Learn English Vocabulary: OTHER, ANOTHER, OTHERS, THE OTHER, OTHERWISE

Adam: Hi. Welcome to www.engvid.com. My name is Adam. Today, I'm going to give

آدام: سلام. به www.engvid.com خوش آمدید. اسم من آدام است. امروز، من قصد دارم

you a bit of a hybrid lesson; "hybrid" meaning a mix of two things. We're going

کمی به شما یک درس ترکیبی بدهم. «هیبرید» به معنای ترکیبی از دو چیز. ما قصد داریم

to look at some vocab, but it's also very important to remember that it's

به برخی از لغات نگاه کنیم، اما همچنین بسیار مهم است که به یاد داشته باشیم که در

actually a grammar topic that we're looking at here. So, it's both grammar

واقع یک موضوع دستور زبان است که ما در اینجا به آن نگاه می کنیم. بنابراین، هم

and vocab. We're going to be looking at the word: "other", "others", "the

گرامر و هم واژگان است. ما به این کلمه نگاه خواهیم کرد: "دیگری"، "دیگران"، "

other", "the others", and "another". Okay? Many students ask me how to use

دیگری"، "دیگران" و "دیگری". باشه؟ بسیاری از دانش آموزان از من می پرسند که چگونه از

these words, because they seem a little bit confusing; they don't know the

این کلمات استفاده کنم، زیرا آنها کمی گیج کننده به نظر می رسند . آنها

numbers that go with them. But not to worry, we'll clear all this up today.

اعدادی را که با آنها همراه است نمی دانند. اما نگران نباشید، ما امروز همه اینها را روشن خواهیم کرد.

Before we begin to look at each one individually, the most important thing

قبل از اینکه شروع کنیم به بررسی هر یک به صورت جداگانه، مهمترین چیزی

to remember about these words is that they must refer to something already

که در مورد این کلمات باید به خاطر بسپاریم این است که آنها باید به چیزی که قبلاً

mentioned, whatever the topic is. "Refer" means point back to. Good. So,

ذکر شده است، هر موضوعی که باشد اشاره کنند. «رجوع» به معنای اشاره به بازگشت است. خوب بنابراین،

here, my pretty, little students, we're going to look at: "my students". Okay?

در اینجا، دانش آموزان زیبا و کوچک من، ما به "شاگردان من" نگاه می کنیم. باشه؟

And we're going to apply all these words to any situation where they can be used.

و ما همه این کلمات را در هر موقعیتی که بتوان از آنها استفاده کرد، به کار خواهیم برد.

Okay? So, for example: I work in a school. I have my class; it's a small

باشه؟ به عنوان مثال: من در یک مدرسه کار می کنم . من کلاس خودم را دارم. این یک

class. "Other teachers" have their classes. So, right away, we're talking

کلاس کوچک است «معلمان دیگر» کلاس های خود را دارند. بنابراین، بلافاصله، ما در

about my... me, as a teacher, and my class. We're talking about "other

مورد من، به عنوان یک معلم، و کلاسم صحبت می کنیم. ما در مورد " معلمان دیگر " صحبت می

teachers". So, right away, you notice the word "other" I'm using as an

کنیم. بنابراین، فوراً متوجه کلمه "دیگری" می شوید که من به عنوان صفت استفاده می کنم

adjective. Okay? When I use the word: "others", we must use it as a noun, but

. باشه؟ وقتی از کلمه "دیگران" استفاده می کنم، باید از آن به عنوان اسم استفاده کنیم، اما

I'll explain that as we go. So, these are my students. And I know I'm not the

هرچه پیش می رویم آن را توضیح می دهم. پس اینها شاگردان من هستند. و می دانم که

best artist, but I'll do my best. I have three students in my class. One student

بهترین هنرمند نیستم، اما تمام تلاشم را خواهم کرد. من در کلاسم سه دانش آموز دارم. یک دانش

is Japanese. I'll just say like this for short. Okay? I have two students left.

آموز ژاپنی است. من فقط به طور خلاصه اینگونه می گویم . باشه؟ دو تا شاگرد دارم.

