English Grammar: Comparing with LIKE & AS

Hi, welcome back to www.engvid.com . I'm Adam. Nice to be here again. Today, we're going

سلام، به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم. خوشحالم که دوباره اینجا هستم. امروز، ما قصد داریم

to look at comparisons. And the reason I want to do this, is because I've noticed that many

به مقایسه نگاه کنیم. و دلیلی که می‌خواهم این کار را انجام دهم، این است که متوجه شده‌ام بسیاری از

people make a very common mistake when they're talking about comparisons. So first, there

مردم وقتی در مورد مقایسه صحبت می‌کنند، اشتباه بسیار رایجی مرتکب می‌شوند . بنابراین اول،

are two types of comparisons; two ways of comparing, okay?

دو نوع مقایسه وجود دارد. دو روش برای مقایسه، خوب؟

And we're going to focus on one of them. We're going to focus on the difference between "like"

و ما روی یکی از آنها تمرکز خواهیم کرد. ما بر روی تفاوت بین "like"

and "as". But I also want to look at this a little bit: "more than", or "____-er than", "as ______ as"

و "as" تمرکز خواهیم کرد. اما من همچنین می‌خواهم کمی به این موضوع نگاه کنم: "بیشتر از" یا "____-بیشتر از"، "به عنوان ______ به عنوان"،

because I want to make sure that you understand that these are two different

زیرا می‌خواهم مطمئن شوم که متوجه شده‌اید که اینها دو

ways of comparing, okay?

روش متفاوت برای مقایسه هستند، خوب؟

So when we use "more," and usually an adjective -- "more"+ adjective + "than", for example, "This

بنابراین وقتی از "بیشتر" استفاده می کنیم و معمولاً از یک صفت -- "بیشتر"+ صفت + "از" استفاده می کنیم، برای مثال، "این

car is more expensive than that car", or "-er" - "This car is cheaper than that car." Or

ماشین گران تر از آن ماشین است"، یا "-er" - "این ماشین ارزان تر از آن ماشین." یا

"as ____ as" - "This car is as expensive as that car", okay?

"as ____ as" - "این ماشین به اندازه آن ماشین گران است"، خوب؟

What we are comparing with these ones, we're comparing qualities: speed, height, weight,

چیزی که ما با اینها مقایسه می کنیم، کیفیت ها را مقایسه می کنیم: سرعت، قد، وزن،

cost, shape, and so on. When we use "like" and "as", we are comparing things to things.

هزینه، شکل و غیره. وقتی از "مانند" و "مانند" استفاده می کنیم، چیزها را با چیزها مقایسه می کنیم.

We are comparing actions to actions, okay?

ما اعمال را با اعمال مقایسه می کنیم، خوب؟

The big thing, the big difference you have to pay attention to is, don't mix "than" with

نکته بزرگ، تفاوت بزرگی که باید به آن توجه کنید این است که «از» را با

"as" or "like", okay? And don't mix this "as _____ as", with this "as", okay? That's the main

«مانند» یا «مانند» مخلوط نکنید، باشه؟ و این "as _____ as" را با این "as" مخلوط نکنید، باشه؟ این اصلی

thing we want to concentrate on.

ترین چیزی است که می خواهیم روی آن تمرکز کنیم.

So let's look at "like" and "as". What is the difference between these two? "Like" is

پس بیایید به «مانند» و «مانند» نگاه کنیم. تفاوت این دو چیست؟ «مثل

a preposition. It is always followed by a noun, okay? "The flower is blue like the sky",

» حرف اضافه است. همیشه یک اسم به دنبال آن می آید، خوب؟ "گل مثل آسمان آبی است"،

okay? We're talking about comparing the two things.

باشه؟ ما در مورد مقایسه این دو چیز صحبت می کنیم.

"As" is always followed by a clause. "As" is a conjunction followed by a clause. If

"همانطور" همیشه یک بند دنبال می شود. "As " یک حرف ربط است که بعد از آن یک بند آمده است. اگر

you remember: what is a clause? Yes, it is a group of words that must include a subject

به خاطر داشته باشید: بند چیست؟ بله، یک گروه از کلمات است که باید شامل یک فاعل

and a verb, okay? So "as", subject, and verb. "She treats me as I would like to be treated",

و یک فعل باشد، خوب؟ پس «ع»، فاعل و فعل. "او با من همانطور رفتار می کند که دوست دارم با من رفتار کنند"،

okay? We're talking about the treatment, how she treats me. How I want to be treated. Those

باشه؟ ما در مورد درمان صحبت می کنیم، اینکه او چگونه با من رفتار می کند. چقدر دلم می خواهد با من رفتار شود.

are the two things we're comparing, okay?

