War & Military Vocabulary: Understand the news

Hi again. I'm Adam. Welcome back to www.engvid.com. Today's lesson is a little bit unfortunate.

سلام دوباره من آدام هستم. به www.engvid.com بازگردید. درس امروز کمی تاسف بار است.

We're going to talk about the military, and I'm going to give you some vocabulary to talk

ما قصد داریم در مورد ارتش صحبت کنیم، و من به شما واژگانی برای صحبت

about military and war, armies, etc. Now, the reason we're doing this is because we

در مورد ارتش و جنگ، ارتش و غیره به شما می دهم.

actually had a few requests for this type of lesson because if you open the newspaper

نوع درس، زیرا اگر امروز روزنامه را باز کنید

today or turn on the TV or the Internet, everything -- everywhere you look at, it's war. Right?

یا تلویزیون یا اینترنت را روشن کنید، همه چیز -- به هر کجا که نگاه کنید، جنگ است. درست؟

The world is a little bit chaotic right now. It's just chaos everywhere. "Chaos" -- big

جهان در حال حاضر کمی آشفته است. فقط همه جا هرج و مرج است. "آشوب" -

mess, big trouble. So it's better that you understand what it is you're looking at, what

آشفتگی بزرگ، دردسر بزرگ. پس بهتر است بفهمید که به چه چیزی نگاه می کنید، چه چیزی

it is you're hearing, what it is you're reading, what it is you're talking about. We're going

می شنوید، چه چیزی می خوانید، در مورد چه چیزی صحبت می کنید. ما قصد داریم

to look at a few things just to get you a basic understanding of the military. I'm going

به چند نکته نگاه کنیم تا شما را به درک اساسی از ارتش برسانیم. من

to take the American military as an example because they're the biggest, and of course,

ارتش آمریکا را به عنوان مثال می‌آورم ، زیرا آنها بزرگ‌ترین و البته

they're the most active military right now. The military has four branches -- four parts

فعال‌ترین ارتش در حال حاضر هستند. ارتش دارای چهار شاخه است - چهار بخش

to the military. There's the Army, the Marine Corps -- we don't want to say the P or the

برای ارتش. ارتش، سپاه تفنگداران دریایی وجود دارد - ما نمی خواهیم بگوییم P یا

S, "Marine corps" -- Navy, Air Force. Army -- these are basically the ground soldiers.

S، "سپاه تفنگداران دریایی" - نیروی دریایی، نیروی هوایی. ارتش -- اینها اساساً سربازان زمینی هستند.

They have the tanks, the big, heavy machine guns, the big anti-tank missiles, all that

آنها تانک‌ها، مسلسل‌های بزرگ و سنگین ، موشک‌های بزرگ ضد تانک، همه این

stuff. These are the ones that go in and do the land things. They set up the whole -- they

چیزها را دارند. اینها هستند که می روند و کارهای زمینی را انجام می دهند . آنها کل را راه اندازی کردند --

set up the war, basically. They set up the bases.

اساساً جنگ را به راه انداختند. پایگاه ها را برپا کردند.

The Marine Corps, these are the fighting soldiers. Marine from water -- they come in with the

تفنگداران دریایی، اینها سربازان جنگنده هستند. تفنگداران دریایی از آب -- آنها با

navy. The navy ships them in. They come in, and they go do all the fighting, the deep

نیروی دریایی وارد می شوند. نیروی دریایی آنها را به داخل کشتی می‌فرستد. آنها می‌آیند، و می‌روند همه جنگ‌ها، جنگ‌های عمیق را انجام می‌دهند

fighting. Okay? These are very tough guys. The Navy -- the Navy has the ships, the submarines.

. باشه؟ اینها بچه های خیلی سرسختی هستند. نیروی دریایی -- نیروی دریایی کشتی ها، زیردریایی ها را دارد.