So, I mentioned my first student. So, this is now my topic. So, all of these

بنابراین، من به شاگرد اولم اشاره کردم. بنابراین، این اکنون موضوع من است. بنابراین، همه این

words, now, are going to refer back to that topic: Students. Okay? So, I have

کلمات، در حال حاضر، به آن موضوع اشاره می کنند: دانش آموزان. باشه؟ بنابراین، من

three students; one student is Japanese, "another student"... "another student"

سه دانش آموز دارم. یک دانش آموز ژاپنی است، «دانشجوی دیگر»... «دانشجوی دیگر

is, let's say, a Mexican. I have a very international class. I have a Japanese

» مثلاً مکزیکی است. من یک کلاس بین المللی دارم. من یک

student; "another student" is Mexican. Now, why did I use "another"? Because I

دانش آموز ژاپنی دارم. "دانشجوی دیگر" مکزیکی است. حالا چرا از "دیگری" استفاده کردم؟ از آنجا که

have two students left, you don't know which one I'm going to speak about; it's

من دو دانش آموز باقی مانده ام، شما نمی دانید که در مورد کدام یک صحبت خواهم کرد.

very general. Okay? Remember: The difference between "the other" and

خیلی کلی است باشه؟ به یاد داشته باشید: تفاوت بین "دیگری" و

"another" is the same as the difference between "the" and "an"? Specific

"دیگری" همان تفاوت بین "آن" و "آن" است؟

"other"; "any other". The difference is — very important to remember — this is

«سایر» خاص؛ "هر دیگری". تفاوت این است - بسیار مهم است که به خاطر بسپارید - این

always together; one word. You don't write: "An other". You don't separate;

همیشه با هم است. یک کلمه. شما نمی نویسید: "یکی دیگر". شما جدا نمی شوید؛

always together. So, I have three students. One student is Japanese;

همیشه با هم. بنابراین، من سه دانش آموز دارم. یک دانش آموز ژاپنی است.

"another student" is Mexican. There's only one student left. What am I going

"دانشجوی دیگر" مکزیکی است. فقط یک دانش آموز باقی مانده است از چه چیزی

to use to refer to this student? Because there's only one, I'm going to use: "the

برای ارجاع به این دانش آموز استفاده کنم؟ از آنجایی که فقط یکی وجود دارد، می خواهم از "

other". So, one student is Japanese; "another" is Mexican; and "the other"

دیگری" استفاده کنم. بنابراین، یک دانش آموز ژاپنی است. "دیگری" مکزیکی است. و «دیگری

is, let's say, Saudi. Okay? I have students from all over the world; I'm a

» مثلاً سعودی است. باشه؟ من دانش آموزانی از سراسر جهان دارم. من یک

very happy teacher. Okay. So, now, I have my three students.

معلم بسیار خوشحال هستم. باشه. بنابراین، اکنون، من سه شاگردم را دارم.

Now, I want to talk about my whole class. Okay? "My students are very

حالا می خواهم در مورد کل کلاسم صحبت کنم . باشه؟ «شاگردان من خیلی

hardworking; other students", meaning in other classes, okay? — "they don't work

زحمتکش هستند؛ شاگردان دیگر» یعنی در کلاس های دیگر، خوب؟ - "آنها

as hard as my students". But that's a good thing — right? — for me. So, I have

به اندازه شاگردان من کار نمی کنند". اما این چیز خوبی است - درست است؟ - برای من. بنابراین، من

my students; there are other students in other classes. "The others" — now I'm

شاگردانم را دارم. دانش آموزان دیگری در کلاس های دیگر هستند. "دیگران" - اکنون من به

talking specifically about those students. So, now, I'm talking about

طور خاص در مورد آن دانش آموزان صحبت می کنم. بنابراین، در حال حاضر، من در مورد

"the others". "The others" means the other students. Here, I used "the other"