این دو موردی است که ما با هم مقایسه می کنیم، خوب؟

So before I give you some more examples, a very common expression in English.

بنابراین قبل از اینکه چند مثال دیگر برای شما بیاورم، یک عبارت بسیار رایج در انگلیسی است.

I want you to tell me which is the correct one: "Do as I say, not as I do";

می‌خواهم به من بگویید کدام صحیح است: «آنطور که من می‌گویم عمل کن، نه آن‌طور که من می‌کنم».

or "Do like I say, not like I do". Which of these is correct?

یا "آنطور که من می گویم انجام دهید، نه آنطور که من انجام می دهم". کدام یک از اینها صحیح است؟

If you guessed the first one, you're right. Because it's "as" + subject + verb + a clause, okay?

اگر اولی را حدس زدید، حق با شماست. چون "به عنوان" + فاعل + فعل + یک بند است، خوب؟

But before I continue, I want to say one thing to you, and I hope this makes

اما قبل از اینکه ادامه دهم، می‌خواهم یک نکته را به شما بگویم، و امیدوارم این باعث

you feel a little bit better about yourself. Native English speakers mix these two all the time.

شود کمی احساس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید. انگلیسی زبانان بومی همیشه این دو را با هم ترکیب می کنند.

So if you're studying grammar and you're listening to native English speakers, and you're trying

بنابراین اگر در حال مطالعه گرامر هستید و به زبان مادری انگلیسی گوش می دهید و سعی

to understand the difference, and they use this one incorrectly many times, don't worry

می کنید تفاوت را درک کنید و آنها بارها از این یکی به اشتباه استفاده می کنند،

about it. Many people use "like" when they should use "as" but they don't even realize

نگران نباشید. بسیاری از مردم زمانی که باید از "عنوان" استفاده کنند از "like" استفاده می کنند اما حتی متوجه این موضوع نمی شوند

it. It is so common that it's becoming almost acceptable. It's wrong, but acceptable. Anyway,

. آنقدر رایج است که تقریباً قابل قبول است. اشتباه است، اما قابل قبول است. به هر

we're going to look at a few more examples, and then you'll understand better the difference

حال، چند مثال دیگر را بررسی می کنیم و سپس تفاوت

between "like" and "as".

بین "like" و "as" را بهتر متوجه خواهید شد.

Okay, so here we have a few more examples to really show you how the differences work

بسیار خوب، پس در اینجا چند مثال دیگر داریم تا واقعاً به شما نشان دهیم که چگونه تفاوت

between "like" and "as" and what you have to pay attention to. So first let's look at

بین "like" و "as" کار می کند و آنچه باید به آن توجه کنید. پس ابتدا به

these examples. "He looks like a Martian." What am I comparing here? What am I comparing?

این نمونه ها نگاه می کنیم. او شبیه یک مریخی است. من اینجا چی رو مقایسه می کنم؟ چه چیزی را مقایسه می کنم؟

I'm comparing "he" and "Martian" -- same look, right?

من "او" و "مریخی" را با هم مقایسه می کنم، درست است؟

But I'm comparing two people and that's why I'm using "like", okay? "He speaks like a

اما من دو نفر را با هم مقایسه می کنم و به همین دلیل است که از "مانند" استفاده می کنم، خوب؟ او مانند یک واعظ صحبت می کند

preacher." If you're not really sure what a preacher is, a preacher stands in a church

. اگر واقعاً مطمئن نیستید که واعظ چیست، یک واعظ در کلیسا

and says, "Oh you should do this and you should do that, because..." well, probably God, but

می ایستد و می گوید: "اوه، تو باید این کار را انجام دهی و آن کار را انجام بدهی، زیرا..." خوب، احتمالاً خدا، اما

hey, it's up to them.

هی، این به آنها بستگی دارد. .

"He speaks like a preacher." So he and the preacher are very similar. "He speaks as a

او مانند یک واعظ صحبت می کند. پس او و واعظ بسیار شبیه هم هستند. "او مانند یک واعظ صحبت می

preacher does", so here remember, subject and verb. Are the sentences the same? Not

کند"، بنابراین در اینجا فاعل و فعل را به خاطر بسپار. آیا جملات یکسان است؟ نه

exactly. Here we're comparing him and a preacher. Here we're comparing speaking styles, the

دقیقا. در اینجا ما او را با یک واعظ مقایسه می کنیم. در اینجا ما سبک های صحبت کردن،

way they speak, okay?