They also have jets. They have Navy pilots because they have those huge aircraft carriers

جت هم دارند. آنها خلبانان نیروی دریایی دارند زیرا آنها ناوهای هواپیمابر عظیمی دارند که هواپیماها را

that carry the planes. The plane can take off in the middle of the sea. And of course,

حمل می کنند. این هواپیما می تواند در وسط دریا بلند شود. و البته

the Air Force. The Air Force has the jets, the pilots, and all of that stuff.

نیروی هوایی. نیروی هوایی جت ها، خلبان ها و همه این چیزها را دارد.

So these are the branches. Now, if you want to know the ranks, this is the level of the

پس اینها شاخه ها هستند. حالا اگر می خواهید درجات را بدانید، این سطح

people in the armies. We have officers, and then, we have the unlisted personnel. The

افراد ارتش است. ما افسرانی داریم، و پس از آن، ما پرسنل فهرست نشده را داریم.

officers -- the top is the General in the Army and in the Marine corps. In the navy,

افسران -- بالاترین مقام ژنرال ارتش و تفنگداران دریایی است. در نیروی دریایی

they have an admiral. Then, you have a colonel. Although this is an L, it sounds like an R

یک دریاسالار دارند. سپس، شما یک سرهنگ دارید. اگرچه این یک L است، اما به نظر می رسد مانند R

-- "ker-nel", like popcorn kernel. You have a major; you have a captain; you have a lieutenant.

-- "ker-nel"، مانند هسته پاپ کورن. شما یک رشته دارید؛ شما یک کاپیتان دارید؛ شما یک ستوان دارید

Now, between these levels, there are all kinds of different ranks. You have a second colonel,

حالا بین این سطوح، انواع و اقسام رتبه های مختلف وجود دارد. شما یک سرهنگ دوم،

a second lieutenant, etc. then, you have the lower ranks. You have sergeant; you have corporal;

یک ستوان دوم و غیره دارید، سپس، شما درجات پایین را دارید. شما گروهبان دارید. سرجوخه دارید

and you have private. "Private" is the absolute lowest you can go. I'm going to use a red

و شما خصوصی دارید "خصوصی" مطلقاً پایین ترین چیزی است که می توانید بروید. از این به بعد از خودکار قرمز استفاده خواهم

pen from now. Okay. Now, if you want to know what the insignia

کرد. باشه. حالا، اگر می‌خواهید بدانید نشانه‌ها چیست

-- if you want to know what the stripes or the

- اگر می‌خواهید بدانید که راه راه‌ها یا

shapes on their sleeves are -- or the stars and the bars -- you can look that up online.

شکل‌های روی آستین آنها چیست - یا ستاره‌ها و میله‌ها - می‌توانید آن را به صورت آنلاین جستجو کنید.

Just look for "insignia", "military insignia".

فقط به دنبال "نشان"، "نشان نظامی" بگردید.

Now, when we talk about soldiers, also -- you're going to see there are a lot of acronyms.

اکنون، هنگامی که ما در مورد سربازان صحبت می کنیم، همچنین - خواهید دید که کلمات اختصاری زیادی وجود دارد.

An "acronym" is the first initial of a word. When you have a few words, you take the first

"مخفف" اولین حرف اول کلمه است. وقتی چند کلمه دارید، حرف اول هر کدام را می گیرید

letter of each and put them together. "POW" -- "prisoner of war". So if I'm a soldier

و آنها را کنار هم می گذارید. "POW" -- "زندانی جنگی". بنابراین اگر من یک سرباز

and my enemy catches me and holds me as a hostage, I'm a POW.

باشم و دشمنم مرا بگیرد و به عنوان گروگان نگه دارد، من یک اسیر جنگی هستم.

"KIA" means "killed in action". So if I go fighting and I'm killed, that's what the military

"KIA" به معنای "کشته شدن در عمل" است. بنابراین اگر من به جنگ بروم و کشته شوم، این همان چیزی است که ارتش

lists me as, "KIA". "MIA" -- "missing in action". So the army can't find me. They don't know

مرا به عنوان "KIA" درج می کند. "MIA" -- "مفقود در عمل". پس ارتش نمی تواند مرا پیدا کند. آنها نمی دانند

if I'm alive or dead. So I'm just missing in action. Okay.