"دیگران" صحبت می کنم. منظور از «دیگران» سایر دانش آموزان است. در اینجا، من از "دیگر"

as an adjective, and I used "the others" as a noun — very important to remember

به عنوان صفت استفاده کردم، و از "دیگران" به عنوان اسم استفاده کردم - بسیار مهم است

the difference; same thing with "other" and "others". "Other" you must always

که تفاوت را به خاطر بسپاریم. همان چیز با "دیگری" و "دیگران". "دیگر" همیشه

have a noun following — "other" something; "others" is a noun. Some

باید یک اسم به دنبال داشته باشید - چیزی "دیگر" . "دیگران" یک اسم است. برخی از

students are very hardworking; "others" not so much. Some students are very

دانش آموزان بسیار سخت کوش هستند. "دیگران" نه چندان. برخی از دانش آموزان بسیار

hardworking; "other students" not so much. Okay? So, now you understand

سخت کوش هستند. "دانش آموزان دیگر" نه چندان. باشه؟ بنابراین، اکنون

basically the difference between the three. I must have a noun following

اساساً تفاوت بین این سه را درک می کنید. من باید یک اسم به دنبال

"others". Following "other" — sorry — "others" is a noun; "the other"... Now,

"دیگران" داشته باشم. پس از "دیگر" - متاسفم - "دیگران" یک اسم است. «دیگری»... حالا

"the other" can be an adjective or a noun. Let's say I only have two

«دیگری» می تواند صفت یا اسم باشد. فرض کنید من فقط دو

students. One student is Japanese; "the other" is Mexican. It's understood,

دانش آموز دارم. یک دانش آموز ژاپنی است. " دیگری" مکزیکی است. این قابل درک است،

because I told you I only have two. So, if I told you one, you understand "the

زیرا به شما گفتم که فقط دو نفر دارم. بنابراین، اگر یکی را به شما بگویم، متوجه می شوید که "

other" is automatically the second one of the two. Okay? So, I don't need to

دیگری" به طور خودکار دومین مورد از این دو است. باشه؟ بنابراین، من نیازی به

give you any more information. Now, in "another class", let's say they have

ارائه اطلاعات بیشتر به شما ندارم. حالا در «کلاس دیگر» فرض کنیم

four students. There are two classes in the school. My class has two students;

چهار شاگرد دارند. در مدرسه دو کلاس وجود دارد . کلاس من دو دانش آموز دارد.

"the other" class has four. Okay? These students... the problem in this class —

کلاس "دیگر" چهار دارد. باشه؟ این دانش آموزان ... مشکل در این کلاس -

they don't like "one another". Okay? So, here, I'm using it as a noun as well. I

آنها "یکدیگر" را دوست ندارند. باشه؟ بنابراین، در اینجا، من از آن به عنوان یک اسم نیز استفاده می کنم.

could also use this as an adjective. This student is Chinese; "another

میتونم از این به عنوان صفت هم استفاده کنم. این دانش آموز چینی است. "

student" is Korean. I could say: "another student" again, or I could say:

دانشجوی دیگر" کره ای است. می توانم دوباره بگویم: «دانشجوی دیگر» یا بگویم:

"a third student is", let's say, Yemeni. I had a Yemeni student not too long ago.

«شاگرد سومی»، مثلاً یمنی است. چندی پیش یک دانش آموز یمنی داشتم.

And "the last student"... Now, here, you notice I'm not using "other" anymore;

و "آخرین دانش آموز"... حالا، اینجا، متوجه شدید که من دیگر از "دیگر" استفاده نمی کنم.

when you get... your list becomes too long, you don't want to use: "other",

وقتی دریافت کردید... لیست شما خیلی طولانی می شود ، نمی خواهید از: "دیگری"،

"another", "the other", "the other" — too many. So, here, I would say: "the

"دیگری"، "دیگری"، "دیگری" - خیلی زیاد استفاده کنید. بنابراین، در اینجا، من می گویم: "

last" because this is the last person I'm speaking about. "He or she is from

آخرین" زیرا این آخرین کسی است که در موردش صحبت می کنم. او اهل

Germany." Okay, good. So, everybody clear on what we're going here? Now, for

آلمان است. باشه خوبه بنابراین، همه روشن هستند که ما اینجا چه خواهیم کرد؟ اکنون، برای

those of you who are going to be taking a test — IELTS, TOEFL, TOEIC, etcetera —

کسانی از شما که قرار است در آزمون شرکت کنید - آیلتس، تافل، تائیک، و غیره -

these are very, very good and practical words to use on your essay. And

اینها کلمات بسیار بسیار خوب و کاربردی هستند که در مقاله خود استفاده کنید. و

understanding how they work will also very much help your reading. Okay? So,

درک نحوه کار آنها نیز بسیار به خواندن شما کمک می کند. باشه؟ بنابراین،

I'm going to... we're going to look now at a few examples of how this is used in

من قصد دارم... اکنون به چند نمونه از نحوه استفاده از این در

writing.