نحوه صحبت کردن آنها را با هم مقایسه می کنیم، خوب؟

So because of the way he speaks, him and the preacher are very similar -- "like". But his

بنابراین به دلیل نحوه صحبت کردن او، او و واعظ بسیار شبیه هستند - "مانند". اما

speaking, his action, and the preacher's action are very similar, okay? So because

حرف زدنش، عملش، و عمل واعظ خیلی شبیه هم هست، باشه؟ پس چون

he speaks as a preacher does, he is like the preacher. I hope that makes sense, good.

او مانند واعظ صحبت می کند، مانند واعظ است. امیدوارم منطقی باشه، خوبه

"She treats me like a dog." So before I said she treats me as I want to be treated, but

او با من مانند یک سگ رفتار می کند. بنابراین قبل از اینکه بگویم او با من همانطور رفتار می کند که من می خواهم با من رفتار کنند، اما

sometimes she treats me like a dog. So what am I comparing? I'm comparing me and the dog,

گاهی اوقات او با من مانند یک سگ رفتار می کند. پس من چه چیزی را مقایسه می کنم؟ من و سگ را با هم مقایسه می کنم،

we're the same. We receive the same treatment from her.

ما یکی هستیم. ما همین رفتار را از او دریافت می کنیم.

Okay, now, a little bit more formal and sometimes you'll see this. Somebody says, "Oh, I like

خوب، حالا، کمی رسمی تر و گاهی اوقات این را خواهید دید. یکی می گوید: "اوه، من

it." And you want to agree. You want to compare your feeling: "as do I". So one thing you

آن را دوست دارم." و شما می خواهید موافقت کنید. شما می خواهید احساس خود را مقایسه کنید: "همانطور که من". بنابراین یک چیز

have to be careful of, here the subject and the verb have switched order. You have the

باید مراقب باشید، در اینجا فاعل و فعل به ترتیب تغییر کرده اند. شما

verb first, the subject second. This is quite acceptable, very formal.

اول فعل و دوم فاعل دارید. این کاملاً قابل قبول است، بسیار رسمی.

If you're not sure how to use it, especially in writing, don't use it. Somebody says, "Uh,

اگر مطمئن نیستید که چگونه از آن استفاده کنید، به خصوص در نوشتن، از آن استفاده نکنید. یکی می گوید: "اوه،

who came to the party?" "Well, Linda came, as did Tom and Jerry." The cat and the mouse,

چه کسی به مهمانی آمده است؟" "خب، لیندا آمد، همانطور که تام و جری آمدند." گربه و موش،

I'm not sure if you know them.

من مطمئن نیستم که آنها را می شناسید یا نه.

But "as did Tom and Jerry" -- the verb came first, the subject came second -- very formal.

اما "همانطور که تام و جری انجام دادند" - فعل اول شد، فاعل دوم شد - بسیار رسمی.

Otherwise, if you don't want to do it, "I like it." "I do, too." Easier, no "as".

در غیر این صورت، اگر نمی خواهید این کار را انجام دهید، "من آن را دوست دارم." "من هم همینطور." آسان تر، نه "به عنوان".

Or, "He speaks as Kennedy used to." So we're talking about Kennedy's grandson. We saw him

یا "او مثل کندی صحبت می کند." بنابراین ما در مورد نوه کندی صحبت می کنیم. او را دیدیم

give a speech to a large audience. We say "Wow, he speaks as his father used to", right?

که برای جمع زیادی سخنرانی کرد. ما می گوییم "وای، او همانطور که پدرش صحبت می کرد" درست است؟

It means in the same way, the same approach, the same aura, the same carriage.

یعنی به همین ترتیب، همان رویکرد ، همان هاله، همان کالسکه.

Okay, so that's one thing. Now sometimes you might see "as if" or "as though". Basically,

خوب، پس این یک چیز است. حالا گاهی اوقات ممکن است "انگار" یا "انگار" را ببینید. اساساً به

it means you're comparing an unreal situation, right? "She is shopping as if there were no

این معنی است که شما در حال مقایسه یک موقعیت غیر واقعی هستید، درست است؟ او طوری خرید می کند که انگار فردایی وجود ندارد

tomorrow." So A; you have the "if" with the word, the subjunctive, that's a whole other

. بنابراین A; شما "اگر" را با کلمه، فاعل دارید، این یک درس دیگر است

lesson. You can keep that in mind. But "as if there were no tomorrow": you have a full

. می توانید این را در ذهن داشته باشید. اما « انگار که فردا نبود»:

clause after the "as if". So it's sort of like "like", but it's such an unreal situation,

بعد از «انگار» یک بند کامل دارید. بنابراین یک جورهایی شبیه "مثل" است، اما چنین وضعیتی غیر واقعی است،

and then we're talking about an action that we use "as if", okay?

