Cooking Vocabulary in English - chop, grill, saute, boil, slice...

Hi again. Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam. Today's lesson is a very interesting

سلام دوباره به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم. درس امروز بسیار جالب

one. It's one of my favourites. Why? Because I love to eat. Actually, a long time ago,

است. این یکی از موارد مورد علاقه من است. چرا؟ چون عاشق غذا خوردن هستم. در واقع، خیلی وقت پیش،

before I was a teacher, before I did any of that, I went to culinary school. "Culinary"

قبل از اینکه معلم باشم، قبل از انجام هر کاری، به مدرسه آشپزی رفتم. "آشپزی"

-- I learned how to cook. I was going to be a chef. But then I worked at a restaurant,

-- من یاد گرفتم چگونه آشپزی کنم. قرار بود آشپز شوم. اما بعد در یک رستوران کار کردم،

actually I worked in a few restaurants and I decided: "Nope, I don't want to be a chef

در واقع در چند رستوران کار کردم و تصمیم گرفتم: "نه، من دیگر نمی خواهم سرآشپز

anymore." But I still like to cook, I still love to eat. So some of my students were asking

شوم." اما من هنوز آشپزی را دوست دارم، هنوز هم عاشق خوردن هستم. بنابراین برخی از دانش‌آموزانم از

me for kitchen vocab, some culinary cooking vocab.

من می‌خواستند واژگان آشپزی، واژگان آشپزی.

First, let's start with this question: "What's cookin'?" Now, it could mean: "Ah, something

ابتدا اجازه دهید با این سوال شروع کنیم: "چه چیزی در حال پختن است؟" حالا، این می تواند به این معنا باشد: "آه، چیزی

smells good. What's cookin'?" Means what are you making, what dish are you making? But

بوی خوبی می دهد. چه چیزی پخته می شود؟" یعنی چی درست می کنی، چه ظرفی درست می کنی؟ اما

sometimes, people will ask this as slang: "What's cookin?" means: "What's happening?

گاهی اوقات، مردم این را به صورت عامیانه می پرسند: "آشپزی چیست؟" معنی: "چه اتفاقی می افتد

How are things? How are you?" Just so you know. A good idiom to recognize.

؟ اوضاع چطور است؟ شما چطور؟" فقط برای اینکه بدانی. یک اصطلاح خوب برای تشخیص

So we're looking at kitchen vocab. When we're talking about cooking, we're talking about

بنابراین ما به لغات آشپزخانه نگاه می کنیم. وقتی در مورد آشپزی صحبت می کنیم، در مورد هنر آشپزی صحبت می کنیم

culinary arts. Okay? So you ever hear this expression: "culinary" means about cooking,

. باشه؟ بنابراین شما همیشه این عبارت را می شنوید: "آشپزی" به معنای در مورد آشپزی،

about food. Now, before I get into these actions, some

در مورد غذا است. حالا قبل از اینکه وارد این کارها بشوم، بعضی

of these actions that you will use while you are cooking, it's a moral imperative that

از این اعمالی که در حین آشپزی استفاده خواهید کرد ، یک الزام اخلاقی است که

I spend a minute about these two words. What does "moral imperative" mean? It means that

یک دقیقه در مورد این دو کلمه وقت بگذارم. «واجب اخلاقی» به چه معناست؟ یعنی

to be a good person, I must tell you something about these words. First: "a chef", a chef

برای اینکه آدم خوبی باشم باید در مورد این حرف ها به شما چیزی بگویم. اول: «آشپز»،

is a person who studied cooking, went to school and studied, has worked in many restaurants,

آشپز فردی است که آشپزی خوانده، به مدرسه رفته و درس خوانده، در رستوران‌های زیادی

and has practiced for a long time in his art, his cooking skills. This person - or her -, this

کار کرده و مدت‌ها در هنر خود، مهارت‌های آشپزی خود را تمرین کرده است . این شخص - یا او -، این

person probably has a diploma and is usually the boss of a kitchen in a restaurant somewhere.

شخص احتمالاً دیپلم دارد و معمولاً رئیس آشپزخانه یک رستوران در جایی است.

Now, "a cook" is a person who is just starting to cook or somebody who just makes food at

حالا «آشپز» شخصی است که تازه شروع به آشپزی می کند یا کسی که تازه در خانه غذا درست می کند

home. Anybody can be a cook. So "cook" could be a noun, the person, or: "to cook", verb,

. هر کسی می تواند آشپز باشد. بنابراین "پختن" می تواند یک اسم، شخص یا: "پختن"، فعل

to prepare dishes. Now, very, very, very important and I must stress this: "cook", the pronunciation

، آماده کردن غذا باشد. حالا خیلی خیلی خیلی مهمه و باید تاکید کنم: «آشپز»،

of this word is very important. It's: "uh", "uh", "uhk". "Cook", okay? "Cook". Sounds

تلفظ این کلمه خیلی مهم است. این است: "اوه"، "آه"، "آهک". "آشپز"، باشه؟ "پختن". به نظر می

like, it rhymes with: "look" or: "took" or: "book". Okay? "Book", "took", "look", "cook".