نوشتن نگاه می کنیم.

Okay, so what we're looking at now is, for those of you taking... again, taking

بسیار خوب، پس آنچه ما اکنون به آن نگاه می کنیم این است که برای کسانی از شما که... دوباره

the TOEFL, IELTS TOEIC, etcetera, when you're going to write your essay — now,

تافل، آیلتس TOEIC، و غیره را می گذرانید، زمانی که می خواهید مقاله خود را بنویسید - اکنون،

the most common question on these tests is: "Which do you prefer?" or "Which is

رایج ترین سوال در این آزمون ها این است: "شما کدام را ترجیح می دهید؟" یا "کدام

better?" or things like that. "A or B?" for example. Okay? So, you're gonna have

بهتر است؟" یا چیزهایی از این قبیل "الف یا ب؟" مثلا. باشه؟ بنابراین،

to make a choice; you're going to choose A, and you're gonna have to say why you

شما باید انتخاب کنید. شما باید A را انتخاب کنید ، و باید بگویید چرا

chose A. You have reasons X, Y, Z, for example. You could have fewer; you could

A را انتخاب کردید. برای مثال، دلایل X، Y، Z دارید . شما می توانید کمتر داشته باشید. شما می

have more. Not important right now. You're gonna write your introduction,

توانید بیشتر داشته باشید فعلا مهم نیست شما مقدمه خود را می نویسید،

telling me your opinion, telling me why you think so. You're gonna start your

نظر خود را به من می گویید، به من می گویید که چرا اینطور فکر می کنید. شما پاراگراف بدن خود را شروع می کنید

body paragraph; you're gonna give me the first reason you chose A. "A is better

. شما اولین دلیلی را که A را انتخاب کردید به من می‌دهید. "A به

because of reason X." Make it more concrete. "Is it better to live in the

دلیل دلیل X بهتر است." آن را ملموس تر کنید . زندگی در شهر بزرگ بهتر است

big city or in the countryside?" Very common TOEFL question. Okay? So, you're

یا در روستا؟ سوال بسیار رایج تافل. باشه؟ بنابراین، شما

gonna say: "It's better to live in the big city. The big city is better because

خواهید گفت: "بهتر است در شهر بزرگ زندگی کنید. شهر بزرگ بهتر است زیرا

there are more job opportunities." Okay? Great. You're going to explain why;

فرصت های شغلی بیشتری وجود دارد." باشه؟ عالی. شما می خواهید توضیح دهید که چرا.

you're going to give examples, etcetera. Now, you can start your next body

شما می خواهید مثال بزنید و غیره. اکنون، می‌توانید پاراگراف بدن بعدی خود را

paragraph by saying: "Another reason A is better is", etcetera. "Another reason

با گفتن این جمله شروع کنید: «دلیل دیگری که A بهتر است» و غیره. دلیل دیگر اینکه

the big city is better is because there is more cultural life; better nightlife.

شهر بزرگ بهتر است این است که زندگی فرهنگی بیشتر است؛ زندگی شبانه بهتر.