که من زنده ام یا مرده ام. بنابراین من فقط در عمل گم شده ام. باشه.

When we talk about war, when we talk about armies, we have to talk about weapons, also

وقتی از جنگ صحبت می کنیم، وقتی در مورد ارتش صحبت می کنیم، باید در مورد سلاح صحبت کنیم که به

called "arms". Okay? Like "arms", except it's an extension of your arm. The gun is an extension

آن "اسلحه" نیز می گویند. باشه؟ مانند "بازوها"، با این تفاوت که امتداد بازوی شماست. تفنگ

of your arm. So "RPG" -- "rocket-propelled grenade". So a "grenade", as we have here

امتداد بازوی شماست. بنابراین "RPG" -- "نارنجک پرتاب موشک ". بنابراین یک "نارنجک"، همانطور که در اینجا داریم

-- is like a mini bomb. You put it into the gun; you shoot it; it goes, explodes; and

-- مانند یک بمب کوچک است. شما آن را در تفنگ قرار دادید . شما آن را شلیک کنید؛ می رود، منفجر می شود. و

you have shrapnel. "Shrapnel" are little pieces of metal. So when the grenade explodes, all

تو ترکش داری ترکش ها قطعات کوچک فلزی هستند. بنابراین وقتی نارنجک منفجر می شود،

the little pieces of metal go flying everywhere and kill and destroy.

تمام قطعات کوچک فلز به همه جا پرواز می کنند و می کشند و نابود می کنند.

Then, we have "IED". So non-regulated armies -- when you have fighters who are not in a

سپس، ما "IED" را داریم. بنابراین ارتش‌های غیرقانونی -- وقتی جنگنده‌هایی دارید که در یک

regular army but are still fighting, they don't have the money or the know-how, necessarily,

ارتش معمولی نیستند اما همچنان می‌جنگند، لزوماً پول یا دانش لازم

to build all these fancy weapons. So they make "improvised explosive devices". They

برای ساخت این همه سلاح‌های شیک را ندارند. بنابراین آنها "مواد انفجاری دست ساز" می سازند.

take whatever they can find -- some fuel, some pieces of metal, a pipe, put it together,

آنها هر چه پیدا کنند - مقداری سوخت، چند تکه فلز، یک لوله، می گیرند

put it on the side of the road, and when the enemy comes, it explodes.

، کنار جاده می گذارند و وقتی دشمن می آید، منفجر می شود.

Now, again, you're going to hear -- you're going to read newspapers. You're going to

حالا، دوباره، می شنوید -- روزنامه می خوانید.

hear all these words. You're going to hear "rocket", "missile", and "mortar". And you're

همه این کلمات را خواهید شنید. "راکت"، "موشک" و "خمپاره" را خواهید شنید. و شما

going to wonder what's the difference. So I'll tell you. A "rocket" is, basically, something

تعجب خواهید کرد که چه تفاوتی دارد. پس من به شما می گویم. "راکت" اساساً چیزی

that is shot from a launcher. So "launch" is a good word. "Launch" means send out or

است که از پرتابگر شلیک می شود. بنابراین "راه اندازی" کلمه خوبی است. «پرتاب» به معنای فرستادن یا

shoot. A rocket is launched. A rocket has its own fuel. So once you shoot it, then,

شلیک است. یک موشک پرتاب می شود. یک موشک سوخت خاص خود را دارد. بنابراین هنگامی که به آن شلیک می کنید

the rocket starts using its fuel, and it flies further. It can go 50, 100, 150, 200 kilometers.

، موشک شروع به استفاده از سوخت خود می کند و بیشتر پرواز می کند. می تواند 50، 100، 150، 200 کیلومتر را طی کند.

