تأثیر قرار

public; they lie to them, lie to them, and they say: "No. I never

دهند. آنها به آنها دروغ می گویند، به آنها دروغ می گویند و آنها می گویند: "نه. من هرگز

said that." Or: "No, no, I said the opposite. I don't know why

این را نگفتم." یا: نه، نه، من برعکس گفتم، نمی دانم

you think this." Right? So, they're manipulating them. And

چرا این فکر را می کنی. درست؟ بنابراین، آنها آنها را دستکاری می کنند.

it's working, which is a scary thing. So, that's "gaslighting".

و کار می کند، که چیز ترسناکی است. بنابراین، این "گاز لایت" است.

"Trigger". "Trigger" is a very popular word now as well. When

"ماشه". "ماشه" یک کلمه بسیار محبوب در حال حاضر نیز هست. وقتی

someone is triggered, it means something got them emotionally

کسی تحریک می شود، به این معنی است که چیزی او را از نظر عاطفی

active; it made them somehow emotional, usually in a negative

فعال کرده است. آنها را به نوعی احساساتی کرد، معمولاً به روشی منفی

way. So, somebody said something, and that made me very

. بنابراین، یک نفر چیزی گفت، و این من را بسیار

angry, and maybe it offended me. It made me feel attacked or

عصبانی کرد، و شاید باعث رنجش من شد. باعث شد احساس کنم مورد حمله یا

insulted. And then I get very angry and I want to take some

توهین قرار گرفته ام. و بعد خیلی عصبانی می شوم و می خواهم کاری انجام دهم

action. This is also very common in the political landscape these

. این روزها در فضای سیاسی نیز بسیار رایج است

days, especially in the US, where if someone triggers

، به ویژه در ایالات متحده، که اگر کسی کسی را تحریک

someone, the... It makes them angry, but sometimes... It's

کند، او را عصبانی می کند ، اما گاهی اوقات...

gotten to the point where the person getting angry is getting

به جایی می رسد که فرد عصبانی

angry about everything. Right? So, the political right is

عصبانی می شود. در مورد همه چیز. درست؟ پس راست

accusing the political left of always being triggered, which

سیاسی چپ سیاسی را متهم می کند که همیشه تحریک می شود که

leads...

Actually, I'll go... I'll skip a few and go to this word:

منجر می شود ... در

واقع من می روم ... از چند تا می گذرم و به این کلمه می روم:

"snowflake". So, the political right, started calling people on

"دانه برف". بنابراین، جناح راست سیاسی، شروع به خطاب به

the left "snowflakes" because "snowflakes"... Basically,

افراد چپ کرد «دانه‌های برف»، زیرا «دانه‌های برف»... اساساً،

"snowflake" means somebody who's not really special. Right? He's

«دانه‌ی برف» به معنای کسی است که واقعاً خاص نیست. درست؟ او

just like everybody else. But now it means that somebody who

هم مثل بقیه است. اما اکنون به این معنی است که کسی که

gets easily offended. So, a lot of people accused the liberals

به راحتی توهین می شود. بنابراین، بسیاری از مردم لیبرال ها را

in the US of being snowflakes. It's very easy to make them

در ایالات متحده به دانه های برف بودن متهم کردند. ناراحت کردن آنها بسیار آسان است

upset; it's very easy to offend them. They're always trying to

. توهین به آنها بسیار آسان است . آنها همیشه سعی می کنند از

be politically correct, trying to make everybody happy, which

نظر سیاسی درست عمل کنند، سعی می کنند همه را خوشحال کنند،

is a little bit impossible. So, it's gotten to the point where

که کمی غیرممکن است. بنابراین، کار به جایی رسیده است که

people on, like, on the left... on the right, like Republicans,

افراد در سمت چپ، مانند، در سمت راست... در سمت راست، مانند جمهوری خواهان

are actively and happily trying to trigger the snowflakes on the

، فعالانه و با خوشحالی در تلاش هستند تا دانه های برف سمت چپ را تحریک کنند

left. And the problem is that the liberals, the Democrats are

. و مشکل این است که لیبرال ها، دموکرات ها

starting to look a little bit weak, because everybody thinks

کمی ضعیف به نظر می رسند، زیرا همه فکر می

they are snowflakes.

