10 HOLD Phrasal Verbs: hold up, hold to, hold out...

Hi again. Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam. Today's lesson is, again, one of

سلام دوباره به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم. درس امروز دوباره یکی از

your favourites, phrasal verbs; everybody's favourites because they're so much fun and

افعال مورد علاقه شماست. مورد علاقه همه زیرا بسیار سرگرم کننده و

easy to understand. Today we're going to look at phrasal verbs with "hold". Okay? We have

قابل درک هستند. امروز قصد داریم به افعال عبارتی با "hold" نگاه کنیم. باشه؟ ما

10 of them. And again, what is a phrasal verb? Just to review. It is a verb, in this case:

10 تا از آنها داریم. و دوباره، فعل عبارتی چیست؟ فقط برای بررسی این یک فعل است، در این مورد:

"hold", plus a preposition, when put together, have completely different meanings than the

"حفظ"، به اضافه یک حرف اضافه، وقتی با هم قرار می گیرند، معانی کاملاً متفاوتی با این

two words by themselves. So, let's start.

دو کلمه دارند. بنابراین، بیایید شروع کنیم.

We have: "hold on". Now, many of you might hear this one when you call somebody on the

داریم: «حفظ». حالا، بسیاری از شما ممکن است وقتی با کسی تلفنی تماس

phone and you say: -"Hi, may I speak with Joe?" -"Oh, yeah, I'll get him. Hold on."

می گیرید و می گویید: -سلام، می توانم با جو صحبت کنم، این یکی را بشنوید ؟ -اوه، آره، می گیرمش. صبر کن.

What does "hold on" mean? Means wait. "Hold on" also means grab. So if you're on the bus

"حفظ" به چه معناست؟ یعنی صبر کن « حول» نیز به معنای چنگ زدن است. بنابراین اگر در اتوبوس

and you see like it's a bit shaky, you hold on to the bar so you don't fall. "Hold on",

هستید و می بینید که کمی لرزان است، میله را نگه دارید تا زمین نخورید. "صبر کن"،

wait; "hold on", grab.

صبر کن. "صبر کن"، چنگ بزن.

Next, we have: "hold off". Now, "hold off" can also mean wait. But whereas "hold on"

بعد، ما داریم: "حفظ". حال، "حفظ" همچنین می تواند به معنای صبر باشد. اما در حالی که «دست نگه دارید»

means I'm telling you to wait, usually "hold off" means you're waiting for something else

به این معنی است که من به شما می گویم صبر کنید، معمولاً «دست نگه دارید » به این معنی است که شما منتظر هستید تا چیز

to finish. Right? So I will hold off giving you the quiz until I finish explaining everything.

دیگری تمام شود. درست؟ بنابراین تا زمانی که توضیح همه چیز را تمام کنم از دادن مسابقه به شما خودداری می کنم.

It's a little bit like postpone as well. It can also means... It could also mean - sorry

این کمی شبیه به تعویق انداختن نیز هست. می تواند به معنای ... همچنین می تواند به معنای - متاسفم

- delay. So, we will hold off the election until everybody has a chance to find out who

- تاخیر باشد. بنابراین، ما انتخابات را تا زمانی که همه فرصت پیدا کردن نامزدها را پیدا

the candidates are. Okay? So we will hold off, we will postpone it or delay it.

کنند، متوقف خواهیم کرد. باشه؟ بنابراین ما آن را متوقف می کنیم، آن را به تعویق می اندازیم یا به تاخیر می اندازیم.

"Hold up". "Hold up" also means delay, to delay something. So the party was held up

"صبر کن". «حفظ» نیز به معنای تأخیر، به تأخیر انداختن چیزی است. بنابراین مهمانی برگزار شد

because not enough people came because of the bad weather. Okay? Or the concert was

زیرا به دلیل آب و هوای بد مردم به اندازه کافی نیامدند. باشه؟ یا کنسرت به

held up because the singer was a little bit sick, couldn't make it on to the stage for

این دلیل برگزار شد که خواننده کمی بیمار بود و به هر دلیلی نتوانست روی صحنه برود

whatever reason. A completely different meaning of "hold up" is: "Stick 'em up. This is a

. معنای کاملاً متفاوت "Hold up" این است: "Stick'em up. This is a

hold up." A robbery. Okay? But what you have to remember is this could also be a noun,

hold up." یه دزدی باشه؟ اما چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که این هم می تواند یک اسم باشد،

a one-word noun. In that case, it's a robbery. The bank robbers walked into the bank and

یک اسم تک کلمه ای. در این صورت، این یک سرقت است. سارقان بانک وارد بانک شدند

held up the tellers to get their money.

و باجه ها را نگه داشتند تا پولشان را بگیرند.