The thing about a rocket is that it is "aimed". You know generally where you want to go. You

نکته ای که در مورد موشک وجود دارد این است که "هدف شده" است. شما به طور کلی می دانید کجا می خواهید بروید. شما

aim it, shoot it, and hope it gets there. A "missile", on the other hand, is "guided".

آن را هدف قرار می دهید، به آن شلیک می کنید و امیدوار هستید که به آنجا برسد. از سوی دیگر، یک "موشک" "هدایت" است.

So a missile is like a rocket, but it's bigger; it has more fuel; it can fly much further.

بنابراین موشک مانند موشک است، اما بزرگتر است. سوخت بیشتری دارد؛ می تواند بسیار بیشتر پرواز کند.

There's something called a "ballistic missile", which can fly halfway around the world. These

چیزی به نام "موشک بالستیک" وجود دارد که می تواند در نیمه های جهان پرواز کند. اینها

are huge missiles. And they're guided. Is means there are computer chips inside, and

موشک های بزرگی هستند. و هدایت می شوند. آیا به این معنی است که تراشه‌های رایانه‌ای در داخل وجود دارد، و

somebody back at the base, the army base, can sit there on the computer and tell the

شخصی که در پایگاه، پایگاه ارتش است، می‌تواند آنجا روی رایانه بنشیند و به

missile where to go, and it hits exactly where you want it to. So that's the difference between

موشک بگوید کجا برود، و دقیقاً به جایی که شما می‌خواهید برخورد می‌کند. پس این تفاوت بین

"rocket" and "missile".

«موشک» و «موشک» است.

A "mortar" is also just aimed. But a mortar is like a big bullet. It's like -- however

یک "خمپاره" نیز فقط هدف قرار می گیرد. اما خمپاره مانند یک گلوله بزرگ است. مثل این است که -- هر

big it is, you drop it into its launcher; it pops the fuel or gunpowder -- whatever.

چقدر هم که بزرگ باشد، آن را در لانچر آن می اندازید. سوخت یا باروت - هر چه باشد.

And it just flies. It's lobbed. It means it just -- and again, you hope it lands where

و فقط پرواز می کند. لوب شده است. این به این معنی است که فقط -- و دوباره، شما امیدوارید که در جایی که

you want it to land. Of course, bullet is in the gun.

می خواهید فرود بیاید. البته گلوله در تفنگ است.

Then, you have a lot of anti stuff. "Anti-tank missile", "anti-aircraft missile". So basically,

سپس، شما بسیاری از مواد ضد. «موشک ضد تانک »، «موشک ضد هوایی». بنابراین اساساً،

whatever it is you want to destroy, you have a missile and a launcher for that.

هر چیزی را که می خواهید نابود کنید ، یک موشک و یک پرتابگر برای آن دارید.

"Grenade", we spoke about.

در مورد "نارنجک" صحبت کردیم.

Then, there's "sanctions". Now, "sanctions" are not a physical weapon. Sanctions are what

سپس، "تحریم" وجود دارد. حالا «تحریم » یک سلاح فیزیکی نیست. تحریم ها کاری است که

a government can do to another government to hurt it. Okay? So for example, if you go

یک دولت می تواند با دولت دیگری انجام دهد تا به آن آسیب برساند. باشه؟ به عنوان مثال، اگر

to the U.N.'s Security Council and you say, "These people are behaving bad. We want to

به شورای امنیت سازمان ملل بروید و بگویید: "این افراد بد رفتار می کنند. ما می

stop all their banks from making trades. We want to not allow them to export their oil

خواهیم همه بانک های آنها را از تجارت باز داریم. می خواهیم به آنها اجازه ندهیم نفت یا گاز خود را صادر کنند.

or their gas or their fruit or their -- whatever they have." So "sanctions" are restrictions.

میوه آنها یا آنها - هر چه دارند." پس «تحریم» محدودیت است.

And this is an economic weapon. It's not a physical weapon. You can't see it. You can't

و این یک سلاح اقتصادی است. این یک سلاح فیزیکی نیست. شما نمی توانید آن را ببینید. شما نمی توانید

touch it. But it could be very devastating. It could do a lot of damage.