کنند دانه های برف هستند.

So, I'll give you a common example these days. It's

بنابراین، من یک مثال رایج این روزها را برای شما بیان می کنم .

becoming increasingly popular for people to say what pronoun

مردم می گویند که می خواهند با چه ضمیری صدا شوند، محبوبیت فزاینده ای پیدا می کند

they want to be called by. So: "Hi. My name is Adam. I prefer

. بنابراین: "سلام. نام من آدم است.

'he' and 'him'." So, like, basically, I'm saying I'm a

"او" و "او" را ترجیح می دهم." بنابراین، در اصل، من می گویم من یک

male, so call me by my male pronouns. Some people say they

مرد هستم، پس من را با ضمایر مذکر صدا کنید . برخی از مردم می گویند که آنها

prefer to be called "they". People don't want to be

ترجیح می دهند که آنها را "آنها" خطاب کنند. مردم نمی خواهند

gender... They want to be... They don't want to be

جنسیت باشند... آنها می خواهند باشند... آنها نمی خواهند

gender-binary; they want to be neutral. So, anyways, this is

جنسیت باینری باشند. آنها می خواهند بی طرف باشند. بنابراین، به هر حال، این

one of the things that people are talking about. If you call

یکی از مواردی است که مردم در مورد آن صحبت می کنند. اگر به کسی زنگ

somebody, if somebody says: "'He'. I want to be called 'he'

بزنی، اگر کسی بگوید: «او»، من می‌خواهم به من «او»

or 'she'", and you call me "they", I will be triggered, I

یا «او» بگویند، و شما به من بگویید «آنها» تحریک می‌شوم

will be angry, and I will complain and I will be upset

، عصبانی می‌شوم و شکایت می‌کنم. و از این بابت ناراحت خواهم

about it. And then you will call me a "snowflake" because I'm

شد و سپس مرا "دانه برف" خطاب می‌کنی، زیرا

getting upset about nothing really serious. So, "snowflake"

از هیچ چیز واقعاً جدی ناراحت می‌شوم . بنابراین، "دانه برف"

and "triggers" kind of go together.

و "محرک" به نوعی با هم ترکیب می شوند.

Now, a "snub". A "snub" is basically ignoring something or

در حال حاضر، یک "حرکت". "حرکت" اساساً نادیده گرفتن چیزی یا

someone a little bit with the intent of making them feel bad.

کسی است که به قصد ایجاد احساس بد در آنها انجام می شود.

So, if you think about the Oscars, the movies or any award

بنابراین، اگر به اسکار، فیلم‌ها یا هر

show -- somebody is getting a lot of praise for their acting,

نمایش جایزه‌ای فکر می‌کنید - کسی برای بازی

or directing, or production. And everybody thinks: "Oh, yeah,

، کارگردانی یا تولیدش تحسین زیادی می‌کند. و همه فکر می کنند: "اوه، آره،

this... This actor is going to win an Academy Award." And then

این... این بازیگر قرار است جایزه اسکار بگیرد." و سپس

the Oscar committee announces the nominations, who is

کمیته اسکار نامزدها را اعلام می کند که

considered to be the best actor, and they snub this actor. It

بهترین بازیگر مرد محسوب می شود و این بازیگر را رد می کنند.

means they don't include him in the nominations. That means they

یعنی او را در نامزدها نمی گنجانند. یعنی

ignore him; they think his, that his performance was not very

او را نادیده می گیرند. آنها فکر می کنند او، که عملکرد او خیلی

good. So, a "snub" can be considered an insult. But mostly

خوب نبود. پس می‌توان «حرکت» را توهین به حساب آورد. اما بیشتر به

it means you're not included or not considered for something,

این معنی است که شما برای چیزی در نظر گرفته نشده‌اید یا در نظر گرفته نشده‌اید،

and people take offense to that as well.

و مردم نیز از آن توهین می‌کنند.