و سپس ما در مورد عملی صحبت می کنیم که از "انگار" استفاده می کنیم، خوب؟

Again, there's no real clause here, because of the inversion, but just remember it's an

باز هم، هیچ بند واقعی در اینجا وجود ندارد، به دلیل وارونگی، اما فقط به یاد داشته باشید که این یک

unreal situation. But having said that, most native speakers will not say this. Most, or

وضعیت غیر واقعی است. اما با گفتن این موضوع، اکثر زبان مادری این را نمی گویند. بیشتر، یا

I don't know if most, but many native speakers will say "She is shopping like there's no tomorrow."

نمی‌دانم اکثر آنها، اما بسیاری از زبان‌های بومی می‌گویند "او در حال خرید است که انگار فردایی وجود ندارد."

What does it mean? Tomorrow everybody's going to die, so she wants to get as much things

چه مفهومی داره؟ فردا همه می میرند، بنابراین او می خواهد امروز تا آنجا که می تواند چیزهای بیشتری به دست آورد

today as she can. It's a very common expression. Most people understand this expression as

. این یک عبارت بسیار رایج است. اکثر مردم این عبارت را به عنوان

"like". "Like" is incorrect, but acceptable.

"مانند" درک می کنند. "پسندیدن" نادرست است، اما قابل قبول است.

One last thing I want to mention. A whole different use of "as" and "like". "As your

آخرین موردی که می خواهم به آن اشاره کنم. استفاده کاملا متفاوت از "as" و "مانند". "به عنوان

boss" -- because I want you to understand this, so there's no confusion -- "as" here

رئیس شما" - چون می خواهم این را بفهمید، بنابراین هیچ سردرگمی وجود ندارد - "as" در اینجا

means "in the position of". So here "as" is not a comparison. It is a preposition telling

به معنای "در موقعیت" است. پس اینجا «ع» مقایسه نیست. این یک حرف اضافه است که به شما می گوید

you "I'm in this position".

"من در این موقعیت هستم".

So "as your boss" -- I am your boss, I have the power to forbid you from using Facebook

بنابراین "به عنوان رئیس شما" -- من رئیس شما هستم، من این قدرت را دارم که شما را از استفاده از فیس بوک

at work. But if you say "like your boss", then you're comparing. Then you're showing

در محل کار منع کنم. اما اگر می گویید "مثل رئیس خود"، پس در حال مقایسه هستید. سپس شما شباهتی را نشان می دهید

a similarity, "like" your boss. So your boss thinks this. I agree, I think so to. So "Like

، "مانند" رئیس خود. بنابراین رئیس شما این فکر را می کند. موافقم، فکر می کنم همینطور است. بنابراین "من مانند

your boss, I forbid you from using Facebook at work." Maybe I'm the assistant boss. He's

رئیس شما، شما را از استفاده از فیس بوک در محل کار منع می کنم." شاید من دستیار رئیس هستم. او

the president, I'm the vice president. "Like him", means I agree with him, we are similar.

رئیس جمهور است، من معاون رئیس جمهور هستم. «مثل او» یعنی من با او موافقم، ما شبیه هم هستیم.

"...you can't use Facebook at work." And if you do use Facebook at work, be careful -- a

"...شما نمی توانید در محل کار از فیس بوک استفاده کنید." و اگر از فیس بوک در محل کار استفاده می کنید، مراقب باشید --

lot of bosses think like this.

بسیاری از روسا اینگونه فکر می کنند.

Okay, so if you have any more questions go to www.engvid.com . There's a quiz there.

بسیار خوب، بنابراین اگر سؤال دیگری دارید به www.engvid.com مراجعه کنید. یک مسابقه در آنجا وجود دارد.

You can practice more of this stuff. You can leave questions and comments, and also subscribe

می توانید بیشتر از این چیزها تمرین کنید. می توانید سوالات و نظرات خود را مطرح کنید و همچنین در

to my channel on YouTube. I'll see you again real soon, thanks.

کانال من در YouTube مشترک شوید. به زودی دوباره می بینمت، ممنون

Learn English for free www.engvid.com

آموزش زبان انگلیسی رایگان www.engvid.com