رسد که با: "نگاه" یا: "گرفت" یا: "کتاب" هم قافیه است. باشه؟ "کتاب"، "گرفت"، "نگاه کن"، "آشپز".

It does not, not rhyme with: "rock" or: "sock" or: "lock". Okay? Not. So if somebody says

با: «سنگ» یا: «جوراب» یا: «قفل» هم قافیه نیست. باشه؟ نه. بنابراین اگر کسی

to you: "Oh, I'm a good cock." Say: "I'm happy for you. Bye-bye." Okay? Because they're talking

به شما بگوید: "اوه، من خروس خوبی هستم." بگو: "من برای تو خوشحالم. خداحافظ." باشه؟ زیرا آنها کاملاً در

about something else completely. "Cook", be very careful about this word.

مورد چیز دیگری صحبت می کنند. "آشپز" خیلی مراقب این کلمه باشید.

Okay, let's get started. Let's say you're on the internet, you want to look for some

خوب، بیایید شروع کنیم. فرض کنید در اینترنت هستید، می خواهید به دنبال

new dishes, you want to surprise your family with a nice new meal from a different country

غذاهای جدید بگردید، می خواهید خانواده خود را با یک وعده غذایی جدید و خوشمزه از کشور دیگری غافلگیر کنید

maybe. You get on the internet and you find a "recipe", recipe for a nice dish. But, you're

. شما وارد اینترنت می شوید و یک "دستور العمل" پیدا می کنید، دستور یک غذای خوب. اما، در

not sure about how to make it because you don't recognize some of these actions. "Pot",

مورد نحوه ساخت آن مطمئن نیستید زیرا برخی از این اقدامات را نمی شناسید. "دیگ"،

"pan", all of these things you can understand. My little stove here, and my little oven here,

"تابه"، همه این چیزها را می توانید بفهمید. اجاق کوچک من اینجا، و اجاق کوچک من اینجا،

I'm sure you can understand. Let's look at the actions.

من مطمئن هستم که شما می توانید درک کنید. بیایید به اقدامات نگاه کنیم.

"To saute", now this word actually comes from the French, but we use it in English as well.

"Saute"، اکنون این کلمه در واقع از فرانسوی آمده است، اما ما آن را در انگلیسی نیز به کار می بریم.

"To saute" means in a skillet or in a pan, to cook lightly. So you have your pan, your

تفت دادن یعنی در ماهیتابه یا تابه، کم پختن. پس تابه‌تان را دارید، تابه‌تان را

flat pan, put a little bit of oil, put in your onions on the stove, and you saute, you

صاف می‌کنید، کمی روغن می‌ریزید، پیازتان را روی اجاق می‌ریزید و

flip, you cook it a little bit to a little bit brown, and then you put other things in

تفت می‌دهید، برمی‌گردانید، کمی تفت می‌دهید تا کمی قهوه‌ای شود و بعد چیزهای دیگر می‌گذارید. در

it or you add it to other things. "Boil/simmer", these are very similar actions.

آن یا آن را به چیزهای دیگر اضافه کنید. "جوش/بجوش"، این اقدامات بسیار مشابه هستند.

"Boil", you put something in a pot, like something like this and high, full of water. You put

«بجوش»، چیزی در دیگ می گذاری، مثل این و بالا، پر آب.

the heat very, very high. So boiling is very high heat, big bubbles, and very fast moving.

حرارت رو خیلی خیلی زیاد گذاشتی بنابراین جوشش حرارت بسیار بالا، حباب های بزرگ و حرکت بسیار سریع است.

"Bluh, bluh, bluh, bluh, bluh." Right? Like very boiling, so the bubbles go very fast

"آبی، آبی، آبی، آبی، آبی، آبی." درست؟ مانند خیلی جوش، بنابراین حباب ها بسیار سریع

and very high. "Simmer" means lower heat, small bubbles moving slowly. Okay? So when

و بسیار بالا می روند. "Simmer" به معنای حرارت کمتر است، حباب های کوچک به آرامی حرکت می کنند. باشه؟ بنابراین

you're making a nice soup or a stew, first you get everything boiling, and then you reduce

وقتی یک سوپ یا خورش خوب درست می‌کنید، ابتدا همه چیز را به جوش می‌آورید، سپس

the heat and let it simmer for like an hour; get all the flavours to blend together really

حرارت را کم می‌کنید و اجازه می‌دهید تا حدود یک ساعت بجوشد. همه طعم ها را به خوبی با هم ترکیب کنید

nicely. Then you have: "broil/roast". So "broil" and

. سپس شما دارید: "Broil/Roast". بنابراین "کباب" و

"roast", we're using the oven. If you want to cook something like very quickly and get

"کباب"، ما از فر استفاده می کنیم. اگر می خواهید چیزی مثل خیلی سریع بپزید

the top like very crispy, you broil. "Broil" means heat from the top, so the heat is going

و روی آن خیلی ترد باشد، آب پز کنید. "Broil" به معنای حرارت از بالا است، بنابراین گرما

like this on to the food. "Roast" means the heat is coming from the bottom and the sides,

به این ترتیب روی غذا می رود. «روست» یعنی حرارت از ته و کناره ها می آید،

so it cooks the inside and takes a little bit longer. Okay.