You can meet more people", whatever your reason. But this is an excellent

شما می توانید افراد بیشتری را ملاقات کنید، دلیل شما هر چه باشد. اما این یک

transition point; an excellent transition term, if you can't think of

نقطه گذار عالی است. یک ترم انتقالی عالی، اگر نمی توانید به دیگری فکر

any other one. Okay? Now you're using "another" because I don't know how many

کنید. باشه؟ اکنون شما از "دیگری" استفاده می کنید زیرا من نمی دانم

you're gonna talk about here. You talk about this one. If you only had two

در مورد چند نفر اینجا صحبت می کنید. شما در مورد این یکی صحبت کنید. اگر فقط دو

reasons, how would you begin this? You would begin by saying: "The other reason

دلیل داشتید، چگونه این کار را شروع می کردید؟ شما با گفتن این جمله شروع می کنید: "دلیل دیگر

A is better", etcetera. But because you're gonna go to three, and this is

A بهتر است" و غیره. اما از آنجایی که شما به سه می روید، و این

only your second, you're using "another". Now, not all of you are going

تنها دومین مورد شماست، از "دیگری" استفاده می کنید. در حال حاضر، همه شما قرار

to be taking these tests; but at some point, you're probably gonna have to

نیست این تست ها را انجام دهید. اما در برخی موارد، احتمالاً مجبور خواهید بود

take some sort of test that involves reading. Very important: When you're

در نوعی آزمون که شامل خواندن است شرکت کنید. خیلی مهم: وقتی در حال

reading — excuse me — and you're seeing the word: "another", or "the other", or

خواندن هستید - ببخشید - و کلمه: "دیگری" یا "دیگری" یا

"others" — right away, what must you understand? That something was already

"دیگران" را می بینید - فوراً چه چیزی باید بفهمید؟ این چیزی قبلاً

mentioned before. This is at least the second; maybe third or fourth, but

ذکر شده بود. این حداقل دومی است. شاید سومین یا چهارمین، اما

definitely not the first time. So, if you're taking a test and they're asking

قطعا اولین بار نیست. بنابراین، اگر در حال تست زدن هستید و از

you to give the two reasons for something — when you see this, you know

شما می‌خواهند که دو دلیل را برای چیزی بیاورید - وقتی این را می‌بینید، می‌دانید

you have to go back to look for that first reason. Okay? So, very, very

که باید به عقب برگردید و به دنبال اولین دلیل باشید. باشه؟ بنابراین، بسیار، بسیار

simple. "Another" — when there's more than one available; "the other" — when

ساده است. "یکی دیگر" - زمانی که بیش از یک مورد در دسترس باشد. "دیگری" - زمانی

there's only one available; "the others" — when it's groups, let's say; "other" —

که فقط یکی موجود است. "دیگران" - وقتی گروه است، بیایید بگوییم؛ "دیگر" -

with an adjective, "other reasons"; and "others" is a noun — means the same

با یک صفت، "دلایل دیگر"؛ و "دیگران" یک اسم است - به معنای

thing as "other" — noun, etcetera. Good. But two more things I want to talk about

همان "دیگری" است - اسم و غیره. خوب اما دو مورد دیگر که می خواهم قبل از نتیجه گیری در مورد آنها صحبت کنم

before we conclude, and also very good transitions; very common expressions.

و همچنین انتقال بسیار خوب . عبارات بسیار رایج

Sometimes students get confused with them. Let's have a look at these.

گاهی اوقات دانش آموزان با آنها اشتباه می گیرند. بیایید نگاهی به اینها بیندازیم.

Okay, so here I have a little bonus for you: Two more expressions that are

خوب، بنابراین در اینجا من یک امتیاز کوچک برای شما دارم: دو عبارت دیگر که

commonly used; especially good for writing; also for reading: "otherwise"

معمولاً استفاده می شوند. به خصوص برای نوشتن خوب است . همچنین برای خواندن: «غیر»

and "other than". Okay? These often confuse students who are learning

و «غیر». باشه؟ اینها اغلب دانش آموزانی را که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستند گیج می کند

English. "Otherwise" basically means if not what was mentioned before, then

. «در غیر این صورت» اساساً به این معناست که اگر آنچه قبلاً ذکر شد نباشد،

something will happen. It's the same as an "if not, then something will happen"