I'm sure if you follow Instagram or social media, you've probably

مطمئنم اگر اینستاگرام یا شبکه های اجتماعی را دنبال می کنید،

seen "BAE" a lot. A lot of people think that "BAE" is short

احتمالا «BAE» را زیاد دیده اید. بسیاری از مردم فکر می کنند که "BAE"

for "baby". Actually, it's an acronym: Before Anyone Else. So,

مخفف "baby" است. در واقع، این یک مخفف است: قبل از هر کس دیگری. بنابراین،

basically, your special person. You will do something for this

اساسا، فرد خاص شماست. شما

person before anyone else. So, it could be baby, your baby, but

قبل از هر کس دیگری برای این شخص کاری انجام خواهید داد. بنابراین، ممکن است کودک، کودک شما باشد،

it's basically your boyfriend or girlfriend, the... Or your

اما اساساً دوست پسر یا دوست دختر شما، ... یا معشوق شما است

lover. Doesn't... depends on the situation. "Before Anyone Else"

. نه... بستگی به شرایط دارد. "پیش از هر کس دیگری"

is the actual expression.

بیان واقعی است.

"Ghost". This is actually a verb: "to ghost". So, "to ghost"

"روح". این در واقع یک فعل است: "به شبح". پس «روح»

means, for example, in a party... If you're at a party

یعنی مثلاً در مهمانی... اگر در مهمانی

and you leave without saying: "Goodbye" to anybody, like,

باشی و بدون گفتن «خداحافظ» با کسی بروی، مثلاً

nobody knows that you left. Suddenly, they realize you're

هیچکس نمی‌داند که رفتی. ناگهان، آنها متوجه می شوند که شما

not there -- that means you ghosted; you left quietly

آنجا نیستید - این بدان معناست که شما شبح شده اید. بی سر و صدا رفتی

without telling anybody. Or on a conversation, on a telephone

بدون اینکه به کسی بگی یا در یک مکالمه، در یک

conversation, someone calls you and your friend picks up and you

مکالمه تلفنی، شخصی با شما تماس می گیرد و دوست شما تلفن را می گیرد و شما

say: "Hello?" You say... Somebody says: "Yeah. Can I talk

می گویید: "سلام؟" شما می گویید... یکی می گوید: "آره، می توانم

to Bill?" And Bill is standing right here. It means I'm not

با بیل صحبت کنم؟" و بیل درست اینجا ایستاده است. یعنی من

here. Right? So, they say: "Oh, I'm sorry. Bill's not here. Can

اینجا نیستم درست؟ بنابراین، آنها می گویند: "اوه، متاسفم. بیل اینجا نیست. آیا می تواند

he call you back?" So that Bill is ghosting the person on the

با شما تماس بگیرد؟" به طوری که بیل در حال شبح کردن شخص در

phone. That's another use of it.

تلفن است. استفاده دیگر از آن است.

And if you have a relationship with someone, you're talking or

و اگر با کسی رابطه دارید، در حال صحبت کردن یا پیامک کردن هستید

texting, whatever, and then suddenly one person just stops

، و سپس ناگهان یک نفر

communication; never writes back, never calls -- just stops

ارتباط خود را متوقف می کند. هرگز پاسخ نمی نویسد، هرگز تماس نمی گیرد - فقط

any communication. So. that, also, is called "ghosting".

هر ارتباطی را متوقف می کند. بنابراین. که به آن "شبح" نیز گفته می شود.

That's a common expression these days.

این یک عبارت رایج این روزها است.

Another thing to keep in mind about most of these expressions,

نکته دیگری که باید در مورد بیشتر این عبارات در

like, for example: "BAE", and "ghost", and things like that --

نظر داشت، مثلاً: "BAE" و "شبح" و چیزهایی از این قبیل --

young people use it more than the older generations.

جوانان بیشتر از نسل های قدیمی تر از آن استفاده می کنند.

"Trigger", "snowflake", and "gaslighting" -- these are just

"ماشه"، "دانه برف" و "نور گاز" -- اینها فقط

more of political words and expressions, so everybody's

کلمات و عبارات سیاسی بیشتری هستند ، بنابراین همه

using them. But a lot of the pop-culture words originate or

از آنها استفاده می کنند. اما بسیاری از واژه‌های فرهنگ عامه از جوانان سرچشمه می‌گیرند یا به

come with... from young people.