آن را لمس کنید. اما می تواند بسیار ویرانگر باشد. می تواند آسیب زیادی وارد کند.

So now, I have a few more random vocabulary words for you. Again you're going to hear

بنابراین اکنون، من چند کلمه واژگان تصادفی دیگر برای شما دارم. باز هم

a lot about these in the news. A "ceasefire" basically means "cease fire", "stop shooting".

در اخبار چیزهای زیادی در مورد اینها خواهید شنید. «آتش بس» در اصل به معنای «آتش بس»، «توقف تیراندازی» است.

So a "ceasefire" means everybody just stops shooting. Just relax. Wait a second. A "truce"

بنابراین "آتش بس" به این معنی است که همه تیراندازی را متوقف می کنند . فقط آرام باش. یک لحظه صبر کن. «آتش بس»

means a long ceasefire. It means you stop shooting for a long time, and maybe you're

به معنای آتش بس طولانی است. این بدان معنی است که شما برای مدت طولانی تیراندازی را متوقف می کنید و شاید

going to start talking. Then, if you make an agreement, you sign a treaty. A "treaty"

شروع به صحبت کنید. سپس، اگر توافقی ببندید، یک معاهده امضا می کنید. "پیمان

is like a contract, but it's between countries. Peace treaty, trade treaty, etc. "UNSC" -- "United

" مانند یک قرارداد است، اما بین کشورهاست. پیمان صلح، معاهده تجاری، و غیره. "UNSC" -- "United

Nations Security Council". Okay. "Boot camp" -- when these guys join -- the privates, they

Security Council". باشه. "کمپ بوت" -- وقتی این افراد ملحق می شوند -- سربازان خصوصی،

join the army; they join the Marine Corps, for example -- they go to boot camp. This

به ارتش می پیوندند. به عنوان مثال به سپاه تفنگداران دریایی ملحق می شوند -- آنها به اردوگاه بوت می روند.

is where they get trained. Now, this word is used often these days for exercise. For

اینجا جایی است که آنها آموزش می بینند. این روزها اغلب برای ورزش از این کلمه استفاده می شود. به

example, a yoga boot camp, a Pilates boot camp -- it means you come; we exercise like

عنوان مثال، یک بوت کمپ یوگا، یک بوت کمپ پیلاتس - یعنی شما بیایید. ما دیوانه وار ورزش می کنیم

crazy and lose pounds and again muscle and everybody's happy. In the army, just training

و پوند و دوباره عضله کم می کنیم و همه خوشحال هستند. در ارتش، فقط آموزش

to go fight. The person who trains you is called a "drill sergeant". So it's the same,

رفتن به جنگ. به فردی که شما را آموزش می دهد، "گروهبان مته" می گویند. بنابراین همان است،

"sergeant", but a very specific one. He trains you. He's the trainer. "Troops" -- these are

"گروهبان"، اما بسیار خاص. او شما را آموزش می دهد. او مربی است. "سربازان" -- اینها

all troops. All soldiers are called "troops". Okay? But if you're not in a regular army,

همه سرباز هستند. به همه سربازان "سرباز" گفته می شود. باشه؟ اما اگر در یک ارتش معمولی نیستید

then, there are different words to talk about you as a non-regular army person.

، کلمات متفاوتی برای صحبت در مورد شما به عنوان یک ارتش غیر عادی وجود دارد.

Let's see some more words.

بیایید چند کلمه دیگر را ببینیم.

Okay. So we have a few more words here to look at. I've got my black pen back by magic,

باشه. بنابراین ما در اینجا چند کلمه دیگر برای بررسی داریم. من خودکار سیاهم را با جادو پس گرفته

somehow. A few things -- a few people that you need to know in the military besides troops.

ام. چند چیز -- چند نفری که باید در ارتش علاوه بر نیروها بشناسید.