اتفاقی می افتد. این همان بند "اگر نه، پس چیزی اتفاق می افتد" است

clause. So, for example: "Practice every day." This is good advice, but also for

. بنابراین، برای مثال: "هر روز تمرین کنید ." این توصیه خوبی است، اما همچنین برای

grammar. "Practice every day." And a little bonus for you: You can use the

دستور زبان. "هر روز تمرین کنید." و یک امتیاز کوچک برای شما: می توانید از

semicolon here; people love to see the semicolon. If you can use this on an

نقطه ویرگول در اینجا استفاده کنید. مردم دوست دارند نقطه ویرگول را ببینند. اگر می توانید از آن در

essay — extra bonus points. Semicolon: "otherwise, you won't improve". What

مقاله استفاده کنید - امتیاز اضافی. نقطه ویرگول: "در غیر این صورت، پیشرفت نخواهید کرد".

does this mean? This means: "If you don't practice every day, you will not

این یعنی چی؟ یعنی: "اگر هر روز تمرین نکنید، پیشرفت نخواهید کرد

improve." It's very simple. You can put it any way you like; you can even start

." خیلی ساده است. شما می توانید آن را هر طور که دوست دارید بیان کنید. حتی می توانید

a sentence with this word. Excellent, excellent transition points. Let's use a

یک جمله را با این کلمه شروع کنید. نقاط انتقال عالی و عالی بیایید از

semicolon bonus. "Other than". "Other than" can mean more than or not

جایزه نقطه ویرگول استفاده کنیم. "غیر از". "غیر از" می تواند به معنای بیش از یا عدم

including. "So, they don't make anything other than cars." Okay? So, let's say,

شامل باشد. بنابراین، آنها چیزی غیر از ماشین نمی سازند. باشه؟ بنابراین، به

for example, Mitsubishi Motors. I think everybody knows Mitsubishi Motors.

عنوان مثال، میتسوبیشی موتورز را فرض کنید. فکر می کنم همه میتسوبیشی موتورز را می شناسند.

Mitsubishi makes cars; they make trucks, they make computers, they make printers,

میتسوبیشی خودرو می سازد. آنها کامیون می سازند، کامپیوتر می سازند، چاپگر

they make all kinds of stuff. When I buy a car, I want a company that only makes

می سازند، همه جور چیز می سازند. وقتی ماشینی می خرم، شرکتی می خواهم که فقط

cars, so I know they're concentrating on the cars. So, for example, Chevy — you

ماشین بسازد، بنابراین می دانم که آنها روی ماشین ها تمرکز می کنند. بنابراین، برای مثال، Chevy - شما

don't see any Chevy computers or Chevy guitars, or anything like that; only

هیچ کامپیوتر Chevy یا گیتار Chevy، یا هر چیزی شبیه به آن را نمی بینید. فقط

cars and trucks. "They don't make anything other than cars" means they

ماشین و کامیون « جز ماشین چیزی نمی سازند» یعنی

only make cars. "Other than cars, they don't make anything. Not including cars,

فقط ماشین می سازند. به غیر از اتومبیل، آنها چیزی نمی سازند. بدون احتساب اتومبیل،

they don't make anything." Okay? Two extra words — good transitions — you'll

آنها چیزی نمی سازند.» باشه؟ دو کلمه اضافی - انتقال خوب -

get a little extra bonus points for knowing the vocab; getting the variety

برای دانستن لغات کمی امتیاز اضافی دریافت خواهید کرد . دریافت تنوع

in your essays. And if you're not sure how to use this; you're still a little

در مقالات خود و اگر مطمئن نیستید که چگونه از این استفاده کنید. شما هنوز

bit confused — please go to www.engvid.com. There's a little quiz;

کمی گیج هستید - لطفا به www.engvid.com بروید. یک مسابقه کوچک وجود دارد.

you can practice these expressions, plus "other", "another", "the other". And you

می توانید این عبارات را به اضافه «دیگری»، «دیگری»، «دیگری» تمرین کنید. و

can always ask questions on that site. Okay? Please come back and visit us.

همیشه می توانید در آن سایت سوال بپرسید. باشه؟ لطفا برگرد و به ما سر بزن

We'll have lots of lessons for you to look at. I hope to see you again.

ما درس های زیادی برای شما خواهیم داشت که به آنها نگاه کنید. امیدوارم دوباره ببینمت.

Bye-bye.

خداحافظ.