آن می‌آیند.

Now, then an example here is the word "woke". This is actually an

اکنون، پس یک مثال در اینجا کلمه "wake" است. این در واقع یک

old word, but it has a resurgence. Basically, it's a

کلمه قدیمی است، اما تجدید حیات دارد. اساساً، این

word that's become popular and then sort of disappears, nobody

کلمه ای است که رایج شده و سپس به نوعی ناپدید می شود، هیچ کس

uses it; and then it comes back to be popular, and maybe

از آن استفاده نمی کند. و سپس دوباره محبوب می شود و شاید

disappears again. So, this is basically, like, now the third

دوباره ناپدید شود. بنابراین ، اساساً این سومین

time that it's become popular. "Woke" means aware; socially

باری است که محبوب شده است. «بیدار» به معنای آگاه است; از نظر اجتماعی

aware of discrimination or injustice, especially when it

از تبعیض یا بی عدالتی آگاه هستند، به ویژه هنگامی که

comes to, like, racial discrimination. If you think

صحبت از تبعیض نژادی باشد. اگر فکر

you're being discriminated against, or if you notice that

می کنید مورد تبعیض قرار می گیرید ، یا اگر متوجه شدید که

there's a lot of discrimination against people of color; Black

تبعیض زیادی علیه رنگین پوستان وجود دارد. سیاه

people, Latinos, etcetera - then you are "woke".

پوستان، لاتین تبارها، و غیره - پس شما "بیدار شده اید".

And generally, if you're going to be woke, you're probably also

و به طور کلی، اگر قرار است بیدار شوید،

going to be "triggered". Right? I'm actually going to say

احتمالاً "محرک" خواهید شد. درست؟ من در واقع

"triggered" when we're talking about a person or describing a

وقتی در مورد یک شخص صحبت می کنیم یا یک

person. "To trigger" means to make someone triggered. And if

شخص را توصیف می کنیم، می گویم "محرک". «محرک کردن» یعنی کسی را برانگیخته کردن. و اگر

someone is woke, they can be easily upset; they can be easily

کسی بیدار باشد، می تواند به راحتی ناراحت شود.

triggered by seeing how, let's say, police treat a certain

با دیدن اینکه، مثلاً، پلیس با قشر خاصی

segment of the population, or how the government treats them,

از مردم چگونه رفتار می کند، یا دولت با آنها

or how anybody. Like, any one area the population treats

یا با هر کس دیگری چگونه رفتار می کند، به راحتی می توان آنها را تحریک کرد. مانند هر منطقه ای که جمعیت با منطقه دیگری از جمعیت رفتار می کند

another area of the population, especially as the world is

، به خصوص که جهان در

becoming... There's a lot more White supremacy, and populism,

حال تبدیل شدن است... برتری سفیدپوستان، پوپولیسم،

and all these things. People are becoming more woke. Okay?

و همه این چیزها بسیار بیشتر است. مردم بیدارتر می شوند. باشه؟

On a more light tone, we have "GOAT". "GOAT" is also an

در یک لحن سبک تر، "GOAT" داریم. "GOT" نیز

acronym; it's not the animal, it means: Greatest Of All Time.

مخفف است; این حیوان نیست، به این معنی است: بزرگترین در تمام دوران.

Greatest Of All Time. So, it started... The conversation

بهترین تمام دوران. بنابراین، شروع شد... صحبت

started, I think. It became more and more popular when there was

شروع شد، فکر کنم. وقتی این

a question: "Who is the GOAT? LeBron James or Michael Jordan?

سوال مطرح شد که "بز کیست؟ لبرون جیمز یا مایکل جردن؟

Who is the greatest basketball player of all time?" And after

بهترین بسکتبالیست تمام دوران کیست؟" و بعد از

they started, then: "Okay, who's the GOAT in hockey? Who's the

اینکه شروع کردند، سپس: "خوب ، بز در هاکی کیست؟

GOAT in soccer? Who's the goat in football?" And then it

بز در فوتبال کیست؟ بز در فوتبال کیست؟" و

started to go outside of sports altogether: "Who's the GOAT

سپس به طور کلی از ورزش خارج شد: "رئیس بز کیست

president? Who's the GOAT businessman?" All these things.