"Hold out". "Hold out" also means wait, but in a very different context. If you're holding

"نگه دار کن". "Hold out" نیز به معنای صبر است، اما در زمینه بسیار متفاوت. اگر

out for something better, it means you're waiting for a better offer, or a better situation,

منتظر چیز بهتری هستید، به این معنی است که منتظر یک پیشنهاد بهتر، یا موقعیت بهتر

or anything better to come along. So, for example: in sports, you will hear this word

یا هر چیز بهتری هستید. بنابراین، به عنوان مثال: در ورزش، این کلمه را اغلب خواهید شنید

often. A professional hockey player is coming to the end of his... coming to the end of

. یک بازیکن حرفه ای هاکی به پایان

his contract. The team wants to sign him to a new contract, but he's not. He's not signing.

قراردادش نزدیک می شود. تیم می خواهد با او قرارداد جدیدی امضا کند، اما او اینطور نیست. او امضا نمی کند

Why? He wants more money. They say: "Okay. We're not going to give you more money". He'll

چرا؟ او پول بیشتری می خواهد. آنها می گویند: "باشه، ما به شما پول بیشتری نمی دهیم". او

say: "Okay, I'll wait". So he is holding out for a better offer. This could also be a noun,

می گوید: "باشه، صبر می کنم". بنابراین او منتظر یک پیشنهاد بهتر است. این همچنین می تواند یک اسم،

a "holdout". We would say the person is a holdout for a better contract.

یک "holdout" باشد. ما می گوییم که آن شخص برای یک قرارداد بهتر نگهدارنده است.

"Hold over". "Hold over" also means to delay. The exhibition was held over until next week

"بگیر". «حفظ» نیز به معنای تأخیر است. این نمایشگاه به دلیل مشکلات فنی تا هفته آینده ادامه داشت

because of technical difficulties. The lights weren't working or there was a problem with

. چراغ ها کار نمی کردند یا

the electricity, so the exhibition was held over to the next week.

مشکل برق وجود داشت، بنابراین نمایشگاه تا هفته بعد برگزار شد.

"Hold against". Also, two meanings. I can hold the pen against my chest. I could hold

"برخلافش نگهدار". همچنین دو معنا. می توانم قلم را روی سینه ام بگیرم. مثلاً می‌توانستم

the baby against my heart, for example. But "hold against" - completely different meaning

بچه را روی قلبم نگه دارم. اما «حفظ علیه» - معنای کاملاً متفاوت

- means to have a grudge. Now, I'm not sure if you guys know what "grudge" means. A grudge

- به معنای کینه داشتن است. حالا، من مطمئن نیستم که آیا شما بچه ها معنی "کینه" را می دانید یا خیر. کینه

means when you... When somebody did something bad to you and you just can't forgive them.

یعنی وقتی که... وقتی کسی با تو بدی کرده و تو نمی‌توانی او را ببخشی.

You will always remember that bad thing they did and you will always hold it against them.

شما همیشه آن کار بدی را که انجام دادند به یاد خواهید آورد و همیشه آن را علیه آنها نگه خواهید داشت.

Every time they want to speak to you, you're... In the back of your mind is that bad thing

هر بار که می خواهند با شما صحبت کنند، شما ... در ته ذهن شما کار بدی است

they did. You're always remembering; you're never forgetting, you're never forgiving.

که انجام دادند. تو همیشه به یاد می آوری؛ شما هرگز فراموش نمی کنید، هرگز نمی بخشید.

So you hold it against them all the time. They want to help you, you don't trust them.

بنابراین شما آن را همیشه در برابر آنها نگه می دارید. آنها می خواهند به شما کمک کنند، شما به آنها اعتماد ندارید.

You hold it against them that they did something bad to you in the past.

شما به آنها فکر می کنید که در گذشته کار بدی با شما انجام داده اند.

"Hold onto", again two meanings. Similar to "hold on", hold on to something, "hold onto"

"نگه دار"، دوباره دو معنی. مشابه «دست نگه دارید»، چیزی را نگه دارید

your seats, we're going to go very fast. So when you go to a movie, for example, say:

، صندلی‌هایتان را «بگیر»، ما خیلی سریع پیش می‌رویم. بنابراین وقتی به یک فیلم می روید، مثلاً بگویید:

"Hold onto your seats, this is going to be an exciting ride", or an exciting movie, or

"صندلی هایت را نگه دار، این یک سواری هیجان انگیز خواهد بود" یا یک فیلم هیجان انگیز یا

whatever. "Hold onto" also means keep. Hold onto your job, basically. Don't lose your

هر چیز دیگری. "Hold onto" نیز به معنای نگه داشتن است. اساساً کار خود را حفظ کنید. شغل خود را از دست ندهید

job; hold onto it. Hold onto your friends. Never lose your friends; not a good idea.