"Guerilla" -- "guerillas" are basically soldiers who are not part of a regular army. They're

"چریک" -- "چریک ها" اساساً سربازانی هستند که بخشی از یک ارتش عادی نیستند. آنها در

actually the same as "militants". You can call them "guerillas"; you can call them "militants".

واقع همان "ستیزه جویان" هستند. شما می توانید آنها را "چریک" بنامید. می توانید آنها را "جنگجو" بنامید.

It's "guerilla warfare", which means you're not fighting by the standard rules of engagement,

این "جنگ چریکی" است، به این معنی که شما بر اساس قوانین استاندارد درگیری،

by the standard rules of war. Guerillas don't have rules. They do what they need to do to

با قوانین استاندارد جنگ نمی جنگید. چریک ها قوانینی ندارند. آنها کاری را که برای پیروزی لازم است انجام می دهند

win, and the same with militants. The group of militants is called a "militia". Okay.

، و همین کار را با شبه نظامیان انجام می دهند. به گروه شبه نظامیان «شبه نظامی» می گویند. باشه.

That's just the group.

این فقط گروه است.

Now, of course you have -- in a war, you have an enemy. But you also have an "ally" or "allies"

اکنون، البته شما دارید -- در جنگ، شما یک دشمن دارید. اما اگر بیش از یک "متحد" یا "متحدان"

if you have more than one. Now, and then you have a "coalition". When you create a group

داشته باشید نیز دارید. حالا و بعد شما "ائتلاف" دارید. وقتی شما یک گروه

-- of nations, especially -- or groups that join together for a common fight, that is

-- از ملت ها به ویژه -- یا گروه هایی ایجاد می کنید که برای مبارزه مشترک به یکدیگر می پیوندند، این

a "coalition". So you hear a lot about that in the news as well.

یک "ائتلاف" است. بنابراین در اخبار نیز در این مورد زیاد می شنوید.

Now, you're going to hear about "battle". You're going to hear "conflict". And you're

اکنون، شما در مورد "نبرد" خواهید شنید. "تضاد" را خواهید شنید. و

going to hear "war". A "war" is made up of many battles. You have a little battle here;

"جنگ" را خواهید شنید. یک "جنگ" از نبردهای زیادی تشکیل شده است. شما در اینجا یک جنگ کوچک دارید.

you have a little battle here; you have a little battle here; and together, you have

شما در اینجا یک جنگ کوچک دارید. شما در اینجا یک جنگ کوچک دارید. و با هم، شما

a war. Now, a lot of times, you're going to hear about a "conflict". Technically, a "conflict"

یک جنگ دارید. در حال حاضر، بسیاری از اوقات، شما قرار است در مورد یک "درگیری" بشنوید. از نظر فنی، "درگیری

is a polite word for "war". The reason they use "conflict" and not "war" is because of

" یک کلمه مودبانه برای "جنگ" است. دلیل استفاده از «تعارض» و نه «جنگ» به دلیل

the legal system. If you say "war", there are different laws that apply. If you say

نظام حقوقی است. اگر می گویید «جنگ»، قوانین مختلفی اعمال می شود. اگر بگویید

"conflict", it just means you're having a little bit of trouble with your neighbor.

"تعارض"، فقط به این معنی است که کمی با همسایه خود مشکل دارید.

You're bombing them. They're bombing you. But it's just a conflict. You know, you'll

شما آنها را بمباران می کنید. دارند تو را بمباران می کنند. اما این فقط یک درگیری است. می دانی، به

make up soon; you'll be friends soon. So it's a polite way to say "war" without the legal obligations.

زودی جبران می کنی. شما به زودی دوست خواهید شد بنابراین این یک روش مودبانه برای گفتن "جنگ" بدون تعهدات قانونی است.