؟ تاجر بز کیست؟" همه این چیزها

So: "Who's the best? The best of the best. The Greatest Of All

بنابراین: "بهترین کیست؟ بهترین از بهترین ها. بزرگترین در تمام

Time." And it's used quite a lot these days.

دوران." و این روزها بسیار مورد استفاده قرار می گیرد .

"Goals". "Goals", basically means "goals"; it's exactly what

"اهداف". «اهداف» در اصل به معنای «اهداف» است. این دقیقاً همان چیزی است

it says, but it's very commonly used when people talk about what

که می گوید، اما زمانی که مردم در مورد آنچه

they want to achieve. And you'll see this a lot on social media.

می خواهند به دست آورند صحبت می کنند بسیار رایج است. و این را در شبکه های اجتماعی زیاد خواهید دید.

Right? Somebody puts a picture of a happy couple and they're

درست؟ یکی عکس یه زوج خوشبخت رو میذاره و

doing something fun, and in the comments, you'll see: "Oh,

دارن یه کار سرگرم کننده میکنن و تو کامنت ها میبینین: "اوه

couple goals". Or they're... They have very nice body; body

دوتا گل". یا آنها ... اندام بسیار خوبی دارند.

goals, or vacation goals, or whatever goals. So, whenever

اهداف بدن، یا اهداف تعطیلات، یا هر هدف دیگری. بنابراین، هرگاه

people see something that they think is really good and they

مردم چیزی را ببینند که فکر می‌کنند واقعاً خوب است و

want for themselves, instead of actually working towards it,

برای خودشان می‌خواهند، به جای اینکه واقعاً برای آن تلاش کنند،

they'll just say: "Oh, body goals, couple goals. I want to

فقط می‌گویند: "اوه، اهداف بدن، اهداف دو نفره. من

be like them." So, that's actually what it means: "I want

می‌خواهم مثل آنها باشم." بنابراین، این در واقع به معنای این است: "من

to be like", and whatever you're talking about. And notice that

می خواهم شبیه باشم" و هر چیزی که شما در مورد آن صحبت می کنید. و توجه

it's not "goal"; it's always "goals". "Body goals, vacation

کنید که "هدف" نیست. همیشه "اهداف" است. "اهداف بدن، اهداف تعطیلات

goals, couple goals". A very common word these days,

، اهداف زوج". واژه ای که این روزها

especially on social media.

به خصوص در شبکه های اجتماعی بسیار رایج است.

"To binge". "To binge" means to do a lot of something in a very

"پرخوری". «پرخوری» به معنای انجام بسیاری از کارها در زمان بسیار

short time. So, for example, if you... If you like the

کوتاه است. به عنوان مثال، اگر شما ... اگر دوست دارید

Friends... The TV show, Friends, for example and you... You

دوستان ... برنامه تلویزیونی، دوستان، به عنوان مثال و شما ... شما

want... You don't have much time, but you want to see all of

می خواهید ... شما زمان زیادی ندارید ، اما می خواهید همه را ببینید. از

the shows, one day you will start and you will watch one

برنامه ها، یک روز شروع می کنید و یکی

after the other, after the other. And after a day or two,

پس از دیگری، پس از دیگری تماشا خواهید کرد. و بعد از یکی دو روز،

you've seen the entire series. You binged on the show. It's

کل سریال را دیدید. تو نمایش را زیاد کردی

also commonly used for when we talk about drinking alcohol, and

همچنین معمولاً برای زمانی که در مورد نوشیدن الکل صحبت می کنیم،

especially young people at university, and they have

به ویژه جوانان در دانشگاه،

parties and they binge drink. So, we can also use it as an

و آنها مهمانی می گیرند و مشروبات الکلی می نوشند، استفاده می شود. بنابراین، می توانیم از آن به عنوان صفت نیز استفاده کنیم

adjective. "Binge drinking" means drinking a lot; a huge

. «الشرب» به معنای زیاد نوشیدن است; مقدار زیادی

quantity in a short time, which is very dangerous when it comes

در مدت زمان کوتاه، که در مورد الکل بسیار خطرناک است

to alcohol. You can get very sick; you can even die from

. ممکن است خیلی بیمار شوید؛ شما حتی می توانید در اثر

alcohol poisoning. But doing anything in a huge quantity in a

مسمومیت با الکل بمیرید. اما انجام هر کاری در حجم زیاد در

short time is called "binging".