؛ آن را نگه دارید دوستان خود را نگه دارید هرگز دوستان خود را از دست ندهید؛ ایده ی خوبی نیست.

"Hold back". "Hold back" is to restrain someone. It means keep them back from going forward

"حفظ کن". «حفظ» یعنی مهار کسی. این بدان معناست که آنها را از رفتن به جلو

or to hold back somebody who's very angry, for example. Somebody made me very angry,

باز نگه دارید یا مثلاً از کسی که بسیار عصبانی است، جلو گیری کنید. یکی خیلی عصبانیم کرد،

I want to go fight... I'm not a very violent person, but, you know, it happens. I'm about

میخوام برم دعوا کنم... من آدم خیلی خشنی نیستم ، اما، میدونی، این اتفاق میفته. من می

to go fight, but then all my friends hold me back and don't let me go forward to do

خواهم بروم دعوا کنم، اما بعد همه دوستانم مرا عقب نگه می دارند و نمی گذارند برای انجام

anything. "Hold back" is... Another way to think of it is in school. If a... If a child

کاری جلو بروم. «نگه دار» است... راه دیگری برای فکر کردن به آن در مدرسه است. اگر یک ... اگر یک کودک

or a student does very badly, the school will hold him or her back for a year; they will

یا دانش آموز خیلی بد عمل کند، مدرسه او را یک سال نگه می دارد. آنها

have to do the year over again. They've been held back.

باید سال را دوباره انجام دهند. آنها عقب نگه داشته شده اند.

"Hold down". "Hold down" is like, for... Like, for example, physically hold something down.

"دست نگه دار". "Hold down" است مانند، برای... مانند، برای مثال، فیزیکی چیزی را پایین نگه دارید.

Like if I want to fight and I'm on the ground, my friends will hold me down; they won't let

مثل اینکه اگر بخواهم بجنگم و روی زمین باشم، دوستانم مرا نگه می دارند. آنها به من اجازه نمی دهند

me stand back up to fight. "Hold down" also, when you're talking about food. Okay? So,

که برای مبارزه بایستم. هنگامی که در مورد غذا صحبت می کنید، "دست نگه دارید". باشه؟ بنابراین،

I ate a lot of pizza and then got on a rollercoaster, like going up and down, and I just couldn't

من مقدار زیادی پیتزا خوردم و سپس سوار ترن هوایی شدم، مانند بالا و پایین رفتن، و نمی‌توانستم

hold down my food; it all came up and out. I couldn't hold it down. We also say "hold

غذای خود را نگه دارم. همه چیز بالا آمد و بیرون آمد. نتونستم نگهش دارم در مورد یک شغل هم می گوییم «دست نگه

down" about a job. A person who can hold down a job will have a successful life because

دار». فردی که بتواند شغلی را حفظ کند، زندگی موفقی خواهد

he or she has money. So hold down a job means keep a job, be able to keep a job.

داشت، زیرا پول دارد. پس نگه داشتن یک شغل یعنی نگه داشتن یک شغل، قادر به حفظ یک شغل.

And last one: "hold to". Now, this is a little bit particular situations. Right? I'm going

و آخرین مورد: "به نگه داشتن". اکنون، این یک موقعیت کمی خاص است. درست؟

to hold you to your promise, means I'm going to make you keep your promise. So, you say:

من تو را به قولت نگه خواهم داشت، یعنی مجبورت می کنم به قولت عمل کنی. بنابراین، شما می گویید:

"Okay, I can't talk to you right now, but let's meet next week for a coffee". Say: "Okay,

"باشه، فعلا نمی توانم با شما صحبت کنم، اما بیا هفته آینده برای یک قهوه همدیگر را ببینیم". بگو: "خوب،

I'm going to hold you to that". It means: next week I'm going to call you and you're

من تو را به آن نگه می دارم". یعنی : هفته دیگه میخوام باهات تماس بگیرم و

going to meet me for a coffee. Okay?

تو با من یه قهوه بخوری. باشه؟

So there you go again. "Hold" with 10 different prepositions. Lots of different meanings and

بنابراین شما دوباره بروید. "Hold" با 10 حرف اضافه مختلف. معانی و کاربردهای بسیار متفاوت

uses. But again, you need to practice this. Go to www.engvid.com. There's a quiz there

. اما باز هم باید این را تمرین کنید. به www.engvid.com بروید. یک مسابقه در آنجا وجود دارد

you can practice these phrasal verbs with. And come visit us again soon. Bye.

که می توانید این افعال عبارتی را با آن تمرین کنید. و به زودی دوباره به ما سر بزنید. خدا حافظ.