پس داخلش می پزد و کمی بیشتر طول می کشد. باشه.

"Grill". "Grill", like for example: when you barbeque. When you're barbequing, you are

"گریل". «گریل»، مانند: وقتی کباب می‌کنید. وقتی در حال کباب کردن هستید، در حال

grilling. You have the lines of the grill, you put your steak on it, then you flip it,

کباب کردن هستید. خطوط گریل را دارید، استیک خود را روی آن می‌گذارید، سپس آن را

etcetera. That's grilling, usually with fire, coals, lines.

برمی‌گردانید و غیره. این کباب کردن است، معمولاً با آتش، زغال سنگ، خطوط.

Next: you're preparing your... All your "ingredients". That's another good word. You're preparing

بعدی: شما در حال آماده کردن ... تمام "مواد تشکیل دهنده" خود هستید. این یک کلمه خوب دیگر است. شما در حال آماده کردن

all your ingredients, all the things that will go into the dish.

تمام مواد تشکیل دهنده خود هستید، همه چیزهایی که وارد ظرف می شوند.

So you have to "chop" or "dice". Now, if you're a chef, there's a difference between "chop"

بنابراین شما باید "ریز" یا "تاس" کنید. حالا اگر سرآشپز هستید، بین «خرد کردن»

and "dice". If you're cooking at home, there's no difference. Like quickly cut, you take

و «تاس» تفاوت وجود دارد. اگر در خانه آشپزی می کنید، هیچ تفاوتی وجود ندارد. مثل سریع برش

your knife, your cutting board and: "Ch, ch, ch, ch, ch, ch, ch, ch, ch, ch, ch, ch, ch"

، چاقو، تخته برش را بردارید و: «چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چ، چاق، چاق، چاق، چاق، چاق، چاق، چاقو، چاقو، چاقو، تخته برش

into little pieces. The only difference between these two is the size that... Of the onion,

را بردارید. تنها تفاوت این دو در اندازه آن است که ... از پیاز،

let's say you're cutting onion into little pieces. "Chop", "dice".

فرض کنید پیاز را به قطعات کوچک خرد می کنید . "خرد کردن"، "تاس".

"Slice". "Slice" means you're getting larger pieces. If you take your onion, you slice,

"تکه". "Slice" به این معنی است که شما در حال گرفتن قطعات بزرگتر هستید. اگر پیاز خود را بردارید، خلال کنید

you have a nice round piece of onion and then you put it on your hamburger. Very delicious.

، یک تکه گرد خوب پیاز دارید و سپس آن را روی همبرگر خود قرار دهید. خیلی خوشمزه.

"Fry", anything that you do with oil, even sautéing is a type of frying because you're

سرخ کردنی، هر کاری که با روغن انجام می دهید، حتی تفت دادن، نوعی سرخ کردن است،

doing it with oil. "Deep-fry" means you cover it with oil. Regular "fry" means just oil

زیرا با روغن انجام می دهید. «فری عمیق» یعنی روی آن را با روغن بپوشانید. «فری» معمولی یعنی فقط

both sides, away you go. "Stir", so when you're simmering something,

هر دو طرف را روغن بزنید. "هم بزنید"، بنابراین وقتی چیزی را می جوشانید،

don't forget once in a while to give it a stir. Otherwise, all the ingredients, all

هر چند وقت یک بار فراموش نکنید که آن را هم بزنید. در غیر این صورت همه مواد،

the heavy ingredients will fall to the bottom and burn. Okay? Every once in a while stir,

همه مواد سنگین به ته می ریزد و می سوزد. باشه؟ هر چند وقت یکبار هم بزنید،

get everything rising up again; get all those flavours mixing. Okay?

همه چیز را دوباره بلند کنید. همه آن طعم ها را با هم مخلوط کنید. باشه؟

So there. Now, I love to eat. I mean I... I'm sure I don't look maybe that big to you,

بنابراین وجود دارد. حالا من عاشق خوردنم منظورم این است که من ... مطمئن هستم که شاید برای شما بزرگ به نظر نمی رسم،

but I do love to eat. Please, send me a recommended dish. What is your favourite dish? Go to www.engvid.com.

اما من عاشق غذا خوردن هستم. لطفاً یک غذای پیشنهادی برای من بفرستید. غذای مورد علاقه شما چیست؟ به www.engvid.com بروید.

First of all, you can practice these words with a quiz. Second, tell me: what is your

اول از همه، می توانید این کلمات را با یک مسابقه تمرین کنید. دوم، به من بگویید:

favourite dish? What must I try to say that I have lived? I need to know your dish. Okay?

غذای مورد علاقه شما چیست؟ چه چیزی باید سعی کنم بگویم که زندگی کرده ام؟ من باید غذای شما را بدانم. باشه؟

Also, make sure to go to YouTube, check my channel and subscribe to it. And come again,

همچنین، حتما به یوتیوب بروید، کانال من را بررسی کنید و در آن عضو شوید. و دوباره بیا،

visit us. Bye.

به ما سر بزن. خدا حافظ.