مدت زمان کوتاه را "بینگ" می نامند.

And "meme". "Meme" should be more or less popular; common to

و "میم". "میم" باید کم و بیش محبوب باشد.

a lot of people, but just in case: A "meme" is a very popular

برای بسیاری از مردم رایج است، اما فقط در مورد: "میم" یک

picture, or expression, or movie scene, or... Or piece of music

تصویر، یا عبارت، یا صحنه فیلم یا... یا قطعه موسیقی

that becomes so popular that people take it and manipulate it

بسیار محبوب است که آنقدر محبوب می شود که مردم آن را می گیرند و آن را

into other situations. So, if you have a movie scene and it's

به دیگران دستکاری می کنند. موقعیت ها بنابراین، اگر یک صحنه فیلم دارید و

really funny or really strange, people will take that scene and

واقعاً خنده‌دار یا واقعاً عجیب است، مردم آن صحنه را می‌گیرند و

they will Photoshop it or they will add text, change the text

آن را فتوشاپ می‌کنند یا متن اضافه می‌کنند، متن را تغییر

to fit it to other situations. And you'll see this a lot in,

می‌دهند تا با موقعیت‌های دیگر سازگار شود. و این را زیاد

like, Twitter or Instagram. People take a situation and

در توییتر یا اینستاگرام خواهید دید. مردم موقعیتی را در نظر می گیرند و

everybody makes a different version of it to make fun of it.

هرکس نسخه متفاوتی از آن می سازد تا آن را مسخره کند.

Because it's so popular, everyone recognizes the picture,

از آنجایی که بسیار محبوب است، همه عکس

or the text, or whatever it is. So, that's called a "meme". And

یا متن یا هر چیزی که هست را می شناسند. بنابراین، به آن "مم" می گویند.

it's usually pictures of people in different situations, but it

و معمولاً عکس هایی از افراد در موقعیت های مختلف است، اما

doesn't have to be that. Okay?

لازم نیست اینطور باشد. باشه؟

Now, the main thing to remember, here, is that these words may go

حال، مهم‌ترین چیزی که در اینجا باید به خاطر داشت این است که این کلمات ممکن

out of fashion; people may stop using them. But for now, for the

است از مد بیفتند. افراد ممکن است استفاده از آنها را متوقف کنند. اما در حال حاضر، برای

foreseeable future, it's good for you to understand what...

آینده قابل پیش‌بینی، برای شما خوب است که بفهمید چه...

What they mean and how they're used.

منظورشان چیست و چگونه استفاده می‌شوند.

But, anyway, if you're not sure about the explanations I gave,

اما، به هر حال، اگر از توضیحاتی که دادم مطمئن نیستید،

please go to www.engvid.com. In the comment section, you can ask

لطفاً به www.engvid.com مراجعه کنید. در بخش نظرات می توانید

me all the questions you have. There's also a quiz you can take

تمام سوالات خود را از من بپرسید. همچنین یک مسابقه امتحانی وجود دارد که می توانید

to make sure you understand how these words are used. And that's

برای اطمینان از نحوه استفاده از این کلمات درک کنید. و بس

it. I hope you liked the video. It's... I hope it was

. امیدوارم از ویدیو خوشتون اومده باشه این... امیدوارم

informative. If you did, please give me a like, don't forget to

آموزنده بوده باشد. اگر این کار را کردید، لطفا به من لایک کنید، فراموش نکنید که

subscribe to my channel and ring the bell for notifications of

در کانال من عضو شوید و زنگ را برای اطلاع رسانی ویدیوهای بعدی به صدا درآورید

future videos. And come back soon; I'll have some more

. و زود برگرد؛ به زودی چند

interesting lessons for you soon. Until then, see you.

درس جالب دیگر برای شما خواهم داشت . تا اون موقع میبینمت

Bye-bye.

خداحافظ.