Now, when you talk about war, again, you have an "offensive". An "offensive" is when you

حالا وقتی در مورد جنگ صحبت می کنید، باز هم یک «تهاجمی» دارید. "تهاجمی" زمانی است که شما

attack. A "counter-offensive" is when the other side attacks back. So you start an offensive;

حمله می کنید. "ضد حمله" زمانی است که طرف مقابل حمله می کند. بنابراین شما یک حمله را آغاز می کنید.

you start to attack; you're trying to advance on your enemy's territory. They're counter-attacking,

شروع به حمله می کنید شما در حال تلاش برای پیشروی در قلمرو دشمن خود هستید. آنها ضد حمله می

trying to "repel" you, to push you back. Now, if you have an "incursion", it means you've

کنند، سعی می کنند شما را "دفع" کنند، تا شما را عقب برانند. حال اگر «تهاجم» دارید، یعنی

entered the enemy's territory; you were able to get inside. "Incursion" means get inside.

وارد خاک دشمن شده اید. تو تونستی وارد بشی هجوم یعنی داخل شدن.

Now, if you go in and you're able to destroy a lot and kill a lot of people, then, we call

حالا اگر وارد شوید و بتوانید تعداد زیادی را نابود کنید و افراد زیادی را بکشید، ما به

this situation an "onslaught". You're advancing and killing and destroying as you go.

این وضعیت می گوییم "هجوم". شما در حال پیشروی هستید و در حال کشتن و تخریب هستید.

Again, none of this is good stuff, but it's in the news. You probably need to know what

باز هم، هیچ یک از این چیزهای خوبی نیست، اما در اخبار است. احتمالاً باید بدانید

they're talking about. You might hear this expression often: "boots on the ground" or

آنها در مورد چه چیزی صحبت می کنند. ممکن است این عبارت را اغلب بشنوید: "چکمه روی زمین" یا

"ground forces". Most wars these days -- we're very technologically advanced, so most wars

"نیروهای زمینی". اکثر جنگ‌ها این روزها -- ما از نظر فناوری بسیار پیشرفته هستیم، بنابراین بیشتر

are from the sky and from computers. But if you send soldiers into a territory, then,

جنگ‌ها از آسمان و از رایانه‌ها هستند. اما اگر شما سربازان را به یک قلمرو بفرستید، در آن صورت

you are putting boots -- like, boots, shoes -- on the ground, soldiers. Boots on the ground

، چکمه‌هایی را روی زمین می‌گذارید، مانند چکمه‌ها، کفش‌ها. چکمه های روی زمین

-- soldiers. Ground forces -- soldiers, walking in, guns, knives, RPGs, whatever it takes.

-- سربازان. نیروهای زمینی -- سربازان، در حال ورود ، اسلحه، چاقو، آرپی جی، هر آنچه که لازم باشد.

There you go. If you need to talk about war or about the military you have some vocabulary

شما بروید. اگر لازم است در مورد جنگ یا ارتش صحبت کنید، اکنون واژگانی دارید

now. You can always go to www.engvid.com and do the quiz. Make sure you understand all

. همیشه می توانید به www.engvid.com بروید و مسابقه را انجام دهید. مطمئن شوید که همه

these words. If you have any questions, please ask in the comments section. Please do not

این کلمات را متوجه شده اید. اگر سوالی دارید، لطفا در قسمت نظرات بپرسید. لطفاً

bring politics into the comments section. This is about English and only English. We

سیاست را در بخش نظرات وارد نکنید. این در مورد انگلیسی و فقط انگلیسی است.

don't need to make any comments about anything. Ask your English questions. Help each other

ما نیازی به اظهار نظر در مورد چیزی نداریم. سوالات انگلیسی خود را بپرسید.

with the English, and everybody will be okay. You can read newspapers. Watch CNN if that's

در مورد انگلیسی ها به یکدیگر کمک کنید، و همه خوب خواهند شد. می توانید روزنامه بخوانید. اگر این

what gets you going. And it's all good. Okay. I'll see you again soon.

چیزی است که شما را به راه انداختن CNN تماشا کنید. و همه چیز خوب است. باشه. به زودی دوباره می بینمت